آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 134
پژوهشی تطبیقی درباره دیدگاه‌های نواندیشان معاصر پیرامون وحی و تجربه نبوی (عبدالکریم سروش و نصر حامد ابوزید)
نویسنده:
فائزه طلوع برکاتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کریم به عنوان کلام الهی، همواره منبع اصلی معرفت دینی مسلمانان و مورد اهمیت و توجه آنان بوده است. اندیشمندان مسلمان، هرکدام از منظری خاص به این متن الهی نگریسته و به تحلیل ماهیت آن، به عنوان وحی پرداخته اند. دکتر عبدالکریم سروش و دکتر نصر حامد ابوزید نیز از جمله اندیشمندانی هستند که در دوره های اخیر، در پی حل مشکل رکود تمدن اسلامی، نظریه تجربه دینی بودن وحی را ارائه کرده اند.از آنجا که نظریه های کلامی عمدتا ریشه در مبانی فلسفی پیشین دارند؛ برای نقد روشمند آن ها باید ریشه های آنان را کاوید، لذا پژوهش حاضر به توصیف نظریه این دو اندیشمند درباره سرشت وحی، و سپس به کندوکاو در ریشه های فلسفی این نظریات پرداخته است و در نهایت نشان می دهد که نظریه هر دو اندیشمند وامدار رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر است؛ علاوه بر آنکه سروش از نگاه سوبژکتیویستی کانت و پوپر و نظریه زبانی ویتگنشتاین، و ابوزید از نظرات زبان شناسی و معناشناسی جدید و نظریه گفتمان فوکویی نیز بهره برده است.
تحلیل انتقادی پروژه «نقد عقل اسلامی» محمد آرکون
نویسنده:
عباس مهدوی خواه؛ استاد راهنما: جهانگیر مسعودی؛ استاد مشاور: وحید خادم زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
محمد آرکون یکی از مهم‌ترین روشنفکران جهان اسلام در سال‌های اخیر است که تلاش می‌کند در پروژه‌ای به نام «نقد عقل اسلامی»، خوانشی نوین از میراث فکری اسلامی و نحوه شکل‌گیری و رشد آن ارائه دهد. اندیشه آرکون دارای ابعاد فلسفی، ادبی، جامعه‌شناختی و تاریخی است که متأثر از فضای میان رشته‌ای علوم انسانی مدرن و بیشتر پسامدرن است. مسئله اساسی او تبیین علل عقب ماندگی کنونی جوامع اسلامی و پیشرفت دنیای غرب است. او عقل اسلامی را یکی از مهمترین علل انحطاط جهان اسلام می‌داند. آرکون با یکسان دانستن عقل کلیسا و عقل اسلامی، می‌کوشد ناکارآمدی عقل دینی را اثبات کند. او عقل دینی را با عقل‌های فلسفی، علمی، مدرن و پست مدرن مقایسه کرده و معتقد است، به حاشیه رفتن عقل دینی در غرب توسط عقل‌های مذکور، علت آغاز پیشرفت‌های مادی غرب است. در این رساله ضمن تبیین صحیح پروژه «نقد عقل اسلامی» مهم ترین خطاهای آرکون رو مورد نقد و ارزیابی قرار می دهیم.
