آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
آثار مرتبط با شخصیت ها
>
10.سایر شخصیت ها
>
1. به ترتیب هجری قمری
>
الف. قرن پانزدهم هجری قمری
>
غلامحسین ابراهیمی دینانی
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
تعداد رکورد ها : 677
عنوان :
مسئله بایدوهست درفلسفه هیوم وادراک اعتباری ازمنظرعلامه طباطبایی
نویسنده:
قربانی دولابی مجید
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
درباره علامه طباطبایی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تصحیح کتاب مراه المثل و وحدت هویت و شیئت حقه اثرعلی قلی بن قرچغای خان
نویسنده:
مجید حمیدزاده جباری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
زبان :
فارسی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
غلامحسین ابراهیمی دینانی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
سیرتاریخی انذیشه مثل افلاطونی درفلسفه اسلامی
نویسنده:
محمدی کرم الله
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
زبان :
فارسی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
پژوهشی تطبیقی در باب ماهیت تعریف و انواع آ ن
نویسنده:
نظر نژاد ، نرگس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
غلامحسین ابراهیمی دینانی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی - جلد دوم (از دوره دو جلدی)
نویسنده:
غلامحسین ابراهیمی دینانی؛ ویراستار: فاطمه فنا
نوع منبع :
کتاب , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ,
زبان :
عربی , فارسی
کلیدواژههای اصلی :
قواعد فلسفی [منبع: قواعد کلی فلسفه اسلامی]
,
2- قواعد فلسفی الهیات بالمعنی الاخص
,
1- قواعد فلسفی امور عامه
شابک (isbn):
978-964-426-094-0
چکیده :
قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی تألیف غلامحسین ابراهیمی دینانی از جمله آثار فلسفی معاصر در گردآوری و معرفی قواعد فلسفه اسلامی است. این اثر به زبان فارسی قبلا در سه و اینک در دو جلد منتشر شده است. نویسنده در رابطه با هر قاعده سعی کرده دیدگاههای مختلف را مطرح و مورد نقض و ابرام قرار دهد و در نهایت با نتیجهگیری و ذکر دیدگاه ملاصدرا یا اشعاری از ملاهادی سبزواری یا مانند آن به پایان برد. ساختار کتاب مشتمل بر مقدمه، پیشگفتار و 150 قاعده فلسفی است. گزارش محتوا: نویسنده مقدمه کتاب را با این عبارت آغاز میکند: قدما براى هریک از علوم مدونه سه عنصر اساسى ذکر کردهاند که به ترتیب عبارتند از: موضوع، مسائل و مبادى. او پس از توضیح هر یک، اینگونه ادامه میدهد که در علم فقه تعدادى از قواعد را مىشناسیم که داراى دو خاصیت «منها البرهان» و «لها البرهان» مىباشند. این دسته از قواعد از یکجهت در ردیف مبادى قرار مىگیرند و از جهت دیگر در زمره مسائل بهحساب مىآیند. وجود اینگونه قواعد، تنها به علم فقه اختصاص ندارد؛ بلکه در سایر علوم، بهویژه فلسفه نیز نظیر آنها را مىتوان یافت. یک بررسى کوتاه در آثار فلاسفه اسلامى بهخوبی نشان مىدهد وجود اینگونه قواعد که همواره برزخ بین مبادى و مسائل مىباشند، در فلسفه فراوان است. وی در ادامه توضیح فوق، بررسی و گردآوری قواعد فلسفی