جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 650
بی خدا شدن: نیچه هایدگر و بازگشت ابدی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Aaron Lauretani
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مفهوم بازگشت ابدی نیچه بهترین نمونه اندیشه ضد الهیات او است، اما اغلب به اشتباه به عنوان فیزیک کلاسیک یا یک آزمایش فکری خوانده می شود. تا آنجا که تفاسیر انگلیسی-آمریکایی و تحلیلی کیهان شناسی بازگشت ابدی را رد می کنند، پیامدهای اخلاقی آنها به حداقل می رسد. در مقابل، خوانش کیهان‌شناختی و اخلاقی توسط هایدگر نشان داده می‌شود که از نظر هنجاری در چارچوب‌بندی فلسفه نیچه به عنوان بی‌خدایی رادیکال اهمیت بیشتری دارد. با این حال، همچنین نشان داده شده است که هایدگر رادیکال بودن نیچه را با نزدیک شدن به بازگشت ابدی به عنوان این مفهوم که هستی به عنوان یک کل بازمی‌گرداند، محدود می‌کند. برای این منظور، در ادامه بحث می‌شود که تبیین‌هایدگر از کیهان‌شناسی به‌عنوان یک طرح اخلاقی، برتر از تفاسیر علمی در خوانش‌های تحلیلی و انگلیسی-آمریکایی است، اما همچنین این که هایدگر تا حدی کیهان‌شناسی بازگشت‌های ابدی را اشتباه می‌خواند. بنابراین در نهایت نشان داده می شود که کیهان شناسی نیچه در واقع آن حالت یکسان از وجود را رد می کند. این در نهایت به عمیق ترین مفاهیم اخلاقی در فلسفه نیچه اجازه می دهد.
نیچه، جرج گرانت و پاسخ به مدرنیته (فریدریش نیچه) [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Dominique J. Poulin
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : نیچه و گرانت هر دو ما را به چالش می کشند تا در مورد آنچه که جهان و انسان ها را باور داریم انتخابی روشن داشته باشیم، در حالی که پیامدهای چنین انتخابی را به وضوح توصیف می کنند. این پایان نامه سعی دارد با بررسی آنچه در مورد سه موضوع کلیدی مدرنیته، تاریخ و اخلاق می گویند، انتخابی را که آنها با ما روبرو می شوند، روشن کند. در انجام این کار، هدف آن برجسته کردن این است که چه چیزی آنها را متمایز می کند و چرا. این پایان نامه دو نتیجه می گیرد، یکی در مورد تفاوت اساسی بین گرانت و نیچه و دیگری در مورد مبانی ممکن برای انتخاب بین جهان بینی آنها. (1) تفاوت اساسی گرانت و نیچه در این است که برای نیچه جهان هرج و مرج است و هستی در حال شدن است، در حالی که برای گرانت نظم و هدفی در جهان وجود دارد و بودن به عنوان خیری تغییر ناپذیر تلقی می شود. این دیدگاه‌های خاص از هستی است که آنچه را که هرکدام درباره مدرنیته، تاریخ و اخلاق می‌گویند شکل می‌دهند و تحت تأثیر قرار می‌دهند. (2) این تز استدلال می کند که اساس انتخاب بین جهان بینی های نیچه و گرانت باید ایمان یا اعتقاد باشد، نه دانش، به هر دلیل یا توجیهی که بتوان برای انتخاب بین بودن به عنوان شدن و بودن به عنوان خوبی غیرقابل پیش فرض ارائه کرد. زمینه ای از هستی که قبلاً داده شده یا فرض می شود.
افلاطون پست مدرن: نیچه، هایدگر، گادامر، اشتراوس، دریدا [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Catherine H. Zuckert (کاترین زوکرت )
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
University of Chicago Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: کاترین زوکرت کار پنج شخصیت کلیدی فلسفی قرن نوزدهم و بیستم را از دریچه خوانش‌های کاملاً پست مدرن آنها از افلاطون بررسی می‌کند. او استدلال می کند که نیچه، هایدگر، گادامر، اشتراوس و دریدا، که متقاعد شده بودند که عقل گرایی مدرن امکانات خود را به پایان رسانده است، همگی به افلاطون روی آوردند تا شخصیت اصلی فلسفه را دوباره کشف کند و سنت غربی را به عنوان یک کل دوباره درک کند. کنار هم قرار دادن هنرمندانه زوکرت از این بدنه های فکری به ظاهر متفاوت، دیدگاهی همدیگر را ارائه می دهد، نه فقط از این متفکران منفرد، بلکه از چشم انداز گسترده پست مدرن نیز. نتیجه یک اثر درخشان است که دیدگاهی بدیع در رابطه بین سنت فلسفی غرب و شرکت پست مدرن در حال تکامل ارائه می دهد.
