جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 291
دریدا و نظریه معنا در هوسرل
نویسنده:
عبدالکریم رشیدیان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه شهید بهشتی,
چکیده :
موضوع این مقاله بررسی نقد دریدا بر نظریه معنا نزد هوسرل است. از میان سه جزو زبان در تقسیم بندی کلاسیک آن (دستور زبان، منطق، فن سخنوری) هوسرل معنا را در جزو دوم یعنی منطق استوار می سازد. او معنای منطقی را از جنس "بیان" می داند اما میان بیان و بروز خارجی آن در "نشانه ها" و در ارتباط میان انسان ها پیوندی ذاتی مشاهده نمی کند. از نظر هوسرل ارتباط و نشانه اقشاری خارجی نسبت به بیان اند و بنابراین، می توان بیان (معنا) را مستقل از ارتباط نشانه ای تصور کرد. شکل خالص بیان که در دیالوگ آلوده نشده است سخن بدون مخاطب خارجی یا "تنهاگویی" یا حضور بی واسطه معناست. اما به عقیده دریدا میان معنا (بیان) و نشانه های آن نوعی درهم تنیدگی ذاتی وجود دارد. معنا هرگز نمی تواند مجرد از بافت زبان شناختی، نشانه شناختی و تاریخی اش در نظر گرفته شود. هر یک از این بافتها نظامی از ارجاع است که به فراسوی خود - حضوری معنا اشاره دارد. دریدا می کوشد با نشان دادن پیوند ذاتی نشانه و معنا، کل برنامه پدیده شناسی هوسرل را مورد سوال قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 11
رگه هایی از فلسفه غرب در آرا و اندیشه مولوی
نویسنده:
بابک معین
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه شهید بهشتی,
چکیده :
مثنوی و دیوان شمس مولوی را نه تنها باید شگرف ترین یادگار عرفان ایرانی به حساب آورد، بلکه این دو اثر بزرگ را باید حاوی بسیاری از اندیشه ها و نظریات فلسفی دانست که گاه تنها در غالب یک بیت با زبانی ساده بیان شده است. برای مثال، بینش فلسفی سولیپسیسمی پروست در خصوص عشق را در اندیشه مولوی زمانی که از عشق مجازی صحبت می کند، می توان جست وجو کرد. در اندیشه های مولوی می توان نظام فلسفی پیچیده روانکاوی فروید را نیز جست وجو نمود. همچنین نظام فلسفی پدیدارشناسی هوسرل تنها در بیتی از گنجینه ابیات مثنوی نمودار می شود، همان سان که می توان در اندیشه های مولوی به رگه هایی از فلسفه واسازی دریدا رسید. در این مقاله بی آن که به ساختار کلی حاکم بر اندیشه مولوی پرداخته شود، ادعا شده که عصاره و چکیده برخی از افکار و اندیشه های اندیشمندان غرب را می توان در اندیشه های این عارف بزرگ دنبال کرد.
صفحات :
از صفحه 417 تا 428
ایده آلیسم متعالی هوسرل و مسئله سالیپسیسم [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
RODNEY K.B. PARKER
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تفسیری فراگیر در میان محققان هوسرل این است که ایده آلیسم متعالی او ناگزیر به نوعی سولیپسیسم منتهی می شود. هدف این پایان نامه دفاع از هوسرل در برابر این اتهام است. اول، من استدلال می کنم که ایده آلیسم استعلایی هوسرل یک نظریه متافیزیکی نیست. پدیدارشناسی استعلایی تمام پیش فرض های متافیزیکی را در بریده می گیرد و از تجربه به شرایط امکان تجربه استدلال می کند. بنابراین ایده آلیسم استعلایی هوسرل را باید به عنوان یک نظریه استعلایی درباره معرفت تفسیر کرد. ثانیاً، از توصیف فوق از ایده‌آلیسم متعالی هوسرل چنین برمی‌آید که پاسخ‌هایی که هوسرل به مسئله solipsism می‌دهد به هیچ وجه به معنای اثبات وجود در درون خود یک جهان بیرونی یا وجود درون خود سایر منهای متعالی نیست. هدف هوسرل از درگیری با مسئله ی سولیپسیسم این است که توضیح دهد چگونه پدیدارشناسی استعلایی می تواند ساختار عینیت جهان تجربه و سایر موضوعات روانی-فیزیکی را توضیح دهد. نتیجه مجموعه ای از استدلال های متعالی است که شرایط لازم برای شناخت یک جهان خارجی مشترک و سایر افراد را توضیح می دهد. من با هوسرل نتیجه می‌گیرم که solipsism یک توهم استعلایی است و ایده‌آلیسم استعلایی هوسرل به یک solipsism مشکل‌ساز منجر نمی‌شود. من از طریق مطالعه دقیق ناکلاس هوسرل، با توجه خاص به ایده های اول، منطق صوری و استعلایی، و مراقبه های دکارتی، چارچوبی را برای تفسیری استعلایی-معرفتی از ایده آلیسم هوسرل ایجاد کردم. با به کار بردن این راهبرد تفسیری در بحث های هوسرل در مورد مسئله انفرادی و مونادولوژی بین الاذهانی، استدلال می کنم که برای هوسرل، همدلی شرط تجربه سوژه های دیگر است، اما به ما اجازه نمی دهد که زندگی ذهنی ماورایی های دیگر را تجربه کنیم.
