جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور پدیدآورندگان
>
صافیان, محمدجواد (دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان، از اعضای هیئت مؤسس انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران، شارح فلسفه هایدگر)
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
تعداد رکورد ها : 115
عنوان :
جایگاه اسطوره در سمبلیسم کاسیرر
نویسنده:
سمیرا نجف پورخویگانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
ادراک
,
اسطوره
,
متافیزیک
,
هستیشناسی
,
اصطلاحنامه فلسفه
,
پدیدهشناسی
,
نمادآفرینی
,
شناخت
,
هنر و علوم انسانی
,
کانت ، امانویل
,
کاسیرر، ارنست
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه کارکردی یا پدیدار شناختی ارنست کاسیرر درباره آگاهی اسطورهای و تمایز آن از دیدگاه های روانشناختی و متافیزیکی در پرتو تأثیر پذیری این فیلسوف نوکانتی ازکانت، میپردازد. از آن جا که دیدگاه کاسیرر نسبت به اسطوره با توجه به دیدگاههای مسلط و رایج روان شناختی و متافیزیکی مطرح شده است؛در این پژوهشسعی می شود با روش مطالعه مقایسه ای قبل از بیان ویژگیها و مولفه های خاص نگاه کاسیرر به اسطوره به اجمال به بررسی وتوصیف و تشریح ابعاد کلی این دو نگاه رقیب بپردازیم وسپس به نحومقایسه ایدیدگاهخاص کاسیرر رابررسی کنیم. آنچه دیدگاه اورا از این دو دیدگاه رقیب متمایز می کند شیوه پرداختن او به اسطوره است که با عنوان پدیدار شناسی، درک انتقادی و درک کارکردی آگاهی اسطورهای معرفی میشود.هم چنین درجای جای این پژوهش سعی بر بیان و تأکید تعلق خاطر این فیلسوف نوکانتی به کانت ودیدکاه انتقادی او وهگل و پدیدارشناسی روح اوشده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تراژدی در فلسفه هگل
نویسنده:
مریمالسادات اوشلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
زیبایی
,
اصول اخلاقی
,
تراژدی
,
نمایش
,
فلسفه هگل
,
شَعَرَ
,
دیالکتیکشناسی
,
هنر و علوم انسانی
چکیده :
اين نوشتار به بررسي نظريه ي تراژدي هگل که به نحو مبسوط در کتاب درسگفتارهاي زيباييشناسي وي آمده است، ميپردازد. هگل بر اساس اصول ديالکتيکي خود، تراژدي را ذيل درام، درام را ذيل شعر و شعر را ذيل هنرهاي رمانتيک که يکي از سه گانههاي تاريخ هنر است، دسته بندي ميکند؛ هنري که همان زيبايي مصنوع است و در حکم بهترين تجلي محسوس مطلق. بر همين اساس از نخستين اهداف اين نوشتار بررسي جايگاه زيبايي شناسي و هنر در نظام فلسفي هگل و پس از آن، بررسي جايگاه شعر، درام و تراژدي در اين نظام است.در گام بعد نگارنده از نگاه هگل، به پرسش اصلي تراژدي چيست، پاسخ مي دهد. در جايي که ديگر انديشمندان با نظر به مخاطب تراژدي سعي در تبيين آن داشتند، هگل توجه خود را به ماهيت تراژدي معطوف کرده و با محور قرار دادن تصادم و آشتي تراژيک، اين ژانر ادبي را مورد بازخواني قرار داده و آن را گونهاي از شعر دراماتيک معرفي ميکند که در آن تصادم ميان دو موضع رخ ميدهد؛ دو موضعي که هر يک به تنهايي و به طور في نفسه اخلاقاً موجهاند، اما از آنجايي که اعتبار موضع مقابل را تصديق نميکنند، به راه خطا ميروند. اين برخورد و تصادم نهايتاً با آشتي تراژيک منحل ميشود و در اين آشتي نه يک اصل اخلاقي بلکه يک جانبه نگري و جزئيت آن اصل اخلاقي نقض ميشود. هگل در مسير فلسفه