جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 963
دیگری به‌مثابه خود ارتباط شمس و مولانا از دیدگاه ژاک لکان
نویسنده:
فواد مولودی، مریم عاملی رضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم «دیگری»، از وجوه ممتاز و واسازانۀ دستگاه نظری ژاک لکان و یکی از مهم‌ترین فراروی‌های او از اندیشۀ فرویدی است. دستگاه فکری فروید بر مفهوم «خود» بنا شده بود. وی بخش اعظم مباحث مربوط به ناخودآگاهی روان را در رابطه با «خود»ی تعریف کرده بود که ذاتی روشن و قوام‌یافته داشت و حدفاصل «نهاد» و «فراخود» بود، اما لکان از همان آغاز در تعریف وجودی «خود» شک کرد و نشان داد در مراحل رشد روانی انسان، هیچ‌گاه تصویری یکه و همگن از «خود» وجود ندارد. به تعبیر لکان، «خود» همان دیالکتیک «خود-دیگری» شکل‌گرفته در مرحلۀ خیالی و نمادین است. «دیگری» بخش وجودی «خود»، و از همان آغاز آمیخته با آن است. «دیگری» به طرق مختلف درونی می‌شود و آمیخته با «خود» همیشه در روان حاضر است (حتی برداشت و تصویر از «خود» نیز آمیختۀ «دیگری» ذهنی است). زمانی که «دیگری» به‌مثابۀ متعینی بیرونی وجود دارد، ممکن است به شدیدترین شکل ممکن درونی‌سازی و همذات‌پنداری شود و حیاتی ذهنی یابد؛ همان چیزی که در رابطۀ شمس و مولانا شاهدش هستیم: دو روح سرگشته‌ای که هریک امکانات ذهنی و روانی خود را در دیگری می‌بیند و هردو در طول فرایند کشف یکدیگر، مرتباً دیالکتیک «خود-دیگری» ذهنی‌شان را بر هم اعمال می‌کنند. اگر از منظر شمس به این رفت‌وبرگشت‌های روانی بنگریم، درمی‌یابیم که اساس رابطۀ او و مولانا، جابه‌جایی‌های مکرر موقعیت ذهنی عاشقی و معشوقی برای هردو آن‌هاست؛ به‌گونه‌ای که در تمثیل‌های مختلف تکرارشونده می‌توان وجوهی از این آیینه‌گردانی‌ها را در مقالات شمس یافت.
صفحات :
از صفحه 95 تا 114
معرفت و موقعیت های مرزی در مثنوی مولوی
نویسنده:
منیره طلیعه بخش، علیرضا نیکویی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برخلاف تصور رایج که متون عرفانی را فاقد گزاره‌های معرفتی و فلسفی می‌داند، گزاره‌ها و مبانی شناختی و فراشناختی به‌وفور در متون عرفانی، به‌ویژه مثنوی مولوی به‌چشم می‌خورد. مولوی از نقش شاکله‌ها، ذهنیت‌ها و موقعیت‌ها در شکل‌گیری شناخت آدمی آگاهی دارد.اگرچه این مکتب اگزیستانسیالیسم بود که نخستین بار تجربه‌های وجودی را مفهوم‌سازی کرد، از آن زمان که بشر وجود داشته است، خود را درگیر آن‌ها یافته است. متفکرانی مانند مولوی، از این تجربه‌های وجودی سخن گفته‌اند. از دیدگاه مولوی، شناخت ما از خود و جهان شناختی براساس اعتباراتی است که آن‌ها را قطعی و جزمی می‌پنداریم، اما با قرارگرفتن در موقعیت‌هایی درمی‌یابیم که چندان قابل‌اطمینان نیستند. او برای نشان‌دادن بی‌اعتباری شناخت و ذهنیت‌های مشروط، غالباً شخصیت‌های داستان‌های خود را در وضعیتی شکننده، بحرانی و مرزی قرار می‌دهد تا به محک تجربۀ وجودی، عزیمت‌ها و شاکله‌های نادرست و منفی آن‌ها که بدیهی، طبیعی و معتبر جلوه می‌کنند، دستخوش واسازی و دگرگونی شوند. در این موقعیت‌های مرزی (به تعبیر یاسپرس) و تجربۀ اضطراب ناشی از آن‌ها، تکیه‌گاه‌های اعتباری و تصورات قالبی انسان‌ها فرومی‌ریزد و امکان تجربه‌ها و منظرهای نو همچون امکان تجربۀ فراسوی محدودیت‌ها یعنی تعالی و هستی در خود شکل می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 117
بررسی مفهوم تکاملی مرگ در اشعار مولانا براساس نظریه استعاره شناختی مدل فرهنگی استعاره زنجیره بزرگ
نویسنده:
زهرا عباسی، امین خسروی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نگاه زبان‌شناسان شناختی، استعارۀ مفهومی به هرگونه فهم و بیان تصورات انتزاعی در قالب تصورات ملموس اطلاق می‌شود. در این پژوهش، از میان راهکارهای مختلفی که لیکاف و ترنر در تحلیل استعارۀ مفهومی استفاده کرده‌اند، با استفاده از ویژگی سلسله‌مراتبی مدل استعارۀ زنجیرۀ بزرگ، به بررسی مفهوم تکامل در اشعار مولانا پرداخته می‌شود. بررسی اشعار مولانا نشان داد خصوصیت سلسله‌مراتبی استعارۀ زنجیرۀ بزرگ که نشان‌دهندۀ نوعی تکامل است، در نظام ذهنی مولانا نیز برقرار است. او تکامل انسان را در گذشتن از قالب جمادات و گیاهان و حیوانات و حتی خود انسان و رسیدن به مراتب بالاتر یعنی فرشتگان و قرب الهی بیان می‌دارد که این دو مرتبۀ اخیر از نظر زبان‌شناسان شناختی دور مانده است. مولانا شرط گذشتن و عبور از مراتب پایین‌تر را مردن و فنا می‌داند و آن را با نوعی استعارۀ جهتی یعنی حرکت روبه‌جلو نشان می‌دهد که در آن، درک استعاری ویژگی‌های یک ماهیت در یک سطح، از طریق ویژگی‌های یک ماهیت در سطح دیگر امکان‌پذیر است؛ یعنی هر بار با زایشی مجدد روبه‌رو هستیم. با توجه به ماهیت جهانی جسم انسان و محققاً الگوهای جهانی تعاملات فیزیکی ما با جهان، این نوع رابطه در میان فرهنگ‌های مختلف همچنان تا حدی یکسان عمل می‌کند، اما جهان‌بینی و تجربیات مولانا تکاملی افزون‌تر از نگاه زبان‌شناسان برای انسان ترسیم کرده است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 29
ماخذیابی و تحلیل تصرفات مولانا و شمس در ادبیات عاشقانه عصر اموی
نویسنده:
محمدامیر جلالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در پژوهش حاضر، به بررسی نحوۀ بازتاب ادبیات عاشقانۀ عرب عصر اموی در آثار مولانا (مثنوی، مکتوبات، فیه ما فیه، مجالس سبعه، غزلیات شمس) و مقالات شمس تبریزی، مأخذیابی داستان‌ها و ابیات، و بررسی برخی از تصرفات هنری مولانا و شمس در اشعار و روایات اصلی پرداخته می‌شود. پرسش‌های این پژوهش این است که در آثار مولانا و شمس، چه نمودهایی (اعم از داستان و سروده) از ادبیات عاشقانۀ عصر اموی وجود دارد و این نمودها در این متون چه تغییراتی یافته‌اند. همچنین آیا این تغییرات، ناشی از تصرفات شخص مولانا و شمس‌اند یا برخاسته از منابعی هستند که از آن‌ها بهره جسته‌اند؟ چنانکه خواهیم دید، آثار شمس و مولانا دربردارندۀ ابیات شاعرانی از عصر اموی و نیز داستان‌هایی دربارۀ زندگی آن‌هاست. تصرفات مولانا از گونۀ تغییراتی در شخصیت‌ها، قهرمان، زمان تاریخی داستان، نام سراینده و متن اشعار است. برخی از این تصرفات، ناشی از خلاقیت‌های فردی مولاناست و منشأ برخی نیز منابع پیش از مولاناست. تصرفات مولانا در متن اشعار نیز برخی آگاهانه و در برخی موارد ناآگاهانه و ناشی از نقل از حافظه است. در پژوهش حاضر، برخی از ابیات قیس بن مُلَوح عامری، عمر بن ابی‌ربیعه، عروة بن حزام، اَحوَص انصاری، ابن‌مَیاده، معاویة بن ابی‌سفیان (از دورۀ اموی)، حلاج، متنبی، ابوفراس حمدانی و انوری (از سده‌های بعد) در آثار مولانا و شمس مأخذیابی شده و پیشینۀ برخی از روایات، در متونی نظیر الأغانی، دیوان مجنون به روایت ابی‌بکر والبی، مصیبت‌نامۀ عطار، هزار حکایت صوفیان، فتوحات ابن‌عربی، رسالۀ عینیۀ غزالی، تمهیدات و نامه‌های عین‌القضات نشان داده شده است.
صفحات :
از صفحه 115 تا 140
ایمان عارفانه از منظر مولانا
نویسنده:
نعمت الله بدخشان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ایمان در لغت به معنی تصدیق است، اما در اصطلاح حکما و متکلمان مسلمان به معانی مختلفی ازجمله اقرار زبانی و معرفت فلسفی به‌کار رفته است. مولانا جلال‌الدین محمد بلخی معرفت نظری و فلسفی را طریقه‌ی کامل و شایسته‌ای برای شناخت خدا و حصول ایمان دینی نمی‌داند. ازنظر او تنها از راه حکمت ذوقی و شهودی می‌توان رابطه‌ای وجودی و مستقیم با خداوند برقرار کرد و به ایمانی عارفانه و شاهدانه نائل آمد. در پژوهش پیش رو کوشیده‌ایم تا عمدتاً با استناد به مثنوی معنوی، دیدگاه مولانا درباره‌ی ماهیت ایمان و شرایط تحقق آن و برخی از ویژگی‌های مهم ایمان عارفانه‌ی موردنظر او را تبیین و بررسی کنیم و در ضمن، روشن کنیم که ایمان عارفانه ازنظر مولانا، با ایمان مرسوم در نزد متکلمان و فیلسوفان مسلمان چه تفاوت‌هایی دارد. ازمنظر مولانا، ایمان حقیقتی قلبی و تجربه‌ای شهودی است که خاستگاه آن معرفت فطری انسان‌ها به خداست. اختیاری‌بودن فعل ایمان و ظرف ایمان که سرای دنیا و دار تکلیف و اختیار آدمی است و همچنین مراتب‌داشتن ایمان و تحول‌آفرینی آن، براساس همین معرفت تبیین می‌شود.
صفحات :
از صفحه 27 تا 48
نسیم عشق: بررسی مسئله عشق از دیدگاه شیخ اشراق و مولانا جلال‌الدین محمد بلخی
نویسنده:
نويسنده:بهمن صادقی‌مزده
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
تهران - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل,
چکیده :
نگارنده در کتاب حاضر به بحث و بررسی مسئلة عشق بین آرای حکیم اشراقی (شیخ اشراق) و عارف نامی (مولانا جلال‌الدین محمد مولوی) به طور تطبیقی می‌پردازد. در این بررسی مطالبی چون شرح حال و آثارشان، تعریف عشق از دیدگاه آن دو، عشق حقیقی و مجازی و رابطه این دو با یکدیگر، نسبت عاشق و معشوق، ارتباط عقل و عشق و کارکرد عشق را مطرح می‌کند.
رستاخیز عرفانی ‌انواع‌ نادر صوت‌ در غزلیات ‌شمس
نویسنده:
پروین پارسا، ماندانا کمرخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
غزلیات شمس پیوندخروش ناخودآگاه درونی شاعر و آواهای طبیعی نظام هستی است، این دو در تطبیق با فضای عرفانی ومعناییمتن شاعرانه به سبکی موسیقیایی احضار می‌شوند،مولانا بی‌هیچ انتخاب گزینشی یا تحمیلی برمتن، مفاهیم عرفانی را در بستر جویباری غزل می‌نشاند و در این راستا به جلوه‌های طبیعی و شاعرانۀ صوت روی می‌آورد،رویکرد درونی و جوششی مولانا به اصوات، مجموعه‌ای از حرف‌آهنگ‌ها، واژه‌آهنگ‌ها، متن‌آهنگ‌ها و صدامعناهارا در حریم غزلیات شمس‌فراهم آورده‌است،این اصوات دارای مصادیق متعددی‌است‌و در این‌ جستار با عناوین:اصوات شاعرانه، اصوات قرردادی، اصوات موکد، اصوات ممتد، اصوات وابسته و اصوات نواختی نامگذاری شده وکیفیت دیگر انواع شناخته شدۀ صوت و صوت‌آفرینی در غزلیات شمس، ازجمله:نام‌آوا، صدامعنا، نغمۀ‌حروف، تکرار، تجنیس‌و،،،تحلیل شده‌است،در غزلیات شمس منشااصوات، حرکت است و این‌دو، کفه‌ها یک ترازو هستند،دراین جستار مهمترین عناصرایجاد حرکت که به خلق ابزارهای صوت‌آفرینی منجر می‌شود، برشمرده شده است،رابطۀ صدا و حرکت و مقاصد ثانویۀ اصوات در غزلیات شمس، دیگر محورهای این پژوهش هستند.
صفحات :
از صفحه 289 تا 314
از جمادی تا آدمیت (نگاهی به جایگاه آگاهی و ادراک از منظر عرفانی مولانا و پدیدارشناسی مرلوپونتی)
نویسنده:
سروه کریمی، ایرج اعتصام، آزاده شاهچراغی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آگاهی و ادراک از جمله مسائلی هستند که از دیرباز مورد بحث و بررسی محققان، فلاسفه و حکما بوده با وجود این که هیچ نظریة مورد اتفاقی دربارة آگاهی وجود ندارد، اجماعی گسترده دربارة این رأی وجود دارد که تبیین بسنده‌ای از ابعاد مختلف روحانی و جسمانی انسان مستلزم فهم روشنی از آگاهی و جایگاه آن در هستی و خلقت است، مرلوپونتی با طرح دیدگاه (conscious- bodyبدن/تن- آگاه)، بدن را به عنوان آگاهی پدیدارشناسی معرفی می‌کند و نه صرفاً به عنوان جسم دارای امتداد، از این رو بدن خودِ آگاهی است نه واسطه آگاهی و عالم و ظهور آگاهی ما به صورت بدن است؛ یعنی آگاهی بدنمند،طرح چنین مسائلی از دیرباز در عرفان شرق نیز به اشکال گوناگون دیده شده است، اینکه ادراک و آگاهی چگونه وجود مدرِک را دستخوش تغییر و دگرگونی قرار می‌دهنداز جمله در اشعار مولانا عارف بزرگ اسلامی نیز این سیر تحول مشهود است،به عبارت دیگر،بانگاهی نو به متون عرفانی کلاسیک چون مولانا،بسیاری ازنظریه‌های مدرن را می‌توان بررسی کرد؛به عبارت دیگر، نمود نظریه‌های مدرن را درمتون کلاسیک نشان داد وبه تازگی‌ها در آن دست یافت، نگارنده در پژوهش حاضر به روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی ازنوع کیفی،در نظر دارد با طرح مسأله آگاهی و ادراک از منظراین دو عارف و فیلسوف، به تبیین دیدگاه‌های آنان پرداخته و وجوه شباهت و افتراق آنان را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 159 تا 174
بررسی تحلیلی داستان عرفانی شیر و نخچیران مثنوی بر اساس نظریه آلبرت الیس
نویسنده:
حمیدرضا کلاهی رستمی، علی رمضانی، نرگس اصغری گوار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مولانا جلال‌الدین بلخی (672-604 ه.ق) عارفی اندیشمند و شیفته حقیقت بود. این حقیقت‌جویی با مشرب عشق و اشتیاق در هم آمیخته و به آثار عرفانی او رنگ و بویی خاص بخشیده است. به طوری که نه، کسی به آن روش تقدم دارد و نه با فضل به اقتفای آن قدم نهاده است. مثنوی معنوی سرشار از قصه‌های تعلیمی و داستان‌های حکمت‌آموزی است که ارتباط چشمگیری با مفاهیم روان‌شناسی دارد. آلبرت الیس(متولد 1913م.)روانشناس شهیر آمریکایی دوازده نظریه ارائه کرده است که در میان روانشناسان از شهرت خاصی برخوردار است. یکی از نظریات وی موضوع اهمال کاری است و مقصود این که چرا انسان بدون علت مشخص تصمیمات خود را به تعویق می‌اندازند و یا آن را با تاخیر انجام می‌دهد؟ و علت این رفتار غیرمنطقی در چیست؟نویسندگان در این مقاله می‌کوشند تا موضوع اهمالکاری را در داستان شیر و نخجیران دفتر اول مثنوی بر اساس نظریة آلبرت الیس مورد نقد و واکاوی قرار دهند و نکات مشترک و زمینه‌های این رفتار غیرمنطقی و شیوه برخورد با این مشکل و نابسامانی را بررسی کنند. همچنین در این تحقیق ثابت می‌شود که نظریه یرفتار درمانی عقلانی هیجانی الیس به دلایل مختلف، قبل از آن که یک مدل روان درمانی از نوع پزشکی باشد یک مدل تربیتی است.
صفحات :
از صفحه 159 تا 181
بررسی حس نوستالژی در مثنوی مولانا با نگرش به توابع(میانجی‌های) شوق بازگشت
نویسنده:
حوا مرغوب، قدمعلی سرامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش«نوستالژی» یا غم غربت همان حس دلتنگی شاعر یا نویسنده است، در فقدان چیزهایی از قبیل دوری از سرزمین مادری، میل حب الوطنی و... که در موقعیت کنونی برای او دور از دسترس است. تغییر و تحول اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی در برانگیختن این حس غریب غربت بسیار موثر است. عرفان تماما نوستالژی است برای نمونه می­توان به غم غربت، جدایی نی از اصل که نیستان نامیده می­شود، سیر و سفر روح و نیز به تنگنای جسم و... در آثار شاعر صاحب سبک و عارفی همچون مولانا، که به این حس زیبا جلوه ویژه­ای داده است، ‌اشاره نمود. یکی ازمواردی که به دنبال غم غربت و دوری درآثار سنتی ومعاصر، مخصوصا در اشعار و نوشته­ های گرانقدر مولانا جلال الدین، احساس می­گردد میل به تجدید وضعیت و شوق وصال و بازگشت به اصل است. در این مقاله با پژوهش در شش دفتر مثنوی معنوی مولانا، شیوه‌ها ومیانجی ­های علاقمندی، آرزو، طلب و جستجو مورد بررسی قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 305 تا 327
  • تعداد رکورد ها : 963