جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 293
معناشناسی همت در مثنوی مولوی
نویسنده:
اسماعیل سلیمانی ساردو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مثنوی مولوی دربردارنده دقیق ترین رهنمون ها برای عروج به عالم ملک و ملکوت است و مولانا، بزرگ مرد عالم عرفان عملي در آن اثر سترگ و ارزشمندش به مبحث همت عنایت خاصی دارد. این واژه ، پنجاه و يك بار در مثنوی آمده است چرا که از منظر وی اصل و اساس هر حرکت وجنبشی در سیر صعودی، همت است و دير يا زود رسيدن به مقامات و احوال و سرانجام به غايت مقصود و كمال مطلوب، به مقدار همت و توجه قلب صوفي بستگی دارد. همت در مثنوي، معادل اراده، بلند نظري و بلند طبعي و دعاي خير پير و عامل حركت به كار رفته است.مراحل همت از ديدگاه مولانا؛ ترك لذت‌هاي نفساني دنيا، عدم توجه به نعمت‌ها و وعده‌ها و خدا خواهي مطلق است.و قلب صاحب همت با همه قواي روحاني خود متوجه حضرت حق، و مست حق بيني است. بنابراین، مؤلفه‌های اصلی همت، قوه ي روحاني، توجه قلب و درک كمال است از دست آمدهای مهم همت رسیدن به مرتبه عشق و درک مقام جمع است که سالک را به رتبه خلیفگی و تصرف در جان ها سوق می دهد تا سالک قدر وقت را بداند و واسطه فیض الهی شود. مولوی به سالك نوآموز سفارش می کند که در مسیر رسیدن به حق و حقیقت از همت شيخ، مدد گيرد. مولانا معتقدست که توجه و علاقه به دنيا ، توقف در راه سلوك ، عدم تلاش و كوشش و صبر در هجران یار از مصاديق پست همتي است و سالك بايد در طريق صعب سلوك از انها دوري گزيند.
عقل از دیدگاه مولوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله عقل از دیدگاه مولانا و نیز سهم عقل در معرفت انسانی و الهی و مسئله انواع عقل و ارتباط عقل و معرفت و نیز مسائلی از قبیل ارتباط عقل با جان ، عقل با عشق ، عقل و نفس ، عقل و وهم و سهم عقل در سلوک معنوی و غیره مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.
کلام نفسی (تکوینی) و کلام لفظی (قول، گفتار)
نویسنده:
پژوهنده لیلا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این گفتار به تحلیل (کلام نفسی) و (کلام لفظی) در اثار مولوی می پردازد و نشان میدهد که در یک چشم انداز کلی، تقسیم و تفکیک سخت و زبان به زبان لفظی و زبان یا کلام نفسی و نیز لوگوس باطنی و لوگوس به بیان آمده، به زمانی بسیار دور باز می گردد. با تاکید بر تاثیر چشمگیر بحثهای مطرح درحوزه کلام اشعری بر آثار مولوی در دو بخش مجزا، کلام در قلمرو الوهیت و قلمرو انسان شناسی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد و در ادامه، اصول و مبانی یاد شده با آرای مولوی مقایسه و بررسی می شود.
صفحات :
از صفحه 89 تا 103
بررسی اندیشه ‌های کلامی مولوی در موضوع شفاعت
نویسنده:
حیدری حسین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نگارنده در این نوشتار پس از تبیین مستندات قرآنی و موضع مکتبهای مختلف‌ کلامی درموضوع شفاعت، به بررسی آرای مولوی، شاعر و عارف نامور قرن هفتم در این باب می‌پردازد. با نگاهی به سروده‌های مولوی در مثنوی، روشن می‌شود گستره‌ای که‌ آن عارف پیرو مکتب خراسان برای شفاعت قائل بوده، وسیعتر از معتقدات بیشتر اندیشمندان عالم اسلام است؛ زیرا در نگاه وی ‌گرچه حق تعالی واجد و جامع اوصاف لطف وقهر است، لیکن در رابطه‌ای که او با کائنات دارد، رحمتش برغضبش پیشی دارد و معیار حضرت رحمان در خلق، هدایت و معاد بندگان، کَرَم و رحمت اوست و بس. از این رو نه تنها مؤمنانی که مرتکب گناه کبیره شده‌اند سرانجام از آتش دوزخ رهایی خواهند یافت، بلکه عذاب دوزخ از همة ساکنان آن چه کافر وچه مسلمان برداشته خواهد شد. در سنجش با معتقدات فِرَق مختلف کلامی می‌توان گفت دیدگاه مولوی در این زمینه نیز با اعتقادات اسلاف وی و مذهب کلامی غالب و رایج در بلخ و بیشتر نواحی خراسان بزرگ (مذهب مرجئه به ویژه مرجئه حنفی ماتریدی) همسو است.
