آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 76
بررسی معاد از دیدگاه ملانعیما طالقانی و مقایسه آن با دیدگاه آقا علی زنوزی
نویسنده:
فرهادشاهی شاوون
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
منزلت عقل در معرفت دینی از دیدگاه ملاصدرا و میرزامهدی اصفهانی و شیخ مجتبی قزوینی
نویسنده:
مهدی آزادپرور، حسن ابراهیمی، نادیا مفتونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه ملاصدرا، میرزا مهدی اصفهانی و شیخ مجتبی قزوینی در مورد منزلت عقل در معرفت دینی می پردازد .پس از تبیین معنای عقل از دیدگاه این سه شخصیت ، مشخص می شود که عقل مورد نظر ملاصدرا از دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی و شیخ مجتبی قزوینی حجتی غیر قابل قبول است؛از نظر ملاصدرا، انسان باید با دو قدم نقل و عقل(قوه ای که انسان به وسیله آن حقایق اشیاء رادرک می کند) به سمت خداوند حرکت کند ؛ عقل و نقل با یکدیگر مطابق اند و مقصود هر دو شناخت خداوند و صفات و افعال او است . او بر لزوم همراهی تفکر و کشف تاکید کرده و بیان می کند که انسان حکیم باید به تطهیر قلب و درون خود بپردازد و از شهوت و ریاست و اغراض حیوانی چشم بپوشد و با حضرت حق مناجات بسیارداشته باشد.در این چارچوب وفضای فکری، برای انسان سالک واصل، تقسیم علم به علم دینی و غیر دینی(علم حاصل از تفکر) بی معنا خواهد بود. از نظر میرزا مهدی و شیخ مجتبی قزوینی، عقل نوری می باشد که انسان به وسیله آن خوبی و بدی را تشخیص می دهد و در هنگام غضب و شهوت شدید آن را از دست می دهد .دراین دیدگاه اساس و پایه دین بر معرفت فطری استوار است؛ طریق انبیاء وقرآن در معارف و اصول اولیه مانند شناخت و اثبات خداوند ، تذکر به فطرت و وجدان است و در غیر فطریات و وجدانیات ،منحصر به بیان الهی و متابعت انبیاء است ؛برهان و عقل فلسفی با ضروریات دین مخالف است ؛ برهانهای فلسفی مفهوم محورند در حالی که خداوند متعال موجودی خارجی است و مفهوم نمی تواند آن را ثابت کند. از نظر آن ها ، عقل فلسفی بزرگترین مانع برای شناخت خداوند است و این عقل را باید حجت شیطان دانست؛ زیرا مردم می توانند به علت احتمال خطا و اشتباهی که در آن است ،از آن تبعیت نکنند و در نتیجه خداوند متعال دیگر نمی تواند بندگان خود را به علت عدم تبعیت از این حجت مواخذ کند. درپایان نیز معارف حاصل از روش فلسفی با معارف حاصل از روش تفکیک در مسئله حدوث وقدم عالم و همچنین شناخت و اثبات خداوند ، مقایسه شده است . علاوه بر این در بین مباحث مشخص شده است که اولا دلیلی بر حصر معنای عقل در معنای مورد نظر علمای تفکیک نداریم ،ثانیا به طور قطع می توان گفت که فرار از روش منطق و فلسفه ،محال است؛ رد منطق و فلسفه به جز باخود آنها میسور نیست ، ثالثا این گونه نیست که فلاسفه اسلامی به تبعیت کورکورانه از فلاسفه غربی و یونانی پرداخته باشند، بلکه تفلسف آنان با تکیه بر بدیهیات اولیه و روش فطری تفکر که همان روشی است که قرآن به آن دعوت کرده، صورت می پذیرد . فلاسفه الهی بنابر تعالیم قرآن و اهل بیت علیهم السلام بوسیله حجت باطنی (عقل) به تأمّل در آفاق و انفس پرداخته و از رهگذر این تأمل کوشش نموده اند به درک و فهم عمیقی نسبت به مراتب هستی و تنزلات ربوبی و شناخت مبدأ عالم نائل آیند و همانند پیشوایان خود با منکران و جاهلان و معاندان به بحث و گفتگو پرداخته و با رد شبهات مختلفی که بر پیکره دین وارد می شده است ، همواره در راه حفظ دین به جهاد فکری و علمی می پرداختند .رابعا با این که در وحی هیچ احتمال خطا و اشتباه وجود ندارد ، اما آنچه که در دسترس ما قرار دارد نقل وحی است و همان طور که در عقل احتمال خطا وجود دارد، به طور قطع در نقل نیز احتمال خطا وجود دارد. خامسا این گونه نیست که مسائل اصول اعتقادی مطرح شده در آیات و روایات به صورت یک سلسله مسائل تعبدی بیان شده باشند، بلکه این مسائل به صورت یک سلسله بیانات استدلالی و منطقی مطرح شده اند.
