آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1199
بررسی و تحلیل تطبیقی مرگ و معنای زندگی از دیدگاه مولوی و هایدگر
نویسنده:
فریبا اکبرزاده، مهدی دهباشی، جعفر شانظری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
مرگ و تأثیر آن بر معنی زندگی از دغدغه های همیشگی بشر بوده است؛ مولوی در شمار اندیشمندانی است که موضوع مرگ و رابطه آن با معنای زندگی را در مثنوی و کلیات شمس به تفصیل بیان نموده است. مولوی عارف، بسیار «مشتاق مرگ» است و از آن با تعبیر «عروسی ابدی» یاد می کند. از دیدگاه وی، مرگ به معنی «قطع و پایان زندگی» نیست، بلکه «آغاز زندگی جاودانه دیگری» است. در اندیشه مولوی، معنی زندگی، تولد دوباره یافتن، تکامل انسانی، روی کردن به صفای باطن، به دنیای قلب پا نهادن، زمام عقل را به عشق الهی سپردن، ایجاد تغییر و تحول در جریان زندگی و پرهیز از خشک اندیشی، همراهی با زمان و... است. هایدگر نیز در شمار فیلسوفان معاصری است که بخش عظیمی از اندیشه فلسفی خویش را به مرگ و معنای زندگی اختصاص داده است. از دیدگاه هایدگر ، مرگ، نوعی «انتخاب اجباری» و گاهی «هراسناک» توصیف شده است. از نظر وی، معنای صحیح مرگ، واقعیتی بیرونی و عمومی در جهان نیست، بلکه «امکان درونی هستی» خود انسان است که نقطه پایانی بر زندگی اوست؛ انسان، تنها با مرگ است که «هستی غیر اصیلش» به «ساحت اصیل» در می آید و مرگ، حد پایان زندگی اوست. وی بر این عقیده است که مرگ واقعه ای نیست که در آینده اتفاق بیفتد، بلکه ساختاری بنیادی و جدایی ناپذیر از «در جهان بودن» ماست. از این رو، رویارویی انسان با مرگ، نه تنها «کلید خودمختاری»، بلکه «کلید تمرکز» نیز هست. افزون بر این، هایدگر بر این باور است که زندگی دارای معناست و این معنی، وظیفه ای است که سازنده «ماهیت» انسان است. این پژوهش بر آن است تا به تحلیل تطبیقی موضوع مرگ و معنای زندگی از نگاه این دو اندیشمند بپردازد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20
جایگاه مفهوم تألیفی پیشینی در کانت و تفسیر انتولوژیک هایدگر از آن
نویسنده:
مهدی شکرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تفاسیر معرفت شناختی از کانت، حقیقت به مثابۀ مطابقت در نظر گرفته شده و جایگاه معرفت پیشینی را از آن ذهن می دانند. معرفت پیشینی محوری ترین مسئله در نقد عقل محض و تمهیدات بوده و اصلی ترین نقش را در این دو اثر ایفا می کند. تمامی مباحث این دو کتاب در جهت اثبات معرفت پیشینی و نشان دادن امکان آن طراحی شده و مباحث دیگر از جمله شهود و صور پیشینی آن، فاهمه و مقولات پیشینی، اصول محض فاهمه، تألیف های سه گانه، مسئلۀ امکان علوم ریاضی و طبیعی و نیز امکان مابعدالطبیعه، همه بر حول محور امکان معرفت تألیفی پیشینی می چرخند. کانت برای توجیه معرفت پیشینی به پژوهش و نقد منابع این معرفت می پردازد و در نهایت نقادی وی از عقل محض به تعیین حدود و مرزهای آن منجر می شود. در نتیجه ریاضیات و علوم طبیعی از این نقادی سربلند بیرون آمده و مابعدالطبیعه به دلیل عدم امکان احکام تألیفی پیشینی در آن، ناممکن تلقی می شود و در واقع بنیان های اصلی خود ا از دست داده و فرو می ریزد. اما هایدگر تفسیری بدیع از رسالت نقد عقل محض ارائه می کند. به نظر وینقد عقل محض کتابی است در جهت پی ریزی و مبنا گذاریِ مابعدالطبیعه و این دقیقاً نقطۀ مقابل تفاسیر معرفت شناختی از اندیشۀ نقادی کانت است. این پایان نامه عهده دار نقد و بررسی تفسیر انتولوژیک هایدگر از نقد عقل محض است و نشان خواهد داد که تفسیر وی ناتمام بوده و صرفاً جهت نشان دادن قرائت خویش از کانت بیان داده شده
هنر نزد ارسطو، کانت و هایدگر
نویسنده:
محمد جواد صافیان اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
