جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1712
شرایط امکان دین در فلسفه استعلایی کانت
نویسنده:
نویسنده:مرتضي روحاني راوري؛ استاد راهنما:سيدحميد طالب زاده,امير عباس علي زماني؛ استاد مشاور :احد فرامرز قراملكي
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
کانت به عنوان یکی از مهمترین فیلسوفانتاریخ اندیشه که در دوره مهم و حساس روشنگری می‌زیسته است، با طرح اندیشه نقدیمسیر فلسفه را دگرگون ساخت و در این میان بسیاری از مفاهیم همبسته با فلسفه والهیات دچار تغییر و تحول شدند. کانت معتقد بود که امکان اثبات وجود خدا در حوزهعقل نظری ممکن نیست و بر همین اساس مفاهیم پیوسته با خدا یعنی دین، ایمان و الهیاتهم دگرگون شدند. تفسیر خاص کانت از ایمان و الهیات و دین کاملاً متناسب با فضایعصر روشنگری است. روشنگری براساس تفسیر ما در روش نیوتن تجلی یافته و دقیقاً ازهمین مجرا بر کانت هم اثرگذار بوده است. در واقع کانت به عنوان یک فیلسوف سعی داردتا آنچه را که در آن دوره در قالب و رنگ و رویی جدید محقق شده است را صورت بندیفلسفی کند. کانت در این راستا نسبت دین و الهیات نظری را قطع کرد، به دین تاریخی ودستگاه کلیسایی تاخت، اخلاق را بر محوریت انسان بازطراحی کرد و دین عقلانی ناب رابراساس همان اخلاق بنیان نهاد. در این میان دیگر جایی برای شریعت، وحی و معجزهباقی نماند. کانت با تفسیری جدید مسیحیت را نیز الگویی از دین طبیعی اخلاقی می‌دانستو هر آنچه که خارج از حیطه عقل یا همین دین عقلانی ناب بود، به کناری گذاشت.
مبادی اخلاق از نظر علامه طباطبایی و ایمانوئل کانت
نویسنده:
نویسنده:نساء مقدم حسینی؛ استاد راهنما:محمدرضا عبداله نژاد,مسعود امید
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمانوئل کانت فیلسوف شهیر آلمانی، در مبانی اندیشه خود، به بحث اخلاق توجه کرده است. وی با ترسیم منظومه فکری خود، بر این باور است که اخلاق مداری فراتر از هر گونه امر طبیعی یا مافوق طبیعی است. وی با تلاشی که در راستای خلوص اخلاق به انجام رسانده، بر این رای حکم کرده که تنها و تنها اراده خیر است که می‌تواند به دور از هر شائبه غیر اخلاقی باشد. علامه طباطبایی نیز از جمله فیلسوفان مسلمانی است که در آموزه های خود، بر موضوع اخلاق مداری تاکید فراوان کرده است. علامه در مقایسه با کانت، از مرحله ای متعالی تر در اخلاق، سخن به میان می‌آورد. بررسی مبادی اخلاق در دیدگاه های علامه و کانت، ما را به فهم صحیح تری از جایگاه اخلاق در نزد ایشان نیز رهنمون می‌کند. هدف تحقیق در این پژوهش مقایسه مبادی اخلاقی از دیدگاه ایمانوئل کانت و محمد حسین طباطبایی می‌باشد. روش تحقیق بکار رفته در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی می‌باشد. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از: منابع مختلف دست اول و دست دوم در دسترس شامل کتب، مقالات، مجلات و سایت های معتبر علمی. روش جمع آوری اطلاعات سندکاوی و فیش برداری منظم و تدوین آنها بوده است. نتیجه یافته های این پژوهش در پی سوالات تحقیق به شرح زیر است: کانت و علامه طباطبایی در رابطه با مبادی اخلاق دارای اختلاف هستند، کانت مبادی اخلاق را از قضایای ترکیبی پیشین می‌داند که زائیده عقل انسانی می‌باشد و طباطبایی مبادی اخلاق را به مسائل دنیوی و اخروی نسبت میدهد.
