معرفت شناسی سنگ بنیاد برای همه ی علمهاست، وآن علمها در اطراف این علم می چرخند. وجهان بینی وایدئولوژی هر مکتب فکری عقدی مبتنی بر معرفت شناسی است. وگروه وهابی سل
... لفی راه وروش خاصی در اسلام دارند، مانند تکفیر مسلمان ها وتخریب قبور وامثال آن. وراه وروش خاص آنها بر دیدگاه ها ونظریه های ابن تیمیه استوار است. وبرای فهمیدن دیدگاه هایش بر خود لازم می دانیم به فهمیدن نظریه هایش در معرفت شناسی، وامکان ندارد بر نظریه هایش نقد کنیم مگر در میان دیدگاه های معرفت شناسی آن بتوانیم نقد کنیم. پس این پایان نامه رأی ابن تیمیه را در معرفت شناسی بررسی می کند. ورویکردی که محقق در تحقیق خود بر آن اعتماد می کند آن رویکردی توصیفی وتحلیلی است.ما در دوران بحث وبررسی به این نتیجه رسیدیم که منشأ علم ودانش از منظر ابن تیمیه وحی است که بر رسول -صلی الله علیه وآله وسلم- نازل شد وابن تیمیه آن را از راویان حدیث می گیرد. ومعتقد است که چیزی که رسول -صلی الله علیه وآله وسلم-آورده اند، وصحابه وتابعین از آن فهمیده اند حجت است، وما به این علمها احتیاج نداریم. واین مطلب مخصوص ابن تیمیه است که می گوید محسوس ومتخیّل موجود است، وچیزی که قابل احساس نیست وجود ندارد. وعقل وخیال ووهم را به حس ارجاع می دهد. پس معرفت حسی نزد او محور اصلی است، وخیلی اهمیتی دارد. وملاک در اختلاف نص است نه عقل.ابن تیمیه نظریه ی نومینالیسم را در معرفت شناسی مبنا قرار داده، وباور دارد که وجود واقعی خارج از ذهن است که آن وجود واقعی از جزئیات وموجودات معیّن ومشخّص تشکیل شده است، وکلّیات در خارج هرگز وجود ندارند. ودر حقیقت ابن تیمیه فکر نومینالیسم را به بالا ترین مقام رسانده حتی در زمینه شریعت نیز آن را قرار داده است. وموجودات ملکوتی در نظرش موجودات معین ومشخص هستند که در میان آنها ذات الهی وجود دارد. واز اینجا فهمیده می شود که او قائل به موضوع جسمانیت شده است.وتاکید می کند بر این مطلب که مقدم بودن شرع بر عقل همیشه در تعارض واجب است، چون عقل تصدیق می کند خبری را که شرع می دهد، وشرع در هر خبری که عقل می دهد تصدیق نمی کند.وابن تیمیه علم حضوری را از اساس انکار می کند. بنابر این از خودِ علم نفس که علم حضوری است انکار می کند. بلکه تفاوت می گذارد بین علم نفس ووجود نفس. ویقین دارد که خودِ وجود نفس خالی از علم است.
بیشتر