چکیده ماشینی :
این پایان نامه یک استدلال دوگانه است که 1) الهیات سیستماتیک پنطیکاستی موجود را می توان بر اساس چهار مقوله تحلیلی تفسیر کرد و 2) روش الهیات پنطیک
... کاستی آینده باید شکلی از lex orandi، lex credendi را برای بهره مندی از الهیات پنطیکاستی و معنویت در خود بگنجاند.
من روشهای الهیاتی متکلمان نظاممند پنطیکاستی را در گذشته و حال تحلیل میکنم و نشان میدهم که آنها از چهار الگوی اساسی پیروی کردهاند. اول، مایر پرلمن، ای. اس. ویلیامز، و ال. آرینگتون فرانسوی، مطالب الهیات خود را تقریباً منحصراً از کتاب مقدس می گیرند. دوم، استیون جی لند و سایمون کی اچ چان، الهیات خود را بر رابطه بین الهیات و معنویت متمرکز می کنند. سوم، فرانک دی. ماکیا کل الهیات خود را با پس زمینه ملکوت خدا و پنوماتولوژی قرار می دهد. چهارم، آموس یونگ الهیات خود را از منظر پنوماتولوژیک بر الهیات فلسفی و بنیادی متمرکز می کند.
پس از تجزیه و تحلیل و ارزیابی روششناسی این متکلمان پنطیکاستی، استدلال میکنم که روش الهیات پنطیکاستی آینده باید شکلی از lex orandi، lex credendi را در بر گیرد که من آن را regula spiritualitatis، regula doctrinae یا «قاعده معنویت و قاعده دکترین» مینامم. " این اصل روششناختی از نقاط قوت الهیدانان پنطیکاستی استفاده میکند و از پنطیکاستیها میخواهد تا به رابطه متقابل بین معنویت و آموزه مسیحی در فرآیند خداشناسی توجه کنند. من این اصل روششناختی را توصیه میکنم زیرا 1) تأکید سنتی پنطیکاستی را هم بر پنوماتولوژی و هم بر آخرت شناسی نشان میدهد، 2) رابطه قوی بین الهیات و معنویت برقرار میکند، بهویژه در فرآیند تدوین دکترین، 3) به ماتریس هرمنوتیکی که توسط اجتماعات پرستشی که متکلمان پنطیکاستی در آنها قرار دارند، و 4) جایگاه برجسته ای به تفسیر کتاب مقدس در الهیات سیستماتیک می دهد. من خطوط regula spiritualitatis، regula doctrinae را با مطالعه موردی شام خداوند نشان میدهم که از سه جنبه خاص معنویت پنطیکاستی استفاده میکند تا آموزهای از شام خداوند بسازد که جنبههای دیگر معنویت پنطیکاستی را نقد کند.
بیشتر