جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2005
بررسي تطبيقي جهان‌بيني الهي و مادي از ديدگاه شهيد مطهري و شهيد صدر
نویسنده:
‫علي‌جان حليمي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫جهان‌بيني مبتني بر معرفت‌شناسي است، و از راه‌هاي متعددي چون علم، فلسفه و مذهب مي‌توانيم به جهان‌بيني رئاليستي و مطابق با واقع نائل گرديم. از ديدگاه شهيد مطهري جهان‌بيني الهي با براهين عقلي قابل اثبات بوده، و از راه‌هاي فطرت، عقل، عشق و عبادت مي‌توان به معرفت خدا دست يافت. از سوي ديگر، مساله اميد به آينده و نيز تعهد اخلاقي و مسئوليت‌پذيري فقط بر اساس جهان‌بيني الهي معقول و متصور است. در مجموع شهيد مطهري قائل به جادوانگي اخلاق و امور معنوي بوده، و طبعاً براي بعضي از احکام عقل عملي در رابطه با غايت، واقعيت عيني قائل است. او همچنين به رابطه عميقي بين عقل نظري و عقل عملي يا جهان‌بيني و ايدئولوژي معتقد است. از سوي ديگر، شهيد صدر در جهت اثبات جهان‌بيني الهي در ابتدا مي‌کوشد تا ادعاي مارکسيسم مبتني بر ايدئاليستي بودن جهان‌بيني الهي را رد کرده، و رئاليستي بودن آن را به اثبات برساند. از ديدگاه شهيد صدر، هم به‌دليل فلسفي و هم بر اساس دلايل تجربي، خدا و امور ماورايي قابل اثبات است. همچنين شهيد صدر معتقد است که ايدئولوژي مبتني بر جهان‌بيني است. نتيجه اين که جهان‌بيني در واقع شناخت هستي است، و هستي‌شناسي جز با عقل و حمايت وحي ميسر نيست. از ميان جهان‌بيني‌هاي مختلف مذهبي، فلسفي، علمي و عرفاني، فقط يک جهان‌بيني حق است، و آن همان است که با براهين فلسفي اثبات مي‌گردد؛ همان که در سطح کلي، جهان‌بيني اسلامي و ايدئولوژي اسلامي منطبق بر آن است، هر چند ممکن است در جزئيات و مصاديق آراي مختلفي در ميان پيروان آن وجود داشته باشد. بنابر اين، از ديدگاه اين دو انديشمند مسلمان، که با رويکرد فلسفي کلامي به تفسير دين مي‌پردازند، عقل و دين دو امر بيگانه از هم نبوده، و چه بسا از لحاظ رتبه در مباحث هستي‌شناسي، تقدم از آن عقل باشد که به اثبات مباني دين مي‌پردازد.
بررسي تطبيقي مسأله خاتميت در ديدگاه استاد مرتضي مطهري و اقبال لاهوري
نویسنده:
‫لياقت‌علي کشميري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مسأله خاتميت، از مسايلي است که به نص قرآن کريم از ضروريات دين اسلام است. تفسير و تبيين‌هاي مختلفي درباره فلسفه ختم نبوت ارايه شده، که در اين زمينه، پژوهش حاضر به بررسي و تبيين ديدگاه استاد مطهري و اقبال لاهوري پرداخته است. از نظر شهيد مطهري، پيامبر خاتم کسي است که همه مراتب را طي کرده و بعد از او پيغمبر ديگري نخواهد آمد، زيرا آن‌چه لازم بود تا از طريق وحي به بشر برسد، نازل گرديده، و نيازي نيست که پيغمبر ديگري مبعوث شود. استاد مطهري، با استناد به وجود رابطه