هرمنوتیک و تأویل از نگاه علامه طباطبایی و مارتین هایدگر ‏
نویسنده:
محمد بیدهندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
رگه هایی از فلسفه غرب در آرا و اندیشه مولوی
نویسنده:
بابک معین
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه شهید بهشتی,
چکیده :
مثنوی و دیوان شمس مولوی را نه تنها باید شگرف ترین یادگار عرفان ایرانی به حساب آورد، بلکه این دو اثر بزرگ را باید حاوی بسیاری از اندیشه ها و نظریات فلسفی دانست که گاه تنها در غالب یک بیت با زبانی ساده بیان شده است. برای مثال، بینش فلسفی سولیپسیسمی پروست در خصوص عشق را در اندیشه مولوی زمانی که از عشق مجازی صحبت می کند، می توان جست وجو کرد. در اندیشه های مولوی می توان نظام فلسفی پیچیده روانکاوی فروید را نیز جست وجو نمود. همچنین نظام فلسفی پدیدارشناسی هوسرل تنها در بیتی از گنجینه ابیات مثنوی نمودار می شود، همان سان که می توان در اندیشه های مولوی به رگه هایی از فلسفه واسازی دریدا رسید. در این مقاله بی آن که به ساختار کلی حاکم بر اندیشه مولوی پرداخته شود، ادعا شده که عصاره و چکیده برخی از افکار و اندیشه های اندیشمندان غرب را می توان در اندیشه های این عارف بزرگ دنبال کرد.
صفحات :
از صفحه 417 تا 428
کلمات مقید: وجدان و بلاغت در هابز، هگل و هایدگر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Karen S. Feldman
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Northwestern University Press,
بررسی تطبیقی دیدگاه هایدگر و علامه طباطبایی در باب معرفت
نویسنده:
پدیدآور: حسام یزدی استاد راهنما: علی فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت چیست؟ و چه مبنا و بنیادی معرفت را امکان‌پذیر ساخته است؟ علامه طباطبایی و مارتین هایدگر با آنکه در دو سنت فلسفی متفاوت می‌زیستند لکن هردو با تبیینی هستی‌شناسانه به این پرسش پاسخ داده‌ و حقیقت و بنیاد معرفت را به نحوه‌ای «حضور» بر‌گردانده‌اند. علامه طباطبایی با نظریه «بازگشت علم حصولی به علم حضوری» خود نشان می‌دهد که هرعلم حصولی مجاز و اعتباری اضطراری است که به‌پشتوان? یک علم حضوری پیدا شده است. هایدگر نیز معتقد است معرفت نظری اولین مواجهه آدمی با عالَم نیست و پیش از آن، دازاین به‌واسطه در-جهان-هستنش یک نوع فهم حضوری و شناخت عملی از عالَم دارد که معرفت نظری انشقاق و انعکاسی از این فهم حضوری او است. بنابراین هر دو فیلسوف با وجود تفاوت در مبانی، قائلند معرفت نظری مبتنی بر معرفتی حضوری است.در این پایان‌نامه، در یک فصل، با بیانی نسبتاً نو دیدگاه علامه طباطبایی در باب «علم به مادیات»، «ملاک تقسیم علم به حصولی و حضوری»، «چگونگی پیدایش معقولات اولیه و معقولات ثانیه» و «کیفیت مجاز بودن علم حصولی» تقریر شده و در نهایت «هستی» به‌عنوان بنیاد هرگونه معرفت معرفی می‌شود. در ادامه، در فصلی دیگر، دیدگاه هایدگر با تبیین «سوبژکتیویسم به‌عنوان ریش? معضل معرفت»، «هویت وجودی دازاین به‌عنوان در-جهان-هستن» و «معرفت به‌عنوان شیوه‌ای از در-جهان-هستن» شرح و بسط داده ‌شده و مشخص می‌شود که معرفت نظری در-جهان-هستنی نظری است که انشقاق‌یافت? از در-جهان-هستنِ عملی دازاین است. سپس با توجه به مسئله حقیقت از منظر هایدگر روشن می‌شود که «هستی» بنیاد نهایی حقیقت ومعرفت است. در فصل پایانی، با بررسی تطبیقی و مقارنه‌ای میان وجوه مختلف دیدگاه این دو فیلسوف همچون «طرح مسئله معرفت و مسئله هستی»، «اگزیستانس دازاین و وجود بالقوه انسان» و «پروا و عقل»، تلاش می‌شود با یافت نقاط همگرایی و واگرایی درتحلیل آنها، شناختی تازه‌ و جامع از اید? «معرفت به‌مثابه حضور هستی» به‌دست آید.
