جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4312
فلسفه خلقت انسان از ديدگاه علامه طباطبائي
نویسنده:
محمودعلي معصومي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫انسان‌شناسي، و خصوصاً فلسفه خلقت انسان، از قديمي‌ترين موضوعات فکري است که سابقه‌اي به قدمت تاريخ انديشه بشر دارد. بازگشت انسان به‌سوي خداوند پس از مرگ، رسيدن به مقام خلافت الهي در زمين، و سجده فرشتگان در برابر انسان، از موهبت‌هاي تکويني و تشريعي خداوند نسبت به انسان است؛ در حالي که خلقت او را از گل و آّب بي‌ارزشي قرار داد، و سپس از روح خود در آن دميد، و سرانجام نيز به‌سوي خدا بازمي‌گردد. راه‌هاي شناخت حقيقت انسان نيز به آيات و روايات برمي‌گردد، و بايد تنها در پرتو آن‌ها شناسايي گردد. از منظر قرآن حقيقت انسان به نفس و روح او تعلق دارد. روح که در معاني مختلف به‌کار رفته است، ماوراي بدن مادي و داراي اراده و شعور بوده، مورد امر و نهي الهي قرار گرفته و آيينه تمام‌نماي اسما و انوار الهي است. از نظر روايات، روح از عالم سماوي، معنوي و مجرد است، نه از عالم ماديات. روح يک مخلوق محدثه و از افعال خداوند بوده، که قوامش به بدن انسان است. از نظر علامه، منظور از روح و نفس همان است که هر کس در موقع سخن گفتن از آن تعبير به "من" مي‌کند و امري مجرد است. نفس داراي انواع گوناگوني شامل اماره، لوامه، ملهمه و مطمئنه مي‌باشد. ميل به کمال که به‌صورت فطري در انسان نهاده شده، تنها در قرب الهي و با عبادت، عمل صالح، تهذيب نفس، پيروي از افراد صالح، و در کل با پيروي از دين مبين حاصل مي‌شود. بر اين اساس، تنها عبادت است که انسان را به خداوند نزديک مي‌کند، و مراسم و احکام مختلف عبادي هريک درس‌هايي براي تربيت انسان است، که با آن کمال و قرب الهي را حاصل کند. در نتيجه عبوديت مايه قرب به خداست، و قرب به خدا معيار کمال است؛ از اين رو، عبوديت به کمال انسان مي‌انجامد و فلسفه خلقت انسان به‌شمار مي‌رود.
آراء علامه طباطبايي در باب نفاق و منافقان در قرآن
نویسنده:
محمد موسوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مسأله منافقان، از مسايل مهم تاريخ اسلام است که به‌عنوان دشمنان داخلي جامعه اسلامي، مشکلات بسياري را براي پيامبر اسلام( و مسلمانان به‌وجود آوردند. قرآن کريم در آيات متعددي به منافقان اشاره نموده، و پژوهش حاضر با روش توصيفي به بررسي ديدگاه‌هاي تفسيري علامه طباطبايي در ذيل اين آيات پرداخته است. علامه طباطبايي نفاق را در زبان قرآن به‌معناي اظهار ايمان و پوشاندن کفر مي‌داند، و معتقد است که نفاق در همان ابتداي ظهور اسلام و در مکه پديد آمده، و برخي افراد به تقويت اسلام پرداختند تا در داغي تنور اسلام، نان خود را بچسبانند. علامه با توجه به آيات قرآن، علل گرايش به نفاق در جامعه اسلامي را حب دنيا، دروغ و خلف وعده مي‌داند. قرآن تصريح مي‌کند که منافقان را مي‌توان از روي ويژگي‌هاي خاص آنان شناخت؛ شيوه استدلال منافقان و عذرهايي که براي ترک وظايف مي‌آورند، و همچنين وحشت آنان هنگام نزول بلاها و آزمايش‌هاي الهي، جزء اين نشانه‌هاست. منافق به‌خاطر ايمان نداشتن به توحيد و معاد، همواره در تزلزل و ترديد است، و از انجام وظايف ديني طفره مي‌رود. به‌دنبال ترديد در توحيد، در نبوت و امامت نيز دچار ترديد خواهد بود، و از نظر اخلاقي هم دچار وعده‌هاي دروغين، بخل، حسد، اختلاف افکني، تکبر و غرور مي‌شود. قرآن صراحتاَ اعلام مي‌کند که منافقان از حکم و حکميت رسول خدا( اعراض نموده، ولايت کفار را پذيرفته، و به شايعه‌پراکني مي‌پردازند. آن‌ها، از مؤمنان در هراس بوده، امر به منکر نموده و نهي از معروف مي‌کنند. چنين روند فکري و رفتاري، در دنيا موجب گمراهي، خواري، طرد از جامعه و عدم مقبوليت آن‌ها مي‌شود، که در واقع نشانه ناکامي و بي‌اثر شدن ايمان ظاهري آنان است. در آخرت نيز کفر آنان به‌صورت تاريکي جلوه مي‌کند، و اين ظلمت از هر سو آنان را احاطه مي‌کند. اعمال دنيايي آنان مانند انفاق نيز در آخرت محصولي نخواهد داشت، و آنان به عذابي دردناک مبتلا مي‌شوند.