صفحات :
از صفحه 107 تا 139
قصه پردازی مولانا در غزل
نویسنده:
حمیدی سیدجعفر, گراوند علی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ذهن مولانا، به واسطه اشتغال خانوادگی به وعظ و قصه، چنان به قصه پردازی خوگرفته است که در هیچ یک از آثارش از تاثیر آن بر کنار نمانده است. چنان که حتی در غزل نیز قصه گفته است که کاملا بدیع و منحصر به فرد است. این قصه ها گاه بسیار کوتاه هستند و در یک یا دو بیت ارایه می گردند و گاه نیز نسبتا طولانی هستند. قصه های غزلیات شمس دارای انواع مختلفی چون قصه های رمزی، قصه های تمثیلی، قصه های انتزاعی، قصه های برساخته و قصه های واقعی و تاریخی هستند.
صفحات :
از صفحه 73 تا 90
تبیینی تازه از اسباب و عوامل تاخیر مثنوی در دفتر دوم
نویسنده:
رضا روحانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائل چالش برانگیز و حل ناشده درباره مثنوی، علل پیدا و پنهان تعطیلی مجالس مثنوی در انتهای دفتر اول، و شروع با تاخیر آن در دفتر دوم است. برای این موضوع، هم در مثنوی و هم در آثار معاصران مولانا می توان عللی جستجو کرد، اما هیچ کدام از این اسباب یا عوامل به تنهایی قانع کننده به نظر نمی رسد، از این رو، شارحان و محققان قدیم و جدید، به دنبال عوامل دیگری رفته اند، عواملی که فی المجموع پذیرفتنی می نماید و غالبا از فحوای ابیات مثنوی قابل اخذ و استنباط است.نگارنده در مقاله حاضر، ضمن بیان پیشینه بحث، و نقل لب اقوال و آرای صاحب نظران قدیم و جدید، و نیز استخراج و تشریح آرای مولوی، با قرائت و تاملی تاویلی (نقد هرمنوتیکی) مجموعه این آرا و اقوال را با سه رویکرد (گوینده محور، مخاطب محور و متن محور) دسته بندی و تبیین علی می کند، و به نتایج تازه ای دست می یابد.این تقسیم بندی و رویکرد تازه، خواننده را بیشتر از آنکه به اسباب و عوامل تاخیر توجه دهد، به پیشینه، عوامل، دلایل و درس های پیدا و پنهان معرفتی و سلوکی آن متوجه می کند؛ عواملی که در فهم موارد مشابه دیگر در مثنوی (مانند خاموشی نابه هنگام در دفتر ششم) و غیر مثنوی (مانند علاقه عارفان به خاموشی و مواضع آن در آثار عرفانی) نیز قابل استنباط یا تطبیق است. همچنین با این دسته بندی و تامل تازه نگارنده در منابع برون متنی و درون متنی، برخی اسباب و عوامل ناگفته تاخیر، کشف و توجیه و تبیین می شود که پیشتر بدان ها توجه یا اشاره ای نشده بود. اسباب و عوامل معرفتی و سلوکی و آموزشی، نقش و اهمیت صبر و خاموشی، تشخیص و دستور سلوکی مولوی به خاموشی، توجه به اقتضائات ادبی و بلاغی، نقش مخاطب مطلق و حکمت و اراده او، نقش مخاطبان عام، و نیز توجه به نیازهای متن (مثنوی) و تاثر متن از احوال گوینده و مخاطب از اهم آن عوامل است.