جهت گیری مجدد روش پدیدارشناختی برای مطالعه انتقادی دین [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Emma Abigail Gibson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : روش پدیدارشناسی ارائه شده توسط ادموند هوسرل در تحقیقات منطقی (1900) به چندین رشته دانشگاهی در قرن گذشته راه یافت. چیزی که به عنوان یک روش فلسفی برای پاسخ به سؤالات متافیزیکی و هستی‌شناختی آغاز شد، به زودی توسط جراردوس ون در لیو در کتاب دین در ذات و تجلی (1938)، که در پی پاسخگویی به سؤالات الهیاتی بود، پذیرفته شد. روش‌های پدیدارشناختی در حوزه‌ی فلسفه ادامه می‌یابد، برای مثال آن‌هایی که تحت تأثیر کتاب «هستی و زمان» مارتین هایدگر (1927) هستند، اما عمدتاً توسط محققان علوم دینی به دلیل خط سیر الهیاتی که ون در لیو و سایرین تعیین کرده است، کنار گذاشته شده‌اند. با این حال، اگر روش پدیدارشناختی دین از رویکردهای فلسفی الگوبرداری کند، ممکن است امروزه ابزاری برای محققان منتقد دین شود. من با بخشی آغاز می کنم که تفاوت های بین پدیدارشناسی فلسفی و پدیدارشناسی دین را برجسته می کند تا عناصر الهیاتی را که در روش پدیدارشناختی دین ظاهر می شوند، شناسایی کنم. با مقایسه آثار مارتین هایدگر و جراردوس ون در لیو، این بخش نشان می دهد که چگونه رویکرد هایدگر نسبت به ون در لیو انتقادی است. انجام این کار نشان می دهد که روش پدیدارشناختی فلسفی چگونه می تواند به مسائل الهیات موجود در روش پدیدارشناختی دین بپردازد. سپس، من روش پدیدارشناختی را همانطور که در پدیدارشناسی فمینیستی و دگرباش نشان می‌دهد ارجاع می‌دهم تا راه‌هایی را که روش پدیدارشناختی ممکن است نسبت به رویکردهای قبلی به «دین» انتقاد کند، بیشتر بررسی کنم.
رویکرد پدیدارشناختی به تجربه دینی در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Carolyn J Sweers
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه، همانطور که از عنوان مشخص است، بررسی مفهوم تیلیش از تجربه دینی در پرتو روش پدیدارشناسی است. تیلیش در رویکردش به مسئله معرفت خدا از سنت آگوستین پیروی می کند و معتقد است که سرنخ هایی از ماهیت اساسی تجربه دینی را در خود انسان می یابد تا در طبیعت یا با استنتاج عقلانی. برای تیلیش سوال کلیدی این نیست که "آیا خدا وجود دارد؟" اما تجربه خدا از نظر تجربه محدود انسانی به چه معناست. برای انجام تحلیل خود از ماهیت هستی‌شناختی وجود انسان به عنوان متناهی و به‌عنوان مطرح‌کننده پرسش خدا (چیزی که می‌تواند دلیل این واقعیت باشد که با وجود همه تهدیدهایی که برای نظم اقتضایی وجود دارد، این نظم پابرجاست و بنابراین باید بر چیزی غیرقابل استوار باشد. تیلیش روش پدیدارشناسی را ابزاری ارزشمند می‌داند. او این روش را بدون انتقاد نمی پذیرد، هر چند بسیار مدیون هوسرل و هایدگر است. تیلیش احساس می‌کند که اگر قرار است پدیدارشناسی ابزار کافی برای الهیات باشد، باید با ارجاع به مکاشفه نهایی (وجود جدید در مسیح) به عنوان معیار نوع تجربه‌ای که باید تحت تحلیل پدیدارشناختی قرار گیرد، «اصلاح» شود. چیزی که تیلیش در رویکرد هوسرل گم می‌کند، هرگونه شناخت اهمیت تجربه انتخاب شده به عنوان هنجاری است. پدیدارشناسی نه تنها باید معانی را توصیف کند، بلکه باید نشان دهد که این تجربه کجا و برای چه کسی اتفاق افتاده است. با این وجود، قبل از اینکه بتوانیم رویکرد خاصی را که تیلیش اتخاذ می کند درک کنیم، باید دانش کلی از چیستی جنبش پدیدارشناختی داشته باشیم، به ویژه همانطور که در نوشته های دو پدیدارشناس که مستقیماً بر تیلیخ تأثیر گذاشتند: ادموند هوسرل و مارتین هایدگر یافت می شود. بر این اساس، بدنه اصلی پایان نامه با فصلی با عنوان «جنبش پدیدارشناختی» آغاز می شود. این فصل با بحث کلی درباره اصول و فنون روش پدیدارشناسی آغاز می شود. در اینجا به این نکته اشاره می شود که یکی از اصول اساسی روش پدیدارشناسی، پرهیز از پیشداوری های پیش فرضی است که رویکرد فرد به موضوع را مخدوش می کند. رایج ترین تعصبی که پدیدارشناسان به آن اشاره می کنند، دیدگاه طبیعی است. این موضوع توسط هوسرل در ایده‌ها به‌طور مفصل مورد بحث قرار می‌گیرد، زیرا او می‌خواهد به این نکته اشاره کند که ما اساساً و اساساً جهان را مستقل و «آنجا» تجربه نمی‌کنیم، به نحوی که تأثیراتی بر یک آگاهی عمدتاً منفعل ایجاد می‌کنیم. در عوض، جهان ما همیشه توسط ارزش‌گذاری‌ها و تغییرات چشم‌انداز خاصی نفوذ می‌کند. این ما را به این فکر می‌کند که آگاهی نقش فعال‌تر و سازنده‌تری در فرآیند شناخت نسبت به آنچه عقل سلیم فرض می‌کند دارد. بنابراین، برای مطالعه عینی جهان و در نتیجه امکان پذیر ساختن فلسفه «علم سختگیرانه» (هوسرل)، باید نگاه خود را از اشیاء طبیعی به سوی ساختارهای آگاهی معطوف کنیم و بر آنچه این امکان را می دهد تمرکز کنیم. برای اینکه ما تجربیاتی را داشته باشیم که به روشی که انجام می دهیم. برای انجام این کار باید «پرانتز»…
دیگری: رفتار، بدن، شهوت: (در فلسفه موریس مرلوپونتی)
نویسنده:
Dorel Bucur