تجّرد نفس از ديدگاه علاّمه مجلسي و علاّمه طباطبايي
نویسنده:
‫حافظ‌محمد سعيد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش، ديدگاه‌هاي علامه مجلسي و علامه طباطبايي و ادله عقلي و نقلي آنان را درباره مجرد بودن نفس با هم مقايسه مي‌کند. نويسنده نخست مقدمه‌اي درمقوله فلسفه، ادله فلسفي و ديدگاه فلاسفه درزمينه نفس و ماهيت و ويژگي‌هاي آن در فلسفه يونان و فلسفه اسلامي ارائه کرده و موضوع نفس و اثبات تجرد آن را از مباحث مهم فلسفه اسلامي بر مي‌شمارد. از نظر وي اعتقاد به تجرد نفس، بسياري از مشکلات فلسفي را به شکل عقلاني حل مي‌کند؛ مشکلاتي همچون: اعتقاد به از بين رفتن و نابودي نفس به طور کامل، اعتقاد به اين‌که نفس با مرگ نابود مي‌شود، اهتمام به ساختن و تربيت نفس بيش از بدن و تمام اين‌ها مي‌تواند به ساختن بُعد دروني و باطني انسان و ارزش اعتقاد به ادامه زندگي نفس بعد از متلاشي شدن بدن کمک کند. او ابتدا ديدگاه علامه سيدمحمدحسين طباطبايي و سپس ديدگاه علامه محمدباقر مجلسي را درباره تجرد نفس بيان کرده و نتيجه مي‌گيرد که: علامه طباطبايي قائل به تجرد نفس بوده و علامه مجلسي چنين اعتقادي ندارد، ولي هر دو دانشمند معتقدند: که نفس پس از مرگ معدوم نمي‌شود. نگارنده در همين زمينه به تقابل ديدگاه‌هاي متکلمان اسلامي با فلاسفه مسلمان درباره ماهيت نفس اشاره کرده و معتقد است که علامه مجلسي از آن‌جا که بيشتر يک متکلم است، نه فيلسوف، ديدگاه‌هاي متکلمان مبني بر عدم تجردّ نفس را تقويت مي‌کند و مادي بودن نفس را مطرح کرده و در اثبات اين موضوع به آيات و روايات استناد مي‌کند، اما علامه طباطبايي از آن‌جا که بيشتر يک فيلسوف است، به اثبات تجرد نفس توسط عقل و نقل مي‌پردازد، که اين امر منجر به تقويت بسياري از مسايل مختلف از جمله ايمان در زندگي مي‌شود. اثبات وجود نفس ناطقه و ادله عقلي و نقلي مبتني بر آن، اهميت معرفت نفس، مجرد بودن و عاري بودن نفس از ديدگاه برخي فلاسفه و متکلمان معاصر، حقيقت نفس انساني، ارتباط بين نفس و بدن و نقد ديدگاه‌هاي مبتني بر عدم وجود مجردّات، از ديگر مندرجات اين نوشتار محسوب مي‌گردد.
