مسألۀ ارادۀ آزاد، از دیرباز تابکنون همواره یکی از مهمترین مسائل فلسفی و کلامی به شمار میرود. علامه جعفری، ویتگنشتاین متقدم و جان سرل، سه فیلسوفی هستند که هرک
... کدام در چارچوب فکریشان، دستاوردی قابل توجه در تبیین بحث «ارادۀ آزاد»، عرضه کردهاند. هر سه متفکر از سوژۀ غیر مادی در جهت اثبات ارادۀ آزاد استفاده میکنند. علامه جعفری آن را «منِ مابعدالطبیعی»، ویتگنشتاین، «سوژۀ متافیزیکی» و سرل آن را «خودِ غیرتجربی» مینامد. نیز در منظومه فکری این سه فیلسوف، اصل علیت نقشی بنیادین و روزنی قابل توجه برای امکان یا امتناع ارادۀ آزاد فراهم میکند. علامه جعفری اصطلاح «ارادۀ آزاد» را برنمیتابد و با آن مخالفت میکند این بدین دلیل است که از نظر او اراده امری غریزی و مکانیکی است؛ اما از سوی دیگر «منِ مابعدالطبیعی» میتواند اراده را از بندِ مکانیکی برهاند و آنرا آزاد سازد. بنابراین رویکرد علامه جعفری در پاسخ به این پرسش که آیا ما واجد اختیاریم یا خیر به این نتیجه میانجامد که ما مختاریم. بنابراین رویکرد او در این زمینه اختیارگرایانه است؛ رأی علامه جعفری را میتوان بهمثابه ناسازگارگرای آزادیگرا قلمداد نمود. از سوی دیگر، سرل دو فرضیۀ مختلف در این باب ارائه میکند. درفرضیۀ اول، ارادۀ آزاد یک توهم است و به طور تام برساختۀ حالات نورونی و سطح زیرین مغز است؛ بنابر این فرضیه، ناسازگارگرایی او از نوع «تعینگرایی قوی» است. اما در طرح فرضیۀ دیگر او «ارادۀ آزاد» را اثبات کرده و از قید و بندِ تعینگرایی میرهاند. در این فرضیه نظر او بهمثابه، ناسازگارگرای آزادیگراست. نیز ویتگنشتاین با طرح ارادۀ پدیداری و ارادۀ متافیزیکی، دو مسیر مجزا فرارو مینهد. در ارادۀ پدیداری، اگرچه رابطهای بین اراده و کنش برقرار نیست، لیکن کُنِش آزادانه تلقی میشود؛ نظر او را می توان به نحوی ذیل ناسازگارگرای آزادیگرا جای داد. از سوی دیگر بااینکه باب سخن محصل در خصوص ارادۀ متافیزیکی ممتنع است، لیکن به نحوی میتوان وجهۀ آزادیگرایی را از آن استنباط نمود. در این رساله نگارنده تلاش میکند تا از اهم مطالب، با روش توصیفی، تحلیلی، تطبیقی و انتقادی پرده برگیرد و ضمن تشریح آرای سه فیلسوف در باب ارادۀ آزاد، به نکات تطبیقی (اشتراکات و افتراقات) بپردازد.
بیشتر