نسبت انسان با خدا نزد امام خمینی (ره) و مقایسه آن با داوود قیصری
نویسنده:
محمود قاسمی قلعه بهمن، حسن ابراهیمی، زهرا مصطفوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان، خلیفه و آئینه تمام نمای خداوند و هستی محسوب می گردد؛ حقیقت انسان، تمام حقایق را در خود جمع کرده است. در میان موجودات، تنها انسان است که در عین این که از اکوان(ماسوی الله) است، می تواند تمام حضرات را در خود جمع کند و جامع جهت حقانی نیز باشد. مرتبه اش از حد امکان برتر و ازمقام خلق بالاتر، بین وجوب و امکان، برزخ و میان حق و خلق واسطه است که به وساطت و مرتبه وی فیض حق که سبب بقاء و حفظ عالَم است به عالَم می رسد. انوار تجلیات حق از آینه دل او است که به عالَم و آدم فیضان می کند. چون این عالَم را رها سازد و به عالَم آخرت منتقل شود، عالم تباه می گردد و معانی و کمالاتش به آخرت انتقال می یابد. انسان کامل روح عالم و عالم جسد اوست. همانطور که روح بوسیله قوای روحانی و جسمانی به تدبیر بدن و تصرف در آن می پردازد، همین طور انسان کامل به وسیله اسمای الهی که خداوند آنها را به وی آموخته و در وی به ودیعت نهاده است، در عالَم تصرف می کند و به تدبیر آن می پردازد. انسان کامل بین صورت حق و صورت عالم جمع نموده وبه صورت آئینه ای درمی آید که حق صورتش را در او مشاهده می کند و خلق نیز صورت حق را در او می بیند. از آنجائی که اعیان جمیع دایره وجود مظهر عین انسان کامل است، از ره گذر شناخت او، نه تنها ساحات وجودی انسان کامل، بلکه پرتوی از اسماء الاهی و مظاهر جمال و جلال آنها در نشئه هستی نیز شناخته خواهد شد. قیصری در مقام شاگردی کاشانی، از انقطاع نسلی میان استاد و شاگردان در قرن هشتم تأثیر پذیرفته است. این انقطاع نسلی بصورت تشویش در متن های عرفانی دو قرن هفتم و هشتم در مقایسه با یکدیگر می انجامد. درمتون بزرگان قرن هشتم همچون کاشانی و قیصری در چینش نظام تجلیات میان ایشان با شاگردان ابن عربی در قرن هفتم اختلاف نظر است، بویژه در بحث از نخستین تجلی از تجلیات ذات که این اختلاف نظرها به اوج خود می رسد. با توجه به اختلاف نظری که در چینش نظام تجلیات میان امام خمینی و قیصری است، این اختلاف نظر، خود را درتفسیرهای متفاوت از واژگان اهل معرفت و مباحثی همچون حقیقت انسانی، جامعیت انسان و نهایت سیر انسان و... نشان می دهد.