ورزي خود در باب تراژدي، فيلسوفانه برخي از آثار خلق شده در اين گونه ي ادبي را به بررسي مينشيند. به تفاوتهاي ميان تراژدي يونان و تراژدي مدرن ميپردازد و در حاليکه تراژدي يونان را با ويژگيهايي نزديکتر به اصل تراژدي، معرفي ميکند، اين شائبه را در ذهن مخاطب ايجاد ميکند که گويي تراژدي مدرن تنها صورت انحرافي تراژدي است. گام آخر در اين نوشتار ارائه ي تحليلي است از نظريه ي تراژدي هگل. نظريه ي تراژدي هگل، به دليل نگاه متفاوت او به موضوع، از طرفي مورد اقبال قرار گرفت و از طرف ديگر مانند هر نظريه ي فلسفي ديگري از نقد و خرده گيري اخلافش، مبرا نماند. ولي با اين همه تأثيري که اين نظريه بر گفتمان ادبي بعد از خود گذاشت، غير قابل انکار است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
جهان در اندیشه ی شوپنهاور
نویسنده:
عبدالله امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
جهان
,
علوم انسانی
,
اراده
,
will
,
بازنمود جمعی
,
collective representation
,
World
,
الهیات و معارف اسلامی
چکیده :
چکیده ندارد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
هرمنوتیک راهی به سوی رهایی:بررسی انتقادهای هابرماس برهرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
ادیب رستم پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
ایدئولوژی (پسامارکسی=نظام باورها)
,
زبان
,
قدرت
,
نظریه انتقادی
,
هرمنوتیک
,
قدرت
,
هرمنوتیک انتقادی
,
هرمنوتیک (فلسفه)
,
درباره هابرماس
چکیده :
چکیده:هدف این پژوهش، تبیین بنیادین رابطهی فلسفه - جامعه - سیاست با یکدیگر از طریق بررسی بنیادین مبانی فلسفی و جامعهشناختی اندیشهی یورگن هابرماس و هانس گئورگ گادامر در زمینهی اشتراک و اختلاف نظرهای ایشان در باب تعریف، جایگاه و کارکرد علم هرمنوتیک میباشد. هدف از این تبیین، آن است که نشان داده شود با نظر به شرایط کنونی جامعهی جهانی و نیز وضعیت پیچیدهی فعلی جامعهی ایران، و همچنین اهمیت و جایگاه خطیر و بیبدیل رهاوردهای نوین تفسیری علم هرمنوتیک در فهم متون و از جمله کتب مرجع دینی و غیردینی، اندیشههای فلسفی - اجتماعی - سیاسی هابرماس و در این پروژه، مبادی و نتایج هرمنوتیک انتقادی وی میتواند در راستای گذار به جامعهای دموکراتیک و آزاد و تدارک راهی به سوی رهایی، راهگشاتر باشد. روش این پژوهش برای رسیدن به اهداف خویش، آن است که تجزیه و تحلیل اختلافها و نقدهای مابین هابرماس و گادامر را به گونهای بنیادین و در راستای شناخت بنیاد سنتها و مکتبهای فلسفی متفاوت ایشان دنبال کند و این روش، از یک سو، از طریق بررسی گسستها و تداومهای فکری هابرماس با سنت اندیشهی نظریهی انتقادی مکتب فرانکفورت و آراء فیلسوفان و جامعهشناسانی چون کانت، هگل، کارل مارکس و ماکس وبر و از سوی دیگر، از طریق بررسی نفوذ آراء نیچه و بویژه هیدگر در مبانی و نتایج هرمنوتیک فلسفی گادامر پیگیری میشود و کوشش بر آن است که در این روش، ساختارهای بنیادین فلسفی دو اندیشمند، که نتایج مورد اختلاف و اشتراک ایشان از آن منتج میشود، طرح گردد؛ که برای هابرماس عبارتند از: مفاهیم فلسفه، نظریهی عقلانیت بینالأذهانی، تقسیمات سهگانهی علائق و علوم انسانی، رویکرد اندیشهی انتقادی نسبت به مسائل سنت، زبان و ایدئولوژی و مفهوم کنش و انواع آن؛ و برای گادامر عبارتند از: تجزیه و تحلیل بنیادین