جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 58
معرفة المعاد المجلد 2
نویسنده:
محمدحسین حسینی طهرانی؛ مترجم: عبدالرحیم مبارک
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دار الحجة البیضاء,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«معرفة المعاد»، یکی از آثار ارزشمند علامه طهرانی بشمار می‌ رود. معاد یکی از اصول عقاید پنج گانه شیعه است و در این زمینه سخنان زیادی گفته شده و کتب فراوانی نگارش یافته است. ایشان با استفاده از آیات قرآنی و اخبار معصومین علیه‌ السّلام و ادله عقلی و مطالب ذوقی کیفیت سیر و حرکت انسان در دنیا و نحوه تبدل و نشأت غرور به عالم حقائق و ارتحال او به سوی خدا را به نحو وافی وافر مطرح کرده‌ اند. مولف همچنین درباره عالم برزخ، نحوه خلقت فرشتگان، نفخ صور، حشر و نشر مردم در صحرای قیامت، حساب و کتاب، میزان، صراط، شفاعت، بهشت و دوزخ بحث مستوفایی به عمل و در خلال مباحث به داستان‌ های جذاب و شیرینی اشاره می‌ کند. این مباحث در حدود ده مجلد خواهد شد که قسمت معاد شناسی از دوره علوم و معارف اسلام را تشکیل می دهد. اهم عناوين و مباحث جلد دوم عبارتند از: المجلس الثامن: النجاة فی الایمان بالله طوعاً و اتباع احکام الدین تعبداً، المجلس التاسع: لیس علی اولیاء الله خوف و لا حزن و لا سکرات موت، المجلس العاشر: الحاق المؤمنین باولیاء الله و المنکرین باولیاء الشیطان، المجلس الحادی عش: ممیزات عالم الطبع و عالم المثال و عالم القیامة، المجلس ثانی عشر: ممیزات عالم الطبع و عالم البرزخ و عالم القیامة، المجلس الثالث عشر: مفترق طریقی السعادة و الشقاء یضبح فی البرزخ طریقا و احداً، المجلس الرابع عشر: تجلی الانسان و اعماله فی عالم البرزخ فی صورتهما الملکوتیة
تعامل نفس و بدن از دیدگاه ابن سینا و علامه حسن زاده آملی
نویسنده:
حکیمه طاهری جبلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نفس انسان به عنوان موجود مجرد، موجود ممتد و بسیطی است که از مرتبه نازل تا بالاترین مرتبه اش همه از یک حقیقت و واقعیت بوده و برای انجام امورش در عالم ماده نیازمند به مرکبی به نام بدن می باشد . نفس انسانی برای ارتباط با بدن از دیدگاه ابن سینا نیازمند واسطه ای می باشد که از نظر علامه این واسطه به نحوی دیگر بیان می شود. اینکه علامه چه نوع واسطه و ارتباطی را برای مجرد و مادی قائلند از آنجا مهم می باشد که ایشان در این زمینه دیدگاه های جدیدی دارند که پرداختن به آن خالی از لطف نیست.
حقیقت مرگ از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
ابوالفضل فندرسکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
نفس و رابطه آن با بدن از نظر ارسطو و اخوان الصفا
نویسنده:
زینب حیدری آرانچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش مسائل مربوط به نفس شناسی مانند تعریف نفس، تجردنفس، قوای نفس، حدوث و بقاء نفس، تناسخ و نحوه ارتباط نفس و بدن از دیدگاه ارسطو و اخوان الصفا مورد بررسی قرار گرفته است. ارسطو نفس را به کمال اول برای جسم طبیعی آلی تعریف کرده است. مطابق نظر ارسطو جسم زنده، جسمی است که دارای قوای معینی است، قوایی که موجود زنده را از سایر موجودات متمایز می‌کند. طبق تعریف ارسطو هم گیاه، هم حیوان و هم انسان دارای نفس هستند. او نفس را به صورت سلسله مراتب بیان می کند و معتقد است که این مراتب رفته رفته از نظر قوا کامل می‌شوند و مرتبه آخر نفس یعنی نفس انسانی کاملترین قوا را دارد. اخوان الصفا نفس را جوهری روحانی، آسمانی، نورانی، زنده به ذات خود، دانای بالقوه، فعال بالطبع، قابل تعلیم، فعال در اجسام و به کار گیرنده آنها می دانند. آنها نیز مثل ارسطو برای نفس سه مرتبه قائل هستند و معتقدند مراتب نفس رفته رفته کاملتر می‌شود. نسبت به مسئله تجرد نفس باید گفت که ارسطو نفس را صورت و بدن را مادی می‌داند و قائل به اتحاد بسیار نزدیکی میان نفس و بدن است. پس نفس در این صورت مادی است اما ارسطو به تجرد مرتبه عقلانی نفس معتقد است. اخوان الصفا تحت تأثیر افلاطون نفس را جوهری مجرد و روحانی و متمایز از بدن می-دانند. ارسطو نفس را حادث می‌داند و معتقد است که این دو (نفس و بدن) هیچگاه از همدیگر جدا نمی‌شوند. اخوان الصفا نیز نفس را حادث می دانند اما به بقاء نفس پس از مفارقت از بدن قائل هستند. ارسطو با تناسخ نفس و این دیدگاه که هر نفسی می‌تواند در هر بدنی جای گیرد، مخالف است. اما اخوان الصفا به تناسخ نفوس جاهل اعتقاد دارند. کیفیت ارتباط نفس مجرد با بدن مادی مهمترین مسأله از مسائل نفس شناسی است. ارسطو و اخوان الصفا بدن را دارای ابزار و آلت برای انجام کار و ظهور فعالیتهای نفس می‌دانند. ارسطو رابطه نفس و بدن را از نوع ارتباط ماده و صورت می‌داند و از نظر او ترکیب نفس و بدن ترکیبی اتحادی است. او هیچگونه دوگانگی و ثنویت را بین نفس و بدن مطرح نمی‌کند و معتقد است نفس و بدن جدایی ناپذیرند. اما اخوان الصفا نفس و بدن را دو جوهر متمایز دانسته، نفس را مجرد و بدن را مادی می دانند. و در دیدگاه آنها با دوگانگی و ثنویت بین نفس و بدن مواجه هستیم.
تأثیرپذیری و فراروی ابن سینا از ارسطو در مسأله نفس
نویسنده:
سعیده خورسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو اولین فیلسوفی بود که رهیافتی تجربی نسبت به مسأله ی نفس داشت و بحث از آن رادر طبیعیات مطرح کرد. از این جهت اندیشه ی ارسطو بر فیلسوفان بعد از خود خصوصاً بر فیلسوفانمسلمان و مشخّصاً بر شخص ابن سینا بسیار تأثیر گذاشته است . اما ابن سینا تنها به پذیرش آراءارسطو و شرح آن ها، مباحث جدیدی نیز در علم النّفس ارائه کرده است . ارسطو نفس را کمال او?لبرای جسم طبیعی دارای حیات بالقوه می دانست . بر این اساس نفس از نظر او در پیوند با جسم لحاظمی شد . او مفاهیمی چون صورت ، مایه ی حیات ، اصل حیات و علّت را بر آن اطلاق کرده است .اطلاق این مفاهیم بر نفس با هویت اضافی آن سازگار نیست ؛ ازین رو ، نوعی تعارض در این باره دراندیشه ی ارسطو باقی می ماند و تبیین جوهری?ت نفس نیز نزد او ناتمام مانده است . ابن سینا افزون برهویت اضافی به هویت استقلالی نفس نیز روی آورده و بر جوهریت آن استدلال کرده است .نظر بهاینکه رسالت اصلی این رساله بیشتر تبیین فراروی ابن سینا از ارسطو در باب نفس است ، می توانگفت از جمله فراروی های ابن سینا نسبت به او مورد رابطه نفس و بدن است . ارسطو رابطه ی این دورا از نوع رابطه ی ماده و صورت می دانست که از مصادیق ترکیب اتّحادی است . لذا در تبیین بقاینفس طبیعتاً با مشکل مواجه می شد ؛ چرا که با از بین رفتن بدن ، نفس نیز باید از بین برود . ابنسینا برای برون رفتن از چالشی که ارسطو در آن گرفتار شده ، با تفکیک حیث ذاتی و حیث فعلینفس این مشکل را برطرف می کند و با تکیه بر بخش ناپذیری محلّ صور معقول و نیز بر پایه ی علمحضوری نفس به خود ، تجرّد نفوس شخصی را اثبات نموده است و اشارات ارسطو مبنی بر تجرّد راتبیین و به زیبایی گره ذهنی ارسطو در این زمینه را باز کرده و کاستی های سخنان او را جبران نمودهاست .
انسان‌شناسی ابن سینا
نویسنده:
افسانه لاچینانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در آثار ابن سینا هیچ مبحث مستقلی تحت عنوان انسان شناسی وجود ندارد اما شناخت زوایای گوناگون وجود انسان، نزد او از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در اکثر آثارش نمود یافته و مباحث فراوان و فصول و بخش‌های مختلفی را به این مسئله اختصاص داده است. در نظام فلسفی او انسان موجودی حادث است که هم نفس مجرد و هم بدن مادی او با افاضه‌ عقل فعال ایجاد می‌شوند. نفس از همان ابتدا از حیث ذات، مجرد و هم افق با عقول مفارق است اما از حیث فعل مادی و نیازمند ابزارهای جسمانیست. رابطه‌ نفس و بدن رابطه ای بی بدیل است: نفس مدبر بدن و فاعل اصلی همه‌ افعال انسان است و بدن، ابزار منحصر به فرد فعل نفس در حیات دنیوی و واسطه‌ فعلیت یافتن قوا و توانمندی‌های آن است. مطابق اکثر آثار ابن سینا، انسان حیات متقدم بر حیات دنیوی ندارد و ازلی نیست اما نفس مجردش، ابدی است و بر خلاف بدن که با مرگ از بین می‌رود نفس فنا نمی‌پذیرد و جاودانه است. ارتباط انسان با موجودات دیگر- اعم از موجودات مافوق، هم عرض و مادون او- نقش مهمی در حیات دنیوی و اخروی او دارد و در سایه همین ارتباط پای واجب‌الوجود به عنوان علت موجده انسان؛ و عقول و افلاک به عنوان واسطه های فیض؛ و زندگی اجتماعی انسان که بیانگر ارتباط انسان با همنوعانش است به مبحث ما باز می‌شود. در این پژوهش سعی بر آن داشته‌ایم تا با بررسی آثار مختلف فلسفی، طبی و عرفانی ابن سینا زوایای مختلف انسان را مورد بررسی قرار دهیم تا به انسان شناسی از منظر او نائل شویم. این بررسی به سه مقطع مختلف حیات پیشین و مقدم بر حیات دنیوی (مطابق برخی از آثار ابن سینا)، حیات دنیوی و حیات اخروی می‌پردازد و تأثیر و تأثر میان انسان با سه دسته از موجودات را بررسی می‌کند: موجودات برتر از انسان یعنی واجب‌الوجود، عقول، افلاک و کواکب؛ موجودات هم عرض انسان یعنی انسان‌های دیگر و موجودات مادون انسان یعنی اجسام و موجودات مادی دنیوی اعم از حیوانات، نباتات و جمادات.
بررسی رابطه نفس و بدن در عالم طبیعت و آخرت در حکمت متعالیه
نویسنده:
مرضیه سوهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهمی که از گذشته تا به امروز توجه فیلسوفان بسیاری از غرب تا شرق را به خود معطوف کرده است مسئله نفس وچگونگی ارتباط آن با بدن است. مبحثی که از زمان سقراط و ارسطو وافلاطون تا دکارت و از زمان فارابی و ابن سینا و سهروردی تا ملاصدرا وسایر فیلسوفان تا به امروز ادامه داشته است، مسئله نفس ومباحث مربوط به آن است.صدرالمتالهین با تکیه بر نظریه ها ومبانی ویژه خود ازجمله اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس که حکیمان پیش از وی را به آن ها راه نبوده،مباحثی را درباره نفس به میان آورده که خواستگاه نوآوری هایی در نظام فلسفی او گشت.از نظر صدرا،نفس انسانی ازابتدای تحقق تا رسیدن به غایت نهایی خویش مقامات ودرجات کثیری را به تدریج طی می کند. از نظر وی نفس واجد نشئه های ذاتی و اطوار و درجات وجودی است.نفس در نظر ایشان در ابتدای تحقق و تعلق،جوهری جسمانی است، اما نفس در این مرحله ثابت وباقی نمی ماند وبه تدریج وبا حرکت اشتدادی ازنشئه دیگری وارد می شود وسیر تکاملی نفس هم چنان ادامه می یابد و به ذات خود متقوم می شود و از دار دنیا منفصل و به دار آخرت متصل شده و به سوی پروردگار خویش باز می گردد.نفس انسان در عالم طبیعت پس از این که به فعلیت کمالات بالقوه دست پیدا کرد در عالم آخرت براساس اعمال خود که در نفس او ملکه شده اند، برمبنای همین ملکات و صفات به خلق و ایجادبدن اخروی می پردازد.ملاصدرا معتقد است نفس پس از مفارقت از بدن دنیوی به عالم قیامت صغری که از آن به برزخ یاد می کند وارد می شود و بدنی مطابق آن عالم براساس ملکات نفسانی برای نفس پدید می آید و سپس از این عالم نیز جدا می شود و وارد نشئه آخرت که غایت و منتهی الیه همه ی انسان هاست رهنمون می شود و نفس از طریق تجرد قوه خیال، بدنی مطابق نشئه آخرت را خلق و ایجاد می کند.پس بر اساس اعتقاد صدرا، انسان ها در یک سیر طولی و قوس صعودی از ظاهر به باطن و از غیب به شهادت و از دنبا به برزخ و از آن جا به آخرت، به صورت تکوینی این سه عالم را طی می کند و در سه عالم همراه با بدن و «ماده ما» یی مطابق و هم سنخ آن عالم خواهند بود.
بررسی و تحلیل معاد جسمانی از دیدگاه مرحوم آقا علی مدرس و حکیم رفیعی قزوینی
نویسنده:
عبدالحسین رحیمی ترکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار بعد از تعریف، جایگاه و ضرورت معاد از دیدگاه بعضی از دانشمندان و فیلسوفان اسلامی به ادله امکان معاد پرداخته می‌شود که عبارتند از قدرت خداوند، زنده شدن زمین و نمونه‌های عینی معاد. از جمله مطالبی که مورد بررسی قرار می‌گیرد دلائل عقلی ضرورت معاد است که به دلیل عقلی اجمالی و تفصیلی تقسیم می‌شود در فصل دیگری از این نوشتار دلائل عقلی و نقلی معاد جسمانی مورد بحث قرار می‌گیرد. کیفیت معاد جسمانی از دیدگاه حکیم مدرس زنوزی و رفیعی قزوینی از مطالب اصلی این نوشتار می‌باشد که قبل از بررسی دیدگاه این دو حکیم، نظریه سه فیلسوف برجسته عالم اسلام یعنی ابن‌سینا، شیخ اشراق و صدر المتألهین (ره) مورد بررسی قرار می‌گیرد که ابن‌سینا معتقد است در معاد جسمانی نفس به اجرام آسمانی تعلق می‌گیرد و بدن نفس همان اجرام آسمانی خواهد بود. حکیم سهروردی بر این باور است که نفس به بدنهای مثالی در عالم مثال یا برزخ تعلق می‌گیرد و ملا صدرا براساس اصولی که در معاد جسمانی مطرح و مبرهن کرده است اعتقادش بر این است که بدن دنیوی با حرکت جوهری به بدن برزخی و یا مثالی که الطف و اشرف از این بدن مادی است، تبدیل می‌شود در نظر ایشان بدن اخروی همان بدن دنیوی است ولی نه با وصف مادی بلکه با وصف اخروی. حکیم زنوزی براساس اصول سه‌گانه خود که عبارتند از 1- فرق داشتن مرکب حقیقی و اعتباری 2-ترکیب نفس و بدن ترکیب حقیقی اتحادی است 3- بعد از مفارقت نفس از بدن نفس به استکمال ذاتی و غایت وجودی خود رسیده، با فاعل و منشأ وجودش متحد می‌شود اما بدن از آن جهت که حامل آثار و ودایع نفس است، با حرکت جوهری به طرف نفس در حرکت خواهدبود و به تبع او حکیم رفیعی قزوینی، معتقدند که بدن با حرکت جوهری با جمیع اجزای بدن به سمت و طرف روح در حرکت است و به سوی نفس مجرد صعود می‌کند نگارنده پس از بررسی و اشکال به دیدگاه این دو حکیم، بر این باور است که در کیفیت معاد جسمانی راه حل صحیح و قابل تبیین راه حلی است که صدر المتألهین (ره) ارائه داده است و دیدگاه این دو حکیم در صورتی قابل دفاع خواهد بود که به نظریه صدر المتألهین بر گردانده شود در غیر این صورت قابل خدشه بوده و راه به جایی نمی‌برد.
ارتباط قوای نفس با نفس و نفس با بدن از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا معیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر جهت تبیین ارتباط قوای نفس با یکدیگر و با نفس و همچنین ارتباط نفس با بدن بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا تدوین یافته است. در باب ارتباط قوا با یکدیگر، اختلاف چندانی بین دو فیلسوف مشاهده نمی شود، مگر در مسأله ارتباط عقل با وهم.همچنین از دو محور عمده رابطه نفس و قوا، یعنی فاعلیت نفس و قوا و وحدت یا تعدد وجود آن ها، شیخ?الرئیس و صدرالمتألهین با تفاوتی مبنایی، نفس را فاعل جمیع افعال اعم از ادراکی و تحریکی و مدرک تمام ادراکات می دانند و در بخش دوم نیز، تفاوت مبنایی دو فیلسوف آشکار می شود و صدرا برخلاف شیخ ـ که به تعدد وجود نفس و قوا معتقد است ـ با تأیید نقش نفس و قوا، نظریه اتحاد وجودی نفس و قوا را ارائه می کند. همچنین با توجه به اختلاف دو فیلسوف در نحوه تکوّن نفس ناطقه، اختلاف آن ها در رابطه نفس و بدن آشکار می شود. ابن سینا صرفاً قائل به تعلق تدبیری نفس به بدن است، درحالی که ملاصدرا، علاوه بر این تعلق، ترکیب این دو را اتحادی می داند و معتقد است بدن مرتبه نازله نفس است.
رابطه نفس و بدن از نظر ملاصدرا و دکارت
نویسنده:
فیض علی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم فلسفی چگونگی رابطه نفس و بدن است. در این رابطه مباحث بسیاری از سوی حکما و اندیشمندان مطرح شده است.این مسئله در غرب نیز مورد توجه بسیار بوده است مخصوصا در فلسفه دکارت زیاد توجه شده است. و در فلسفه اسلامی ابن سینا این بحث را مطرح کرده است. ولی در نظریات و تحقیقات ابن سینا حل این مسئله را نمی‌شود به طور واضح و صحیح یافت. زیرا اگر دو جوهر متباین به تمام ذات باشند منطقاً ممکن نیست که تبیین معقولی از رابطه آنها و تاثیر و تأثر آنها در یک دیگر به دست داده شود.بنابراین در این خصوص مشکل مشترکی در فلسفه دکارت و ابن سینا وجود دارد، که در هر دو فلسفه بدون حل باقی مانده است.این مسئله از طریق فلسفه ابن سینا برای ملاصدرانیزو مطرح شد لذا ملاصدرا براساس مبانی خود تلاش موفقتی برای حل این مسئله نموده است. از نظر وی نفس و بدن هر دو جوهر جداگانه اند ولی ملاصدرا آن دو جوهر را بیگانه از هم نمی‌داند و برخلاف ابن سینا حدوث نفس را نه روحانی بلکه جسمانی می‌داند. و اضافه نفس به بدن را ذاتی آن می‌داند. بر اساس اصول حاکم در فلسفه صدرائی در نفس بودن یک شئ، مرتبه جسمانی آن نیز محفوظ است و حتی بعد از آن نفس به تجرد تام می‌رسد و به عقل مجرد ارتقا می‌یابد، هم مراتب فعلیت جسمانی را واجد است و هم مراتب قبلی نفسانی لذا نفس و بدن با هم کاملاً بیگانه نبوده که آنها با هم سنخیت نداشته باشند بلکه آن هر دو از سنخ واحد هستند بنا بر این فرض اتحاد حقیقی بین آنها محال نیست. نفس مجرد حاصل حرکت تکاملی صورت طبیعی جسمانی است.ملاصدرا وابستگی نفس و بدن را تعلقی وجودی می‌داند. و در نظر او نفس در حدوث خود نیازمند بدن است. بنابراین وابستگی نفس به بدن در آغاز پیدایش و مسیر سیر جوهری آن است ولی در تداوم نیازی به آن ندارد. در آن مرحله تعلق نفس به بدن صرفاً از جهت به دست آوردن پاره‌ای کمالات نفسانی است که جز از راه تدبیر بدن حاصل نمی‌شود.از نظر دکارت نفس صرفاَ و منحصراً از طریق غدّه صنوبری شکل در مغزعمل می‌کند و تمام تعاملات و تبادلات خود را با بدن از طریق همین غدهاجرا می‌کند.
  • تعداد رکورد ها : 58