واژه های الزام آور: وجدان و بلاغت در هابز، هگل و هایدگر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Karen S. Feldman
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Northwestern University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی : کارن اس. فلدمن در اثری که چشم انداز جدیدی را که زمینه را تغییر می دهد و همچنین ابزارهای جدیدی را به تاریخ فلسفه می آورد، گزارشی قدرتمند و با ظرافت نوشته شده از این که چگونه زبان فلسفی به نظر می رسد که همان چیز را در اینجا «تولید» می کند، ارائه می دهد. "وجدان" - که به نظر می رسد در حال کشف یا توصیف آن است. وجدان، همانطور که Binding Words به طور قانع‌کننده‌ای استدلال می‌کند، تنها می‌تواند از طریق ترانه‌ها و اشکال زبانی درک، تفسیر و مؤثر واقع شود. سوالی که این موضوع مطرح می‌کند، و موردی که فلدمن را در اینجا مورد توجه قرار می‌دهد این است: اگر وجدان هیچ مرجع ملموس و تحت اللفظی ندارد که بتوانیم آن را به کار ببریم، پس «نیروی الزام‌آور» خود را از کجا می‌آورد؟ فلدمن حرکات بلاغی پیچیده ای را تحلیل می کند که این متفکران از طریق آنها در مورد ثبت و فضایی که چنین "مفهومی" می تواند در آن جا بیفتد مذاکره می کند. بررسی بازنمایی های مجازی وجدان و نیروی الزام آور آن به عنوان نقطه شروع در هر فصل برای در نظر گرفتن اینکه چگونه لویاتان، پدیدارشناسی روح، و هستی و زمان نمونه ای از وجدان هستند، در نظر گرفته می شود، زیرا این متون خود رابطه وجدان را با زبان نمایش می دهند. و معرفت، اخلاق و وظیفه و هستی شناسی. مفهوم نیروی الزام آور در این کتاب در دو سطح مختلف مطرح است: بررسی این موضوع که چگونه در آثار هابز، هگل و هایدگر، وجدان برای ما الزام آور توصیف شده است: و بیشتر. فلدمن معتقد است که چگونه ممکن است متونی که در آنها وجدان توصیف شده است، الزام آور خوانده شوند.
ترس از مرگ با تکیه بر دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه سلیمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین دغدغه‌های بشری مسأله ترس از مرگ است. برای درمان این ترس‌ متفکران از حوزه‌های مختلف به نظریه‌پردازی پرداختند. بر پایه تفکر فلسفی، ترس از مرگ ریشه در نوع نگاه انسان‌ها نسبت به حقیقت مرگ دارد. به همین جهت برای از بین‌ بردن این ترس باید به تصحیح نگرش خود نسبت به مرگ پرداخت. مرگ به عنوان واقعیتی ضروری و غیر قابل انکار موضوع مطالعه و تحلیل مکاتب‌ مختلف فلسفی قرار گرفته است و هریک از این مکاتب براساس درک و شناختی که از حقیقت انسان دارند،نسبت به این مقوله ضروری قضاوت می‌کنند.تفکر مادی،تمام هستی‌ انسان را محدود به جسم می‌داند و مرگ را نابودی و پایان زندگی می‌شمارد.ازاین‌رو در این مکتب ترس از مرگ مساوی ترس از نابودی و فناست.اما در تفکر الهی واقعیت انسان، حقیقتی متعالی و روحانی غیر از جسم اوست و جسم به منزله ابزاری برای اوست.در نظر این گروه، مرگ قطع ارتباط روح از بدن است، در نتیجه وقوع ترس از مرگ حاصل‌ جهل نسبت به این حقیقت است. ابن سینا و ملاصدرا بر مبنای تفکر فلسفی خود نظریه دوم‌ را تأیید می‌نمایند، هرچند هر کدام در راستای مبانی فلسفی خود عوامل متعددی را برای‌ این ترس مطرح می‌نمایند ولی هر دو در نهایت، علت اصلی این ترس را جهل انسان‌ها نسبت به واقعیت مرگ و حوادث پس از آن اعلام می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 75 تا 101
اخلاق در تبعید: مطالعه تطبیقی شینران و ابن میمون
نویسنده:
Ilana Maymind
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در حالی که علاقه به اندیشه و نفوذ میمونیدس (1136-1204) در میان محققان همچنان بالاست، او هرگز در گفتگوی فرضی با هیچ متفکر آسیای شرقی قرار نگرفته است. به همین ترتیب، شینران (1173-1262) با برخی از متفکران مسیحی (یعنی کالوین و اخیرا هایدگر) مقایسه شده است، اما اندیشه او هرگز با اندیشه هیچ متفکر یهودی مقایسه نشده است. این پایان نامه بر روی این دو متفکر قرون وسطایی متمرکز است: شینران، بنیانگذار بودیسم سرزمین خالص ژاپنی (جودو شینشو) و میمونیدس، فیلسوف، خاخام، رهبر جامعه و پزشک یهودی. این مقایسه شرایط تبعید مربوط به شینران و میمونیدس را در نظر می‌گیرد و نشان می‌دهد که این تجربه در توسعه برخی از دیدگاه‌های آنها مؤثر بوده است. هنگامی که دیدگاه‌های میمونید، که از امتیاز ارسطویی از امر عقلانی برخوردار است، با دیدگاه‌های شینران، که از سنت شرقی نهفته در اندیشه‌های قرون وسطایی هند، چین و ژاپن در کنار هم قرار می‌گیرد، مجبور می‌شویم برخی از مقدمات را که اغلب فرض می‌شوند، دوباره بررسی کنیم. جهانی بودن این کنار هم قرار گرفتن، جهانی بودن میل انسان برای دستیابی به سعادت را تقویت می کند، اگرچه این دو متفکر به گونه ای متفاوت درک می کنند. ثانیاً، این تحلیل به این واقعیت اشاره دارد که دیدگاه های مربوط به آنها در مورد شادی در مکانیسم هایی نهفته است که شخصیت انسان را شکل داده است. این امر نه تنها در افکار آنها بلکه در رفتار آنها نیز مصداق دارد. و روشی که محیط‌های جابه‌جایی مربوطه آن‌ها بر ساختار اخلاقی آن‌ها بر حسب «دیگری» تأکید، هماهنگ و حساس می‌کرد. این پایان نامه از رویکردی بین رشته ای استفاده می کند و به جای نادیده گرفتن یا نادیده گرفتن نقاط قوت یک مدل رشته ای، که امکان ادغام دانش از فلسفه، مطالعات دینی و الهیات را فراهم می کند، استفاده می کند. توجه ویژه، بر اساس تحلیل دقیق متن، به مضامین زیر معطوف شده است: دیدگاه شینران درباره آمیدا بودا، نظریه‌های شین‌جین، نن‌بوتسو و هاکارای و مفهوم‌سازی او از اخلاق. دیدگاه میمونید در مورد خدا، طبیعت انسان، عقلانیت انسان و نقش احکام. مقایسه این مضامین به ما امکان می دهد استدلال کنیم که ساختار اخلاقی آنها به شدت تحت تأثیر دیدگاه آنها در مورد طبیعت انسان است. این مقایسه بیشتر نشان می‌دهد که رویکرد آن‌ها به «دیگری»، بر اساس دیدگاه آن‌ها درباره ماهیت انسانی، تکیه آن‌ها به الزامات هنجاری را نشان می‌دهد که منعکس‌کننده مدارا و پذیرش است. در نهایت، اشاره می‌کند که دیدگاه‌های آن‌ها درباره ماهیت انسان و بیان متعاقب آن‌ها از تعدادی از مفاهیم به طور ضمنی با تجارب مربوطه آن‌ها از شرایط تبعیدشان رنگ می‌شود. این کنار هم قرار دادن موضوعی اندیشه آنها درک ظریف تری از موضوعاتی مانند شمول و طرد را ارائه می دهد و نشان می دهد که افکار شینران و میمونیدس با توجه به مسائل مدارا و کثرت گرایی ارتباط معاصر دارند.
  • تعداد رکورد ها : 1199