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فلسفه متاخر هوسرل با یک ضرورت متناقض روبرو می شود: پایه گذاری این فلسفه بر روی جامعه ای از موضوعات. در عین حال، پدیدارشناسی هوسرلی، فردی را که در پشت بازتاب پدیدارشناختی نشسته است، نشان می‌دهد، بلکه دیگری را نیز نشان می‌دهد که فیلسوف پدیدارشناس می‌کوشد در آن کمکی بیابد. بنابراین، همزمان با ظهور پدیدارشناسی، مسئله دیگری در هسته اصلی فلسفه قرار می گیرد که مستقیماً با مسئله سوبژکتیویته مرتبط است. مسئله دیگری، علیرغم اینکه نقطه مرکزی فلسفه او نیست، پیوسته در فلسفه مرلوپونتی وجود دارد. اگر در پنجمین وساطت دکارتی هوسرل دشوارترین مشکل در رابطه با مسئله دیگری دقیقاً این واقعیت است که این سؤال توسط چیزی که به نظر می رسد یک ذهنیت خودبسنده مطرح می شود، در ساختار رفتار، مفهوم رفتار به عنوان ساختار مطرح می شود. (گشتالت) در حال حاضر تمرکززدایی از سوبژکتیویته انسانی را انجام می دهد و زمینه را برای پرسش از دیگری آزاد می کند. در پدیدارشناسی ادراک، این کار تمرکززدایی با تجزیه و تحلیل بدن ادامه می یابد و نشان می دهد که…
سارتر در مورد خودآگاهی: خودآگاهی پیش از انعکاس و بازتاب در آثار اولیه ژان پل سارتر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jonathan Mark Webber
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی نظریه های سارتر در مورد ماهیت و میزان آگاهی فرد از آگاهی های خود می پردازد، همانطور که این نظریه ها در نشریات فلسفی سارتر در دهه های 1930 و 1940 توضیح داده شده است. از نظر تفسیری، هدف این پایان‌نامه تبیین این نظریه‌ها و افشای دلایل سارتر برای اثبات آن‌ها است. از نظر فلسفی، هدف این پایان نامه ارزیابی آن نظریه ها در پس زمینه بحث فلسفی درباره خودآگاهی و کشف اینکه آیا سارتر سهم متمایز و ارزشمندی در این بحث دارد یا خیر. پایان نامه به سه بخش تقسیم می شود. مقدمه اساساً تفسیری است و اصطلاحاتی را که سارتر در نظریه‌های مورد بحث به کار می‌برد، روشن می‌کند. فصل 1 مربوط به آگاهی‌هایی است که سارتر ادعا می‌کند ما از آگاهی‌های کنونی خود داریم. فصل دوم مربوط به آگاهی‌هایی است که سارتر ادعا می‌کند می‌توانیم از آگاهی‌های قبلی داشته باشیم. در هر فصل، دیدگاه مورد بررسی، و دلایل سارتر برای داشتن آن، در پرتو مثال‌های تجربی، ملاحظات نظری و نظریه‌های اصلی رقیب، آشکار و ارزیابی می‌شود. نظرات سارتر با اشاره به تأثیراتی مانند دکارت، فروید، هوسرل، و هایدگر و متفکران معاصری مانند آرمسترانگ، چرچلندز، دنت و سرل مورد بحث قرار می گیرد. مناقشات تفسیری با ارجاع به بسیاری از ادبیات ثانویه مربوط به فلسفه سارتر مورد بحث قرار می گیرند. در مجموع، مشخص شد که سارتر گزارشی متمایز و منسجم از خودآگاهی ارائه می دهد. در فصل 1، مشخص شد که اگرچه سارتر نشان داده است که ما (تا حدی) از بسیاری از زندگی ذهنی فعلی خود آگاه هستیم، اما نشان نداده است که ما از کل زندگی ذهنی خود آگاه هستیم. در فصل 2، مشخص شد که نظریه سارتر مبنی بر اینکه انعکاس گاهی قابل اعتماد است، قابل تأیید یا ابطال نیست، اما با وجود این، بدتر از سایر نظریه‌های قابل اعتماد بودن بازتاب نیست.
تمایز معنی و مدلول در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
علیرضا عطارزاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
نظریه ی معنا مسأله ی اصلی پدیدارشناسی هوسرل نیست، بلکه او بحث از معنا برای پشتیبانی از تلقی اش از منطق محض مطرح می کند. چون میان منطق و زبان پیوند وثیقی برقرار است، پژوهش‌های منطقی با بحث از زبان و معنا آغاز می گردد. هوسرل برای شناسایی ذات بیان، نشاندهندگی و مدلول را از آن طرد می کند و بر تمایز معنی و مدلول استدلال می ورزد. سپس وی این تمایز را در مورد اقسام مختلف بیان (نام خاص، نام عام و جمله) اِعمال می کند. این تمایز محور نظریه ی معنای هوسرل است و مطابق ادعای این مقاله در دوره ی دوم فکری او نیز تداوم می یابد. وی در دوره ی دوم تمایز معنی و مدلول را ذیل تمایز نوئما و ابژه مطرح می کند. در این مقاله، به شرح دیدگاه هوسرل درباره ی معنی و مدلولِ اقسام بیان و نیز ماهیت معنی خواهیم پرداخت. در بخش آخر مقاله، راه‌حل هوسرل برای اجتناب از افلاطونگرایی را مورد بحث قرار خواهیم داد.
