جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4703
پاداش و کیفر اخروی از دیدگاه قاضی عبدالجبار،خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا
نویسنده:
غلامرضا حکمتی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از بنيادي ترين مسايلي كه همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته است آگاهي از آينده خويش است و اينكه انسان نتايج اعمال دنيوي خودرا چگونه ،كي، كجا دريافت خواهد كرد. اينكه خداوند انسان را مكلّف كرده است به خاطر اين است كه بندگانش را در معرض بزرگترين منفعت كه همان ثواب ابدي و دائمي است قرار دهد.قاضی عبدالجبار و خواجه نصیرالدین طوسی درتعریف ثواب و عقاب می گویند:در اصطلاح ثواب عبارت است از آن منفعت و سودي كه عائدانسان مي‌شود همراه با تعظيم و تكريم و گراميداشت مي‌باشد. وعقاب ضرر مستحق مقارن استخفاف است .عبدالجبار معتقد است پاداش و کیفرهای اخروی اجر و مزدی از طرف خدا خواهد بود که به بندگان میدهد ورابطه ای قراردادی بین عمل و پاداش و کیفرهای اخروی برقرار است ایشان نظریه خلود را پذیرفته و بر مبنای آن می گوید روز قیامت پس از موازنه ی اعمال عده ای برای همیشه وارد بهشت و عده ای وارد جهنم می شوند و فاسق را در صورت توبه نکردن خالد در جهنم می داند.خواجه نصیر الدین پاداش را از فضل و کیفر را از عدل الهی می داند و معتقد به رابطه تکوینی بین عمل و پاداش و کیفر است ولی آن را از نوع عینیت نمی داند،ایشان احباط را باطل و فقط گناهانِ کفر،شرک،ارتداد و دروغ به خدا و معصومین (ع)را موجب حبط عمل میداند. صدرالمتألهين معتقداست كه تكليف و وعده و وعيدها سبب رياضت و خودسازي است ايشان در مورد ماهيت پاداش و كيفراخروي قايل به تجسم اعمال بندگان است كه در روز قيامت انسان خود را در ميان اعمال خود مجسم مي‌بيند.تجسم اعمال يعني نفس اعمال ما مجسم مي‌شود. البته از سنخ عمل دنيوي نيست بلكه از آنجا كه هر عمل يك بدن و يك روح دارد و روح آن عملوابسته به همان روح انسان است و در آخرت آن را مجسم مي‌يابد.ایشان معتقد به تکوینی بودن رابطه عمل با پاداش و کیفر است و آن را از نوع عینیت می داند.
بررسی مواجهه ی عدم انگاری شرور با معضل شرّ ادراکی از دیدگاه صدر المتألهین
نویسنده:
معصومه عامری ، زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربۀ انسان درمی آید، ملائم طبیعت وي نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق براي متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. مسئلۀ شر در دوران معاصر بیشتر حاصل صورت بندي گزاره هایی است که خمیرمایۀ اصلی آنها برگرفته از همین دو جنبۀ فهم و تجربۀ انسانی است. منطقاً و به لحاظ تاریخی پیش از چنین صورت بندي نوعی ناسازگاري در این دو جنبه به نظر می آمده که متألهان و فلاسفه را به تأمل واداشته است، چرا که با نظر به عالم، خصوصاً درد و رنج (شر) در عالم و مخلوق خداي حکیم و قادر و عادل مطلق دانستن آن، به طور طبیعی و در بدو امر ناسازگاري دیده می شود و پرسشی مطرح می شود مبنی بر اینکه چگونه است که چنان خدایی چنین عالمی را خلق کرده است؟ ملاصدرا براي حل مسائل ناشی از این ناسازگاري از نظریه نیستی انگاری شر دفاع کرده و آن را به امر عدمی، اعم از عدم ذات یا عدم کمال ذات، تحلیل نموده است. نظریه عدمی بودن شر با معضلی به نام شرّ ادراکی مواجه است که بنا بر ادعای آن، بعضی از وجودات، بالذات، به شر متصف می شوند. اما او در این باره یکسان نمی اندیشد. بیان تحول دیدگاه ملاصدرا در این مسأله، مهم ترین یافته تحقیق حاضر است. منشأ این تحول تأثر ملاصدرا از نصوص دینی(آیات و روایات) است.
مراحل ادراک در فلسفۀ ملاصدرا
نویسنده:
حجت الله رفیعی شمس آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تاریخچه معرفت‌شناسی نشان می‌دهد که متفکران مسلمان همواره به اهمیّت و ابعاد مختلف علم و معرفت توجه داشته و به فراخور نیاز، مطالبی را در این زمینه ضمن مباحث خود ارائه کرده‌اند و یکی از عوامل اصلی توجه متفکران مسلمان به علم و معرفت اهمیتی است که اسلام به مقولۀ علم داشته است. در نگاه اوّل در بسیاری موارد اثر یا فصل مستقلّی در این مورد دیده نمی‌شود؛ اما حکمای مسلمان گاه معرفت را از حیثیت هستی‌شناسانه و گاه از جنبۀ معرفت‌شناسانه مورد دقت قرار داده و نظرات مختلفی ارائه کرده‌اند. دیدگاه ملاصدرا دربارۀ معرفت‌شناسی در میان فیلسوفان مسلمان جایگاه خاصی دارد؛ زیرا دیدگاه وی محل تلاقی معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی است. توجه به دو مرحله‌ای بودن ادراک نزد ملاصدرا و بررسی جایگاه بحث اتحاد عالم و معلوم در مراحل ادراک و نحوۀ ظهور علم حصولی در این فرآیند راه‌گشای بسیاری از مسائل است. اما ملاصدرا دربارۀ معرفت‌شناسی، خصوصاً دو مرحله‌ای بودن آن به طور منسجم بحث نکرده و حتی در مواردی دیدگاه‌هایی به ظاهر متناقض ارائه کرده است. در این مقاله سعی شده در حد امکان، مراحل ادراک از دیدگاه ملاصدرا بررسی شده و به چند اشکال مهم در این باره پاسخ داده شود.
خلود جهنمیان و بهشتیان از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدکاظم میرحسینی، محمدهادی امین ناجی، علیرضا دل افکار، محمدولی اسدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
چکیده :
درقرآن،آیات متعددی هست که مساله خلود بهشتیان و جهنمیان را گوشزد می کند،عده ای راسعادتمند و مخلّد در بهشت ومتنعم ازنعمتهای آن، و دسته دیگر را شقاوتمند و معذّب به انواع عذاب معرفی می کند.دراین مقاله، سخن درمعنای«خلود» درآیات105تا108هود متمرکزاست؛ وبه واکاوی میزان و قلمرو آن ازمنظر ملاصدرا و علامه طباطبایی می پردازد؛ دراینکه مراد از خلود چیست وآیا بین خلود اهل بهشت و جهنم تفاوتی هست یا نه؟ بین مفسرین و متکلمین اختلاف نظر وجود دارد اکثرا آنها را یکی دانسته اند و به معنای بقا و جاودانگی اهل بهشت برای همیشه، و ماندگاری اهل جهنم درجهنم به صورت دائمی و نامحدود می دانند. دراین عرصه دیدگاه مفسر مطرح معاصر، علامه طباطبایی(ره) و میزان هماهنگی بین نظر ایشان و ملاصدرا حائز اهمیت است. مسأله به روش تحلیل محتوا براساس داده ها و اطلاعات گردآوری شده است. ازآنجا که قرآن در آیات هود خلود بهشتیان و جهنمیان را به دوام آسمانها و زمین معلّق دانسته؛ ابتدا مراد از آسمان و زمین و میزان دوام آنها بررسی و سپس مسأله خلود، موردکنکاش و مداقه قرار گرفت. از نتایج به دست آمده اینکه؛ عده ای آسمان و زمین را دنیایی؛ اماعلامه وملاصدرا اخروی می دانند، علامه خلود را دائمی، ملاصدرا آن را بسته به نوع عقیده، کمیت، کیفیت و موجبات عذاب می داند. آنچه حاصل شد اینکه قرآن طبق عدل الهی محدودیت خلود جهنمیان، و مطابق فضل الهی بقای اهل بهشت را بیان می نماید.
صفحات :
از صفحه 141 تا 155
حقیقت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فهیمه گلستانه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ملاصدرا ایمان را از سنخ علم می‌داند و معتقد است حقیقت ایمان دینی گونه و مرتبه خاصی از علم است که انسان به واسطه آن نسبت به امور غیبی و ماورائی دارای آگاهی برهانی یا شهودی می‌شود. وی از این حقیقت با نام «بصیرت» یاد می‌کند. علامه طباطبایی ایمان را از سنخ «گرایش» می‌داند و بر این عقیده است که حقیقت ایمان گونه و مرتبه‌ای خاص از گرایش است که از آن با عنوان «محبت» یاد می‌کند. محبت در گرو معرفت است. لذا علامه در عین این که ایمان را از سنخ گرایش می‌داند، اما آن را ملازم با علم می‌داند و در نهایت، ایمان را علم به همراه التزام عملی معرفی می‌کند.
حقیقت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
رضا اکبریان، فهیمه گلستانه
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
چکیده :
علامه طباطبایی وجود انسان را مرکب از سه وجود متناظر با عوالم سه گانه جهان آفرینش می داند. از نظر او انسان توسط حواس با عالم محسوسات، توسط خیال با عالم خیال و توسط عقل با عالم عقل ارتباط برقرار می کند. در حالی که ملاصدرا عوالم ثلاثه را عقل، نفس و طبیعت می داند و در قوس صعود، عالم مثال را در پرتو نفس و اشتداد وجودی آن تبیین می کند. از نظر ملاصدرا عمل امری عرضی و تبعی است و آنچه باقی است نفس و ملکات نفسانی است و بدن مثالی که قیام صدوری به نفس دارد و بر اساس نیات و اعمال، توسط نفس انشاء شده است. علامه ابدان اخروی را تابع نفس نمی داند. از نظر او پس از پیدایی عالم آخرت و پیدایش ابدان اخروی انسان به عنوان حقیقتی مرکب از بدن و روح در عالم آخرت تحقّق پیدا می کند. از این رو، روح با وجود مغایرت با بدن در این نشئه به نحوى با آن متّحد است که هوهویّت میان آن دو صدق مى کند. بر این اساس در باب ایمان ملاصدرا از میان دو عنصر نظر و عمل، اصالت را به بعد نظری می دهد و معتقد است که ایمان که تنها عامل سعادت و جاودانگی وجود انسان است، تنها از سنخ علم بوده و عمل در این جایگاه در حد علت معدّه تنزل می یاید. اما علامه طباطبایی با نگاهی متفاوت به انسان و اعمال و کردار او، برای عمل جایگاهی رفیع و در حد نظر قائل می شود و معتقد است که سعادت انسان در گرو هر دو بعد نظری و عملی اوست. وی ایمان را برخاسته از علم و عمل می داند و در این رابطه برای عمل، نقشی اصلی و نه تبعی و معدّه در نظر می گیرد. علامه طباطبایی در عین خارج کردن عمل از حوزه تعریف ایمان با پیش کشیدن نقش گرایشات انسانی در این زمینه به نحو ظریف و دقیقی اهمیت عمل در این حوزه را نیز مشخص می کند.
صفحات :
از صفحه 23 تا 32
قضا و قدر و تاثیر دعا بر قضا و قدر از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
نجمه علی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقدمه- تعریف مساله و تبیین موضوع: در عالم انسانی مسائلی وجود دارند که تا زمانی که موجودی به نام انسان باشد و تفکر و اندیشه لازمه چنین موجودی باشد این مسایل همواره ضرورت پرداختن به آن‌ها را به انسان تحمیل می‌کند و تااو هست آن ها نیز هستند اگر چه جواب قطعی برای آن‌ها نتوان یافت از جمله این مسائل، مسئله قضا و قدر است. مسئله‌ای همگانی که هر کس به نحوی سعی کرده است با ارائه نظری خود را قانع سازد. مساله قضا و قدر اگر چه یک مساله متافیزیکی است ولی به لحاظ علمی و اجتماعی دارای اهمیت است.اول : این که در زندگی عملی انسان تاثیر گذار است چون طرز تفکری که نسبت به این موضوع وجود دارد در روش و کیفیت برخورد با حوادث موثر است. اگر کسی معتقد باشد محکوم سرنوشت است با شخصی که خود را دارای نقش می‌بیند و اعتقاد به حریت خود دارد متفاوت است بنابراین بحث قضا و قدر مانندبعضی از مباحث فلسفی بدون کاربرد نیست بلکه در زندگی عملی انسان موثر است.دوم: به لحاظ اجتماعی و عمومی بودن مساله است یعنی تمام افرادی که قدرت تفکر در مسایل کلی را داشته باشند در جست و جوی پیدا کردن راه حل هستند برای همه افراد این مساله مطرح است و هر کسی علاقمند است بداند آیا یک سرنوشت قطعی که تخلف ندارد مسیر زندگی او را مشخص می‌کند و او اختیاری ندارد؟ یا نه چنین سرنوشتی در کار نیست و این خلاف سایر مباحث فلسفی است.- پیشینه تحقیق: مساله قضا و قدر از اصیل‌ترین مباحث فلسفی و کلامی است که از صدر اسلام تا عصر کنونی، همواره در میان دانشمندان این رشته، مورد بحث و نظر بوده و کتاب‌ها و رساله-های فراوانی از دیدگاه‌های گوناگون پیرامون آن نگاشته شده است. هر چند این موضوع مختص آیین خاصی نیست، اما با توجه به کثرت احادیث و روایاتی که پیرامون آن وارد شده، به نظر می‌رسد توجه اسلام و مسلمین بویژه به این بحث، محسوس‌تر است.با نگاهی به تاریخ گذشته در می‌یابیم که بحث در مورد قضا و قدر در میان مسلمین سابقه طولانی داشته، اما گاهی به واسطه سوء تفسیری که از طرف افراد ناوارد و یا بعضا مغرض، نسبت به این مساله ابراز شده، یا سوء استفاده برخی مستبدان، مردم نسبت به این دو واژه دچار تردید و گاهی ترس شده‌اند.گروهی در این میان سخنان امیر المومنین، علی (ع) را پیرامون قضا و قدر که فرمودند:«طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوهُ» مبنا قرار داده و دیگران را از وارد شدن به این وادی باز داشته‌اند. در حالی که با اندکی تحقیق و پژوهش، می-توان پی برد که لبه نهی و بازداری از بحث، متوجه افرادی است که قدرت و توانایی غور در این مسائل را ندارند و ممکن است ناخواسته به اعوجاج کشیده شوند. با وجود این که این مساله از مفاهیم عالی اسلام است، ولی آن‌چنان دقیق و لطیف است که اندک غفلتی درباره آن، انسان را به یکی از دو پرتگاه جبر و تفویض نزدیک می‌کند.با این وجود، این مساله نمی‌تواند دلیلی بر ممنوع بودن ورود به این بحث لطیف فلسفی باشد و الا خود امام، هرگز در طرح آن پیش‌گام نمی‌شدند.مستشرقین مسیحی نیز همواره اعتقاد به قضا و قدر را موجب انحطاطمسلمین دانسته و اسلام را یک آیین جبری معرفی می‌کردند و مساله قضا و قدر را منافی با اختیار بشر می‌دانستند در حالی که با غور و تفحص بیش‌تر در این مساله می‌توان پی‌برد که اعتقاد به قضا و قدر به هیچ رو معنی اعتقاد به جبر را ندارد و همان‌طور که در این تحقیق روشن خواهد شد، قضا از مراتب علم الهی و نیز عالمی از عوالم وجود است که همگی بر هم مترتب بوده و هر مرتبه علت مادون و معلول مافوق می‌باشد. یعنی جهان موجودات مجموعه‌ای از نظام علی و معلولی است که هیچ چیز از سیطره این نظام خارج نخواهد بود. دعا و اختیار انسان نیز از عوامل موجود در جهان خلقت می‌باشند که عدم درک حقیقت آن‌ها باعث این‌گونه اظهار نظ‌رها و اختلافات فرقه‌ای شده است.- ضرورت تحقیق : ضرورت پرداختن به مساله قضا و قدر آن‌گاه با اهمیت‌تر می‌شود که ببینیم برخی از جبرگرایان که اغلب طیف‌های مذهبی را تشکیل می‌دهند با استناد به آموزه‌های دینی پندار جبر را آموزه‌ای دینی تلقی می‌کنند. و از جمله دستاویزهای آنان مساله تقدیر و قضا و قدر الهی است که به سبب آن خداوند نه تنها عالم به چگونگی امور عالم ممکنات است بلکه خود پیش از خلقت نظام‌نامه آن را تعیین و حکم کرده که وقایع عالم بر حسب آن تقدیر و نظامنامه پیشین واقع شود و از آن تخلف نکند.- پرسش‌های اصلی تحقیق:1- قضا و قدر به چه معناست؟2- دعا به چه معناست؟3- چه تاثیری دعا در تغییر قضای الهی دارد؟- فرضیه‌های پژوهش: در این رساله شده تا جایی که امکان دارد، حقیقت قضا و قدر به خوبی تشریح گردد و به خصوص این مساله از دیدگاه حکیم متاله، ملاصدرا و جناب علامه طباطبایی که تمامی افکار و آرای خود را از مشکات پر نور ولایت دریافته‌اند و با آموزه‌ای از عرفان همراه نموده‌اند تبیین گردد. ملاصدرا بیان می‌کند که جمیع موجودات علاوه بر صور طبیعی و نفسانی، دارای صور عقلی هستند که به آن قضا می‌گویند. چون این صور عین محض نمی‌باشند و غیر محض هم نیستند، دو نوع قضا اثبات می‌شود، قضای ذاتی و قضای فعلی. صور قضایی ذاتی لازمه ذات واجب بوده، بدون جعل و تاثیر موجودند. پس وجه الله‌اند نه این که جزء عالم باشند. این قضا علم تفصیلی الهی است که خارج از صقع ربوبی نیست و اگر از آن گاهی به صفت قدم یاد شود، منظور قدم ذاتی بالذات نخواهد بود بلکه قدم به توسط ذات واجب قدیم است. قضای فعلی، صور عقلیه عالم عقل است که از جمله عالم و فعل الهی محسوب می‌شوند و فعل ذاتا جدای از فاعل است و با آن تباین ذاتی دارد. ملاصدرا در تفسیر قضا با دیگر حکما اختلاف نظر دارد، زیرا مراتب علم الهی را مراتب وجود می داند و قائلبهقضای ذاتی است که به هیچ نحو امکان در آن راه ندارد، در حالی کهسایر حکما قضا را منحصر در فعل الهی از جمله عالم دانسته‌اند. علامه در این نظریه ایراد کرده و فرموده است: صورت‌های علمی لازمه ذات واجب که در کلام صدرالمتالهین آمده است باید به همان علم ذاتی واجب که جدای از او نیست حمل گردد و گر نه اگر این صورت‌ها لازمه ذات و بیرون از آن باشند. لاجرم جزء عالم خواهند بود و دیگر نمی‌توان آن‌را قدیم بالذات به شمار آورد. . البته ملاصدرا برای اشیا علاوه بر وجود طبیعی، مثالی و عقلی از وجود دیگری به نام وجود اسمائی نام می‌برد که در صقع ربوبی است و از آن به وجه الله تعبیر نموده است ‌و جز عالم ندانسته است در این نحو وجود موجودات نه عین وجود واجب‌اند و نه موجودات مستقل بلکه از مراتب ربوبیت واجبند یعنی به وجود خدا موجودند نه به ایجاد او. صدرا معتقد است هر یک از قضا و قدر از محل بهره‌مند می‌شوند و قلم محل قضا و لوح محل قدر است. به‌عبارتی قضا و قدر هر دو صورعقلی‌اند اما محل آن‌ها با یکدیگر تفاوت دارد صور عقلی کلی بدون زمان و تغییر در عالم عقول جای دارند و صور عقلی موجود در عالم نفوس مجرد که جزیی و مطابق با مواد خارجی‌اند قدر شمرده می‌شود به عبارتی در عالم قضا اجمال وجود دارد و درعالم قدر تفصیل. علامه طباطبایی قضا را نسبت ضرورت شی با محمولش تعریف نموده و قضای الهی را ایجاب و ایجاد موجودات امکانی تفسیر می‌کند.وی معتقد است که قدر مربوطبه عالم ماده است، یعنی ظرف آن اختصاص به عالم ماده دارد چرا که قدر وجود تدریجی و مرتبط با استعدادهای اشیا شمرده می‌شود که در مقایسه با علل گوناگون آن قابل تغییر و تخلف استهم‌چنین روشن شود با وجود آن که هستی هر چیز از عنایت و علم ذاتی حق ناشی می‌شود، وذات و صفات او ثابت و بی بدیل است، تاثیر دعا در سرنوشت انسان چگونه است؟آیا علم الهی تغییر پذیر است و قضا و قدر دگرگون می‌شود؟ و چگونه است که انسان با وجود محاط بودن در عالم ماده و با تمام کوچکی و تعلق خود به عالم بالا، در عالم ملکوت تاثیر گذارده و به مطلوب خویش می‌رسد. دعا که منبع عظیم تغذیه روح و نفس انسانی است و نیایش به درگاه خدای بزرگ در طول تاریخ، عامل تلطیف روح انسانی و سازندگی جوامع بشری بوده است. هیچ جامعه‌ای نتوانسته به دور از یک ارتباط عمیق با خداوند به فلاح و رستگاری رهنمون گردد. از این رو، اگر دعا با همه ابعادی که دارد و همه ریزه‌کاری‌هایی که در آن نهفته است، رعایت شود، وسیله‌ای خواهد بود برای نیل به سعادت جامعه و فرد.- هدف پژوهش: هدف رساله حاضر پاسخ به این سوالات و روشن ساختن اذهان از بحث احیانا شبهه برانگیز قضا و قدر است. در این رساله سعی شده با دیدی واقع بینانه و جست وجوگر و به دور از نزاع‌های کلامی و در یک تحلیل نسبتا عمیق فلسفی، نظریات عمده فلسفی پیرامون موضوع، مورد بررسی قرار گرفته و مبنا و استدلات هر کدام تشریح گردد. البته سعی بر آن است که همواره نظریات صدرالمتالهین و جناب علامه طباطبایی محور اصلی قرار بگیرد.- ساختار پژوهش: در تدوین این رساله سعی بر این بوده است که ترتیب مطالب کاملا با عنوان رساله مطابقت داشته باشد و ترکیب ساختار مطالب مرکب از آراء فیلسوفان، متکلمان و دیدگاه آیات و روایات باشد. و به نظریات حکیم متاله صدرالمتالهین و جناب علامه طباطبایی پرداخته شود و شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو فیلسوف بزرگوار بیان شود و سرانجام نتیجه لازم گرفته شود.مباحث رساله در چهار فصل و به صورت زیر تدوین شده است:فصل اول: ابتدا قضا و قدر و دعا از لحاظ لغوی و اصطلاحی مورد بررسی قرار گرفته، سپس حقیقت آن در فلسفه، کلام، و آیات و روایات از مطالب این فصل است.فصل دوم شامل اقسام قضا و قدر است. فصل سوم: به تبیین رابطه قضا و قدر با اختیار انسان و مسئله عدل الهی و هم‌چنین امکان تغییر در قضای الهی می‌پردازیم.فصل چهارم: از عالی‌ترین مفاهیم قرآن در معارف بلند اسلامی، موضوع امکان تغییر و دگرگون ساختن تقدیر و سرنوشت است و این‌که انسان می‌تواند قسمتی از سرنوشت خود را با دعا و اعمال خود دگرگون سازد. این مساله تحت عنوان «تاثیر دعا در قضا و قدر» بیان می‌شود.
جایگاه وجودی قرآن در عالم هستی از منظر صدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
زینب خانمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کتاب آسمانی مسلمانان و منبع هدایت و سعادت می‌باشد. اندیشمندان بحث-های بسیاری درباره قرآن و آیات آن ارائه کرده‌اند. در این رساله در صددیم تا درباره خود قرآن و نه آیات و الفاظ آن بحث کنیم. این‌که حقیقت قرآن چیست؟ مبدأ آن کجاست ؟ و چه جایگاهی در عالم وجود دارد؟ در میان فیلسوفان صدرالمتالهین و علامه طباطبایی به نوعی بدیع به این امر پرداخته اند. ایشان مبدأ قرآن را علم عنائی پروردگار می‌دانند که قرآن از آن‌جا در تمام مراتب هستی نزول یافته، تا این‌که در عالم طبیعت به وجود لفظی موجود گشته است. از طرف دیگر نه تنها قرآن موجود میان ما کلام خداوند است، بلکه تمام هستی از آن جهت که نشان‌دهنده صانع متعال است، کلام و کتاب خداوند محسوب می‌شود. قرآن نیز مرتبط با این کلام و کتاب در همه مراتب هستی حضور دارد. در فصل دوم این رساله به بررسی کلام و کتاب می‌پردازیم؛ این‌که کلام چیست؟ آیا خداوند متکلم است؟ اقسام و مصادیق کلام کدام است؟ و هم‌چنین به بررسی کتاب و موارد استعمال آن پرداخته و تفاوت کلام و کتاب الهی را تبیین خواهیم کرد. در فصل سوم نیز ابتدا عوالم مختلف هستی را بر اساس علم خداوند ذکر کرده و خصوصیات آن‌ها را بررسی می‌کنیم؛ این عوالم عبارت‌اند از: عنایت، قضا، لوح محفوظ، لوح محو و اثبات و لوح قدر خارجی. بعد از تبیین این عوالم کیفیت و چگونگی نزول قرآن در آن‌ها را توضیح خواهیم داد. در ارائه مطالب از روش توصیفی-تحلیلی و در گردآوری مطالب از روش کتابخانه‌ای و نرم‌افزاری استفاده کرده ایم.
مبانی و معیارهای عرفان راستین از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
عطیه کاظم فرحزادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رسالت پژوهش حاضر معرفی مبانی و معیارهای عرفان راستین از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی است. ارائه نشانه هایی از عرفان نظری حقیقی یا جهان بینی عارفانه و عرفان عملی حقیقی یا عارف حقیقی می تواند رهگشای علاقمندان به عرفان درتشخیص عرفان و عارف راستین از دروغین باشد. در این باره نسبت میان عرفان و عقل و نیز عرفان و دین، در آثار ملاصدرا و علامه طباطبایی بررسی می شود؛ و نیز جایگاه برخی عناصر مهم در عرفان، سیره، روش و عملکرد (عمل) عارف در آثار ایشان پیگیری می شود. عقل و دین دو مبنای عرفان ملاصدرا و علامه طباطبایی هستند. ملاصدرا به برقراری وحدت میان عرفان، عقل و وحی اهتمام داشته و علامه محور وحدت را قرآن می داند. البته ملاصدرا بر عقل به عنوان حجت درونی و علامه بر دین مدوّن (شریعت) و دین مکوّن (فطرت) بیشتر تاکید نموده اند. ارتباط متقابل معرفت النفس و معرفت الرب، اخلاق مداری، پایبندی به شریعت و عبادات، اهتمام به تهذیب نفس و ... از نشانه های عرفان نظری و عملی حقیقی در آثار ملاصدرا و علامه طباطبایی است.
رابطه دین با فلسفه بر پایه مبانی حکمت صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهیر انصاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه دین و فلسفه به عنوان دو منظومه معرفتی و بررسی تعاملات آن دو، پیوسته از مسائل بسیار مهم اندیشه دینی و فلسفی بوده است که نتایج آن در تبیین معنای فلسفه دینی نقش شگرفی دارد. فیلسوفان اسلامی جملگی بر اهمیت این مسأله واقف بوده و درباره نقش آموزه‌های دینی در بالندگی اندیشه فلسفی نظریه‌پردازی کرده‌اند. دیدگاه فیلسوفان اسلامی در این مسأله در الگویی واحد قابل بررسی است که بر اساس آن هر فیلسوفی مبتنی بر دیدگاه خود درباره نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری، به کیفیت انتقال آموزه‌های دینی به فلسفه به عنوان دانشی با قواعد خاص می‌پردازد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. دیدگاه صدرالمتألهین درباره پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و مقام فهم قابل رهگیری می‌باشد. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر منشأ، فاعل‌شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحد هستند لکن از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجه این تفاضل، در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می‌شود؛ به طوری که زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی، از زبانی تنزیلی بهره می‌برد که رقیقه‌ای از زیان حکمت محسوب می‌شود؛ همچنین با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه‌های انبیاء اقتباس نمایند و لذا فلسفه زماناً از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت می‌کنند. بهره‌گیری از این روش‌ها، فلسفه را در جایگاهی قرار می‌دهد که با اقتباسی روشمند از آموزه‌های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف می‌توان آن را به دینی بودن متصف نمود. دیدگاه علامه طباطبایی نیز همانند ملاصدرا در همین الگو مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبت روشی دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان انسان‌ها بهره می‌برد که از جمله اعتباریات محسوب می‌شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می‌رساند که کمال آن در فلسفه‌ای دینی متجلی می‌شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
  • تعداد رکورد ها : 4703