صفحات :
از صفحه 117 تا 160
نقد و بررسی و تحلیل کرامات اولیای الهی و عارفان اسلامی در اسرار التوحید و مثنوی معنوی
نویسنده:
محمود رفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از موضوعات حساس، پیچیده و غامضی که در عرفان اسلامی مطرح می باشد "کرامت" است. این عمل خارق العاده که بدون بکار بردن ابزار و وسایل مادی به دست اولیای الهی و عارفان ربانی به ظهور می رسد، در کنار مهمترین خرق عادت ها از جمله معجزه، معونت، و اهانت مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد. "کرامت" رابطه ی بسیار نزدیک با ولایت دارد و در ذیل مسائل ولایت می گنجد. مهمترین و برترین نوع ولایت، ولایت تکوینی است که از نشانه های بارز اولیای الهی محسوب می شود. کسانی که به قرب الهی نایل می شوند، بر اثر تقرب به مقام "کن" می رسند و می توانند به اذن و اراده ی خدای سبحان در عوالم وجود تصرف کنند.دو کتاب گرانسنگ اسرارالتوحید و مثنوی معنوی در باب کرامت، سخنهای بسیار دارند و ابعاد مهمی از این عمل خارق العاده را برای سالکان طریقت، آشکار ساخته اند. کراماتی که در اسرار التوحید و مثنوی مطرح و از انواع آن نام برده شده ممکن است از لحاظ علم حصولی امتناع عادی داشته باشند، اما هرگز چنین کرامت هایی، امتناع عقلی ندارند. به سخن دیگر، اغلب این کرامت ها، از نوع کرامت های باورپذیر هستند که قرآن مجید و سخن انسان های کامل آنها را تایید کرده اند.برخی از کرامت های ابوسعید و مثنوی معنوی، در قالب سمبل مطرح گردیده که در ادبیات عرفانی مورد استفاده ی عارفان شاعر و شاعران عارف قرار گرفته است.برخی دیگر از کرامت های مولوی در عالم رویا واقع شده و می توان از آنها به عنوان کشف کرامت یاد کرد.کرامت هایی که در مثنوی از آنها سخن به میان آمده، پیچیده تر از کرامت های اسرارالتوحید است.در این رساله ابتدا کرامت در قرآن را مورد دقت و بررسی و مطالعه قرار داده ایم و به این نتیجه رسیدیم که قرآن مجید وقوع کرامت را به دست اولیای الهی، خارج از قوانین الهی نمی داند و بر وقوع آن صحه می گذارد.ولایت را هم به دو نوع ولایت علمی و عملی تقسیم می کند. همچنین قرآن مجید راه ولایت را در انحصار مردان نمی داند و زنان را هم در راه رسیدن به مقام ولایت تشویق می کند.اثبات و چگونگی صدور، انواع و اقسام کرامت، علل و عوامل تحقق و باورپذیری و یا باورناپذیری کرامات از دیدگاه مولوی و کتاب اسرارالتوحید، تحقیقی بود که به بخشی از حقایق آن رسیده ایم. مقایسه بین کرامت های مثنوی و ابوسعید، تلاش دیگری بود که به نتایج قابل قبولی دست یافتیم.ساختار داستان های کرامت اسرار التوحید از منظر داستان شناسی، فصل دیگری از رساله ی پژوهشی ماست که به جنبه های مختلف این تحقیق اشاره های فراوان شده است.
کمال و سقوط انسان ازدیدگاه مولانا و مایستراکهارت
نویسنده:
علیرضا خواجه گیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهرویکرد مولانا و مایستر اکهارت به مسئله انسان و سیر کمالی او متاثر از نگاه ذو مراتبی به حقایق هستی اعم از خدا و انسان است . انسان موجودی است دارای ساحت های ظاهری و باطنی که هرکدام منعکس کننده بخشی از حقیقت پنهان اوست .بنابراین کمال و سقوط او نیز با توجه به این سلسه مراتب وجودی او معنا می شود .اگرچه این دو عارف متعلق به دو سنت عرفانی جدا از یکدیگر بوده اند و تاثیر سنت های دینی شان در تعالیم عرفانی آنها منعکس شده ، امّا رویکرد عرفانی آنها به انسان و بویژه کمال و سقوط او از وجوه تشابه و تفاوت معناداری برخوردار است. از این جهت نگاه تطبیقی به مسئله کمال و سقوط در آموزه های این دو عارف ، هم از جهت مقایسه دو سنت عرفانی اسلام و مسیحیت بطور اعم و هم تحلیل و مقایسه نگاه عرفانی این دو عارف بطور اخص به مسئله مذکور ، قابل توجه می باشد. در این رساله مسئله کمال و سقوط انسان در دو مرحله اصلی که مشتمل بر مراحل فرعی تری است و همه مراحل با یکدیگر ارتباط متقابل دارند ، مطرح شده است .