آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 27
آثار علم و حکمت از منظر قرآن و نهج البلاغه
نویسنده:
فیروزه شفیعی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علم و حکمت از باارزش‌ترین هدایا و الطاف خداوندی به انسان‌ است. در بسیاری از کتب، علم و حکمت به صورت مترادف ذکر شده‌اند لکن، با اینکه این دو واژه هر دو به یک نوع آگاهی و معرفت اشاره دارند، در عین حال متفاوت‌اند. البته، حکمتی که در فلسفه مطرح است با آن که در قرآن و روایات به آن اشاره شده، یکی نیست و این دو فقط مشترک لفظی‌اند. اما در عین حال شباهتهایی نیز با هم دارند.مطابق آیات قرآن و سخنان امام علی?، حواس پنجگانه، عقل و قلب از مهمترین ابزارهای شناخت‌اند. و اهمّ منابع تحصیل علم و حکمت عبارتند از، خداوند متعال، پیامبران و اولیاء الهی، آیات آفاقی و انفسی، و... . علاوه بر اینها، دستیابی به علم و حکمت نیازمند پیمودن مقدمات و راههایی می‌باشد؛ مانند، تفکر نمودن، تقوا و نیکوکاری، صبر در راه تعلیم، گوش دادن و... که هر کدام از اینها در دستیابی به علم یا حکمت متفاوت‌اند. در قرآن و نهج البلاغه از عواملی همچون عناد و لجاجت، کفر، نفاق و دورویی، آرزوهای دور و دراز و ... به عنوان موانع دستیابی به علم و حکمت یاد شده است. در بین اینها، موانعی همچون کفر و نفاق بیشتر مانع تحصیل حکمت به شمار می‌روند تا علم، زیرا حکمت در قلب کافر و یا منافق ماندگار نمی‌شود. در مقابل عواملی چون، عمل نکردن، هوا و هوس، دنیا پرستی، غرور علمی، گناهان و رذایل اخلاقی، و ... از مهمترین آفات علم و حکمت به شمار می‌روند.سرانجام اینکه، با مطالعه آیات گرانقدر قرآن کریم و سخنان گهر بار امام علی? می‌توان به برخی از ارزشمندترین آثار علم و حکمت پی برد. این آثار مربوط به جنبه‌های مختلف زندگی از جمله، اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی است. علم و حکمت در برخی از این آثار مشترک‌اند. حکمت بیشتر از علم بر اخلاق و مکارم اخلاقی تأکید دارد. با اینکه آثار اعتقادی علم بیشتر از حکمت است، اما این امر نمی‌تواند دلیل بر این باشد که علم بیشتر از حکمت بر اعتقاد آدمی اثر می‌گذارد زیرا حکیم قبل از تحصیل حکمت به ایمان دست می‌یابد سپس حکمت، درجات ایمان وی را عالی‌تر می‌گرداند. به همین دلیل است که برای حکمت نمی‌توان اثر سوئی تصور نمود بر خلاف علم که دارای آثار سوئی نیز می‌باشد.
وجود خدا و صرفه مندی اخلاق
نویسنده:
مسعود صادقی، اسدالله آژیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در این نوشتار، پس از تهمید مقدمه ای بسیار کوتاه در باب معنا و جایگاه براهین اخلاقی، برهان نوینی تحت عنوان «برهان ضرورت خدا و/یا دنیای جبران گر برای صرفه مندی اخلاق» تبیین خواهد شد. ادعای نوشتار پیش رو این است که در کنار توسل به مقوله جبرانگری خداوند و جایگاه توبه در اخلاقیات دینی می توان از طریق توسل به مقولۀ صرفه مندی اخلاق، وجود خدا را برای توجیه تام اخلاق ضروری ساخت. در این برهان ضروری دانستن وجود خدا برای اخلاق به معنای نفی استقلال روان شناختی، عقلانی، وجودشناختی و زبان شناختی اخلاق از دین نیست. در واقع اگر برهان مطلوب ما مقبول واقع شود، از یک سو راهی است برای کاهش چالشی که میان اخلاق دینی و فرادینی وجود دارد، و دچار برخی تبعات منفی نظریهٔ امر الهی نمی گردد، و از سوی دیگر در قیاس با سایر براهین اخلاقی پیشفرض های کمتری دارد.
