جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور اعلام
>
سروش, عبدالکریم (Abdolkarim Soroush؛ فیلسوف ایرانی معاصر، صاحب نظریه قبض و بسط شریعت(شریعت صامت)، صراط های مستقیم(کثرت گرایی دینی)، رؤیاانگاری وحی و...، از افراد منتسب به حلقه کیان؛ از نواندیشان دینی), -1324 ش.
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
تعداد رکورد ها : 291
عنوان :
در گفتگو با دکتر عباس جوارشکیان بررسی شد؛ تقدسزدائی دینی در معرکه کرونا: جدا کردن خدا از متن زندگی، آخرین قطعه از پازل اندیشه دکتر سروش
نویسنده:
عباس جوارشکیان
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
ویروس کرونا
,
دین و کرونا
,
کرونا و خدا
چکیده :
شبکه اجتهاد: پس از شیوع ویروس کرونا در کشور، دکتر عبدالکریم سروش در مصاحبهای با عنوان «خدا به هر دردی نمیخورد!» به مسائلی متعرض شده است که سؤالات و ابهاماتی فراوانی در اذهان پدید آورد. دکتر عباس جوارشکیان، دانشیار و مدیر گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد در گفتگویی به مطالب مطرح شده پاسخ گفته است. نظر به اهمیت موضوع، متن کامل مصاحبه پیش روی شما فرهیختگان گرامی قرار میگیرد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
خیرِ کثیرِ «حفظ آزادی و اختیار انسان» یا حذف تکوینی «شرورِ قلیلِ طبیعی و اخلاقی»؟ پاندمی کرونا و طرح «مسئله شر» در گفتوگو با محسن کدیور: خدا «وجودی قانونمند» است
نویسنده:
محسن کدیور
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد , خلاصه اثر
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
نظام احسن
,
خیر کثیر
,
شرّ قلیل
,
اختیار انسان
,
جهانهای ممکن
,
شرور
,
شرور (مسائل جدید کلامی)
,
شرور اخلاقی
,
شرور طبیعی
,
شرور و وجود خدا
,
شرور و علم مطلق خدا
,
شرور و صفات خدا
,
شر
,
شر اخلاقی
,
شر قلیل
,
نظام احسن
,
خیر کثیر
,
جهان های ممکن(اصطلاح وابسته)
,
مسأله شر(فلسفه دین)
,
شر اخلاقی (فلسفه دین)
,
شر طبیعی
,
7. رابطه شر و قدرت مطلق خداوند چیست؟
,
3. ارتباط جهان های ممکن با مساله شر چیست؟
,
ویروس کرونا
,
کرونا و مساله «شر»
چکیده :
خدای من «خدایی قانونمدار» است. قانون او «سنن الهی» است و او با این سنن در کار جهان و انسان دائما حاضر و ناظر و فعال است. خدای کدیور در بالاترین حد متصور آزادی و اختیار انسانی را پاس میدارد. در زمان رخ دادن «شرورِ قلیلِ طبیعی» متاسف است که چرا انسان در مقابل این پدیدههای طبیعی خود را مسلح نکرده، و در زمان وقوع شرور انسانی از آدمیان ستمگری که در حق دیگر بندگانش ظلم روا می دارند به شدت ناخشنود است و از اینکه بندگان مظلومش متحمل رنج و درد میشوند، عمیقا غمگین است. اما با توجه به «خیر کثیرِ آزادی و اختیار انسانی» کیفر ستمکار و پاداش ستمدیده را به آخرت موکول کرده است. افراد عجول و آنها که افق دیدشان در حد دنیای مادی است (یا میگویند آخرت را چه کسی دیده!) میخواهند با حذف «شرور قلیل دنیوی» بهشت اخروی به همین دنیا بیاید، فارغ از اینکه آنها با چنین تلقی دنیا را به جهنم تبدیل می کنند. کدیور این خدایِ حافظِ آزادی و اختیار انسان که حکمت و رحمتش را با تمام وجود لمس می کند عاشقانه دوست دارد. در زمان دشواری و بلا یاد او بزرگترین مایه آرامش، و دعا به درگاه او به روح آدمی چنان قوتی میدهد که هر ناملایمی تحمل کردنی است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
روش شناسی انتقادی اندیشة اجتماعی دکتر سروش
نویسنده:
محمد طالعی اردکانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
کلیدواژههای اصلی :
انسان شناسی
,
سروش
,
روش شناسی
,
هستی شناسی(فلسفه)
,
03. انسان شناسی Human nature
,
روشن فکری
,
اندیشه های اجتماعی
,
روش شناسی
,
معرفت شناسی (مسائل جدید کلامی)
,
معرفتشناسی (اپیستمولوژی)
چکیده :
