مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 56
روح و سرنوشت آن بعد از مرگ در آیین جینه
نویسنده:
بنفشه متقی؛ محمد مهدی علیمردی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
چکیده :
با این‌که آیین‌جینه از ادیان هندی بشمار‌ می‌رود، ولی به‌خاطر نگرشی که به مسأله روح و خاستگاه آن دارد، حتی با وجود شباهت‌ با آیین هندو، به‌گونه‌ای در مقابل آن قرار‌ گرفته‌ است. کرمه، سمساره و مکشه، مفاهیمی هستند که بین دو آیین‌ «هندو» و «جینه» مشترکند. اما نگرش «جینه» به ذات انسان و هدف‌ غایی و راه رسیدن به آن، باعث بروز تفاوت چشمگیری بین این آیین و خاستگاه هندویی آن شده ‌است. با وجود پیچیدگی‌های بسیار آیین ‌جینه، می‌توان گفت: روح(جیوه)، نقش‌محوری در این آیین دارد، احترام به موجودات در هر مرتبه‌ای که باشند (اهیمسا) اهمیت ویژه و اصل بنیادی این آیین است و مسلماً حرمت آن نه از بعد مادی، بلکه به سبب روحی است که با طی طریق در عوالم مختلف به درجه‌ والایی از مقام انسانی می‌رسد و به ‌نوبه خود با رعایت اصول اخلاقی خاص و ریاضت‌های شاق جسمانی، که در نتیجه آن تأثیرات امور مادی (اجیوه) بر روح (جیوه) از بین ‌می‌رود، پیروان «جینه» قادر به دستیابی به مقام خلوص و ذات اصیل خود می‌باشند. این همان مقامی است که در این آیین، جایگاهی خداگونه یافته ‌است، البته دستیابی به این مهم از طریق توصیف مسائل مرتبط با این آئین مورد بررسی و تحلیل قرار ‌می‌گیرد. بدیهی است این امر با بررسی مفهوم روح و اقسام آن و نیز رابطه (روح و بدن) و (روح و عمل) و موضوع تناسخ تا نحوه رهایی و نجات در این آیین تبیین خواهد ‌شد.
صفحات :
از صفحه 107 تا 124
تبیین نظریه‌ی جان هیک درباره‌ی معاد و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه
نویسنده:
فهیمه جمشیدی‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پایان نامه تبیین دیدگاه جان هیک درباره‌ی معاد و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه است. جان هیک در مسئله‌ی حیات پس از مرگ، به رستاخیز، دیدگاهی مسیحی – یهودی، که به معنای جسمیت یافتن مجدد شخصیت انسانی بعد از مرگ است، معتقد است و در این زمینه برای معقول جلوه دادن جاودانگی و حیات پس از مرگ نظریه‌ی "بدل" را مطرح می‌کند. جان هیک معتقد است که انسان یک واحد جسمی – روانی است که با مرگ نابود می‌شود و بعد از مرگ عین یا "بدل" جسمی – روانی شخص قبل از مرگ از عدم با قدرت مطلق خداوند بر انگیخته می‌شود. ملاصدرا معتقد است که انسان یک وجود واحد است که این حقیقت واحد دارای دو اعتبار بدن و نفس است و نفس حقیقت این وجود واحد است. ایشان بر اساس اصل تشکیک در وجود و اصل حرکت جوهری ثابت می‌کند که نفس با حادث شدنش به موازات بدن، مسیر تکاملی را طی می‌کند و مراتب وجودی خود را به فعلیت می‌رساند و پشت سر می‌گذارد تا به مرتبه‌ی نفس ناطقه‌ی انسانی و اتحاد با عقل فعال برسد که به عنوان کمال نفس تلقی می‌شود. نفس بعد از مرگ به کمک قوه‌ی خیال، بدن برزخی و عقلی خود را ایجاد می‌کند. نفس و بدن بعد از مرگ در امتداد نفس و بدن قبل از مرگ است، فقط نفس از عالم و مرتبه‌ی ماده روی بر گردانده و به مرتبه و عالم مافوق ماده و ملکوت توجه نشان می‌دهد.با توجه به اصول فلسفی ملاصدرا همانند اصل وحدت وجود، اصل حرکت جوهری، اصل تشکیک در وجود و اصل شئیت شیء به صورت شیء است، می‌توان مبانی نظریه‌ی "بدل" جان هیک هم‌چون نفی نفس، حقیقت مرگ که نابودی مطلق است، را نقد کرد. هم‌چنین نظریه‌ "بدل" هیک، نظریه‌ایی فرضی و بر اساس آزمون ذهنی است؛ پس نمی‌تواند در معقول و ممکن جلوه دادن جاودانگی و حیات پس از مرگ دلیل موجهی باشد.
