جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 303
تحلیل انتقادی نسبت دانش و ارزش در دیدگاه عبدالکریم سروش
نویسنده:
سعید محمدپور ، سیدحمیدرضا میرعظیمی ، بهروز محمدی منفرد ، حسین هاشم نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رابطۀ دانش و ارزش یکی از مباحث در حوزۀ فرا اخلاق به شمار می‌رود؛ سروش نظریۀ جدایی دانش از ارزش را مطرح کرده است و این مقاله با هدف احصای عوامل زمینه‌ساز طرح این نظریه از سوی سروش و به‌روش توصیفی- تحلیلی، انجام گرفته است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد، پنج عامل سبب شد تا سروش این ایده را مطرح کند: تبعیت از پوپر و تأثیرپذیری از پوزیتیویست‌ها در تعریف علم و تمایز علوم؛ اعتقاد به اینکه استنتاج «باید» از «هست»، با قواعد منطق ناسازگار است؛ باور به اینکه ارزش‌ها، اعتباریات محض هستند؛ اعتقاد به اینکه اخلاق علمی، اخلاقی بی‌هویت است؛ اعتقاد به اینکه اخلاق علمی، با جبرگرایی ملازمه دارد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد، می‌توان «باید»ها را از «هست»ها استنتاج کرد؛ قائل شدن به وجود پیوند میان دانش و ارزش، منجر به جبرگرایی و بی‌هویتی اخلاق نخواهد شد، بلکه می‌توان با تکیه‌کردن بر حقایق (هست‌ها)، به اخلاق هویت بخشید؛ مفاد بایدونبایدهای اخلاقی درواقع همان ضرورت بالقیاس است که میان فعل انسان و نتایج فعل او برقرار می‌شود؛ علم، هم شامل دانش تجربی است و هم شامل دانش عقلی، عرفانی، نقلی و فلسفی و تعریف علم می‌تواند معارف غیرتجربی را نیز دربربگیرد.
صفحات :
از صفحه 77 تا 90
الاهیات طبیعی‌شده، متافیزیک حداقلی و فیزیک حداکثری: بررسی و نقد دین‌شناسی عبدالکریم سروش
نویسنده:
ابوالقاسم فنائی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این جستار می‌کوشد برخی از آراء دین‌شناسانه عبدالکریم سروش را در گذر زمان به اجمال بررسی کند و نشان ‌دهد که وی در صدد طبیعی کردن الاهیات، یا به تعبیر جامع‌تر، طبیعی کردن دین، دین‌شناسی و دینداری، به نحوی ناموجّه و غیر قابل دفاع است. در آغاز طبیعی کردنِ الاهیات را تعریف و آن را به دو نوع موجّه و ناموجّه تقسیم می‌کنیم و سپس با مرور آراء سروش نشان می‌دهیم که اولاً چگونه می‌توان علی الاصول چنین ویژگی‌ای را به این آراء نسبت داد، و ثانیاً، به سود این ادعا استدلال خواهیم کرد که الاهیات طبیعی‌شد سروش هم ناموجّه و ناپذیرفتنی است، و هم اهداف او را در طبیعی کردنِ الاهیات برآورده نمی‌کند. اما نادرستیِ الاهیات طبیعی‌شده سروش نه به معنای نفی ضرورت طبیعی ‌کردن الاهیات است و نه به معنای نادرستی هر خوانشی از الاهیات طبیعی‌شده؛ بلکه صرفاً بدین معناست که خوانش خاصی که وی از الاهیات طبیعی‌شده به دست می‌دهد و شیوه خاص او در طبیعی کردنِ الاهیات ناموجّه است.