الهیات سلبی از منظر قاضی سعید قمی و امام خمینی
نویسنده:
فاطمه السادات میری، حسن ابراهیمی، زهرا مصطفوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: از مسائل مهم و تاریخی تفکر اسلامی، پس از اثبات ذات حق و اقرار به وجوداو، ارائه تصویری از ویژگی¬های حق تعالی است، از این رو معرفت اسماء و صفات خداوند، همواره مورد توجه مکاتب و مذاهب بوده است، در این زمینه چند گرایش عمده در میان مکاتب فلسفی و کلامی و عرفانی وجود دارد؛ «تنزیه محض»، «تشبیه محض» و «جمع بین تشبیه و تنزیه» از مهمترین این گرایش¬ها هستند که هر کدام طرفدارانی دارد. قاضی سعید قمی و حضرت امام خمینی که هر دو فلاسفه¬ای برخوردار از ذوق و مشرب عرفانی هستند، در این زمینه اعتقادات جداگانه¬ و متقابلی دارند؛ قاضی سعید به اقتضای مبنای مورد پذیرش خود، که تباین تام بین خالق و مخلوق است، هرگونه تشبیه خداوند را به مخلوقات، شرک دانسته است، تا جایی که حتی اشتراک معنوی در صفات را نیز به همین دلیل رد می¬کند، اما از طرف دیگر تنزیه محض را نیز نپذیرفته است، وی نسبت دادن هر گونه صفت ثبوتی را به ذات خداوند، مصداق تشبیه می¬داند و از این رو تمام صفات خداوند را سلبی دانسته است و در نتیجه تمام صفات ثبوتی را به سلب نقایض آنها تأویل می¬برد. بنابراین از بین گرایشات مشهور سه¬گانه هیچ کدام را طریق صحیح در معرفی اسماء و صفات نمی¬داند. در مقابل حضرت امام خمینی که از پیروان مکتب حکمت متعالیه و قائل به اصول و مبانی اندیشه صدرایی هستند، جمع بین تشبیه و تنزیه را طریق حق و راه صواب می¬دانند، از این رو به نقد اندیشه¬ها و آراء قاضی سعید قمی می¬پردازند،. این نوشته بر آن است که با تکیه بر آثار این بزرگان و استفاده از منابع اصیل عرفانی و فلسفی، به تبیین دیدگاه¬ها و نقد و ارزیابی اندیشه¬های این دو متفکر بزرگ بپردازد، و کوششی است در جهت بازخوانی آرای این دو اندیشمند و یافتن نقاط اشتراک و افتراق آنها، و تبیین مبانی و اصولی که نقطه اتکای این آراء است. کلیدواژه ها:قاضی سعید، امام خمینی، الهیات سلبی، اسماء وصفات خداوند، تباین خالق و مخلوق،تنزیه و تشبیه
مقایسه وحدت وجود از منظر ملاصدرا و مولوی
نویسنده:
نجف یزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده مسئله تبیین کثرت عالم و نحوه ارتباط آن با وحدت از مسائل مهم و جریان ساز تاریخ اندیشه بوده است. تاکنون تفسیر ها و تلقی های متفاوت و گاه متضادی در مواجهه با این مساله ارائه شده و تلقی وحدت وجود یکی از مواجهات مهم و بنیادی با مساله مذکور می باشد. در این نوشته، تلقی مذکور از منظر دو تن از بزرگان عرفان و فلسفه یعنی مولانا جلال الدین بلخی و صدرالمتالهین شیرازی تبیین و مقایسه ای انتقادی شده است. ابتدا در دو