معکوس ميان هدايت غريزي و هدايت عقلي، آن را دليلي بر عدم بلوغ عقلي و علمي بشر در دوره قبل از خاتميت مي‌داند، و معتقد است که بشر در دوره خاتميت، به مرحله‌اي از بلوغ عقلي و عملي دست يافته که مي‌تواند کليات وحي را حفظ نمايد. ولي از نظر اقبال لاهوري، عقل استقرائي و علم، جايگزين وحي است، و وحي مرتبط و متناسب با مقوله غريزه مي‌باشد. از سوي ديگر، درباره لزوم اصل اجتهاد، استاد مطهري به سنت و احاديث متعددي استناد نموده و آن را اثبات مي‌کند، اما اقبال، اصل اجتهاد در سنت را تنها ازحديثي از معاذ بن حبل استنباط مي‌کند. شهيد مطهري با استناد به آيات قرآن و سخنان اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه، صفات و ويژگي‌هاي برجسته و مثبتي را براي علماي دين بيان نموده، و آنان را منسوب به يک طبقه و نژاد نمي‌داند. او منابع اجتهاد دين خاتم را کتاب، سنت، اجماع و عقل مي‌داند؛ درحالي که اقبال لاهوري معتقد به روش تجربي مشترکي براي عموم بشر بوده، و علما را منسوب به نژاد يا طبقه خاص دانسته است. او بزرگ‌ترين منبع اسلامي را قرآن مي‌داند، و از عقل و قياس طبق عقايد اهل سنت استفاده مي‌کند. استاد مطهري يکي از علل جاودانگي دين خاتم را مسأله ولايت مي‌داند، که از پيامبر به امام معصوم منتقل مي‌شود؛ ولي اقبال با وجود آن‌که به اهل بيت پيامبر( عشق مي‌ورزد، به ولايت اثباتي عام اعتقادي ندارد.
افق های نوین در پژوهش های فلسفه اسلامی
نویسنده:
احمد بهشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
چکیده :
فلسفه اسلامی همواره در تاریخی درازمدت با امواج گوناگون و شکننده‌ای از مخالفت‌ها و شبه تراشی‌ها مواجه بوده و پژوهش های عمیقی برای دفع آنها انجام گرفته است، و همین امر موجب رشد کمّی و کیفی فلسفه اسلامی شده است. اگر روزگاری جبر و تفویض، حدوث زمانی عالم، زیادت صفات واجب و نفی علت غایی، نفی ضرورت و اعتقاد به اولویت، مرئی بودن خداوند، نفی حسن و قبح ذاتی و مخدوش شدن عدل الهی و ده‌ها مسئله دیگر، فلسفه اسلامی را به چالش می‌کشید، و چنانچه روزی امواج گوناگونی از ایسم‌ها به بازار اندیشه راه می‌یافت و چند صباحی رونق می‌گرفت و فلسفه و فلاسفه اسلامی را درگیر می‌ساخت و آنان ناگزیر می‌شدند که با پژوهش و نوآوری، سنگر دفاع را مستحکم سازند و در برابر تجددخواهی الحادی به مقاومت بپردازند، اکنون دوره فراتجددخواهی یا پست‌مدرنیسم رسیده و شعار طرفداری از کثرت و انشقاق و نسبیت سر می‌دهد. این نگرش، حاکمیت و بی‌طرفی عقل را موهوم می شمارد؛ عقیده به پیشرفت را نفی می کند؛ به هیچ‌انگاری (نیهیلسم) گرایش دارد و فرهنگ‌های بومی و متقابل را با همه ویژگی‌هایشان پذیرا می‌گردد. گفتنی است که در این شرایط نیز افق‌های نوینی در برابر فلسفه اسلامی گشوده می‌شود و به پژوهش‌هایی گسترده‌تر نیاز دارد.
