ترجمه ماشینی :
در پایان نامه راه هایی برای تشخیص، نوشتن و تجزیه و تحلیل قراردادها و مقاصد برای نیروهای گفتاری افعال گفتاری و معانی، حواس و ارجاع به گزاره ها و
... و گفته ها با هدف پیشنهاد جایگزین هایی برای آنچه دوبله شده است در نظر گرفته شده است. معنا نسبی گرایی استدلال میشود که پارادایم اجرای صریح مصلحت نیست، زیرا نیازی به در نظر گرفتن مدل تطابق بین محتوا و نیرو در یک بیان نیست، و شک و تردیدی که دریدا در مورد امکان و هدف نوشتن چنین قراردادهایی آشکار میکند، به طور همبستگی به چالش کشیده میشود. . (بحث درباره استدلال های مربوطه برای نوشتن حواس و ارجاع به گزاره ها و گفته ها در معناشناسی شرطی صدق، بیشتر فصل اول را اشغال می کند، و موضوعاتی را که با بحث درباره کنش های گفتاری مندرج در مقدمه، و در فصل های II-IV به اشتراک گذاشته شده است، توسعه می دهد. دریدا در مطالعهاش درباره استفاده از عبارات نمایهای یا برهانی که در رابطه با معناشناسی فرگه و پدیدارشناسی هوسرلی در بخشهای 2 و 3 فصل اول در نظر گرفته شده است، استدلالهای کیفی مشابهی را مطرح میکند. تز اصلی ارائه شده، هم یک بحث ماهوی و هم یک نکته متافلسفی مرتبط را بیان می کند: اولاً، مشکلات مقاصد غیرقابل تعیین و قراردادهای غیراشباع قابل حل است، و منشأ کار دریدا (و رورتی)، یعنی. شکست غرض در میانجیگری یا جهت دهی ارتباط، خودآگاهی و معنا، توسط نظریه ارائه شده به چالش کشیده می شود، نظریه ای که در نکته دوم، تمایز رورتی را بین «دانش عینی» فلسفه سیستماتیک سنتی (معنای) نشان می دهد. و گفتمان کمتر ممتاز (فلسفه «تربیت کننده» یا «تاریخ شناس»).
دریدا انکار میکند که معانی داده شده به واژه «ارتباط» و تضمین کاربرد استعاری برای تعاریف در معناشناسی، نشانهشناسی و گفتوگوهای «واقعی» یا «ژستایی» را میتوان با تعاریف یا قراردادهای پیشینی حل و فصل کرد. او استدلال میکند که اجماع لازم برای هدایت هر یک از این قراردادهای ارتباطی، هرگز نمیتوان یافت، یا بهطور غیرقابل جبرانی استعاری باقی میماند، بهعنوان بسط ناقص و نامشروع پارادایم قاعده یا قانونی که هرگز نمیتوان به آن دست یافت. دریدا ادامه میدهد که این را میتوان در شکلدهی مجدد کنشهای گفتاری در ساختهای نمایهای، نمایشی و کمی، در بیگانگی از قصد گویندگان ناشی از ظهور در بافتهای نقلقولی، و در تحمل عدم صداقت، شرایطی که همه جا حاضر میشوند، مشاهده کرد. موقعیتهای گفتاری «ایدهآل» که با نوشتن قابل تحمل است. دریدا می پرسد که چگونه نوشتن و ارتباط ممکن است با این مشکلات مقابله کند، و یک نکته مرتبط، چگونه می توان مقاصد در نوشتار و ارتباطات را از گزارش های آنها در فرمول های متعارف (نمایش صریح عملی) خواند. تأثیر نسبیسازی به بافتهای غیر تحت اللفظی، داستانی یا نقلقولی برای دریدا ناقص ساختن همه قراردادها و مقاصد انگیزشی برای سخنان و اشارات است، زیرا آنها بهطور همیشگی به ساختارهایی متصل میشوند که نمیتوانند آنها را توضیح دهند، و به آواز خواندن مقاصد به طور غیرقابل حلی پیچیده تر از آنهایی هستند که برای آنها نوشته شده است. استدلالهای فصلهای II تا IV روشهایی را که گریس، استراوسون، مکداول، سرل و لوئیس به این مشکلات پرداختهاند، بررسی میکنند و نتیجهگیری میشود که قراردادها و مقاصد عبارات و اشارات را میتوان از طریق قراردادهای لوئیس، بدون پیشفرض نوشت. هر استانداردی که آنها باید با آن مطابقت داشته باشند، و بدون نسبیسازی اجتنابناپذیر با زمینههای تحت اللفظی و غیر تحت اللفظی، داستانی یا نقلقولی. (باید گفت که توجه کافی به دلایل دریدا مبنی بر این که صریح نمایشی مصداق بیانیه ای با نیروی غیرکلامی است، نشده است).
بیشتر