مفاهیم و آموزههای هیدگری هرمنوتیک فلسفی وی، از جمله دوْر هرمنوتیکی، چیستی فهم، اعتبار معنا و کنش هرمنوتیکی زبان و رویکرد غیرانتقادی وی نسبت به زبان، سنت و ایدئولوژی که منجر به نتایج نسبیت و کلیت در هرمنوتیک فلسفی او میگردد. در نقطه مقابلِ اختلافات، مقایسهی مبانی و نتایج اشتراک نظرهای ایشان در اهمیت و تأثیر نگاه تاریخی، نقد مبانی پوزیتیویسم و مسألهی تأکید بر مفهوم گفتوگو و امتزاج افقها در مقولهی فهم معنا دنبال میشود. نتیجهی این پژوهش، آن است که اختلافات هابرماس با گادامر، بیشتر در زمینههایی است که مبادی و نتایج هرمنوتیک فلسفی وی، رنگ و بوی نیچهای و بویژه هیدگری دارند و هر چقدر فاصلهی گادامر از نیچه و به تبع آن، هیدگر بیشتر میشود، زمینههای موافقت و همراهی هابرماس با گادامر افزون میگردد، چرا که هابرماس از اساس، با مبادی و نتایج فکری هیدگر مخالف است. این پژوهش، ضمن بهرهگیری از رهاوردهای تفسیری هرمنوتیک فلسفی گادامر، بویژه در باب تأکیدهای او بر مقولهی گفتوگو و آموزهی امتزاج افقها به این نتیجه میرسد که با نظر به وضعیت اجتماعی - سیاسی جهان از سویی و نیز با توجه به زمینه و زمانهی بنیادگرایی دینی و غیردینی، استبدادزدگی تاریخی، اقتدارگرایی سنتی و تجربههای تلخ ایدئولوژیزدگی در جامعهی ایرانی، که در اکثر موارد، مستند به فهمهای اقتدارگرایانه و واپسگرایانهی مراجع تفسیری کتاب و سنت دینیِ حاکم بر این جامعه بوده، اندیشههای فلسفی - اجتماعی - سیاسی هابرماس نسبت به گادامر (و بویژه هیدگر) برای برونشد از انواع و أشکال بحرانهای جهان کنونی، از جمله وضعیت مبهم جامعهی ایرانی، راهگشاتر بوده و هرمنوتیک انتقادی وی نیز میتواند گامی به سوی رهایی و آزادی از ایدئولوژیهای پنهانشده در سنت، زبان، ذهن و ضمیر ناخودآگاه جامعهی ایرانی بوده و با تأکید بر مقولههای حقیقت و عقلانیت بینالأذهانی و کنشهای رهاییبخش ارتباطی و تأکید ویژه در به کارگیری خرد در عرصهی عمومی و خصوصی، و نیز رویکردهای تفسیری انتقادی دموکراتیک نسبت به متون و سنت، بتواند یاریگری آزادیخواه در نوزایی حیات فرهنگی در جامعهی ایرانی و گذار دموکراتیک به سوی جامعهی باز و آزاد باشد. واژگان کلیدی: هرمنوتیک؛ هرمنوتیک انتقادی؛ نظریهی انتقادی؛ ایدئولوژی؛ قدرت؛ زبان؛ کنش؛ کنش ارتباطی (مفاهمهای)
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی در فلسفهی کانت و نقد هگل و هیدگر بر آن
نویسنده:
علی اصغر مروت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی
,
علوم انسانی
,
هستی شناسی(فلسفه)
,
شناخت شناسی
,
مسایل جدید هستی شناسی
,
فلسفه کانت
,
فلسفه ی انتقادی
,
مابعدالطبیعه ی متعالی
چکیده :
چکیدهاگر فرض کنیم که اعتبار مباحث هستی شناسانه در گرو مباحث شناخت شناسانه است آنگاه در فلسفه، ابتدا باید به شناخت شناسی پرداخت و اگر نتیجه ی تحقیق شناخت شناسانه به ما اجازه ی ورود به مباحث هستی شناسانه را داد آنگاه می توان به مباحث هستی شناختی وارد شد. کانت به تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی قائل بود و بدون شناخت شناسی (که او آن را فلسفه ی انتقادی می نامید) پرداختن به هستی شناسی را بی اعتبار می دانست و ادعا می کرد که در فلسفه اش، جز به مباحث شناخت شناسانه نپرداخته و ابدا به هستی شناسی (که او آن را مابعدالطبیعه ی متعالی می