جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
چیستى علیت تحلیلى طرحى نو از انقسام علیت در فلسفه اسلامى
نویسنده:
غلامرضا فیاضى، مصطفى موسوى اعظم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
چکیده :
این نوشتار سعى بر تبیین چیستى علّیت تحلیلى، قسمى مغفول از علّیت، دارد. روشن سازى معناى علّیت، نخستین گام است و بدین منظور دو مقدمه بیان مى شود. نخست مقام «مفهوم»، «معنا»، «مصداق» و «واقع» طرح، و سپس بیان مى شود که ساحتى که فیلسوف در آن سیر مى کند، معناست. دوم آنکه امر واحد مى تواند مصداق معانى کثیر قرار گیرد. بنا بر این دو مقدمه، طرح علّیت تحلیلى نه تنها معقول، بلکه ضرورى مى نماید. فلاسفه اسلامى هرچند بر وجود علّیت تحلیلى به منزله قِسمى از علّیت تصریح نداشته اند، بارها لفظ علّیت را در مواضعى به کار برده اند که میان علت و معلول تغایر وجودى برقرار نیست. بر اساس قاعده «لاتلازم من دون علیه»، که همه فلاسفه اسلامى آن را قبول دارند، مى توان تلازمات میان اعتباریات نفس الامرى، وجود و ماهیت، واجبین بالذات (اسماء و صفات الهى با ذات الهى) و ممتنعین بالذات (دور و تقدم شى ء بر نفس) را به علّیت تحلیلى بازگرداند. به رغم اشتراک معنایى، علّیت خارجى و تحلیلى در معقول اولى یا ثانى بودن، مصداق متقابلین واقع شدن، و گستره از یکدیگر متمایزند. طرح علّیت تحلیلى، تبیین دیگرى از انقسام علّیت را مى طلبد که در پایان به آن اشاره مى شود.
صفحات :
از صفحه 11 تا 29
قضایای تحلیلی و ترکیبی (کاوشی در تعاریف قضایای تحلیلی و ترکیبی)
نویسنده:
احمد ابوترابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تعاریف متعددی از قضایای (یا احکام) تحلیلی در فلسفه غرب شده است. تعریف لایبنیتز، هیوم، کانت، آیر، میل، فرگه و کواین از جمله مهم ترین تعاریف قضایای تحلیلی در فلسفه غرب است. این تعاریف به لحاظ مصداق در سه دسته اخص، خاص و اعم قرار می گیرند. برای دست یابی به تعریف صحیح، باید دید کدام تعریف با اهداف و مبانی این تقسیم سازگارتر است. در این مقاله، پس از تعیین اهداف و مبانی فیلسوفان غرب در این تقسیم، نشان داده شده است که هیچ یک از تعاریف فلسفه غرب با مبانی فلسفی آنها و با اهداف مورد نظرشان سازگار نیست؛ زیرا مهم ترین هدف این تقسیم تفکیک حقایق عقل از حقایق واقع یا تفکیک حقایق اولیه عقل از حقایق مشتقه عقل است که این هدف نسبت به قضایای حملی و شرطی از یک سو، و قضایای سالبه و موجبه از سوی دیگر، و قضایای صادق و کاذب و ... یکسان است. اما هیچ کدام از تعاریف نمی تواند همه انواع قضایا را در برگیرد. به علاوه، هر یک از تعاریف ارایه شده از فلاسفه غرب، دارای نارسایی ها و ضعف های دیگری است. از این رو، تعریف دیگری به عنوان تعریف مختار مولف ارایه شده است که به نظر می رسد هیچ یک از نارسایی های مذکور را ندارد. تعریف مختار اخص از تعریف اعم و اعم از تعریف خاص است، از این رو، مجموع تعاریف قضایای تحلیلی در چهار دسته اخص، خاص، عام و اعم قرار می گیرند.
مسئله تشخص از منظر خواجه طوسی و ملاصدرای شیرازی
نویسنده:
عباس ذهبی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
پرسش از تشخص در فلسفه اسلامی بر خلاف فلسفه مسیحی، در بستری کاملا فلسفی جوانه زد و آهسته آهسته رشد کرد. شکل ساده آن در آثار فارابی و ابن سینا دیده می‌شود و شکل کامل‌شده آن در نوشته بهمنیار. در ادامه، سهروردی با رویکردی کاملا متفاوت به آن نگریست و در مبنا و دلیل، از مشائیان فاصله گرفت. پس از سهروردی، مسئله تشخص، بیش از همه، در ذهن و زبان خواجه طوسی و ملاصدرای شیرازی بروز و نمود پیدا کرد. در بحث تشخص، اختلافات ملاصدرا و خواجه طوسی، بیش از مشترکات آن‌هاست. مجموعه مباحث تشخص را در چهار بحث زیر می‌توان جای داد: مبادی تصوری تشخص، مبادی تصدیقی تشخص، ملاک تشخص، و توجیه این ملاک. هرچند خواجه نصیر و صدرالمتألهین در مبادی تصدیقی، تقریبا دیدگاهی مشترک دارند، در یکی از مبادی تصوری بحث تشخص، یعنی معقولات ثانوی، اختلافشان جدی است. در ملاک تشخص، خواجه به سه ملاک اشاره می‌کند و ملاصدرا آن سه را به پنج مورد افزایش می‌دهد؛ در میان سه ملاک مشترک بین خواجه و صدرالدین شیرازی، یک ملاک محل نزاع این دو حکیم را مبرهن می‌کند و آن ملاک، «ماهیت» است. بر مبنای نظر خواجه، ماهیت شایستگی آن را دارد که ملاک تشخص باشد، ولی به نظر ملاصدرا، این شأنیت از آن وجود است نه ماهیت.
صفحات :
از صفحه 81 تا 100
  • تعداد رکورد ها : 3