بررسی تطبیقی اثبات وجود خدا از دیدگاه ملاصدرا و عقل‌گرایان (دکارت، هگل، کانت)
نویسنده:
نویسنده:عباس ساعدی؛ استاد راهنما:مهین کرامتی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از این تحقیق، بررسی تطبیقی اثبات وجود خدا از دیدگاه ملاصدرا و عقل‌گرایان (دکارت، هگل، کانت)، می‌باشد. مسئله وجود خدا از بنیادی‌ترین مسائلی است که در زندگی هر انسانی وجود دارد و در سایه اعتقاد به وجود خدا است که اعمال و رفتار انسان صبغه خاصی پیدا می‌کند؛ اگر هم به خدا اعتقاد نداشت باز اعمال و رفتارش رنگ ‌و ‌بویی دیگر می‌گیرد. روش تحقیق، تحلیلی – توصیفی و نحوه تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به‌صورت کیفی است. یافته‌ها نشان می‌دهد که دکارت، اثبات خدا را طبق برهان‌های خود، بدیهی می‌داند که در برخی از مباحث مثل واجب‌الوجود و برهان امکان وجود بی‌شباهت با ملاصدرا نیست. فلسفۀ هگل، عمدتاً فلسفه‌ای است؛ مبتنی بر تجربه و وظیفۀ فلسفه شناخت خداست. هگل، برخلاف ملاصدرا که در اثبات خداوند دیدگاه متکلمان اسلامی را دارد؛ تنها از خداوند به خودآگاهی کلی (و معقول)، نام می‌برد و در نهایت با بیان روح‌القدوس، خدای فلسفی را اثبات می‌کند. ملاصدرا برخلاف کانت که سیر برهان‌های اثبات خدا را بر مسیر «براهین وجودی»، «براهین جهان‌شناختی» و در نهایت «براهین کلامی طبیعی»، می‌داند؛ با تمسک به ادله‌ای مثل برهان صدیقین، خود را «معتقدی جزمی» می‌داند که از منظر عقل نظری خداوند را اثبات می‌کند. فرض ضرورت وجود خداوند از منظر کانت، متناسب با عقل عملی و اخلاق است و خدای نظری را غیرقابل اثبات می‌داند. نتیجه تحقیق، نشان می‌دهد که برخی نظریات ملاصدرا با دکارت، قابل تطبیق است؛ ولی کلیات نظرات وی با هگل و کانت، تعارض‌های فراوانی که ناشی از توجه ملاصدرا به عقل نظری و متکلمی است؛ دارد.
کانت، قانون طبیعی، و مسئله هنجارگرایی در اخلاق کاتولیک [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
John Robert Crowley-Buck
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی مسئله هنجارگرایی در بازتاب اخلاقی کاتولیک قرن 21 می پردازد. در حالی که امروزه سنت حقوق طبیعی، پرسش هنجاری را در اخلاق کاتولیک بر حسب ایماگو دی (Imago Dei) طرح می‌کند و پایه‌گذاری می‌کند، این پروژه فلسفه اخلاقی امانوئل کانت و چالشی را که در برابر ادعای قانون طبیعی برای هنجاری بودن مطرح می‌کند، بررسی می‌کند. به طور خاص، این پایان نامه استدلال می کند که در اخلاق کانت، به پرسش هنجاری به جای ایماگو دی، به شأن انسانیت پاسخ داده می شود و کرامت انسانیت زمینه ای مرتبط تر، قابل اشتراک و هنجاری برای تأمل اخلاقی است. برای این منظور، پروژه با یک خلاصه سیستماتیک از جایی که ما امروز خود را با توجه به سنت قانون طبیعی در اخلاق کاتولیک می‌یابیم، آغاز می‌شود. با شروع با سنت توماس آکویناس، این خلاصه چند نفر از صداهای برجسته در گفتمان اخلاقی کاتولیک معاصر، و همچنین برداشت آنها از سنت قانون طبیعی را برجسته خواهد کرد. سپس اخلاق فلسفی امانوئل کانت و تفسیر پروژه کانت ارائه شده توسط کریستین کورسگارد را مورد بازجویی قرار خواهد داد و توجه ویژه ای به بیان کانت و قرائت کورسگارد از "فرمول انسانیت" داده می شود. - اخلاق کانتی یا قانون طبیعی - به عنوان مناسب‌ترین چارچوب برای مفهوم‌سازی قوی کرامت، انسانیت و مسئله هنجاری عمل خواهد کرد. حرکت نهایی در این پروژه به گفتمان حقوق بشر می پردازد تا نیاز در اخلاق کاتولیک برای تغییر از قانون طبیعی به اخلاق کانتی را نشان دهد. اگر این تغییر در بازتاب اخلاقی از قانون طبیعی به کانت انجام شود، به اخلاق کاتولیک اجازه خواهد داد که در قرن بیست و یکم مرتبط، قابل اشتراک‌گذاری و هنجاری باقی بماند.
