آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1063
روش شناسى نفى روش در هرمنوتیک فلسفى گادامر
نویسنده:
محمدحسین مختارى، مهدى سرلک
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره),
چکیده :
هرمنوتیک فلسفى یکى از مهم ترین رویکردهاى هرمنوتیکى است که مارتین هایدگر آن را پایه ریزى و تبیین کرد و هانس جورج گادامر آن را تدوین کرد و توسعه بخشید. گادامر که شاگرد خصوصى هایدگر بود، در معروف ترین اثرش در هرمنوتیک به نام حقیقت و روش به تحلیل و نقدى گسترده و پرمحتوا از اندیشه هرمنوتیک روشى پرداخت. هرمنوتیک روشى، بر ارائه اصول و قواعد و روش شناسى تفسیر صحیح متون همت مى گمارد؛ اما گادامر بنیان هرمنوتیکى خود را بر نفى روش و پدیدارشناسى فهم وجودى استوار مى سازد و با اتکا بر اصول هرمنوتیکى خود، الگوى مفاهمه دیالکتیکى را ارائه مى دهد. این نوشتار، کیفیت ابتناى فلسفه هرمنوتیکى گادامر بر نفى روش را توصیف و تحلیل مى کند تا از این رهگذر بتواند علاوه بر تبیین «مفاهمه دیالکتیکى مبتنى بر پرسش و پاسخ» به منزله روش بدیل گادامر در نفى روش، فرصتى براى بررسى این روش در اختیار قرار دهد و روشن خواهد شد که الگوى وى، داراى مشکلات پرشمارى از قبیل ابهام، دور و تسلسل است.
صفحات :
از صفحه 107 تا 128
عظمت و فقر مابعدالطبیعه: سفر از معنای هستی به عرفان در زندگی و فلسفه ژاک ماریتن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anthony Richard Haynes
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه به انگیزه معنوی و بعد زیسته فلسفه تومیست فرانسوی ژاک ماریتن در پرتو نقد هایدگری جان کاپوتو از متافیزیک تومیست می پردازد. کاپوتو در کتاب هایدگر و آکویناس: مقاله ای درباره غلبه بر متافیزیک استدلال می کند که اندیشه توماس آکویناس، احتمالاً مهم ترین و نماینده ترین شخصیت تفکر ارتدکس کاتولیک، نمونه ای پارادایم از آنچه مارتین هایدگر «هستی خداشناسی» می نامد است. این گرایش غالب فلسفه و الهیات غرب است که هستی را نه به عنوان یک راز، بلکه از نظر متافیزیکی به عنوان مجموعه ای صرف از چیزهایی که صرفاً بیرون از انسان حضور دارند و ارزش آن استفاده است، تلقی می کند. از نظر آکویناس، طبق نظر کاپوتو، خدا بالاترین «موجودی» است که «موجودات» دیگر را می‌آفریند، و به واسطه همین رابطه است که انسان‌ها که گفته می‌شود به شکل خدا ساخته شده‌اند، جهان را صرفاً مجموعه‌ای از چیزها می‌بینند. دستکاری شده است. پس اولین سؤالی که نقطه عزیمت این مطالعه را تشکیل می دهد این است: اگر آکویناس واقعاً نمونه ای از تفکر هستی شناسی است، آیا در مورد ژاک ماریتن، شاید تأثیرگذارترین پیرو و مفسر توماس آکویناس در قرن بیستم، همین امر صادق است؟ با این حال در همان اثر کاپوتو همچنین اعلام می کند که آنچه گفته شد تمام حقیقت در مورد آکویناس نیست، و این استدلال که اندیشه او نمونه ای از هستی شناسی است در واقع همان چیزی است که کاپوتو برای بازیابی یک آکویناس تصمیم می گیرد به آن پاسخ دهد. که یک «عقل‌گرای سرد» نبود، بلکه یک متفکر با استعداد معنوی، یک قدیس کاتولیک بود. کاپوتو می گوید که ما می توانیم با به کارگیری روشی از «بازیابی» یا «واسازی» - الهام گرفته از هایدگر و ژاک دریدا - آنچه را در آکویناس پنهان یا «نااندیشیده» باقی مانده است، اما با این وجود کل زندگی فلسفی و دینی او را تعیین می کند. . کاپوتو استدلال می کند که این یک گرایش ماقبل متافیزیکی و عرفانی است که معطوف به راز هستی است که بر متافیزیک غلبه می کند و از هستی شناسی می گریزد.
تفسیر هایدگر از رأی کانت درباب «وجود» به‌عنوان «وضع»
نویسنده:
محمد غریب زاده ، محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله، سیر پدیدارشناختیِ هایدگر دربارۀ رأی کانت درباب «وجود» مورد مداقه قرار می‌گیرد. هایدگر معتقد است Realität و Dasein در کانت، ریشه در تمایز مشهور ماهیت و وجود (reality and existence) در سنّت فلسفی دارد؛ اما کانت براساس مبنای فلسفی خود و برخلاف خاستگاهشان درنهایت این دو را به‌عنوان مقولات قوۀ شناخت بازتعریف می‌کند؛ بنابراین، در پژوهش حاضر، فروکاست «وجود» به مقوله در کانت به‌تفسیر هایدگر دنبال خواهد شد. وجود از مقولات جهت (modality) است. ضمن بررسی این دسته از مقولات در ادامه اهمیت perception به‌عنوان سازونهاد دریافتِ کثرات شهودِ مکانی و زمانی (مادۀ معرفت) روشن می‌شود. بدین‌ترتیب، در نظرگاه کانت، منِ ادراک نفسانی به‌همراه مقولاتش تألیف‌بخش این کثرات شهود است که حاصل آن وضع (position) شیء خواهد بود. برای کانت مقولات محمولات هستی‌‌شناسانه‌ای هستند که در نسبت با مُتعلَق قرار می‌گیرند و با وحدت‌بخشی به داده‌های اولیه موجب پدیدارشدن هستندگان می‌شوند. درنهایت، این نتیجه حاصل می‌شود که وجود برای کانت ابژ‌گی یا برابرایستایی است. به‌عبارت‌دیگر، هر آن چیزی که اکنون پیش روی ما است، به‌عنوان حاصل وحدت کثرات، یعنی به‌عنوان نتیجۀ تألیف سوژه ثابت می‌شود و موجب می‌شود که شیء یا به‌معنای عام آن یعنی ابژه در مقابل ما بایستد و این همان معنای وضع ابژه توسط سوژه است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 108
هایدگر و ضدالهیات فلسفی او: نقدی نومدرسی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Heidegger, Martin; Dillard, Peter S
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Bloomsbury Academic;Continuum,
چکیده :
ترجه ماشینی: هایدگر و خداشناسی فلسفی قرائت جدید مهمی از اندیشه میانی و متأخر هایدگر ارائه می دهد. پیتر اس.دیلارد با شروع تز اولیه هایدگر در مورد دکترین مقولات در دونس اسکاتوس، نشان می دهد که چگونه آثار میانی و بعدی هایدگر یک ضد الهیات یا «الحاد» فلسفی را توسعه می دهد که تهدیدی جدی برای متافیزیک سنتی، الهیات طبیعی و فلسفه دین است. این کتاب با تکیه بر بینش متفکران اسکولاستیک مانند سنت توماس آکویناس و دونس اسکاتوس، مفروضات مشکل‌ساز «الحاد» هایدگری را آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که چرا باید آنها را رد کرد. نقد دیلارد راه را برای تجدید حیات متافیزیک اسکولاستیک هموار می کند و ارتباط آن را با برخی از مناقشات فلسفی معاصر آشکار می کند. دیلارد علاوه بر روشن ساختن مسئله هستی و تبیین نقش پدیدارشناسی در متافیزیک، ماهیت نیستی، ضرورت و امکان را روشن می کند. در نهایت این کتاب یک جهت گیری مجدد انقلابی از درک ما، هم از هایدگر بعدی و هم از میراث اسکولاستیک ارائه می دهد.
زمان به عنوان افق ظهور موجودات، فراهم کننده ابژکتیویته در کانت، به تفسیر هایدگر
نویسنده:
محمد غریب زاده ، حسین کلباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مقولات کانتی باید بالضروره در ارتباط با مُتعلَق دریافتی باشند. اما به دلیل خودانگیخته بودن قوه فهم از یک‌سو و پذیرنده بودن قوه حس از سوی دیگر، باید یک امر مشترکی ارتباط بین این دو قوه آگاهی را ممکن گرداند. هایدگر بیان می دارد که «زمان» همان امر مشترکی است که موجب اتحاد و «تالیف» این دو قوه می شود. بنابراین، به وسیله عمل شماتیزم ما به این نتیجه می رسیم که تفکر یا آگاهی از شهود گرفته تا عقل/فهم سراسر زمانی است. بدین ترتیب، با توجه به چنین تفسیری، زمان نه تنها صورت حساسیت بلکه صورت «خودِ» اندریافت نیز می باشد. بنابراین، هایدگر، وی مرز میان شاکله و مقوله را بر می دارد و «منِ» کانتی به همراه مقولاتش را صورت قاعده مند زمان می داند. در نتیجه، از رهگذر شماتیزم، این زمان است که به دلیل فراهم کردن وحدت آگاهی، ابژکتیویته ابژه را فراهم و احکام تالیفی پیشینی را ممکن می گرداند. زمان همان مرزاندیشیدنی، شناخت و خارجِ شناخت است، یعنی مرز توهم و ابژکتیویتی است. این چنین است که زمان به عنوان تعین استعلایی، افق مواجهه ما با موجودات را تعیین می کند.
صفحات :
از صفحه 161 تا 186
مفهوم دیگری و دیگرستیزی و دیگرپذیری در مثنوی مولانا
نویسنده:
محمد ذاکری، حشمت الله آذرمکان، نجمه دری، عبدالله فروزان فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«دیگری» از مفاهیم فلسفی‌ای است که از قرن بیستم در آثار فیلسوفانی چون ‌هایدگر، سارتر و بوبر و لویناس مطرح شده است.اگر چه در فلسفه اسلامی مفهوم «دیگری» به صورت یک مساله مطرح نشده است اما در ادبیات فارسی به شکل‌های مختلفی چون اقلیت‌های دینی، قومی و زبانی به این پدیده پرداخته شده است. نگاه مولانا در کتاب مثنوی معنوی‌اش به مساله دیگری به دو گونه است که هر دو نگاه، برخاسته از ویژگی‌های شخصیتی و فکری خود او و ضرورت‌های فضای فرهنگی عصر زندگی شاعر است. در نگاه اول مولانا در قامت یک فقیه مدرسه‌ای وامدار بر ساخته‌های پیشین درباره دیگری‌های مطرح در جامعه زمان خویش است و داوری‌هایی را روایت می‌کند که خود هیچ نقشی در تولید آن نداشته است و رنگی از ستیز با دیگری در قالب تحقیر، طرد و نفی را به همراه دارد. در نگاه دوم اما، دنیای مولانا بسیار متفاوت بوده و اندیشه خود وی و تجربیات شخص‌اش، شکل‌دهنده و تعریف‌کننده مفهوم دیگری است. اگر در نگاه اول، شاعر روایتگر اندیشه‌های دیگران است در نگاه دوم، خود دست به تولید معرفت می‌زند و در این افق جدید با کمک بن مایه‌های اندیشه عرفانی، بسیاری از بر ساخته‌های مرسوم پیشین را بر نتافته و تکرار نمی‌کند و با نگاهی انسانی و عرفانی، هستی و انسان را روایت می‌کند و از این رهگذر مفهوم «دیگری» نیز از تعاریف سابق خود دور و بازتعریف می‌شود.
صفحات :
از صفحه 68 تا 99
بررسی مقایسه‌ای مفهوم پدیدار نزد کانت و هیدگر، دلالت‌ها و نتایج هریک
نویسنده:
محمدجواد صافیان اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدار نزد کانت امری است که صرفاً از طریق ادراک حسی حاصل شده است و به عبارتی صرفاً معتبر به اعتبار فاعل شناسا است و با وجود نفس الامری هیچ گونه سنخیتی ندارد، زیرا ما از آن رو که شهودی جز شهود حسی نداریم راهی به شناسایی اشیاء فی­نفسه نداریم صرف نظر از ظهوری که برای ما دارند. پس اشیاء فی­نفسه قابل شناسایی نیست، ولی این پرسش باقی است که چه نسبتی بین شیء فی­نفسه و پدیدارها وجود دارد؟ آیا می‌توان بین این دو قائل به تباین بود و هیچ گونه سنخیتی بین آنها قائل نشد؟ پاسخ هیدگر به این پرسش‌ها چیست؟ وی به کمک تحلیل مفهوم پدیدار و شقوق مختلف ظهور داشتن، نظر کانت را غیر قابل پذیرش می‌شمارد. پرسش‌های مقاله حاضر این است که چه ضرورتی کانت را به تفکیک بین پدیدار و شیء فی­نفسه کشانده است؟ و این تفکیک منجر به چه نتایجی شده است؟ و تحلیل هیدگر از مفهوم پدیدار و مفاهیم همبسته‌ آن از قبیل ظهور و نشانه و... بر چه مبانی و پیش فرض هایی استوار است و چه نتایجی را به بار خواهد آورد؟ و بالاخره آن که وجوه اشتراک واختلاف نظر دو فیلسوف در این مسئله چیست؟
صفحات :
از صفحه 233 تا 246
تأملی بر مسئله خدا در تفکر هایدگر
نویسنده:
ابراهیم رضایی, محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
چکیده :
خدا در تفکر هایدگر به سه شکل عمده ظاهر می شود: وجود، امر مقدس و آخرین خدا. یافت وجود، در تجربه قلبی هیبت رخ می دهد و کشف امر مقدس هنگام رویارویی با کار هنری ای که جامع ساحات چهارگانه باشد؛ اما آخرین خدا، موضوع انتظار است؛ خدایی که غیاب آن در سرود شاعر، به کلام درمی آید. وجود، کار هنری و غیاب خدا، هر سه، رویدادهای «از آن خود کننده» هستند؛ رویدادهایی که سبب می شوند سوژه شناسنده، با طبیعت متحد شود؛ از این رو، ادراک خدا، به عدول از تفکر منطقی مرسوم و ورود به قلمرو تفکر معنوی و دریافت قلبی بستگی دارد. از نظر هایدگر، شعر، مظهر و پیشوای چنین ادراکی است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 130
عنصر زمان در فلسفه‌ی کانت و هایدگر
نویسنده:
حسین آزاد منجیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این جستار در پی آن است که نقش زمان را در معرفت‌شناسی و وجود‌شناسی فلسفه‌ی کانت و هایدگر مورد بررسی قرار دهد. بههمین منظور پایان‌نامه‌ی حاضر در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست در پی دست‌یابی به معانی کلی و عام زمان نزد دو فیلسوف است. در بخش دوم، با اشاره به فلسفه‌ی هر دو فیلسوف سعی شده است تا نقش زمان در مباحث وجودشناسی آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد. در این‌جا، سعی شده تا با توجه به تفسیری که هایدگر از فلسفه‌ی کانت داشته است به تقریب آراء آنان در باب نقش زمان در وجودشناسی نیل شود. به این منظور برای تبیین زمان‌مندی دازاین، ابتدا به سه ساحت بنیادین دازاین یعنی قیام ظهوری، درافتادگی و پرتاب‌شدگی پرداخته و پس از آن، پروا که این سه ساحت را متحد می‌سازد تبیین شده‌ است و نشان داده شده که چگونه هایدگر از پروا به زمان-مندی می‌رسد. در ادامه آراء کانت در باب حسّیات استعلایی و شاکله‌ی وجود مورد بررسی قرار گرفته و قوه‌ی خیال در کانت با زمان‌مندی نزد هایدگر همسان دانسته شده است. در بخش سوم، با تأکید بر معرفت‌شناسی دو فیلسوف مسأله ی زمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش حسّیات استعلایی، شاکله‌ها و مقولات کانت به تفصیل بررسی شده وبا نگاه خاصی به پدیدارشناسی هایدگر، سعی شده است تا اندیشه های این دو فیلسوف به یکدیگر نزدیک شود. در پایان نشان داده شده است که هایدگر نتوانسته است مسأله‌ی فاصله ی بین پدیدار و شیء فی نفسه را که در فلسفه ی کانت ایجاد شده بود، حل نماید.
تفسیر هایدگر از شماتیزم و خیال در فلسفه استعلایی کانت
نویسنده:
پرویز ضیاء شهابی,پریش کوششی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در فلسفه کانت داده های حسی هنگام ورود به فاهمه اندکی از کثرت فاصله گرفته اند اما هنوز آمادگی کامل برای اطلاق و اعمال صورتهای پیشین فاهمه را ندارند. از آنجا که صورتهای پیشین فاهمه عملی شبیه به مفهوم سازی دارند، در واقع، به یک واسطه نیاز است که این داده های حسی را برای اعمال صورتهای پیشین فاهمه مهیا کند. کانت معتقد است این واسطه چیزی نیست جز قوة خیال؛ عمل حاصل از این قوه همان است که اصطلاحاً کانت آن را «شماتیزم» (شاکله سازی) میخواند. در حقیقت قوة خیال میکوشد بین دو قوة حس و فاهمه که سنخیت و تجانسی با هم ندارند پیوند و اتصال برقرار کند. بنظر هایدگر در فلسفه کانت همکاری میان حس و فاهمه، یا بعبارت دیگر زمان و مقولات، نسبت به اجزاء آن پسینی نیست بلکه بنحو تام پیشینی است. اصلیترین سؤال هستیشناسی از نظر هایدگر این است که چرا اشیاء بجای اینکه نباشند، موجود شده اند؟ شاکله سازی بنحو اصیلی نزد انسان صورت میگیرد و متعلق به ابژه خارجی نیست و این یعنی آنکه هر نوع شناخت از موجودات، مستلزم نوعی پیش شناخت است. از دید هایدگر تخیل، قوة اصلی شناخت است و حس و فاهمه نیز ریشه در تخیل دارند. همچنین تخیل با زمان نیز ارتباط دارد و به این دلیل ریشه و منشأ مابعدالطبیعه است؛ یعنی هم منشأ عقل نظری به تخیل بازمیگردد و هم ریشة عقل عملی. در نتیجه، میتوان گفت تلاش هایدگر بطور کلی ارتقای مباحث معرفت شناسی کانت به درجة هستیشناسی است. از نظر هایدگر ایدة استعلایی به جایگاهی اشاره دارد که شرایط پیشین امکان شناخت را مشخص میکند. هایدگر معتقد است که مفاهیم نمودهای محض هستیشناختی هستند نه صرفاً پدیدارهای ذهنی.
  • تعداد رکورد ها : 1063