صفحات :
از صفحه 9 تا 22
نسبت فلسفه و دين از ديدگاه ابن‌سينا، ابن‌رشد، شهيد مطهري
نویسنده:
‫لسن سوادگو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫براي پاسخ به سؤالات بنيادين بشر درباره جهان، انسان و هستي، دو نوع معرفت وجود دارد؛ يکي فلسفه که ره‌آورد عقل بشري است، و ديگري دين که ارمغان وحي الهي است. پژوهش حاضر با روش توصيفي و تحليلي، به بررسي نسبت ميان فلسفه و دين، بر اساس نظرات سه انديشمند بزرگ جهان اسلام پرداخته است. ابن‌سينا، ابن‌رشد و شهيد مطهري، همگي اتفاق نظر دارند که ميان دين و فلسفه، يا حکمت و شريعت، هماهنگي وجود دارد و اين دو مکمل يکديگر هستند؛ اما براي اثبات اين مدعا، هر کدام روش خاصي را در پيش گرفته‌اند. ابن‌سينا به وحدت منبع فلسفه و دين اشاره مي‌کند؛ ابن‌رشد از راه برقراري وحدت ميان هدف فلسفه و هدف دين، وارد مي‌شود. گاهي نيز از طريق وحدت محتوايي فلسفه و دين، و همچنين وحدت روشي، به مقوله هماهنگي فلسفه و دين پرداخته شده است. منظور از هماهنگي دين با فلسفه آن است که اولاً آموزه‌هاي ديني با آراي درست فلسفي سازگاري دارد؛ ثانياً مباني و تعاليم ديني به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم قابل دفاع عقلي هستند؛ ثالثاً روش تعقلي و تأمل در هستي، مورد تأييد و تأکيد دين است. اين سه فيلسوف نيز تلاش کرده‌اند تا به کمک فلسفه، حقيقت جهان و هستي را به‌خوبي دريابند، و دين هم به مردم توصيه مي‌کند که به‌دنبال چنين معرفتي بروند. اما در برخي از مسايل ديني، عقل نمي‌تواند پاسخ‌گو باشد و بايد از وحي کمک بگيرد؛ به‌عنوان نمونه در مسأله معاد جسماني، ابن‌سينا معتقد است که غير از طريق شريعت و تصديق خبر نبوت، هيچ راه عقلي براي اثبات اين نوع از معاد وجود ندارد. در بعضي ديگر از مسايل، دين با کمک عقل مي‌تواند پاسخ‌گو باشد، و از نظر روشي، استدلال برهاني را به‌کار مي‌گيرد. بدين ترتيب، همان‌گونه که ابن‌رشد مي‌گويد "الحق لايضاد الحق"، دين و فلسفه هيچ‌گاه ضد يکديگر نيستند.
ثابت و متغير در دين با تاکيد بر ديدگاه امام خميني و شهيد مطهري
نویسنده:
‫رضاخدابخش يوسفي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫از آن‌جا که انسان در جهت نيل به سعادت نهايي مورد نظر دين، با نيازهاي ثابت و متغيير روبرو است؛ برخي از آموزه‌هاي دين ثابت و برخي ديگر متناسب با نيازهاي مقطعي او مطرح شده، و با تغيير آن نياز‌ها، حکم دين نيز تغيير مي‌کند. به‌طور کلي آموزه‌هاي دين به سه بخش اعتقادات، اخلاق و احکام تقسيم مي‌شود. از ديدگاه امام خميني( و شهيد مطهري، آموزه‌هاي اعتقادي چه فرعي و چه اصلي، جزء امور ثابت هستند؛ زيرا اعتقاد به‌معناي تعلق روح و انديشه است، و از آن‌جا که روح از امور ثابت است، متعلق روح يعني آن‌چه مورد اعتقاد قرار مي‌گيرد، نيز ثابت است. در حوزه اخلاق، ملاک فعل اخلاقي از ديدگاه اين دو عالم شيعي، عبارت از کرامت و عزت نفس است، و آن‌ها غايت فعل اخلاقي را تقرب به خداوند مي‌دانند. از سوي ديگر، احکام اخلاقي نيز بر دو دسته هستند: يک دسته از احکام اخلاقي مانند عدالت‌محوري، احکام اصولي است که مبتني بر مصالح و مفاسد واقعي بوده و همواره ثابت مي‌باشد. دسته ديگر احکام اخلاقي فرعي است که در برخي موارد تغيير مي‌يابد، مانند سخن دروغي که جان يک مؤمن بي‌گناه را نجات دهد. در حقيقت ملاک ثبات و تغيير در احکام اخلاقي از ديدگاه امام و شهيد مطهري اين است که احکام ثابت بر اساس نياز ثابت و بعد معنوي انسان مي‌باشد، و احکام متغير ناظر به بعد مادي و دنيوي و مقطعي بشر است. اما در حوزه احکام، نيز احکام اوليه به‌صورت کلي از ديدگاه ايشان ثابت است، اما احکام ثانويه و برخي از احکام حکومتي متغيير مي‌باشند؛ زيرا احکام اسلام مبتني بر مصالح و مفاسد است، و اسلام نياز‌هاي ثابت و متغيير بشر را در نظر دارد، و سرّ احکام ثابت و متغيير نيز همين نيازهاي ثابت و متغيير، و مصالح و مفاسد مطلق و مقيد است.