شباهت‌‌ها و تفاوت‌های رویکردهای فلسفی هایدگر و ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: محمد تقی قهرمانی فرد؛ استاد راهنما: جهانگیر مسعودی ؛ استاد مشاور: مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هایدگر از تأثیرگذارترین فیلسوفان قرن بیستم، با توجه به بحران‌های تفکر جدید غرب، انقلابی در وجودشناسی پدید آورد. وجودشناسی هایدگر در هستی و زمان ناتمام ماند و همین‌بن بست سبب تغییری در فلسفه او گردید که به «گشت» معروف شد. مسئله اصلی هستی و زمان که هایدگر در برابر آن به مشکل خورده بود، در واقع اساسی ترین امکان اگزیستانس یا دازاین یعنی مسئله «مرگ» است. این مسئله توسط اندیشه کربن به ایران آمد و کربن در حکمت خالده به دنبال راه حلی برای آن بود. حکمت متعالیه، آخرین مکتب تأثیرگذار در فلسفه اسلامی، نیز انقلابی در وجودشناسی به شمار می‌آید، که غایت خود را حل مسأله «معاد جسمانی» دانست. سؤال اصلی رساله حاضر این است: آیا حکمت متعالیه از امکان یا امکاناتی برخوردار است که بتواند پاسخی مناسب به این بن‌بست ارائه دهد؟ در نیل به این هدف، سعی کرده‌ایم با استفاده از رویکرد تطبیقی هانری کربن این دو فیلسوف را به هم نزدیک کنیم. تطبیق ملاصدرا و هایدگر با توجه به اینکه هر دو دغدغه هستی‌شناسی داشته‌اند، در بدایت امر آسان به نظر می‌رسد. اما وقتی دقیق‌تر به موضوع می‌پردازیم، پارادایم‌های معرفتی این دو از هم فاصله زیادی دارند. هایدگر در بستری مدرن و انسان‌گرایانه و به واسطه انسان (دازاین) پرسش از هستی را به میان می‌کشد و سعی دارد از این طریق، امکانات وجودی انسان-در- جهان را بررسی و تحلیل کند. اما ملاصدرا در بستری الاهیاتی و عرفانی، وجود به ما هو وجود را تحلیل می‌کند. انسان‌گرایی هم برای او مسأله نیست. به همین دلیل ممکن است شباهت‌هایی بیابیم، اما به یک مقایسه سطحی خواهیم رسید. بنابراین، ضمن تحلیل نزدیکی‌ها و افتراق‌های هستی‌شناسی این دو فیلسوف، با رویکردی تطبیقی-تأویلی از هایدگر به سوی ملاصدرا حرکت می‌کنیم تا نشان دهیم چگونه حکمت متعالیه می‌تواند به بن‌بست مرگ و نهیلیسم در جهان معاصر پاسخ دهد. با بررسی وجودشناسی و تأویل از دیدگاه ملاصدرا می‌توان معاد جسمانی را در پرتو این دو مفهوم کلیدی به جایی رساند که امکان تطبیق آن با اندیشه هایدگر میسر گردد و امکانات فلسفه ملاصدرا در پاسخ به امکان مرگ و همچنین پرتاب‌شدگی دازاین در اندیشه هایدگر بیان شود. براساس تلاش‌های انجام گرفته در این رساله افق‌هایی نیز پیش روی پژوهندگان فلسفه اسلامی در دوره معاصر گشوده‌ایم تا بتوان امکان معاصرت فلسفه اسلامی را بیش از پیش نمایان ساخت. زیرا در معاد جسمانی است که ملاصدرا دین و فلسفه را در بسته واحدی جمع کرده است که بایستی این معادشناسی پیگیرانه زنده شود و از طریق چنین‌ تطبیق‌هایی وجودشناسی فردگرایانه و اومانیستی امثال هایدگر در دل وجودشناسی ملاصدرا قرار گیرد. به عبارت دیگر، معادشناسی صدرایی برای انسان پرتاب‌شده و بی‌بنیاد مدرن یک نقطه سکنی و آرامش است.
مبانی و چالش‌های فلسفی هرمنوتیک دیلتای با گادامر در سه محور عینیت، روش و تاریخ
نویسنده:
پدیدآور: یوسف‌علی منزوی کوشک‌آباد ؛ استاد راهنما: محمدکاظم علمی سولا ؛ استاد مشاور: جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
دیلتای و گادامر به عنوان دو اندیشمند مهم در هرمنوتیک مدرن دارای آراء متفاوتی هستند که این تفاوت‌ها به جهت اختلاف در مبانی و اهداف هر یک از این دو فیلسوف می‌باشد. این پایان‌نامه به بررسی نظریات این دو اندیشمند در سه محور عینیت، روش و تاریخ پرداخته و دستاوردهای اندیشه‌ی هریک را در این سه محور مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. دیلتای که فیلسوفی عینی‌گراست معتقد به روشمندی در علوم انسانی است و این روش را همدلی می‌داند و به عینیت در تفسیر و رسیدن به نیت‌مولف باورمند است و با توجه به این مبانی به تفسیر برتر در میان تفاسیر معتقد می‌باشد تفسیری که هر چه بیشتر به نیت مولف نزدیک است، درحالیکه گادامر روش در تفسیر را به شکل سنتی آن نفی می‌نماید و برآن است که دیالکتیک یا گفتگو شیوه برخورد با متن در واقع فهم می‌باشد و تنها بدین طریق است که فرآیند فهم شکل می‌گیرد یعنی از طریق گفتگوی مفسر با متن و تقرب افق‌ها و درنهایت امتزاج افق‌ها فرآیند فهم روی می‌دهد وی در فرآیند فهم، متن و تاریخ را همانند دیلتای و هرمنوتیک سنتی صامت نمی‌داند بلکه فرآیند فهم را واقعه‌ای دوسویه می‌داند که تاریخ نیز با مفسر سخن می‌گوید و عملا تفسیر از حالت یک سویه و سوبژکتو به شکلی دوسویه و سوژه-سوژه درمی‌آید که در آن متن یا تاریخ نیز از حالت ابژه محض خارج شده و خود مانند یک سوژه در فرآیند فهم سهیم می‌گردد و بدین گونه است که تاریخ در گادامر کاملا نقشی موثر در جریان تفسیر و فهم دارد.
ارتباط عقل و دین از منظر شیخ مفید و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
سیده سید موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش مسائل زیر مورد توجه است: نظر این دو از عقل به عنوان یکی از اصلی‌ترین امکانات شناختی بشر چیست؟ و رویکرد غالبشان از عقل در معرفت دینی چیست؟ در تعارض‌ بین عقل و نقل، چه راه‌حلی را پیشنهاد می‌کنند؟ نتایج اینکه عقل از نظر این دو در کنار نقل مهم‌ترین امکانات معرفت دینی است. اگر چه جوادی‌آملی معنای عامی برای عقل در نظر می‌گیرد. هر دو محدودیت‌هایی برای توانایی‌های عقل در کشف معارف دینی در جزییات قایل‌اند. با توجه به نظر مفید در فقه و اجتهاد، رویکرد غالب وی به عقل رویکرد ابزاری است، اما جوادی‌آملی صریحاً از عقل در کنار نقل به عنوان منبع معرفت دینی یاد می-کند. در بحث تعارض هر دو تعارض را ظاهری، ولی میان عقل و نقل می‌دانند. در رفع تعارض نیز گاه ترجیح را به دلیل عقلی و گاه به نقلی داده؛ بنابراین آن‌ها عقل‌گرا یا نقل‌گرای محض نیستند؛ اگرچه جوادی‌آملی عقل‌گراتر از مفید می‌توان نامید.
حکم‌ناپذیری مرتبه ذات الهی و دستگاه منطقی ـ معرفت‌شناختی ارسطویی
نویسنده:
مجید ظهیری، جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مرتبه ذات الهی پیچیده‌ترین اعتبارات عرفانی است؛ مرتبه اطلاق مقسمی که حتی حمل واژه‌های مقام، مرتبه، اعتبار عرفانی، و اطلاق بر آن محل تردید است. درباره وجود لابشرط مقسمی دو اختلاف وجود دارد؛ یکی اختلاف میان فلاسفه و عرفا و دیگر اختلاف میان خود عرفا. اختلاف میان فلاسفه و عرفا در این است که این مرتبه صرفا از معقولات ثانیه فلسفی است و مابه‌ازای خارجی ندارد، چنان‌که فلاسفه معتقدند یا حقیقه الحقایق است، آن‌چنان که عرفا باور دارند. اختلاف میان عرفا نیز در تبیین «لا اسم و لا رسم له» و شرایط و لوازم حمل و سخن‌گفتن در این مقام است. برخی معتقدند هر حملی حتی حمل اطلاق، وجود، وحدت، وجوب، و بساطت بر این مقام نادرست است، چنان‌که سلب آن نیز نادرست است و درباره این مقام فقط سکوت سزاوار است. این گروه در این مقام سخنان به‌ظاهر تناقض‌آمیزی مطرح می‌کنند. برخی نیز معتقدند تعبیر «لا اسم و لا رسم له» به این معنا نیست که امکان اشاره به آن مقام با لفظی از الفاظ و اسمی از اسما انکار شده باشد بلکه فقط اگر حملی منجر به تعین در مقام ذات شود، نادرست خواهد بود. در این مقاله ضمن تحلیل آرای مختلف، به این نتیجه خواهیم رسید که حتی حمل برخی محمول‌ها همچون اطلاق مقسمی، وجوب، و وجود نیز منجر به تعین در مقام ذات می‌شود و با « لا اسم و لا رسم له»، به علت مشروط‌بودن انتزاع از حاق ذات به احاطه علمی و نیز مساوی‌بودن معقول ثانی با معلوم‌بودن و متعین و محدودبودن به حدود فهم، قابل جمع نخواهد بود. فرضیه پیشنهادی نویسندگان این است که دستگاه منطقی ـ معرفت‌شناختی ارسطویی توان تبیین و توجیه حکم‌ناپذیری مقام ذات را ندارد، لکن این به معنای توجیه‌ناپذیری مطلق آن نیست و نمی‌توان از آن خردستیزی یافته‌های عارفان را نتیجه گرفت. همچنین عرفان هیچ الزامی برای کوتاه‌آمدن در برابر دستگاه منطقی ـ معرفت‌شناختی ارسطویی ندارد و می‌تواند در تبیین و توجیه عقلانی ـ منطقی نظریات خود، فارغ از این پارادایم، دستگاه‌های منطقی ـ معرفت‌شناختی دیگر را نیز محک بزند.
صفحات :
از صفحه 69 تا 78
مطهری و نواندیشی دینی
نویسنده:
جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نواندیشان دینی (اسلامی) به مسئله انحطاط و احیای تمدن اسلامی فراوان پرداخته اند و از همین رو درگیر مسئله سنّت و تجدد هستند. آنها در برخورد با این دو مسئله، دو رویکرد متفاوت اخذ کرده اند؛ گروهی طرفدار رفتاردرمانی و گروهی به رویکرد شناخت درمانی گرویده اند. طرفداران رویکرد دوم می گویند برای حل مشکلات جامعه اسلامی باید اندیشه های دینی ما پالایش و تغییر یابد. استاد مطهری از این گروه است در عین حال مدل نواندیشی و شناخت درمانی او ویژگی های خاص خود را دارد. او به یک نوع شناخت درمانی پالایشی و پیرایشی با ابتناء بر اصول و مبانی ثابت دینی و با تکیه بر عقلانیت اجتهادی گرایش دارد. سعی او در این مدل بر این است که به خوبی میان امر متغیر و ثابت و نیز میان سنّت و تجدد تعادل برقرار کند.
صفحات :
از صفحه 149 تا 172
تبیین معناشناختی و هستی‌شناختی تنهایی وجودی و ارائۀ رهیافت‌های آن از دیدگاه اروین د. یالوم و ملاصدرا
نویسنده:
رسول حسین پور تنکابنی ، جهانگیر مسعودی ، سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موضوع نوشتار پیش‌رو تبیین معناشناختی و هستی‌شناختی دغدغۀ «تنهایی وجودی» و ارائۀ رهیافت‌های آن از سوی اروین یالوم و ملاصدرا است. یالوم بر این باور است که انسان‌ها می‌باید تنهاییِ وجودی را در پیوندیافتگی با دیگران مدیریت نمایند؛ حال یا پیوند با هم‌نوع و یا با موجودی الهی. او در تبیین رهیافت خود معتقد است که پسندیده‌ترین شکل پیوند با دیگران، می‌باید بر پایۀ «عشق عاری از نیاز» باشد. ملاصدرا نیز بر این باور است که تمامی موجودات از جمله انسان، عین‌الربط به وجود پروردگار دانسته می‌شوند. در این مقاله، نگارندگان با اتخاذ روش توصیفی_‌ تحلیلی، رهیافت‌های یالوم و صدرا را در رهایی از تنهایی وجودی مطالعه نموده‌اند. در رهیافت صدرایی دو رویکرد ملحوظ بوده است: 1. رویکردِ حکیمانه (دقیق) با محوریت وحدت تشکیکیِ وجود و رابط‌انگاری موجودات؛ 2. رویکرد عارفانه (ادقّ) با محوریت وحدت شخصیۀ هستی و نمودانگاری موجودات. یافتۀ پژوهش حاضر این گردید که یکی از بهترین مصادیق «عشق عاری از نیاز» در حکمت متعالیه نهفته است که ملاصدرا از آن با عنوان «عشق ذاتی و فطری موجودات به حق‌تعالی» یاد نموده است. نتیجه آن گردید که با وجود مبانی صدرایی پیرامون وجود انسان، «تنهایی وجودی» بی‌معنا است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 31
«حقیقت» در حکمت متعالیه ملاصدرا و هرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
علی رضا آزاد، حسن تقی زاده، جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه رایج در میان اندیشمندان اسلامی و فیلسوفان غربی از زمان ارسطو این بوده که حقیقت، مطابقت صورت علمی با واقع خارجی است. اما در عصر باستان و نیز در دوران معاصر، دیدگاه های دیگری هم پیرامون «حقیقت» وجود داشته است که از آن جمله می توان به دیدگاه حکمت متعالیه ملاصدرا و هرمنوتیک فلسفی گادامر و انتقادهای آنها به تلقی رایج از حقیقت، اشاره کرد.<br /> در این مقاله پس از توضیح دیدگاه رایج، تقریر حکمت متعالیه از «حقیقت» در قالب مطابقت معلوم بالذات و معلوم بالعرض و نیز مطابقت قضیه با نفس الأمر تشریح می شود و تلقی خاص ملاصدرا از «حقیقت» و راهی که برای رسیدن به آن در پیش می گیرد بیان می گردد و سپس تقریر هرمنوتیک فلسفی از مقوله «حقیقت» و دیدگاه گادامر پیرامون ماهیت «حقیقت» و راه رسیدن به آن تبیین می شود. در پایان ذیل شانزده بند، اهم مواضع حکمت متعالیه ملاصدرا و هرمنوتیک فلسفی گادامر در باب «حقیقت»، مقایسه و موارد قرابت و غرابت آنها معین می شود.
عناصر پدیدارشناختی ادموند هوسرل در اندیشه‌ی مارتین هیدگر
نویسنده:
بی بی زهره حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه با موضوع پدیدارشناسی، به عناصر پدیدارشناختی هوسرل در اندیشه‎ی هیدگر می‌پردازد. سه مسئله‎ی اصلی مرتبط با این موضوع عبارتست از: 1- آیا هوسرل و هیدگر برای پدیدار به تعریف یکسانی قائلند؟ 2- آیا هیدگر نظریّه‎ی تحویل در فلسفه‎ی هوسرل را بکاربرده‎است؟ 3- آیا نظریّه‎ی هوسرل در باره‎ی آگاهی التفاتی، در فلسفه‎ی هیدگر تأثیری داشته‎است؟ از فصل سوّم که به فلسفه‎ی هوسرل اختصاص‎دارد این نتایج به‌دست‌می‌آید: 1- در فلسفه‎ی هوسرل پدیدار ازنظر لغت یعنی خودآشکارگی و در اصطلاح فلسفه‎ی او پدیدار، التفاتی و دیداری است. 2- نظریّه‎ی تحویل در فلسفه‎ی هوسرل عبارت است از اپوخه و شهود. آن به این معناست که تمام باورها را به حال تعلیق درمی‌آوریم تا بتوانیم ذوات یقینی را شهودکنیم. 3- هوسرل آگاهی التفاتی را به‌عنوان یکی از موضوع‎های مهمّ فلسفه مطرح‎می‎کند. باتوجّه به آگاهی التفاتی می‌توان مسائل مهمّ فلسفه از جمله رابطه‌ی ذهن و عین و شناخت خود و جهان را پاسخ‎گفت. از فصل چهارم که به اندیشه‎ی هیدگر اختصاص‎دارد سه نتیجه به‏‎دست‌می‌آید که بیانگر تأثیر هوسرل بر هیدگر است: 1-در فلسفه‎ی هیدگر پدیدار ازنظر لغت یعنی خودآشکارگی و در اصطلاح فلسفه‎ی او پدیدار، نسبت‎داشتن و دیداری است. 2-هیدگر برای ایضاح دوباره‎ی پرسش از هستی لازم می‌داند که باورهای متافیزیکی درباره‎ی هستی را به حال تعلیق‎درآوریم تا ذات هستی که همان حقیقت و معنای هستی است آشکارشود. 3- در فلسفه‎ی هیدگر دازاین - تعریف انسان- به معنای نسبت‎داشتن است و هیدگر هستی دازاین را آگاهی می‌داند.
  • تعداد رکورد ها : 134