صفحات :
از صفحه 15 تا 64
احیاگران اسلام معاصر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
John Obert Voll, John Esposito
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در این اثر به موقع و مهم، جان اسپوزیتو و جان وول توسعه جنبش‌ها و اندیشه‌های اسلامی معاصر را از طریق زندگی‌نامه نه روشنفکر فعال فعال که طیف وسیعی از جوامع مسلمان را نمایندگی می‌کنند، بررسی می‌کنند. بسیاری از مسلمانان فعالیت‌های احیاگر را با تلاش‌های فکری ترکیب کرده‌اند، اما تنها تعداد کمی از آنها به دیده شدن و نفوذ بین‌المللی قابل توجهی دست یافته‌اند. اسپوزیتو و وول با بررسی زندگی و کار نه شخصیت شناخته شده بین المللی، درک جدیدی از مبانی فکری آگاهی و سیاست اسلامی معاصر ارائه می دهند. مشخصات این افراد عبارتند از: اسماعیل راگی الفاروقی (ایالات متحده/فلسطین)، خورشید احمد (هند/پاکستان)، مریم جمیله (ایالات متحده/پاکستان)، حسن حنفی (سودان)، راشد غنوشی (تونس)، حسن الترابی (سودان) ، عبدالکریم سروش (ایران)، انور ابراهیم (مالزی) و عبدالرحمن وحید (اندونزی). این متفکران به برخی از مهم‌ترین تحولات فکری و فعال در جهان اسلام در دهه‌های 1980 و 1990 کمک کردند - دوره‌ای که طی آن جنبش‌های اسلامی به یک نیروی اصلی در جوامع مسلمان و امور بین‌المللی تبدیل شدند. آنها به سازماندهی و رهبری جنبش‌های نوسازی اسلامی کمک کردند و پایه‌های مفهومی برنامه‌هایی را که این جنبش‌ها مدافع آن‌ها هستند، فراهم کردند. آنها با هم نشان دهنده یک مرحله متمایز در تکامل تفکر اسلامی هستند: تلاش مداوم برای ایجاد ترکیبی مؤثر از مدرنیته و سنت اسلامی. کار آنها هسته اصلی تجدید حیات اسلامی در دهه 1990 و پایه و اساس آنچه می تواند در قرن بیست و یکم تبدیل شود را فراهم می کند.
بازتاب عقلانیتهای متافیزیکی و پسامتافیزیکی در اندیشه روشنفکران ایرانی پس از انقلاب اسلامی ایران
نویسنده:
پدیدآور: فرزاد نعمتی؛ استاد راهنما: منصور میراحمدی؛ استاد مشاور: محمدجواد غلامرضاکاشی استاد مشاور: رضا نجف‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تنش میان عقلانیتهای متافیزیکی و پسامتافیزیکی که در قرن بیستم به اوج خود رسید، در شرایط تأسیس فلسفه و در سامانه دانش فلسفی یونان نیز مندرج بوده است؛ امری که بطور خاص در نقادی ارسطو بر نظریه مثل افلاطونی و نیز نظریه فیلسوفشاه او بواسطه بهره گیری از آموزه های حماسه سرایان، تراژدی نویسان و سوفیستها قابل آزمون است. در این رساله سیر تاریخی نقد عقلانیت متافیزیکی و پیدایش عقلانیت پسامتافیزیکی بررسی شده است و برداشت متافیزیکی و پسامتافیزیکی از سیاست مقایسه شده است. در عقلانیت متافیزیکی دو عنصر «انتزاع» و «ذات گرایی» اهمیت دارد و در عقلانیت پسامتافیزیکی بر چرخش زبانشناختی، اولویت عمل بر نظر و عقل موقعیتمند تأکید میشود. از منظر سیاسی، برداشت متافیزیکی از سیاست، سیاست را ذیل دانش فلسفی، علمی و الاهیاتی قرار میدهد، اما در برداشت پسامتافیزیکی از سیاست، در اندیشه متفکرانی چون یورگن هابرماس، هانا آرنت، ریچارد رورتی، آیزایا برلین و ... سیاست سامانه ای مستقل در نظر گرفته میشود و لزوم تبعیت آن از سایر حوزه ها، مورد تردید قرار می‌گیرد. در بخش دوم رساله، نحوه استفاده پنج روشنفکر ایرانی از اندیشه های سیاسی متافیزیکی و پسامتافیزیکی مورد توجه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد عموم روشنفکران ایرانی با وجود آشنایی با مباحث مربوط به عقلانیت پسامتافیزیکی و استفاده مقطعی از آنها، در تدوین نظریه سیاسی پسامتافیزیکی موفقیتی نداشته اند و عموماً با استفاده از انگاره های متافیزیکی به سیاست نگریسته اند. رضا داوری اردکانی با تأسی به مفهوم هایدگری «تفکر»، سیاست را ذیل فلسفه قرار میدهد، عبدالکریم سروش با وجود توجه بیشتر به آرای پسامتافیزیکی، سیاست را ذیل تلفیقی از فلسفه تحلیلی و عرفان قرار میدهد، مصطفی ملکیان با اصالت دادن به فرهنگ در برابر سیاست، سیاست را عنصری فرعی در تحول جوامع تلقی میکند و آن را ذیل معنویت قرار می‌دهد و داریوش شایگان با وجود تمهید مقدمات نظری در بحث «هویت چهل تکه» برای جهش پسامتافیزیکی، در تحلیل نهایی، با گرایش به نگرشهای بودایی، از عرضه نظریه ای سیاسی بازمی ماند. دراین میان، علی میرسپاسی در دو دهه اخیر با تأسی به آرای پراگماتیستهای آمریکایی کوشیده است تفسیری پسامتافیزیکی از سیاست را مورد توجه قرار دهد و با نقد بنیادگرایی معرفتی مستتر در تفکر روشنفکران ایرانی، آفات پروژه های فکری افلاطونی و متافیزیکی این روشنفکران را آشکار سازد. نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد که میزان استفاده از برداشتهای متافیزیکی و پسامتافیزیکی از سیاست، با تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران همبستگی دارد و همانطور که در دهه هفتاد میزان توجه به افکار پسامتافیزیکی افزایش می یابد، حوزه عمومی نیز در ایران میدان فراختری می یابد و روشنفکران دینی از مقبولیت گسترده ای برخوردار میشوند. از دهه هشتاد و با ناامیدی از موفقیت جنبش اصلاحات، عقب نشینی از عرصه سیاست به عرصه های فردی اتفاق می افتد و روشنفکرانی چون مصطفی ملکیان با ترویج آموزه های روانشناسانه محبوبیت پیدا میکنند.
عبد الكريم سروش: دراسةُ النظريات ونقدُها
نویسنده:
مجموعة مؤلفين
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
نجف - عراق: العتبة العباسیة المقدسة - المرکز الاسلامی للدراسات الاستراتیجیة,
پیامبـر اسلام و اقتدارگرایی سیاسی
نویسنده:
احمد زیدآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
هم‌میهن,
چکیده :
در کلاس درسی که با عنوان «روشنفکری دینی: امکان یا امتناع؟» برگزار می‌کنم، جوانی در پایان کلاس با حزن و اندوهی در کلامش گفت؛ شیفتۀ بحث‌های مربوط به سازگاری اسلام با دموکراسی و حقوق بشر توسط جناب دکتر عبدالکریم سروش بوده است، اما از زمانی که دکتر سروش پیامبر اسلام را به‌عنوان رهبری اقتدارگرا معرفی کرده، دچار بحران فکری شده و نمی‌داند چگونه می‌تواند به ذهنش انسجام دهد. جوان راه چاره می‌جست. در پاسخ به او گفتم؛ جناب دکتر سروش به نظرم حق مطلب را ادا نکرده و در توضیح نظر خود دچار خلط مبحث شده است. اگر اقتدارگرایی را چه در حوزۀ شخصی و چه در حوزۀ سیاسی، تلاش برای سلطه بر ذهن و زندگی دیگران از راه به کارگیری زور تعریف کنیم، همانا که شأن و سلوک پیامبر اسلام از آن کاملاً به دور بوده است. برای فهمِ صحیحِ رفتار سیاسی پیامبر اسلام، نقلِ کلامی از بلِز پاسکال ریاضی‌دان و فیلسوف فرانسوی در قرن 17 بسیار کمک‌کننده است. به گفتۀ پاسکال، قدرت بدون عدالت، ظالمانه است و عدالت بدون قدرت، دست‌بسته و ناتوان! واقعیت این است که پیامبر اسلام دو شأن متفاوت داشته است. او از یک طرف، به‌عنوان پیامبر مبدع مفهومی از عدالت برای بشریت بوده و از طرف دیگر به‌عنوان یک رهبر سیاسی، در جهت تحقق آن مفهوم در مناسبات خاص قبیلگی زمان خود تلاش کرده است.
نقد دیدگاه دکتر عبدالکریم سروش در باب تاریخمندی قرآن از منظر علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
پدیدآور: زهرا مطهری استاد راهنما: سید کریم خوب بین خوش نظر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در باور مسلمانان، منشا قرآن کریم وحی الهی است. اگرچه قرآن در بستر زمان بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده، اما معارف و آموزه‌های آن محدود به دوره و تاریخ خاصی نیست. با این حال برخی روشنفکران مسلمان این شبهه را ایجاد کرده اند که قرآن - از جهت محتوا - کتابی تاریخی میباشد. نتیجه روشن این دیدگاه، این است که قرآن محصول فرهنگ زمانه است و از این حیث، با سایر آثار و مکتوبات بشری تفاوتی ندارد. دکتر عبدالکریم سروش، از جمله روشنفکران مسلمانی است که در دوره ی معاصر به تاریخمندی و زمانمندی قرآن معتقد است. طبق نظر او، اگرچه دین منشا الهی دارد اما پس از ابلاغ دین و وحی توسط پیامبران به مردم، آنچه که باقی می ماند، معرفت دینی و بشری است که نسبی و تاریخمند و نقدپذیر است. در ابتدا وی قائل به تاریخمندی و زمانمندی معرفت دینی میباشد اما بعد از آن عقیده خود را فراتر بیان می نماید، و قائل به تاریخمندی و زمانمندی وجود پیامبر اکرم (ص) و به دنبال آن قرآن کریم می شود.باتوجه به دیدگاه عبدالکریم سروش در خصوص تاریخمندی قرآن کریم و تاثیر افکار نادرست او بر اعتقادات و افکار اقشار جامعه، لازم است که مبانی و دیدگاه های وی مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش سعی شده است ،آراء دکتر سروش براساس مبنای اندیشه و کلام مفسر نام آشنای معاصر شیعه، سیدمحمدحسین طباطبایی (ره) مورد نقد و بررسی قرار گیرد . حاصل آنکه مبانی و ادله دکتر سروش در باب تاریخمندی قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.همچنین، ادله ی فراتاریخی بودن قرآن نیز ذکر شده است، و بعد از آن نکات اختلافی این دو مبانی مطرح شده است. با عنایت به ادله علامه طباطبایی (ره)مبنی بر فراتاریخی بودن قرآن و نقد دیدگاه دکتر سروش از منظرایشان این نتایج حاصل می شود که دیدگاه دکتر سروش در خصوص قرآن و ارایه شبهات ذکر شده از جانب وی کاملا مردود و غیر قابل قبول است. با بررسی ادله و مبانی تاریخمند بودن قرآن و نقد آنها، ضمن بررسی وجوه اختلافات آن ادله با مبانی فراتاریخی بودن قرآن، این نکته به دست می آید که قرآن کتابی تاریخی و زمانمند و محصور در تاریخ و زمان خاصی نیست، بلکه کتابی است که آموزه های آن در تمام اعصار جاودان و همیشگی است.
بررسی تأثیر مبانی مدرنیته بر روش‌شناسی فهم قرآن: مهدی بازرگان و عبدالکریم سروش
نویسنده:
سیدحسن محمدی ، ید الله دادجو ، حسین اسماعیلی ، محمدرضا آقاجانی قناد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جریان روشنفکری متجدّد در مسیر آشتی میان سنت و دنیای مدرن، از یک سو با مطالعه و اثرپذیری از الاهیات مسیحی و کارزار اندیشه در غرب، و از سوی دیگر با بازخوانی و نظریه‌پردازی در حوزه ماهیت وحی، چگونگی نزول قرآن و روش فهم آن، به ایجاد هماهنگی و سازواری میان دین با مدرنیته روی آورد که گاه موجب کم‌رنگی برخی وجوه دین و قرآن در مدرنیته شد. مهدی بازرگان و عبدالکریم سروش از جمله نمایندگان این جریان هستند که علی‌رغم تفاوت دیدگاه، مبانی مشترکی در گرایش به مدرنیته داشتند. پژوهش حاضر ضمن بررسی برخی مبانی مدرنیته همچون آزادی‌خواهی (لیبرالیسم)، انسان‌محوری (اومانیسم)، این‌جهان‌باوری (سکولاریسم)، اثبات‌باوری (پوزیتیویسم)، کثرت‌گرایی دینی، عقل‌گرایی، عمل‌باوری (پراگماتیسم) و تاریخ‌نگری، تحلیل عصری و فلسفی در اندیشه این دو روشنفکر دینی، زبان و منطق فهم قرآن را بررسی می‌کند. بر اساس نتایج تحقیق، اگرچه نحوه مواجهه این دو روشنفکر دینی با مبانی نظری مدرنیته در برخی ابعاد تشابهات و تمایزاتی دارد، اما در ریشه و بافت نظریه‌پردازی‌شان تأثیرات همسویی گذاشته است. روش‌شناسی فهم قرآن از منظر بازرگان متناسب با عصر خود در چارچوب مؤلفه‌های ساده مدرنیسم تحلیل‌پذیر است، اما رویکرد دین‌شناختی سروش با منطق پسامدرن و جریان الاهیات آزادی‌خواه به پیش می‌رود.
صفحات :
از صفحه 153 تا 182
بررسی انحطاط و عقب ماندگی ایران: مطالعه تطبیقی دیدگاه علی شریعتی و عبدالکریم سروش
نویسنده:
محمدصادق کلبادی ، سید حسین نبوی ، رضا عظیمی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
چکیده :
پس از نخستین رویارویی‌های ایرانیان با غرب و آشنایی و حیرت آنان از پیشرفت‌های غرب در ساحت علم و حکومت‌داری بود که عقب‌ماندگی ایران از غرب در ذهن متفکران و اندیشمندان سرزمین‌مان به مثابه مسئله مطرح شد و تا به امروز ادامه یافت. در پژوهش پیش‌رو به منظور پاسخ به مسئله مذکور از آراء علی شریعتی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین روشنفکران پیش از انقلاب اسلامی ایران و عبدالکریم سروش که از نظریه پردازان مطرح پس از انقلاب، در سنت روشنفکری دینی، محسوب می‌شود استفاده شد تا در مقایسه این دو به مثابه دو نسل از جریان روشنفکری متعلق به دو شرایط اجتماعی پیش و پس از انقلاب اسلامی مسئله عقب‌ماندگی ایران مورد بررسی قرارگیرد و برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. باتوجه به نتایج حاصل از این مطالعه، استحمار عامل اصلی انحطاط و عقب‌ماندگی جامعه ایران از منظر شریعتی است و اصلاح عاملیت و ساختار بوسیله بازگشت به خویشتن اسلامی، یگانه راه رهایی از این وضعیت. در مقابل از نظر سروش رشد نیافتگی علوم تجربی، عدم استقرار مفهوم حق، حاکمیت استبداد و استعمار علل اصلی عقب‌ماندگی جامعه ایران است و تنها راه رهایی از این شرایط و دست‌یابی به توسعه نیز درگرو توسعه علم محور است. ازسویی هردو متفکر مذهب را ذاتا عامل انحطاط یا توسعه نمی‌دانند. به باور شریعتی مذهب بصورت بالقوه می‌تواند منجر به اصلاح جامعه ایران بشود اما سروش مذهب را پاسخگوی تمام نیازهای زندگی مادی بشر نمی‌داند بنابراین علم تجربی را درمقابل گفتمان بازگشت، برای توسعه ایران پیشنهاد کرده است.
گونه‌شناسی دین‌ورزی از دیدگاه سیدحیدر آملی و عبدالکریم سروش
نویسنده:
عطیه زندیه ، معصومه عامری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گونه‌شناسی دین‌ورزی یکی از مباحثی است که الهی‌دانان به آن توجه داشته‌اند. سید‌حیدر آملی و عبدالکریم سروش ازجمله اندیشمندانی هستند که به این امر همت گماشته‌اند. هدف ما در این مقاله، مقایسه و تطبیق دیدگاه‌های ایشان دربارۀ این موضوع است. سید‌حیدر برای دین‌ورزی، مراتب سه‌گانۀ «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» را بر می‌شمرد. سروش نیز نوعی گونه‌شناسی دین‌ورزی را عرضه می‌کند که با تقسیمات یادشده، تمایزها و تداخل‌هایی دارد. این سه‌گونه دین‌ورزی عبارت‌اند از: «مصلحت‌‌اندیش»، «معرفت‌اندیش» و «تجربت‌‌اندیش». سیدحیدر و سروش با آنکه در بسیاری از خصوصیات دینی، فکری و فرهنگی خط‌مشی واحدی دارند، فضای‌ فکری و زمانۀ‌ آنان باعث شده است تا مبانی و رویکردشان متفاوت شود. سید‌حیدر به‌مقتضای رویکرد سنتی و عرفانی به گونه‌شناسی دین‌ورزی می‌پردازد؛ در حالی ‌‌که سروش رویکرد اجتماعی مبتنی بر دنیای مدرن را محور قرار می‌دهد. مهم‌ترین نتیجه‌ای که این دو رویکرد را از هم متمایز می‌کند، توجه سروش به شناخت‌شناسی به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های تفکر مدرن، و التفات سید‌حیدر به وجودشناسی سنتی است. روش تحقیق در این مقاله، از این نظر که به موضوعی اندیشه‌ای و معرفتی می‌پردازد و به روش استدلال و تحلیل عقلانی مبادرت می‌ورزد، بنیادین و نظری است و از‌ این ‌نظر که آرای دو متفکر را مقایسه می‌کند و تطبیق می‌دهد، مقایسه‌ای و تطبیقی است.
صفحات :
از صفحه 63 تا 80
  • تعداد رکورد ها : 303