در فلسفه اسلامی را سبب نگارش این اثر میداند: «نگارنده این سطور که از مدتها پیش، ضمن بررسى در آثار فلاسفه اسلامى توجه خویش را سخت به این نکته معطوف کرده بود، همواره درصدد بود همانطور که جمعآورى این قواعد در فقه اسلامى بهوسیله برخى فقها انجام گرفته و این خلأ پر شده است، در فلسفه اسلامى نیز این نقصان را جبران سازد. توفیق این کار از سوى پروردگار هنگامى بهدست آمد که تحصیلات دوره دکترى را در رشته فلسفه و حکمت اسلامى به پایان رسانید و موضوع پایاننامه خود را تحت عنوان قواعد کلى فلسفى در فلسفه اسلامى انتخاب کرد. براى بررسى و تنظیم قواعد فلسفى بیشتر آثار فلاسفه و متکلمین اسلامى مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفت و محصول آن پژوهشها بهصورت رسالهاى شامل یکصد قاعده فلسفى گرد آمد». دینانی همچنین در پیشگفتار کتاب با نقد مادهگرایی و ذهنگرایی، طریق وسط و راه روشن را واقعگرایى دانسته است. بیشتر فلاسفه اسلامى، بهخصوص صدر المتألهین، فلسفه خود را بر اساس واقعگرایى بنیاد نهادهاند و در باب ادراک یا مبحث ارزش معلومات، مسئله وجود ذهنى را مطرح کردهاند. در سایر مکتبهاى فکرى و فلسفى در باب ادراکات یا مبحث ارزش معلومات، کمتر با تعبیر «وجود ذهنى» مواجه مىشویم در عین اینکه عموماً مسائل فلسفه اولى داراى کلیت و عمومیت هستند، برخى مسائل وجود دارد که دایره عمومیت و کلیت آنها بهمراتب وسیعتر از سایر مسائل است. اینگونه مسائل را مىتوان تحت عنوان «قواعد فلسفى» مورد بحث و بررسى قرار داد. این قواعد معمولاً از چنان عمومیت و کلیتى برخوردارند که مىتوانند نسبت به سایر مسائل داراى حکم زیربنا و نقش سازنده باشند. پنجاه قاعده ازاینگونه قواعد در بخش اول مورد بحث قرار گرفته و پنجاه قاعده دیگر، به ترتیبى که در مقدمه اول ذکر شد، مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد. در تنظیم قواعد فلسفی نکات زیر رعایت شده است: هریک از قواعد با عنوان معروف خود مطرح شده، بهطورىکه اگر احیاناً مفاد یک قاعده در کتب مختلف با عبارات مختلف ذکر شده، آن عبارت که از همه عبارات معروفتر است، انتخاب شده و عنوان قاعده قرار گرفته است. چون متون اصیل و با اهمیت در فلسفه اسلامى بیشتر به زبان عربى نوشته شده، حفظ عنوان اصلى قواعد ایجاب مىکرد که هریک از آنها با متن اصلى عربى مورد بررسى قرار گیرد. کلیه قواعد به ترتیب حروف تهجّى گرد آمده و ملاک تقدم در هر قاعده حرف اول آن است. حرف اول در هر قاعده، بدون الف و لام تعریف یا کلماتى از قبیل «کل»، «بعض» و مانند آن، در نظر گرفته شده است، بهطورىکه مثلاً قاعده «الواحد لا يصدر عنه الا الواحد»، در حرف «واو» مورد بحث قرار گرفته و قاعده «کل ممکن زوج ترکیبى له ماهیة و وجود»، در حرف «م» مورد بحث واقع شده است. در ادامه به دو نمونه از قواعد ذکر شده در کتاب بهاختصار اشاره میشود: اولین قاعده، «انتقال الاعراض محال» نام دارد. نویسنده در توضیح محالبودن انتقال عرض از موضوعی به موضوع دیگر ابتدا به تعریف ماهیت جوهر و عرض پرداخته است. سپس ادامه میدهد تا آنجا که از مطالعه کتب فلسفی و کلامی برمیآید، کسی قائل به جواز انتقال عرض از یک موضوع به موضوع دیگر نیست؛ بلکه