تأثیر تعالیم زرتشت بر اندیشه نیچه
نویسنده:
نویسنده:محبوبه هژبری ابراهیم آبادی؛ استاد راهنما:محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در این پژوهش موضوع تأثیر تعالیم زرتشت در اندیشه نیچه مورد بررسی قرار می‌گیرد. نیچه به عنوان متفکر سده نوزدهم، با آثار خود تأثیر عمیقی بر فلسفه غرب و تاریخ اندیشه مدرن بر جای گذاشته‌ است. عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار وی چنین گفت زرتشت است که در آن اساسی‌ترین مسائل فلسفه او بیان شده است. همین امر سبب شد تا سؤالی در میان نیچه-پژوهان مطرح شود که چرا نیچه بنیادی‌ترین اندیشه خود را از زبان پیامبر ایرانی مطرح می‌کند آیا او تحت تأثیر عمیق آموزه‌های زرتشت بوده است؟ نظر اکثر فلاسفه و مفسران آثار نیچه در پاسخ به این سؤال، در واقع بهره‌گیری به نحو سمبلیک است که تاکنون در این زمینه آثاری نیز به چاپ رسیده است. به دلیل گستردگی ابعاد فلسفه نیچه در این پژوهش ابتدا در سه محور جسم، قدرت و زندگی به بررسی دیدگاه هر یک پرداخته و سپس با تحلیل هر دو دیدگاه، به طور مستند فرضیه تأثیر تعالیم زرتشت بر اندیشه نیچه بررسی می‌گردد. با تحقیقات صورت‌گرفته در این پژوهش به نظر می‌رسد زرتشت شخصیتی صرفاً استعاری و ساخته ذهن نویسنده نیست، بلکه وی در آرای فلسفی خود از بخشی از تعالیم زرتشت به صورت انتخابی تأثیر گرفته است
فلسفه عملی نیچه: خود، فضیلت و سرنوشت در دوره میانی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jack Moar
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : چند انتقاد خاص و کلی تر قبل از ارائه آنچه به عنوان رویکرد تفسیری مناسب است. amor fati الزامی نیست که باید دنبال شود، بلکه ایده آلی است که باید دنبال شود، که باید به عنوان اصلاح نیچه از فرمول رواقی برای "پذیرش و تحمل" درک شود، که در آن می توانیم از تکنیک های هنرمندان برای ترکیب و "عشق" استفاده کنیم. تراژدی های زندگی
نیچه و آرمان نجیب [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Christopher Russell Miller
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی آرمان اشراف نیچه می پردازد که به شکل گیری نیمی از تمایز اخلاقی معروف ارباب/برده کمک می کند و در آثار بعدی او، به ویژه در "درباره تبارشناسی اخلاق" بسیار برجسته می شود. چیزی که اغلب درک نمی شود این است که آرمان اصیل یک ثمره دیررس بلوغ نیست، بلکه چیزی است که در قالب یک تمایل اساسی، می توان آن را در اوایل «تولد تراژدی» مشاهده کرد، که آشکارتر از همه در مخالفت نیچه با سقراط است. و حتی در «گرگ و میش بت‌ها»، نکات اصلی انتقاد در اینجا اساساً بدون تغییر باقی می‌مانند که این مشاهده را بیشتر تقویت می‌کند. اما اهمیت این مشاهدات در جدی گرفتن تصویر GM مقدمه 2 از افکار و ارزش‌های فرد است که با وحدتی ارگانیک رشد می‌کند، همانطور که درخت انجام می‌دهد و شهادت به «یک اراده، یک سلامت، یک خاک، یک خورشید» می‌دهد. و ادعای مشابه در BGE 6 که "نیت اخلاقی (یا غیراخلاقی) در هر فلسفه هر بار بذر واقعی زندگی را تشکیل می دهد که کل گیاه از آن رشد کرده است." این تز تلاش خواهد کرد تا به این ادعاها رسیدگی کند و نشان دهد که چه چیزی در مورد اشرافیت است که برای نیچه جذاب است و همچنین در نیچه چیست که تعهد او به اشراف را ایجاد می کند. این امر با در نظر گرفتن تمایز ارباب/عبد، آرمان زاهدانه و غلبه بر خود و نیاز (مثل وجود) به آرمانی جدید حاصل خواهد شد. این نه تنها به درک این حوزه‌ها کمک می‌کند، بلکه باید بینش کافی در مورد خود نیچه نیز فراهم کند تا به تفسیر ادعاهای مثبت بدیهی گریزان او کمک کند و به‌ویژه درک کند که چرا آنها تا این حد گریزان هستند.
در مورد امکان اخلاق یا نیچه به عنوان مربی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Tom Peter Stephen Angier
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بخش اول: ارزش‌های محوری نیچه مقدمه: آثار نیچه از نظر ایدئولوژیک متنوع است و بنابراین ناسازگاری‌ها و حتی (شاید) تناقض‌ها را به دنبال دارد. به همین دلیل، پایان نامه بر یک رشته از اندیشه او متمرکز خواهد شد - تصور او از فردیت. این موضوع از نظر فلسفی چالش‌برانگیزترین حوزه مورد علاقه او است و تضاد آموزنده‌ای با فلسفه اخلاق کانت ایجاد می‌کند. بخش دوم: نیچه در مقابل کانت فصل دوم: عود ابدی [ERJ در مقابل امری مقوله ای [Cl] - برداشت نیچه از فردیت در تقابل با تحلیل کانت از عاملیت اخلاقی برجسته می شود. چگونه هر دو ER و Cl نقش های مشابهی را در نوشته های اخلاقی مربوطه خود انجام می دهند. چگونه هر دو از نظر فلسفی مشکل دارند. با این وجود چگونه Cl از نظر عقلانی برتری خود را از یک جنبه مهم نشان می دهد. فصل سوم: خودمختاری - استدلال کانت برای استقلال اخلاقی دایره ای به نظر می رسد. تصور نیچه از خودمختاری فردی تمایل به عدم انسجام دارد. فصل چهارم: در باب تعلیم و تربیت - ایده کانت از تربیت اخلاقی مدعی شد که در برابر همان ایراداتی که در ترسیم انگیزه اخلاقی او مطرح می شود، آسیب پذیر است. تحلیل نیچه از «آموزش واقعی» مدعی بود که امکان آموزش را تضعیف می کند. بخش سوم: یک مفهوم منسجم. فصل پنجم: فرد ناب- خلاصه ای از برداشت نیچه از فردیت، و پیامدهایی که برای دیدگاه های او در مورد آگاهی، ارتباطات و زبان دارد. دوگانگی او بین ارزش‌های «اصلی» و «اقتباس‌شده» مطرح می‌کند که ادعا می‌شود بنیاد مردانه هستند، و مفهوم او را نامنسجم نشان می‌دهد پایان: فراتر از نیچه - اگر مفهوم نیچه از فردیت نامنسجم باشد، پس نمی‌توان آن را به طور منسجم پذیرفت. بنابراین تأثیر آن را فقط در تصرفات نادرست و انحرافات می توان دید (تصرف صحیح را نمی پذیرد)
انسان ها، تاریخچه روانی نیچه از عیسی، پولس و تولد مسیحیت را ببینید [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Morgan H. Rempel
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : از 60000 مطالعه علمی درباره زندگی عیسی که در قرن نوزدهم ظاهر شد، یکی از غیرعادی‌ترین و جذاب‌ترین آنها «دجال» فریدریش نیچه بود. متأسفانه، تعدادی از عوامل با هم ترکیب می شوند تا عملاً اطمینان حاصل کنند که تأملات نیچه نه تنها در مورد عیسی، بلکه در مورد سنت پل و اولین جامعه مسیحی، توجهی را که شایسته آن است دریافت نکرده است. واژگانی که نیچه در رفتارش با قهرمانان اصلی مسیحیت به کار می‌برد، اغلب آنقدر عمداً تقابل‌آمیز است که بی‌اهمیت است، در حالی که کل روش‌شناسی او بسیار غیرمتعارف است. او بارها اعلام می‌کند که آنچه پیش می‌برد یک تحلیل فلسفی سنتی نیست، بلکه اولین «روان‌شناسی» مسیحیت و بازیگران کلیدی آن است. در حالی که فروید به زودی "تاریخ روانی" روانکاوانه را رایج کرد - جایی که محقق اظهارات و تجربیات زندگی یک فرد مشهور را مطالعه می کند و فرضیه هایی را در مورد ذهن و انگیزه احتمالی آن شخص ارائه می دهد - چنین تلاش هایی در دهه 1880 تقریباً بی سابقه بود. هدف پژوهش حاضر سه گانه است. اول، نظم بخشیدن به تأملات پراکنده نیچه در مورد شخصیت های مسئول تولد مسیحیت. دوم، نگاهی به واقعیت فکری «پشت» اظهارات عمداً تقابلی نیچه در مورد قهرمانان اصلی مسیحیت اولیه. و ثالثاً، به سادگی این ادعای اصلی نیچه را جدی بگیریم که آنچه او در واقع پیش می برد روانشناسی مسیحیت است. آنچه ما کشف می کنیم این است که تاملات نیچه در مورد عیسی، پولس و اولین مسیحیان، به طور انبوه و به تعبیر خود (روانی-تاریخی) در نظر گرفته شده، در واقع توجه فیلسوفان را ایجاب می کند. (1) آنها بخش قابل توجهی از فلسفه دین به شدت اصیل و عمیقاً «روان شناختی» را تشکیل می دهند. (2) آنها به طور معمول به عنوان مقدمه برای بحث در مورد موضوعاتی که به طور سنتی مورد علاقه فیلسوفان هستند (عشق، اخلاق، قدرت، و غیره) خدمت می کنند. (3) و سرانجام، مانند رفتارهای مشابه او با سقراط، شوپنهاور و واگنر، با مطالعه دقیقاً آنچه نیچه در زندگی و پیام عیسی جشن می گیرد، انتقاد می کند و اغلب با آن «همذات پنداری می کند» و غیره. با حمله خشونت آمیز در مورد سنت پل، بینش واقعی از ذهن و فلسفه یکی از اصیل ترین متفکران قرن نوزدهم به دست می آید.
ضد اومانیسم روشنگری: تاریخ انتقادی اندیشه میشل فوکو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Bregham Dalgliesh
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه ادعا می کنم که میشل فوکو یک فیلسوف طرفدار روشنگری است. من استدلال می‌کنم که تاریخ انتقادی اندیشه او حالتی از خودمختاری در اندیشه و عمل را پرورش می‌دهد که نشان‌دهنده یک مفهوم کانتی از بلوغ است. بعلاوه، من ادعا می‌کنم که چون او مسیر نیچه‌ای را به سوی روشنگری دنبال می‌کند، شرح آزادی فوکو از نقد او از اینکه ما هستیم ناشی می‌شود، که شامل رد محدودیت‌های تجربی اومانیسم است. در عین حال، و شاید مهم‌تر از همه، من همچنین پیشنهاد می‌کنم که فوکو یک مفهوم پساانسان‌گرایانه از تناهی و هستی را بیان می‌کند. برای شروع، من نشان می‌دهم که در مسیر انسان‌گرایی به سوی رشد، که توسط روسو، کانت و هگل پایه‌گذاری شده و در حال حاضر توسط رالز و تیلور حمایت می‌شود، فلسفه‌ای از سوژه خودمختار که خواهان خودشکوفایی از طریق بازشناسی است، مقدم بر نقد معرفت‌شناختی و سیاسی است. محورهای تجربی عینی، هنجاری و ذهنی اومانیسم را ایجاد می کند. بر اساس نقدهای باستان‌شناختی، تبارشناسی فوکو، و وقتی با هم کار می‌کنند، نقدهای تاریخی انتقادی از این شرایط امکان استقلال و بازشناسی، معتقدم که اومانیسم نمی‌تواند به ما بیاموزد چگونه آزادانه بیندیشیم یا عمل کنیم. -و اینکه شناخت اومانیسم از جهان و عدالت آن در سیاست مستلزم طرد محدود افراد متفاوت و تسلیم ذهنیت افراد عادی است. در پاسخ به ناپختگی که در قلب اومانیسم قرار دارد، نشان می‌دهم که فوکو باستان‌شناسی، تبارشناسی و تاریخ انتقادی را به کار می‌گیرد تا بدیل‌های پساانسان‌گرایانه و روشن‌گرانه خود را از جمله ساوویر، پووآر و اخلاق اخلاقی کشف کند. پس از اینکه او توضیحی از علت و معلول در علوم انسانی را از ساویار به روابط بین ساوآر و پووآر منتقل کرد، توضیح می‌دهم که چگونه فوکو اولاً نحوه اعمال پووآر توسط مکانیسم‌های تولیدی را بازبینی می‌کند که بدن را نظم می‌دهد و شهروند را تنظیم می‌کند، و ثانیاً ماهیت pouvoir که او آن را حکومتی بودن یا عمل شخص نسبت به اعمال دیگران توصیف می کند. او سپس آزادی را به عنوان نقطه مقابل pouvoir/savoir پس می‌زند، و من نشان می‌دهم که چگونه تاریخ انتقادی نشان می‌دهد که قبل از اینکه رابطه هرمنوتیکی با خود ولوچ در مرکز درک اومانیسم از هویت اخلاقی باشد، ذهنیت اخلاقی در دوران باستان شکل گرفته است. از طریق آزادی زاهدانه و آگونیستی که مبتنی بر رابطه عملی با خود است. فوکو از این به‌عنوان طرحی برای زمان حال استفاده می‌کند، که در آن یک وضعیت اخلاقی-سیاسی خودمختاری در اندیشه و عمل در برابر محدودیت‌های ما از pouvoir/savoir شکل می‌گیرد. بنابراین من ادعا می کنم که تصویر فوکو به عنوان یک فیلسوف ضد روشنگری، که چیزی جز نقد متعارف و آزادی غیراخلاقی ارائه نمی دهد، نمایانگر دیدگاه کسانی است که ضد اومانیسم برایشان شبیه ضدروشنگری است. این انتقادات با تزی که من در این پایان نامه تأیید می کنم، نادرست نشان داده می شوند، و آن این است که تاریخ انتقادی به منزله نقد، پس از آن یک هستی شناسی، یعنی هستی شناسی انتقادی فوکو، بلوغ ایجاد می کند و تقویتی را تأیید می کند که هم ضد و هم پسا اومانیسم است. .
بلاغت پراگماتیک و هنر فلسفه [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Timothy Hildreth Engstrom
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : سؤال مطرح شده این است: در پی «تشکیل» ازفلسفه قاره ای (از نیچه و هایدگر تا دریداو فوکو) و "عمل گرایی" انگلیسی-آمریکایی فلسفه (از جیمز و دیویی تا رورتی)، چه نوع ژانری از نوشتن فلسفه است؟ تاریخ گزینشی به روایت می شود اتحاد بین سفسطه و بلاغت سنتی را نشان می دهد (از گورجیاس و پروتاگوراس تا سیسرو و کوئینتیلیان)؛ بین بلاغت و پراگماتیسم کلاسیک آمریکایی (پیرس، جیمز و دیویی)؛ بین پراگماتیسم معاصر (رورتی) و فلسفه قاره ای معاصر (دریدا); و بین نقد ادبی معاصر (ماهی) و «پست مدرن» زیبایی شناسی پیشنهاد شده است که این اتحادها یک منسجم را تشکیل دهند روایتی که نمونه ای از نزدیک شدن به یکدیگر است زیبایی شناسی گفتارها و متون خود فلسفه. این است استدلال کرد که پیامد این تغییر، از خواندن فلسفه است به عنوان پایه ای برای تحقیقات دیگر موسسات فرهنگ به خواندن آن را به عنوان بلاغت، این است که ژانر فلسفه را به عنوان یک هنر، به عنوان مجموعه ای از متن هایی که به کثرت گفتمان های نسبیتی کمک می کند که ما برای اهداف حیاتی خاص می سازیم: ساخته شده نه به عنوان آینه حقیقت، بلکه به عنوان اجتماعی مفید و متقاعد کننده درام ها
  • تعداد رکورد ها : 650