در مرحله اول که نقش معرفت و شناخت در کمال و سقوط انسان است ، این مسئله در سه سطح حسی ، عقلی و شهودی مطرح شده است. محدودیت و عدم توانایی معرفت حسی در درک حقیقت مستلزم گذر کردن از این مرحله و رسیدن به حواس باطنی است ، علاوه بر این گرفتار شدن انسان در دایره ی تنگ عقل جزیی در مرحله شناخت عقلی نیز مانع رسیدن انسان به مرتبه ی عقل کلی است ، که از محدودیت های عقل جزیی به دور است.آنچه می تواند مکمل این دو مرحله شود ، رسیدن به معرفت شهودی از حقیقت و درک بی واسطه آن است . رسیدن به این مرحله مستلزم از بین بردن موانع ارتباط برقرار کردن با حقیقت الهی خویشتن و رسیدن به خودشناسی حقیقی است، که در تعالیم عرفانی آنها این مسئله بسیار با اهمیت و برجسته است . رسیدن به این مرحله از کمال نیز مستلزم عبور کردن از موانعی است کهگاهی از سنخ دانستنی های کاذب و گاهی از سنخ بیماری های اخلاقی ، تعلقات عاطفی و عدم برخورداری از عنایت خداوند و رهبری معنوی است.رویکرد مولانا و اکهارت در معرفی و سلوک در این مراحل،برای رسیدن به کمال و رها شدن از سقوط معنوی، با تاکید بر عشق در تعالیم مولانا و وارستگی در تعالیم اکهارت قابل بررسی است.کلمات کلیدی: مولوی ، اکهارت ،خودشناسی،عشق،وارستگی،عقل،شهود،کمال،اخلاق
بررسی تطبیقی جبر و اختیار در کیمیای سعادت و فیه ما فیه
نویسنده:
رضا اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش به بررسی تطبیقی جبر و اختیار در دو اثر ارزشمند یعنی کیمیای سعادت امام محمد غزالی و فیه ما فیه شیخ جلال الدین محمد بلخی پرداختیم.ضمن بازخوانی این دو کتاب دریافتیم که غزالی و مولوی به چه اندازه و چگونه به مبحث جبر و اختیار اشاره کرده اند. با شواهدی که در این پژوهش ذکر کردیم می توان چنین گرفت که غزالی و مولوی جبرگرای مطلق و یا اختیار گرای مطلق نبوده اند.اگر چه این دو اندیشمند از اختیار آدمی سخن گفته اند اما معتقدند که اختیار انسان در دایره ی اختیار الهی قرار گرفته است و به این ترتیب اختیاری ست در دل جبر و چنین نتیجه می گیرند که تا زمانی که پروردگار قدرت فعلی را در وجود انسان قرار ندهد فعلی رخ نمی دهد ،پس همه چیز منوط به خواستخداست.در این راستا مولانا بسیار از امام محمد غزالی تأثیر پذیرفته است و رد پای افکار غزالی را می توان در آثار مولانا مشاهده کرد.
بررسی نفس در مرصادالعباد و مثنوی معنوی
نویسنده:
حسین کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فیلسوفان مسلمان همچون ابن سینا، فارابی، غزالی و دیگران با عنایت به آشنایی با مفهوم نفس در یونان باستان در مورد مفهوم نفس در قرآن کریم سخن گفته و در باب قدم یا حدوث، جسمانی یا روحانی بودن و دیگر صفات آن بحث کرده اند. این موضوع موجب بروز اختلاف در مصداق نفس در متون ادب پارسی شده است تا جایی که علاوه بر این که اکنونبرای واژه ی نفس بیش از بیست معنی ذکرمی­شود در یک متن واحد هم نفس مصداق های متعدد و گاه متضاد دارد. صاحبان مرصادالعباد و مثنوی معنوی بیشتر متأثر از باورهای قرآنی هستند از این رو نفس در آثار آنان معادل با مفهوم نفسدر قرآن کریم و بیشتر به مفهوم روح و نفس امّاره است. اما از آن جا که این دو از باورهای روزگار خویش و مهم تر از همه فلسفه نو افلاطونی هم متأثرند در مثنوی و مرصادالعباد مصداق های دیگری هم برای نفس هم پدیدار است. مولوی علاوه بر این که از نفس کلی سخن گفته، گاه نفس را برابر جان حیوانی دانسته است. با این همهبه دلیل گرایش بیشتر وی به عرفان عملی، نفس در مثنوی غالباً در معنای نفس امّاره که منشأ شهوات و صفات رذیله است به کار رفته و از سایر مراتب آن با الفاظی چون روح، جان و روان یاد شده است. نجم رازی نفس را دختری دانستهکه از ازدواج روح و قالب به وجود آمده است و به مادرش(قالب) شباهت دارد. اگر چه گاه نفس از نظر او معادل روح یا جان است، در مرصاد همنفس بیشترمنشأصفات مذموم یعنی همان نفس امّاره است.در این پایان نامه به سیر شکل گیری این مضامین و تفاوت های آن ها و تجلیشان در مثنوی و مرصادالعباد پرداخته شده است.
  • تعداد رکورد ها : 293