جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 7
بررسی و تحلیل دیدگاه ویلیام آلستون در باب زبان دین ونقد آن از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
احسان حبیب الهی نجف آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از ابتدای قرن بیستم با روی آوری معنادار فلسفه به مباحث زبان شناسی و معناشناسی و بروز شکاکیت‌های نوظهور درباره بسیاری از قالبهای سنتی زبان، مسائل و پرسشهای جدیدی نیز در زبان دین مطرح گشت تا آنجا که شورواشتیاق گسترده فیلسوفان دین به تحلیل زبان دینی در قرن اخیر موجب شده عمده ی تفلسف دینی، فنون به کار گرفته شده در فلسفه زبان را مورد توجه قرار دهد ، این امر رفته رفته موجب گشت عنوان زبان دین به یکی از سرفصلهای اصلی و مستقل مسائل فلسفه دین درآید و علاوه بر مسأله کیفیت معناشناسی زبان دینن مسائلی همچون اصل معناداری و غیرمعرفت‌بخش بودن یا نبودن گزاره‌های دینی نیز در کانون توجه قرار گرفته و پیرامون آن واکاویهای جدی انجام پذیرد. در این بینسخن گفتن از خدا ،به عنوان پایه ای ترین گزاره های دینی، بخش مهمی از محتوای زبان دین را به خود اختصاص میدهد و همواره این سوال در این زمینه مطرح بوده است که آیا برای بشر اصولا این امکان وجود دارد که در قالب مفاهیم و الفاظ متداول و طبیعی خود، در مورد خدای به کلی دیگر و صفات و افعال او به طور معنادار، حقیقی، ایجابی و صادق سخن بگوید؟ویلیام آلستون فیلسوف برجسته و تحلیلی مشرب معاصر ،به عنوان یک صاحب نظر هم در فلسفه دین و هم در فلسفه زبان، با رد نظریات غیرشناختاری راه میانه ای را در زبان دین پیش گرفته و مدعی است که می توان زبانی ساخت که به مدد مفاهیم آن، به شکل حقیقی، درباره خداوند سخن گفت. این زبان میان انسان، خدا و سایر مخلوقات مشترک است و زبان مختص به خداوند نیست، وی با کمک گرفتن از نظریه کارکردگرایی مطرح در فلسفه ذهن سعی می کند اوصاف مشترک میان خدا و انسان را به گونه ای معنی کند که این اوصاف بر خدا و انسان به نحو حقیقی ، غیرمجازی، واحد و مشترک صدق کند.رساله حاضر، با تبیین مبانی فکری و معرفتی آلستون در فلسفه زبان و فلسفه تحلیلی دین، ابتدا دیدگاه وی درباره زبان دین را به طور کامل تحلیل کرده و سپس تلاش وی در نظریه کنش گفتاری، تحویل پذیری استعارات دینی و تطبیق نظریه کارکردگرایی بر زبان دینرا مورد ارزیابی قرار میدهد ودر پایان نیز از منظر مبانی فلسفی حکمت متعالیه به بررسی مبانی و محتوای نظریه ی آلستون در زبان دین می پردازد.
مقایسه‌ی نظریه‌ی اعتمادگرایی آلستون و پلانتینگا (با تأکید توجیه بر باورهای دینی)
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه، علی علم الهدی، جلال پی‌کانی، سعید رحیمیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
نظریه‌ی روال باورساز تجربه‌ی دینی ویلیام آلستون و نظریه‌ی کارکرد صحیح آلوین پلانتینگا جزء نظریه‌های اعتمادگرایانه‌اند. مشخصه‌ی اصلی و وجه تمایز نظریه‌های اعتمادگرایانه از سایر نظریه‌های برون‌گرایانه در این است که این نوع نظریه‌ها مؤلفه‌های اصلی نظریه‌های برون‌گرایانه و درون‌گرایانه را با هم جمع نموده‌اند و ازاین‌رو، مبرّا از اشکال‌های وارد بر نظریه‌های درون‌گرایانه‌اند و باورهای صادقِ بیشتری را به دست می‌دهند. آلستون و پلانتینگا با استفاده از این رویکرد، روش معتبری را برای حصول باورهای دینی صادق پیش نهاده‌اند. البته این دو نظریه در مقایسه با هم، تفاوت‌های مهمی دارند که آن‌ها را از هم متمایز می‌نماید. براساس نظریه‌ی روال باورساز تجربه‌ی دینی، فاعل شناسا با استفاده از فرایند درخور اعتماد تجربه‌ی دینی، می‌تواند به باورهای دینی صادق دسترسی داشته باشد، امّا براساس نظریه‌ی کارکرد صحیح فاعل شناسا، با به کارگیری حسّ الوهی می‌تواند باورهای دینی صادق را به دست آورد. البته تعداد باورهای دینی صادقی که از فرایند باورساز درخور اعتماد به دست می‌آید بیشتر از تعداد باورهای دینی صادقی است که از کارکرد صحیح حسّ الوهی حاصل می‌شود، زیرا از طریق روال باورساز، فاعل شناسا مجموعه‌ای از باورهای دینیِ صادقِ منسجم را کسب می‌نماید، امّا از طریق به‌کارگیری حسّ الوهی، فاعل شناسا فقط باور به وجود خدا را می‌پذیرد. در نظریه‌ی آلستون، مؤلفه‌ی مؤدّی‌به‌صدق بودن با تبیینی پیشینی، جای‌نشین مؤلفه‌ی توجیه شده است و همچنین فاعل شناسا دو شرط درون‌گرایانه‌ی باور، یعنی آگاهی و هنجارمندی را رعایت می‌نماید، ولی در نظریه‌ی پلانتینگا، مؤلفه‌ی ضمانت با تبیین پسینی، جای‌نشین مؤلفه‌ی توجیه شده و فاعل شناسا فقط ملزم به رعایت شرط هنجارمندی از شروط درون‌گرایانه است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
معرفت شناسی فضیلت، بازگشتی به گذشته و جهشی به سوی آینده
نویسنده:
جلال پیکانی ,محمد مسعودی نیا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
معرفت شناسی معاصر تحت تاثیر علم گرایی حاکم بر فلسفه تحلیلی قرن بیستم، رویکردی یکسره مکانیستی به معرفت را اتخاذ کرده و تمامی وجوه غیرمعرفتی را از معرفت شناسی زدوده است. این رویکرد باعث نوعی رکود در معرفت شناسی معاصر شده است. اما در سال های اخیر از بطن همین معرفت شناسی، رویکردی جدید روییده است که جریان غالب را برنمی تابد و با الهام از معرفت شناسان گذشته، معتقد است نقش عوامل روانی غیرمعرفتی فاعل شناسا را نمی توان در حصول معرفت نادیده گرفت. دو تن از چهره های برجسته این نظریه که «معرفت شناسی فضیلت» نامیده می شود، عبارتند از ارنست سوزا و لیندا زاگزبسکی. آنها معرفت را محصول کارکرد درست قوایی در فاعل شناسا می دانند که همگی شاید قوای معرفتی، به معنای رایج، تلقی نشوند. آنها شروط معرفت را نه در باور بلکه در فاعل شناسا و عامل شناخت می جویند. در این مقاله ضمن تمرکز بر تاکید معرفت شناسی فضیلت بر نقش عوامل غیرمعرفتی در حصول معرفت، نشان داده شده است که این مولفه می تواند افق های جدیدی را در معرفت شناسی معاصر بگشاید و آن را از رکود فعلی خارج کند.
صفحات :
از صفحه 57 تا 81
ارزش معرفت‌شناختی تجربۀ دینی: دیداری دوباره با سی. دی. براد
نویسنده:
غزاله حجتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
سی. دی. براد کوشید تا با اتخاذ رویکردی تجربی به باور دینی بپردازد، رویکردی که پیش از او جیمز و برخی فیلسوفان دیگر نیز اتخاذ کرده بودند. او برای تجارب دینی ارزش معرفت‌شناختی قائل بود و آنها را شاهدی بر باورهای دینی، به ویژه باور به وجود خدا، می‌دانست. شاید بتوان براد را در شمار نخستین متفکرانی دانست که کوشیده‌اند تا تجربۀ دینی را شاهدی بر وجود خدا به حساب آورند و برای این منظور استدلالی اقامه کنند. پس از او، فیلسوفانی چون سوئینبرن، دیویس و آلستون نیز از منظر خود به ارزش معرفت‌شناختی تجربۀ دینی پرداخته‌اند. به رغم این که مدت زیادی از انتشار مقالۀ «استدلال از طریق تجربۀ دینی» براد می‌گذرد، به نظر می‌رسد استدلال طرح‌شدۀ او در این مقاله همچنان قابل تأمل است. اگر آراء فیلسوفانی را که از ارزش معرفت‌شناختی تجربۀ دینی دفاع می‌کنند و پاسخ‌های آنها به منتقدان را در نظر آوریم، آنگاه می‌توانیم استدلال براد و دفاع او از ارزش معرفت‌شناختی تجربۀ دینی را تقویت و بازسازی کنیم.
صفحات :
از صفحه 47 تا 67
نقد و بررسی رویکرد معرفت‌شناسانه آلستون درباب تجربه‌ی دینی
نویسنده:
حسینعلی نصراللهی، عباس یزدانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
با مخدوش‌ شناخته‌شدن براهین اثبات وجود خداوند در عصر روشنگری، برخی از الهی­دانان مسیحی بر آن شدند تا برهانی از طریق تجربه‌ی دینی بر وجود خداوند اقامه کنند. ویلیام. پی. آلستون طرحی درباب اعتبار معرفت‌شناختی تجربه‌ی دینی پیشنهاد کرد که می‌توان دو رکن اساسی آن را چنین بیان کرد: اصل توجیه در بادی نظر و مشابهت ادراکات حسی و ادراکات عرفانی در کاستی­ها و قوت‌ها. هدف این نوشتار بررسی و نقد این رویکرد، ازطریق مطالعه‌ی مقالات و کتب آلستون و نیز مقالاتی است که درباره‌ی اندیشه‌های وی نوشته شده است. ادعای اصلی نگارنده این است که هرچند باور به محتوای تجربیات دینی برای صاحبان این تجارب توجیه‌پذیر است، به‌سختی می‌توان توجیهی بین‌الأذهانی برای این قبیل باورها تصور کرد. در پایان خواهم گفت رویکرد معرفت‌شناسانه به تجربه‌ی دینی تاکنون رویکرد موفقی نبوده است.
صفحات :
از صفحه 149 تا 168
تجربه ی دینی از نگاه ویلیام آلستون
نویسنده:
فاطمه باقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهبحث تجربه‌ی دینی به عنوان یک نظریه، بحثی نوین است که در غرب از سوی شلایر ماخر(1768-1834) در واکنش به مدرنیته مطرح گردید و به سرعت توجه متکلمان و فیلسوفان دین را به خود معطوف کرد. پس از شکست الاهیات طبیعی در طی حملات تجربه گرایانی چون کانت و هیوم، شلایرماخر با طرح نظریه‌ی تجربه-ی دینی، گوهر همه‌ی ادیان را تجربه‌ی دینی معرفی کرد. از نظر او مبنای دین نه تعالیم وحیانی، نه عقل نظری و نه عقل عملی و اخلاق است، بلکه اصل و اساس دین تجربه‌ی دینی است. پس از شلایرماخر، فیلسوفانی چون ویلیام جیمز و رودلف اتو راه او را ادامه دادند. در دوره‌ی معاصر نیز افرادی چون سوئین برن و ویلیام آلستون در قلمرو معرفت‌شناسی به این بحث پرداخته‌اند. ویلیام آلستون با بیان نظریه‌ای درباره‌ی تجربه‌ی دینی کوشیده ‌است از طریق اعتباربخشی به معرفت تجربی خداوند، که وی آن‌ را تجربه‌ی عرفانی می‌نامد، مبنایی معرفتی برای توجیه و عقلانیت ایمان و باور به خدا فراهم آورد. او در تبیین نظریه‌ی خود، ابتدا با طرح نظریه‌ی نمود و از طریق ادراکی دانستن تجربه‌ی دینی و احاله‌ی توجیه باورهای دینی به ادراکات عرفانی و بار دوم با توسل به رویکرد "رویه‌ی باورساز" و مبتنی کردن توجیه معرفتی باورهای دینی بر رویه‌ی باورساز عرفانی می‌کوشد که نشان دهد تجربه‌ی دینی منبعی برای توجیه اعتقادات دینی است. اما نظریه‌ی آلستون با چالش‌های متعددی مواجه است و از منظرهای مختلف الاهیاتی، فلسفی، معرفت-شناسی و ساختار این نوع تجربه به بوته‌ی نقد کشیده شده است. از مهمترین این نقدها یکی می‌توان به مسئله‌ی تکثر تجربه‌های دینی و گاهی تضاد موجود بین آنها در سنن و ادیان مختلف اشاره نمود و دیگر اینکه نقدهای الاهیاتی ناظر به مشکلات متافیزیکی ادراک خداوند است که طی آن تفاوت مقوله‌ای خداوند با امور قابل ادراک دیگر، ادراک خداوند را منتفیاعلام نمودهو اصل مدعای آلستون و امکان وقوع تجربه‌ی دینی را زیر سوال می‌برد. این رساله در صدد این است تا با ذکر مباحثی درباره‌ی ماهیت تجربه‌ی دینی به طور عام و از دیدگاه ویلیام آلستون به طور خاص بپردازد.واژگان کلیدی: تجربه‌ی دینی، ویلیام آلستون، تجربه‌ی عرفانی، نظریه‌ی نمود، رویه‌ی باورساز.
تـقریری جدید از دیدگاه ویلیام آلـستون در بـاب اعتبار معرفت شناختی تجربه دینی
نویسنده:
عبدالرسول کشفی,محمدصالح زارع پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیا باورهای برآمده از تجربه های دینی موجه هستند؟ ویلیام آلستون می کوشد با تکیه بر هم ساختاری تجربه های دینی با تجربه های حسی نشان دهد که باورهای برآمده از تجربه های دینی هم درست به اندازه باورهای برآمده از تجربه های حسی موجه هستند. در این مقاله می کوشیم، با رویکردی متفاوت، از دیدگاه او در این خصوص دفاع کنیم. در این خصوص، ابتدا نظامِ توجیهِ معرفتی مبناگرایانه مبتنی بر قابل اعتماد بودن «رویه های معرفتی» را معرفی می کنیم و سپس با برشمردن سه سطح مختلف برای هر رویه معرفتی، قابل اعتماد بودن هر رویه را به قابل اعتماد بودن این سه سطح فرو می کاهیم و در نهایت نشان می دهیم که رویه معرفتیِ مبتنی بر تجربه های دینی، درست به اندازه رویه معرفتیِ مبتنی بر تجربه های حسی قابل اعتماد است؛ تنها به این دلیل که هر یک از سطوح آن به اندازه سطح متناظر خود در رویه معرفتی مبتنی بر ادراک حسی قابل اعتماد است.
  • تعداد رکورد ها : 7