جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 335
جایگاه دیگری در انسان شناسی لویناس
نویسنده:
زهرا حقایق گلشادی، احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
تعارضات اخلاقی در پزشکی
نویسنده:
منصوره مدنی، احد فرامرز قراملکی، محسن جوادی، حسن امامی رضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده تعارضات اخلاقی یکی از مهم¬ترین مسائل اخلاقی پزشکان است که در طی فعالیت حرفه‌ای آنان، به کرات رخ میدهد و در صورتی که پزشک، توانایی و مهارت کافی برای مواجهه با آن را کسب نکرده باشد، ممکن است به سمت رفتارهای غیراخلاقی سوق داده شود. روشن شدن ابعاد مختلف این معضل اخلاقی، از یک سو پزشکان را در رفع بلاتکلیفی حاصل از مواجهه با یک تعارض اخلاقی یاری می¬دهد و از سوی دیگر، زمینه را برای پژوهش¬های بیشتر و سیاست گذاری¬های علمی¬تر فراهم می¬آورد. مکاتب اخلاقی مختلف، به شیوه¬های گوناگونی با تعارضات اخلاقی مواجه شده‌اند. ساختار برخی از نظریه‌‌‌‌های اخلاقی به گونه‌ای است که با مشکل تعارض اخلاقی مواجه نمی-شوند و یا به سادگی آن را رفع می¬کنند، ولی نظریه‌هایی که قائل به اصول اخلاقی متعدد هستند، بطور جدی با مشکل تعارض اخلاقی روبرو هستند. این نظریه ها که اکثریت مکاتب اخلاقی را شامل می¬شوند، از راه¬های گوناگونی مانند رتبه¬بندی اصول، قائل شدن به استثنا، تکیه بر شهود و حتی انکار امکان وجود تعارض، در صدد توجیه مسئله برآمده¬اند. متخصصان اخلاق زیستی، درپی ارائه یا دفاع از یک نظری? خاص نیستند، بلکه دغدغ? اصلی آنان، حل تعارضات اخلاقی، در عرصه¬ی فعالیت¬های حرفه¬ای پزشکان و تسهیل در امر تصمیم‌گیری¬های اخلاقی آنهاست. از این رو آنان در اغلب موارد، تلاش کرده‌اند تا با تلفیق مناسبی از مکاتب اخلاقی گوناگون، به یک راه حل کاربردی و مفید دست یابند و بدین منظور، مدل¬های تصمیم¬گیری متعددی را ارائه کرده¬اند که هیچ¬یک پاسخگوی همه¬ی مشکلات اخلاقی پزشکان نیست. بر خلاف تعارضات اخلاقی‌ای که در فلسف? اخلاق مورد بحث قرار می¬گیرند، بیشتر تعارضاتی که در حوزه¬ی اخلاق کاربردی، مطرح می¬شوند، تعارضات واقعی نبوده و در واقع، تعارض‌نما هستند و بلاتکلیفی فرد تصمیم‌گیرنده، پس از لحاظ کردن همه¬ی جوانب یک موقعیت خاص، برطرف می¬گردد. توجه کردن به جزئیات موثر در حل مسئله، خود راهکار مهمی است که مهارت پزشک را می¬طلبد و از مهم¬ترین مراحل حل یک تعارض به شمار می‌آید. حل تعارضات اخلاقی پزشکان، بدون کسب مهارت در حل این تعارضات، امکان¬پذیر نیست و تسلط در بکارگیری یک مدل تصمیم‌گیری، می تواند جزئی از این مهارت‌آموزی باشد. بعلاوه، تلاش های فردی پزشکان، به تنهایی برای کسب این مهارت کافی نیست، بلکه اولا به پژوهش-های فلسفی و روا
تعامل اخلاق فرد با خویشتن از دیدگاه استاد مطهری
نویسنده:
مریم سعدی، احد فرامرز قراملکی، زهرا مصطفوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با تتبع و بررسی در آثار و اندیشه¬های استاد شهید، مرتضی مطهری (رحمه الله علیه) سه تعریف از اخلاق قابل اخذ است: در تعریف اول، اخلاق، آن چیزی است که به خلق و خوی انسان مربوط می شود؛ این همان تعریف سنتی از اخلاق است. تعریف دوم، اخلاق را تخلّق به ارزش ها و فضایل رفتاری و صفات کمالیه می داند؛ در تعریف سوم اخلاق چگونه بودن، چه بودن، و به عبارت دیگر نحوه بودن است. علم اخلاق نیز شاخه ای از حکمت عملی است. با این بیان، از دانش افزایی به تربیت می رسیم یعنی علم اخلاق ابتدا وظایف اخلاقی و سپس روش های تخلّق به ارزش ها را بیان می کند. از نظر استاد مطهری(رحمه الله علیه) ، پایه