آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3141
بازسازی نظر خیام درباره وجود
نویسنده:
زهرا مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکیم عمر خیام با آن که از فلسفه مشا به حساب می آید در چند رساله فلسفی خود به دفاع از نظریه اصالت ماهیت پرداخته و وجود را امری اعتباری و ذهنی می داند وی برای اثبات نظر خود از سه دلیل بهره برده و به شش اشکال پاسخ داده است وی اتصاف ماهیت به وصف وجود را به واسطه تعلق جعل به ماهیت می داند بنابراین تعقل ماهیات و وجود ذهنی آنها نیازی به وجود ندارد مفهوم وجود به نظر وی از اوصاف عامه است و روشن ترین مفهومی است که آن را می شناسیم و به همین دلیل موضوع علم فلسفه قرار گرفته است مفهوم وجود یک معنای مشکک میان وجود عینی و ذهنی و رابطی و رابط است.
صفحات :
از صفحه 255 تا 269
بررسی تطبیقی عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه ابن سینا، قطب الدین رازی و ملاصدرا
نویسنده:
عارفه پوشیان جویباری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان به عنوان اشرف مخلوقات دارای نفس ناطقه است؛ نفس ناطقه ازدو قوه نظری و عملی برخوردار است. ماهیت، مراتب و کارکردهای این دو قوه از دیر باز در اندیشه حکمای مسلمان جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. ابن سینا، قطب الدین رازی و ملاصدرا از جمله فیلسوفان مسلمانی هستند، که به این مسأله پرداخته اند. از آنجا که موضوع اصلی این رساله تحلیل و بررسی آرای این سه حکیم در مورد عقل نظری و عقل عملی است؛ پس از جمع آوری و بررسی آرای آن ها در مورد این مسأله شباهتها و اختلافاتی بین دیدگاه های ایشان در این زمینه به دست می آید. شباهت هایی که در این مجال می توان به آن اشاره کرد، عبارتنداز: هر سه حکیم عقل نظری را قوه عالمه می نامند و آن را ناظر بهرابطه ی نفس و عقل فعال می دانند. در حالیکه عقل عملی را قوه عامله معرفی می کنند؛ که ناظر به رابطه نفس با بدن است. آنها برای عقل نظری مراتب چهارگانه ای در نظر می گیرند؛ که پایین ترین مرتبه آن عقل هیولانی است و نفس در این مرحله قوه محض بوده و پس از گذشتن از مرتبه عقل بالملکه و عقل بالفعل در مرتبه عقل بالمستفاد قرار می گیرد؛ که کمال قوه نظری است. نفس ناطقه از جهت قوای نظری و عملی دارای خصوصیاتی است و هرگاه نفس ازجهت این دوقوه به کمال دست یابد، از این خصوصیات در حد اعلای آن برخوردار است و در چنین شرایطی این خصوصیات را باید معجزه نامید. در دیدگاه این حکیمان در زمینه قوه علمیه و عملیه اختلافاتی نیز مشاهدهمی شود و آن عبارتنداز: ابن سینا و ملاصدرا برای هر دو قوه نقش ادراکی قائلند؛ در حالی که قطب الدین رازی ادراک را به عقل نظری نسبت می دهد و قوه عملی را مبدأ حرکت می داند. از موارد دیگر اختلاف نظر می توان به مراتب عقل عملی اشاره کرد؛ ابن سینا و ملاصدرا مراتب چهارگانه ای برای این قوه در نظر می گیرند. اما ملاقطب برای قوه عامله قائل به هیچ مرتبه ای نیست. تفاوت دیگر در زمینه قوه قدسی است؛ که ابن سینا و ملاصدرا آن را بالا ترین مرتبه قوه نظری می دانند؛ این در حالی است که قطب الدین رازی قوه قدسی را در کنار فکر و حدس یکی از طرق کشف مجهول البته بالاترین مرحله کشف مجهول و برترین مرتبه قوه حدس است؛ معرفی می کند.