اندیشة اجتماعی همواره در بستری تاریخی و مرتبط با فرهنگی خاص شکل می گیرد و این زمینه ها هریک به سهم خود در شکل گیری اندیشة اجتماعی هر متفکر نقش بسزایی دارد. در این نوشتار، اندیشة اجتماعی دکتر عبدالکریم سروش را از ابعاد مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی پی خواهیم گرفت و خواهیم کوشید اندیشة اجتماعی او را در بستر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به تصویر کشیم. دکتر سروش از اندیشوران و روشن فکران معاصر ایران است. بنابراین، اندیشه های وی را باید در جریان روشنفکری پی گرفت. او از لحاظ معرفت شناسی نسبی گراست و در مبانی انسان شناسی اش به انسان شناسی لیبرال متمایل است و در برخی نوشته هایش انسان شناسی ای رمانتیک ارائه می کند. سروش در اندیشة خود به ایده آلیسم آلمانی(عینی) می گراید. اگرچه در اندیشه های او دوره های مختلفی به چشم می خورد، زمینة روشنفکری در تمام آنها وجود دارد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی مقایسهای فهم از مقوله خویشتن در آراء رضا داوری، عبدالکریم سروش و آرامش دوستدار براساس سه شاخص نگرش نسبت به جامعه سنتی، نوع نگاه به غرب و ایدهآل سیاسی
نویسنده:
فاطمه بائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
غرب
,
جامعه سنتی
,
مدرنیته (تجدد)
,
دکتر عبدالکریم سروش
,
آرامش دوستدار
,
ایده¬آل سیاسی
,
رضا داوری
,
آرامش دوستدار
,
ایده¬آل سیاسی
,
رضا داوری
,
آرامش دوستدار
,
ایده¬آل سیاسی
,
رضا داوری
چکیده :
پژوهش حاضر با فرض گرفتن این نکته که درک روشنفکران و اهل اندیشه، از خویشتن (به معنای فهم از فرهنگ و جامعه خودی)، بر راهکارهایی که آنان پیش روی جامعه قرار میدهند تاثیر بسزایی دارد، درصدد واکاوی و تحلیل این فهم برآمد. لذا آراء آرامش دوستدار، عبدالکریم سروش و رضا داوریاردکانی هر یک به عنوان نماینده طیفی از متفکران، مورد مطالعه قرار گرفت، با این هدف که طیِ این بررسیِ مقایسهای، شباهتها و تفاوتهای موجود در اندیشه آنان و چراییِ آن، مشخص گردد. فرضیه رساله پیش رو این بود که رضاداوری اردکانی ضمن نقد غرب و مدرنیته، نگاهی آسیبشناختی به تاریخ تفکر و الگوهای جامعه سنتی داشته و ایدهآل خود را در تحقق مدینه فاضله میجوید، اما عبدالکریم سروش با ارج نهادن به مدرنیته غربی، رویکردی انتقادی نسبت به جامعه سنتی داشته و ایدهآل سیاسی خود را در تحقق حکومت دموکراتیک (دینی) میبیند، دوستدار نیز با نفی جامعه سنتی، به تایید غرب پرداخته و ایدهآل خود را در آن میجوید. برای بررسی مقایسهای دیدگاههای سه اندیشمند فوق، از معرفتشناسی ریچارد ررتی، به عنوان چارچوبنظری پژوهش بهره گرفته شد. در این قالب بود که، دو برداشت از عقلانیت با عنوان مدرن و پست مدرن مطرح گردید. حال در پایان و به عنوان نتیجهگیری، مرور اجمالی و مقایسهای ِآراء اندیشمندان یاد شده پیرامون سه شاخص مورد بررسی، میتواند میزان درستی و صحت فرضیه این رساله را مشخص نماید. در ارتباط با جامعه سنتی در حالی که دوستدار عقیده دارد فرهنگ ما از تاریکی و در تاریکی پدید آمده، سروش و داوری هر دو قائل به وجود سابقهای ارزنده و شایستهِ ستایش، در تمدن ایرانی هستند، دورانی که در آن فرهنگ ایرانی- اسلامی از پویایی و رونق برخوردار بوده و عالمان و سیاستمداران قابلی را در دامان خود پرورانده است. اما دوستدار اوجِ تلاش فکری- فرهنگیِ ما را در نقل و روایت و تفسیرِ آنچه یقینیات محض میخواند، محدود میداند و عقیده دارد حتی در دورانِ موردِ تمجید سروش و داوری نیز نمیتوان نشانی از وجود پرسش واقعی و بغرنجِ حقیقی یافت. او فلسفه فارابی و ابنسینا را همانقدر بیمایه و گرفتار دینخویی میبیند که اندیشهورزیِ متفکرانِ امروزی ما را. وی سابقه ناپرسایی و نیندیشیدنی را که به تمام تاریخ ما نسبت میدهد تا دوران زرتشت و حاکمیت هخامنشیان به عقب میبرد و آن را محدود به دوران اسلامی نمیداند. در نظر او 150 سال اخیر و تاریخ روشنفکری ما نیز، نشانی از ورزیدهتر شدن در هنرنیندیشیدن بوده است. در این دوران اوج کار ما به نقد اجتماعی و اخلاقی وقت محدود شده و نتوانستهایم قدمی از آن فراتر بگذاریم. دوستدار دینخویی و روزمرهگی را عباراتی مناسب برای توصیف وضعیتی که ما در آن گرفتار آمدیم دانسته، و اولی را دریافت بیگانه با پرسش و عاری از سنجش و شک در امور، تعریف میکند و دومی را نشانی بر فراتر نرفتن از میدان نفوذهای حاضر و نیازهای محیط بر زندگی میداند. او زبان ما را نیز زبان نیندیش میداند که اوج هنرش در اندیشهنمایی خلاصه میشود. حتی تمام آنچه ما در دوران معاصر انجام دادیم، در نگاه دوستدار همانا تشبه بوزینهوار به غرب و دستبردزدن به کالاهای فرهنگی آنان بوده است. بنابراین میتوان رأی دوستدار درباره جامعه سنتی ایرانی را در این جمله خلاصه نمود که این فرهنگ، از آغازش تا کنون، به جهت دینی بودن، گرفتار امتناع تفکر بوده و اندوختهای در خور توجه نداشته است.داوری نیز در تحلیل جامعه سنتی چون دوستدار به مشکلی با عنوان بیمسئلگی و آسان دیدن مسائل اشاره میکند. او ریشه علم را در طرح پرسش میداند و معتقد است بی پرسش، علمی نخواهد رویید، بیمسئلگی در نظر او عامل اصلی روی آوردن به تقلید است. ظاهر این بحث به آنچه دوستدار «بیمسئلگی» میخواند نزدیک است، اما به نظر نمیرسد که اشاره داوری متوجه چیزی باشد که دوستدار از آن سخن میگفت، زیرا دوستدار فقدان پرسشهای مبنایی خاصه در حوزه مسائل عقیدتی و تعبدی و عدم کاوش در آنها را نشان بیمسئلگی میداند و داوری ندیدنِ عیوب و سطحینگری را شاهدی بر آن میگیرد. داوری همچنین از فقدان قوت تفکر در جامعه کنونی ما نیز سخن میگوید و ما را درگیر آن میداند. اگرچه وی رضایتی از وضع کنونی تفکر ندارد اما هرگز نمیگوید به تفکر راهی نیست. او برخلاف دوستدار، طرح ایده امتناع تفکر را نوعی خودکشی تاریخی میداند و آن را صرفا قابل انتساب به قومی نفرین شده میداند نه به فرهنگِ ایرانی با پیشینهای قابل مباهات. داوری وضع کنونی علم و رویکرد معاصر جامعه ایرانی به آن را نیز به نقد کشیده و میگوید ما برخلاف غرب طالب علم نبودهایم و چشم به نتایجش داشتیم، بنابراین نسبت به بستر لازم برای بارور شدن آن بیتوجه بودیم.سروش اما در تحلیل جامعه ایرانیِ امروز، آن را دارای فرهنگی ترکیبی میداند، فرهنگی که در آن هم میتوان نشان از داشته-های ایران پیش از اسلام یافت و هم رنگ و بوی تمدن غرب را به چشم دید و البته تمِ اصلیِ این فرهنگِ مرکب، اسلامی است. او هر سه این فرهنگها را نیازمند جرح و تعدیل میداند و تقلید بیدلیل و طرد بیجهتِ هیچ یک را نمیپذیرد. او همچنین تفسیر ویژهای از دینداری ذیل قدرتِ رسمیِ دین ارائه میدهد که بیشباهت با بحث دوستدار در باب فقدان پرسش در بینش دینی نیست. سروش از پیوند وثیق دین با احکام پیشینی سخن میگوید و عقیده دارد، امور مقدس و فوقوارسی در جامعهِ تحت حاکمیتِ رسمیِ دین بسیارند، امورِ دستنزدنی و نیندیشیدنی فراوانند و در چنین جامعهای پرسشها به نحوی از انحاء پس زده میشوند، به این ترتیب که یا در حوزه نیندیشیدنی قرار دارند، یا پاسخشان از پیش داده شده یا اصلا به ذهن خطور نمیکنند. دوستدار البته برخلاف سروش این حکم را به یک تاریخ و فرهنگ تعمیم میدهد و عقیده دارد در بینش دینی پرسش نداریم، چرا که پرسش از نادانستگی بر میخیزد اما بینش دینی همواره پاسخ ها را از پیش در کف دارد چرا که وابسته به کلام قدسی می باشد و قدسیت این کلام در دانستن پاسخها از پیش نهفته است. در بحث جامعه سنتی، سروش و دوستدار هر دو به روحانیت و مسائل پیرامون آن نیز توجه دارند. در واقع بخشی از نقد سروش پیرامون جامعه سنتی ایران متوجه روحانیت است، روحانیتی که در نظر او با ارتزاق از دین تعریف میشود و گرفتار مشکلاتی از جمله صنفگرایی، تمرکز بر فقه، تعمیم تقدس به امور نامقدس، پیوند با قدرت و عوامگرایی است. دوستدار نیز با بیانی تیزتر شیوه ارتزاق روحانیت را به نقد میکشد.سروش و داوری هر دو پیرامون انقلاب اسلامی نیز سخن میگویند، البته از زوایایی متفاوت. سروش به عنوان کسی که در جریان انقلاب اسلامی هم بازیگر بوده و هم تماشگر ، از بیتئوری بودن انقلاب میگوید و از نداشتن برنامه و و نظام جامع معیشتی، فکری و سیاسی جایگزین، از ناکامیها و ضعفها میگوید و از دور شدن انقلاب از اهداف اولیهاش، از نیاز و ضرورت اصلاح میگوید و از هر چه دشوار شدن آن. برخلاف او اما داوری همانطور که در ابتدا، انقلاب را به چشمِ طلیعهِ آغازِ تاریخی دیگر میدید، همچنان درباره انقلاب با امید سخن میگوید و خود را مدافع آن میخواند، گرچه انتظار تحولی در جانها و تحقق رویای عالمی و آدمی دیگر را دارد. جدیترین نقد داوری به جامعه سنتی اما متوجه مسئلهای است که آن را گسیختگی تاریخی و فرهنگی میخواند، یعنی فقدان پیوستگی در تاریخ ما. به عقیده او در تاریخ معاصر ایران، هر نسلی کار خودش را کرده و نسبت به نسل پیشین و دستاوردهایش بیتوجه بوده است، البته نسلهای اولیه نیز بنیانگذارِ اساسی مستحکم، نبودهاند که دیگران بتوانند بر آن ستونی بنا کنند. اما در ارتباط با نگاه به غرب و مدرنیته رأی رضا داوری اردکانی درباره غرب این است که در یک شرایط زمانی- مکانی خاص، تفکری با اوصاف ویژه پدید آمده و مبنای علم و فرهنگ و تمدن قرار گرفته است. او امروز غرب را غالب میداند و تاکید میکند که، غرب نه مجموعهای از اشیاء که یک عالم است و عالم بستری است که امکان و فرصت وجود و ظهور و... را به اشیاء میدهد. در چنین بستری است که انسان خود را شایسته تصرف در موجودات یافته و دائر مدار وجود شده است. داوری معتقد است مدرنیته به آن شکلی که در غرب تجلی یافته در هیچ جا بروز نخواهد کرد، او جوهر جامعه جدید را سکولاریسم میداند که تا کنون تمامیت عالم غرب را راه برده و امروز در همه جای عالم خانه کرده، سکولاریسم در حقیقت عصری شدن چیزهاست و به تعبیری قائمه عالم مدرن میباشد. سروش اما تمدن غربی را متشکل از سه ضلعِ رشد علمی-تکنیکی، مفاسد اخلاقی و استعمار بیرونی میداند و از این جهت، رشد آن را نامتوازن میخواند. در نظر سروش، مدرنیته به معنای فاصله گرفتن و بیرون آمدن از گذشته خود است، امری که عزمی بر آن نبوده و هدفمند صورت نگرفته است. در نظر او قائمه این جهان جدید چیزی نیست جز اومانیسم. یعنی به خود وانهادگی انسان و محصول آن عقلانیت مدرن و علم تجربیست. سروش عقیده دارد در عالم مدرن غایات و ابزار، مفاهیم و تلقی ما از عالم، همه نو شده و تغییر کردهاند. به عقیده او مدرنیته اما گرفتارِ یک پارادوکس بزرگ است؛ از یک سو دیگر راه به یقین ندارد و از سوی دیگر در حسرت یقین به سر میبرد و نسبیت پیامد این تضاد درونیست و راه حل آن نیز چیزی نیست جز رجوع به عرفان. او همچنین در بیان چیستی غرب به سکولاریسم اشاره میکند و آن را چیزی بدتر از ضددین میداند، که اندیشه و انگیزه آدمی را سکولار کرده، البته او خود سکولاریسم سیاسی را میپذیرد ولی به سکولاریسم فلسفی که آن را نوعی بیدینی میداند تن نمیدهد. به نظر میرسد در این میان دوستدار بیشترین تحسینها را متوجه این فرهنگ و تمدن می-داند. او ستایشش را از فرهنگ یونانی به عنوان پدیدهای منحصر به فرد آغاز میکند. وی یادگیریِ یونانیان را چون نیچه، آموختنی بارور میداند، بدین معنا که برای دانستههای منفرد، بنیادی مشترک مییافتند و آن را به دانش بدل میساختند، بدین اعتبار هم او از دانش به عنوان روالی یونانی یاد میکند. دوستدار عقیده دارد این تنها اروپاییان بودند که با بهرهگیری از دانش یونانیان، روی پای خود ایستادند و به آنچه آموختند، عمق بخشیدند. لذا فرهنگ غرب نمونه استثنائی ِ آموختنِ بارور و شاگرد نماندن بود والبته این کار را از معلم خود یعنی تمدن یونان آموختند. او غرب را در فرهنگ، اندیشه و زبانش، شناسنده متصرف و سازنده میداند. وی هم همچنین، مدرنیته را رگهای از فرهنگ غرب میخواند که مختص به آن است و غیر قابل انتقال میباشد. اردکانیبیش از دو متفکر پیشین در مقام نقد مدرنیته برآمده و از به فعلیت رسیدن تمام استعدادهای غرب میگوید. داوری مبانی عالم مدرن را مطلق و دائم ندانسته و عقیده دارد با سست شدن این مبانی، عالم مدرن رو به پریشانی میرود. وی برخلاف سروش ایده گزینش را رد میکند و معتقد است پذیرش آن ناشی از تلقی مکانیکی از تاریخ است، او تاکید دارد که هر کس هر چیز را بخواهد نمیتواند از دامان غرب برگیرد، آنچه خیالِ گزینشش میرود، در برهوت نروییده بلکه محصول بستر و شرایطی خاص بوده است. داوری وضع پستمدرن را نیز نقدِ مبادیِ تجدد دانسته که البته به معنی اتمام مدرنیته نیست. ضمن این که پستمدرنیسم در نظر او جزئی از تجدد است و نه بدیل و جانشین آن. سروش برخلاف داوری، پستمدرنیسم را دورهای پس از مدرنیسم میداند که در عرصه معرفت چیزی جز نسبیت حقیقت و نفی حقیقت با خود ندارد. داوری توسعه را بسط تجدد یعنی پذیرفتن نظم حاکم بر غرب تعریف میکند و سروش آن را بسط فرهنگی، معیشتی، صنفی و علمی جامعه میداند. داوری تاکید دارد که نقد توسعه را نباید حمل بر مخالفت با آن کرد و پرسش از چیستی آن را نباید نشان بر نفی آن دانست. او تنها امکانِ پیش روی ما را توسعه میداند، که مسیری است صعب و دشوار و برای تحقق آن باید که به علم و ابژکتیویته نظر کرد. البته داوری تاکید میکند، نباید گمان برد که تغییر هدفمند و عامدانه و دست بردن در سنت و اعتقادات دینی، تسهیل کننده این مسیر است. عبدالکریم سروش نقطه آغازِ مسیر توسعه را در توسعه علمی میداند و عقیده دارد اولین جهش میبایست جهش علمی باشد، به طبع آن توسعه در سایر حوزهها نیز حاصل خواهد شد. اما سروش عقیده دارد که جهان سوم نباید در پی تقلید و کپیبرداری محض از تمدن غرب باشد، ضمن اینکه نمیتواند بر آن چشم ببند لذا باید شناخت و عبرتآموزی را در دستور کار قرار دهد. او برای غرب قائل به کلیت نبوده و مدافع تقسیم آن به مولفههای مختلف است. وحدت شخصیت بخشیدن به این تمدن از نگاه سروش این مشکل را پدید میآورد که در مواجهه با آن، یا باید تمامش را برگزینیم و یا کاملا کنار بگذاریمش. آرامش دوستدار اما هیچ جامعهای را بینیاز از غرب نمیداند، غرب در نظر او کانون تمام ملزومات، برای بقای تمدن و فرهنگ در سراسر جهان است. به عقیده وی، هر جامعهای به محض آنکه بخواهد از رکود و پوسیدگی خود جلوگیری کند به فرهنگ غرب نیازمند خواهد شد. این ستایش، تا آنجا پیش میرود که گفته میشود پایهای ترین، مهمترین و بهترین اثر در هر زمینهای را تمدن غرب پدید آورده است. دوستدار معتقد است آنچه ما باید از غرب بیاموزیم، شیوه پرسیدن و اندیشیدن است و نه تقلید کورکورانه. وی سخن گفتن از مدرنیته در ایران را عین هذیانگویی میداند و تاکید میکند که تجدد ما نیز چیزی جز الگو برداری ما از ظواهر فرهنگ غرب در صد و پنجاه سال اخیر نیست، در حقیقت تجدد سرمشق گرفتن از جنبههای انتقال پذیر تمدن غرب میباشد. داوری اردکانی با اشاره به روشنفکری جامعه سنتی شیوه و برخورد تقلیدی آنان در مواجهه با غرب را به نقد گرفته و به دور بودن روشنفکری از مسائل جامعه خودی اشاره می کند. دوستدار اما پا را فراتر گذاشته روشنفکرِ ما را چون توده، گرفتار در دام دینخویی و روزمرگی توصیف میکند. روشنفکری ما مشغله اش تغذیه جامعه خودی از غذای روح و ذهن غربیست آن هم با هدف پاسخگویی به نیازهایی که اصلا وجود ندارد در حالی که روشنفکر حقیقی در نظر او شخصیتی نزدیک به آیرونیست ررتی است. در ارتباط با ایدهآل سیاسی شاید بتوان گفت ایدهآل رضا داوری اردکانی از سایرین کلانتر و به همان میزان از دسترس دورتر است. داوری چشم در راه انقلابی بزرگ و گشایشِ عالمِ عدل است. عالمی که در آن انسان، آزاد است اما دائر مدار وجود نیست، طرحی با زمینه دینی- اسلامی. او از ضرورت تجدید عهد دینی در عالم کنونی میگوید و تاکید میکند، طرح عالمِ نویی که انتظارش را میکشد، در گذشته تدوین نشده، بلکه تدوین آن بر عهده عالمان دین و متفکران است، آنها هستند که میبایست با رجوع به حقایق کتاب آسمانی و کلمات قدسی و با نظر به ماهیت و جوهر عالم کنونی، طرح مدینه آینده را دراندازند. داوری می-گوید، باید طرحی کلی از مقصد را پیش روی خود داشته باشیم و قدم در راه تاسیس عالم اسلامی بگذاریم. باید در باب سیاست اسلامی تأمل کنیم زیرا تعریف آن در حکم فراهم شدن امکان تحققش میباشد. این عالم نه سیستمی شبیه سیستمهای سیاسی معاصر خواهد داشت و نه سیاستمدار موسس آن از سنخ سیاستمداران عالم متجدد خواهد بود. داوری در ترسیم ایدهآل خود از، طرحِ صلحِ سیاست و اخلاق میگوید و از ضرورتِ پدید آمدنِ اساسی که این هر دو بتوانند بر آن بنا شوند. اما سروش ایدهآل سیاسی خود را در تحقق حکومتی دموکراتیک میجوید که روح و غایتی دینی دارد. قوانین این حکومت با عقلِ خودبنیادِ غیردینی وضع شده و اقداماتش تنها متوجه دنیای مردم است،آن هم در شکلی حداقلی. حکومتِ مدنظر سروش تامین دسته نخست نیازهای مردم را در دستور کار قرار میدهد تا با باز شدن بندهای حاجات اولیه از دست وپای مردم، آنها خود به تامین نیازهای لطیفتری چون دین بپردازند. سروش میپذیرد که طرح حکومت دموکراتیک دینیاش، با حکومتِ عقلاییِ بشری، از نظر حکومت بودن تفاوتی ندارد، بلکه صرفا در غایت متفاوت است؛ آنجا که دنیای مردم را آباد میکند تا فراغت کافی برای پرداختن به آخرتشان را داشته باشند. دوستدار اما با توجه به تحلیل و تفسیر خاصی که از جامعه ایرانی ارائه میدهد جای چندانی برای طرحِ تصویرِ مطلوبِ خود از سیاست و حکومت داری باقی نمیگذارد. چرا که با توجه به تقدم فرهنگ در نظر او، ابتدا باید راهی برای برون رفت از وضع فرهنگیمان بیابیم و سپس در جست و جوی ایدهآل سیاسی خود برآییم. شاید بتوان گفت حداقلِ مدنظرِ دوستدار در سیاست، جدایی کشورداری و دین است که دارای دو صورت قانونی و فرهنگی میباشد. شکل قانونی آن اشاره به استقلال قوای سه گانه از هر نوع قیمومیت و مرجعیت دینی دارد و جدایی کلیت سیاسی حکومت از جهان بینیهای مذهبی جامعه را مراد میکند. شکل فرهنگی آن هم بر این نکته انگشت میگذارد که افراد و گروههای هم کیش جامعه تحت تاثیر سیطره اجتماعی جهانبینی دینی شان نسبت به اندیشه، خواست و احساس افراد و گروه های دیگر متجاوز نباشند. دوستدار معتقد است دین، با گفت و گو کنار نمیرود لذا اشکالی ندارد اگر در مسیر خارج کردن آن از صحنه، به قهر متوسل شویم. او جدایی دین و دولت را گامی جدی در مسیر حرکت به سمت دموکراسی و آزادیهای شخصی و اجتماعی داند و عقیده دارد صورت فرهنگیِ این جدایی، میتواند بندهای کاهل و کندکننده اندیشه را از دست و پای ما باز کند و امکان گشوده شدن راه را برای ما فراهم آورد.در مجموع میتوان گفت، رویکرد رضا داوریاردکانی نسبت به جامعه سنتی صورتی آسیبشناسانه داشته و او تاریخ تفکر و الگوهای جامعه سنتیِ ما را به شکلی نقادانه مورد واکاوی قرار داده است، ضمن اینکه در تحلیل غرب و مدرنیته نیز مشی انتقادی را در پیش گرفته است. در ارتباط با ایدهآل سیاسی داوری نیز باید گفت، هر چند او اشاره مستقیمی به مدینه فاضله فارابی ندارد و بیشتر از انتظارِ تحققِ عالمی نو سخن میگوید که اسلام در آن نقشی بنیادین دارد، اما همنواییهای بسیاری را در این زمینه میان اندیشههای او و مدینه فاضله فارابی میتوان مشاهده نمود، از جمله در بحث عدالت حاکم و تاکید بر ضرورت وجود سیاست مدار موسس. عبدالکریم سروش نیز مطابق فرضیه رساله حاضر، برخوردی نقادانه با جامعه سنتی داشته و ضمن تایید داشتههای آن به واکاویِ نقاط ضعف و مشکلاتِ دامنگیرِ جامعه سنتیِ ایرانی پرداخته است. او غرب و مدرنیته را نیز با همین رویکرد مورد تحلیل قرار داده و از تمسک به رویکرد «همه یا هیچ» پرهیز نموه است. وی ایدهآل سیاسی خود را در قالب حکومتی دموکراتیک به تصویر کشیده که در غایت وجهی دینی دارد و در سایر موارد با دیگر حکومتهای دموکراتیک تفاوتی ندارد. آرامش دوستدار اما در نقد جامعه سنتی تا آستانه نفی تمام داراییهای فکری و فرهنگی این تاریخ و سرزمین پیش رفته و البته به همان نسبت به تمجید و تایید غرب پرداخته است. دوستدار اما در زمینه پردازش ایدهآل سیاسی خود کار جدی و در خوری انجام نداده و تمام آنچه از تصویرِ مطلوبِ وی برای فردای حکومت داری و سیاستِ ایران در دست است، حاکمیتِ صورتی از سکولاریسم است کهسکولاریسم ستیزهجو خوانده میشود و بر پارهای از جوامع غربی و نه همه آنها حاکم است. لذا باتوجه به آنچه آورده شد می-توان ادعا کرد یافتههای موجود، موید فرضیه مطرح شده در این رساله است. هدف پژوهش پیش رو، مقایسه شباهتها و تفاوتهای فهم دوستدار، سروش و داوری اردکانی در مسئله فهم از خویشتن بود اما به نظر میرسد چرایی این شباهتها و تفاوتها را میتوان در رویکرد متفاوت این متفکران نسبت به مقوله عقلانیت نشان داد. بر این اساس میتوان گفت، برداشت آرامش دوستدار قابل انطباق با صورتی از عقلانیت است که ررتی آن رابه سنت معرفتشناسی کلاسیک و مدرن نسبت میدهد، برداشتی متصلب و غیر منعطف. عقلانیت در تعریف دوستدار همانا ظرفیت پرسش است، آن هم پرسشی که بر هیچ پیش فرضی استوار نباشد و هیچ مبنای ناپرسیدنی برای آن لحاظ نگردد. دقیقا معادل آن-چه سروش عقلانیت حداکثری میخواند و نفیاش میکند. برداشت سروش از عقلانیت، از سنت معرفتشناسی یادشده فاصله بسیار میگیرد، او به هیچ وجه گرهگشایی عقل در تمام مسائل را نمیپذیرد و حتی پا را پیشتر گذاشته آن را پاسخگوی تمام مسائل پیرامون خود نیز نمیداند. وی ضمن تن دادن به فروتنی عقل، خود را در زمره معتقدان به عقلگرایی انتقادی قرار میدهد، جایی که در آن یقین طرد نمی شود اما آسان یاب نیز تلقی نمیگردد، در این رویکرد هدف تقرب به یقین خواهد بود. البته سروش تاکید میکند که ما سرمایهای جز عقل نداریم، لذا اگرچه مبنا، محور و داور قرار دادن آن خود مبتنی بر مبنایی عقلانی نیست، اما گریزی و گزیری از پذیرش این داور غیر عقلانی نخواهیم داشت. هم-چنین او فاصله خود را با نسبیگرایی حفظ کرده و انتساب نسبیگرایی به برخی آراءش از جمله قبض و بسط و پلورالیسم را نمیپذیرد. اما رضا داوری اردکانی در بحث عقلانیت، فهمی نزدیک به برداشت پست مدرن دارد و طرح عقل به عنوان حاکمی که همه تابع آن باشند را رد میکند، زیرا در سایه آن دیگر راهی برای توجیه عدم تفاهمها وجود ندارد. او عقل را امری تاریخی میداند که همواره مبتنی بر پیش فرض است، در واقع عقل امری سیال است که هر کس آن را به نحوی میفهمد. داوری تاکید میکند که نباید چارچوبی مشخص کرده و بگوییم هر آنچه در این چارچوب نمیگنجد غیر عقلانیست. البته داوری نیز فهم خود از عقلانیت را نسبی نمیداند اما رویکردی عملگرایانه را در این زمینه در پیش میگیرد. در نظر او عقل معتبر، عقلِ کارساز و راه گشا است، و عقلی که در حل مسائل ناتوان باشد به کار نمیآید.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
سروش و ملکيان بر مبناي مبادي تفکر دکارتي - کانتي مي انديشند
نویسنده:
بيژن عبدالكريمي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
وضعیت نشر :
عصر اسلام,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تاریخی گرایی
,
مرگ خدا
,
منظرگرایی
,
عقلانیت جدید
,
مدرنیته (تجدد)
,
تفکر دکارتی
,
نهیلیسم معرفت شناختی((اصطلاح وابسته)، قسیم تعلیق حکم و تیغ اکام و آنارشیسم معرفت شناختی)
,
نهیلیسم
,
پست مدرنیسم
,
تفکر کانتی
,
تفکر دکارتی - کانتی
,
پست مدرنیسم در ایران
,
اهل تئولوژی
,
کانت گرایان
,
کانت گرایان ایرانی
,
مدرنیست های پوزیتیویست
,
فرانکفورتیان
,
فرانکفورتیان ایرانی
,
پست مدرنیسم ایرانی
,
پست مدرنیست های ایرانی
,
پرسپکتیویسم
,
نهیلیسم نیچه یی
,
سوبژکتیویسم متافیزیکی
,
مرگ حقیقت
,
مرگ سوبژه
,
مدرنیسم هگلی
,
مدرنیسم کانتی
,
هایدگری های ایران
,
«تخریب تئولوژی» هایدگر
,
اندیشه های پست مدرن هایدگر
,
پست مدرنیسم هایدگری در ایران
,
پست مدرنیست های هایدگری در ایران
چکیده :
وضعيت پست مدرنيسم در ايران چگونه است؟ واقع مطلب اين است که سخن گفتن جدي، متفکرانه و حقيقت جويانه درباره جهان و پديدارهايش، در قياس با پرحرفي ها و وراجي هاي سطحي، توريستي، باري به هر جهت، سياسي، ايدئولوژيک، تئولوژيک و... کار ساده يي نيست. همچنين فهم و تحليل پديدارهاي انساني، اجتماعي، فرهنگي و تاريخي به معناي مضاعفي بسيار دشوارتر است. در اين مطلب مي کوشم به پاره يي از پيچيدگي ها و دشواري هاي بحث از «پست مدرنيسم در ايران» اشاره کنم.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
آینده مرجعیت فکر دینی
نویسنده:
آرش نراقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
وضعیت نشر :
قم - ایران: دین آنلاین,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
نواندیشی دینی
,
نواندیشان دینی
چکیده :
من همیشه خودم را از حیث فکری، عاطفی، و ایمانی وامدار جریان نواندیشی دینی، و خصوصا شخص سروش و شبستری، می دانسته ام. و بواسطه این دلبستگی، تحولات این جریان و سمت و سوی آینده آن را با علاقه و دقت پیگیری می کرده ام. در اینجا مایلم بعضی ملاحظات ام را درباره این جریان با شما هم در میان بگذارم- با این تذکر که این ملاحظات بیشتر طرح بحثی اجمالی برای گفت و گو و تأمل بیشتر است نه مدعیاتی قطعی و مسلّم- بیشتر از جنس فکر کردن به صدای بلند است:
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
خدای قند، خدای زهر؛ تأملی در کرونا و خدای «به درد بخور»
نویسنده:
وحید سهرابی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
وضعیت نشر :
قم - ایران: دین آنلاین,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
الهیات بالمعنی الاخص
,
فلسفه دین
,
ویروس کرونا
,
الهیات و کرونا
,
دین و کرونا
,
شبهات کرونا
چکیده :
چالش کرونا جهان را فرا گرفته است. گروهی درپی یافتن درمان، گروهی در تقلای نجات اقتصاد رو به افول و جمعی نیز در تلاشند تا نسبت این حادثه را با خدا بفهمند. به عبارت دیگر، شیوع کرونا باعث بازخوانی برخی از پرسشهای قدیمی الهیات شده است. جنبه الهیاتی این چالش در ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است. طبق برخی گزارشها، نقطه آغاز این بیماری در ایران، شهر قم بود؛ شهری که همواره پناهگاه شیعه بوده است و حتی در برخی از احادیث توصیه شده که در سختیها به قم پناه ببرید. تصور پناهگاه برای این شهر موجب شد که تولیت حرم، مخالف بسته شدن آن در این شرایط باشد، آن هم با این ادعا که اینجا «دارالشفاء» است و نباید در چنین شرایطی بسته باشد. بااین حال، گسترش بیماری تا جایی پیش رفت که حرم حضرت معصومه(س)-مانند حرمهای دیگر- بسته شد. از سوی دیگر، افرادی چون عطاءالله مهاجرانی منکر دارالشفاء بودن حرمهای اهل بیت(ع) شدند و آنها را صرفاً مرکز توجهات معنوی معرفی کردند.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
أسس المنطقية للإستقراء في ضوء دراسة الدكتور عبدالکریم سروش
نویسنده:
عمار ابورغیف
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
بیروت: مجمع الفکر الاسلامی,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
4. اصطلاحنامه سایر موضوعات
,
فلسفه اسلامی
,
استقرا
,
نظر شهید صدر در مورد استقراء
,
اصطلاحنامه معرفت شناسی(اسلامی)
,
کتب فلسفه اسلامی
,
شفاء: ابن سینا
,
اشارات و تنبیهات: ابن سینا
,
مبانی منطقی اسقرا
کلیدواژههای فرعی :
علم نفس ,
معرفت شناسی (مسائل جدید کلامی) ,
تجربه گرایی(مقابل عقل گرایی) ,
استقراء تام (مقابل استقراء ناقص) ,
استقراء ناقص ( مقابل استقراء تام) ,
مفهوم ذاتی ,
معرفت شناسی شهید صدر ,
اندیشه شهید صدر ,
مفهوم عوارض ذاتی ,
نظریات عبد الکریم سروش ,
نقد نظریات دکتر عبدالکریم سروش ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
سید محمدباقر صدر
کد کنگره:
BC 99
چکیده :
این کتاب به زبان عربی مشتمل بر تجزیه و تحلیل پایههای علم منطق دربارهی مسالهی "استقرا" از دیدگاه آیتالله شهید سید محمدباقر صدر است که نویسنده با بهرهگیری از مباحث دکتر سروش در زمینهی مبحث یاد شده، و ضمن بیان دیدگاه شهید صدر، به نقد و بررسی دیدگاه دکتر سروش پرداخته است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مقایسه تطبیقی دیدگاه سروش و شهید مطهری پیرامون مختصات مفهومی علم دینی
نویسنده:
نوراله نورانی ، حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
مراجع
نسخه PDF
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
درباره مرتضی مطهری
چکیده :
پس از رنسانس و رشد علم تجربی در اروپا، میان علوم تجربی(روش تجربی) و مدعیات کلیسا(روش نقلی)، اختلافات بنیادینی شکل گرفت که در نتیجه آن جامعه اروپایی رای به تعارض میان علم و دین داد. با گسترش علوم تجربی و دستاوردهای آن به جوامع اسلامی این چالش به شکل عمیقتری شکل گرفت و متفکرین و صاحبنظران این حوزه را درگیر نمود. در ایران نیز استاد شهید مطهری و دکتر عبدالکریم سروش به عنوان دو صاحبنظر مهم حوزه معرفتشناسی، مواضع متضادی را در رابطه با مختصات مفهومی علم دینی اتخاذ نمودند که جریانهای فکری پس از خود را متاثر ساخت. در این پژوهش، با اتکای بر سه پرسش اصلی، مواضع این دو متفکر پیرامون ماهیت(تعریف) علم، روش علم و امکان و امتناع تاسیس علم دینی به صورت تطبیقی مورد واکاوی قرار گرفته است. در نتیجه تحلیل صورت گرفته، مشخص شد، از آنجایی که از نظر سروش، علم تجربی دارای حوزه همعرض و مستقلی نسبت به سایر اقسام معرفت است و روش آن نیز روش تجربی با اتکای بر منطق ابطالگرایی است، امکان تاسیس علم دینی وجود ندارد. در نقطه مقابل، از نظر شهید مطهری، علم تجربی به مثابه یکی از اقسام معرفت دارای ارتباط طولی با سایر اقسام معرفت است. از نظر ایشان، روش علم، روش تجربی مبتنی بر منطق قیاس بوده و در صورتی که این روش را بکارگیرد و برطرفکننده نیازهای فردی و اجتماعی جامعه اسلامی باشد و در نهایت از سوی اسلام هدفگذاری شود، علم دینی محسوب شده و حجیت دینی نیز دارد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 37 تا 70
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مقایسه مفهوم، ابعاد و حدود آزادی در اندیشه مرتضی مطهری و عبدالکریم سروش
نویسنده:
محمد امین میرزائی زاده کوهپایه، محمد علی توانا
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
مرتضی مطهری
چکیده :
مواجه ایرانیان با مفهوم آزادی به دوران مشروطه باز می گردد، اما تامل فلسفی در باب آن پدیده ای متاخرتر است. مرتضی مطهری و عبدالکریم سروش رو از جمله متفکرانی هستند که درگیری فکری عمیق تری با پدیده آزادی داشته اند. نحوه مواجهه این دو متفکر با آزادی چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارد؟ و به صورت خاص مطهری و سروش چه تعریفی از آزادی به دست می دهند؟ از منظر این دو متفکر، ابعاد و حدود آزادی کدام ها هستند؟ یافتههای این مقاله حاکی از آن است که مطهری با مفروضات الهیاتی با پدیده آزادی مواجه می شود، از همین رو آزادی را به معنای وجود اختیار و اراده آزاد در انسان می داند که لازمه تعالی معنوی وی می باشد. در حالی که سروش با مفروضات علمانی مدرن (و به صورت خاص روش شناسی پوزیتیویستی و هستی شناسی پلورالیستی) با آزادی مواجه می گردد، در نتیجه آزادی را بالاترین ارزش انسانی برمی شمرد. در عین حال هر دو متفکر تحت تاثیر باورهای اسلام و عرفانی دو بعد برای آزادی (درونی و بیرونی) قائل می شوند. البته مطهری بیشتر بر آزادی درونی و سروش بیشتر بر آزادی بیرونی تاکید دارند. ضمن این که هر دو متفکر شریعت و اخلاق را خطوط قرمز (حدود) آزادی می دانند. روش این مقاله مقایسه ای است.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 139 تا 163
مشخصات اثر
ثبت نظر
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
تعداد رکورد ها : 291
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید