جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی مسأله نفس و رابطه آن با بدن در اندیشه سهروردی و صدرالمتألهین
نویسنده:
مهدی عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از نظرحکماء، معرفت نفس از مهم ترین و اساسی ترین مسائل فلسفی است زیرا که شناخت نفس از شرایط اساسی شناخت خداوند و جهان هستی است. چنانکه رسول اکرم فرموده است "من عرف نفسه فقد عرف ربه” هر کس نفس خود را بشناسد خدا را می شناسد و اگر خدا را بشناسد جهان هستی را هم خواهد شناخت. پی بردن به حقیقت نفس، همواره از دغدغه‌های فیلسوفان مسلمان بوده است. از میان این فیلسوفان سهروردیو صدرالمتألهین عنایت ویژه ی به بحث نفس داشته اند و بر خلاف حکمای مشاء که از علم‌النفس در طبیعیات بحث کرده‌اند، این مسأله را در الهیات مطرح کرده اند.مشرب سهروردی در باب چیستی نفس، تقریباً همان مشرب حکمای مشّاء است و معتقد است که «نفس کمال بدن است و وجودش وابسته به آن است. البته ملا صدرا نیز در تعریف نفس درنهایت به همان تعریف ابن سینا از نفس می رسد. در فلسفه سهروردی نظری? علم حضوری برای اولین بار مطرح شده، از همین رو در خصوص ماهیت نفس نیز از این مبنا سود برده است. شیخ اشراق به مسأله نفس صورتی الهی بخشیده است. از نظر وی نفس، نوری از انوار حق‌تعالی است. از نظر ملاصدرا نفس، «جسمانیه الحدوث» و «روحانیه البقا» است؛ اما شیخ اشراق، معتقد است که نفس روحانیه الحدوث و البقاء است. سهروردی اتحاد جوهری میان نفس و جسم را نمی‏پذیرد و ارتباط آن دورا نوعی ارتباط شوقی محض می‏داند. وی بر این باور است که نور اسفهبدی که همان نفس مدبّر است. نمی‏تواند در برازخ تصرف کند، مگر این‌که مناسبتی میان آن ها باشد، و او این مناسبت را جوهر لطیفی به نام «روح » می‏داند. صدرالمتألهین در باب تبیین نوع و چگونگی ارتباط نفس با بدن و نفس با قوا، ابتکار بدیعی داشته و بدن و هم چنین قوا را با استفاده از مقوله حرکت جوهری که از ابتکارات ممتاز وی است، مراتب وجود واحد - یعنی نفس – معرفی می کند. به نظر می رسد که تطبیق آراء این دو فیلسوف بزرگ، زوایای پنهانی از انسان شناسی را برای ما آشکار خواهد کرد.
مبانی انسان‌شناختی اخلاق از دیدگاه خواجه افضل‌الدین کاشانی
نویسنده:
محمدربیع میرزایی، هادی صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دفترتبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم,
چکیده :
پژوهش حاضر برگرفته از پایان‌نامه کارشناسی ارشد نویسنده با عنوان «مبانی نظری اخلاق از دیدگاه باباافضل کاشانی» است. در این مقاله، بررسی مبانی انسان‌شناختی اخلاق از نگاه باباافضل که یکی از زمینه‌های لازم برای استخراج نظریه اخلاقی وی است، فراهم می‌شود. باباافضل ضمن اعتقاد به تشکیل انسان از سه جزء تن، جان و خرد یا عقل، با تأکید بر رابطه شناختی و وجودی مثلث «خداشناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی» معتقد است که وجود تام و حقیقی هر چیز، صورت علمی و معقول آن است و بر همین اساس، کمال نهایی انسان نیز در بقای عقلانی اوست؛ زیرا کمال حیات و حس، به قوه ادراک و تعقل است و کمال ادراک و تعقل نیز به فعلیت آن و کمال فعلیت تعقل و دانش و به اتحاد عاقل و عقل و معقول است. از نگاه وی حقیقت وجودی انسان و بعد جاودان او، به نفس عاقله و خردش وابسته است و سعادت حقیقی انسان این است که در عالم نفسانی، صورت نفسانی‌اش به بهترین حالت علمی باشد. مهم‌ترین بن‌مایه‌های این سعادت و کمال نفسانی، علم و یقین یا حکمت است؛ یعنی هدف نهایی انسان این است که دانایی بالقوه را به دانایی بالفعل تبدیل کند و به مرتبه عقل بالفعل برساند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 164
ترس از مرگ با تکیه بر دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه سلیمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین دغدغه‌های بشری مسأله ترس از مرگ است. برای درمان این ترس‌ متفکران از حوزه‌های مختلف به نظریه‌پردازی پرداختند. بر پایه تفکر فلسفی، ترس از مرگ ریشه در نوع نگاه انسان‌ها نسبت به حقیقت مرگ دارد. به همین جهت برای از بین‌ بردن این ترس باید به تصحیح نگرش خود نسبت به مرگ پرداخت. مرگ به عنوان واقعیتی ضروری و غیر قابل انکار موضوع مطالعه و تحلیل مکاتب‌ مختلف فلسفی قرار گرفته است و هریک از این مکاتب براساس درک و شناختی که از حقیقت انسان دارند،نسبت به این مقوله ضروری قضاوت می‌کنند.تفکر مادی،تمام هستی‌ انسان را محدود به جسم می‌داند و مرگ را نابودی و پایان زندگی می‌شمارد.ازاین‌رو در این مکتب ترس از مرگ مساوی ترس از نابودی و فناست.اما در تفکر الهی واقعیت انسان، حقیقتی متعالی و روحانی غیر از جسم اوست و جسم به منزله ابزاری برای اوست.در نظر این گروه، مرگ قطع ارتباط روح از بدن است، در نتیجه وقوع ترس از مرگ حاصل‌ جهل نسبت به این حقیقت است. ابن سینا و ملاصدرا بر مبنای تفکر فلسفی خود نظریه دوم‌ را تأیید می‌نمایند، هرچند هر کدام در راستای مبانی فلسفی خود عوامل متعددی را برای‌ این ترس مطرح می‌نمایند ولی هر دو در نهایت، علت اصلی این ترس را جهل انسان‌ها نسبت به واقعیت مرگ و حوادث پس از آن اعلام می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 75 تا 101
جاودانگی نفس: تأملی در محاورة فایدون افلاطون
نویسنده:
انشاءالله رحمتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نوشتار حاضر شرحی مختصر بر محاورة زیبای افلاطون با عنوان فایدون است. مقدمة مقالهنشان می‌دهد که به اعتقاد افلاطون مرگ‌اندیشی از دغدغه‌های اصلی فیلسوف است و افلاطون با تصویر سقراط به عنوان فیلسوفی که در دم مرگ شاداب‌تر و شادمان‌تر از همیشه است، علت این شادابی و شادمانی را اعتقاد به حیات پس از مرگ می‌داند. حیاتی که برای نیکان به مراتب خوشایند‌تر از حیات دنیوی است. و بدین سان مسأله این است که آیا فیلسوفی چون سقراط فقط به یک خیال (یعنی خیال زندگی پس از مرگ) دل خوش داشته است یا نه حقیقتاً چنین حیاتی وجود دارد. اینجاست که مسأله جاودانگی نفس به طور جدی رخ می‌نماید. به علاوه دو تصور مختلف افلاطون از نفس به عنوان نفس بسیط و نفس سه جزئی مورد بحث قرار گرفته و ضمن یافتن توجیهی برای جمع میان این دو تصور نشان داده شده است که آنچه در فایدون موضوع بحث است، همان تصور نفس بسیط است. در ادامه مقاله، براهین چهارگانه افلاطون بر اثبات جاودانگی نفس مورد بحث و بررسی انتقادی قرار گرفته و ضمن تفکیک مقدمات آن براهین، به قدر گنجایش فضای مقاله نشان داده شده است که چگونه مبانی آن براهین از دیگر اندیشه‌های افلاطون یا احیاناً از فیلسوفان سابق بر افلاطون اقتباس شده‌اند. به علاوه دو نقدی را که خود افلاطون در مورد مسأله وجود نفس و جاودانگی آن ایراد کرده است، مطرح شده و پاسخ‌های افلاطون به این نقدها نیز بررسی شده‌اند.
صفحات :
از صفحه 79 تا 118
بررسی سیر تحوّل معادشناسی در کلام اشاعره و امامیّه در قرن ششم و هفتم
نویسنده:
زهرا سلیمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معاد یکی از مسایل مهم کلامی و جزء اصول دین اسلام است، شناخت آن ما را در معرفت به خویش، جهان و خالق هستی یاری می‌کند. موضوع معاد مبتنی بر شناخت نفس و ویژگی‌های آن است. از آن‌جا که قرن ششم و هفتم هجری قمری خاستگاه وجود متکلّمان بزرگی چون ابوحامدغزالی و فخررازی، نمایندگان کلام اشاعره و نیز خواجه نصیرالدّین طوسی نماینده‌ی برجسته‌ی کلام امامیّه است، بر آن شدیم تا سیر تحوّل مباحث معادشناسی را در آراء این بزرگان بررسی نماییم تا معلوم گردد آراء مقبول عصر حاضر در باب مسأله‌ی معاد تا چه اندازه ریشه در کلام این اندیشمندان دارد. در این تحقیق با مقایسه‌ی دیدگاه این متکلّمین و بررسی موارد اختلافی و اتّفاقی ایشان درباره مباحث معاد مانند نفس شناسی، معادروحانی و جسمانی و شبهات معاد چگونگی سیر تحوّل مباحث معاد در کلام امامیّه و اشاعره تعیین و تبیین می‌گردد.
بررسی چگونگی مفارقت نفس از بدن از دید گاه فلسفه و علم پزشکی
نویسنده:
زهرا براتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهشتاب پیشرفت علم پزشکی و کثرت موضوعات ایجاد شده در این عرصه، بی تردید نیاز به بررسی موضــوعات از طریق تحقیقــات بین رشتــه ای را افزون ساخته است. یکی از مسائـــل بحث بــرانگـــیز معاصر -که حاصل پیشرفت فناوری نوین زیست پزشکی است-موضوع مرگ و چالش های مرتبط با آن است. گرچه مرگ رخدادی محسوس است؛ اما گاهی تعریفش چنان دشوار می شود که تعیین مرز میان مرگ و زندگی را ناممکن می سازد. ارتباط علم پزشکی با رشته هایی چون اخلاق، فقه و فلسفه می تواند در شفاف سازی این موضوع موثر باشد. در این پایان نامه که تحقیقی بنیادی وکاربردی است، اطلاعات به روش کتابخانه ای جمع آوری شده و پس از بررسی و تحلیل مشخص گردیده است که علم پزشکی در تبیین موضوع مرگ، تکیه بر علائم جسمانی دارد و معتقد است مرگ به یک باره رخ نمی دهد و مرگ نسجی مدت ها پس از مــرگ قطعی به وقوع می پیوندد‌‌. از سوی دیگر، فلسفه که انسان را ترکیبی از نفس و بدن می داند،مرگ را عدم تدبیر بدن به وسیله نفس بیان کرده و معتقد است قطع این ارتباط تدبیری، دفعی نمی باشد و ارتباط تعلقی روح با بدن نیز تا مدت ها پس از مرگ باقی می ماند که شواهد تجربی در علم پزشکی نیز تا حدودیتأیید کننده آن است. کلمات کلیدی : مرگ، نفس، بدن، فلسفه، پزشکی
سازگاری درونی و بیرونی اعتقاد به رجعت در فلسفه اسلامی
نویسنده:
محمد احمدی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«بازگشت نفس به بدن دنیوی در نشأه ی دنیوی» امری است که یکی از مصادیقش «رجعت آخرالزمان» است که معتقد شیعه می‌باشد. معمولاً بحث‌هایی که پیرامون این موضوع وجود دارد حدیثی و یا کلامی است اما اندکی از زعمای متأخر شیعه این مسأله را از لحاظ فلسفی و عقلی بررسی کرده‌ و تلاش کرده‌اند تبیین و تصویری عقلانی از رجعت ارائه دهند. اما این تصاویر چه میزان با مبانی فلسفی ایشان سازگار است؟ و از سوی دیگر این تصاویر چه میزان با رجعت برآمده از نصوص دینی سازگار است؟ سید ابوالحسن رفیعی قزوینی بر آن بوده تا هم تصویری عقلانی از رجعت صالحان ارائه نماید و هم رجعت مورد اعتقاد شیعه را باوری ضروری بنمایاند. فیض کاشانی و مرحوم شاه آبادی در تفسیر خود از رجعت مردگان، رجعت را به بدن برزخی و مثالی تصویر می‌کنند. مولی علی نوری رجعت را به بازگشت نفوس در قوس نزول بعد از قیامت کبری تعبیر می‌کند. علامه طباطبایی سعی می کند از طریق تمایز بین موت طبیعی و موت اخترامی از این پدیده دفع امتناع کند.تصویر سید ابوالحسن رفیعی قزوینی با مبانی فلسفه‌ی صدرایی او کاملاً سازگار نیست. اما به نظر می‌رسد تبیین‌های فیض کاشانی و حکیم شاه آبادی که ایشان نیز از پیروان حکمت متعالیه‌اند، با مبانی صدرایی سازگاری داشته باشد. تصاویر مولی علی نوری و علامه طباطبایی از رجعت که ایشان نیز هر دو صدرایی مسلکند با مبانی صدرایی سازگاری دارد.تبیین‌های رفیعی قزوینی، فیض کاشانی و حکیم شاه آبادی از رجعت حداکثر می‌تواند رجعت اولیاء خاص خدا را تصویر کند نه سایرین را. تصویر مولی علی نوری از رجعت بکلی غیر از تصویری است که از متون مقدس اسلامی بر می‌آید. علامه طباطبایی تبیین واضح و روشنی از رجعت به دست نمی‌دهند اما نسبت به سایر تصاویر ارائه شده از رجعت از سازگاری بیشتری با رجعت برآمده از متون مقدس برخوردار است.
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و دوگانه انگاری جوهری ـ وصفی فلسفه ذهن
نویسنده:
محمود شکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و دوگانه انگاری جوهری و وصفی فلسفه ذهن موضوع نوشتار حاضر است كه از چهار فصل تشکیل شده است. در فصل اول پس از بررسی سیر تاریخی بحث و تبیین مفاهیم، مبانی هر یك از سه دیدگاه به صورت اجمال ، بیان شده و مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم به بررسی رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا اختصاص دارد. در این فصل نخست به خود رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا پرداخته و سپس نظر او درباره رابطه نفس و بدن در افعال و احوال بررسی شده است. ملاصدرا بر مبنای حدوث جسمانی نفس و حركت جوهری آن،رابطه خود نفس و بدن را اتحادی دانسته و بر همین اساس نیز انسان را حقیقتی ذو مراتب معرفی می‌كند. به اعتقاد ملاصدرا، تاثیر متقابل نفس و بدن نیز ریشه در همین رابطه اتحادی آن دو دارد. زیرا ك طبق رابطه اتحادی، این دو جوهر از هم جدا نیستند بلكه هر كدام جنبه‌ای از یك حقیقت واحد، یعنی انسان، به حساب می‌آیند. بنابر این هرگونه حادثه‌ای كه در یكی از این دو اتفاق بیافتد به دیگری نیز سرایت كرده و آن را متاثر می‌كند. فصل سوم به بررسی رابطه نفس و بدن از دیدگاه دو گانه انگاری جوهری و وصفی اختصاص یافته است. در این خصوص اولین دیدگاه از دكارت می‌باشد که قائل به تاثیر و تاثر متقابل نفس و بدن است. پیروان او از جمله مالبرانش و لایب نیتس ، با نفی علیت در میان مخلوقات به مخالفت با دكارت برخاسته وخود دیدگاه دیگری ارائه داده اند. مالبرانش اصالت موقعی و لایب نیتس اصالت توازی را برگزیده است. هر یک از این سه دیدگاه با مشکلات اساسی مواجه است و در این فصل به آنها پرداخته شده است. سوین برن ، فیلسوف معاصر، با یک روش کلامی ، تلاش کرده است که مشکل دو گانه انگاری جوهری را حل کند اما به نظر می‌رسد که این دیدگاه نیز به اندازه دیدگاه‌های قبلی از حل این مشکل عاجز مانده است. به نظر می‌رسد که مشکل اصلی دوگانه انگاران جوهری در این است که نفس را از اول موجودی کاملاً روحانی می‌پندارند که به جنین انسان تعلق می‌گیرد؛ بر خلاف ملا صدرا که نفس را حدوثاً جسمانی می‌داندو معتقد است که نفس محصول جسم بوده و از طریق تکامل جسم بوجود می‌آید. به همین خاطر، او به شکل معقولی رابطه نفس و بدن را به تصویر می‌کشد. بخش دومِ فصل سوم دیدگاه دوگانه انگاری وصفی را بررسی می‌كند. شبه پدیدار گرایی، یگانه انگاری غیر قانون مند و طبیعت گرایی زیست شناختی دیدگاههای مختلف دو گانه انگاری وصفی است كه در این بخش مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند. ادعای مشترك این دیدگاه ها آن است ك انسان صرفا موجودی جسمانی است ك غیر از ویژگی‌های فیزیكی دارای ویژگی‌های ذهنی نیز می‌باشد.در فصل چهارم هر یك از این دیدگاهها با دیدگاه ملاصدرا تطبیق و مقایسه شده و بر اساس مبانی او مورد نقد و انتقاد قرار گرفته اند.