آن را از نظر عقل محال دانستهاند. وی در این رابطه دیدگاه فارابی، سهروردی، فخر رازی و در آخر ملاصدرا را مورد بررسی قرار داده است. ملاصدرا در اینجا جهت اثبات تجرد نفس ناطقه به یک سلسله آیات قرآنى استدلال مىکند که مضمون آیات شریفه رجوع و بقاء نفس ناطقه در معاد و رستاخیز است. سپس این استدلال را بر دو اصل و قاعده «امتناع اعاده معدوم» و «استحاله انتقال عرض» که از نظر وى قطعى و ثابتاند استوار مىسازد. وجه ابتناء استدلال بر این دو قاعده آن است که گفته مىشود اگر نفس ناطقه انسان، مجرد و جاودان نباشد، از این دو حالت خارج نیست: هنگام مرگ و مفارقت از بدن، نابود مىشود یا هنگام جدایى از بدن، به بدن برزخى دیگر منتقل مىشود. در این صورت اگر گفته شود که نفس ناطقه پس از مرگ و جدایى از بدن نابود مىشود، با توجه به آیات شریفه که به حضور نفس در معاد تصریح مىکند، اشکال اول یعنى اعاده معدوم، لازم مىآید و اگر گفته شود که نفس ناطقه پس از مرگ و جدایى از بدن به بدن برزخى دیگر منتقل مىشود، اشکال انتقال عرض از یک موضوع به موضوع دیگر لازم مىآید و چون هر دو امر، یعنى اعاده معدوم و انتقال عرض، از محالات عقلى محسوب مىشود، ناچار باید به فرض اول، یعنى مسئله تجرد نفس ناطقه، اعتراف کنیم. در یکصدمین مورد، قاعدهای با عنوان «آنچه علم و ادراک را تحقق میبخشد، چیزی جز نور و روشنایی نیست» مطرح شده است. وی معتقد است که آنچه اهل عرف و جمهور مردم از لغت نور اراده مىکنند، چیزى جز نور محسوس نیست. عامه مردم وقتى از نور سخن مىگویند، همان چیزى را اراده مىکنند که در چشم آنها علت دیدن به شمار مىآید؛ ولى اگر ملاک و معنى نور روشن بودن و روشنکردن است، باید گفت هرچیزى داراى این خصلت باشد نور به شمار مىآید. برخى از حکما بر اساس همین معنى و طبق همین ملاک گفتهاند: «النّور هو الظّاهر لنفسه المظهر لغیره و الظّلمة ما يقابله»؛ یعنى نور عبارت است از چیزى که در حدّ ذات خود روشن باشد و سایر اشیاء را نیز روشن گرداند. اگر این سخن حکما در باب معنى نور درست باشد، ناچار باید گفت مفهوم نور همانند مفهوم وجود یک مفهوم عام و شامل است که همهچیز را در جهان ادراک فرامىگیرد. بهاینترتیب، مىتوان گفت حقیقت ظهور چیزى است که هم در حدّ ذات خود ظاهر است و هم اشیاء دیگر را ظاهر مىگرداند. حقیقت وجود نیز به همین منوال است؛ زیرا هر چیزی که در جهان موجود گردد ناچار به وجود موجود مىگردد. بهاینترتیب، مىتوان گفت حقیقت وجود در حدّ ذات خود موجود است. همه موجودات دیگر نیز به وجود موجود مىباشند. همانگونه که در آغاز این مبحث ذکر شد نور در عرف عام تنها در مورد حس باصره مصداق پیدا مىکند، درحالیکه نسبت میان شاهد و مشهود یا بیننده و دیده شده همان نسبت است که میان سامع و مسموع یا شامه و مشموم وجود دارد. همانگونه که نور در حس باصره ظاهر بالذّات و مظهر غیر است صوت نیز در حس سامعه ظاهر بالذّات و مظهر غیر به شمار مىآید. در مورد سایر حواس و قواى مدرکه نیز وضع به همین منوال است. همانگونه که صوت جز در مورد حس سامعه ظاهر نمىگردد، نور محسوس نیز جز در مورد حس باصره فاقد معنى ظهور و روشنایى است. بهاینترتیب، مىتوان گفت بین صوت و نور در خصلت ظهور هیچگونه تفاوت وجود ندارد؛ زیرا آنچه ظاهر بالذّات و مظهر غیر به شمار آید مصداق معنى نور خواهد بود. معنى این سخن آن است که اگر حقیقت نور وجود نداشته باشد، هیچگونه ادراک در جهان صورت تحقق نمىپذیرد. در این صورت باید گفت آنچه علم و ادراک را تحقق مىبخشد، چیزى جز نور و روشنایى نیست.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی - جلد اول (از دوره دو جلدی)