حقيقت توحيد از نظر اماميه "محقّق طوسي و شهيد مطهّري" و وهابيّه "ابن‌تيميه و محمّد بن عبدالوهاب"
نویسنده:
‫بشيراحمد استوري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش با رويکردي تطبيقي به مقايسه نظريات مکتب فکري اماميه در مقوله توحيد و شرک و مصاديق آن با آرا و عقايد مکتب فکري وهابيت مي‌پردازد و افکار و انديشه‌هاي خواجه نصيرالدين طوسي و شهيد مطهري به عنوان نمايندگان مکتب کلامي شيعه اماميه و انديشه‌ها و افکار ابن‌تيميه و محمد بن‌عبدالوهاب به عنوان نمايندگان مکتب کلامي سلفيه و وهابيت را در اين زمينه تجزيه و تحليل مي‌کند. نويسنده در چهار فصل ضمن بررسي مفهوم توحيد و شرک، ديدگاه‌هاي اين دو گروه را بررسيده و استدلال‌هاي عقلي و شرعي آن‌ها را تبيين کرده است. وي در فصل اول ابتدا کلياتي در مورد اماميه و زندگي نامه خواجه نصيرالدين طوسي و شهيد مطهري و شخصيت علمي آنان، و فرقه وهابيت و شخصيت ابن‌تيميه و محمد بن‌عبدالوهاب باز گفته، سپس اهميت علم توحيد، توحيد در اديان آسماني، مفهوم وحدت و يگانگي و تعريف توحيد را از لحاظ لغوي و اصطلاحي و افراد مذکور ارائه مي‌دهد. نگارنده در فصل دوم به تجزيه و تحليل توحيد از ديدگاه اماميه پرداخته و از منظري فلسفي و کلامي به تبيين مفهوم توحيد، مصاديق توحيد، اقسام صفات الهي، اقسام وحدت، اقسام توحيد نظري، توحيد در عمل و صفات و ملاک‌هاي توحيد و شرک را از منظر خواجه نصيرالدين طوسي و شهيد مطهري بررسيده و به تفسير وحدت وجود، توحيد در عبادت، توحيد در اطاعت، توحيد در ربوبيت و مباني عقلي و نقلي مبتني بر آن‌ها از منظر آنان پرداخته است. فصل سوم به توحيد از ديدگاه وهابيت اختصاص دارد و ديدگاه‌هاي ابن‌تيميه و محمد بن عبدالوهاب در باره اقسام توحيد، مبناي عبادت صحيح، معيار و ملاک توحيد و شرک، مفهوم عبادت، اسماء وصفات الهي، اقسام ربوبيت، مفهوم توکل و توسل و اختصاص داشتن عبادت براي خداوند متعال مطرح شده و ادله آنان در اين زمينه نقد مي‌شود. در فصل چهارم به مقايسه اين دو مکتب فکري درمقوله توحيد و شرک پرداخته و تأويل برخي اسما و صفات خدا و دست شستن از ظاهر بعضي آيات الهي و تفسير عقلي ازآن‌ها و تفاوت مبناهاي وهابيت با اماميه در مفهوم و مصداق شرک بررسي شده است.
بررسي مقايسه‌اي نظرّيه عدل الهي از ديدگاه شهيد مطهّري و الوين پلانتينجا
نویسنده:
‫ميرزاحسين محمدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫در اين تحقيق رويکردي تطبيقي از آراي استاد مطهّري و الوين پلانتينجا درباره عدل الهي، و ماهيت و ويژگي‌هاي آن صورت گرفته و ديدگاه‌هاي برخي فيلسوفان غرب و متکلّمان مسلمان، مانندِ اشاعره در اين زمينه بيان شده و وجود شرور در عالَم هستي و نسبت آن با عدل خداوند از منظر کلامي و فلسفي تجزيه و تحليل گرديده است. نويسنده نخست با تبيين مفهوم عدل در لغت و اصطلاح، اقسام عدل را از منظر استاد مطهّري بيان کرده، آن گاه نسبت بين جبر و اختيار و حکمت و عدل و شر با عدل الهي را بررسيده و ديدگاه اشاعره و عدليه (اماميه و معتزله) را در اين باره جست جو کرده است. وي در ادامه چند ديدگاه مهم درباره عدل الهي را از منظر فلاسفه‌ي غرب، مانندِ آگوستين و ايرنائوس و ديدگاه عدل الهي پويشي و نيز نظريه الوين پلانتينجا را در زمينه عدل الهي مطرح و به شبهه هاي وي در اين زمينه پاسخ گفته است. مهم‌ترين شبهه الوين پلانتينجا در خصوص عدل الهي، وجود شرور و بلاياي متعدّد در جهان هستي است، که از منظر شبهه کنندگان، شرور به منزله قرينه‌اي بر نفي عقلانيت باورهاي ديني محسوب مي‌شود. آن گاه از ديدگاه پلانتينجا درباره ارتباط جبر و اختيار با عدل الهي، سخن رفته، که شبهه هاي جبريان و مطلق گرايان توّسط وي مطرح گرديده است. نگارنده در بخشي ديگر ديدگاه شهيد مطهّري را درباره عدل الهي و پاسخ ايشان به شبهه هاي مربوط به آن، مانندِ شبهه شرور و وجود تبعيض‌هاي فراوان بين انسان‌ها را به طور مفصّل باز مي‌گويد. به همين منظور نويسنده به عدمي و نسبي بودن شر و توجيه شرور موجود در عالَم هستي، از منظر استاد اشاره کرده و برهان هاي وي براي تفسير وجود شر، از جمله: برهان هاي حکمت، زيبايي شناختي و تکامل را تبيين مي‌کند. وي همچنين پاسخ شهيد مطهّري در وجود اقسام تبعيض‌ها در نهاد عالَم را بيان کرده و نام تبعيض را تفاوت نهاده، و آن ها را بر اساس حکمت الهي تفسير کرده است. نظريه ((امر بين‌الامرين)) براي پاسخ به شبهه هاي مربوط به جبر و اختيار، پايان بخش اين فصل از تحقيق محسوب مي‌شود. در فصل چهارم مقايسه‌اي بين ديدگاه‌هاي الوين پلانتينجا و شهيد مطهّري در زمينه دفاع از عدل الهي صورت گرفته و ويژگي‌هاي تفکرات هر يک از اين دو انديش مند اسلامي و غربي و چالش‌هايي را که هر يک به عنوان شبهه هاي مربوط به عدل خداوند به آن به صورت جداگانه پرداخته شده است.
