آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 964
تبیین وجودی اصل امتناع تناقض
نویسنده:
محمد بنیانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
در باب جنبه‌‌های منطقی اصل امتناع تناقض بحث‌های فراوانی مطرح شده است. به نظر می‌رسد حصر توجه به زوایای منطقی و عدم تبیین وجودی از اصل امتناع تناقض سبب تبدیل شدن آن به مسأله‌ای صرفاً منطقی گردیده که نقش آن در گزاره‌‌های فلسفی بیشتر به صورت غیر مستقیم و بالقوه نمایان می‌شود، در حالی که با تبیین وجودی نحوه‌ی شکل‌گیری این اصل بنیادین، علاوه بر تأمین جنبه‌ی هستی‌شناختی اصل امتناع تناقض، در پی توجیه ریشه و مبنای منطقی این اصل، می‌توان جایگاه فلسفی آن را نیز تغییر داد. تبیین وجودی اصل امتناع تناقض ناظر به تبیین دو طرف آن، یعنی وجود و عدم و هم‌چنین به منزله‌ی فاعل شناسا است که در نهایت، منجر به شکل‌گیری اصل امتناع تناقض در ساحت وجودی فاعل شناسا می‌گردد و بر این اساس، فاعل شناسا همه چیز را از دروازه‌ی امتناع تناقض فلسفی می‌نگرد.
صفحات :
از صفحه 69 تا 84
جایگاه برهان در حکمت عملی از منظر فارابی، ابن سینا و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:منصوره برادران مظفری؛ استاد راهنما:حسن معلمی؛ استاد مشاور :یارعلی کرد فیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برهان روشی قیاسی است برای علم به حقایق موجودات آن گونه که هستند. در دوران معاصر، برخی شناخت افعال ارادی انسان را به صورت برهانی ممکن ندانسته‌اند. حکمت عملی یکی از شاخههای فلسفه به معنای عام است که به افعال ارادی انسان می‌پردازد. این تحقیق به بررسی نسبت این علم با روش برهانی از دیدگاه فارابی، ابن سینا و علامه طباطبایی با مراجعه به آثار ایشان می‌پردازد. از نظر فارابی و ابن سینا، حکمت عملی، مانند فلسفه اولی، طبیعیات و ریاضیات، علمی برهانی و فلسفی به معنای عام است که در آنها از روش برهانی برای شناخت حقایق استفاده می‌شود. در حکمت عملی، حقیقت افعال ارادی انسان و آثار و نتایج آن بررسی و شناسایی می‌شوند. شواهد و دلایلی زیادی بر این مسأله در آثار ایشان یافت می‌شود. علاوه بر حکمت عملی، علوم عملی دیگری که با روش جدلی، خطابی و شعری حاصل می‌شوند نیز وجود دارند که به دنبال کشف حقیقت افعال ارادی و آثار واقعی مبتنی بر آنها نیستند. در آثار علامه طباطبایی از حکمت عملی ذکری به میان نیامده است. ایشان از علوم عملی یاد کرده است که اعتباری و غیربرهانی هستند. از این رو برخی معتقد شده‌اند که حکمت عملی از نظر علامه طباطبایی اعتباری و غیر برهانی است. در حالی که علوم عملی اعتباری با حکمت عملی حقیقی و برهانی متفاوت است؛ این مطلب را می‌توان در آثار فارابی و ابن سینا نیز یافت. با مراجعه به آثار علامه طباطبایی، دانسته می‌شود که ایشان هماهنگ با فارابی و ابن سینا، در کنار علوم عملی اعتباری، به دسته‌ای از گزاره‌های برهانی و عقلی پیرامون اعمال انسان قائل است. این گزاره‌ها با فعالیت عقلی و برهانی کردن گزاره‌های عملی موجود در دین حاصل می‌شوند. به نظر می‌رسد با انسجام بخشی و سامان دادن این گزاره‌ها می‌توان به حکمت عملی مبتنی بر آموزه‌های دینی دست یافت.
براهین تجرد نفس از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
مصطفی مومنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
مهمترین مساله ای که در مباحث نفس شناسی مطرح می شود، مساله تجرد نفس است؛ چرا که مسایل بسیاری، از جمله مساله مهم بقا نفس، بر این مساله مترتب است به نحوی که اگر قایل به تجرد نفس نباشیم بحث بقاء نفس هم نتیجه معقول و مقبولی نخواهد داشت. از دیرباز فلاسفه بر اثبات تجرد نفس دلیل اقامه کرده و آن را مبرهن ساخته اند. فلاسفه اسلامی از دیگر فلاسفه در این زمینه پیشی گرفته اند و براهین ابتکاری بر تجرد نفس اقامه کرده اند. ملاصدرا این براهین را ذکر و ارزیابی کرده و دلایل ابتکاری خود را نیز بیان کرده است. در این مقاله ادله ای که ملاصدرا بر اثبات این مساله آورده تبیین و به بررسی آنها پرداخته و نظر نهایی ملاصدرا را راجع به قوت و ضعف آنها بیان کرده ایم.
صفحات :
از صفحه 149 تا 171
تحلیل سعادت حقیقی انسان در نگرش فلسفی
نویسنده:
زهرا محمدعلی میرزایی، محمدمهدي گرجیان عربی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی (طلوع نور سابق),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کمال طلبی و میل به سعادت، از اساسی ترین ویژگیهاي فطري نفس انسانی اسـت و هـر فـردي متناسب با تصوري که از سعادت دارد، به دنبال تحقـق مصـداق آن بـراي خـویش اسـت. فیلسـوفان، تعاریف متعددي براي سعادت ارائه نمودهاند که از مجموع این تعاریف، ارتباط وثیق مفهـوم سـعادت بـا مفاهیمی چون خیر، کمال، فضیلت، لذت، وجود و شعور به آن، برداشت میگردد؛ ولی در باب مصـداق سعادت نفس، در این نوشتار، نخست دیدگاه برخی از فلاسفه بزرگ یونان و مسلمان مطرح شـده تـا بـا توجه به سیر تکاملی این مسئله در مباحث فلسفی، در نهایـت، تحلیـل عمیـق تري از ماهیـت سـعادت حقیقی در علم النفس فلسفی، بدست آید. بر این اسـاس، بـا بررسـی اقـوال بزرگـانی چـون سـقراط، افلاطون، ارسطو، فارابی، بوعلی، شیخ اشراق و صدرا، به نظر مـیرسـد در برتربـودن سـعادت و لذت عقلی، در نگرش فلسفی، اتفاق نظر وجود دارد؛ اگرچه اوج سعادت انسـانی، جامعیـت و کمـال وي در تمامی ابعاد وجودي اش اعم از نظر و عمل است. به علاوه، به نظر می آیـد اصـول و مبـانی محکـم صدرا در حکمت متعالیه، موجب استحکام بیشتر نظریه وي در باب سعادت حقیقـی نفـس نسـبت بـه دیدگاه دیگر فلاسفه شده است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
تحلیل انتقادی برهان وجوب و امکان ابن‌سینا و نقد ملاصدرا بر آن
نویسنده:
شاکر لوائی؛ طیبه رضایی ره
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
برهان وجوب و امکان را فارابی ابداع و ابن‌سینا به کمال رساند. برهان فارابی مبتنی بر امتناع تسلسل است؛ اما ابن‌سینا در ضمن برهانِ خویش به ابطال تسلسل می‌پردازد. بنابراین، پذیرش برهان سینوی منوط به پذیرش استحاله تسلسل به عنوان یک اصل نیست و این یکی از تفاوت‌های برهان سینوی با برهان وجوب و امکان فارابی است. اگرچه ابن‌سینا در اشارات مدعی فراتر از این نوآوری است و می‌گوید تقریر اشارات، وجود واجب را حتی با فرض جواز تسلسل اثبات می‌کند، اما به نظر می‌رسد اولاً، برهان وجوب و امکان ابن‌سینا در اشارات، برخلاف ادعای او و تصور رایج، امتیاز چشم‌گیری نسبت به تقریر‌های این برهان در مبدأ و معاد و نجات ندارد و ثانیاً، این ادعای او در مورد هیچ‌یک از تقریرهایش صدق نمی‌کند. یکی دیگر از ایراد‌های برهان سینوی نادرستیِ مبنای او در بابِ نیاز معلول به علّت است. در عین حال، نقدِ «ممکن الوجود نبودنِ سلسله‌ ممکنات» را نیز نمی‌توان از ملاصدرا پذیرفت؛ زیرا اوّلاً فرضِ مساوقت وحدت و وجود که استدلال او مبتنی بر آن است، نمی‌تواند حد وسط قرار گیرد و ثانیاً این نقد با نظریه او در باب وحدت حقیقی عالم ناسازگار است.
صفحات :
از صفحه 79 تا 95
سیر تحول قیاس خلف از ارسطو تا قطب رازی
نویسنده:
امین شاه‌وردی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله، تلاش‌های منطق‌دانان دورۀ اسلامی در تبیین رابطۀ میان دو بخش قیاسی و غیرقیاسی‌ِ قیاس خلف، مورد بررسی قرار می‌گیرند و با نگاه به آثار شارحان یونانی ارسطو مانند اسکندر افرودیسی و فیلوپونوس و اشاره به ناتوانی آنها در تبیین سخنان ارسطو در تحلیل اوّل، دو رویکرد کلی در این زمینه معرفی می‌شود. در رویکرد نخست که از سوی افضل‌الدین مرقی ارائه گردیده، رابطۀ میان دو بخش قیاسی و غیرقیاسیِ قیاس خلف در چارچوب منطق ارسطویی و بر اساس صورت‌بندی وی از قیاس حملی در قالب قیاس استثنائی توجیه می‌گردد. در حالی که در رویکرد دوم که از سوی ابن‌سینا ارائه شده و مورد قبول اکثر منطق‌دانان پس از وی قرار ‌گرفته است، رابطۀ بخش قیاسی و غیرقیاسی‌ِ قیاس خلف بر اساس نوآوری وی در زمینۀ قیاس‌های اقترانی شرطی و خارج از چهارچوب منطق ارسطویی تبیین می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 203 تا 220
بررسی مقایسه‌ای تقسیم‌بندی علوم از منظر ارسطو، فارابی، اخوان الصفا و ابن سینا
نویسنده:
مهدی امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو نخستین کسی بود که مطلق دانش را مورد تقسیم قرار داد و براساس ملاک غایت آنها را به سه دسته، علوم نظری، عملی و تولیدی تقسیم کرد و پس از آن برمبنای موضوع به تقسیم هریک از این علوم پرداخت. اما فارابی برخلاف ارسطو رشته های علمی را تقسیم کردو علوم را براساس سودمندی، به دو بخش علوم ابزاری که علومی نافع میباشند و علوم غیرابزاری تقسیم کرد، که علوم ابزاری شامل زبان و منطق، و علوم غیرابزاری شامل علوم نظری و عملی میباشد.اخوان الصفا نیز همچون ارسطو مطلق دانش را مورد تقسیم قرار دادند، آنان در ابتدا علوم را به دو دسته صنایع علمی و صنایع عملی تقسیم میکنند، که صنایع عملی شامل حفّاری و نجّاری و غیره می‌شود. امّا صنایع علمی به سه دسته، علوم ریاضی، علوم شرعی و علوم فلسفی تقسیم می شوند، خود علوم فلسفی شامل چهار قسم، ریاضیات، طبیعیات، الهیات و منطقیاتمیشود. در تقسیم بندی اخوان الصفا جایگاه نفس، سیاست، منطق و اخلاق متفاوت تر از جایگاه این مسائل نزد حکمای مشایی است، و ملاک آنان در تقسیم علوم بیشتر حول محور غایت علوم می باشد. اما ابن سینا در تقسیم علوم دونوع رویکرد دارد: ابتدا رویکرد ارسطویی که در آن به تبعیت از ارسطو به تقسیم علوم پرداخته، با این تفاوت که وی تنها علوم فلسفی را تقسیم میکند. رویکرد دوم ابن سینا دیدگاه شخصی اوست. ابن سینا در تقسیم ابتکاری خویش همانند فارابی دست به تقسیم رشته های علمی می زند و براساس آن علوم را به دو دسته علوم حکمی و غیرحکمی تقسیم میکند. بدین صورت او امور عامه را از الهیات بالمعنی الاخص تفکیک می نماید. ابن سینا در حکمت عملی نیز صناعت شارعه را وارد نمود و به این صورت تقسیمی رباعی در هر دو قسم حکمت نظری و عملی انجام می دهد. ابن سینا علاوه بر دو ملاک غایت و موضوع، علوم را از حیث دوام و کارایی نیز تقسیم کند، بنابراین می کوشد تا با ارائه تقسیم بندی جدیدی تا حدی از مشکلات نظرات پیشینیان بکاهد و علوم بسیاری را در تقسیم خویش بگنجاند.