نامید) وارد نشده است. هگل اگر چه خود، به نوعی شناخت شناسی قائل بود اما با شناخت شناسی کانتی مخالفت می کرد و بهتقدم شناخت شناسی کانتی بر دیگر مباحث فلسفی قائل نبود. هیدگر هم مثل هگل مخالف با تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی بود ولی ادعا می کرد که کانت در فلسفه ی خود از شناخت شناسی آغاز نکرده و بدون این که خود متفطن باشد به هستی شناسی پرداخته است. پژوهش حاضر در واقع پژوهشی در باب تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی در فلسفه ی کانت و بررسی نقد هگل و هیدگر بر آن است و در صدد است در قالب طرح آراء این سه فیلسوف در مساله ی مورد بحث، و فلسفه ورزی در باب آنها، به بررسی مساله ی اعتبار یا بی اعتباری مباحث هستی شناسانه به تنهائی (بدون این که این مباحث مسبوق به مباحث شناخت شناسانه باشد) در فلسفه بپردازد و به این پرسش پاسخ بدهد که آیا هستی شناسی به خودی خود معتبر است یا اعتبار آن در گرو شناخت شناسی است. واژگان کلیدی: فلسفه ی انتقادی، مابعدالطبیعه ی متعالی، شناخت شناسی، هستی شناسی، تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
شکاکیت اخلاقی
نویسنده:
اکرم نوریزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
ارزش صدق
,
توجیه (مسائل جدید کلامی)
,
معرفت شناسی (مسائل جدید کلامی)
,
معرفت
,
شکاکیت اخلاقی
چکیده :
پژوهش حاضر تحقیقی در باب شکاکیت اخلاقی است که به روش توصیفی-تحلیلی با تحلیل محتوا انجام شده است. در این پژوهش به بررسی معرفتشناسی در حوزه اخلاق و مساله توجیه و ارزش صدق باورهای اخلاقی پرداخته شدهاست. سیر مباحث این پژوهش بدین نحو است که ابتدا به تعریف، اقسام و مراحل شکاکیت بطور کلی پرداخته شده و سپس تعریف شکاکیت اخلاقی بعنوان یکی از شاخه هایشکاکیت بیان شده است. در طی دو فصل به تبیین اقسام شکاکیت اخلاقی پرداخته شده است که شامل مباحثی از جمله تعاریف، شاخهها، استدلالها و نقدهای وارد بر این دیدگاهها میباشد. هدف این تحقیق بررسی شکاکیت اخلاقی و اقسام آن است. از دیگر اهداف این پژوهش این است که ببینیم جملات اخلاقی از سنخ قضیه هستند یا نه، تبیین ارزش صدق و نحوهی اطمینان از درستی یا نادرستی قضایای اخلاقی، میزان دخالت عقاید، احساسات و باورهای شخصی در احکام اخلاقی و تبیین اینکه آیا باورهای اخلاقی ما معرفت بخش هستند یا نه!اهمیت این موضوع در بررسی این مسئله است که آیا شکاکیت اخلاقی لزوماً عمل ما را تحت تاثیر قرار میدهد؟ برخی منکرآن هستند و میگویند چه بسا زندگی شکاکان اخلاقی در عرصه عمل چون سایرین باشد. حتی اگر هم بپذیریم که شکاکیت اخلاقی لزوماً عمل ما را تحت تاثیر قرار نمیدهد باز جای آن دارد که شکاکیت اخلاقی بطور جدی بررسی شود. یک نکته ی مهم دیگر این است که این تحقیق بر اساس تقسیم بندی رایج در فلسفه ی غرب در مورد شکاکیت اخلاقی صورت گرفته است. علاوه بر نقد استدلال ها و مواضع شکاکان اخلاقی، بر نوع تقسیم بندی از شکاکیت اخلاقی نیز نقدهایی وارد است که در خلال بحث به آنها اشاره شده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی انتقادات نیچه بر اخلاق مسیحی
نویسنده:
سهیلا جریده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مسیحیت
,
علوم انسانی
چکیده :