ماهيت و کارکردهاي دين از ديدگاه علامه طباطبايي و شهيد مطهري
نویسنده:
‫عزيزالله محمدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫بررسي حقيقت دين و ماهيت تعاليم آن از مسائل بنيادي کلام جديد است. دين‌پژوهان در عصر حاضر، مسأله حقانيت و عدم حقانيت دين را مطرح نمي‌کنند بلکه آن را به‌صورت يک واقعيت در زندگي بشر مورد توجه قرار داده، و چيستي دين، آثار و نقش آن را در ميان انسان‌ها بررسي مي‌کنند. پژوهش حاضر تلاش کرده است با روش توصيفي تحليلي، ديدگاه علامه طباطبايي و شهيد مطهري را در اين زمينه تبيين نمايد. اين دو انديشمند بزرگ اسلامي، دين را مجموعه‌اي از حقايق و ارزش‌هاي عملي مي‌دانند که بخشي از آن را باورها و اعتقادات، و بخشي از آن را اخلاقيات و احکام عملي و فقهي تشکيل مي‌دهد. اين مجموعه فکري و عملي که از افق وحي سرچشمه گرفته است، براي تأمين سعادت حقيقي بشر از سوي خداوند صادر گرديده، و با مقتضاي فطرت و سرشت پاک انساني هم سازگاري دارد. آموزه‌هاي ديني در حوزه انديشه و روان مي‌تواند انسان را با آفريدگار هستي آشنا کند و از انحرافات فکري و عقيدتي او جلوگيري نمايد. آموزه معاد، انسان را با جهان پس از مرگ آشنا نموده و تعليمات تربيتي دين، سعادت انسان در حيات اخروي را تأمين مي‌کند. روان بشر نيز در پيوند با خدا به آرامش مي‌رسد. و اما در حوزه اخلاق، دين مي‌تواند شناخت درستي از مفاهيم اخلاقي وارزش‌هاي رفتاري ارايه نمايد، و با رشد فضايل و مکارم اخلاقي، از طغيان غرايز نفساني جلوگيري نمايد. همچنين دين مي‌تواند رابطه انسان با خود، خدا و طبيعت را تبيين کند. در حوزه اجتماعي نيز دين بر اساس نيازها و مصالح جامعه به وضع قوانين مي‌پردازد، که در اين زمينه، گستردگي فقه عملي و احکام اجتماعي اسلام بيان‌گر جامعيت و کمال اين دين مي‌باشد. علاوه بر قانون‌گذاري، دين مي‌تواند به‌عنوان ضمانت اجراي دروني احکام و قوانين به‌شمار رود. نقش دين در ايجاد همبستگي اجتماعي، و رشد تمدن و فرهنگ والاي انساني، از ديگر کارکردهاي دين است.
رابطه عقل و وحي از ديدگاه مودودي و شهيد مطهّري
نویسنده:
رحمت‌الله افتخاري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫نوشتارحاضر، ضمن بيان مفاهيم و ماهيت وحي و ديدگاه‌هاي مختلف در اين باره، نسبت بين عقل و وحي را بررسيده و قلمرو و محدوده عقل در فهم وحي از ديدگاه فلاسفه غرب و مسلمانان را تبيين ساخته و انديشه‌هاي دو تن از متفکران اصلاحگر و نوانديش اهل سنت و شيعه (ابوالاعلي مودودي و شهيد مطهري) را در اين زمينه مطرح مي‌کند. نويسنده در چهار فصل به ابعاد گوناگون موضوع تحقيق و نحوه ارتباط آن‌ها با هم مي‌پردازد. فصل اول به کليات و مفاهيم تحقيق اختصاص دارد و واژه‌هاي مربوط به عقل و وحي و مترادف‌هاي آن‌ها و همچنين الفاظ نقطه مقابل‌شان شرح داده شده است. در فصل دوم ماهيت عقل و وحي از منظر شهيد مطهري و ابوالاعلي مودودي بيان گرديده و نظريات فلاسفه غرب و مسلمان در چيستي عقل و کارکردهاي آن و ماهيت وحي و معرفت‌زايي‌اش ذکر شده و آموزه‌هاي اسلام و مسيحيت در اين زمينه مقايسه مي‌شود. نويسنده ديدگاه‌هاي تجربي از وحي را نيز منعکس ساخته و آراي متکلمان و فيلسوفان مسلمان غرب و ابوالاعلي مودودي و شهيد مطهري را در اين زمينه با هم مقايسه نموده است. در فصل سوم محدوديت‌ها و قلمرو عقل و فهم آن از دين و معارف وحياني، از نظر شهيد مطهري و ابوالاعلي مودودي تبيين شده و کارکردها و قلمرو وحي در اعتقادات، احکام فقهي و اخلاق و موانع و آفات عقل از ديدگاه اين دو انديش‌مند بيان گرديده است. ثبوت عقلاني نبوت و عقلاني بودن نبوت پيامبر اکرم( از منظر مودودي و شهيد مطهري، از ديگر مباحث اين فصل به شمار مي‌آيد. در فصل چهارم رابطه عقل و وحي از منظر شهيد مطهري و ابوالاعلي مودودي و خدمات وحي به عقل، استفاده از عقل در فهم نسبي وحي، اثبات اصل دين و حقانيت آن به کمک عقل، ترجيح نقل بر عقل در صورت وقوع تعارض بين آن‌ها و محدوديت عقل در بيان جزئيات دين و سعادت بشر، از منظر اين دو متفکر بيان و ديدگاه‌هاي آنان با هم مقايسه شده است.