بررسی مقایسه ای انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین
نویسنده:
صغری ملاولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظر به این که باری تعالی مدال پر افتخار اندیشه و تفکر را تنها شایسته‌ی اشرف مخلوقات دانست و نصیب او نمود، از همان بدو خلقت، این موجود الهی در صدد شناسایی خویش و جهان اطرافش برآمد. لذا می‌توان تاریخ انسان‌شناسی را با تولد انسان یکی دانست. در طول تاریخ نظرات بسیاری در رابطه با انسان و انسان‌شناسی مطرح شده است و هر متفکری با استفاده از اصول خاص فکری نظرات خویش را درباره‌ی آدمی ارائه نموده است. از جمله اندیشمندان عالم که به شناسایی انسان پرداخته و درباره‌ی او نظراتی ارائه کرده‌اند، ملاصدرا و فلوطین می‌باشند. پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه‌های این دو فیلسوف گرانقدر در رابطه با انسان می‌پردازد و مواضع اختلاف و اشتراک آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد و در نهایت در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین بر چه عناصری مبتنی است؟ به این معنا که آیا انسان‌شناسی این دو متفکر صرفاً فلسفی است یا از عناصری چون عرفان و دین بهره برده-اند؟ بر اساس تحقیقات انجام شده فلوطین فیلسوفی است که از عنصر عرفان در انسان‌شناسی-اش استفاده نموده ولی ردپایی از دین وحیانی خاصی در آن نیست؛ اما ملاصدرا به عنوان فیلسوف برجسته‌ی اسلامی در انسان‌شناسی خویش از دین و عرفان و فلسفه بهره‌مند گشته و معارف خاصی را در این زمینه ارائه نموده است.
مقایسه دیدگاه افلوطین و ملاصدرا درباره ویژگی‌های نفس
نویسنده:
فروغ‌السادات رحیم‌پور؛ محمد نصر اصفهانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موارد تشابه بسیاری بین دیدگاه‌های فلسفی افلوطین و ملاصدرا وجود دارد؛ یکی از این موارد مباحث نفس است. هدف ما در این تحقیق بررسی میزان اشتراک دیدگاه این دو فیلسوف بزرگ در خصوص احوال نفس در سه مقطع نفس قبل از بدن، با بدن، و بعد از بدن است که با شیوه توصیفی ـ ‌‌تحلیلی انجام می‌شود. در اولین مقطع هر دو فیلسوف با اختلافی اندک به وجود نفسِ پیش از بدن قائل‌اند. در دومین مقطع نظر افلوطین این است که با وجود هم‌کنشی بین نفس و بدن نفس ماهیتاً با بدن بیگانه است، اما ملاصدرا نفس را در مقاطعی با بدن متحد می‌داند. با این‌ حال از نظر او به‌سبب حرکت استکمالی جوهری از بدن فاصله می‌گیرد و با مرگ آن را کاملاً رها می‌کند. در سومین مقطع به نظر افلوطین نفس بعد از خروج از بدن به جایگاه اصلی خود بازمی‌گردد، اما تخیلات و تصورات این دنیایی را در ادامه حیات خود به هم‌راه دارد و به نظر ملاصدرا نفس بدن را رها می‌کند و به‌ترتیب در بدن‌های مثالی و اخروی خود‌ساخته به حیات خود ادامه می‌دهد. اختلاف عمده این دو فیلسوف در این مقطع این است که افلوطین برای انسان‌های رشد‌نیافته معتقد به تناسخ است، اما ملاصدرا به‌هیچ‌وجه تناسخ را نپذیرفته است.
