آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
نگاهی به نظریه اصلاح نژاد فرانسیس گالتن
نویسنده:
مجید ملایوسفی، رضا رضایی مستقیم
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
موضوع مقاله حاضر بررسی و نقد نظریه اصلاح نژاد فرانسیس گالتُن است. گالتُن، پسر عموی چارلز داروین، با انجام مطالعات آماری بر روی افراد برجسته علمی، ادبی، ورزشی، و نظامی انگلستان در طول چندین نسل مدعی شد که هوش و قابلیت‌‌های طبیعی در انسان‌‌ها امری ارثی است. بر این اساس، وی نظریه اصلاح نژاد را مطرح ساخت که در جهت عکس نظریه داروین و بر مبنای انتخاب مصنوعی بود. هدف گالتُن از طرح نظریه اصلاح نژاد بهبود و اصلاح نسل و تبار انسان از طریق افزایش هوش و ممانعت از بلاهت و کودنی بود. در واقع، گالتُن مدعی بود، همانند حیوانات اهلی، انسان‌‌‌ها را نیز می‌توان با انتخاب مصنوعی اصلاح کرد. با شروع قرن بیستم ایده گالتُن به جنبشی اجتماعی و فراگیر در کشور‌های مختلف عالم از جمله انگلستان، امریکا و آلمان تبدیل شد و باعث تصویب قوانینی غیراخلاقی از سوی دولت‌ها همچون عقیم‌سازی اجباری و نظایر آن به بهانه اصلاح نسل شد. در آلمان نازی، جنبش اصلاح نژاد به ابزاری برای نژادپرستی و ارتکاب جنایت‌های بزرگ مبدل گشت. با این حال ایده اصلاح نژاد هیچ‌گاه به طور کامل از میان نرفت. پیشرفت‌های علمی در حوزه ژنتیک انسانی و کشف DNA انسان و نیز رمزگشایی از ژنوم انسانی همراه با عواملی دیگر باعث احیای نظریه اصلاح نژاد در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم شد. جریان جدید اصلاح نژاد بر خلاف جریان اصلی آن، که ترکیبی از باور‌های علمی و شبه‌علمی بود، بر باور‌های علمی مبتنی بود. از این حیث اشکالات علمی وارد بر جریان اصلی اصلاح نژاد بر آن وارد نبود. با این حال نظریه اصلاح نژاد همواره، چه در گذشته و چه در حال، به دلیل پیامد‌های خطیری که داشته است و نیز سوءاستفاده‌‌های زیادی که از آن شده است مورد نقد‌های اخلاقی جدی بوده است. در نوشتار حاضر سعی شده است مهم‌ترین نقد‌های علمی و اخلاقی وارد بر جریان اصلی اصلاح نژاد مورد بحث و فحص قرار گیرد.
صفحات :
از صفحه 91 تا 114
فلسفه ی ذهن در زبان فارسی
نویسنده:
مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
 رابطه گناه و معرفت از دیدگاه قران
نویسنده:
ملایوسفی مجید, اردمه زهرا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
امروزه، یکی از مسایل مهم معرفت شناسی، تاثیر عوامل غیر معرفتی و از جمله گناه بر معرفت است. اعتقاد به چنین دیدگاهی از ویژگی های مهم تفکر سنتی است. هندوها در 3500 سال پیش معتقد به تاثیرپذیری معرفت از عوامل غیر معرفتی بودند. در مسیحیت نیز پولس قدیس بیان می داشت که «گناه نکنید تا عالم واقع را درست بشناسید.» در جهان جدید، هرچند کسانی همچون هابز، هیوم، کانت، مارکس، نیچه، فروید، فوکو و ... به نحوی معتقد به تاثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت بودند، ولی نخستین بار ویلیام جیمز بود که صریحا بیان داشت که آرا و نظرات ما ناشی از استدلال محض نبوده، بلکه عواملی همچون تلقین، عشق، نفرت، کینه، ترس، امید و ... در معرفت ما تاثیرگذارند.در قرآن کریم نیز به نحو مبسوط به ماهیت و اقسام معرفت، نحوه حصول معرفت و عوامل معرفتی و غیر معرفتی موثر بر آن پرداخته شده است. از نظر قرآن، یکی از عوامل مهم در این خصوص، گناهان ماست که تاثیر بسزایی در گونه های مختلف معرفت ما، اعم از اکتسابی و غیر اکتسابی دارد. آنچه از آیات قرآن برداشت می شود، این است که گناه به اشکال مختلف بر معرفت ما خصوصا در حوزه معارف الهی تاثیرگذار است. برای مثال، گناه گاه سبب توجه انسان به بخشی از واقعیت، گاه سبب تحریف در حقایق، گاه سبب فراموشی و نسیان واقعیات و گاه سبب سطحی نگری و عدم تعمق در حقایق می شود.
صفحات :
از صفحه 65 تا 94
مقایسه آراء استرجن و هارمن در باب تبیین های اخلاقی
نویسنده:
مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
تأثیر گناه بر معرفت در مثنوی معنوی
نویسنده:
حامد افشاریان شجاعی ، مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در حوزه معرفت‌شناسی، یکی از مباحث مطرح در چند دهه اخیر تأثیر عوامل غیرمعرفتی از جمله گناه بر معرفت انسان بوده است. در طول تاریخ، در متون دینی و عرفانی فرهنگ‌های مختلف، همواره بر این امر تأکید رفته است که ساحت‌های وجودی انسان به شدت بر یکدیگر تأثیرگذار هستند. از جمله متون مهمی که در آن به تأثیر گناه بر معرفت انسانی پرداخته شده مثنوی معنوی مولاناست. از نظر مولانا، آثار گناه فقط در آینده آن‌جهانی خود را نشان نمی‌دهد، بلکه بر وجود و قوۀ عاقلۀ انسان در این دنیا نیز تأثیرگذار است. در بین گناهان تاثیرگذار بر معرفت، تکیه مولانا بر گناهان یومیه است، نه گناهان جبلی یا ذاتی. در باب نحوۀ تأثیر گناه بر معرفت، مولانا بر این باور است که انسان بر اثر احساس گناهی که در پی ارتکاب گناه بدان دچار می‌شود، ارتکاز ذهنی‌اش را از دست می‌دهد و در نتیجه معرفتش خدشه‌دار می‌شود. همچنین به دلیل فضیلت‌بنیاد تلقی کردن فرآیند کسب معرفت، خدشه در فضایل اخلاقی بر اثر ارتکاب گناه را تأثیرگذار بر فضایل فکری و در نتیجه معرفت انسان می‌داند. هرچند می‌توان از مثنوی معنوی مولانا چنین برداشت کرد که او گناه را تأثیرگذار بر تمامی اقسام معرفت اعم از الهی و غیرالهی می‌داند، با این حال تکیه مولانا در مثنوی معنوی‌اش بر تأثیر گناه بر معرفت به خدا و معرفت به خود است.
صفحات :
از صفحه 47 تا 70
نقد و بررسی کتاب دیگردوستی مؤثر: رساندن بیشترین خیر چگونه فهم ما را از زندگی اخلاقی تغییر می دهد
نویسنده:
مریم صمدیه ، مجید ملایوسفی ، علی صفرزاده ملکی
نوع منبع :
نمایه مقاله , نقد و بررسی کتاب
چکیده :
کتاب دیگردوستی مؤثر، کمک به دیگری را هم در حوزه مبانی نظری و هم در حوزه مبانی عملی مورد توجه قرار داده است. در واقع کمک به دیگری شامل کمک به انسان­های دیگر، حیوانات، محیط زیست و هر چیزی است که سبب بهبود شرایط انسان­ها و جهان می­شود و پرداختن به این موضوع سابقه­ای به قدمت وجود انسان دارد. کتاب دیگردوستی مؤثر، توسط پیتر سینگر از متفکران معاصر در حوزه اخلاق عملی نگاشته شده و شامل چهار بخش و پانزده فصل است. کتاب به شیوه­ی بسیار مناسب و البته مؤثر و کاربردی در زمینه کمک به دیگران سخن گفته است و در این زمینه در حوزه خود کم­نظیر است؛ اما مهم­ترین نقطه ضعف کتاب، عدم توجه به نقش سازمان­های جهانی در پیشگیری از جنگ و... است که این امر خود می­تواند نقش مؤثر و بلکه اساسی در زمینه دیگردوستی ایفا نماید.
فیلانثروپیا در یونان باستان و رابطة آن با پایدیا
نویسنده:
مجید ملایوسفی ، مریم صمدیه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نوشتار حاضر از طريق بررسي متون برجاي مانده از عصر كلاسيك يونان باستان، به بررسی ارتباط میان فیلانثروپیا (انسان¬¬دوستی) و پایدیا (تعلیم و تربیت) در اين دوره ميپردازد. اصطلاح فیلانثروپیا نخستین‌بار در نمایشنامه پرومتئوس در بند، نوشتة آیسخولوس بکار رفته و بعدها در برخي از آثار ادبی و فلسفی دورة کلاسیک یونان باستان استفاده شده است. در این نمایشنامه، انسان¬دوستی به پرومتئوس نسبت داده شده، چراکه او آتش را از زئوس دزدیده تا به انسان بدهد و آنها را از نابودی رها سازد. در کمدی صلح اریستوفان نیز ايزد هرمس با صفت انسان¬دوست معرفی شده زيرا دستیابی به صلح را برای انسانها ممكن میسازد. در سخنرانی ایسوکراتس، اصطلاح انسان¬دوست بر رهبران سیاسی و انسانهایی اطلاق میشود که از بالاترین فضایل برخوردارند و نعمتهایی همچون معرفت را با دیگران به ‌اشتراک میگذارند. افزون بر این، افلاطون نیز در کتاب چهارم قوانین، کرونوس را فردي انسان¬دوست معرفی میکند، بدين‌ دليل که در شیوة حکومت سعی میکند فرهنگ و تمدن را در میان انسانها برقرار سازد. در رسالة اوتیفرون نیز، سقراط خود را از آن جهت که دانسته¬های خویش را با انسانهای دیگر به‌اشتراک میگذارد، انسان¬دوست دانسته است. همانگونه كه ارسطو اذعان کرده، فیلانثروپیا امری ذاتی و فطری تلقی میشود، اما با اینحال از طریق پایدیاست که شکل فضیلتمندانه بخود میگیرد. در مقابل، موجوداتی که به فیلانثروپوس متصف شده¬اند، موجوداتی هستند که در راستاي شکل‌دادن به پایدیا و توسعة آن در جامعة خویش، تلاش میکنند.
صفحات :
از صفحه 17 تا 36
ما بعد الطبیعه در جهان اسلام
نویسنده:
چارلز جنکواند؛ مترجم: مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
نقدی بر قرائت پولس از مسیحیت
نویسنده:
جواد آیار، مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نیمۀ دوم قرن دوم میلادی، تقریری از مسیحیت اشاعه یافت که به قرائت پولسی معروف است و از همان زمان تاکنون بر جهان مسیحیت حکم فرماست. پولس یهودی متعصبی از قبیلۀ بنیامین است که پس از تعقیب و شکنجۀ بسیاری از مسیحیان، به واسطۀ مکاشفه ای اثبات ناپذیر به جرگۀ مسیحیان پیوست و به زعم خود، همة عمرش را وقف ابلاغ و اشاعۀ دین مسیح کرد. از نظر پولس، مسیحی کسی است که به تجسد خداوند در قالب انسان و قربانی شدن او برای بخشش گناهان بشر و زنده شدن و رجعتش به آسمان ایمان داشته باشد و اقرار کند که آدمی به واسطۀ گناه ذاتی اش، که به واسطۀ حضرت آدم در نوع بشر نهاده و نهادینه شده است، نه از طریق اعمال نیک که فقط به واسطۀ فیض یا ایمان به نجات از سوی خداوند به سعادت و بخشش و رستگاری رهنمون خواهد شد و سرآخر مسیحی کسی است که کلیسا را نمایندۀ مسیح بر زمین بداند و به نجات از طریق تبعیت از آن و اذعان به حقانیتش ایمان داشته باشد. قرائت پولس با توجه به پیش زمینه های معرفتی و غیر معرفتی اش، اعم از تعصبات دینی، یونانی مآبی، زبان یونانی، و نیز اوضاع حاکم بر اجتماع و محیط دوران و تعارضات وی با یهودی ـ مسیحیان، مبتنی بر الوهیت حضرت عیسی (ع) و کلیساست. متابعت یا مشابهت برخی از بخش های عهد جدید با قرائت پولس، که در نامه هایش به دیگر مسیحیان نمایان است، به تعارضات موضوعی مفهومی با اناجیل همدید و تعارض در نگرش و سلوک اخلاقی برآمده از اناجیل همدید با حیات عیسی (ع) منجر شد. قرائت پولسی پیامدهایی دارد که برآمده از انسان خداپنداری یا الوهیت عیسی (ع) است که ضمن تنزل شأن ربوبی از منظر قدرت و علم، خداوند را به عاملی خارج از نظام خلقت و دستگاه آفرینش تبدیل می کند.
انسان جدید و مسئلة مرگ: نگاهی به نظریة الیزابت کوبلر راس
نویسنده:
مجید ملایوسفی، محمدرضا باقری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در سال 1955 جفری گورر جامعة جدید غرب را متهم کرد که از اعتراف به واقعیت مرگ خودداری می‌ورزد. از نگاه وی، در جامعة جدید غرب مرگ امری ممنوعه تلقی می‌شود، یعنی چیزی که باید از انظار مخفی نگاه داشته شود، از آن بحثی نشود و حتی الامکان از آرای عمومی زدوده گردد. انسان جدید با تجاهل نسبت به مرگ و مردن می‌کوشد تا آن را از خود دور کند. مراکز پزشکی و نیز مؤسسات کفن و دفن هم به تقویت چنین نگرشی می‌پردازد و سعی دارند نشان دهند که در زندگی انسان مرگ از حقیقت و واقعیت اساسی برخودار نیست. الیزابت کوبلر راس از جمله اندیشمندانی است که معتقداند این طرز تلقی ‌باید تغییر کند و انکار مرگ باید جای خود را به پذیرش و قبول مرگ بدهد. کوبلر راس کار خود را با انتشار کتاب در باب مرگ و مردن(1969م) آغاز کرد. وی در این کتاب با استناد به مشاهدات تجربی مدعی شد که بیماران در آستانة مرگ به هنگام اطلاع از مرگ خویش، در جریان فرآیندی پنج مرحله‌ای قادر به پذیرش مرگ خود می‌شوند. این مراحل عبارتند از: انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و در نهایت پذیرش. این نظریه از زمان طرح آن مورد نقدهای فراوان قرار گرفت که از جملة آنها می‌توان به عدم توجه به پژوهش‌های قبلی صورت گرفته در زمینة مرگ، وجود ابهام در مراحل پنجگانه، محدودیت در روش جمع‌آوری اطلاعات، عدم توجه به تفاوت‌های فردی و نیز تأثیر محیط بر فرد و نظایر آن اشاره کرد. به‌رغم نقدهای وارد شده، نظریة کوبلر راس تأثیر بسزایی بر مطالعات و مباحث مرگ‌شناسی و نیز رهیافت‌های اتخاذ شده در مواجهه با مرگ داشته است، تا آنجا که امروزه کوبلر راس را بزرگ‌ترین مرگ‌شناس معاصر می‌شمارند.
صفحات :
از صفحه 133 تا 150