جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 338
برساخت گرایی در فلسفه اخلاق کانت
نویسنده:
علیرضا باهوش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برساخت گرایی اخلاقی دیدگاهی فرا اخلاقی درباره ی طبیعت صدقو حقایق و خصوصیات اخلاقی است . برساختگرایی ظاهراً در تقابل با واقع گرایی قرار می گیرد و تنهابا روایتهای واقع گرائی اخلاقی توافقی نسبی و محدود دارد. بر ساخت گرایان، مانند واقع گرایان ، جملات اخلاقی را دارای محتوای توصیفی می دانند و بنا بر این به نظر می رسد واقعاً بیان کننده امر واقع باشند.ولی بر ساخت گرایان برغم اینکهمی پذیرند که به نحوی حقایق اخلاقی وجود دارند، بر عکس واقع گرایان، آنها را وابسته به نگرشها و قرار دادهای انسانی و امثال آن می دانند.جان رالز برای نخستین بار اصطلاح برساخت گرایی در اخلاق رابکار برد و تفسیری برساخت گرایانه از فلسفه اخلاق کانت به دست داد. براساس این تفسیر اخلاق برساخته عقل بشری است و امر مطلق روال برساختن است. رالز همچنین نظریه خود را برساخت گرایی کانتی نامید .براساس برساخت گرایی کانتی محتواى اصول عدالت نتیجه توافق و قرادادى است که میان افرادى خاص در وضعیت ویژه‏اى بدست می آید و رالزآن را وضعیت اولیه مى‏نامد.وضعیت اولیه روال تصمیم یا روال برساختن در برساخت گرایی کانتی است که در آن اصول عدالت بر ساخته می شوند.
بررسی و نقد دیدگاه نیچه : نسبت میان عالم فرامحسوس، مسیحیت و اخلاق
نویسنده:
حمزه موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه درصدد پژوهش در باب اخلاق از نظر نیچه است. نیچه خواهان سرنگونی ارزش‌های اخلاقی پیشین و ظهور انسان تازه، یا ابر انسان به همراه خلق ارزش‌های اخلاقی تازه است. نقد نیچه از اخلاق به معنای نقد مسیحیت و ریشه‌های آن و نقد افلاطون گرایی، عالم فرامحسوس و مسیح است. لذا‌این پژوهش سیر نقد و مبارزه‌ی نیچه با مسیحیت و اخلاق را از مرگ تراژدی یونان تا زایش ابر انسان پی خواهد گرفت، و در طول پژوهش سعی در بررسی کردن درگیری فکری- وجودی نیچه با شخصیت مسیح خواهد داشت. بحث نیچه درباره‌ی اخلاق به منطور ارائه‌ی یک نظریه‌ی دیگر در اخلاق نیست، بلکه نیچه خواهان نقد و ارزیابی‌ارزش و تبار خود اخلاق است. در جهان مدرن و با ظهور و غلبه‌ی کامل نیهیلیسم، حیات بشری، برخلاف روزگاران گذشته، دیگر نه فقط با بداخلاقی بلکه با بی‌بنیاد شدن و بی‌مبنا شدن ارزش‌های اخلاقی مواجه گشته است، لذا‌این پرسش که با مرگ عالم فرامحسوس، اخلاق و به دنیا آن انسان چه سرنوشتی خواهد یافت، یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی است که تفکر معاصر با آن رو به روست. بحث در باب تبار ارزش‌ها و اخلاق، و نیز تاملی جدی در باب ارزش خود اخلاق، نخستین گام در جهت مواجهه با معضلات اخلاقی روزگار ماست، تفکر نیچه حاوی چنین گامی‌است. اگر چه از پژوهش‌های بنیادینی از‌این دست نمی‌توان انتظار نتایج ملموس و مستقیم داشت، لیکن، از آنجا که نیچه اخلاق را پدیده‌ای تاریخی می‌داند و برای آن جوهر و خاستگاه ما بعد الطبیعی قائل نیست، مهم‌ترین نتیجه‌ای که از پژوهشی از‌این دست می‌توان گرفت لزوم نگرش تاریخی- تبارشناختی به اخلاق است.
گزارش، تحلیل و نقد نظریه امر الاهی آدامز
نویسنده:
منا موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پی اشکالات وارد به نظریۀ امر الاهی سنتی، رابرت مری‎هیو آدامز در صدد برآمده است تا طرحی از این نظریه ارائه دهد که از آن اشکالات پیراسته باشد. او ابتدا نظریه‎ای در سطح معناشناختی در قلمروی لزوم اخلاقی مطرح کرد که در آن، درستی و نادرستی اخلاقی را به لحاظ معنایی مرادف با موافقت و مخالفت با امر الاهی گرفت؛ اما به جهت ایمن نبودن این تقریر از برخی اشکالات، در مرحلۀ بعد با تفکیک مباحث معناشناختی از مباحث متافیزیکی، نظریۀ امر الاهی را در سطح متافیزیک ارائه کرد که در آن ماهیت درستی و نادرستی اخلاقی، نه معنای آنها، را وابسته به موافقت و مخالفت با اوامر الاهی دانست. آدامز، با توجه به شاخصه‎های معناشناختی لزوم، تبیینی اجتماعی از ماهیت لزوم اخلاقی ارائه داده، قوام لزوم را به مطالبه و امری می‎داند که از سوی فرد یا افرادی دیگر به انسان ابلاغ شود. سپس بهترین و مناسب‎ترین نامزد برای صدور اوامر را خدای خوب و مهربان می‎داند و از این راه، از نظریۀ امر الاهی در قلمروی لزوم اخلاقی دفاع می‎کند. آدامز با محدود کردن این نظریه به قلمروی لزوم اخلاقی و پیش‎فرض گرفتن برخی مفاهیم ارزشی دربارۀ خدا، سعی در استحکام این نظریه کرد. وی برای جمع بین وابستگی اخلاق به خداوند و پرهیز از اشکال خودسرانگی اخلاقی، از مفهوم «خوبی»، تبیینی دینی بدون استفاده از نظریۀ امر الاهی ارائه می‎دهد. او گرچه خوبی اعمال را وابسته به امر الاهی نمی‎داند، ولی با توجه به شاخصه‎های معناشناختی خوب، مناسب‎ترین نامزد برای ماهیت خوبی را ذات خداوند دانسته، خوبی هر چیز دیگر را در شباهت به او توصیف می‎کند و از این راه، در تبیین متافیزیکی خوبی، از نظریۀ شباهت به خدا دفاع می‎کند. خوبی مورد نظر آدامز خوبی ابزاری یا شخصی نیست، بلکه خوبی‎ای است که به جهت ذاتش به آن عشق ورزیده می‎شود و متعلق تمجید و تحسین ما قرار می‎گردد. تعبیر آدامز از این خوبی، «فضیلت» (excellence) است.دیدگاه‎های آدامز در اخلاق ترکیبی از دیدگاه‎های افلاطونی و الاهیاتی است. نظریۀ ارزش او تا حد زیادی الگوگرفته از نظریۀ مثل افلاطون است، با این تفاوت که مثال اعلی از نظر آدامز، خوب متعالی، یعنی خداوند، است. آدامز ضمن آنکه از واقع‎گرایی در اخلاق دفاع می‎کند، مخالف دیدگاه‎های طبیعت‎گرایانه و حامی تبیین‎های فراطبیعی و الاهیاتی در اخلاق است.
عوالم ممکنه و نظام احسن در فلسفه ی لایب نیتس و اندیشه کلامی طوسی و رازی
نویسنده:
عبداله تراوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: مسأله عوالم ممکنه و نظام احسناز آن جا شروع می شودکه این جهان، موجد و سبب کافی برای به وجود آمدن می خواهد؛ لایب نیتس، در این باره، اثبات می کند که این جهان، از جواهر فرد، تشکیل شده است وخالق آن داری کمال مطلق است؛ سبب کافی برای به وجود آمدن جهان ما، احسن بودن نظام آن است. در اندیشه طوسی، جهان به دون اثبات خالق خود کفا، به وجود نمی آید و کمال مطلق بودن او،اقتضا می کند جهانی را خلق کند که دارای نظام احسن است. امّا فخر الدّین رازی، با اثبات خالق دارای کمال مطلق برای جهان ما،به امکان خلق هزاران جهان دیگر،پی می برد. لایب نیتساز بحث جوهر فرد، به وجود خالق، پی برد، امّا فخر رازی، از بحث جوهر فرد، به اثبات خلأ و امکان خلق هزاران، جهان، پی برد؛ پس مقصدشان فرق می کند. امّا در بحث اثبات خالق دارای کمال مطلق، لایب نیتس با دو همتای خود، هم زبان و هم مقصد اند. امّا در بحث عوالم ممکنه و نظام احسن،طوسی و لایب نیتس هم مقصد می شوند؛ زیرا هر دو، می خواهند اثبات کنند که کامل مطلق، فقط جهانی دارای نظام احسن، خلق می کند. امّا فخر الدّین رازی مقصد او، این بود که طبق کمال مطلق خالق، امکان دارد، هزاران جهان را خلق شود و احسن بودن یک جهان، لزومی ندارد.
تبیین و تحلیل مراتب بندگی در اندیشه مولانا و فخر رازی با تأکید بر مثنوی و تفسیر کبیر
نویسنده:
ابراهیم نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
براساس آیات قرآن، جهان هدفمند و برای انسان آفریده شده است. خلافت و آزمون الهی، رسیدن به رحمت خداوند، عبادت و معرفت، تفکّر، تعقّل، تقوا، تذکّر، هدایت، رستگاری و نجات و رسیدن به مقام عبودیّت از مهمترین اهداف آفرینش انسان است.درجات عبودیّت تابع درجات معرفت عبادت کننده و میزان توجه او به خداوند است. این پژوهش به تبیین و تحلیل ماهیّت بندگی و مراتب آن از دیدگاه دو اندیشمند و مفسّر قرآن کریم، براساس دو کتاب مثنوی معنوی و تفسیر کبیر می‌پردازد. با تأمّل در سخنان مولوی و فخر رازی در می‌یابیم که آن دو به طور کلی عبودیّت را دارای سه مرتبه می‌دانند: عامیانه، عالمانه و عارفانه. رکن اساسی عبودیّت از نظر آنها معرفت است، از این رو عبودیّت عامیانه را مصداق عبادت واقعی ندانسته و عبودیّت را در دو قسم اخیر مندرج می‌دانند. همچنانکه انسانها از نظر ایمان به خدا و تقوا و کمال قوای نظری و عملیِ نفس در سطوح و مراتب متفاوتی قرار می‌گیرند، از نظر بندگی نیزدارای مدارج و مراتب متفاوت هستند. ازدیدگاه آنها بندگی الهی نحوه‌ای از زندگی است و حقیقت آن چیزی جز تسلیم در برابر‌ آموزه‌های دینی نیست. هرکس به بندگی خدا جهت رسیدن به سعادت و لذت دنیوی یا اخـــــروی، تن دهد معــــــبود حــــقیقی او همان سعـــــادت و لذّت می‌باشد نه خداوند متعال، چنیـن فـردی خدا را ابزاری برای رسیدن به مقصود و مطلوب خود قرار داده است، بندگی این دسته عمدتاً از سر تقلید و به دور از معرفت، و پایین‌ترین درج? بندگی است. افرادی که با تن‌دادن به بندگی خدا خواستار شرافت وجودی هستند و در واقع می‌خواهند با انتساب به خدا به عظمت و جایگاه شریفی برسند، گرچه نسبت به مرتبه قبلی برترند، ولی در اینجا نیز مطلوب بالذات غیر خداست، بنابراین عبودیّت حقیقی محسوب نمی‌شود، برترین مرتب? بندگی خداوند، عبارت است از عشق به حق‌ از آن رو که او اِله بوده و دارای جلال و عزّت و هیبت، و شایسته عبودیّت است. این مرتبه از بندگی حاصل نمی-شود مگر با پیدایش عشق به خدا، و عشق تنها از رهگذر شناخت معبود پدید می آید. از عمده-ترین تفاوتهای فخر و مولوی در مسأل? مذکور، می‌توان به تأکید فخربر عقلانیّت و انحصارگرایی دینی در نیل به مدارج عالیّ? بندگی و تمرکز بر مبانی کلامی و جبری دانستن مراتب فوق، و در مقابل، تأکید مولوی بر عشق و پذیرش نوعی کثرت‌گرایی دینی در وصول به درجات بندگی و بهره‌گیری از مبانی عرفانی و اختیاری دانستن سلوک الی الله اشاره کرد.