و زیر بنای اخلاق، خداشناسی است. به تعبیر بهتر اخلاقی بودن در صورتی ارزش¬مند است که بر پایه خداباوری باشد. به همین خاطر از دین به عنوان پشتوانه اخلاق یاد می شود. همچنین اخلاق، ریشه در فطرت آدمی دارد. نقش مهم عقل در اخلاق، تشخیص بایدها و نباید هاست. ملاک کلی فعل اخلاقی، تناسب با کرامت و شرافت انسانی است. و انسان کامل همان انسان اخلاقی معرفی می شود. آدمی با دنیای پیرامون خود در ارتباط است. تعاملات انسان در چهار حوزه رابطه با خود، رابطه با خدا، رابطه با انسان¬های دیگر و رابطه با محیط زیست، می¬گنجد. اخلاقی بودن در هر یک از این حوزه ها بر حوزه های دیگر تأثیر گذاشته و از آنها تأثیر می پذیرد. از نظر استاد مطهری(رحمه الله علیه)، رابطه اخلاقی انسان با خود، مهم¬ترین بخش ارتباطات آدمی را تشکیل می¬دهد. و نقش زیر ساختی آن را در روابط دیگر نمی توان انکار کرد. در حقیقت، حسن رابطه با غیر، از حسن رابطه با خود، ناشی می شود. همچنین ملاک ارتباط با خویش، تعادل قواست. با شناخت هر قوه و هدف و غایت آن، می توان به تعادل قوا دست یافت. مهم¬ترین فضیلت رفتار ارتباطی درون شخصی، خودشناسی است. زیرا منجر به خداشناسی و اخلاق می شود. همچنین خودشناسی به احساس کرامت نفس می¬انجامد؛ کرامت نفس، محور اخلاق اسلامی است، و درک اهمیت آن ،باعث جلوگیری از هر پستی و رذیلتی خواهد شد. مدیریت و کنترل خود، اصل مهمی در ارتباط درون شخصی محسوب می شود،؛ انسان باید همچون مدیری توانا مملکت وجود خویش را مدیریت کند. انصاف درباره خود، ظلم به خود، فریب خود، لذت از خود،طول امل، دنیاپرستی، جاه طلبی و ... مهم ترین فضایل و رذایل رفتار ارتباطی درون شخصی است.
ترجمه محبوب القلوب ج۲ (۸۸حکیم)
نویسنده:
علی اوجبی، احد فرامرز قراملکی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قطب الدین اِشکوری از علمای بنام عصر صفوی (سد? یازدهم هجری) از شاگردان میرداماد اثری در تاریخ فلسفه دارد به نام محبوب القلوب که به زبان عربی نگاشته است. محبوب القلوب در سه جلد حاوی مقدمه در بیان حقیقت فلسفه و خاستگاه آن؛ مقال? اول در شرح حال و آرای حکمای پیش از اسلام؛ مقال? دوم: شرح حال 126 فیلسوف پس از اسلام از حرث بن کلده تا میر غیاث الدین منصور دشتکی؛ مقال? سوم: در سیر? چهارده معصوم و شماری از مشایخ امامیه و خاتمه ای در شرح حال خودنوشت نویسنده است. او در نگارش خود از بسیاری از منابع پیش از خود بهره برده ، اما بیشتر از نُزهه الارواح شَهرزُوری متأثر شده است. اشکوری در شرح حال هر فیلسوف پس از گزارش بیوگرافی، مهمترین آرای وی را آورده و در پایان اندرزهایش را باز می گوید. میر سید احمد اردکانی (از علمای سد? سیزدهم ) این اثر را به فارسی ترجمه کرده است. از این ترجمه نسخه ای به قلم مترجم به شمار? 268 ط در کتابخان? مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود. اردکانی یک مترجم صرف نیست، بلکه در مواردی که با نظر اشکوری موافق نبوده به نقادی آن پرداخته است. همچنین ترجم? وی یک ترجم? آزاد است، از این رو گاه برخی از عبارات را ترجمه نکرده یا چکیده ای از آن را به فارسی برگردانده است. پژوهش حاضر، تصحیح قسمتی از ترجم? اردکانی از مقال? دوم محبوب القلوب (از آغاز مقال? دوم یعنی از ابتدای شرح حال حرث بن کلده تا پایان شرح حال ابن سینا یعنی شرح حال 88 فیلسوف) است. البته پس از بازخوانی ترجمه و تصحیح آن، یک بار هم با متن عربی مقایسه شده و تفاوتها در پاورقیها درج شده است؛ و منابع اقوال او و نیز احادیثی که بدانها اشتشهاد کرده تا آنجا که امکان داشته در پاورقیها مشخص شده‌اند.