صفحات :
از صفحه 111 تا 130
انسان شناسی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
حشمت الله جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهاز مسائل مهم و اساسی در باب معرفت، شناختِ خودِ انسان است. با شناخت انسان آدمی هم به شناخت خدا راه پیدا می‌کند و هم به شناخت هستی می‌رسد. در این نوشتار سعی بر آن شده است که انسان شناسی از دیدگاه استاد جوادی آملی بررسی شود.استاد جوادی آملی می گوید اگر می‌خواهیم انسان را بشناسیم باید ببینیم انسان آفرین راجع انسان چه چیزی گفته است. تعریف آدمی از منظر قرآن « حی متأله مائِت» است.یکى از مهم‏ترین مسائل انسان‏شناسى بحث فطرت است. فطرت که آفرینش ویژه به‌شمار می‌رود، اصلى‏ترین سرمایه و برترین ره‌توشه‏اى است که خداوندگار عالم، انسان را از آن بهره‌مند ساخته است. از دیدگاه آیت الله جوادی آملی، معارف اصلی دین، یعنی توحید و معاد و دیگر حقایق دینی که در سرشت انسان نهاده شده است با هفت گروهاز آیات قرآن قابل استدلال و اثبات است.تنظیم آیات فطرت در هفت گروه، بیان سازگاری عدم تبدل فطرت (لا تبدیل لخلق الله) با نظریه حرکت جوهری در مورد انسان، تحلیل فلسفی هست‌ها و نیست‌ها و بایدها و نبایدهای فطری، سازگاری نظریه فطرت با جسمانیه‌الحدوث بودن نفس و بالاخره تحلیل وجودشناختی فطرت از نوآوری‌های استاد دربحث فطرت است.موضوع دیگری که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است، «تفسیر انسان به انسان» است. اسم «تفسیر انسان به انسان» در تناظر با تفسیر«قرآن به قرآن» مطرح شده است. از نظر آیت الله جوادی آملی وقتی بهترین روش تفسیر قرآن عرضه آن بر خود قرآن است پس انسان را نیز باید با انسان تبیین کرد و همانطور که قرآن کریم دارای آیات محکم و متشابه است و برای شناخت متشابهات باید آنها را به محکمات ارجاع داد، در مورد انسان ها نیز محکم و متشابه داریم. وی با مرجع برشمردن محکمات انسان برای متشابهات می‌گوید تمامی محکمات نیز به یک محکم کهحیات است، بازمی‌گردند.کلید واژه‌ها : انسان شناسی، جوادی آملی، فطرت، متشابهات ومحکمات انسانی، علم‌النفس
بررسی آموزه ظهور منجی در ادیان ابراهیمی
نویسنده:
اسدالله آژیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نجات، غایت اساسی ادیان است که بسته به زمینه های فرهنگی مختلف از دینی تا دین دیگر معانی متفاوتی به خود می گیرد. در چارچوب هر یک از سنت های دینی نیز مفهوم نجات دچار تحول وتغییر می گردد. در تاریخ سه دین ابراهیمی و به خصوص در تاریخ سنت اسرائیلی، شاهد مراحل مختلف تحول مفاهیم دینی و از جمله مفهوم نجات می باشیم. یکی از مؤلفه های اصلی این مفهوم در سنت های مذکور، منجی محور بودن آن است، یعنی در قیاس با برخی ادیان شرقی، نه خودانسان بلکه خداوند عهده دار عمل نجات انسان و یا انسان و جهان، هر دو است. در اینجا نجات همچون پرستش توحیدی است. بار به حضور یک عامل انسانی در نجات جمعی این جهانی،باوری است که در مراحل سپس تر تاریخ این ادیان، بروز بیشتری دارد. به موازات آخرالزمانی،فرجامین، کیهانی و معنوی تر شدن مفهوم نجات، چهرة منجی مورد انتظار نیز آسمانی وفرجامین تر می شود. باور به نجات و منجی فرجامین در ادیان کهن تر خاورمیانه از جمله و به خصوص در دین زرتشتی دارای سابقه است. اعتقاد به یک نجات بخش انسانی در دین زرتشتی،بر خلاف ادیان ابراهیمی، با مفهوم خدا و نجات در آن دین، دارای سازگاری بیشتری است، و لذاظهور این باور نیز در سنت مزبور از پیشنة بیشتری برخوردار است. با توجه به تماس تاریخی فرهنگ های زرتشتی و اسرائیلی، تأثیر اولی بر دومی در مقوله فرجامشناسی و منجی باوری بسیارمحتمل