جبر و اختيار از ديدگاه متکلمان برجسته اماميه با تکيه به آراء علامه طباطبايي و امام خميني
نویسنده:
‫محمدحسين جعفري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫موضوع مجبور بودن انسان در اعمال خود، يا برخورداري او از اختيار و اراده، در ميان متکلمان مسلمان سه رويکرد اساسي را پديد آورده است؛ برخي با استناد به علم و قدرت الهي، انسان را موجودي مجبور و فاقد اختيار دانسته‌اند؛ جمع ديگري رويکرد تفويض را برگزيده و از آزادي کامل انسان دفاع نموده‌اند؛ اما شيعيان به تبعيت از امامان معصوم‌( هر دو باور را موهوم دانسته و "امر بين الامرين" را مطرح نموده‌اند. پژوهش حاضر با بررسي ديدگاه متکلمان برجسته اماميه در عصر غيبت، به‌ويژه علامه طباطبايي و امام خميني( به اين نتيجه رسيده که آن‌چه معتزله و اشاعره، با اتخاذ رويکرد تفويض با جبر، به آن معتقد هستند نيمي از حقيقت را تشکيل مي‌دهد؛ و درک تمام حقيقت در گرو فهم امر بين الامرين مي‌باشد، که براساس آن، انسان موجودي مختار بوده و هيچ جبري در کار نيست. قرائت و تفسير پذيرفته شده از اين مسأله در پژوهش حاضر آن است که عمل خارجي، اميال و آرزوهاي انسان به اراده انسان تعلق دارد، و با تحقق اراده، تحقق عمل خارجي حتمي خواهد بود. البته اين مسأله بعد از فراغ از قضا و قدر الهي مي‌باشد؛ زيرا هر پديده‌اي در آسمان و زمين، پس از مجموعه‌اي از مراحل هفت‌گانه رخ مي‌دهد، و إعمال تقدير الهي نيز گونه‌هاي مختلفي دارد. بنابر اين، اصل قدرت و آزادي اراده را خدا به انسان مي‌دهد، و اين سرمايه انساني در طول مالکيت خدا قرار مي‌گيرد. همچنين محدوده اراده انسان و تأثير آن به‌صورت‌هاي مختلف، محدود و مقيد بوده، و اين محدوديت از ناحيه گرايش‌ها، معرفت‌ها، توانايي‌هاي جسمي و شرايط خارجي ايجاد مي‌شود، و پس از اين تقديرات و تحقق مرجحات و بستر عمل، انسان با آزادي کامل، فعل اختياري خود را اراده مي‌کند. بدين ترتيب، مسئوليت عمل نيز تنها به‌عهده انسان بوده و ستايش و سرزنش، و کيفر و پاداش آن را دريافت مي‌کند.
زبان دين از ديدگاه ويتگنشتاين و علاّمه طباطبايي (ره)
نویسنده:
‫محمد ناطقي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫نوشتار حاضر، ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي و لودويک ويتگنشتاين در باره زبان دين و ماهيت آن را مقايسه کرده و مباني فکري و فلسفي آنان را در اين زمينه شرح مي‌دهد. نويسنده ضمن بيان انديشه‌هاي ويتگنشتاين و تکفيک افکار وي با عنوان "ويتگنشتاين متقدم و متأخر" و تغيير انديشه‌هاي فلسفي به ويژه ديني‌اش، به تحليل او از گزاره‌هاي ديني، جدايي علم و دين، جدايي عقل و دين، و رازآميز بودن زبان دين پرداخته، همچنين ديدگاه‌هاي پوزيتوسيتي وي را نقّادي کرده است. آن گاه ضمن تطبيق آراي علامه طباطبايي، ديدگاه ايشان در بحث معناداري زبان دين، را بررسيده، به نظريه اشتراک معنوي و تأويل علامه در زبان دين رسيده، که بر اين اساس، آن دسته از گزاره‌ها و واژگان ديني بر مبناي اشتراک معنوي و تشکيک وجودي معنادار بوده و دسته ديگر پس از تأويل، معنادار مي‌شوند. در بحث واقع‌نمايي زبان