برای آنکه نگرهای تازه درباب گزاره یا وضعیت ارایه کنیم یا حتی یک نگرهی موجود را ارزیابی نماییم نخست باید انتظار خود را از یک چنین نگرهای مشخص کنیم. ما در این
... ن رساله، پس از تعیین حداقل انتظارهای خود از یک نگرهی گزاره و یک نگرهی وضعیت، به سراغ چند نگرهی موجود درباب گزاره و وضعیت رفته، براساس انتظار تعریف شده حداقلی خود، آنها را ارزیابی کردیم. سپس براساس آرای جان پالک به بازسازی یک نگرهی گزاره و یک نگرهی وضعیت پرداخته، نگرهی مختار خود را ارایه کردیم. در این نگرهی بازسازیشده، گزارهها و وضعیتها، هویتهای ضروری مستقل از ذهنی هستند که معنای عملگرهایمنطقی، معنای مفهومها و معنای دلالتگرها میتوانند اجزای آنها باشند. میان گزاره و وضعیت تفاوت هستشناختیای وجود ندارد و تنها تفاوت آنها درشکل منطقی آنهاست. سپس، توانایی نگرهی خود را در برآوردن حداقلهای لازم برای یک نگرهی گزاره یا وضعیت سنجیدیم. در ادامه دو مفهوم فراساختنیبودگی و انگارپذیربودگی را واکاوی کردیم. پس از ارایه گزارشی از چهار تعریف از تعریفهای عمده فراسازی، یعنی تعریفهای شامل فهمیدن، تعریفهای شامل باور، تعریفهای شامل انگارش یک موقعیت و تعریفهای شامل احراز در جهانهای ممکن سازگار و منسجم، آنها را به نقد نشستیم. آنگاه نگرهی خودمان از مفهومهای فراساختنیبودگی و انگارپذیربودگی را مطرح کردیم و معیاری برای فراساختنی بودن یا انگارپذیر بودن یک وضعیت مفروض ارایه نمودیم. تبیین امکانمعرفتی و امکانمتافیزیکی ذیل دو رویکرد اصلی عامگرایی جهتمند و خاصگرایی جهتمند بخش دیگری از رساله را تشکیل میدهد. ما از طریق نقد قرایت عامگرایی و برخی از قرایتهای خاصگرایی، قرایت جدیدی از خاصگرایی ارایه کردیم و با استفاده از مفهوم فراسازی، نحوه تبیین این دو نوع امکان را در این رویکرد جدید از خاصگرایی، بیان نمودیم. در انتهای رساله، سعی کردیم منبعهای اصلی معرفت جهتمند یعنی فراسازی، واقعیبودگی و شهود را شناسایی کنیم و نشان دهیم که فراسازی و واقعیبودگی، در مقایسه با شهود، میتواند بهعنوان یک منبع مطمئن برای تامین سند و شاهد برای معرفت جهتمند بهکار روند.
بیشتر