نقش اخلاق فضیلت در مسئله معنای زندگی
نویسنده:
صدیقه آقایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده اخلاق فضیلت به عنوان یکی از رویکردهای اصیل و تاریخی به اخلاق با ویژگی‌هایی همچون توجه به ظرفیت‌های متنوع انسانی، فضیلت و شکوفائی آدمی و بالاخره غایت سعادت و کمال و اصل اعتدال که همسوئی زیادی با آموزهای دینی دارد، بر چگونه زیستن بیش از چگونه عمل کردن بنا نهاده شده است. از طرف دیگر پرسش از معنای زندگی هم در واقع پرسش از ارزش زیستن است. یاس و ناامیدی از مولفه‌های بی‌معنائی و پوچی زندگی است که امروزه به عنوان یکی از مهمترین چالش‌های حیات آدمی درآمده است.در این تحقیق دو مکتب رقیب وظیفه‌گروی و سودگروی و ظرفیت آنها برای فائق آمدن بر چالشبی‌معنائی و پوچی بررسی و در نهایت نقد می‌شود و همچنین طرحهای مختلفی که برای رهایی از اینبی‌معنائی ارائه شده است تبیین و نقد می‌شود. سپس نظریه اخلاق فضیلت (ارسطویی و نوارسطویی) و دینی، مورد تحلیل دقیق قرار گرفته، این نتیجه حاصل می‌شود که در پرتو نظریه اخلاق فضیلت دینیمی‌توان افزون بر استفاده پرورش همه قوای انسان (عقلانی و عاطفی) و همه غایات کمالی او (مانند معرفت، لذت و ... ) بدون اینکه محصور در یک جنبه از جوانب شخصیتی و یا یک غایت از غایات آدمی باشد با توجه به فضیلت‌های دینی مانند ایمان و تقوا به عنوان مولفه‌های سعادت، که البته در چارچوب تقرب الی الله اعمال می‌شود به معنای زندگی دست یافت. روشن است که تحصیل معنا برای زندگی آدمی در صورتی است که آدمی به سعادت دست یابد و البته چنین چیزی از رهگذر انتخاب و اراده خود انسان است و این خود فرد است که انتخاب می‌کند که در مسیر هدایت واقع شود یا ضلالت.کلید واژه ها: اخلاق فضیلت، معنای زندگی، سعادت، فضیلت و احساس پوچی
اصول اخلاق پزشکی در تمدن اسلامی و باز اندیشی آن‌ها در پرتو آیات قرآن و روایات اسلامی
نویسنده:
اکبر آقایانی چاوشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر به روش ترکیبی (توصیفی، تحلیلی و نقدی) و میان رشته ای از طریق جستجو و تتبع در آثار پزشکان معروف دوره اسلامی (از قرن اول تا قرن چهاردهم هجری)، همچون علی بن ربّن طبری، رُهاوی، زکریای رازی، ابن الجزار، مجوسی اهوازی، ابن سینا، جرجانی، عقیلی خراسانی، عساف، ابن میمون و محمود اعتمادیان، اصول هشتگانه‌ای را در آموزه‌های اخلاقی آن‌ها شناسایی و بیان می کند که عبارت است از: اصل توکل به خدا، سود رسانی، عدم آسیب‌رسانی، امانت‌داری، عدالت، احسان، شفقت و احترام به استقلال فرد و خود‌مختاری. مجموعه این اصول را می‌توان اخلاق پزشکی تمدن اسلامی نامید که البته از میان آن‌ها اصل احترام به استقلال فرد یا خود مختاری، در آثار سده اخیر مطرح شده است.بررسی و تحلیل محتوایی اصول نامبرده با محوریت قرآن کریم و روایات اسلامی حاکی از آن است که اصول مذکور تحت تأثیر دو عامل در میان پزشکان دوره اسلامی معمول بوده است. نخست آراء و افکار پزشکان یونانی و دوم آموزه‌های اخلاقی دین مبین اسلام، که سهم آن به‌مراتب افزون‌تر از عامل نخستین است. اگرچه کلیت اصولی که در آثار پزشکی مسلمانان به آن‌ها اشاره شده با آموزه‌های اسلامی قابل انطباق است، لیکن به دلیل عدم اشاره به مستندات قرآنی و روایی و بسنده کردن به توصیه‌ها و دستورالعمل‌های کلی، ازجامعیت لازم و کافی برخوردار نیست. این اصول در مقایسه با اصول چهارگانه اخلاق زیستی غربی، چند مزیت دارد که مهم‌ترین آن‌ها جایگاه محوری خداوند و تقوای الهی است. علاوه بر آن توجه به چهار اصل دیگر یعنی اصل توکل به‌خدا، امانت‌داری، احسان‌ و شفقت که در اخلاق زیستی غربی از آن‌ها غفلت شده است از مزیت‌های اخلاق پزشکی دوره اسلامی به‌شمار می‌رود.گرچه می‌توان برای اصول چهارگانه اخلاق زیستی غربی نیز در میان آیات و روایات، مستندات و شواهدی یافت، ولی با ملاحظه آیات و روایات در می‌یابیم که این اصول از دیدگاه اسلامی کافی نیست و اصول اخلاق پزشکی اسلامی مواردی افزون بر اصول چهارگانه دارد؛ لذا باید آن‌ها را در قالب هشت اصل فوق‌الذکر ترتیب داد. درباره نظام اخلاق اسلامی و نحوه تبیین هنجارهای اخلاقی، با ملاحظه گرایش‌های مختلف در اندیشه اسلامی، بهترین تحلیل این است که نظریات اخلاقی مسلمانان نظریاتی ترکیبی است که در آن‌ها نتیجه‌گرایی و فضیلت‌گرایی غلبه دارد.
بررسی ارتباط ضرورت با گزاره پیشینی
نویسنده:
سید احمد غفاری قره باغ,محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
حقوق حیوانات از منظر اسلام
نویسنده:
محسن جوادی,اصغر مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نظریه فطرت و بازتاب های آن در حوزه اخلاق و سیاست
نویسنده:
فاطمه رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه فطرت موضوعی انسان شناختی است و از سابقه دیرینی برخوردار است. این موضوع در طول تاریخ توسط اندیشمندان غربی و اسلامی با صراحت و یا به صورت ارتکازی مورد توجه قرار گرفته است و پیرامون آن نفیاً و اثباتاً بحث شده است. این نظریه دارای ابعاد گوناگونی است و از منظرهای مختلف می‌تواند بررسی شود. آنچه در این پژوهش مورد توجه بوده و به تبیین آن پرداخته شده است، بررسی موضوع از دو منظر بوده است یکی بررسی و تحلیل خودِ نظریه فطرت و چیستی و گستره آن و طرح دیدگاههای موافق و مخالف در مورد آن است. و در بخش دیگرِ پژوهش، با فرض اثبات و پذیرش نظریه فطرت، نگاه کاربردی به آن شده و بازتاب آن در دو علم اخلاق و سیاست بررسی شده است. برای دست یابی به این منظور ابتدا به تحقیق در بازتابهای آن در حوزه اخلاق پرداخته شده و بازتاب نظریه فطرت در دو بخش مبانی واصول و مکاتب اخلاقی بررسی شده است. در مبانی واصول ثابت شده که نظریه فطرت می‌تواند واقع گرائی ومعرفت گرائی اخلاقی را تقویت کرده و نیز موجب به اثبات رساندن مطلق گرائی در اخلاق شود. همچنین ثابت شده که یکی از بازتابهای نظریه فطرت می‌تواند فراگیری وجهانی شدن آموزه‌های اخلاقی باشد و یکی دیگر از بازتابها در اصول ومبانی این است که نظریه فطرت مبنائی برای توجیه بهتر اخلاق دینی است. در بخش مکاتب اخلاقی نیز به بررسی بازتاب نظریه فطرت در مکاتب اخلاقی فضیلت گرا ، وظیفه گرا، سودگرا ودیدگاه اخلاقی جمع گرا پرداخته شده و حاصل این بررسی این شده است که در مکتب فضیلت گرائی اعم از فضیلت گرایان غربی و اسلامی، از بررسی آثارشان این نتیجه به دست آمده است که این نظریه به وضوح در شکل گیری مکتب اخلاقی آنها مؤثر بوده است. و اندیشمندان فضیلت گرای غربِ قبل از عصر مدرن چون افلاطون و ارسطو و نیز متفکران فضیلت گرای قرن بیستم همچون آیرس مرداک، السدیر مک اینتایر و پینکا فس و ... متأثر از این نظریه آراء اخلاقی خود را مطرح کرده اند. همچنین در مکاتب اخلاقی دیگر نشانه و ادله فراوانی مبنی بر حضور نظریه فطرت در آثار اخلاقی آنها مشاهده و به اثبات رسیده است. در آثار اندیشمندان اسلامی نیز که عموماً فضیلت گرا و یا جمع گرا هستند بحث فطرت به صراحت و قطعیت بیشتری مطرح شده است به گونه ای که ثابت شده، بزرگانی چون حضرت امام و آقای مصباح یزدیو ... پایه مباحث اخلاقی خود را بر اساس این نظریه بنا کرده اند.در بخش دیگراین پژوهش بازتاب نظریه فطرت در حوزه سیاست بررسی شده است و ضمن اذعان به این نکته که قلمرو مباحث سیاسی بس گسترده وطرح بحث فطرت در همۀ زمینه‌ها امکان پذیر است، بازتاب نظریه فطرت در حوزۀ فلسفۀ سیاسی مورد توجه قرار گرفته و در دو بخش مبانی و مسائل فلسفه سیاسی بازتاب نظریه فطرت بررسی شده است. در حوزۀ مبانی، از میان مبانی گوناگون، به مبانی معرفت شناسی وانسان شناسی پرداخته شده است ودر بحث مسائل، بازتاب نظریۀ فطرت در مسئلۀ آزادی، مساوات، غایت گرائی در سیاست و نیز مسئله کارکرد دولت بررسی شده است
  • تعداد رکورد ها : 338