دين، با توجه به ويژگي‌هايي که علامه براي زبان دين و قرآن برمي‌شمارد، "نظريه زبان ترکيبي" تصويري واقع‌بينانه‌تر از سيماي زبان دين ارائه مي‌دهد که بر مبناي آن، دينداري ساختاري است که تمام انواع زبان را به صورت ترکيبي و به تناسب نوع مخاطبان و افق فهم آنان، به کار مي‌گيرد. باور ديني در انديشه ويتگنشتاين، از سنخ مفاهيم ذهني و فلسفي نيست، بلکه نوعي "عشق" و "اعتماد" محسوب مي‌شود، که با جان و قلب آدمي سر و کار دارد. لذا زبان آن، بيانگر احساسات و عواطف است. از ديدگاه نگارنده: وجود چنين سخناني در تفکر فلسفي ويتگنشتاين، حکايت از نوعي تزلزل در مقوله زبان دين مي‌کند، ولي مي‌توان از برخي اشاراتش به نحوه نگاه او به زبان دين تا حد زيادي پي برد. اما در رويکرد علامه، به‌رغم اقامه دليل بر واقع‌نمايي زبان دين، مي‌شود از خلال همان ويژگي‌هايي که براي زبان دين و قرآن برمي‌شمارد، به نحوه نگرش ايشان به نوع واقع‌نمايي زبان دين دست يافت و فرضيه زبان ترکيبي دين را ثابت کرد.
رابطه بايد و هست از ديدگاه علامه طباطبايي، شهيد مطهري و مصباح يزدي
نویسنده:
‫عليرضا ناصري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
چکیده :
‫رابطه بايد و هست، از مباحث کليدي فلسفه اخلاق است، که به نحوه ارتباط ميان گزاره‌هاي اخلاقي و حقايق عيني، مي‌پردازد. ديويد هيوم براي اولين بار به مسأله چگونگي استنتاج بايدها و احکام اخلاقي از حقايق خارجي و هست‌ها اشاره نموده است. هدف از اين پژوهش نيز پاسخ به اين مسأله و مسايل مربوط به آن، بر اساس آرا و ديدگاه‌هاي علامه طباطبايي، شهيد مطهري و استاد مصباح مي‌باشد. براي اين منظور، ابتدا بايد موضع خود را در باب مفاهيم و انشائات اخلاقي روشن نماييم. هيوم معتقد بود که مفاهيم اخلاقي، همچون خوبي، عدالت، فضيلت و رذيلت، عيني نيستند، به‌همين دليل ميان بايد و هست، ارتباطي وجود ندارد. از نظر هيوم قوه فهم و عقل انسان، دو کار انجام مي‌دهد، يکي اکتشاف و استنباط امر واقع و ديگري کشف روابط و نسبت‌هاي ميان امور و مقايسه ميان آن‌ها؛ اما مفاهيم اخلاقي در هيچ‌يک از اين دو دسته جاي نمي‌گيرد. علامه طباطبايي، استاد مطهري و استاد مصباح يزدي، مفاهيم اخلاقي را اعتباري مي‌دانند، اما مقصودشان متفاوت است. علامه و مطهري، مفاهيم را اموري جعلي و قراردادي مي‌دانند، و مصباح يزدي آن‌ها را از معقولات ثانيه مي‌داند. از نظر علامه، تمامي علوم بر پايه نظام عالم عيني است، فقط علوم نظري مستقيما از خارج اخذ مي‌شوند، و علوم عملي بر اساس نيازهاي فردي و اجتماعي شکل مي‌گيرند. شهيد مطهري نيزهمين عقيده را دارد، با اين تفاوت که احکام اخلاقي را برخاسته از من علوي مي‌داند. اما از نظر مصباح يزدي، مفاهيم اخلاقي، منتزع از روابط واقعي و عيني ميان اشيا است. هر سه، مفاهيم اخلاقي را در راستاي نيازهاي واقعي انسان و رسيدن به کمال و سعادت وي، که امري عيني است، مي‌دانند؛ اگرچه در روش تبيين آن با يکديگر اختلاف دارند. با اين‌که ديدگاه‌هاي علامه و مطهري قابل دفاع است، اما اتقان ديدگاه مصباح يزدي بيشتر است؛ بنابراين قول مختار ما، ديدگاه استاد مصباح است.
شرور وآلام از ديدگاه علامه طباطبايي و غزالي
نویسنده:
‫رحمت‌الله جمشيدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين تحقيق در پي آن است که مسأله شرور و وجود آلام و شرور متعدد در جهان هستي و تحليل وحکمت آن را از ديدگاه علامه طباطبايي و ابوحامد غزالي به عنوان نمايندگان فلسفه و کلام شيعه و اهل سنت ارزيابي و مقايسه نموده و ديدگاه‌هاي آن دو را در مورد ماهيت شرور، نسبي بودن آن، خير بودن شرور و آثار دنيوي و اخروي مترتب بر آن، تجزيه و تحليل کند. نويسنده در پنج فصل ضمن بيان مفاهيم واژگان، به مباني بحث مربوط به شرور، وجودي بودن، عدمي بودن و نسبي بودن شرور از منظر اين دو دانشمند مسلمان پرداخته است. نويسنده بر اين باور است که علامه طباطبايي شر را عدم مضاف مي‌داند؛ زيرا شرور موجود در عالم، با ديگرحوادث جهان ارتباط و پيوندي خاص دارند و در قضاي الهي قرار مي‌گيرند. شرور نه بالذات هستند و نه شأنيت خاصي دارند، بلکه بالعرض مي‌باشند و عدم کمالي محسوب مي‌شوند. شرور عدم مفارق هستند، نه عدمي که لازمه شيء باشد. و در عالم ماده واقع مي‌شوند، نه در عالم مجردات؛ زيرا عدم مفارق مسبوق به استعداد است و استعداد فقط در عالم ماده جا دارد. شر امري نسبي است، نه امري نفسي. هر شري نسبت به مورد خودش شراست و چه بسا نسبت به غير موردش، آن هم در نظام جمعي و عمومي خير باشد که اين مسأله بديل ندارد؛ به اين معني که خداوند به عين موردش عنايتي دارد و آن مورد منظور به ذات بوده و شر بودنش به اين لحاظ است که خداوند به غير موردش عنايت دارد. نويسنده در مورد غزالي و افکار وي در مورد شرور، معتقد است که از منظر غزالي شر امري وجودي است؛ چون خير و شر ضدّان هستند و ضدّان دو امر وجودي اند. از آن جا که غزالي جزء اشاعره محسوب مي‌شود و منکر حسن و قبح عقلي است؛ هر گونه الم و درد را نسبت به مخلوقات عين صواب دانسته و تمام کاستي‌هاي دنيا را نسبت به آخرت قابل جبران مي‌داند و معتقد است که شرور نعمت الهي و ذخيره شدني براي انسان محسوب مي‌شوند. شر از منظر ابوحامد غزالي، امري نسبي است؛ زيرا که هيچ نعمتي نيست که تبديل شدن آن به بلا محال باشد و هيچ بلايي نيست که ممکن نباشد به نعمت مبدل گردد. مي‌توان اين نکته را از وقوع شرور متعدد در عالم نتيجه گرفت که تمام خوبي‌ها و خيرات از جانب خدا و تمامي بدي‌ها و پليدي‌ها از جانب نفس انسان‌هاست و بدي ها در حقيقت بازتاب عملکرد خود انسان ها هستند. تفکيک ناپذيري خير و شر از آفرينش انسان از ديدگاه علامه طباطبايي، مقايسه ديدگا‌ه‌هاي ابوحامد غزالي وعلامه طباطبايي و حکمت شرور از منظر آن‌ها و تبيين نظام احسن و نظام اصلح از ديدگاه آن دو و چند نفر ديگر از فلاسفه مسلمان، از ديگر مندرجات اين نوشتار است.
فلسفه آزمايش و بلا از ديدگاه فخر رازي و علامه طباطبايي
نویسنده:
‫خادم‌حسين احمدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫فخر رازي و علامه طباطبايي در آثار فلسفي، کلامي و تفسيري خود به‌صورت تفصيلي، مسأله ابتلا و امتحان الهي را مورد توجه قرار داده و تأثير اين مسأله را در تربيت و تکامل انسان‌ها تبيين کرده‌اند. البته اين دو انديشمند مسلمان از جهت مباني و نوع رويکرد انتخابي، تفاوت‌هاي اساسي و مهمي با يکديگر دارند؛ فخر رازي به‌عنوان نماينده مکتب جبرگرايي، انسان را در ارتکاب اعمال خود مجبور مي‌داند. اما علامه طباطبايي با تأکيد بر مسأله آزادي و اختيار انسان و تأثيرگذاري او در افعال خويش، به موضوع فلسفه آزمايش و امتحان الهي نگريسته است. بديهي است که چنين رويکردي داراي امتيازات چشم‌گيري بوده، و با اشکالات و چالش‌هاي عقلاني و تناقضات نگاه فخر رازي، مواجه نمي‌گردد. آن‌چه ديدگاه فخر رازي را با چالش‌هاي جدي روبرو مي‌کند آن است که بر اساس آموزه‌هاي مترقي اسلام، فلسفه و هدف از امتحان و آزمايش الهي، رسيدن انسان به مقام عبوديت و بندگي، و تکامل در اين مسير مي‌باشد، و روشن است که چنين هدفي، زماني ميسر خواهد بود که در قدم اول، اختيار و آزادي انسان به‌عنوان يک امر مسلم اثبات گردد. فخر رازي براي رهايي از پيامدها و تناقضات موجود در رويکرد جبرگرا، به نظريه نامفهومي با عنوان "کسب" متوسل شده است، که تفاوت ديدگاه اشاعره درباره مفهوم آن، دليلي بر ناتواني اين نظريه در حل تناقضات مي‌باشد. از منظر علامه طباطبايي و فخر رازي، يکي از ثمرات ابتلا و آزمايش، جداسازي مؤمنان واقعي از متظاهران به ايمان، و همچنين تطهير انسان دانسته شده است. استعداد انسان کمال‌جو در پرتو ابتلا شکوفا شده و او را به‌سوي کمال سوق مي‌دهد. همچنين امتحان و آزمايش مي‌تواند داراي ثمرات مختلفي در ابعاد اخلاقي و تربيتي انسان باشد، و او را به مقام عبوديت و بندگي خدا نايل گرداند.
وحی عند الطّباطبایی و محمّد رشید رضا
نویسنده:
ماجده‌سلمان حیدر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه به مقایسه دیدگاه‌های علاّمه طباطبایی و رشیدرضا درباره ماهیت وحی می‌پردازد و ضمن واکاویِ ادلّه منکرین و مخالفان امکان وحی و نیز قائلین به تجربی بودن آن، به شبهه های آنان در این زمینه پاسخ می‌دهد. نویسنده می‌کوشد براساس نظریّات کلامی و قرآنی علاّمه طباطبایی، بر دلیل های کسانی که وحی را از دریچه حس و تجربه می‌نگرند و در واقع به انکار آن می‌پردازد، خدشه وارد کرده و خصوصیات وحی نبوی و دخل و تصرّف نکردن پیامبر اسلام(ص) در محتوا و ماهیت آن را اثبات کند. نوشتار حاضر در سه فصل تنظیم شده است. نگارنده در فصل اوّل کلّیاتی درباره زندگی و شخصیت علمی علاّمه طباطبایی و رشیدرضا، مفهوم لغوی و اصطلاحی وحی، معنای فلسفی و کلامی آن و دیدگاه‌های کلّی علاّمه طباطبایی و رشیدرضا در زمینه مفهوم وحی را ارائه می‌دهد. سپس امکان وحی و ادلّه منکران آن را از منظر شخصیت‌هایی همچون: علاّمه طباطبایی، رشیدرضا، شیخ محمّد عبده، استاد مطهری و محمّدی ری شهری بررسیده و صورت‌های گوناگون وحی، انواع وحی