6چکیدهنقدهای اخلاقی نیچه، مهمترین بخش فلسفه اوست. او به عنوان فیلسوفی که اخلاق و مباحث آن، یکی از مهمتریندغدغههای او محسوب میشد، به یکی از سر سختترین منتقدین اخلاق مسیحی بدل شد.نیچه را نمیتوان تنها، مخالف اخلاق مسیحی دانست؛ زیرا اونفی کننده هر گونه اخلاقی است که مبتنی بر حس گنهکاری، ترس و حقارت است. از نظر او تنها یک مسیحی وجود داشت که او نیز برصلیب مرد.آنچه امروزه مسیحیت نامیده میشود، تنها آرمانهای زاهدانهای است که کاملاً با حقیقت از دیدگاه مسیح در تضاداست. نیچه مسیحیت را حربهای در دست قوم یهود میداند که به واسطه آن، ارزشهای والا و برتر را نابود کرده واخلاق بندگی را بنیان نهادند.او ناقد اخلاقی است که تحقیر کننده شور، هیجان و غرایز اصلی است؛ پس هدف نیچه ترویج بیاخلاقی نبوده است. اوبا جمله "خدا مرده است" قصد دارد، مهر باطلی بر اخلاق مسیحی بزند و ارزشهای تازه ای را بنیان نهد که ریشه در امورطبیعی و غریزی داشته باشد و نافی زندگی نباشند.پس در عین حال که او ویران کننده اخلاق کنونی است، نوید بخش ارزشهایی است که اکنون در پرتو مسیحیت رنگباختهاند.او قصد دارد بنیان گذار اخلاقی باشد که روایتگر شور، زندگی و روح دیونوسوسی است.کلید واژهها: مسیح، مسیحیت، دیونوسیوس، آپولون، بازگشت جاودان، محبت، گناه، بخشش.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی انتقادی عناصر نسبیت انگارانه در فلسفه نیچه
نویسنده:
امیناله ارژنگ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
استعاره
,
پرسپکتیو (فلسفه)
,
دیگری (فلسفه)
,
نسبیّتباوری
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نسبیّتباوری
,
نسبیّتباوری
,
دیگری (فلسفه)
,
پرسپکتیو (فلسفه)
چکیده :
در فلسفهی نیچه عناصر متعددی میتوان یافت که کمک شایانی به نسبیتانگاری قرن بیستم رساندهاند. این رساله کوشیده است که این عناصر را تا حدی طرح کند و به بررسی آنها بپردازد. در این رساله فرض اصلی که بر مبنای آن، عناصر نسبیتانگارنهی فلسفهی نیچه مورد بررسی قرار گرفتهاند، این است کهنیچه نه نسبیتانگار و نه مطلقانگاربلکه متفکری «دیگر» میباشد. فصل یک این پایاننامه از دو جهت اهمیت دارد، یکی اینکه تا حدی کلیات مورد نیاز برای بحث را مطرح کرده است و از سوی دیگر شیوه و سبکی که این رساله بر مبنای آن نگاشته شده است را به نمایش میگذارد. فصل دو این پایاننامه در سه بخش طرح شده است. در بخش اول به « استعاره» پرداخته شده است. در این پرداختن از یک سوبه واسط? معکوس کردن رابطهی «مفهوم» و «استعاره»نشان داده شده است کهچگونه تمایز میان مطلق و نسبی برداشته میشود و از سوی دیگر سعی شده است کارکرد استراتژیک «استعاره» در متن نیچه نشان داده شود. در بخش بعدی سعی شده است که نظری? پرسپکتیو نیچه در قیاس با نظریهی معرفت کانت طرح شود. سپس تلاش کردهایم که نشان دهیم پرسپکتیو نظریهای معرفتی نیست، بلکه بیشتر به مثابه یک ابزار، امکان گذر از نوعی حالت وجودی به حالتی «دیگر» را ممکن میکند. در بخش سوم این فصل، به اخلاق نیچهای پرداخته شده است و کوشیده شدهتا نشان داده شود که نیچه به طور مطلق و از اساس اخلاق را نقد و نفی میکند، نه این که با نوعی مواجههی اخلاقی موافق و با نوعی مواجههی اخلاقی مخالف باشد. در این بخش نتیجه گرفته شده است که نیچهبیشتر یک اخلاق ناباور است تا یک طرفدار نسبیتانگاری در اخلاق. در فصل سوم کوشیدهایم که پروژهی اصلی فلسفهی نیچه- یعنی ممکن کردن تفکر«دیگر»- را مورد بررسی قرار دهیم تا از این رهگذر تمام عناصر موسوم به عناصر نسبیتانگارانه درجایگاه و کارکرد اصلیشان قرار بگیرند. در فصل آخر ما کوشیدهایم تا از یک سو به جمع بندیفصول پیشین بپردازیم و از سوی دیگر پاسخهای مشابه به پاسخ این پایاننامه در رابطه با نسبیت با مطلقانگار بودن تفکر نیچه – از جمله پاسخ ریچارد رورتی- طرح و با پاسخ این رساله مقایسه شود.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تصور خدا در اندیشه فوئر باخ و نیچه؛ بررسی انتقادی
نویسنده:
فریده کوهرنگ بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
رؤیت خداوند
,
خداباوری (دئیسم)
,
01. خداشناسی (کلام)
,
تحلیل انتقادی
,
نیچه
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
فویرباخ، لودویگ آندریاس
,
تصور ذهنی
,
هنر و علوم انسانی
,
فویرباخ، لودویگ آندریاس
,
تصور ذهنی
,
باور دینی
چکیده :
لودویگ فوئرباخ و فردریش نیچه از فیلسوفان آلمانی هستند که در قرن نوزدهم زیستهاند. هر دو در دوران جوانی یزدانشناسی آموخته و از همان ابتدا دلمشغول مسائل یزدانشناسی و در رأس آن، مساله خدا بودهاند. آنها خود در ابتدا از معتقدان به مسیحیت بودهاند اما پس از مدتی از عقیده خود برگشته و به نقد دین، مسیحیت و خدا پرداختهاند. در بدو امر به نظر میرسد نگاه فوئرباخ و نیچه در مسائل انسان، دین و خدا بسیار به یکدیگر نزدیک است، اما با نگاهی عمیقتر درمییابیم که در اساس و اهداف تفاوتهای مهمی دارند. در باب دین هر دو دینگریزند و نه دینستیز، اما در نیچه معنویتی مشاهده میشود که در فوئرباخ وجود ندارد. همچنین چون مسیحیت را درنظر گیریم نیچه برخلاف فوئرباخ، یک مسیحیستیز واقعی است که حتی دیگر ادیان را در مقایسه با مسیحیت قابل ستایش میداند، در صورتی که فوئرباخ مسیحیت را برترین و کاملترین دین در نظر میگیرد. در مورد مساله خدا نیز چنین است. هرچند هر دو میکوشند تا با مطرح کردن فرافکنی و خطا به عنوان خاستگاههای تصور خدا، ثابت کنند خدایی که افراد بدان قائلند، خدایی آفریده ذهن خود آنهاست، اما نیچه برخلاف فوئرباخ به این حد بسنده نمیکند و بیارزشی تمام ارزشها، و ایدههای نوینِ اراده به قدرت و بازارزشگذاری ارزشها را مطرح میکند. همچنین نیچه برخلاف فوئرباخ به هیچوجه در طلب آن نیست که انسان را جانشین خدا کند و میتوان گفت فوئرباخ در نظر وی در دسته واپسین انسانها قرار میگیرد که نزد وی منفورترینند. همچنین هرچند نیچه خبر مرگ خدا را اعلام میکند، اما برخلاف بیخدایی فوئرباخ، بیخدایی او استعاری است و به هیچوجه الحادی تعصبآمیز نیست. حتی از وجهی دیگر احوال بیقرار نیچه نشان از آن دارد که خوشحالی او از شنیدن خبر مرگ خدا، نه از روی اندیشههای الحادی، بلکه به سبب هموار شدن راه برای ساختن انسانی دیگر، و چه بسا خدایی نوین است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
انسان در تفکر نیچه
نویسنده:
سمیه ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
چکیده :
تلقی هر متفکری از انسان در مجموعه ی فلسفه ی او نقش اساسی دارد؛ معنای انسان و مراتب انسان ها در کل فلسفه ی نیچه جایگاهی محوری دارد؛ از آنجا که بنا بر نظر بسیاری از صاحبنظران، جهان کنونی جهان نیچه ای است به این معنا که همه ی ارزش-های گذشته در جهان امروز بی ارزش شده است و به نظر نیچه این انسان ها هستند که ارزش ها را بی ارزش کردهاند و به همین جهت " نیست انگار" نامیده می شوند؛ بررسی و مطالعه ی نظر نیچه در مورد انسان و توجه به تقسیم بندی او در مورد انسان ها به " انسانی بسیار انسانی" ، " انسان واپسین" ،"انسان برتر" و بطورکلی ویژگی نیست انگاری جهان که مربوط به دوران معاصرِ نیچه و حتی دوره ی خود ماست، می تواند به خودآگاهی ما و آگاهی ما نسبت به وضعیت تاریخی که در آن به سر می بریم یاری رساند. نیچه انسان را به دقت مورد بررسی قرار می دهد و تقریباً می توان گفت که او در تمام آثارش در پی دستیابی به این هدف است؛ او تشخیص داده بود که تفکر سنتی دینی و مابعدالطبیعی از اعتبار افتاده و خلأیی بر جای گذاشته است که علم جدید قادر به پر کردن آن نیست و به منظور رسیدن به حیات انسان اصیل که به عقیده ی او با خطر جدی روبرو بود، باید برای دیدگاه های دینی و فلسفی گذشته جانشینی پیدا کرد؛ برای این منظور، او به هنر یونانیان باستان روی آورد و به این عقیده رسید که کلید شکوفایی مجدد انسان، که از دلداری های دینی و اطمینان عقلی و عملی محروم شده است را باید در هنر جستجو کرد و این امر را به خوبی در نخستین اثرش، زایش تراژدی، نشان می دهد. نیچه، اندیشمندی است که دغدغه اش تقدیر انسان در دنیای معاصر است و در چنین گفت زرتشت این هدف را به صورت محوری و اساسی مورد بررسی قرار می دهد؛ او معتقد است که انسان معاصر به دلایلی، که مورد بررسی قرار -خواهیم داد، از جمله مرگ خدا ، دچار نیست انگاری شده است؛ مراد نیچه از " مرگ خدا " افول و نهایتاً مرگ اخلاقو دیدگاه مسیحی نسبت به زندگی و جهان است؛ او معتقد است که این جنایت عظیم ( یعنی کشتن خدا ) به دست آدمیان صورت گرفته و این در حالیست که خبرش هنوز به آنان نرسیده است. در فصول یک تا سوم مباحثی که در بالا بدان ها اشاره شد را بررسی خواهیم نمود. یکی از دلایلی که مسئله ی انسان را در نظر نیچه اساسی و بنیادی می کند می تواند این باشد که نیچه از انسان معاصرش و در واقع از انسانیت موجود در زمان خود ناراضی بود و در پی ظهور گونهای جدید از انسان بود که فراتر از گونه های انسانی موجود در فلسفه اش از جمله " انسان های واپسین " و " انسان های برتر " باشد. انسان واپسین، انسانِ خنثایی است که نه می تواند در برابر ارزش های کهن ایستادگی کند و نه بگوید و نه می تواند به آن ها آری بگوید و آن ها را بپذیرد و این درحالیست که انسان برتر قدرت نه گویی دارد اما قدرت آری گویی ندارد و در واقع جنبه ی ایجابی اش ضعیف است؛ این مباحث بطور مشروح در فصل چهارم تحت عنوان " انواع نمادهای انسانی در تفکر نیچه " مطرح می شود و در فصل پنجم با عنوان " ابرانسان در تفکر نیچه " خواهیم دید که ابرانسان برخلاف نمادهای دیگر انسانی هم جنبه ی نه گویی و تخریبی قوی و سهمناک و هم جنبه ی آری گویی پرنشاط و مقتدرانه دارد.نیچه می خواهد با تمام وجود به هستی آری بگوییم و زندگی را با تمام رنج ها و شادی هایش به آغوش بکشیم و پذیرا شویم. به گمان او ابرانسان است که می تواند این زندگی جاودانه را تجربه کند و به شادی ابدی برسد. بشری که اراده ی معطوف به قدرت و بازگشت جاودان را توأمان می خواهد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
تعداد رکورد ها : 115
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید