این نوشتار با تمرکز بر تفسیر هایدگر از آموزه حقیقت افلاطون و تفسیر دریدا از فارماکون افلاطون، خط تفسیریای را برجسته میکند که در آن افلاطون آغاز فهمی فلسفی اس
... ست که وجه غیاب و پوشیدگی هستی و حقیقت را طرد میکند. در برابر این خط تفسیری، تفسیر فوکو از افلاطون و کردارهای فلسفی یونان طرح و بسط داده میشود. از قِبل این تفسیر روشن میشود که با دو شرح متمایز از کردارهای فلسفی یونان و نسبت آن با سربرآوردن و ظهور مدرنیته روبرو هستیم؛ شرحی که مدرنیته را بسط ژرفترین معنای نمودارشده در متافیزیک یونانی میداند و شرحی که بنیاد فلسفه مدرن را در رویارویی با بنیاد اندیشه افلاطونی تفسیر میکند و افلاطون و جریانهای فلسفی اثرپذیرفته از وی را چونان افقی برای ایستادگی در برابر سیطره مدرن میانگارد. بااینکه میتوان طرح هنر زیستن فوکو را وامدارِ طرح پروای خود و کار هنری هایدگر دانست، این طرح به فوکو امکان میدهد تا تفسیر متفاوتی از افلاطون فراپیش نهد. نشان میدهیم که چه ملاحظات روششناسانهای به فوکو کمک میکند تا این تفسیر متفاوت را درمیان گذارد. فوکو برای بهدست دادن چنین تفسیر متفاوتی به کارکرد نوشتار، لوگوس و حقیقت چونان پارسیا در اندیشه افلاطون و فلسفه یونانی توجه میکند. در ادامة مسیرِ فوکو، واکاوی و تحلیلی از ایدهها، آگاثون و دیالوگ مطرح میشود که وجوه زیستی، درگیرانه، هنری و سیاسی آنها را برجسته میکند. این جعبهابزار مفهومی و روشی کمک میکند تا خط تفسیری متفاوتی از اندیشه افلاطون را طرح کنیم و بسط دهیم.
بیشتر