قلمرو دین در آرای غزالی و ابن سینا
نویسنده:
محمدصادق زاهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اگر چه پرسش از قلمرو دين و انتظار بشر از آن متعلق به دوران معاصر است اما ريشه های آن را می توان در آرای متفکران مسلمان متقدم واکاوی نمود. با نگاهی به آرای دو متفکر جريان ساز در جهان اسلام، يعنی ابن سينا و غزالی، رويکردهايی متفاوت در تبيين وجه نياز آدمی به دين آشکار می گردد. در حالی که ابن سينا در تحليل فلسفی خود بيشتر بر جنبه های حقوقی و کارکردهای اجتماعی دين تاکيد می کند، تمرکز غزالی بر ابعاد معنوی و اخلاقی دين بيشتر است. البته اين سخن به معنای ناديده گرفتن وجه معنوی دين از سوی ابن سينا و نيز حذف وجه اجتماعی دين نزد غزالی نيست، اما در يک نگاه کلان تر می توان تحليل ابن سينا از دين را به مدل جمع گرايانه دنيانگر، و تحليل غزالی از دين را به مدل فرد گرايانه آخرت نگر نزديک تر دانست.
صفحات :
از صفحه 95 تا 109
استعارۀ وجود به مثابۀ نور در فلسفۀ ملاصدرا
نویسنده:
وحید خادم زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لیکاف با نقد دیدگاه ارسطویی دربارۀ استعاره، نظریۀ شناختی استعاره را پایه‌گذاری کرد. با فرض پذیرش نظریۀ شناختی استعاره، مفاهیم انتزاعی مطرح در فلسفۀ اسلامی نیز به‌واسطۀ استعاره‌های مفهومی قابل فهم می‌شوند. این استعاره‌ها اغلب به صورت ناخودآگاه از سوی فلاسفه مورد استفاده قرار گرفته‌اند. وجود به‌عنوان یکی از مهمترین پایه‌های فلسفۀ ملاصدرا به‌واسطۀ استعاره‌های متعددی مفهوم‌سازی می‌شود. استعارۀ «وجود نور است»، تجربۀ متعارف ما از پدیدۀ محسوس نور را در قالب مجموعه‌ای از توصیفات وارد متافیزیک صدرایی کرده و جهت مفهوم‌سازی وجود به‌کار می‌گیرد. استعارۀ مذکور در متافیزیک و معرفت‌شناسی صدرایی نقش به‌سزایی دارد. تشکیک وجود مبتنی بر این استعاره قابل فهم می‌شود. همچنین بر اساس این استعاره، وجود متصف به ویژگی «ظاهر بذاته و مظهر لغیره» می‌شود.
صفحات :
از صفحه 19 تا 34
‌دیدار مجدد از برهان وجودی(کاوشی درباره برهان وجودی آلستون، دکارت و ابن سینا)
نویسنده:
همایون همتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
نقش اراده در شکل گیری معرفت با تأکید بر آرای ابن‏ سینا و ملاصدرا
نویسنده:
مصطفی جمالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم حوزه معرفت‏شناسی، بررسی تأثیر عوامل غیرمعرفتی در شکل‏گیری معرفت است که در این مسئله نیز بحث نسبت اراده و معرفت از مهم‏ترین مباحث است؛ برهمین‏اساس موضوع این رساله تحت عنوان بررسی نقش اراده در شکل‏گیری معرفت با نگاهی هستی‏شناسانه انتخاب شد. در نگاه نخست شاید براساس مباحث فلسفی درباره مبادی فعل اختیاری، حکم شود که مبادی فعل اختیاری (تصور، تصدیق و شوق )، خود اختیاری و ارادی نیست؛ ولی با دقت در سایر مباحث فلسفی مرتبط با علم و ادراک می‏توان به این نتیجه رسید که براساس اندیشه سینوی و صدرایی، شکل‏گیری ادراک انسانی ـ چه در حوزه ادارکات جزئی (حسی و خیالی) و چه در حوزه ادراکات کلی ـ فقط محصول انعکاس جبری تصویر واقعیت در ذهن انسان نیست؛ بلکه اراده و اختیار انسان نیز در شکل‏گیری ادراکات تأثیرگذارند.این مسئله در اندیشه صدرایی براساس حرکت جوهری وضوح بیشتری می‏یابد. بنا بر حرکت اشتدادی نفس انسانی و متناسب با سعه وجودی و تکامل انسانی ـ که امری ارادی و اختیاری است ـ درک انسان وضوح و اشتدادی متناسب پیدا می‏کند؛ به‏ویژه در حوزه ادرکات حصولی انسان، این نفس انسانی است که با تکامل جوهری خود و در سایه اتحاد با مبادی عالیه وجود به انشای ادراکات می‏پردازد و مواجهه با واقعیت تنها معد و زمینه‏ساز این انشای ارادی انسان است. با توجه به این زمینه در نگاهی دقیق می‏توان گفت که انسان فقط از طریق قوه نظری خود با واقعیت مواجه نمی‏شود؛ بلکه با همه ابعاد وجودی و قوای خود با عالم واقع مواجه می‏شود. همه قوای انسان در صورتگری از خارج سهم‏تأثیر دارند و ادراک محدود به تأثیر یک‏طرفه خارج در ذهن نیست؛ در عین تأثیرگذاری خارج بر قوای ادراکی انسان، ظرفیت عقلانی انسان، تمایلات انسان، کیف مواجهه انسان با واقعیت در ادراک او حضور دارد؛ ضمن اینکه حضور ابعاد وجودی انسان در شکل‏دهی ادراک نیز یک حضور ارادی است؛ به‏سخن‏دیگر اراده انسان از طریق قوای نفسانی او با عالم واقع مواجه می‏شود و از آن صورتگری می‏کند. به‏نظرمی‏رسد که این تحلیل با مبنای حکمت متعالیه که به اصل «النفس فی وحدتها کل القوی» قائل است، سازگار باشد؛ چراکه نفس با تمام قوا با امر واقع مواجهه دارد.براین‏اساس ادراک، اشراف فاعلی و مبدأ نفوذ و تصرف انسان در امر واقع است؛ البته این حضور فاعلیتی ارادی انسان در ادراکات مختلف به‏شکل یکسان تفسیر نمی‏شود؛ به‏نحوی‏که کمترین حضور اراده انسان در ادراکات حسی جزئی است و در سطحی از ادراکات پایه، اراده انسان از نپذیرفتن این سطح از ادراکات عاجز است؛ ولی حضور اراده انسان در سطوح بعدی ادراکات، اعم از ادراکات کلی و ادراکات مرکب ـ که تبدیل به یک نظریه علمی خاص معطوف به کارآمدی خاص است ـبسیار پررنگ‏تر می‏شود.با توجه به نقش اراده در شکل‏گیری معرفت، دیگر نمی‏توان در مسئله نظریه صدق در مباحث معرفت‏شناسی، با نگاه رئالیسم صرف، به نظریه کشف تطابقی قائل شد؛ برهمین‏اساس در گام نخست، نظریه «هماهنگی در جهت» و در گام بعد، نظریه «حجیت» به‏عنوان نظریه صدق در ادراک بیان گردیده است. در پایان به بررسی اشکال نسبیت مطلق پرداخته و این نکته تبیین می‏شود که آنچه قابل دفاع نیست، نسبیت مطلق است و ضرورتی نداردکه مطلقاً نسبیت در ادراک را مردود دانست؛ اتفاقاً در دو حوزه عقل عمل و عقل نظر هم می‏توان پایگاه‏های ثابتی ترسیم کرد و در دام نسبیت مطلق دچار نشد.
شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان شرق و غرب جهان اسلام (فارابی، ابن سینا، ابن رشد)
نویسنده:
ابراهیم مجیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله به شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان اسلامی(فارابی، ابن سینا و ابن رشد )پرداخته ایم.در این رساله فلسفه سیاسی به مثابه پارادایم در نظرگرفته شده است. در واقع، با توجه به آراء و اندیشه های توماس کوهن و بازتاب آن در علوم سیاسی و فلسفه سیاسی بویژه شلدون ولین، به تبیین شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان جهان اسلام پرداخته شده است و فلسفه سیاسی هر فیلسوف را به مثابه یک پارادایم مطرح شده است:1-پارادایم تقارنی دیدن فلسفه سیاسی و فقه در اندیشه سیاسی فارابی 2-پارادایم سیاست شرعی در اندیشه سیاسی ابن سینا3 -پارادایم استقلال و هماهنگی فلسفه سیاسی و دین در اندیشه سیاسی ابن رشد.همچنین طرح شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان جهان اسلام نیز خود به مثابه یک پارادایم بوده است. فیلسوفان اسلامی در فلسفه سیاسی خود ،علی رغم داشتن نظام فلسفی متفاوت و به تبع آن فلسفه سیاسی متفاوت،به تبیین آموزه های سیاسی پرداختند و نظام سیاسی مطلوب را به گونه ای طراحی کردند که در راس آن پیامبر قرار دارد.در فلسفه سیاسیفیلسوفان مسلمان شریعت ضامن نظام و انتظام امور مدنی در مدینه اسلامی بوده است. فارابی با توجه به فلسفه در یونان، طرح جدیدی را بنا می نهد که در آن دین و فقه و شریعت بعنوان اساس مناسبات و روابط مردم و مدینه می باشد. در اندیشه ابن سینا، قانون زندگی را پیامبر آورده است و مناسبات و روابط را این قانون تنظیم می کند اما این به معنای خروج سیاست از فلسفه یا استقلال آن نیست بلکه ابن سینا در نظام دانایی خود سیاست را در شریعت می بیند. ابن رشد متفکری پسا غزالی است.از این رو سعی می کند تا نسبت فلسفه و دین را مشخص نماید. ابن رشد بر این باور است که اگر اختلافی بین فلسفه سیاسی و دین بوجود آید با تاویل است که فیلسوف می تواند دین را درون خود دین بفهمد. عالم دینی می تواند آنچه را که لازمه عقلانیت و منطق است را به قول و گفتار دینی ببخشد. در افق فکری ابن رشدحق با حق تضادی ندارد بلکه همراه آن و گواه آن است و حکمت دوست شریعت و خواهر رضاعی او است.