انسان این زمانی و این مکانی از نگاه مولوی
نویسنده:
شهرام محمدپور، احد فرامرز قراملکی، ناصر صبحی قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده عوارض ذهنی «واپس نگری» و «پیش نگری» فراگیر ترین عارضه های فکری در میان افراد بشر هستند؛ بدین معنا که اگر حال،گذشته و آینده را به سه بازه ی زمانی تشبیه کنیم برای اکثر افراد بازه ی حال دارای کم ترین پهنا در مقایسه با گذشته و آینده است . یعنی بیشتر افراد در گستره های مجازی گذشته و آینده به سر می برند . تأثیر این عادات ذهنی بر شکل گیری هویت انسان و سلامت روانی وی مسئله پژوهش حاضر است که با روش تحلیل منطقی ابیات مثنوی و با این نگرش که مثنوی کتابی زایا و دارای نظام تألیفی باز است ، بدان پرداخته می شود . توزیع اندیشه در زمان یا زمان اندیشی به معنای پرسه زدن مرضیِ ذهن در آینده و گذشته است. مولوی هویت برآمده از این نوع اندیشیدن را «خود» انسان معرفی می کند . «خود» محصول فکر زمان اندیش و مختصاتی محدود ما بین گره های زمانی آینده و گذشته است. این هویت منشاء طیف وسیعی از رنجها و علت عمده ی فعلیت یافتن رذایل اخلاقی در انسانها ست. رهایی از هویت زمانی که در اصطلاح مولوی «بی هشی» یا «لا خودی» نامیده می شود در حدود حداقلی اش ملازم با رهایی از رنجهای منضم به «خود» بوده و مطلوبترین فرآورد? روانی- تکوینی انسان است . رهایی از خود در حدود حداکثری اش منجر به تجرب? «معراج» خواهد شد. معراج از نظر مولوی مستلزم عبور از زمان است . سفر به زمان یکی از مسائل کلان فیزیک مدرن است که تحقق آن به دنبال تئوری «نسبیت» انیشتین و در سایه ی عبور از در گاههای کیهانی مانند سیاه چاله ها و... رنگ امکان به خود گرفته است اما قوانین حاکم بر ماده امکان سفر به زمان را تا حد امتناع نزول می دهند. مولانا مانند فیزیک دانان امروز عبور دفعی از حصار زمان را از طریق سیاه چاله های آسمانی ممکن می داند اما توجه وی به انضباط ذهنی – روانی مسافر زمان و اینکه عبور از زمان مستلزم داشتن هویت غیر زمانی وحواسی گسترده است دیدگاه او را از فیزیکدانان متمایز می کند.