علم الهی به جزئیات در فلسفه اسلامی (فارابی، ابن سینا، بغدادی، ابن رشد، شیخ اشراق، فخر رازی، خواجه نصیر، میرداماد، ملاصدرا و تابعان ملاصدرا) و مقایسه آن با نصوص دینی
نویسنده:
ابراهیم رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
صور مرتسمه , نص(امامت) , علم الهی , معارف اسلامی , حکمت اشراق the School of Illumination , فلسفه اسلامی , فلسفه بوعلی , نص , فخررازی، محمدبن عمر , هنر و علوم انسانی , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , فارابی، محمد بن محمد , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , ابن سینا، حسین بن عبدالله , میرداماد، محمدبن باقرمحمد , هنر و علوم انسانی , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , فارابی، محمدبن محمد , اب‍ن‌ رش‍د، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ اح‍م‍د , سهروردی، یحیی‌بن حبش , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , میرداماد، محمدبن باقرمحمد , هنر و علوم انسانی , ابن سینا، حسین بن عبدالله , ابن رشد، محمدبن احمد , سهروردی، یحیی‌بن حبش , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , فارابی، محمدبن محمد , اب‍ن‌ رش‍د، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ اح‍م‍د , سهروردی، یحیی‌بن حبش , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , میرداماد، محمدبن باقرمحمد , هنر و علوم انسانی , سهروردی، یحیی‌بن حبش , اب‍ن‌ رش‍د، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ اح‍م‍د , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , میرداماد، محمدبن باقرمحمد
چکیده :
در میان صفات خداوند ،صفت علم و در پی آن مسئله علم خداوند به جزئیات و چگونگی آن، یکی از پیچیده ترین مسائل فلسفی است که فلاسفه اسلامی برای تبیین کیفیت آن و برداشتن نقاب از چهره این سرّ الهی تلاشهای فراوانی نموده اند و هم چنین در متون و نصوص دینی اسلامی بر «علیم بو دن» خداوند به همه اشیاء، بسیار تأکید شده و آیات و روایات زیادی در این زمینه وارد شده است،از این رو در این پژوهش به مسئله علم الهی به جزئیات در فلسفه اسلامی(اعم از فلسفه مشائی،اشراقی وصدرایی)در دو مقام،یکی در مقام ذات و قبل از ایجاد و دیگری در مقام فعل و بعد از ایجاد و مقایسه با نصوص دینی پرداخته شده است.فلاسفه مشاء با استناد به اصل علّیّت و از طریق صور مرتسمه به اثبات و تبیین علم خداوند به جزئیات، قبل و بعد از ایجاد پرداخته اند.فلاسفه اشراقی نظریه ی صور مرتسمه را مردود دانسته و با تمسّک به اضافه اشراقی و احاطه قیّومی حق تعالی نسبت به اشیاء،معتقدند که خداوند به جزئیات در مقام فعل،علم حضوریِ تفصیلی دارد و وجود خارجی جزئیات، عین علم حق تعالی است.فلاسفه صدرایی نیز از طریق قاعده بسیط الحقیقه و اطلاق ذاتی، بر علم خداوند به جزئیات در مقام ذات استدلال کرده و بر این باورند که خداوند به همه جزئیات در مقام ذات،علم حضوری دارد و این علم، عین ذات واجب تعالی و اجمال در عین تفصیل است،و متعلق علم حق تعالی، وجود الهی جزئیات است و در مقام فعل نیز به همه جزئیات علم حضوری دارد که این علم به وجود خاصِ خارجی شان تعلق می گیرد. نصوص دینی نیز با بیان اطلاق ذاتی واجب تعالی)هُوَالْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ( و با ذکر إحاطه قیّومی)وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ( و حضور همه اشیاء در نزد حق تعالی )وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ(بر علم خداوند به همه اشیاء تأکید می نمایند. به طور کلی مکشوفات عقلی در مسئله علم الهی به جزئیات مورد تصدیق داده های وحیانی است، و عقل و وحی ،برهان و قرآن در این موضوع از همخوانی ویژه ای برخوردار بوده و هماهنگ و پشتیبان یکدیگرند.واژگان کلیدی: علم الهی،جزئیات،صور مرتسمه،اضافه اشراقی، بسیط الحقیقه کل الأشیاء، اطلاق ذاتی ،نصوص دینی.
رابطه عقل و دین از نظر فلاسفه مشاء (کندی، فارابی، ابن سینا، ابن طفیل و ابن رشد)
نویسنده:
علی قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن رشد برجسته ترین فیلسوف اندلس می باشد که چون اخلاف خود ابن باجه و ابن طفیل نظریاتش موافق با اعتقادات سلسلمه موحدین اندلس بود. او سعی کرد در زمینه فلسفه آراء ارسطو را بطور خاالص و پیراسته از نظریات نوافلاطونیان ارائه دهد. وی تفاسیری بر آثار ارسطو نوشت که به تفسیر بزرگ، تفسیر متوسط و تفسیر کوچک معروف شدند. ابن رشد از ابن سینا و فارابی بخاطر دور افتادن از تعالیم اصیل ارسطو انتقاد کرده است. و چند کتاب در زمینه اثبات توافق بین دین و فلسفه نوشته است. او معتقد است که دین دارای معانی باطنی و ظاهری است. برای عامه جنبه تمثیلی و رمزی آن مورد نظر است اما برای خواص معنای باطنی دارد. وی برای رسیدن به خدا از استدلالات قرآنی استفاده می کند (دلیل اختراع و دلیل عنایت) همچنین برای اثبات توحید به آیات قرآنی استشهاد میجوید و صفات خدا را هفت صفت می داند که ام الصفاتند و عبارتند از: علم، حیات، قدرت، اراده، سمع، بصر و کلام. به نظر ابن رشد پیامبر کسی است که به وحی الهی وضع شرایع می نماید. اثبات نبوت از طریق معجزات نمی باشد چون قرآن از این شیوه نهی می کند. در خارج از قلمرو عقل حیطه وسیعی وجود دارد که عقل را بدان دسترسی نیست و باید در این موارد از وحی یاری جست. از نظر ابن رشد فیلسوف معاد را به صورت روحانی اثبات می کند ولی متکلم بصورت جسمانی. قرآن با نظر به سعادت همه انسانها به زبان تمثیلی درباره معاد سخن گفته است. توده مردم باید تمثیلات را بصورت ظاهری آن بپذیرند و معنای باطنی آن تمثیلات برای عوام نباید تادیل گردد. تاویل متشابهات قرآن بعهده راسخان در علم است که همان فلاسفه می باشند. تأویل شرایط خاوصی دارد که باید رعایت شود. از نظر ابن رشد هر گاه ظاهر نص شریعت با آنچه که برهان افاده می کند موافق نباشد باید آن نص را تأویل کرد. نتیجه نهایی: انسان ذاتا پرسشگر است و درباره جهانی که در آن زندگی میکند یک سلسله پرسشهای اساسی مطرح می کند که پرداختن به پاسخ آنها مباحثی چون جهانشناسی، خداشناسی، معاد و نبوت را بوجود می آورد وقتی انسان به اندیشه و گفتگو درباره این مسائل و مباحث می پردازد فلسفه بوجود آید. انسان میتواند پاسخ به این سوالها را از منبع دیگری هم بجوید و آن منبع وحی است . اما روی آوردن به وحی باعث نمی شود که انسان فلسفه را رها کند چرا که وحی خودش زمینه ایجاد فلسفه را فراهم می کند. چون اولا کلام وحی ماهیت فلسفی دارد یعنی مباحث را گاهی خودش مطرح می کند و ثانیا بشر را دعوت به تفکر و تدبر در آن سخنان می کند. و نتیجه این کار بوجود آمدن فلسفه است و نمی توان گفت دین با فلسفه مخالف است چون درست نیست که بگوئیم دین، انسان را به کاری دعوت می کند که خودش با نتیجه آن مخالف است. دین عقل را ستوده است و انسانهایی را که از عقل خود استفاده صحیح نمی کنند نکوهیده است. نمی توان گفت عقلی که مود نظر دین است با عقل اصطلاحی فلاسفه متفاوت است. از نظر دین عقل باعث سعادت انسان می شود. انسانها بخاطر داشتن عقل مسئول اعمال خویش هستند. حضرت علی(ع) می فرماید: عقل جوهری است دراک که بر اشیاء از جمیع جهات محیط است و قبل از وجود اشیاء به آنها عارف است. پس عقل علت موجود است و نهایت مطالب است. این تعریف از عقل به معنایی از عقل که فلاسفه بکار می برند (که در سطور ذیل خواهد آمد) بسیار نزدیک است. کاربردهای کلمه عقل در آیات و روایات نشان می دهد که عقل در دین به معنای عقل نظری و عقل عملی مورد نظر است./
  • تعداد رکورد ها : 964