اطلاق و نسبیت در فلسفه اخلاق ازدیدگاه کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:صادق شهرکی؛ استاد راهنما:حمید اسکندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اینجا ما به دنبال تبیین اصول اخلاقی و آموزه‌های اخلاقی و رابطه آن با بحث اطلاق و نسبیت اخلاق هستیم و با بررسی اصول اخلاقی کانت و مرحوم علامه طباطبایی دیدگاه های این دو اندیشمند را در ذیل این مساله توضیح می‌دهیم. همانطور که می دانید مبحث اخلاق دارای اهمیت فراوانی است و دیدگاه مختلفی در این باره بیان شده و اکنون ما به دنبال این هستیم که بیان کنیم مباحث اخلاقی چه رابطه ای با بحث مطلق گرایی و نسبی گرایی اخلاق و مبحث ارزش شناسی گزاره‌‌‌های اخلاقی و کارکرد عقل عملی دارد. در ادامه به صورت مختصر دیدگاه کانت و علامه طباطبایی را بیان می کنیم و با بیان محورهای اشتراک و افتراق این دو اندیشمند، نشان داده می شود که بسته به مفهوم احکام اخلاقی، آیا می‌توان هر یک از این دو اندیشمند را قائل به مطلق گرایی اخلاق یا نسبیت گرایی اخلاق دانست، زیرا هر دو اندیشمند برآن هستند که عقل عملی با معیارهای عقلانی خود می‌تواند خوبی و بدی اعمال را تشخیص دهد. در عین حال چنین به نظر می‌رسد که این دو اندیشمند عقل را به منزله منبع اصلی شناخت احکام ارزشی می دانند که باعث شناخت امور اخلاقی می‌شود. در اینجا باید گفت دیدگاه کانت بر اساس مطلق گرایی پایه گزاری شده و همچنین وی امر مطلق را به عنوان یگانه اصل اخلاقی می داند. در صورتی که در دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی چنین به نظر می رسد که وی اخلاق را به صورت نسبی می داند که از مقوله اعتبار است و تاکید می کند افراد بر اساس مقصد و هدف خود ، یک امر را خوب و یک امر را بد می دانند. در پایان به کاستی‌ها و انتقاداتی که به این دو دیدگاه وارد شده است می پردازیم و نتایج حاصل شده از بررسی این دو دیدگاه، کانت و مرحوم علامه طباطبایی در بحث اخلاق را نشان می دهیم.
جایگاه عقل در نظام اخلاقی علامه طباطبایی و کانت
نویسنده:
نویسنده:مریم قلاسی؛ استاد راهنما:محمد کاظم علمی سولا؛ استاد مشاور :مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل عملی و کارکرد آن یکی از کهن‌ترین مسائل تاریخ تفکر بشری است که تا عصر حاضر همواره مورد توجه و چالش اندیشمندان غربی، شرقی و اسلامی بوده است. این رساله، رسالت عقل در اخلاق را از جنبه‎های مختلف ازجمله تکون مفاهیم اخلاقی ، تأثیر انگیزشی آن و بررسی کفایت آن برای اخلاقمند شدن را از دیدگاه دو فیلسوف اسلامی و غربی، علامه طباطبایی و کانت، مورد بررسی و تحلیل و نقادی قرار می‌دهد. و مدعی است که علامه طباطبایی در حوزه اخلاق، چه در مقام شناسایی احکام و فضائل اخلاقی و چه در مقام عمل کردن بدان‌ها، علاوه بر عقل عملی، بر نقش دین تأکید می ورزد در نتیجه عقل بشر را برای اخلاقمند شدن کافی ندانسته و علاوه بر عقل، دین را در این زمینه راه گشا می‌داند. در حالیکه کانت در اخلاق چه در حوزه شناسایی و چه در حوزه انگیزشی قائل به خودبسندگی عقل عملی است و در نتیجه قائل به کفایت عقل در اخلاقمند شدن است و به این ترتیب به استقلال اخلاق از دین اذعان می‌کند. این رساله درصدد است با توصیف مستند و جامع وجوه تفارق و تشابه نظریات علامه طباطبایی و کانت درباره جایگاه عقل در اخلاق، به تحلیل و نقادی نظرآن‌ها پرداخته و معلوم دارد که ادعای کدام فیلسوف درباره چنین رسالتی برای عقل از استحکام بیشتری برخوردار است.
روابط بین المللی کانت: الهیات سیاسی صلح جاودان
نویسنده:
Seán Molloy
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
University of Michigan Press ,
چکیده :
چکیده ماشینی : دیوانگی گناه است افراد دارای ناتوانی های عاطفی دوری می شوند. بیماری روانی مشکل کلیسا نیست. هر سه ادعا اشتباه است. در جنون، هدر اچ. vacek تاریخچه واکنش های معترضان به بیماری روانی در آمریکا را دنبال می کند. او نشان می دهد که چگونه دو نیروی متمایز برای خنثی کردن مراقبت مسیحی از کل شخص ترکیب شده اند. حرفه ای شدن پزشکی برای محدود کردن حوزه اقتدار مسیحی به قلمروهای خصوصی و معنوی کار کرد و شفا و مراقبت - اعم از جسمی و روانی - را به متخصصان سکولار و پزشکی واگذار کرد. میراث الهیاتی که بیماری را با گناه مرتبط می‌کرد، به همان اندازه تأثیرگذار بود، انگ اجتماعی اطراف افراد مبتلا به یک بیماری روانی را عمیق‌تر کرد. کلیسای معترض که تمایلی به درگیر کردن مبتلایان نداشت تا مبادا آن را نیز آلوده به معاشرت کند، به میل خود مراقبت از افراد مبتلا به بیماری روانی را به متخصصان سکولار واگذار کرد. در حالی که بی توجهی قاعده کلی را تشکیل می داد، پنج استثناء تاریخی از الگوی بی توجهی خوش خیم نمونه ای از تلاش های معترضان برای ادعای پاسخی کاملاً مسیحی است. بررسی دقیق زندگی و کار روحانی استعماری، بنجامین راش، پزشک دوران انقلابی، دوروتیا دیکس فعال قرن نوزدهم، کشیش و بیمار آنتون بویزن، و روانپزشک کارل منینگر، هم محدوده و هم پیشرفت مراقبت معترضان را ترسیم می کند. vacek وقایع نگاری تلاش های معترضان برای ایجاد حس الهیاتی از بیماری (مادر)، ساختن مراقبت به عنوان شغل مسیحی (عجله)، حمایت از درمانده ها (dix)، بازپس گیری اقتدار مذهبی (boisen)، و درخواست برای افراد مبتلا به بیماری روانی است. (منینگر). روایت تاریخی واچک مبنایی برای تأمل الهیات او در مورد مراقبت مسیحیان معاصر از افراد مبتلا به بیماری روانی و درک مسیحی از بیماری روانی است. با نشان دادن گرانش آنچه در برنامه‌های روحانی و جماعت ظاهر شد – و ناکام ماند – بررسی می‌کند که چگونه مسیحیان باید در خطوط همیشه در حال تغییر اقتدار فرهنگی حرکت کنند و از کسانی که رنج می‌برند مراقبت کنند.
غیر از دانای کل: تفسیر و دفاع از رد مفهوم استدلال محدود ارسطو توسط کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Nathan R. Colaner
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : اگرچه دانایی واقعی انسان غیرقابل تصور است، اما مشخص نیست که محدودیت در اندیشه به چه معناست. یکی از کمک های مهم کانت به معرفت شناسی، بازتعریف او از حدود اندیشه بود. زمانی که شهود انسانی و پذیرا و شهود خلاقی را که موجودی نامتناهی خواهد داشت، در مقابل هم قرار می‌دهد، در این مورد صریح است. مهم این است که قضاوت و استدلال فقط برای ذهنی لازم است که ابتدا از طریق حس تحت تأثیر یک شیء قرار می گیرد، که برای موجودی با شهود خلاق صدق نمی کند، زیرا این نوع شهود، عین خود را ایجاد می کند. این بدان معناست که عقل خدای کانت از نظر نوع از عقل انسانی متمایز است، زیرا قضاوت و استدلال اساساً فعالیت های محدودی هستند (یا آنچه من «غیر دانای کل» می نامم). آنها در حال حاضر شواهدی از یک شناخت محدود و انسانی هستند. در مقابل، ارسطو استدلال می کند که شناخت انسان - فراتر از ظرفیتش برای گفتمان - قادر به تأمل است. همانطور که خواهیم دید، ارسطو استدلال می کند که تفکر الهی است، و بنابراین یک عقل محدود می تواند بسته به کیفیت زندگی متفکرانه فرد، کم و بیش شبیه به یک عقل دانای کل شود. در این اثر، من می‌خواهم 1) ثابت کنم که کانت و ارسطو مفاهیم ناسازگاری از نادانی دارند، 2) تعهدات معرفت‌شناختی را که انگیزه مواضع رقیب آنها در مورد غیرعلم مطلق است، ردیابی کنیم، 3) نشان دهم که دیدگاه‌های خاص آنها در مورد مشروعیت مابعدالطبیعه قضاوتها تفسیرهای خاص آنها از نادانی را پیش فرض می گیرند و 4) استدلال می کنند که کانت تحلیل برتری از نادانی ارائه می دهد.
دین اخلاقی: هرمنوتیک زندگی اخلاقی ریکور متأخر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
James C Carter
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه با نوشته های بعدی پل ریکور درگیر است تا فلسفه او را به عنوان یک کل درک کند. بازسازی هرمنوتیک زندگی اخلاقی ریکور سهم قابل توجهی از او را در فلسفه دین معاصر نشان می دهد. هدف این هرمنوتیک تبیین دین اخلاقی است که انسانها را به طور جهانی بر اساس زندگی مشترک آنها به عنوان موجودات توانا به هم پیوند می دهد. برای تسهیل این هرمنوتیک، نشان خواهم داد که خوانش گزینشی از فلسفه ریکور، نقش محوری «اخلاق کوچک» او را در پل زدن آثار بعدی و قبلی‌اش آشکار می‌کند. انسان توانا (l'homme capable) در ریکور متأخر باید هم در رابطه با «اخلاق کوچک» و هم با معماری دین اخلاقی درک شود. تبیین هدف (تلوس) زندگی اخلاقی و هنجار («قانون اخلاقی») دین اخلاقی از «اخلاق کوچک» به نقش مهم ارسطو و کانت در معماری ریکور اشاره دارد. خود ریکور «معماری» را در اصطلاح کانتی به عنوان یک چارچوب انتقادی تعریف می‌کند، در حالی که برداشت متافیزیکی اسپینوزا از تلاش عقلانی (conatus) برای زندگی در کمال آن را به کار می‌گیرد. مفاهیم اصلی برگرفته از اسپینوزا، ارسطو و کانت در بازسازی کنونی هرمنوتیک ریکور مستتر هستند. سه بعد از زندگی اخلاقی در متافیزیک اسپینوزا، انسان‌شناسی ارسطو و فلسفه اخلاق کانت ظهور می‌کند و معماری ریکور را به ما می‌دهد. از نظر ریکور، هدف اخلاقی مبتنی بر متافیزیک توانایی انسان است و ماهیت خواستار «قانون» دین را اخلاقی می کند. این دین زندگی خوب را هدف تلاش انسان فرض می کند. اما به طور اساسی، این تز «پیکان دینداران» (la flèche du religieux) را آشکار می‌کند، زیرا سوژه‌های توانا را برانگیخته می‌کند تا زندگی را با و برای دیگران در نهادهای عادلانه در آغوش بگیرند. در نتیجه، زندگی به عنوان قلب دین اخلاقی ریکور آشکار می شود.
دین و ارزش ها از دیدگاه کانت و فیلسوفان نو کانتی
نویسنده:
طیبه ماهروزاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
کانت عقل را به عقل نظری و عقل عملی تقسیم کرده است. او در عقل عملی، به تاسیس نظامی اخلاقی همت گمارد که بنیان آن بر قضایای اخلاقی پیشینی استوار بود. کانت با تقسیم عقل به نظری و عملی حیطه ی دانش را از ارزش جدا ساخت. ادیان الهی و برخی از فلاسفه ی اخلاق، دین را مقدم بر اخلاق دانسته و اخلاق را بر پایه ی دیانت استوار ساخته اند؛ در حالی که کانت تلاش نمود تا دین را بر پایه ی اخلاق استوار سازد و بنیاد دین را از الهیات به اخلاق، و از عقاید به رفتار تغییر دهد. با ارائه ی نظریات کانت، دین از حوزه ی استدلال بیرون رفت و صرفا از سنخ اخلاق به شمار آمد. بدین سان، زمینه ی لازم برای جدائی دیانت از علم و نیز جدائی دین از شئون مختلف اجتماعی فراهم شد. در میان فیلسوفان نوکانتی، ویندل باند ارزش ها را اساسی ترین مسئله در فلسفه می دانست. وای هین گر معتقد است آن چه برای ما ارزش مند است، در عالم واقع بی اهمیت است. هوف دینگ درباره ی واقعیت نهائی تردید دارد، اما آدمی را به تحقق بخشیدن ارزش ها می خواند. کوهن و دیگر فیلسوفان مکتب ماربورگ به نظریه ی حلولی که بر اساس آن دین و اخلاق یکی شناخته می شود، باور دارند. چنین دیانتی، قاعدتا، یا بدون خدا است و یا خدائی دارد که بیش از یک مفهوم نمی تواند باشد؛ یعنی دین تهی از باورهای متعالی.
  • تعداد رکورد ها : 1712