همرنگی مرگ و زندگی در مثنوی معنوی
نویسنده:
زهرا حسینی، احد فرامرز قراملکی، علیرضا حاجیان نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واکنش افراد در برابر اندیشیدن به مرگ، متفاوت است. اکثراً به آن نمی اندیشند و اکثر آنها که می اندیشند نیز، از آن می هراسند؛ عده ی کمی به آن اشتیاق دارند. مولانا در مثنوی معنوی این واکنشها را نمایش داده و به بوته نقد گذاشته است. مولوی مرگ اندیشی مرگ دوست است؛ اما، مرگ اندیشی و مرگ دوستی وی لطمه ای به زندگی نمیزند، او را به کنج عزلت نمیکشاند، مخالف با ارزش زیستن نیست و نظام احسن را زیر سؤال نمیبرد. زیرا در پس آن انگیزه ای غیر از پوچ گرایی و گریز از زندگی وجود دارد. روایت مولانا از مرگ در اینگونه مواقع، توجه به آن سوی مرگ است نه این جهان؛ بنابراین، تعریف وی چیزی است ورای درک ظاهری. مرگ در نظر او توأم با کمال، وصال، جاودانگی، بازگشت به اصل، رهایی روح و معرفت به حقیقت است. گاه نیز مراد وی از مرگ در این اشتیاق و دعوت به مرگ، موت اختیاری و ریاضت نفس است نه جسمانی؛ از اینرو "اعتراف به بی ارزش بودن زندگی" و "دهن کجی به نظام احسن" نیست. او اصناف دیگری برای مرگ میشمارد که در خود زندگی این جهانی تجربه میشوند. وی با این نگاه مرگ رابه متن زندگی میکشاند؛ مرگ، دیگر آن مهیب عجیب پرده نشین نیست که به یکباره برون آید و زندگی را ببلعد. وی از مطرح نمودن این نکته در پی ایجاد معرفت نسبت به مرگ، ملموس ساختن آن و در نتیجه زدودن مرگ هراسی برخاسته از جهل نسبت به مرگ است. البته نتایجی دیگر نیز از این باور قابل تحصیل است. مولوی مرگ را آینه ی زندگی و همرنگ با آن میداند؛ این، هم ناظر به مرتبه ی واقع است؛ یعنی وی معتقد است مرگ و زندگی پس از آن متأثر از زندگی است و هم ناظر به مرتبه ذهن و نگرش؛ هرکسی زندگی را متناسب با شخصیت خود می بیند؛ و مرتبه ی دوم خود از نتایج باور به همرنگی در مرتبه ی واقع است. اعتقاد به تأثر مرگ از زندگی که نگاهی کاملاً دینی است می تواند موجب گردد فرد زندگی خود را چنان مدیریت نماید که عاقبتی نیک و مرگ خوش داشته باشد. او همچنین از مرگ برای پند دادن استفاده می نماید. در اینجا او برخلاف زمانی که مشتاقانه به مرگ می نگرد، جنبه ی هلاکت بار بودن مرگ را که قابل درک برای همگان نیز است، برجسته می سازد. وی با این کار، وی با مرگ به عنوان محکی برای ارزش سنجی ناپایداری آن دسته از ارزش هایی را که بسیاری از افراد به خاطرشان زندگی می کنند، می نمایاند و به جای آن ارزش های پایدا
بررسی و نقد آراء ولفهارت پانن در باب الهیات تاریخی
نویسنده:
زینب سالاری، مجتبی زروانی، احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ولفهارت پانن برگ ( - 1928) متاله آلمانی الهیات پروتستان، با تاثیر پذیری از رویکردهای مختلف الهیات جدید، تلاش نموده است رویکرد میانی در مسئله نحوه تعامل الهیات با علوم بشری مدرن اتخاذ نماید. پانن برگ در این راستا مناسبترین عامل انسجام دهنده و وحدت بخش الهیات با علوم بشری را تاریخ می داند و بدین ترتیب رسالت اصلی خود را تمرکز بر تاریخ و فلسفه تاریخ و ارتباط متقابل آن با الهیات تعریف می کند. وی در تشریح ابعاد وابستگی تاریخ و الهیات، از طرفی ماهیت، معناداری و وحدت تاریخ را در گرو قرائت دینی از تاریخ می داند و از دیگر سو توجیه حقانیت خداوند را بواسطه خصلت ضرورتا تاریخی وحی ممکن قلمداد می کند. البته تاکید پانن برگ بر مسئله تاریخ صرفا در مباحث تاریخی خلاصه نشده است و در انسان شناسی و مسیح شناسی خاص وی نیز ریشه دارد. پانن برگ در انسان شناسی مورد نظر خود معتقد است امروزه باید سخن گفتن از خدا را از انسان آغاز کنیم و بر این مبنا با پرداختن به خصایص منحصر به فرد انسان ها در قیاس با سایر موجودات سعی دارد به پرسش از خداوند منتهی شود و بدین ترتیب جستجوی خداوند را در مرکز نیازهای وجودی انسان ها جای دهد. مباحث پانن برگ در مسیح شناسی نیز تاکید بر این مسئله دارد که سخن گفتن از عیسی را باید از شخصیت تاریخی وی و با توجه به زمینه های معادشناختی یهودی حاکم بر زمان وی درک کرد. پس از بررسی شخصیت تاریخی عیسی باید مسئله الوهیت وی را با لحاظ هر دو جنبه الوهی و انسانی مورد بررسی قرار داد. آراء پانن برگ در مواضع مختلفی بویژه به جهت تاثیر پذیری از فلسفه تاریخ هگل و گرایش به نوعی جبر تاریخی و نیز خصلت انحصارا مسیحی قابل نقد و بررسی هستند.