بر پیامبر و تفاوت بین وحی و الهام بر ایشان را از دیدگاه علاّمه طباطبایی بیان می‌کند. او در فصل دوم آرای مختلف اندیش مندان درباره ماهیت وحی را ذکر کرده و دیدگاه‌هایی مانندِ وحی به معنای نبوغ عقلی شخص پیامبر، وحی به معنای تجلّی نَفس و شخصیت باطنی پیامبر، وحی به معنای افاضه عقل فعّال و حقیقت محمّدیه، وحی به معنای تجربه دینی و... را مطرح و ارزیابی می‌کند. وی وحی از منظر علاّمه طباطبایی را نوعی شعور خاص از جانب خداوند می‌داند و دیدگاه رشیدرضا و تلقّی خاصّ ایشان را از وحی نبوی، مبنی بر این که انبیا به درجه درک والایی رسیده‌اند که می‌توانند با فرشتگان الهی ارتباط برقرار کرده و حقایقی را به صورت وحی کشف کنند، شرح می‌دهد. در فصل سوم شبهه های مربوط همچون: عدم نیاز به وحی با وجود فطرت و عقل انسان، بعثت ملایک به عنوان پیامبر به جای انسان، مفهوم وحی مبنی بر القای معانی از خداوند و الفاظ از جانب پیامبر، خطاپذیر بودن انسان و عدم دریافت صحیح وحی و اِلقای آن توسّط بشر، مطرح شده و پاسخ آن ها از منظر علاّمه طباطبایی بیان شده است.
بررسي تطبيقي نظريه تأويل نزد ابن تيميه و علامه طباطبايي
نویسنده:
‫محمدتقي احساني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫تأويل به‌معناي تفسير و بيان، خلاف ظاهر لفظ، و نيز به‌معناي حقيقت خارجي، جزء اصطلاحاتي است که ميان عالمان مسلمان همواره رواج داشته و مطرح بوده است. تأويل از نظر ابن‌تيميه، حقيقتي خارجي بوده، و اثر واقعي مدلول کلمه دانسته شده است. بر اين اساس، تمام آيات قرآن از نظر وي داراي تأويل است. ظاهرگرايي، تعصب افراطي در عقيده، رجوع به دوره نخستين و بدعت‌ستيزي، اموري هستند که زمينه پيدايش اين نظريه را فراهم ساخته است. از سوي ديگر، علامه طباطبايي تأويل را به‌معناي واقعيتي عيني و حقيقتي خارجي مي‌داند که تمام بيانات قرآن به آن اعتماد دارد، و از قبيل مفاهيم و معاني نبوده، بلکه فراتر از آن است که در دايره الفاظ بگنجد؛ اما آن امور و حقايق عيني را فقط براي تقريب به اذهان ما در قالب لفظ و عبارت پرداخته‌اند. اين الفاظ همانند مثل‌هايي است که با آوردن آن‌ها انسان به‌معناي مورد نظر نزديک مي‌شود. قرآن کريم نيز در تمام مواردي که لفظ تأويل را استعمال کرده است، همان واقعيت عيني خارجي را در نظر گرفته است. وحدت تشکيکي وجود، تطابق عوالم سه‌گانه، و مسأله انزال و تنزيل، مباني‌اي هستند که زمينه پيدايش اين نظريه را فراهم مي‌آورد. بدين ترتيب مي‌توان نتيجه گرفت که تأويل بر اساس نظر هر دو انديشمند، از سنخ مفاهيم و معاني نبوده، بلکه واقعيتي عيني و خارجي است؛ با اين تفاوت که ابن‌تيميه مصاديق عيني و خارجي الفاظ را تأويل آن‌ها دانسته، اما علامه طباطبايي آن حقيقت را فراتر از دايره مصداق عيني مي‌داند. او بر اساس باورهاي عرفاني و فلسفي خويش، آيات قرآن را متکي بر حقايق اصيل و واقعي مي‌داند که سرمنشأ تمام بيانات قرآني است. همچنين بر اساس هر دو ديدگاه، تمام آيات قرآن، اعم از محکم و متشابه، داراي تأويل است. به‌علاوه، هر دو براي اثبات فهم‌پذير بودن تمام قرآن، تلاش بسياري کرده‌اند.
  • تعداد رکورد ها : 4312