عقل و عشق از دیدگاه ابن سینا و سهروردی
نویسنده:
نیره‌ توکلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
درباره ی ماهیت عقل و عشق و تفاوت این دو امر بنیادی سخن بسیار گفته شده ولی هرگز نمی توان ادعا کرد که سخن گفتن در این باب بهپایان رسیده است. چنانچه هیچ عارفی نمی تواند نسبت به عقل بی اعتنا باشد و هیچ فیلسوف خالی از عشق و احساس نیز وجود ندارد. ابن سینا با ذهن نقاد خویش کوشیده است نظام فلسفی استدلالی را ارائه نماید. نظام فلسفی او کاملاً مبتنی بر تفسیری عقلانی از شریعت اسلام است . فلسفه ی اشراق سهروردی نیز تلفیقی است از فلسفه ، عرفان ، عقل و عشق. ابن سینا چهره ی برجسته ی مکتب مشایی است واز تفکر برهانی واستدلال عقلانی بهره می جوید- که از آن به «حکمت بحثی» نیز تعبیر می کنند- نگاه ویژه ای به عقل دارد. وی معتقد است که نفس ناطقه دارای دو قوه است؛ یکی مدرکه ی عالمه ودیگری قوه ی محرّکه یعامله، که در کلمات این فیلسوف عقل نظری و عقل عملی تعابیردیگری از قو ه ی عالمه و قو ی عامله است. به نظر وی کمال واقعی نفس انسان در این است که خودیک عالم عقلانی شود که در آن تمام نظم جهانی ومراتب وجود منعکس است. سهروردی نیز علی رغم روش اشراقی خود- که از آن به «حکمت بحثی ، ذوقی» تعبیر می کنند- عقل را به عنوان مقدمه ای برای ورود به حکمت اشراقی می داند . شیخ اشراق اگر چه عالم را به عالم عقول و نفوس و اجسام تقسیم کرده است و نفوس ناطقه ی انسانی را نتیجه ی تابش نفوس مدبّره ی فلکی و فیض عقل فعال می داند، از اصطلاحات فلسفه ی مشاء استفاده کرده و انسان کامل را کسی می داند که نفس او مراحل اولیه ی هیولانی، بالملکه و بالفعل را گذرانده، به مرحله ی «مستفادی» که بالاترینمرحله ی تکامل نفس است رسیده باشد .در باب عشق نیزبوعلی سینا رساله ای کوتاه وگویا به نام «رساله العشق» بنا به درخواست شاگردش عبدالله فقیه معصومی ، تألیف کرده است که در شش فصل ویک خاتمه به بیان سریان نیروی عشق در همه ی موجودات به ترتیب درجات گوناگون وجودی آن ها وکیفیت این سریان مطابق اصول ومبانی فلسفی پرداخته است.وهمچنین درکتاب اشارات وتنبیهات ، در نمط هشتم ونهم، از عشق انسانی(مجازی وحقیقی) وکیفیت وشرایط آن و نیز ترتیب موجوداتِ صاحب ادراک در عشق حقیقی ، سخن گفته است. پس از او شیخ شهاب الدین سهروردی رساله ای به نام فی حقیقه العشق تألیف کرد که عمده ی نظرات وی درباره ی عشق در این رساله آمده است. سهروردی داستانی رابرگرفته از سوره ی یوسف بیان می کند ومی گوید اول چیزی که حق تعالی آفرید، گوهر تابناک «عقل» بود، خداوند این گوهر را سه صفتبخشید. وی بر این باور است که عشق و حزن ، همواره هم وزن و قرین یکدیگرند، هر جا عشق وجود دارد ، حزن هم وجود دارد، که راه عشق راهی بس هولناک است. سهروردی عشق را در مراتب گوناگون هستی ساری وجاری دانسته ومعتقد است که عشق در هریک از این مراتب از درجات گوناگونی برخوردار است. به نظر وی راز بقا وتکامل در عشق است.اهداف این پژوهش ازاین قرارند: تبیین جوهرعقل و عشق نزدابن سینا ومشخص نمودن جایگاه عقل و عشق در فلسفه ی وی، تبیین جوهرعقل و عشق نزد سهروردی وباز نمودن دیدگاه وی درباره ی عقل وعشق؛ بیان وجوه همانندی وتمایز میان دو دیدگاه. روشی که در این تحقیق به کار برده شده روش کتابخانه ای است، که به بررسی دیدگاه دو فیلسوف درباره ی عقل و عشق می پردازد.
