آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4444
حقيقت و مراتب ايمان از ديدگاه علامه طباطبايي و فخر رازي
نویسنده:
‫نجات‌حسين علوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫بررسي و مقايسه ديدگاه دو شخصيت برجسته تفسيري، کلامي و فلسفي، يعني علامه سيد محمد حسين طباطبايي و امام فخر رازي در باره حقيقت ايمان موضوع اين تحقيق است که نگارنده به شيوه مقايسه‌اي در چهار فصل ارائه مي‌کند. از نگاه علامه طباطبايي ايمان يک امر اختياري و معرفتي و قابل شدت و ضعف و داراي مراتب است و عمل جزءآن نيست. در مقابل، از نگاه فخر رازي، ايمان امر اختياري، معرفتي، قابل شدت و ضعف و داراي مراتب نيست و عمل جزء آن است. نگارنده با توجه به آنچه بيان شد، به بررسي اين ديدگاه‌ها در باره ايمان مي‌پردازد. ايمان از نگاه علامه، اذعان و تصديق به چيزي همراه با التزام به لوازم آن تعريف شده است. فخر رازي دو تعريف از آن ارائه مي‌کند: 1.مراد از ايمان تصديق قلبي است، نه تصديق لساني و نه عملي. 2. ايمان عبارت از تصديقي است که مبتني بر استدلال و برهان باشد. حقيقت ايمان از ديدگاه علامه امري اختياري است؛ چرا که اگر غير اختياري بود، مدح ايمان و مذمت کفر معنا نداشت. وي ايمان را عين معرفت نمي‌داند؛ چون ايمان از ديدگاه وي عبارت از تصديق است و مراد وي از تصديق، تصديق لغوي است، نه تصديق منطقي. وي عمل را دخيل در مفهوم ايمان نمي‌داند؛ لذا کسي را که مرتکب گناه کبيره شده است، مؤمن فاسق مي‌داند، نه کافر. وي ايمان را قابل افزايش و کاهش و داراي مراتب مي‌داند. پس از اين، به طرح ديدگاه‌هاي فخر رازي مي‌پردازد که معتقد است تمام افعال انسان غير اختياري است و ايمان هم جزء آنهاست؛ لذا معتقد است که ايمان مخلوق خداوند است؛ چرا که اگر فعل خدا نباشد، لازم مي‌آيد فعل عبد باشد. وي معتقد است: ايمان بايد با استدلال و برهان همراه باشد و بدون علم و معرفت حاصل نمي‌شود. از نگاه او عمل جزء ايمان نيست. از نظر فخر رازي ايمان قابل کاهش و افزايش نيست؛ بلکه يک امر بسيط است. وي همچون علامه، ايمان را داراي مراتب مي‌داند و پنج مرتبه براي آن بيان مي‌کند. لازم به ذکر است که نويسنده در فرضيه‌هاي تحقيق خود آورده است: فخر رازي عمل را جزء ايمان مي‌داند و براي آن مراتب قائل نيست. نگارنده در فصل پاياني به مقايسه ديدگاه‌ها مي‌پردارد.
ایمان و آثار آن در اندیشه علامه طباطبایی
نویسنده:
‫فرهاد امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم: ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی؛ معاونت آموزش حوزه های علمیه,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
---
عقل و ايمان از ديدگاه علامه طباطبايي
نویسنده:
‫مجيد تندر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، آيت الله العظمي حائري (مدرسه فيضيه قم) ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
---
مقايسه انسان سالم از ديدگاه قرآن و روانشناسي با تاکيد بر ديدگاه علامه طباطبايي و نظريه ويکتور فرانکل
نویسنده:
‫طلعت حسني بافراني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، دانشکده اصول دين,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫رساله حاضر در جستجوی یافتن پاسخ به این مسئله اصلی یعنی شاخصه‌های انسان سالم از دیدگاه روان‌شناسی و قرآن (با تأکید بر دیدگاه فرانکل و علامه طباطبایی«ره») با هدف تعیین میزان هم‌گرایی و واگرایی دو دیدگاه در پنج بخش تنظیم گردیده است.در این پژوهش پس از تبیین واژه‌های کلیدی مربوطه در دو حوزه‌ی قرآن و روان‌شناسی و سپس معرفی مهم‌ترین مکاتب روان‌شناسی (با توجه به سیر تطورّ و تکامل آنها در موضوع شخصیت سالم) و همچنین معرفی اجمالی قرآن، بستر ورود به مباحث اصلی رساله فراهم شده است.آنگاه با بررسی تفصیلی نظریه‌ی معنادرمانی ویکتور فرانکل و تبیین بنیادهای فلسفی و روان‌شناسی وی و تنظیم فهرستی از ویژگیهای انسان سالم به این نتیجه رسیدیم که محور اصلی سلامت در این نظریه معناجویی بوده و بنابراین انسان سالم، انسانی است که از طریق یافتن معنا در هر موقعیت از زندگی، خود را به معنای غایی متصل می‌سازد. در بررسی دیدگاه قرآنی، پس از تبیین دقیق مفهوم سلامت و مرض از منظر قرآن و معرفی برخی از امراض روحانی، ویژگیهای انسان سالم را در سه محور نگرش‌ها (نظام اعتقادات و باورها)، گرایش‌ها (مجموعه تعلّقات قلبی، حبّ و بغض‌ها، ترس و امیدها)، و کنش‌ها (مجموعه رفتارهای سالم) تنظیم کرده و نهایتاً دو عنصر اساسی ایمان راسخ و عمل صالح به عنوان شاخصه‌های انسان سالم معرفی گردیدند. آنگاه در واپسین بخش رساله و در مقایسه‌ی دو دیدگاه، موارد همپوشی و سپس تفاوتها و کاستی‌های نظریه‌ی فرانکل نسبت به دیدگاه قرآنی در زمینه‌ی ماهیت انسان، نیازها، توانائیها، مفهوم سلامت و مرض و شاخصه‌های انسان سالم مورد بحث قرار گرفت.نظریه‌پردازی در زمینه‌ی شخصیت سالم بدون توجه صحیح به مبدأ و مقصد متعالی آن، عدم درک صحیح از پدیده‌ی روح و تجرد آن، محدود نمودن سلامت و شاخصه‌های آن در قالب تنگ دنیای مادّی (علیرغم توجه اکید به بعد روحانی انسان) و توجه به نقش دین در چرایی زندگی بی‌هیچ تأثیر در چگونگی زندگی از برجسته‌ترین کاستی‌های دیدگاه ویکتور فرانکل شناخته شد. مفاهم کلیدی: انسان سالم.سلامت روان.علامه طباطبایی«ره».ویکتور فرانکل.قرآن.روان‌شناسی.شخصیت.
نفس از ديدگاه علاّمه طباطبايي
نویسنده:
‫قمر مهدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫پژوهش حاضر به تشريح اوصاف مهم نفس از ديدگاه فلسفي علامه طباطبايي مي‌پردازد و روحانيت و تجرد نفس، قديم بودن يا حادث بودن نفس، ارتباط نفس با بدن و معاني مختلف روح و نفس از منظر ايشان و چند فيلسوف ديگر را بررسي مي‌کند. نگارنده در پنج فصل ابعاد مختلف موضوع تحقيق را سازماندهي وارائه داده است. فصل اول به کليات تحقيق و تاريخچه نفس و معاني نفس و روح از لحاظ لغوي، اصطلاحي و قرآني اختصاص دارد. نويسنده در فصل دوم ضمن تعريف نفس، به اثبات وجود آن با استفاده از دليل‌هاي عقلي مبادرت ورزيده است. وي در اين زمينه ادله‌اي متعدد از قول فلاسفه مهم مسلمان به ويژه علامه طباطبايي را باز مي‌گويد. او در فصل سوم به اثبات تجرد نفس پرداخته و توضيح مي‌دهد که نفس، يک حقيقت مجرد و جدا از بدن مادي است، ولي با آن ارتباط وثيقي دارد. در فصل چهارم به حدوث يا قدم نفس و تحليل اين مسأله مي‌پردازد که در صورت حدوث نفس، حادث بودن آن روحاني است يا جسماني؟ که نگارنده با اشاره به اختلاف نظر فيلسوفان در اين موضوع، ديدگاه‌هاي افلاطون مبني بر قديم بودن نفس، ابن سينا مبني بر حادث بودن نفس و حدوث روحاني آن و ملاصدرا مبني بر حدوث جسماني و بقاي روحاني نفس را که اين ديدگاه مورد قبول علامه طباطبايي نيز هست، تجزيه و تحليل کرده است. نويسنده در فصل پنجم و پاياني از نوشتار خويش به ارتباط نفس با بدن پرداخته و آراي فلاسفه مختلف از جمله: افلاطون، ارسطو، ملاصدرا و علامه طباطبايي را در اين باره منعکس ساخته و انواع ارتباط نفس با بدن و مراتب نفس نسبت به بدن (مراتب عاليه نفس ونازله بدن) و مستقل و مرتبط بودن نفس و بدن از منظر علامه را شرح مي‌دهد.
ابزار و منابع شناخت از نظر علامه طباطبايي و شاگردان
نویسنده:
احمد کاظمي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مسأله شناخت يکي از مهم‌ترين و چالش بر‌انگيزترين مقوله‌ها در حوزه علوم انساني به‌شمار مي‌رود، که از ديرباز مورد توجه انديشمندان و متفکران قرار گرفته، و نظريات مختلفي راجع به آن ارايه گرديده است. يکي از علل اختلاف نظر در مسأله شناخت، اختلاف صاحب‌نظران در ابزار و منابع آن است، که براي رسيدن به حقيقت، ابتدا بايد ابزار و منابع شناخت مورد بررسي قرار گيرد تا شناخت صحيح و دقيق حاصل گردد. اين رساله ابزار و منابع شناخت از نظر علامه طباطبايي و شاگردان ايشان را با انگيزه تبيين نظريات آنان و دست‌يابي به اختلافات و اشتراکات ديدگاه‌هاي آنان، با استفاده از روش کتابخانه‌اي مورد بررسي قرار داده است. تحقيق پيرامون زمينه‌هاي تاريخي شکل‌گيري مباحث علم و معرفت، و ابزار و منابع آن، مي‌تواند رويکردها و ديدگاه‌هاي متفاوت درباره تعريف علم، و ماهيت و انواع آن را آشکار نمايد. ديدگاه عقليون و حسيون درباره ابزار سه‌گانه شناخت که شامل عقل، حس و تزکيه نفس مي‌شود، از جمله ديدگاه‌هاي مهمي است که در اين زمينه قابل طرح است. از نظر علامه طباطبايي نيز اصلي‌ترين "ابزار شناخت" حس، عقل و تزکيه نفس بوده، و عمده‌ترين "منابع شناخت" طبيعت، عقل، دل، وحي و تاريخ است. علامه طباطبايي در تعريف علم با برخي از شاگردان خود از جمله استاد مصباح يزدي اتفاق نظر ندارد، و حتي شاگردان او در تعريف علم با هم اختلاف نظر دارند. از نظر علامه طباطبايي و شاگردان ايشان حس و تزکيه و تهذيب نفس هيچ کدام به‌تنهايي نمي‌تواند حقايق هستي را به ما نشان دهد، و گرچه حس و عقل ايزارهاي مهم شناخت محسوب مي‌شوند، اما ابزار کافي و تام نيست؛ تزکيه نفس نيز نقش مهمي در معرفت و آگاهي انسان دارد. شاگردان علامه طباطبايي در نحوه تقسيم‌بندي ابزارهاي معرفت اختلافات جزيي دارند. اما علامه و شاگردان او در منابع شناخت اتفاق نظر دارند.
انسان‌شناسي از ديدگاه علامه سيد محمدحسين طباطبايي
نویسنده:
‫مراد آيدوغدو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫بر اساس آموزه‌هاي اسلامي، آفرينش نخستين انسان از خاک بوده، و انسان‌هاي بعدي از نسل او هستند. هدف از آفرينش نوع انسان نيز تحقق عبوديت و تحصيل معرفت در راستاي تکامل بوده، و نوع انسان از چنان ظرفيتي براي تکامل برخوردار است که مي‌تواند جايگاه خلافت الهي را کسب کند. حقيقت وجود انساني، ترکيبي از روح و جسم است؛ و هرچند اصالت با روح است، اما بدن هم مانند ساير موجودات تسبيح‌گوي خداوند بوده و مسئول است. مهم‌ترين ويژگي انسان قوه عاقله است، که معيار تشخيص حق و باطل، و خطاناپذير مي‌باشد. انسان از روي آگاهي عمل مي‌کند، پس از اختيار نيز برخوردار است که البته مطلق نيست. ويژگي ديگر او فطرت است که اگر تقويت شود موجب تکاملش مي‌شود. و بالاخره انسان به‌دليل تفاوت‌هاي طبيعي و نيازهاي متعدد، موجودي اجتماعي است که با تلاش براي استخدام همه موجودات از جمله هم‌نوعان خود، عدالت و به دنبال آن علوم اعتباري را ايجاد مي‌نمايد. گرايش او به استخدام ديگران با انضمام تفاوت‌هاي طبيعي و ادراکي ميان انسان‌ها، اختلاف را در محيط اجتماعي دامن مي‌زند، که تنها راه‌حل آن اجراي قوانين ديني از دو راه اجبار يا تربيت صحيح مي‌باشد. انسان همواره با دستورات الهي و حوادث طبيعي و اجتماعي، مورد امتحان قرار مي‌گيرد، تا از طريق به فعليت رساندن استعدادهاي خود سعادت‌مند شود. اگر انسان در راستاي هدف آفرينش عمل نمايد عملش حق، و خودش هدايت يافته است، و الا عملش باطل، و خود نيز گمراه است. پايان حضور دنيايي انسان، اجل نام دارد، که اگر پس از کسب تمام شايستگي‌ها و پايان مهلت امتحان باشد، "مسمي" و در صورتي که فرد مجبور به ترک دنيا شود "عارضي" ناميده مي‌شود. به هر حال، انسان با مرگ به‌سوي پروردگار مبعوث شده و با بازگشت دوباره به بدن جاودانه خواهد شد، که يا در نعمت و سعادت است و يا در عذاب و شقاوت.
تساهل و تسامح در انديشه علامه طباطبايي و شهيد مطهري
نویسنده:
مسلم مدني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫تساهل و تسامح به معناي سهل‌انگاري و بي‌توجهي، بلکه به‌معناي آسان گرفتن و تحمل نظر مخالف است، و معمولا بر يکي از سه مبناي معرفت‌شناختي، هستي‌شناختي يا انسان‌شناختي استوار است. دين اسلام، تساهل را نه در همه عرصه‌ها مي‌پذيرد، و نه به‌طور کلي آن را نفي مي‌کند. علامه طباطبايي نسبت به تمدن غرب برخوردي عالمانه دارد، نه چنان است که مرعوب باشد و نه يکسره همه دستاوردهاي آنان را نفي مي‌کند، او تمدن غرب را تمدني غيرديني مي‌داند که نمي‌توان در آن بدون تغييرهاي بنيادين، احکام اسلام را اجرا نمود. علامه، شريعت را غير قابل تغيير دانسته، و در باب شريعت به هيچ روي قايل به تساهل نيست، و معتقد است که احکام اسلامي هم در وضع و هم در اظهار و اجراي خود توأم با نوعي مدارا و نرمي بوده است. به نظر او اسلام، آزادي عقيده را به‌رسميت نمي‌شناسد، اما اجازه اظهار عقيده را مي‌دهد. از ديدگاه او آزادي و تساهل محدودند، و کيفيت و اندازه اين حدود با رجوع به سنت‌هاي مشترک و مألوف هر جامعه فهم مي‌شود. شهيد مطهري به مباحث تساهل کمتر پرداخته است. او تساهل به‌معناي تحمل ديگران و آسان بودن شريعت را مي‌پذيرد، اما تساهل به‌معناي سهل‌انگاري و سازش‌کاري در امر دين را رد مي‌کند. او تأکيد مي‌کند که دعوت اسلام به جهان‌منشي و اخذ حکمت حتي از کافر نشانه تساهل در اسلام است. او بين فکر و عقيده تفاوت قايل بود، و به آزادي فکر معتقد است. از نظر وي انسان‌ها بايد در سايه تفکر به انتخاب و گزينش دست بزنند. عقل در ديدگاه شهيد مطهري از اعتبار بيشتري برخوردار است، و راه سعادت و خوشبختي در قرآن بيان شده، و در صورت تعارض حکم عقلي با نص احکام اسلام، اين حکم عقل است که بايد مقدم داشته شود، و مجتهد با استفاده از ابزار عقل و درک شرايط مي‌تواند برخي احکام را تغير داده و به تأخير بياندازد.
عصمت از ديدگاه فخر رازي و علاّمه طباطبايي
نویسنده:
احسان‌حسين حسيني
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين نوشتار با رويکردي تطبيقي، ديدگاه‌هاي دو تن از انديش مندان مشهور و صاحب نظر در حوزه کلام و تفسير و فلسفه يعني امام فخر رازي از علماي اهل سنّت و علاّمه سيد محمّدحسين طباطبايي از عالمان شيعه را در باره عصمت انبياي الهي و ائمّه( و کيفيّت و محدوده عصمت آنان همراه با ادلّه قرآني، روايي و عقلي بررسي مي‌کند. نويسنده، مقوله عصمت را براي پيامبران الهي و ائمّه( که هدايت بشر را بر عهده دارند امري کاملاً ضروري و عقلاني وصف کرده و در غير اين صورت فلسفه بعثت انبيا را نقض غَرَض مي‌داند. تحقيق حاضردر چهار فصل ارائه شده است. وي در فصل اوّل کلياتي از موضوع مورد بحث، تاريخچه و پيشينه تحقيق در آن را مطرح کرده و بحث از عصمت درساير اديان به ويژه مسيحيت و يهوديت را نيز منعکس مي‌سازد. آن گاه به تعريف واژه گان و اصطلاحاتي مانندِ عصمت و معصوم از ديدگاه عالمان سنّي و شيعه پرداخته و برخي کتاب‌هاي هر دو گروه را که در آن از عصمت سخن گفته اند، معرّفي مي‌کند. همچنين از شخصيّت هاي بنامي که در اين زمينه مطالب مهمّي ارائه کرده‌اند به ويژه امام فخر رازي و علاّمه طباطبايي نيز اجمالاً سخن مي‌گويد. در فصل دوم مباحثي در باره عصمت انبياء با ادلّه نقلي و عقلي در زمينه دريافت، حفظ و ابلاغ وحي مطرح شده و اقسام عصمت هاي عامّه و خاصّه پيامبران الهي در قبل و بعد از بعثت آنان از ديدگاه اين دو انديش مند اسلامي بيان گرديده است. در فصل سوم مفهوم عصمت در افرادي غير از انبياي الهي همچون: حضرت مريم( و امامان(، حضرت فاطمه زهرا( و ملايک الهي واکاوي شده، و به ويژه در باره عصمت اهل بيت( از آيات بنام قرآني همچون: آيه عهد، اولي الامر و تطهير براي اثبات عصمت آنان بهره گرفته شده و پس از نظريّات تفسيري علاّمه طباطبايي و فخر رازي و مناقشه هاي آنان در اين زمينه بررسي تفسيري، روايي و عقلي گرديده و اشتراک و افتراق نظر آن ها منعکس مي‌گردد. در فصل چهارم به مهمترين شبهه هاي مربوط به عصمت، مخصوصاً شبهه معصوم نبودن برخي پيامبران الهي و توهّم گناهکار بودن آنان پاسخ داده شده و نظريّات علامه طباطبايي و امام فخر رازي در اين باره نيز مطرح گرديده است. نگارنده در پايان هر فصل يک جمع بندي از سخنان و انديشه هاي کلامي و تفسيري آن ها ارائه کرده، اتّفاق و اختلاف نظرشان را ذکر مي‌کند. وي با اشاره به نحوه استدلال عقلي و نقلي اين دو انديش مند مي‌گويد: امام فخر رازي از آن جا که معتقد به عصمت امامان( نبود، نَه تنها به شبهه هاي مربوط پاسخ نداده، بلکه خود نيز به آن ها افزوده و فضا را غبار آلود کرده است. امّا علاّمه طباطبايي با استواريِ خاصّي چه از لِحاظ نَقلي و عقلي، از عصمت امامان( به صورت مستدل دفاع کرده است.
فلسفه خلقت انسان از ديدگاه علامه طباطبائي
نویسنده:
محمودعلي معصومي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫انسان‌شناسي، و خصوصاً فلسفه خلقت انسان، از قديمي‌ترين موضوعات فکري است که سابقه‌اي به قدمت تاريخ انديشه بشر دارد. بازگشت انسان به‌سوي خداوند پس از مرگ، رسيدن به مقام خلافت الهي در زمين، و سجده فرشتگان در برابر انسان، از موهبت‌هاي تکويني و تشريعي خداوند نسبت به انسان است؛ در حالي که خلقت او را از گل و آّب بي‌ارزشي قرار داد، و سپس از روح خود در آن دميد، و سرانجام نيز به‌سوي خدا بازمي‌گردد. راه‌هاي شناخت حقيقت انسان نيز به آيات و روايات برمي‌گردد، و بايد تنها در پرتو آن‌ها شناسايي گردد. از منظر قرآن حقيقت انسان به نفس و روح او تعلق دارد. روح که در معاني مختلف به‌کار رفته است، ماوراي بدن مادي و داراي اراده و شعور بوده، مورد امر و نهي الهي قرار گرفته و آيينه تمام‌نماي اسما و انوار الهي است. از نظر روايات، روح از عالم سماوي، معنوي و مجرد است، نه از عالم ماديات. روح يک مخلوق محدثه و از افعال خداوند بوده، که قوامش به بدن انسان است. از نظر علامه، منظور از روح و نفس همان است که هر کس در موقع سخن گفتن از آن تعبير به "من" مي‌کند و امري مجرد است. نفس داراي انواع گوناگوني شامل اماره، لوامه، ملهمه و مطمئنه مي‌باشد. ميل به کمال که به‌صورت فطري در انسان نهاده شده، تنها در قرب الهي و با عبادت، عمل صالح، تهذيب نفس، پيروي از افراد صالح، و در کل با پيروي از دين مبين حاصل مي‌شود. بر اين اساس، تنها عبادت است که انسان را به خداوند نزديک مي‌کند، و مراسم و احکام مختلف عبادي هريک درس‌هايي براي تربيت انسان است، که با آن کمال و قرب الهي را حاصل کند. در نتيجه عبوديت مايه قرب به خداست، و قرب به خدا معيار کمال است؛ از اين رو، عبوديت به کمال انسان مي‌انجامد و فلسفه خلقت انسان به‌شمار مي‌رود.
  • تعداد رکورد ها : 4444