رابطه بايد و هست از ديدگاه علامه طباطبايي، شهيد مطهري و مصباح يزدي
نویسنده:
‫عليرضا ناصري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
چکیده :
‫رابطه بايد و هست، از مباحث کليدي فلسفه اخلاق است، که به نحوه ارتباط ميان گزاره‌هاي اخلاقي و حقايق عيني، مي‌پردازد. ديويد هيوم براي اولين بار به مسأله چگونگي استنتاج بايدها و احکام اخلاقي از حقايق خارجي و هست‌ها اشاره نموده است. هدف از اين پژوهش نيز پاسخ به اين مسأله و مسايل مربوط به آن، بر اساس آرا و ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي، شهيد مطهري و استاد مصباح مي‌باشد. براي اين منظور، ابتدا بايد موضع خود را در باب مفاهيم و انشائات اخلاقي روشن نماييم. هيوم معتقد بود که مفاهيم اخلاقي، همچون خوبي، عدالت، فضيلت و رذيلت، عيني نيستند، به‌همين دليل ميان بايد و هست، ارتباطي وجود ندارد. از نظر هيوم قوه فهم و عقل انسان، دو کار انجام مي‌دهد، يکي اکتشاف و استنباط امر واقع و ديگري کشف روابط و نسبت‌هاي ميان امور و مقايسه ميان آن‌ها؛ اما مفاهيم اخلاقي در هيچ‌يک از اين دو دسته جاي نمي‌گيرد. علامه طباطبايي، استاد مطهري و استاد مصباح يزدي، مفاهيم اخلاقي را اعتباري مي‌دانند، اما مقصودشان متفاوت است. علامه و مطهري، مفاهيم را اموري جعلي و قراردادي مي‌دانند، و مصباح يزدي آن‌ها را از معقولات ثانيه مي‌داند. از نظر علامه، تمامي علوم بر پايه نظام عالم عيني است، فقط علوم نظري مستقيما از خارج اخذ مي‌شوند، و علوم عملي بر اساس نيازهاي فردي و اجتماعي شکل مي‌گيرند. شهيد مطهري نيزهمين عقيده را دارد، با اين تفاوت که احکام اخلاقي را برخاسته از من علوي مي‌داند. اما از نظر مصباح يزدي، مفاهيم اخلاقي، منتزع از روابط واقعي و عيني ميان اشيا است. هر سه، مفاهيم اخلاقي را در راستاي نيازهاي واقعي انسان و رسيدن به کمال و سعادت وي، که امري عيني است، مي‌دانند؛ اگرچه در روش تبيين آن با يکديگر اختلاف دارند. با اين‌که ديدگاه‌هاي علامه و مطهري قابل دفاع است، اما اتقان ديدگاه مصباح يزدي بيشتر است؛ بنابراين قول مختار ما، ديدگاه استاد مصباح است.
  • تعداد رکورد ها : 2005