است. اسامی، عناوین، ویژگیها کارکردهای چهره های نجات بخش در سنت های ابراهیمی، متناسب با مفاهیم مختلف نجات در این سنت ها، با یکدیگر تفاوت دارند. مسیحا،پادشاهی است که قوم اسرائیل را به سرزمینش باز می گرداند و پادشاهی داوودی را احیا می نماید؛مسیح، پسر خداوند است که بر گناه و مرگ غلبه می یابد، و در عین حال پادشاهی خداوند را برقرارمی سازد؛ مهدی، امامی است که به مثابه جانشین پیامبر اسلام(ص)، رهبری سیاسی جامعه اسلامی را از حاکمان غاصب سلب می نماید و آن را همراه با رهبری دینی توأمان بر عهده می گیرد. درمحافل مختلف دینی - سیاسی مراحل مختلف تاریخی، تصویر و تصور ناظر به این نجات بخشان دچار جرح و تعدیل می شود. انتظار ظهور نجات بخش نیز در طول تاریخ هر یک ازسنت های مزبور همواره یکسان نبوده است. معمولا در دورة نخست شکل گیری انتظارات منجی باورانه، توقع بر آن است که چهره نجات بخش در آیندة نزدیک ظهور خواهد نمود. تأخیردر ظهور، از طرفی موجب یأس در باورمندان می گردد، و از طرف دیگر سنت پیشگویی زمان وعلائم ظهور شکل می گیرد. با فرا رسیدن زمان پیشگویی شده و عدم تحقق آن، موعد ظهور به آیندة دورتر و یا به آخرالزمان به تعویق می افتد. وجود سنت مزبور باعث می شود که به خصوص در دوره های رنج و سختی، برخی چهره ها و گروهها به عملگرایی روی آورند، و خود رانجات بحش یا پیشاهنگ و زمینه ساز او معرفی نمایند. نهادهای رسمی در تاریخ سنت های ابراهیمی، پیروان را از عملگرایی و تعجیل در امری که خداوند برای آن زمان معینی را مقررداشته، برحذر داشته اند که این کار دخالت در امر خداوند محسوب می شود.
بررسی ماهیت ایمان دینی از دیدگاه ملاصدرا و کی یرکگور
نویسنده:
احترام کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمان و ماهیت آن یکی از موضوعات مهم فلسفه¬ی دین است. پژوهش حاضر به منظور ارائه و تطبیق دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی و سورن¬آبیه¬کی¬یرکگور در باب مسئله بحث¬برانگیز ماهیت ایمان است. با توجه به اینکه شناخت و آگاهی از مفهوم ماهیت ایمان در میان نحله¬های متعدد جایگاه بسیار مهمی دارد، این پژوهش در نظر دارد که با ارائه و تطبیق دیدگاه این دو متفکر اسلامی و مسیحی در باب این مسئله¬ی مهم بپردازد. برای این منظور سعی شده است که پس از بیان دیدگاه ملاصدرا و کی¬یرکگور در باب تعریف و توجیه ماهیت ایمان دینی،¬ به تطبیق دیدگاه این دو اندیشمند در باب ماهیت ایمان دینی، ذو‌مراتب بودن ایمان، ایمان و تعقل و متعلقات ایمان بپردازد. صدرالمتألهین ایمان را از سنخ علم می¬داند و معتقد است حقیقت ایمان دینی گونه و مرتبه خاصی از علم است که انسان به واسطه آن نسبت به امور غیبی و ماورائی دارای آگاهی برهانی یا شهودی می شود. از این¬رو وی در توجیه ماهیت ایمان محوریت را به معرفت و تصدیق می¬دهد و ایمان منهای تعقل را فاقد اعتبار می¬داند به اعتقاد او کامل-ترین و والاترین نوع ایمان ایمانی است که از طریق کشف و شهود و توسط سیر و سلوک حاصل می¬شود. این در حالیست که دیدگاههای کی¬یرکگور درست در مقابل دیدگاههای ملاصدرا قرار دارد. او ایمان را جست زدن و خطر کردن معرفی می¬کند و کمال آن را نقطه¬ی سیر باطن می¬داند. وی ساحت عقل و ایمان را جدا می¬انگارد و عقل را در رسیدن به معرفت و حقیقت ناتوان می¬داند. لذا در این اثر بر آن شدیم تا با روش توصیفی، تحلیلی به بیان مقایسه نظرات ملاصدرا و سورن کی¬یرکگور در رابطه با ماهیت ایمان بپردازیم و سعی نمودیم تا در این اثر، علی رغم بضاعت ناچیز علمی خود با استمداد از الطاف حق تعالی و با مطالعه اکثر نوشته¬های این بزرگواران در باب ایمان به بحث ظریف و دقیقی در این رابطه بپردازیم.