پژوهشی در اخلاق نو ارسطویی دیوید راس و روانشناسی اخلاق استیج
نویسنده:
محمدهادی فاضلی، احد فرامرز قراملکی، نیما قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فرااخلاق به مثابه ساحتی که با بنای وجودشناسانه و معرفت شناسانه خود نظریه اخلاق فیلسوفان را تشکیل می دهد خود تحت تاثیر تلقیات فیلسوف از امور متافیزیک واری چون نفس-شناسی جهان شناسی و حداشناسی است. پژوهش حاضر با داشتن چنین ادعایی نخست به تحلیل فرااخلاق دوفیلسوف نامدار معاصر دیوید راس و استیفن استیچ پرداخته و سپس روابط مابعدالطبیعی نفس شناسی آنان بر نظریه اخلاق ایشان را به بررسی نشسته است.به این منظور نخست نظریه اخلاق هریک در دوساحت فرااخلاق مشتمل بر وجودشناسی و معرفت شناسی و اخلاق هنجارین مورد تحلیل قرار گرفت. در گام دوم با بررسی نظریه نفس ایشان روابط مابعدالطبیعی هریک ازساحات یادشده در نظریه اخلاق با همتای نظریه نفس مذکور به مقابله نشست. در فصول پایانی با قیاس دو فرانظریه شهودی-ذهنی و تجربی-عینی که دیویدراس به عنوان نماینده فرانظریه نخست واستیفن استیچ به مثابه متفکری از فرانظریه تجربی عینی معرفی شده بود به احصاء وبررسی مهمترین تفاوت های دو فرانظریه مذکور نشست.
دیدگاه اخلاقی کندی
نویسنده:
سکینه حقیقت طلب بیجارپسی، احد فرامرز قراملکی، زینب برخورداری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی نخستین فیلسوف مسلمان، دارای آثار و دیدگاه¬های اخلاقی است. وی هدف اخلاق را رسیدن به سعادت و کمال از طریق رفع رذایل اخلاقی و رسیدن به فضایل انسانی می¬داند. او در بحث از رذایل اخلاقی نگاهی طب¬گونه دارد و رذایل را همچون بیماری¬های نفس مورد بحث قرار می¬دهد. او سعادت را رسیدن انسان به برترین جایگاه انسانی یعنی تشبّه به اله، می¬داند. دیدگاه اخلاقی کندی بر مبانی ارسطویی علم النفس یعنی تعریف نفس، کمال نفس و قوای نفس استوار است. فضایل انسانی در پرتو تعاریف وی از فلسفه بیان می¬شوند. وی بر اساس دیدگاه سنّت ارسطویی، دستیابی به فضایل و رسیدن به سلامت نفس را در گرو رعایت اعتدال در افعال هر یک از قوای نفسانی می¬داند. فضایل عمده در دیدگاه وی، حکمت، شجاعت، عفت و عدالت می باشند. افراط و تفریط در افعال هریک از قوای نفس، صفاتی را برای نفس رقم می¬زند که او هر یک از این صفات را به عنوان رذایل اخلاقی و بیماری برای نفس در نظر می¬گیرد. کندی شناخت عیوب نفس از طریق خودنقدی را گام دیگری در حفظ سلامت نفس می¬داند. او شناخت عیوب نفس را بر خلاف دیدگاه جالینوسی، فرایندی فعال و در پرتو دیدن خود در آینه خود می-داند. معطوف شدن نگاه انسان به عالم عقلی وعقلانی زیستن سلامت را در پی دارد. توجه به امور مادی و محبوب قرار گرفتن این امور برای انسان، زمینه را برای گرفتار شدن به بیماری¬های نفسانی، در پی از دست دادن آن امور زوال پذیر، ایجاد می-کند. کندی از حزن، حسد، غضب، شهوت، ترس از مرگ و عشق به عنوان بیماری¬های نفس بحث می¬کند. وی دو سبب اصلی حزن را فقدان محبوب و فوت مطلوب می¬داند و از انسان¬ها می¬خواهد با برگزیدن محبوب¬ها و مطلوب¬های خود از امور موجود در عالم عقلی، دچار حزن ناشی از این عدم وصول یا از دست دادن آن¬ها که از خصوصیات عالم مادی است، نگردند. او حزن را یکی از مهمترین بیماری¬های نفس می¬داند. کندی حسد را در تحلیل گونه¬های مختلف حزن مطرح می¬کند و به عنوان عاملی در ایجاد حزن، آن را به عنوان بیماری برای نفس و بدترین گناه برای انسان، بر می-شمارد. کندی مرگ را جزء ماهیت انسان دانسته و آن را امری نیکو می¬داند و ترس از آن را شر و به عنوان یک بیماری برای نفس مطرح می¬کند. او عشق را در صورتی که سبب دور شدن توجه انسان ازعالم عقلی و معطوف شدن نگاه وی به امور مادی گردد، به عنوان رذیلت و بیماری برای نفس در نظر می¬گیرد. کلید واژگان: کندی، اخلاق سلامت محور، اخلاق فضیلت گرا، حزن، عشق، اعتدال، مرگ
ویژگی های زبان علم نزد ابن سینا فخر رازی و خواجه طوسی
نویسنده:
حسین رشیدزاده، نادیا مفتونی، احدفرامرز قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تبیین ویژگی های زبانی علم در جهت قاعده مند کردن آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چرا که ارتباط وثیق بین لفظ و معنا منجر به سرایت احکام لفظ از جمله خطا و کژتابی های آن به معنا می‌شود. تفاوت عمده بین زبان علم و سایر زبان ها مانند زبان عرف، زبان نمادی و زبان شعری، دقّی بودن آن است. زبان علوم، زبان دقّی، صریح و روشن است و حصول دقت در زبان علم، بر شناخت مواضع ابهام در آن متوقف است. قضایای منحرفه، قضایای معدوله و محصله، مغالطه های لفظی، اهمال شروط قضایا، دلالت التزام، اشتراک لفظ و زبان شعری- تخیلی از جمله مواضع ابهام در زبان علم هستند. دلالت التزام، اشتراک لفظ و زبان شعری تخیلی در زبان علم مهجور و متروک اند. ابن سینا در اشارات دو دلیل بر مهجوریت دلالت التزام طرح می‌کند. خواجه طوسی در اساس الاقتباس دلیلی مانند دلیل اول شیخ ارائه می‌دهد. فخر رازی هر دو دلیل را مورد انتقاد قرار می‌دهد و دلیل دیگری را بر اثبات نظریه خود اقامه می‌کند. خواجه طوسی بعد از نقد دلیل فخر رازی، بر اعتبار دلالت التزامی در مواضعی، غیر از حد تام از جمله؛ حد ناقص، رسم ناقص و رسم تام، اقامه دلیل می‌کند. بدین ترتیب فخر رازی سخنگوی نظریه عام مهجوریت یعنی؛ مهجوریت دلالت التزام در علوم و خواجه طوسی قائل به نظریه خاص مهجوریت یعنی؛ مهجوریت دلالت التزام در حد تام است. فرامرزقراملکی ضمن قبول دیدگاه فخر دلیل عمده مهجوریت دلالت التزام را دقّی بودن زبان علم می‌داند. لفظی که معانی متعدد داشته باشد؛ اعم از اینکه مشترک به معنای خاص باشد یا منقول، حقیقت یا مجاز، مهمترین عامل رهزنی و لغزش اندیشه است. ابن سینا و خواجه طوسی و برخی دیگر از منطق دانان به پیروی از آنان، استعمال اشتراک لفظ را به جهت عدم کشف و بیان، فقدان ظهور در دلالت، خطای در صدق و کذب و اشتباه در فهم معنای مقصود مهجور و متروک دانسته اند. با وجود این منطق دانان در مقام عمل در کتب منطقی و فلسفی دچار اشتراک لفظ شده اند. وجود تمثیل، تشبیه، استعاره، محاکات محال، قضایای کاذب و الفاظی که دلالت شان ناقص است یا فاقد دلالت اند، در زبان شعری و تخیلی بیانگر جدایی زبان شعر از زبان علمی است. البته ابن سینا در بیان برخی معارف از زبان شعری تخیلی بهره برده است و رساله های رمزی وی شاهدی بر این سخن است. وی همانند فارابی محاکات را قائم مقام تعلیم می‌داند که سبب ایقاع بهتر امور در نفس می‌گردد. فارابی یکی از روش های فهم امور برای آموزش جمهور را تخییل صورت مثال ها و محاکات آن چیز در ذهن و خیال می‌داند. وی بر نقش معرفت شناختی موسیقی و شعر تصریح نموده است. این دیدگاه، تعارضی با مهجوریت زبان شعری تخیلی در علوم ندارد. چرا که آن مهجوریت، در مقام حصول علم و کشف است و این نقش اخیر، در مقام تعلیم و انتقال و ترویج علوم است.
  • تعداد رکورد ها : 335