نحوهای که امروزه از سنت پرسش میشود و در آن اندیشه میرود، بیبنیاد (groundless) است. بیبنیادی شاخصۀ دوگانۀ سنت یا تجدد است. در حالی که بنیاد اصیل، بهواسطۀ
... تجربۀ دقیقۀ «نفی» بنیادی مغاکی/ عدمی است. رویکردهای بیبنیادی چون «هرمنوتیک رمانتیک، تاریخگری، بنیادگرایی و سنتگرایی» سنت را امری سپریشده فهم میکند در حالی که «هرمنوتیک فلسفی، تاریخمندی و سنتمندی» سنت را گذشته حاضر در اکنون میدانند. این رویکردها مستلزم قائل شدن به بنیاد و سرآغاز مغاکی/ عدمی و محدث، فهم زمان بهمثابۀ تکرار گذشته در حال و وجود بهمثابۀ وجودِ پیشِدست و در نتیجه مبتنی بر وقت، نقد و احضار هستند. در سنت اسلامی نخستین جرقههای این مواجهه اصیل را میتوان در نقد حقیقتِ آفاقی و سنتِ فرادست و تأکید بر کشف و شهود از سوی جریان تصوف و عرفان ردیابی کرد. عارفان حقیقت رویکرد خویش به سنت را «نقد» میدانستند که امری مقدم بر ارزیابی است و به فراخوانی وجودی حاضر اشاره دارد.
بیشتر