دیدگاه ملاصدرا درباره چیستی مرگ و سرنوشت انسان
نویسنده:
علی صالح حاتمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به منظور ارائه دیدگاه ملاصدرا درباره مرگ و سرنوشت انسان پس از آن فراهم آمده است.با توجه به این‌که از دیدگاه ملاصدرا، مرگ امری وجودی است که تنها انسان را از عالم فانی دنیوی، برای حیاتی ابدی به عالم جاوید اُخروی منتقل می‌کند، اهمیت مسأله مرگ در زندگی انسان و نیز سرنوشت انسان پس از آن به عنوان دو واقعیت مسلم و انکار ناشدنی آشکار و نمایان می‌شود، لذا این پژوهش در نظر دارد، به بیان دیدگاه این فیلسوف بزرگ اسلامی درباره مرگ و سرنوشت انسان پس از آن بپردازد. برای این منظور ابتدا دیدگاه ابتکاری ملاصدرا درباره چیستی، انواع و ضرورت مرگ بیان می‌شود و سپس به بیان سرنوشت انسان پس از مرگ از دیدگاه وی پرداخته می‌شود.مباحث مطرح شده در این رساله روشن می‌سازد که ملاصدرا براساس یک سری مبانی ابتکاری از جمله اصالت وجود، جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودن نفس، حرکت جوهری اشتدادی آن و... مرگ را به عنوان امری وجودی تعریف می-کند که تنها باعث انتقال نفس انسان از عالم دنیا به عالم آخرت می‌شود، نه باعث نابودی نفس انسان. وی مرگ را به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی تقسیم می‌کند و در توضیح هر یک از آن‌ها می‌گوید: اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس باشد، مرگ طبیعی، اما اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس نباشد، بلکه در اثر خرابی بدن به خاطر حادثه‌ای باشد، مرگ اخترامی و اگر خروج نفس از بدن به اراده و اختیار انسان باشد، مرگ ارادی خواهد بود. سپس وی با اقامه دلایل عقلی و نقلی، تجرد نفس ناطقه انسانی و تبع آن، حیات پس از مرگ را اثبات می‌کند و حیات پس از مرگ را یا برزخی می‌داند یا اُخروی و معتقد است که انسان بعد از مرگ تا روز قیامت، در بهشت یا جهنم برزخی، به سر می‌برد. اما با برپایی قیامت، حیات اُخروی او آغاز می‌شود که وی از حیات اُخروی به معاد تعبیر می‌کند، معاد را نیز اعم از معاد روحانی و معاد جسمانی می‌داند و هر دو را با دلایل عقلی اثبات می‌کند.کلید واژه‌ها: صدرالمتألهین، چیستی مرگ، ضرورت مرگ، سرنوشت انسان، فرجام شناسی
انسان‌شناسی رمزی در داستان‌های عرفانی شیخ اشراق
نویسنده:
اسداله آژیر، آزاده الیاسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شناخت انسان ودرکحقیقتاو از موضوعات مهم نظام حکمت اشراقی محسوب می‌شود و به‌همین‌دلیل سهروردی آثارش و ازجمله داستان‌های رمزی‌اش را عمدتاً زمینه‌ای برای فهم حقیقت و جایگاه انسان و راه رسیدن وی به کمال حقیقی‌ قرار داده است. به عقیده‌ی وی، نفس نوری از انوار الهی و جوهری مجرد و روحانی، هم‌هویت با انوار قاهره و دارای ماهیتی یکسان با نورالأنوار است که در جهان ظلمانی ماده و زندان تن گرفتار شده است. هدف حکمت، چه در قالب نظام فلسفی و چه به‌صورت داستان یا هر شکل دیگری باید نجات نفس و کمال آن باشد. گرچه رمزهای به‌کاررفته در داستان‌های رمزی-عرفانی‌ شیخ اشراق را می‌توان در سه دسته‌ی کلی جهان‌شناسی، انسان‌شناسی و خداشناسی گنجاند، لیکن حجم اصلی رمزها و محوریت محتوا مربوط به انسان‌شناسی است. بخشی از رمزها هرچند به‌لحاظ شکلی با نظام فلسفه‌ی مشائی سازگارترند، اما معنا و مقصودی که نهایتاً القا می‌کنند، اشراقی است. محتوای بخش دیگری از رمزها حتی با اصول فلسفی حکمه الاشراق نیز ظاهراً سازگاری ندارند. به نظر می‌رسد که پیش‌تازی روح مکاشفه‌گر و تخیل رمزپرداز شیخ اشراق نسبت به عقل نظام‌سازش، باعث شده است تا گاهی داستان‌های رمزی، از آثار فلسفی‌اش اشراقی‌تر باشند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
نقش عشق عقلانی به خداوند در زندگی انسان از دیدگاه اسپینوزا.
نویسنده:
فاطمه بختیاری ، ستاره باباجانی ، اسدالله آژیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اسپینوزا در مقدمۀ بخش دوم کتاب اخلاق می‌گوید قصد دارد در ادامۀ کتاب به اموری بپردازد که به شناخت برترین سعادت بشر منتهی می‌شود. او در پایان کتاب اعلام می‌کند سعادت عبارت است از عشق عقلانی به خدا. از آن جا که عشق به خدا از نظر اسپینوزا برترین سعادت بشری به حساب می‌آید، درک منظور او از مفهوم عشق الهی ضروری است. او در بخش سوم رسالۀ اخلاق خود برای تبیین سعادت و آزادی انسان، عواطف بشری را تحلیل می‌کند و عشق را به لذتی تعریف می‌کند که همراه با تصور علتش در نظر گرفته شود. او فکر می‌کند چون آدمی‌ ‌به معرفت شهودی و شناخت خداوند دست یابد، در او عشق عقلانی به خدا پدید می‌آید. این عشق علاوه بر این که مقوّم سعادت انسان است، بر کیفیت زندگی او نیز اثرگذار است. لذا این مقاله به تبیین ماهیت عاطفۀ عشق عقلانی به خداوند و کارکردهای اخلاقی و اجتماعی آن از نظر اسپینوزا پرداخته و به این نتیجه رسیده است که این عشق منجر به رهایی بشر از رنج ناشی از انفعالات، رسیدن به آرامش نفس، دستیابی به فضیلت و سعادت و بی اهمیت شدن مرگ و نترسیدن از آن می‌شود.
صفحات :
از صفحه 709 تا 731
تبیین تجربه‌های نزدیک به مرگ بر مبنای نظریه عالم مثال سهروردی
نویسنده:
پدیدآور: لیلا فیروزی ؛ استاد راهنما: اسدالله آژیر ؛ استاد مشاور: فاطمه بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تجارب نزدیک به مرگ به تجاربی گفته می‌شود که افراد طی مرگ بالینی یا وضعیتی نزدیک به آن، بنا بر ادعا لحظاتی معجزه‌گونه، رمزآمیز و متعالی را از حیات پس از مرگ تجربه کرده‌اند، اما از طریق فرایند احیا(ماساژقلبی، تنفس‌مصنوعی، شوک و غیره) مجدداً به حیات جسمانی خویش بازگشته‌اند و رویدادهایی را که در خلال تجربه از سر گذرانده‌اند برای دیگران بازگو کرده‌اند. بررسی‌ها حاکی از آن است که اظهارنظر درباره ویژگی‌های تجارب نزدیک به مرگ متنوع و توأم با اختلاف نظرهای فراوانی بوده است؛ به‌طوریکه برخی از پژوهشگران ویژگی‌های مشترک تجارب را نه عنصر و برخی تعداد آن را بیشتر و یا کمتر دانسته‌اند. اگرچه تجربه‌گران نمی‌توانند تمام جزئیات تجربه خود را به‌دقت شرح دهند و میان اظهارات آن‌ها مشابهت‌هایی دیده می‌شود، اما به‌طور کلی برخی از ویژگی‌های برجسته تجارب نزدیک به مرگ آن‌ها عبارت‌اند از: احساس وقوع مرگ و شگفتی ناشی از این احساس، احساس خروج از بدن، تجربه گذر از تونل، ورود به قلمرویی ماورایی، ادراک نوری درخشان یا وجودی نورانی، مواجهه با اقوام و آشنایان متوفی یا وجودهای ناشناخته، مرور وقایع زندگی و از سر گذراندن نوعی حس از خودداوری، مواجهه با نوعی مرز یا مانع، بازگشت به جسم اعم از داوطلبانه یا غیرداوطلبانه. پژوهشگران حوزه‌های مختلف علمی با تکیه بر مبانی متفاوت خود، تبیین‌های مختلفی از تجربه‌های نزدیک به مرگ ارائه کرده‌اند. برخی از این تبیین‌های عمده و قابل‌توجه عبارت‌اند از: الف) تبیین‌های فیزیولوژیکی؛ برخی از پزشکان و فیزیولوژیست‌ها در پی آن‌اند تا فارغ از باور به وجود بُعدی غیر مادی در انسان، تجارب نزدیک به مرگ را نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی مغز و ناکارآمدی‌های زیستی-عصبی وابسته به جریان مغز قلمداد کنند. بنابراین تجارب نزدیک به مرگ را شاهدی دال بر وجود روح و حیات پس از مرگ نمی‌دانند، بلکه متعلق ادراک تجربه‌گران را امری غیرواقعی و توهمی قلمداد می‌کنند. ب) تبیین‌های روانشناختی؛ برخی از محققین معتقدند منشأ وقوع تجربیات نزدیک به مرگ را باید در ساحت روانی تجربه‌گران جست‌وجو کرد. بر این اساس، تجربیات نزدیک به مرگ را جلوه‌های دگرگونی در آگاهی و شعور و مکانیزم دفاعی تجربه‌گران در تنش ناشی از مواجهه با رویدادهای بحرانی قلمداد می‌کنند و مدعی‌اند که این تجربیات در خوشبینانه‌ترین حالت بازتاب عقده‌های ناخودآگاه، توهم، هذیان و ناشی از بیماری‌های روانی و در بدبینانه‌ترین حالت، دروغین و ساختگی‌اند. پ) تبیین‌های فراطبیعی؛ مدافعان این دیدگاه اگرچه بروز برخی تغییرات فیزیولوژیکی و عصب‌شناختی در حین تجربه را انکار نمی‌کنند، اما در نهایت تجربیات نزدیک به مرگ را امری واقعی و شاهدی دال بر وجود نیروهای ماوراِِءالطبیعی از قبیل ارواح و خدایان و آگاهی مستقل از کالبد مادی تلقی می‌کنند و معتقدند که متعلق تجربیات نردیک به مرگ امری فراتر از بدن مادی است. این دسته از تبیین‌ها خود طیفی از تبیین‌های فراروانشناختی تا تبیین مبتنی بر اعتقاد به روح مجرد را در بر می‌گیرد. به نظر می‌رسد که در چارچوب تبیین‌های فراطبیعی بتوان از طریق نظریه عالم مثال سهروردی، تبیینی دیگر از تجربه‌های نزدیک به مرگ ارائه کرد. عالم مثال(عالم خیال منفصل یا عالم اشباح مجرده) به‌عنوان یکی از ابتکارات سهروردی، عالمی است که به‌لحاظ مرتبه وجودی در یک نشئه تجردی خیالی میان عالم عقل و عالم ماده، یعنی فروتر از انوارقاهره و مُثل افلاطونی(عالم عقول) و فراتر از عالم برزخ(عالم ماده) قرار دارد. موجودات مثالی اگرچه ماده ندارند، اما خصوصیات ماده از قبیل زنگ، شکل، اندازه و مقدار در آنان مشهود است، ولی این خصوصیات را با حواس ظاهری نمی‌توان درک کرد، بلکه متعلق ادراک خیالی و باطنی قرار می‌گیرند. سهروردی خود با استفاده از نظریه عالم مثال منفصل، به تبیین امور مختلفی در معتقدات دینی و فلسفی می‌پردازد، از جمله اینکه وی از عالم مثال برای توجیه قیامت و بعث اجساد و معاد جسمانی استفاده کرده است. تمثیلات عارفان بر اثر ریاضت، احوال خوش دریافت شده از افلاک توسط عارفان، صور مثالی ربانی همچون شهود جبرئیل به‌صورت دحیه کلبی، وجود اجنه و شیاطین را به عالم مثال مرتبط می‌داند. معجزات و کرامات انبیاء و اولیا از مغیبات را توسط عالم مثال تبیین می‌کند و نیز رؤیت صور خیالی، خواب و رؤیای صادقه را تنها در عالم مثال ممکن می‌داند. به نظر می‌رسد که تبیین تجربیات نزدیک به مرگ می‌تواند یکی دیگر از کارکردهای نظریه عالم مثال سهروردی باشد. ویژگی‌هایی را که تجربه‌کنندگان در تجارب نزدیک به مرگ بیان می‌کنند و برخی از محققان آن‌ها را دسته‌بندی کرده‌اند، عالم مثال سهروردی را به ذهن متبادر می‌سازد. در این پژوهش خواهیم کوشید علاوه بر بیان چیستی و ویژگی‌های عالم مثال سهروردی و تجارب نزدیک به مرگ، کارکرد عالم مذکور را در تبیین تجارب نزدیک به مرگ مورد بررسی قرار دهیم.
بررسی و تحلیل برداشتهای صدرالمتالهین از آیات  قرآن در مباحث  فلسفی
نویسنده:
اسدالله آژیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مطالعه افکار صدرالمتالهین عموما از طریق آثار مشهور فلسفی او همچون اسفار صورتمی‌پذیرد، اما این تحقیق در پی شناختو معرفی روشتفسیر ملاصدرا است . قرآن منبع اصلی محوری حکمتمتعالیه و بنابر ادعا حکمتقرآنی همان حکمتمتعالیه است . اگر ناگزیر از معرفی یککلید فهم برای تفسیر ملاصدرا باشیم، آن کلید "حکمت " می‌باشد. معارفقرآنی در نظر وی به دو قسم اصلی و فرعی تقسیم می‌گردد. هر یکاز این دو نیز خود شامل سه دسته معارفاست . معارفاصلی قرآن عبارتند از: شناختخداوند (مبدا)، شناختقیامت(معاد) و شناختراه (انسان). اما معارففرعی که جنبه‌های حکمتعملی را در خود دارد، تنها زمینه‌ساز و مقدمه برای وصول به معارفاصلی (حکمتقرآنی) استو مطلوبیتذاتی ندارد. قرآن در یکتطابق طولی با عالم کبیر و عالم صغیر به ازاء مراتبآن دو عالم دارای مرتبه و ظهر و بطن است . فهم مراتبقرآن با کسبطهارتو حصول مجانستمتناسببا آن در عالم انفسو درکعوالم وجودی فراهم می‌آید. برای برحذر بودن از افراط کاری در تاویل، حفظ معنای ظاهر لفظ و پرهیز از مجازانگاری الفاظ قرآن ضروری است . لیکن از طریق معنای مشترکذاتی می‌توان از مصادیق محسوسبه مصادیق معنوی گذر کرد. البته پیشفهم این تحلیل مفهومی و معناشناختی، دیدگاهی وجود شناختی به قرآن استکه همان تطابق با وجود و انسان می‌باشد. بنابراین تاویل در نگاه ملاصدرا در طول تفسیر قرار دارد. آنچه که در خداشناسی، انسانشناسی و معادشناسی صدرالمتالهین با آن مواجه می‌شویم حاصل این نوع نگاه و برداشتاز قرآن است . آراء و افکار صدرالمتالهین در بابقرآن بیشتر نه در مرحله تبیین مبادی و مبانی تفسیر بلکه در مرحله فعل تفسیر و تاویل نقد را متوجه خود می‌گرداند. زیرا در مواضعی تاویلهای او هماهنگبا مبانیش(همانند حفظ ظاهر معنای لفظ) نیست . البته باید در نظر داشتکه اولا: او این تاویلها را معمولا پساز ذکر تفسیری ماثور یا مشهور با عباراتی مثل "ممکن استچنین باشد ..." بیان می‌دارد. ثانیا: نقد در این مرحله ممکن استمتوجه هر مفسر دیگری نیز باشد زیرا فهم و برداشتانسان غیرمعصوم بهر حال خطاپذیر است .
  • تعداد رکورد ها : 27