بخش مجزا به شرح و بسط دیدگاه هر یک از این بزرگان پرداخته و در نهایت در بخش سوم به مقایسه و نقد برخی تحلیل ها و استدلال ها می پردازیم. ملاصدرا با تغییر بسیاری از قواعد فلسفی و کنار هم قرار دادن نظرات جدید، تفسیری نوین از هستی ارائه می کند که آیینه ای برای نمایش وحدت وجود می باشد و هنگامی که تفسیرش را از علیت مطرح می کند، این مساله به اوج خود می رسد. مولوی نیز اگرچه از وحدت انفسی بصورت چشمگیر سخن گفته ولی انحصار او به وحدت شهود صحیح نیست و تلقی وحدت وجود در آثار او غیر قابل انکار است. اما علی رغم قرابت و نزدیکی خاصی که میان تلقی مولوی و ملاصدرا وجود دارد، محور طرح مباحث مولانا "تجربه درونی" سالک بوده و نسبت به صدرالمتالهین که تاکید بیشتری بر "برهان" دارد، با ابهامات و پراکندگی بیشتری مواجه هستیم و اساسا مولانا نظام فکری به معنای واقعی و علمی ندارد و این تعبیر در باب او مسامحتا به کار گرفته می شود، اما صدرالمتالهین به خاطر پای بندی نسبی به روش و رویکرد خود، منسجم و یکپارچه تر تلقی خود را طرح نموده و بسط داده است. و در انتهای این نوشتار به این نکته اشاره شده است که تبیین درست تلقی وحدت وجود، قابلیت های فراوانی در حل برخی معضلات فکری بشر در حوزه اندیشه دارد.
بررسی تطبیقی مسئله نبوت از دیدگاه غزالی و ابن تیمه
نویسنده:
خالد زندسلیمی؛استاد راهنما:حسن ابراهیمی؛استاد مشاور: جلال جلالی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نبوت از جمله مهمترین مباحث فلسفی کلامی است. کلامی از آن جهت که از جمله مباحث مطرح شده در حوزه ی عقیده ی دینی است و فلسفی از آن جهت،که مباحث نبوت با بسیاری از مبانی و مسائل فلسفی ارتباط وثیق دارد. در این مبحث سؤالات فراوانی قابل طرح است. پیش از هر چیز سؤال از حقیقت و ماهیت نبوت است. اینکه نبی کیست و نبوت چیست؟ آیا نبوت مرتبه ا ¬¬¬ی از علو مقام نسبت به خداوند است؟ یا صفت اضافی یا حقیقی در ذات نبی؟ آیا اصلاً تحقق چنین امری امکان دارد؟ اصولاً بعثت انبیاء چه فایده ای برای انسان دارد؟ اگر شخصی ادعای نبوت کرد چگونه می ¬توان صدق گفتار وی را تشخیص داد؟ انبیاء آنچه را که تحت عنوان وحی الهی تبلیغ می کنند، چگونه بدست می آوردند؟ آیا خود در آنچه که تبلیغ می کنند از عصمت برخوردارند؟ و ...این همه از جمله سؤالات اساسی ای است که در این حوزه می توان مطرح کرد. ابوحامد محمد ابن محمد ابن محمد غزالی طوسی و تقی الدین احمد ابن عبد الحلیم ابن تیمیه از جمله ی اندیشمندانی هستند که در این حوزه به نیکی قلم زده اند و آراء در خور تأمل وتعمقی درباب نبوت از آن دو به یادگار مانده است. غزالی نبوت را مرتبه ای می داند که در آن بینشی برای نبی حاصل می شود که عالم غیب را به وسیله ی آن مشاهده می کند. وی با بیان استدلال هایی امکان و تحقق نبوت را اثبات می کند. او در بیان فواید نبوت بیشتر فایده های دنیوی نبوت را مطرح می کند. غزالی معجزه را یکی از راه های شناخت نبی می داند. امّا شناخت نبی از طریق نظر به صفات نفسی و اخلاقی پیامبر را شیوه ی یقینی شناخت نبی می داند. از آن جا که این سخن مستلزم پذیرش حسن و قبح ذاتی افعال است، گویی غزالی در این موضع پا از دایره ی کلام اشعری فراتر می نهد. او در بحث وحی نیز سخنانی کمابیش شبیه سخن فلاسفه دارد. در اکثر مطالبی که غزالی در باب نبوت دارد تأثیر او از فلاسفه به گونه چشم گیری دیده می شود. برخلاف وی ابن تیمیه در بحث نبوت غالباً به نقد روش فلسفی می پردازد. وی نبوت را، آگاهی بر عالم غیب و آن را نوعی تعلیم مخصوص بشر می داند و از این مطلب امکان تحقق آن را نتیجه می گیرد. ابن تیمیه در بحث از نشانه های نبوت در شخص نبی، تعریف این نشانه ها به امر خارق العاده ای که معجزه نامیده می شود را نادرست، و لفظ قرآنی «آیت» را جایگزین آن می کند. وی از بحث معجزه به اصل علیّت گریززده، آن را اصلی موافق با عقل و شرع می داند. ابن تیمیه راه شناخت یقینی پیامبر را نظر به احوال اخلاق نبی می داند. از این مطلب می توان نتیجه گرفت که وی حسن و قبح افعال را ذاتی فعل وعقل را در تشخیص نیک و بد افعال توانا می داند. در مباحث مرتبط با وحی ابن تیمیه غالب بیانات فلاسفه را باطل می داند. او تطبیق جبرئیل بر عقل فعال را امری نادرست اعلام می کند. اهمیت این بحث تا آن جاست که تصور نادرست از چگونگی دریافت وحی می تواند در نگرش ما نسبت به الهی یا بشری دانستن ماهیت کتب آسمانی تأثیر مستقیم داشته باشد. فلاسفه وحی الهی به انبیاء را به معنای دریافت صور و اصواتی می دانند که قوه ی مخیّله ی نبی از عقل فعال دریافت و آنگاه آن ها را برای مخاطبان خود بازگو می کند. ابن تیمیه معتقد است چنین تصوری از وحی مستلزم بشری دانستن کتب آسمانی است. چرا که در این صورت لفظ کتاب های آسمانی از خود نبی و برای حکایتگری از صور و اصواتی است که نبی از عقل فعال دریافت می کند. این امر با صریح آیات قرآن منافات دارد. چون آیات بسیاری از قرآن به عربی بودن قرآن اشاره می کند. جمهور مسلمانان معتقدند لفظ قرآن نیز از جانب خدا است نه کلام پیامبر. ابن تیمیه برای دفاع از این مطلب، تطبیق جبرئیل بر عقل فعال و بیان چگونگی دریافت وحی به اتصال با عقل فعال را مخدوش و به ابطال آن می پردازد. ابن تیمیه در بیان فواید نبوت غالباً بر نقش پیامبر در سعادت اخروی انسان تأکید می کند. وی اکثر سخنان فلاسفه در این حوزه را نقد کرده، سعی دارد اندیشه های خود را بر پایه ی قرآن و سنت بنانهد. ابن تیمیه نقش عقل را در شناخت درست معارف دینی می پذیرد.
بررسی تطبیقی مسئله نبوت از دیدگاه غزالی و ابن تیمیه
نویسنده:
خالد زندسلیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
نبوت از جمله مهمترین مباحث فلسفی کلامی است. کلامی از آن جهت که از جمله مباحث مطرح شده در حوزه ی عقیده ی دینی است و فلسفی از آن جهت،که مباحث نبوت با بسیاری از مبانی و مسائل فلسفی ارتباط وثیق دارد. در این مبحث سؤالات فراوانی قابل طرح است. پیش از هر چیز سؤال از حقیقت و ماهیت نبوت است. اینکه نبی کیست و نبوت چیست؟ آیا نبوت مرتبه ا ی از علو مقام نسبت به خداوند است؟ یا صفت اضافی یا حقیقی در ذات نبی؟ آیا اصلاً تحقق چنین امری امکان دارد؟ اصولاً بعثت انبیاء چه فایده ای برای انسان دارد؟ اگر شخصی ادعای نبوت کرد چگونه می توان صدق گفتار وی را تشخیص داد؟ انبیاء آنچه را که تحت عنوان وحی الهی تبلیغ می کنند، چگونه بدست می آوردند؟ آیا خود در آنچه که تبلیغ می کنند از عصمت برخوردارند؟ و ...این همه از جمله سؤالات اساسی ای است که در این حوزه می توان مطرح کرد. ابوحامد محمد ابن محمد ابن محمد غزالی طوسی و تقی الدین احمد ابن عبد الحلیم ابن تیمیه از جمله ی اندیشمندانی هستند که در این حوزه به نیکی قلم زده اند و آراء در خور تأمل وتعمقی درباب نبوت از آن دو به یادگار مانده است. غزالی نبوت را مرتبه ای می داند که در آن بینشی برای نبی حاصل می شود که عالم غیب را به وسیله ی آن مشاهده می کند. وی با بیان استدلال هایی امکان و تحقق نبوت را اثبات می کند. او در بیان فواید نبوت بیشتر فایده های دنیوی نبوت را مطرح می کند. غزالی معجزه را یکی از راه های شناخت نبی می داند. امّا شناخت نبی از طریق نظر به صفات نفسی و اخلاقی پیامبر را شیوه ی یقینی شناخت نبی می داند. از آن جا که این سخن مستلزم پذیرش حسن و قبح ذاتی افعال است، گویی غزالی در این موضع پا از دایره ی کلام اشعری فراتر می نهد. او در بحث وحی نیز سخنانی کمابیش شبیه سخن فلاسفه دارد. در اکثر مطالبی که غزالی در باب نبوت دارد تأثیر او از فلاسفه به گونه چشم گیری دیده می شود. برخلاف وی ابن تیمیه در بحث نبوت غالباً به نقد روش فلسفی می پردازد. وی نبوت را، آگاهی بر عالم غیب و آن را نوعی تعلیم مخصوص بشر می داند و از این مطلب امکان تحقق آن را نتیجه می گیرد. ابن تیمیه در بحث از نشانه های نبوت در شخص نبی، تعریف این نشانه ها به امر خارق العاده ای که معجزه نامیده می شود را نادرست، و لفظ قرآنی «آیت» را جایگزین آن می کند. وی از بحث معجزه به اصل علیّت گریززده، آن را اصلی موافق با عقل و شرع می داند. ابن تیمیه راه شناخت یقینی پیامبر را نظر به احوال اخلاق نبی می داند. از این مطلب می توان نتیجه گرفت که وی حسن و قبح افعال را ذاتی فعل وعقل را در تشخیص نیک و بد افعال توانا می داند. در مباحث مرتبط با وحی ابن تیمیه غالب بیانات فلاسفه را باطل می داند. او تطبیق جبرئیل بر عقل فعال را امری نادرست اعلام می کند. اهمیت این بحث تا آن جاست که تصور نادرست از چگونگی دریافت وحی می تواند در نگرش ما نسبت به الهی یا بشری دانستن ماهیت کتب آسمانی تأثیر مستقیم داشته باشد. فلاسفه وحی الهی به انبیاء را به معنای دریافت صور و اصواتی می دانند که قوه ی مخیّله ی نبی از عقل فعال دریافت و آنگاه آن ها را برای مخاطبان خود بازگو می کند. ابن تیمیه معتقد است چنین تصوری از وحی مستلزم بشری دانستن کتب آسمانی است. چرا که در این صورت لفظ کتاب های آسمانی از خود نبی و برای حکایتگری از صور و اصواتی است که نبی از عقل فعال دریافت می کند. این امر با صریح آیات قرآن منافات دارد. چون آیات بسیاری از قرآن به عربی بودن قرآن اشاره می کند. جمهور مسلمانان معتقدند لفظ قرآن نیز از جانب خدا است نه کلام پیامبر. ابن تیمیه برای دفاع از این مطلب، تطبیق جبرئیل بر عقل فعال و بیان چگونگی دریافت وحی به اتصال با عقل فعال را مخدوش و به ابطال آن می پردازد. ابن تیمیه در بیان فواید نبوت غالباً بر نقش پیامبر در سعادت اخروی انسان تأکید می کند. وی اکثر سخنان فلاسفه در این حوزه را نقد کرده، سعی دارد اندیشه های خود را بر پایه ی قرآن و سنت بنانهد. ابن تیمیه نقش عقل را در شناخت درست معارف دینی می پذیرد.
وحدت و کثرت و مراتب وجود در فلسفه و عرفان اسلامی با تاکید بر آرای ابن سینا، ابن عربی، دوانی و صدرالمتالهین
نویسنده:
محمدرضا غفوریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی تطبیقی دیدگاه‌های ویلیام جیمز و ملاصدرا در باب چگونگی شکل‌گیری مفاهیم حسی
نویسنده:
مجید ضیایی قهنویه، عبدالرسول کشفی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظريه «جريان سيال آگاهي» بر مبناي ويژگي های پنج گانه ای كه جيمز برای فكر انسان برمی شمرد و همچنين تكيه بر جريان مدام تجربه و نقش التفات و گرايشهای ذهن در تشكيل مفاهيم تشكيل شده است. نظريه تشكيل مفاهيم صدرا بر اساس استعداد نفس، افاضه عقل فعال و همچنين خالقيت نفس تشكيل شده و بين ادراك حسی و خيالی و ادراك عقلی تفكيك صورت گرفته است. نظريه جيمز از جهاتي به نظريه «تشكيل مفاهيم» ملاصدرا نزديك است. ازجمله اينكه هر دو به تغيير و تحول مدام در محسوسات اذعان دارند و در عين اين تغيير مداوم، فكر را دارای پيوستگی كامل و تشخّص و وحدت می دانند. در عين حال هر دو را می توان به نحوی منتقد نظريه سنتی تجريد دانست. نقطه افتراق اين دو فيلسوف در بحث تشكيل مفاهيم به نوع نگرش آن ها برمی گردد. با اينكه هر دو فيلسوف يك واقعيت را و به نحو مشابهی تفسير می كنند، ملاصدرا با نگاهی كه بيشتر جنبه وجود شناسانه دارد و جيمز با نگاهي پديدارشناسانه به اين مسأله می پردازند.
صفحات :
از صفحه 21 تا 52
خلود از منظر مولانا جلال الدین بلخی و مقایسه آن با نظرگاه ملاصدرا
نویسنده:
ملیحه محمودی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث خلود و جاودانگی در ادامه حیات و زندگی پس از مرگ، از مباحث مهم و بنیادین ادیان الهی به­ شمار می ­رود. این مسئله با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی و قرآنی مورد توجه اندیشمندان مذهبی به ­خصوص علما و عرفای مسلمان واقع شده است. با توجه به اینکه حکمت متعالیه‌ صدرایی بی‌ارتباط با عرفان اسلامی نبوده و در ساختار کلی‌اش بخشی را وامدار اندیشه­ های عرفانی است، این پژوهش درصدد است تا اندیشه ملاصدرا، حکیم مسلمان را در باب خلود، به­ خصوص پیرامون خلود در عذاب، با آرا و افکار مولوی، عارف شهیر و نامی جهان اسلام مقابل و برابر گذارد. آنچه در این پژوهش به شیوه تحلیلی - توصیفی معلوم شده، این است که بیشتر معتقَداتی که ملاصدرا دراین­ باره - بنابر مشربی فلسفی - آنها را در قالب استدلالات برهانی تصویر می‌کند، دارای سابقه قبلی و صورتی لطیف و متمثّل و متخیَّل در قالب اشعاری عالى، در آثار مولانا هستند. البته در این میان مواضع مخالف نیز وجود دارد که در متن بدان اشاره خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 117 تا 141
  • تعداد رکورد ها : 76