نویسنده:
غلامحسین ابراهیمی دینانی؛ ویراستار: فاطمه فنا
نوع منبع :
کتاب , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ,
زبان :
عربی , فارسی
کلیدواژههای اصلی :
قواعد فلسفی [منبع: قواعد کلی فلسفه اسلامی]
,
2- قواعد فلسفی الهیات بالمعنی الاخص
,
1- قواعد فلسفی امور عامه
شابک (isbn):
978-964-426-094-0
چکیده :
قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی تألیف غلامحسین ابراهیمی دینانی از جمله آثار فلسفی معاصر در گردآوری و معرفی قواعد فلسفه اسلامی است. این اثر به زبان فارسی قبلا در سه و اینک در دو جلد منتشر شده است. نویسنده در رابطه با هر قاعده سعی کرده دیدگاههای مختلف را مطرح و مورد نقض و ابرام قرار دهد و در نهایت با نتیجهگیری و ذکر دیدگاه ملاصدرا یا اشعاری از ملاهادی سبزواری یا مانند آن به پایان برد. ساختار کتاب مشتمل بر مقدمه، پیشگفتار و 150 قاعده فلسفی است. گزارش محتوا: نویسنده مقدمه کتاب را با این عبارت آغاز میکند: قدما براى هریک از علوم مدونه سه عنصر اساسى ذکر کردهاند که به ترتیب عبارتند از: موضوع، مسائل و مبادى. او پس از توضیح هر یک، اینگونه ادامه میدهد که در علم فقه تعدادى از قواعد را مىشناسیم که داراى دو خاصیت «منها البرهان» و «لها البرهان» مىباشند. این دسته از قواعد از یکجهت در ردیف مبادى قرار مىگیرند و از جهت دیگر در زمره مسائل بهحساب مىآیند. وجود اینگونه قواعد، تنها به علم فقه اختصاص ندارد؛ بلکه در سایر علوم، بهویژه فلسفه نیز نظیر آنها را مىتوان یافت. یک بررسى کوتاه در آثار فلاسفه اسلامى بهخوبی نشان مىدهد وجود اینگونه قواعد که همواره برزخ بین مبادى و مسائل مىباشند، در فلسفه فراوان است. وی در ادامه توضیح فوق، بررسی و گردآوری قواعد فلسفی در فلسفه اسلامی را سبب نگارش این اثر میداند: «نگارنده این سطور که از مدتها پیش، ضمن بررسى در آثار فلاسفه اسلامى توجه خویش را سخت به این نکته معطوف کرده بود، همواره درصدد بود همانطور که جمعآورى این قواعد در فقه اسلامى بهوسیله برخى فقها انجام گرفته و این خلأ پر شده است، در فلسفه اسلامى نیز این نقصان را جبران سازد. توفیق این کار از سوى پروردگار هنگامى بهدست آمد که تحصیلات دوره دکترى را در رشته فلسفه و حکمت اسلامى به پایان رسانید و موضوع پایاننامه خود را تحت عنوان قواعد کلى فلسفى در فلسفه اسلامى انتخاب کرد. براى بررسى و تنظیم قواعد فلسفى بیشتر آثار فلاسفه و متکلمین اسلامى مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفت و محصول آن پژوهشها بهصورت رسالهاى شامل یکصد قاعده فلسفى گرد آمد». دینانی همچنین در پیشگفتار کتاب با نقد مادهگرایی و ذهنگرایی، طریق وسط و راه روشن را واقعگرایى دانسته است. بیشتر فلاسفه اسلامى، بهخصوص صدر المتألهین، فلسفه خود را بر اساس واقعگرایى بنیاد نهادهاند و در باب ادراک یا مبحث ارزش معلومات، مسئله وجود ذهنى را مطرح کردهاند. در سایر مکتبهاى فکرى و فلسفى در باب ادراکات یا مبحث ارزش معلومات، کمتر با تعبیر «وجود ذهنى» مواجه مىشویم در عین اینکه عموماً مسائل فلسفه اولى داراى کلیت و عمومیت هستند، برخى مسائل وجود دارد که دایره عمومیت و کلیت آنها بهمراتب وسیعتر از سایر مسائل است. اینگونه مسائل را مىتوان تحت عنوان «قواعد فلسفى» مورد بحث و بررسى قرار داد. این قواعد معمولاً از چنان عمومیت و کلیتى برخوردارند که مىتوانند نسبت به سایر مسائل داراى حکم زیربنا و نقش سازنده باشند. پنجاه قاعده ازاینگونه قواعد در بخش اول مورد بحث قرار گرفته و پنجاه قاعده دیگر، به ترتیبى که در مقدمه اول ذکر شد، مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد. در تنظیم قواعد فلسفی نکات زیر رعایت شده است: هریک از قواعد با عنوان معروف خود مطرح شده، بهطورىکه اگر احیاناً مفاد یک قاعده در کتب مختلف با عبارات مختلف ذکر شده، آن عبارت که از همه عبارات معروفتر است، انتخاب شده و عنوان قاعده قرار گرفته است. چون متون اصیل و با اهمیت در فلسفه اسلامى بیشتر به زبان عربى نوشته شده، حفظ عنوان اصلى قواعد ایجاب مىکرد که هریک از آنها با متن اصلى عربى مورد بررسى قرار گیرد. کلیه قواعد به ترتیب حروف تهجّى گرد آمده و ملاک تقدم در هر قاعده حرف اول آن است. حرف اول در هر قاعده، بدون الف و لام تعریف یا کلماتى از قبیل «کل»، «بعض» و مانند آن، در نظر گرفته شده است، بهطورىکه مثلاً قاعده «الواحد لا يصدر عنه الا الواحد»، در حرف «واو» مورد بحث قرار گرفته و قاعده «کل ممکن زوج ترکیبى له ماهیة و وجود»، در حرف «م» مورد بحث واقع شده است. در ادامه به دو نمونه از قواعد ذکر شده در کتاب بهاختصار اشاره میشود: اولین قاعده، «انتقال الاعراض محال» نام دارد. نویسنده در توضیح محالبودن انتقال عرض از موضوعی به موضوع دیگر ابتدا به تعریف ماهیت جوهر و عرض پرداخته است. سپس ادامه میدهد تا آنجا که از مطالعه کتب فلسفی و کلامی برمیآید، کسی قائل به جواز انتقال عرض از یک موضوع به موضوع دیگر نیست؛ بلکه آن را از نظر عقل محال دانستهاند. وی در این رابطه دیدگاه فارابی، سهروردی، فخر رازی و در آخر ملاصدرا را مورد بررسی قرار داده است. ملاصدرا در اینجا جهت اثبات تجرد نفس ناطقه به یک سلسله آیات قرآنى استدلال مىکند که مضمون آیات شریفه رجوع و بقاء نفس ناطقه در معاد و رستاخیز است. سپس این استدلال را بر دو اصل و قاعده «امتناع اعاده معدوم» و «استحاله انتقال عرض» که از نظر وى قطعى و ثابتاند استوار مىسازد. وجه ابتناء استدلال بر این دو قاعده آن است که گفته مىشود اگر نفس ناطقه انسان، مجرد و جاودان نباشد، از این دو حالت خارج نیست: هنگام مرگ و مفارقت از بدن، نابود مىشود یا هنگام جدایى از بدن، به بدن برزخى دیگر منتقل مىشود. در این صورت اگر گفته شود که نفس ناطقه پس از مرگ و جدایى از بدن نابود مىشود، با توجه به آیات شریفه که به حضور نفس در معاد تصریح مىکند، اشکال اول یعنى اعاده معدوم، لازم مىآید و اگر گفته شود که نفس ناطقه پس از مرگ و جدایى از بدن به بدن برزخى دیگر منتقل مىشود، اشکال انتقال عرض از یک موضوع به موضوع دیگر لازم مىآید و چون هر دو امر، یعنى اعاده معدوم و انتقال عرض، از محالات عقلى محسوب مىشود، ناچار باید به فرض اول، یعنى مسئله تجرد نفس ناطقه، اعتراف کنیم. در یکصدمین مورد، قاعدهای با عنوان «آنچه علم و ادراک را تحقق میبخشد، چیزی جز نور و روشنایی نیست» مطرح شده است. وی معتقد است که آنچه اهل عرف و جمهور مردم از لغت نور اراده مىکنند، چیزى جز نور محسوس نیست. عامه مردم وقتى از نور سخن مىگویند، همان چیزى را اراده مىکنند که در چشم آنها علت دیدن به شمار مىآید؛ ولى اگر ملاک و معنى نور روشن بودن و روشنکردن است، باید گفت هرچیزى داراى این خصلت باشد نور به شمار مىآید. برخى از حکما بر اساس همین معنى و طبق همین ملاک گفتهاند: «النّور هو الظّاهر لنفسه المظهر لغیره و الظّلمة ما يقابله»؛ یعنى نور عبارت است از چیزى که در حدّ ذات خود روشن باشد و سایر اشیاء را نیز روشن گرداند. اگر این سخن حکما در باب معنى نور درست باشد، ناچار باید گفت مفهوم نور همانند مفهوم وجود یک مفهوم عام و شامل است که همهچیز را در جهان ادراک فرامىگیرد. بهاینترتیب، مىتوان گفت حقیقت ظهور چیزى است که هم در حدّ ذات خود ظاهر است و هم اشیاء دیگر را ظاهر مىگرداند. حقیقت وجود نیز به همین منوال است؛ زیرا هر چیزی که در جهان موجود گردد ناچار به وجود موجود مىگردد. بهاینترتیب، مىتوان گفت حقیقت وجود در حدّ ذات خود موجود است. همه موجودات دیگر نیز به وجود موجود مىباشند. همانگونه که در آغاز این مبحث ذکر شد نور در عرف عام تنها در مورد حس باصره مصداق پیدا مىکند، درحالیکه نسبت میان شاهد و مشهود یا بیننده و دیده شده همان نسبت است که میان سامع و مسموع یا شامه و مشموم وجود دارد. همانگونه که نور در حس باصره ظاهر بالذّات و مظهر غیر است صوت نیز در حس سامعه ظاهر بالذّات و مظهر غیر به شمار مىآید. در مورد سایر حواس و قواى مدرکه نیز وضع به همین منوال است. همانگونه که صوت جز در مورد حس سامعه ظاهر نمىگردد، نور محسوس نیز جز در مورد حس باصره فاقد معنى ظهور و روشنایى است. بهاینترتیب، مىتوان گفت بین صوت و نور در خصلت ظهور هیچگونه تفاوت وجود ندارد؛ زیرا آنچه ظاهر بالذّات و مظهر غیر به شمار آید مصداق معنى نور خواهد بود. معنى این سخن آن است که اگر حقیقت نور وجود نداشته باشد، هیچگونه ادراک در جهان صورت تحقق نمىپذیرد. در این صورت باید گفت آنچه علم و ادراک را تحقق مىبخشد، چیزى جز نور و روشنایى نیست.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
عشق و اختیار از دیدگاه غلامحسین ابراهیمی دینانی
نویسنده:
علی حسینی، مهشاد صیدی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
چکیده :
اختیار را در تعریف، برگزیدن آزادی و رجحان دادن چیزی بر چیزی و عشق را حد افراط دوست داشتن بیان کردهاند. متکلمان در روزگار صحابه به مناظره درباره اختیار پرداخته که حاصل آن تشکیل دو فرقه قدریه و جبریه بوده است، اولین نظریهپرداز شخصی به نام معبد بن عبدالله جهنی بصری که متأثر از سوسن نصرانی بوده دانستهاند و گروهی سرمنشأ مباحث اختیار را علی (ع) برشمردهاند. گفتگو از عشق نیز از قدیم میان شعرا و عرفا و بزرگان مطرح بوده است. رابعه العدویه یکی از زنان سرشناس در طریقت و عرفان آغازگر حدیث محبت و عشق دانسته شده است. انسان مظهر تام خداوند و مختار است پس به ذات اختیار را دارا است، از دیدگاه دکتر دینانی اختیار شامل نوعی آگاهی است که راه رسیدن به کمال خواهد بود و این کمال هدف انسان بهحساب آمده است. عشق یک جذبه نیرومند میان عاشق و معشوق به وجود آورده که توانایی انصراف را از عاشق خواهد گرفت اما همین خصوصیت دارای ادراک و آگاهی خواهد بود. باید گفت که رسیدن به مقام عشق بدون برداشتن دو گام اساسی یعنی معرفت و محبت امکانپذیر نبوده و نیز باید دانست قهاریت عشق اختیار را نابود نخواهد ساخت و حاصل آنکه میان عشق و اختیار تعارضی نبوده بلکه عشق زیباییهای اختیار را نمایان خواهد کرد. مقاله حاضر رابطه عشق و اختیار را از دیدگاه غلامحسین ابراهیمی دینانی با هدف آشنایی با عقاید این فیلسوف معاصر و دیدگاه کلامی، عرفانی و فلسفی با روش تحلیلی از طریق منابع کتابخانهای مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 34 تا 54
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
معرفی و ارزیابی مکتب تفکیک: از فصل آخر جلد سوم کتاب «ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام»
نویسنده:
غلامحسین ابراهیمی دینانی
نوع منبع :
مقاله , خلاصه اثر , فصل کتاب
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مکتب تفکیک
,
مکتب تفکیک
,
کتب درباره مکتب تفکیک
,
آثار درباره مکتب تفکیک
,
معرفی و ارزیابی مکتب تفکیک: غلامحسین ابراهیمی دینانی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
غلامحسین ابراهیمی دینانی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
سخنرانی حکمت خاقانیه – اثری بدیع در فلسفه اسلامی
سخنران:
غلامحسین ابراهیمی دینانی
نوع منبع :
سخنرانی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
فلسفه اسلامی
,
فلسفه مشاء
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نشست عرفان اوج تعقل است
شخص محوری:
غلامحسین ابراهیمی دینانی
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
چکیده :
این اشیایی که اطراف خود می بینید، همه حقیقی است. آن چیزهایی که درست می بینیم، حقیقی هستند. پس ما حقیقی ها را می بینیم اما خود حقیقت که همه حقیقی ها به آن حقیقی اند را می بینید یا نه؟ خود حقیقی ها را می بینیم چون به حقیقت، حقیقی اند. اگر حقیقت نبود، این ها حقیقی نبودند. یک حقیقت هست که اینها حقیقی اند. ما حقیقی ها را می بینیم اما حقیقت را نمی بینیم. پس چگونه می فهمی که حقیقت هست؟ با چشم که دیده نمی شود ولی عقل می گوید یک حقیقتی هست که این امور، حقیقی اند. اینکه برایتان می گویم، عرفان است؛ عرفان یعنی شناختن حقیقت. آن عرفانی که در دست من نیست و من با آن روبرو نیستم، ولی به همه امور حقیقی، حقیقت می بخشد و همه حقیقی ها به آن حقیقت، حقیقی هستند، آن، حق تعالی است. عرفان سعی می کند خدا را بشناسد و همین استدلال است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
تعداد رکورد ها : 677
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید