جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 333
مواجهه با مرگ ،مطالعه تطبیقی بین مولوی و اروین یالوم
نویسنده:
امین عباسپور؛ استاد راهنما:احد فرامرز قراملکی؛ استاد مشاور:امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این رساله بر آنیم مواجهه‌ انسان‌ها با مرگ را از نگاه مولوی و یالوم بررسی کرده و به ذکر وجوه تشابه و تفاوت نظرات آن‌ها بپردازیم. مسئله‌ مرگ حاوی مسائل کلی و اصلی می‌باشد که در ذیل هر مسئله‌ خاص، مسائل فرعی دیگری ارائه می‌شوند. برخی از این مسائل اصلی مرتبط با مسئله‌ مرگ شامل مرگ‌اندیشی، مرگ‌هراسی، قلمرو رازآلود مرگ، نحوه‌ کنار آمدن انسان‌ها با مرگ، و نیز مرگ‌خواهی می‌باشند. تلاش خواهیم کرد به اهم مسائل مرتبط با مرگ از منظر مولوی و یالوم بپردازیم. مولوی در بستر تفکر عرفان اسلامی و از منظر وجودی به مسائل پیرامون خود می‌نگرد. برای وی مرگ همرنگ زندگی است و اندیشیدن به مرگ امری نامعقول، غیرطبیعی و عجیب تلقی نمی شود. تقریر ایشان از اندیشیدن به مرگ و مسائل مربوط به آن به گونه‌ای است که می‌توان گفت او در نهایت، متفکری مرگ‌اندیش و به خصوص مرگ‌خواه می‌باشد. مرگ‌اندیش از این نظر که در لوای حکایات بسیار درباره‌ معنای زندگی، مسائل معرفتی، عشق به معشوق و تلاش برای رسیدن به کمال و وصال به حق مطرح می‌کند، می‌توان جایگاه ویژه‌ مرگ‌اندیشی را در جهان‌بینی وی مشاهده کرد. از طرفی، مولوی متفکری مرگ‌خواه نیز می‌باشد. با توجه به این تقریر که مرگ را به مثابه پلی که آدمی را از مرتبه‌ وجودی نازلتر به مرتبه‌ وجودی عالی‌تر منتقل می‌کند، و از طرفی، دسته‌بندی خاصی که از انواع مرگ (اختیاری و طبیعی) ارائه می‌کند، می‌توان ادعا کرد ضمن آن که در سراسر مثنوی آثار شور و اشتیاق به زندگی موج می‌زند، همچنین، مولوی برای رسیدن به معرفت حقیقتی و رسیدن به کمال عالی‌تر که نیل به آن‌ها از طریق مرگ حاصل می‌شود، بی‌تابی می‌کند. یالوم روان‌درمانگری اگزیستانسیالیست می‌باشد. یعنی به تحلیل مسائل و مشکلات انسان از منظر وجودی –با تعبیر خاص خودش- می‌پردازد. برای وی مرگ نقطه‌ پایان زندگی است و همین نقطه‌ پایان بودن است که به زعم وی، به بسیاری از مسائل و مشکلات روانی آدمی درباره‌ مرگ دامن می‌زند و گاه تا مرز دچار شدن به بیماری‌های روان‌نژندی پیش می‌رود. این که آدمی تنها به دنیا می‌آید و تنها می‌میرد، همچنین، کسی با ما و برای ما نمی میرد، باعث می‌شود اگر تلقی روشنی از مرگ و ارتباط آن با زندگی نداشته باشیم، مواجه‌های ناسالم در اثر تصورات روان رنجورانه و روان نژندانه از مرگ داشته باشیم. تمام تلاش یالوم معطوف این است.
بررسی تطور تاریخی صدق قضایای شرطی نزد منطق دانان مسلمان از فارابی تا قرن ششم
نویسنده:
زهرا محرمی شاه بکندی؛ استاد راهنما:احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
تحلیل انتقادی و مقایسه ای دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا در وجوه فلسفی و عرفانی ( الله نور السماوات و الارض )
نویسنده:
فاطمه السادات کتابچی؛ استاد راهنما:احد فرامرز قراملکی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فاقد چکیده
مقايسه دو سنخ خردورزی خودبنياد و وحی بنياد در مناظره ابوحاتم رازی و محمد بن زکريای رازی
نویسنده:
احد فرامرز قراملکی، عباسعلی منصوری
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در بررسي سير جريان عقلگرايي در جهان اسلام معمولاً به بررسي چالشهاي جريان عقلگرايي با گروههاي ظاهرگرا، متکلمان اشعري و صوفيه پرداخته ميشود و کمتر به بررسي و مقايسه جريانهاي مدافع عقل با يکديگر اقبال ميگردد. در ميان جريانهاي مدافع عقل، دو سنخ خردورزي خودبنياد و خردورزي وحي‌باور جايگاه مؤثرتري دارند. زيرا در گفتگوي اين دو سنخ از خردورزي است که نيازهاي متقابل عقل و دين به هم آشکار ميشود و گفتگوها از جدلهاي صنفي فاصله گرفته و به گفتگوي واقعي نزديکتر ميگردند. هدف اين نوشتار بررسي مواضع خلاف و وفاق خردورزي ابوحاتم رازي، احمدبن‌حمدان (ف.322 ﻫ .ق) و محمد بن زکرياي رازي (ف.313 ﻫ .ق) بعنوان نمايندگان خردورزي خودبنياد و خردورزي وحي بنياد در قرن سوم و چهارم هجري است. اين دوره اهميت زيادي در تاريخ تفکر اسلامي دارد، زيرا در اين دوره است که گفتمانها و مکاتب فکري شکل ميگيرد و نظريه‌ها و مرزبنديها ظهور و نمود مييابد. فروکاستن اختلاف عقلگرايي ابوحاتم و محمدبن زکرياي رازي به اعتقاد يا عدم اعتقاد ايشان به ضرورت نبوت، يک مقايسه بسيار سطحي است که مؤلفه‌ها و ماهيت عقلگرايي ايشان را بيان نميكند. نوشتار حاضر در پي اين است كه ريشه‌هاي دورتر و اصلي اين اختلاف را واکاوي نمايد و تصويري از روش عقلگرايي و نظام معرفتي هريک ارائه دهد.
صفحات :
از صفحه 91 تا 110
بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)
نویسنده:
محمدعلی مشایخی پور، احد فرامرز قراملکی، هادی صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شناخت خود ازجمله مطالب و موضوعات مهم و مورد توجه در مکاتب مختلف الهی و غیرالهی است. امام علی­(ع) برای اشاره به این موضوع از عبارت «معرفت نفس» استفاده کرده­اند که مقایسه و تطبیق با دیگر کلمات و عبارات متعدد مترادف در‌این‌باره، دقت و نکته­سنجی حضرت را به تصویر می­کشد. خودشناسی بر دیگر انواع متصور شناخت مقدم است؛ در اهمیت آن، همین بس که غایت علم و معرفت، برترین عقل و حکمت­ها، فوز اکبر و ... نام گرفته است. تأکیدات و توصیفات فراوان درباره خودشناسی، وقوع آن ممکن ساخته، لکن واقعیت جاری زندگی انسان، نمایان­گر چیز دیگری است. سهل­بینی، خودمحوری و خویشتن­پسندی، نیکوپنداری، تحویل و تحصیر، راحت­طلبی، خدافراموشی و جهل و نادانی، ازجمله موانع خودشناسی به‌شمار می‌رود که در کلام امام علی­(ع)به آنها اشاره شده است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 47
رفتار اخلاقی انسان با خود از منظر کتاب و سنت
نویسنده:
محمدتقی سبحانی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رفتار اخلاقی رفتاری است که معیار ارزشمندی رفتار اختیاری را دارا باشد. باور بر این است که ارزشمندی رفتار اختیاری از منظر دین با ارزشمندی رفتار اختیاری از منظر انسان‌ها متفاوت باشد، زیرا دیدگاه‌های اندیشمندان در بیان معیار ارزشمندی رفتارهای اختیاری متعدد و متفاوت است لکن آنچه که از متون دینی قابل استفاده است تنها معیار ارزشمندی رفتار اختیاری انسان در نزد خداوند «تأمین خشنودی» اوست. بر اساس آموزه‌های دینی این معیار هنگامی تحقق می‌یابد که رفتار مورد نظر به نیتی پاک و خالص، برای خدا انجام شده در راستای محافظت یا تقویت حرمت و کرامت نفس انسانی باشد.با این معیار تلاش در جهت «شناخت خود» نیز از نخستین و مهمترین رفتارهای اخلاقی انسان در ارتباط با خود خواهد بود. بنابراین رفتارهای اخلاقی انسان با خود را در سه نوع مواجهه با خود می‌توان مورد بررسی قرار داد: مواجهه‌ی شناختی، مواجهه‌ی احساسی و مواجهه‌ی رفتاری.و اما اعتقاد براین است که مواجهه‌ی شناختی انسان با خود نقش زیر ساخت را در شکل گیری دو نوع مواجهه‌ی بعدی ایفا می‌کند. گرچه مواجهه‌ی احساسی نیز نسبت به مواجهه‌ی رفتار همین نقش را خواهد داشت. در مواجهه‌ی شناختی در بین انواع شناخت حسی، عقلی، نقلی و شهودی؛ شناخت شهودی از عمق و اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین در مواجهه‌ی احساسی با خود چهار احساس حرمت نفس، عزت نفس، حب ذات و حیای از خود، زیربنای احساس‌های سازنده و مثبت انسان نسبت به نفس خویش خواهد بود. در مواجهه‌ی رفتاری نیز آدمی در دو بخش جسم و روح رفتارهای خود را تنظیم کرده علاوه بر رعایت حق جسم خویش، در جهت تأمین کمال و سعادت خود، برای تسلط یافتن بر نفس سرکش، مطابق آموزه‌های دینی اقدام خواهد کرد. البته از سه راه کنترل فکر، کنترل قلب و کنترل اعضا و جوارح می‌توان بر نفس خود مسلط شدهاختیار آن را به عقل سپرد که تحقق این مهم نیز در گرو مراقبه، محاسبه، مشارطه و معاتبه خواهد بود.
فرضیه تعاون بین علم و دین
نویسنده:
محمد شمص
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه از یک مقدمه و خاتمه و از چهار فصل تشکیل شده است : در مقدمه به اهمیت موضوع و روش تحقیق اشاره کرده‌ایم، آنگاه در فصل اول به مساله ماهیت دین می‌پردازیم و در آن به بحث پیرامون معنای لغوی و اصطلاحی غربی و اسلامی دین و نیز مسائل و مشکلات و نارسائیهایی که در تعریف به آن برمی‌خوریم، می‌پردازیم. و در پایان ذکر می‌نمائیم که مراد ما از دین در این رساله چه می‌باشد. اما فصل دوم به بحث پیرامون ماهیت علم می‌پردازد که در این فصل ما به بحث پیرامون معانی علم و تعاریف و تقسیمات و انواع آن و تمایزات علوم و نیز بعضی ویژگیها و نارسائیهایی که روش علمی بدانها برمی‌خورد، می‌پردازیم، و آنگاه ذکر می‌کنیم که مراد ما از علم در این پایان‌نامه چیست . فصل سوم که خود از سه گفتار تشکیل می‌شود: -1 گفتار اول: این گفتار نسبتهای ممکن بین علم و دین را مطرح می‌نماید که عبارتند از: -1 اتحاد -2 تغایر -3 تداخل -2 گفتار دوم: به بحث پیرامون مبادی عمومی معرفتی این نسبتها می‌پردازد. که عبارتند از: -1 انتظارات ما از دین -2 انگاره و تصور ما از علم -3 زبان وحی و علم -3 گفتار سوم: این گفتار مبانی معرفتی خاص مربوط به این نسبتها را در نزد غریبان و مسلمانان بررسی می‌نماید. فصل چهار: که خود از سه گفتار تشکیل می‌شود: گفتار اول: بعد از بیان خلاصه‌ای از سیر تاریخی در جهت ارتباط و پیوستگی بین علم و دین به تفصیل پیرامون معانی همکاری علم و دین و ابعاد آن بحث کرده‌ایم که عبارتند از: -1 دین به علم جهت می‌دهد -2 تاثیر و تاثر متقابل -3 دین راه هدایت است -4 علوم جدید ریشه در دین دارند -5 الهیات طبیعی -6 الهیات لیبرال -7 الهیات طبیعت -8 علم و دین مکمل هم هستند. گفتار دوم: در این گفتار ما به ذکر بعضی از مصادیق هماهنگی بین علوم جدید و دین اسلامی پرداخته‌ایم. گفتار سوم: در این گفتار به بحث پیرامون تعارض و انواع آن و بعضی از اموری که توهم تعارض علم و دین را به وجود می‌آورند می‌پردازیم. اما در خاتمه: اشاره داشته‌ایم که علم سبب داشتن دختری (ناباب) به نام تکنولوژی معجزه نخواهد کرد و نکته دیگر که دین اساس فطرت است .
منشا الدافع الدینی من منظار علم النفس ( فروید - یونگ )
نویسنده:
احمد محمد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دین یک پدیده همراه همیشگی انسان است . و احساس دینی یکی از مشخصات روان انسان می باشد. برجسته ترین عوامل روانی گرایش به دین از دیدگاه فروید و یونگ چیست ؟ منشا گرایش دینی از دید این دو روانشناس چیست ؟ و نظریه های آنها چه بوده است ؟ اینها به چه دینی قائل بودند؟ فروید و یونگ از روان کاوی و روانشناسی تحلیلی استفاده می کنند. این رشته نفس را انسان به خودآگاهی و ناخودآگاهی تقسیم می کنند و همه کارها از این دو صادر می شود.
شخص محوری معرفت به خدا و تقدم معرفت به اوصاف بر معرفت به وجود خدا از دیدگاه حکمت متعالیه (با با تاکید بر رویکرد‌های جدید فلسفی )
نویسنده:
زهره حسینعلی زاده خراسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
نقد و مقایسه دیدگاه‌های ابن‌سینا و غزالی در باب ارزش و جایگاه علوم تجربی
نویسنده:
محمدکاظم نیک‌مرام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که به طور صریح یا غیر صریح از آثار ابن سینا و غزالی بدست می آید این است که روش علوم تجربی مشاهده و تجربه است؛ اما به صرف مشاهده و تجربه و بدون مبانی عقلی، علوم تجربی شکل نمی گیرند؛ زیرا انسان قبل از هرچیز حضوراً و بی واسطه به وجودِ خود آگاه می شود. این آگاهی، یقینی ترین علم اوست. او از طریق حواس، ادراکات جزئی و متغیری بدست می آورد. وی به طور بدیهی این ادراکات را معلول جهان بیرون دانسته و بدین طریق به وجود جهان خارج پی می برد. همچنین با مطابق دانستن این صور با جهان خارج، به قابل شناخت بودن هستی و به توانایی حواس یا عقل خود در شناخت آن اعتراف کرده است؛ اما شرط علمی بودن یک قانون، کلیت و ضرورت است. بدین جهت عقل با تجزیه و ترکیب داده های حسی، به آنها کلیت و ضرورت می دهد.از مطالب بالا نتیجه می شود که اولاً علوم تجربی بر مبانی غیر تجربی استوارند. چنانکه اگر درستی روش تجربی به واسطه خود تجربه اثبات شود، دور باطل پیش می آید. ثانیاً به صرف استقراء در جزئیات، این علوم شکل نمی گیرند. بلکه وقتی در مشاهدات مکرر، حادثه ای به طور دائمی و یا اکثری رخ داد، عقل این قیاس خفی را دخالت داده و می گوید: «اتفاقی، دائمی و یا اکثری نیست». به همین جهت این متفکران، علوم تجربی (طبیعی) را قسمی از علوم فلسفی دانسته اند. البته در اینجا ابن سینا و غزالی راهی را برای اثبات این قاعده ارائه نداده اند. ثالثاً به ترتیب، حضوری بودنو بدیهی بودن و یا به بدیهی منتهی شدن، ملاکهای علم یقینی اند.غزالی درعلم حضوری، الهام و کشف شهودی را از تمام علوم، یقینی تر می داند؛ اما از آثار ابن سینا چنین استنباطی نمی شود.اکنون با توجه به مطالب بالا این پرسش مطرح است که چرا غزالی با فلسفه و اصل علیت مخالفت کرده است؟پاسخ این است که غزالی با انگیزه های غالباً دینی با فلسفه در مقام تحقق، یعنی با فلاسفه به مخالفت برخاسته است؛ زیرا از دیدگاه او فلاسفه به جای پیروی از موازین منطقی و عقلی، بیشتر از اوهام خود الگو گرفته اند. او در حالی که می توانستگفته های آنان را تأویل کند، از حربه تکفیر استفاده کرد.او در مساله ضرورت علّی و معلولی، موضع هماهنگی ندارد. وی در تهافت الفلاسفه با پیروی از دیدگاه خاص اشعریها به نفی آن پرداخته؛ اما در همین کتاب، در یک موضع جدلی و در معارج‌القدس به طور واقعی آن را پذیرفته است.در دیدگاهِ نفی ضرورت علّی و معلولی و دخالت دادن مستقیم اراده الهی در وقوع حوادث طبیعی، دیگر جایی برای نقش آفرینی علل و عوامل مادی حتی در حد اعداد هم باقی نمی ماند.با وجود اختلاف‏های اساسی بین دیدگاه های ابن سینا و غزالی، هیچکدام را نمی توان ضد عقل و یا ضد دین دانست. اختلاف آنها را می توان از قبیل اختلاف دو فیلسوف یا از نوع اختلاف یک فیلسوف مسلمان با یک متکلم مسلمان دانست.ابن سینا تمام حرکتها را به طبیعت ارجاع داده و این یکی از جاهایی است که از ارسطو فاصله می گیرد.هر دو اندیشمند، طبیعت را مخلوق و آیۀ وجود و تجلی صفات و افعال حضرت حق می دانند و برای کمال انسان، مزرعه آخرت.بر اساس این دیدگاه قدسی، خداوند متعال مالک و خالق طبیعت است. او انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است . پس او هم باید نوع خلافت و نحوه و میزان استفاده از طبیعت را تعیین کند و بر اساس همین دیدگاه است که می توان دخل و تصرف بدون اذن او را غاصبانه و غیر مجاز دانست و بدین طریق راهی برای نجات بشریت که همه چیزش در معرض فنا و نیستی قرار گرفته پیدا کرد.البته در باب ملاک مخلوقیت، ابن سینا به نظریه امکان ذاتی، و غزالی به نظریه حدوث زمانی معتقد است، اما این اختلاف، در اینجا به دلیل اشتراک آن دو در نگاه قدسی به طبیعت، مورد اعتنا نیست.
  • تعداد رکورد ها : 333