عینیت مفهومی اوصاف الهی در فلسفه ابن سینا
نویسنده:
سعیده شهیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن‌سینا همچون دیگر حکمای مسلمان، به عینیت حقیقت اوصاف خداوند اعتقاد دارد. نقطه افتراق او از غالب حکما در آن است که وی به عینیت اوصاف الهی در مقام مفهوم نیز قائل است؛ حال آن ‌که دیگران این مفاهیم اوصاف الهی را متکثر و مختلف می‌دانند. برخی بر اثر سوء ‌فهم، ابن‌سینا را در این ‌باره به مغالطه مفهوم و مصداق متهم ساخته‌اند. اما این نظریه با توجه به مبانی او قابل پذیرش است؛ زیرا ابن‌سینا انتزاع مفاهیم متعدد را از امری که هیچ نحوه کثرتی ـ حتی از جهت حیثیت ـ ندارد، غیرممکن می‌داند؛ از سوی دیگر با عنایت به شرایط خاص وجود واجب که او را موجودی متمایز از دیگران کرده است، مفهوم حاکی از اوصاف واجب، امری متمایز از مفهوم حاکی از اوصاف ممکنات است؛ به نحوی که مفاهیم حاکی از اوصاف واجب، امری واحد است؛ حال آن که مفاهیم حاکی از اوصاف ممکن، مختلف و متفاوت است.
صفحات :
از صفحه 103 تا 124
تأثیر پذیری غزالی از ابن سینا در دو موضوع نفس و معاد
نویسنده:
رضا اکبری، عبدالرسول کشفی، نسرین سراجی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هر چند غزالی در کتاب تهافت ­الفلاسفه به نقد فلاسفه مشاء پرداخته، اما در هر دو نظریه ای که درباره معاد ارائه می دهد، تحت تأثیر نفس شناسی ابن سیناست. او در کتاب تهافت الفلاسفه نظریه بدن جدید را به عنوان یک امکان برای معاد جسمانی معرفی می کند که مبتنی بر وجود و تجرد و بقای نفس و نیز پذیرش نفس به عنوان ملاک این همانی شخصیت است که همگی نظریاتی مشایی هستند. نظریه دیگر او نظریه برانگیختگی است که نزد متکلمان، نظریه ای مرسوم بوده است و غزالی آن را در کتاب الاقتصاد فی الاعتقاد آورده است. در این نظریه نیز شاهد نقاط افتراق غزالی با متکلمان و تأثیر پذیری او از حکمت مشایی هستیم. در حالی که نزد اشعریان متقدم و معتقد به برانگیختگی، نفس مجرد جایگاهی ندارد، غزالی نظریه برانگیختگی را به گونه ای مطرح کرده که با تجرد نفس تنافی ندارد. از سوی دیگر، هر چند که او مانند غالب متکلمان متقدم حیات و مرگ را عرض می داند، اما در تحلیل این عرض با آن ها هم داستان نیست و مانند مشائیان این دو را به ارتباط و انقطاع نفس و بدن تفسیر می کند. تأثیر پذیری او از حکمت مشایی در مبحث عذاب قبر نیز مشهود است. مرور کتاب ها و رساله هایی هم چون معارج القدس، المضنون به علی غیراهله، کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین نیز نشانگر تأثیر پذیری او در مسئله معاد ازمباحث نفس شناسی در حکمت مشایی است.
صفحات :
از صفحه 77 تا 90
  • تعداد رکورد ها : 3141