موضوع ادراک گفتار: تجزیه و تحلیل مبانی فلسفی مدل پردازش اطلاعات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Helen Beatrice Fraser
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه بحثی فرانظری از رویکردهای مطالعه ادراک گفتار است. این شامل سه بررسی جداگانه و استدلالی است که آنها را به هم مرتبط می کند. اولین بررسی است تحقیق ادراک گفتار همانطور که در رویکرد پردازش اطلاعات انجام شد، که از تقریباً همه در این زمینه در سی سال گذشته کار می کنند. دوم مروری بر شناخت گرا است فلسفه، شالوده مفهومی رویکرد پردازش اطلاعات. سرگرد اصول این مبنا این است که شناخت را می توان به عنوان محاسبات با اطلاعات دید به صورت نمادین بازنمایی می شود و بازنمایی ها طبق قوانین رسمی پردازش می شوند قبل از تفسیر مرور سوم برخی از بخش‌های مرتبط پدیدارشناسی است فلسفه های هوسرل، هایدگر و مرلو رونتی. استدلال‌های مفصلی علیه مناسب بودن فلسفه شناخت‌گرایانه ارائه شده است پایه و اساس تحقیقات ادراک گفتار با استفاده از آثار هایدگر و مرلوپونتی. عامل اصلی در این نامناسب بودن دیدگاه شناخت گرایی از ادراک است. موضوع به عنوان یک نماد - دستکاری کننده، که وظیفه ادراک گفتار اساساً یکی از آنهاست تبدیل یک نمایش از گفتار (مثلاً آکوستیک) به دیگری (معنی). مثل نظر نادیده گرفته می شود، در میان چیزهای دیگر، لزوم حسابداری برای امکان وجود دارد اصلاً نمایندگی بودن ارائه این حساب مستلزم در نظر گرفتن ماهیت است موضوع انسان و رابطه آن با جهان استدلال می شود که، از آنجایی که توصیف ها نیستند جهان به خودی خود داده است (یعنی هیچ توصیف "خنثی" وجود ندارد)، بلکه از الف ناشی می شود رابطه معناداری بین انسان و جهان، انسان باید بیشتر باشد از یک سیستم رسمی این بحث شامل در نظر گرفتن محقق به عنوان یک انسان است موضوع، و نتیجه گیری که توصیفات گفتار باید صریحاً مورد توجه قرار گیرد موضوعی که توضیحات مربوط به آن است، و به ویژه باید یک نکته سخت را حفظ کند تمایز بین دیدگاه محقق و موضوع مورد مطالعه.
هوسرل و پدیدارشناسی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
L. E. Ninnes
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی ادعاهایی می پردازد که فلسفه می تواند پایه و اساس آن را فراهم کند برای علم، آن فلسفه می تواند پیش فرض های علم را نشان دهد ضروری است، و خود فلسفه بدون پیش فرض است. تحقیقات با توجه به تلاش هوسرل برای ارائه چنین چیزی آغاز می شود یک پایه - به ویژه، برای نشان دادن اینکه این منطق محض است که مبنای آن است علوم پایه. در Prolegomena to Pure Logic است که هوسرل این استدلال را مطرح می کند. از طریق حمله مداوم به روانشناسی (این دیدگاه که روانشناسی منطق پایه). با در نظر گرفتن این حمله به تفصیل، ما سعی می کنیم اهریمنی کنیم ظهور محدودیت‌های خاصی را در آغاز دوره هوسرل ترسیم می‌کند دیدگاه های خود در مورد ماهیت علم، منطق و حقیقت. استدلال می شود که این محدودیت ها مستلزم شکست پروژه هوسرلیان است ارائه شده در تحقیقات منطقی. حل این محدودیت ها از طریق در نظر گرفتن ایجاد می شود پدیدارشناسی هگل و استدلال های او در مورد شیوه فلسفه اگر بخواهد حقیقت را نشان دهد باید شروع شود. به ویژه استدلال های هگل برای ضرورت پدیدارشناسی به عنوان مقدم بر سایر فلسفه ها و ارائه توجیه کامل برای علم، برای خاص خود درک علم، و ماهیت تجربه به عنوان دیا لکتیکی بررسی می شوند. استدلال می شود که این استدلال ها علم را قادر می سازد به درستی زمین شود. بخش پایانی این پایان نامه به طور خلاصه به بازنگری هوسرلیان می پردازد موقعیت در پرتو موضع هگلی اتخاذ شده.
  • تعداد رکورد ها : 291