صفحات :
از صفحه 19 تا 50
تحلیل انتقادی دیدگاه مدرس زنوزی درباره معاد جسمانی
نویسنده:
ابوالفضل کیاشمشکی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تبیین فلسفی معاد جسمانی از مهم ترین مباحث فلسفه، به ویژه پس از صدرالمتالهین، است. دیدگاه آقاعلی مدرس زنوزی در این مساله مبتنی بر این اصول است که اولا نفس پس از مرگ، ودایع و ویژگی هایی متناسب با هویت خود را در ذرات و عناصر بدن باقی می گذارد، و ثانیا این ودایع و ویژگی ها سبب حرکت جوهری و تحول وجودی ذرات بدن شده و در نهایت، زمینه ساز اتصال بدن برآمده از آن ها با نفس خود شخص در آخرت می شوند، به گونه ای که هیچ نفس دیگری، سازگاری و تناسب لازم برای اتحاد با بدن مذکور را ندارد. بنابراین نظر، می توان ضمن ارائه تبیین فلسفی سازگارتر با آیات قرآن و روایات، از اشکالات دیدگاه غیاث الدین دشتکی بر حذر ماند. بی تردید اگر بتوان تبیینی فلسفی از معاد جسمانی به دست داد که با ظاهر آیات قرآن و روایات سازگارتر باشد و از ناسازگاری منطقی درونی نیز به دور باشد، آن تبیین پذیرفتنی تر از تبیین های رقیب خواهد بود. آیا می توان دیدگاه حکیم زنوزی در باب معاد جسمانی را دیدگاهی منسجم و سازگار با آیات قرآن و روایات دانست؟ و نیز آیا می توان دیدگاه او در این باره را بر دیدگاه ملاصدرا ترجیح دارد؟ در این مقاله، استدلال شده است که نظریه مدرس زنوزی در تبیین معاد جسمانی، از اتقان لازم فلسفی برخوردار نیست، و نمی توان آن را بر دیدگاه ملاصدرا ترجیح داد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 24
معرفی خرمدینیه یا خرمیه
نویسنده:
محمد جواد شمس
نوع منبع :
مقاله , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیات دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
خرمدینیه را یکی از بزرگترین جنبش های مذهبی، سیاسی و اجتماعی ایرانیان در سده های دوم و سوم هجری قمری دانسته اند، که نسبت به سایر فرقه های ایرانی این دوره از اهمیت بیشتری برخوردار است و منابع و مآخذی نسبتا قابل توجه نیز درباره آنان در دست است. با این همه، هنوز نادانسته های زیادی از آنان داریم؛ به ویژه آنکه بیشتر منابع با خشم، کینه و عداوت از آنان سخن گفته اند. مشکل اساسی و مهمی نیز که در این تحقیق با آن روبرو هستیم، خلط میان این فرقه و سایر فرقه های آن دوره است. اما به احتمال بسیار خرمدینیه همان مزدکیه دوره ساسانی یا بسیار متاثر از آن است که پس از گذشت بیش از دو قرن دوباره آشکارا به اظهار عقیده و حضور سیاسی و اجتماعی خود پرداختند. آرا و اندیشه های مزدک به یکباره محو نشد، بلکه توسط زن او و نیز برخی از پیروانش که از آن قتل عام جان سالم به در برده بودند، به طور مخفیانه نشر و توسعه یافت. خرمدینان به دو بن یا دو اصل، و نیز حلول و تناسخ معتقد بودند، و ظاهرا اباحه گری و اشتراک اموال و زنان نیز میان آنان رواج داشت. به گفته برخی، به علت عدم وجود یک معبد واحد و نیز نداشتن یک رهبری و ریاست دینی مشخص، و همچنین به سبب پراکندگی در ولایات و سرزمین های مختلف ایران و ارتباط نداشتن با یکدیگر، به چندین دسته و گروه تقسیم شدند و هر دسته نام خاصی به خود گرفت و در نتیجه برخی از تعالیم و اعتقاداتشان نیز متفاوت شد. از همین رو در منابع دوره اسلامی میان آنان بسیار خلط شده است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 80
زندگی پس از مرگ و تناسخ در متون مقدس هندو
نویسنده:
پریا الیاسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
تناسخ به معنی تولد مجدد، باز پیدایی یا حیات متوالی در قالب انسان، حیوان، گیاهان یا اشیا، عقیده ای بنیادین در برخی ادیان آسیایی است که می تواند ریشه در ادیان ابتدایی داشته باشد. در ادیان هندی نیز، این مفهوم اهمیت بالایی دارد و در ارتباط مستقیم با مفاهیم کرمه و سمساره است؛ روند بازپیدایی بی انتهاست، مگر اینکه فرد از طریق درک حقیقت به رهایی یا موکشه دست یابد. تحول اندیشه های مربوط به زندگی پس از مرگ و تناسخ در دین هندویی را می توان در متون دینی اصلی یعنی وداها، براهمنه ها، اوپنیشدها و بهگود گیتا، که بخشی از حماسه بزرگ مهابهاراته است، مشاهده کرد. پژوهشگران خاستگاه های متفاوتی را برای اندیشه تناسخ و زندگی پس از مرگ در دین هندویی مطرح کرده اند و گاهی آن را مربوط به خارج از سرزمین هند می دانند. اما در نهایت می توان گفت که این اندیشه ریشه در باورهای بومی این سرزمین دارد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
آسیب‌شناسی کاربردهای قرآنی ملاصدرا در بحث نفس در کتاب "الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه"
نویسنده:
معصومه رستم‌خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه صدرالمتألّهین که برهان و عرفان در هم آمیخته و در رسیدن به حقیقت هماهنگ گشته اند، قرآن کریم از جایگاه برجسته ای برخوردار است. وی در آثار خویش، از جمله «الحکمه المتعالیه فی الأسفار الأربعه العقلیّه»، «أسرار الآیات و أنوار البیّنات»، «مفاتیح الغیب» و دیگر آثار، آیات قرآن را با اهداف و مقاصد گوناگونی به کار برده است. بی شک، در برداشت و فهم وی از آیات قرآن، اندیشه های عرفانی و فلسفی او نقش قابل توجّهی دارند؛ به گونه ای که گاه موجب شده اند که وی معنای دقیق تری را از قرآن برداشت کند و گاه او را از معنا و مقصود قرآن دور کرده اند.یکی از کتاب هایی که ملاّصدرا در آن، از آیات قرآنی استفاده نموده است، کتاب «الشّواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیّه» می باشد، که از آخرین آثار وی و مشتمل بر آخرین آراء اوست. وی در این کتاب، مانند بسیاری از دیگر آثارش، به دفعات به آیات قرآن استناد نموده است که با نگاهی گذرا در این کتاب، این امر به روشنی قابل مشاهده است.در پژوهش حاضر، کاربردهای آیات قرآن توسط صدرالمتألّهین در یکی از مشاهد پنجگان این کتاب، تحت عنوان مشهد سوّم، که به بحث پیرامون نفس می پردازد، مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. بدین منظور، کاربردهای آیات در این مبحث، در چهار قسم دسته بندی شد: آیاتی که وی به تفسیر و نیز تأویل آنها پرداخته است، آیاتی که در اثبات مطالب خود به آنها استدلال نموده است، آیاتی که در تأیید نظرات خود به آنها استشهاد کرده است، و آیاتی که صرفاً به طور ضمنی در طیّ مباحث خود به کار برده است. سه دست نخست، با تفسیر آنها در تفاسیر عمد قرآنی مقایسه گردیده است تا روشن شود که آیا به کارگیری این آیات در آن مواضع و استفاده از معنای مورد نظر ملاّصدرا، با تفسیر آنها در این تفاسیر همخوانی دارد یا نه تنها فرضیّه بحث این است که چنین همخوانی وجود دارد. در این پژوهش، برای نخستین بار است که کاربردهای صدرا از آیات قرآن، با تفاسیر قرآنی مقایسه گردیده است، چنین کاری تاکنون بی سابقه بوده است. نتیجه این مقایسه این است که در بسیاری از موارد، چنین همخوانی وجود ندارد و ملاصدرا در این آیات، برداشتی مغایر و متفاوت از دیگران ارائه داده است؛ در این موارد، آراء و پیش فرض های فلسفی او سبب شده اند که فهم او از این آیات با ظواهر آنها مغایر و ناسازگار باشد و به نظر می رسد که وی در این موارد مرتکب تفسیر به رأی شده است. همچنین در برخی از موارد، برداشت او از آیات تنها با تفسیر آنها در برخی از تفاسیر عمده، موافق و سازگار است. و سرانجام در برخی دیگر، نه تنها بین برداشت او از آیات و تفسیر آنها در هم تفاسیر عمده همخوانی وجود دارد، بلکه در این موارد، وی به کمک آراء و اندیشه های فلسفی خود، توانسته است برداشت واضح و دقیقتری را از این آیات ارائه دهد.
بررسی مقایسه‌ای پاسخهای حکمت مشاء و حکمت متعالیه به انتقادات غزالی بر فیلسوفان در مسایل معاد جسمانی و قدم عالم
نویسنده:
محمد بهرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه بیست مسأله از آراء و عقاید فلاسفه را بیان و آنها را محتاج نقدو در سه مسأله‌ی، قدم عالم، علم خدا به جزئیات و معاد جسمانی، آنها را مستحقق تکفیر می‌داند. غزالی در مسأله قدم عالم ابتدا سه دلیل از فلاسفه که تقریباً لفظ به لفظ از کتاب دانش‌نامه علائی ابن سینا می‌باشد بر قدم عالم بیان کرده و سپس بر هر کدام از آنها اشکالاتی وارد می‌کند. غزالی ادعا دارد که دین حدوث زمانی عالم را مطرح می‌کند، اما فلاسفه آنرا نپذیرفته و با آن مخالفت می-کنند و به قدیم بودن عالم اعتقاد دارند لذا مستحق تکفیر می‌باشند. فلاسفه مشاء اعتقاد دارند که دین جزء حدوث ذاتی عالم چیزی را نگفته و به حدوث زمانی عالم اشاره‌ای نکرده است و منظور آنها از قدم عالم، قدیم زمانی می‌باشد. فلاسفه متعالیه اعتقاد دارند که دین حدوث زمانی را می‌گوید؛ اما این حدوث زمانی با حدوث زمانی مورد نظر غزالی تفاوت زیادی دارد.غزالی دربارۀ معاد جسمانی ادعا می‌کند که فلاسفه، معاد جسمانی را انکار می-کنند، لذا مستحق تکفیر می‌باشند. اگرچه ابن سینا در رساله اضحویه معاد جسمانی را انکار کرده است، اما در کتاب الهیات شفاء و الیهات نجات آنرا به صورت تعبدی پذیرفته اما عقل را از درک و اثبات آن عاجز دانسته است. صدرالمتألهین ادعا می‌کند که با اصول و قواعد عقلی، توانسته معاد جسمانی را اثبات کند. اما اینکه آیا بدن محشور که صدرا آنرا اثبات کرده است همان بدن دنیوی مورد نظر دین می‌باشد، یا یک بدن مثالی، قابل تامل است.
بررسی و تحلیل آراء خاص فخررازی در مسأله ی نفس
نویسنده:
سارا عامری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر به یکی از مسائل مهم فلسفی یعنی مسأله‌ی نفس می‌پردازد. مباحث نفس، یکی از موضوعات پیچیده و محوری در میان مباحث فلسفی و کلامی است. تأملات درباره‌ی این موضوع، از دیرباز کانون توجه فیلسوفان و متکلمان و متألهان واقع شده است. در این نوشتار، ما به بررسی و تحلیل آراء فخررازی در رابطه با مسأله‌ی نفس خواهیم پرداخت تا به جایگاه تفکرات وی در این باره پی ببریم و میزان اثرپذیری وی از فلاسفه‌ی قبل از خودش را مشخص سازیم. علاوه بر این در تلاش هستیم تا تفاوتهایی که عقاید وی با اندیشه‌های ملاصدرا در این زمینه دارد را بیابیم. با تفکر و تعمّق در تعابیر فخررازی در این موضوع، متوجه می‌شویم که گرچه وی به انتقاد از افکار ابن سینا پرداخته و همّت بسیاری در این راه مصروف داشته است، ولی در بسیاری از موارد می‌توان تأثیرپذیری وی از ابن سینا را به طور غیر مستقیم در بیاناتش مشاهده نمود. این تأثیرپذیری در مسائلی از جمله: وحدت نفس، حدوث نفس، قوای نفس و... به خوبی نمایان است. همچنین با تطبیق آراء وی با تفکرات ملاصدرا می‌توان مشابهت‌ها و یا مغایرتهایی را در میان آنها ملاحظه کرد.
  • تعداد رکورد ها : 56