جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 168
شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی در اندیشه ابن سینا
نویسنده:
مریم تقوایی، مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سقراط بر این باور بود که میان معرفت و فعل اخلاقی، هیچ شکافی وجود ندارد؛ چراکه معرفت انسان، موجب تحقق فعل می شود. ارسطو ضمن انتقاد از این نگرة سقراط، علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی را ضعف اراده می دانست. ابن سینا نیز برخلاف سقراط، معرفت را شرط کافی فعل در نظر نمی گرفت؛ اما برخلاف ارسطو، تأثیر میل بر اراده را هم علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی نمی دانست؛ بلکه از نظر او، ارادة ناشی از معرفت عقلانی، موجب تحقق فعل اخلاقی می شود. وی در تبیین مسئله شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، چندین علت درونی و بیرونی را برمی شمرد که مانع از تحقق معرفت عقلانی در انسان می شوند. بنابراین اگر معرفت بر پایه سستی نظیر وهم و خیال ابتنا داشته باشد و از جنس عقل نباشد، فعل تحقق نمی یابد و اگر هم تحقق یابد، غیراخلاقی است. علاوه بر این، ابن سینا با تفسیر عقلی از آیات و روایات، بر گفته های خویش شاهد می آورد و درنهایت معتقد می شود که عواملی نظیر عبادت حقیقی، حاکمیت عقل بر سایر قوا و تحقق معرفت یقینی، موجب رفع شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی می شوند.
توانایی عقل در فرآیند شناخت از دیدگاه قرآن و حدیث باطرح و نقد نظر ابن سینا،ملاصدرا و کانت
نویسنده:
زهرا خیراللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر این رساله ، ماهیت عقل و حدود توانایی آن در شناخت مورد بررسی قرار گرفته است به این منظور، دیدگاه دین ودیدگاههای برجستگان فلسفه اسلامی و غربرا درباره عقل مورد مطالعه قرار داده ایم.در عین حال در حین بررسی نظرات متعدد، با اختلافات، تضاد و تشتت آراء فراوانی در مورد ذات و حقیقت عقل، ارائه یک تعریف جامع و محدوده شناخت عقل مواجه شدیم.به همین دلیل همواره عقل را مقابل دین ،علوم تجربی و عرفان قرار داده اند .از آنجاکه عقل نقش بارزی در تقویت دین داشته ودین هم در ترویج تعقل گامهای موثری برداشته است،طبیعی است که بین این دوگزینه رابطه تنگاتنگی برقرار باشد .در قرآن کریم آن مقدار که از عقل ستایش شده از کمتر مقوله ای تمجید گردیده است. عقلی که قرآن وروایات روی آن عنایت دارند،بیشتربرقوه فهم اطلاق می گردد . عقل با این معنا قادر به شناخت حقایق عالم هستی ، تمییز صحیح از ناصحیح و نیز استنباط احکام شرعی خواهد بود ، اما شناخت او رابطه مستقیمی با داده های حسی وفراحسی دارد ، به این صورت که عقل پس از دریافت این داده ها به تجزیه و تحلیل آنها ودر نتیجه بدست آوردن شناخت و معرفت اقدام می کند. ضمناً با بررسی مفهوم عقل ونقش آن در شناخت حقایق در فلسفه ابن سینا ، صدرالمتألهین و کانت مشخص می گردد که مفهوم عقل وتوانایی آن در شناخت ، در تفکر ابن سینا و ملاصدرا ، نزدیک به اسلام بوده در حالی که همین موضوع در فلسفه کانت دورتر از اسلام است زیرا کانت ، عقل را منشأ گمراهی معرفی می‌کند و معتقد است که این قوه با بلندپروازی، پای از حد فراتر می‌گذارد و سبب مغالطه و تعارض و توهم می‌شود .این نوشتار ، ضمن تعریف عقل به معنای فهم، ثابت می کند که فهم از علوم تجربی، فلسفه، عرفان، دین و سایر معارف، ابزار،مواد و مصالح خودش را می گیرد و با وارسی هریک از آنها به تحلیل و داوری می پردازد. بنابراین با هیچیک از آنها تضادی ندارد و می توان به کشاکش ها در این زمینه پایان داد.
نقش وجودشناختی عقل در تدبیر عالم طبیعت از نگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
حکیمه مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقول به عنوان موجودات مفارق از ماده، در فلسفه اسلامی به خصوص مکتب مشاء و حکمت متعالیه جایگاه ویژه ای دارد. بحث وجودشناختی عقول برای حل مساله چگونگی صدور کثرات عالم مادی از واجب تعالی توسط فلاسفه مطرح شده است. نقش عقول در عالم از دو جنبه مهم قابل بررسی است؛ جنبه معرفت شناسی و جنبه وجود شناختی عقول که در بحث معرفت شناسی عقول، به چگونگی اتصال نفس ناطقه با عقل فعال و دریافت صور و معقولات از آن، علم و ادراک و اتحاد عقل و عاقل و معقول پرداخته می شود و بحث وجود شناختی عقول به دنبال چیستی صادر نخست و بیان چگونگی صدور کثرات عالم از واجب تعالی و نقش عقول در این روند است که این رساله عهده دار نقش وجود شناختی عقول است و از طریق جمع آوری مطالب به روش کتابخانه ای برای دست یابی به این مهم پرداخته و ابتدا به بیان علت های موجود و موثر در عالم طبیعت و بررسی قاعده الواحد و شناخت عقول طولیه و عرضیه از منظر ابن سینا و ملاصدرا پرداخته است و به این امر رسیده است که از نظر ابن سینا عقل دهم از سلسله طولی عقول یعنی عقل فعال ایجاد کننده کثرات عالم طبیعت و مدبر امور آن ها است اما عقول عرضیه در چینش نظام هستی شناسی او جایگاهی ندارد. در دیدگاه ملاصدرا نقش عقول مورد خدشه است و وجود منبسط به عنوان صادر نخست در همه مراتب ظهور دارد که در هر مرتبه با تعینی خاص همراهی می کند، پس در این عالم کثرتی وجود ندارد و هرچه هست، جلوه و تجلی حق است.واژگان کلیدی : عقل، عالم طبیعت، تدبیر، علیت، ابن سینا، ملاصدرا
معنای خاص عقل در الهیات ابن سینا و ادواردز و رابطه آن با ایمان
نویسنده:
سهام اسدی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار برآنیم تا نشان دهیم علی رغم اینکه ابن سینا معمولا به عنوان فیلسوف مشائی به ارسطو منتسب می شود، در ساختار عقلانی الهیاتی خویش، از مؤلفه هایی همچون بهره گیری عقل از افاضه های عقل فعال، عقل شهودی و عقل قدسی هم بهره می جوید که استفاده وی از این مضامین باعث شده که وی از تفکر صرف ارسطویی جدا باشد. از طرفی جاناتان ادواردز، به عنوان پدر الهیات نیوانگلند، با وجود تأکیدات فراوان بر جریان ایمانی قلب و مخالفت مستقیم با عقل گرایی افراطی دئیسمی، هیچ-گاه جایگاه عقل را در جریان ایمان، به طور کلی رد نمی کند بلکه ایمان عقلانی را دارای موانعی ترسیم می کند که به واسطه لطف الهی می تواند تکمیل شود. از این جهت، نه ابن سینا را می توان به عنوان عقل گرای صرف در جریان ایمان تلقی کرد، و نه ادواردز را می بایست به جهت التزام به قلب، در زمره ایمان گرایان محض به شمار آورد. با وجود این عقل از نظر ابن سینا تمهید کننده جریان ایمانی است، و ایمان نیز سیری عقلانی می پیماید، درحالی-که ادواردز ایمان را اولاً و بالذات مربوط به قلب می داند چرا که مربوط به التزام عملی مؤمن به ایمان است، گرچه عقل هم به جهت برخورداری از امداد الهی، یعنی وحی، می تواند بهره ای از ایمان داشته باشد.
بررسی نقش عقل در فهم دین از دیدگاه شیخ مفید و فیض کاشانی
نویسنده:
علی چهرقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام فکری شیخ مفید، عقل بنیاد است که درآن می توان از راه احتجاجات عقلی، عقاید وآموزه های دینی را تبیین نمود. ایشان نه تنها در مباحث کلامی و اعتقادی از استدلال های عقلانی بهره برده است بلکه در مباحث نقلی نیز از عقل، بهره فراوان جسته و مطابقت مفاد حدیث با عقل را ملاک صحّت حدیث و مخالفت مفاد آن را با عقل، دلیل بر ضعف وعدم صحت آن می داند.ایشانهمچنین فهم حدیث و درک لوازم آن را بدون نظر عمیق و توجه دقیق عقلانی در آن امکان پذیر نمی داند. به واسطه همین اعتقاد است کهشیخ مفید با اصحاب حدیث، به عنوان جریانی ظاهرگرا به مقابله برخاسته و در ابطال روش و نفی شیوه سلوک دینی آنان سعی بلیغ نموده است. شیخ مفید این رویکرد عقلانی خود را نه از دیگر مکاتب همچون معتزله گرفته است بلکه آن را برخواسته از آموزه های اصیل شیعی می داند که با پیروی از آنها، در پی انسجام ونظم هر چه بیشتر کلام شیعی کوشیده است. همچنین فیض کاشانی به عنوان دیگر متکلّم برجسته شیعی، اندیشمندی است که به دین،نگاه عقلانی داشته و با استناد به آیات و روایات برای عقل جایگاه ومنزلتی والا قائل شده و آن را هم سوی شرع می داند و بلکه در مواردی فهم شرع را نیز متوقف بر عقل می داند.گرچه او در احکام عملی، شأن و منزلت صدور حکم را از عقل سلب کرده اما در عین حال بر خلاف اخباریون که برای عقل ارزشی قائل نبوده و تنها به ظواهر آیات و روایات می نگرند، در تبیین احکام نظری و اعتقادی دین وتفسیر آیات و روایات به روش عقلانی پرداخته و تلاش خود را به این مسئله معطوف کرده است تا معرفت حاصل از طریق فلسفه را- که نزد ملاصدرا آموخته بود - از طریق اخبار و احادیث تبیین نماید.
جایگاه عقل در معرفت دینی از دیدگاه فیض کاشانی
نویسنده:
احدالله قلی‌زاده برندق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جایگاه عقل در فهم معرفت دینی، یکی از مهم‌ترین مسائلی است که افکار دانشوران را در طول تاریخ به خود مشغول کرده و صاحب نظران را در دو سوی تفکر نص‌گرایی و عقل‌گرایی قرار داده است. در این میان، دیدگاه فیض کاشانی اندیشمند شیعی قرن یازدهم درباره مسئله فوق، هنوز در بوته ای از ابهام است. برخی او را نص‌گرا معرفی کرده و برخی اورا در زمره عقل‌گرایان قرار می‌دهند. این دو دیدگاه متضاد از آن جا ناشی می‌شود که اولا همه آثار او مورد مطالعه قرار نگرفته و تنها با استناد به برخی از آثار او اظهار نظر می‌شود؛ ثانیا خود فیض در برخی موارد اظهار نظر صریحی ندارد؛ ثالثا در مواردی هم که اظهار نظر نموده است، موضع گیری‌هایی اتخاذ کرده است که به لحاظ وجود فراز و نشیب های متعدد در سیره علمی او، گاهی می توان او را موافق با نص‌گرایی و گاهی نیز می توان او را عقل-گرا یافت. تحقیق حاضر با عنایت به همه آثار فیض، دیدگاه او را در سه حوزه عقاید، احکام و اخلاق به صورت جداگانه بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته است که فیض در حوزه عقاید که به حکمت نظری ارتباط دارد، عقل‌گرا بوده و از عقل مستقل، جهت اثبات گزاره های اعتقادیاستفاده کرده است؛ اما در حوزه های احکام و اخلاق که به حکمت عملی مرتبط است، رویکرد نص گرایی را برگزیده و برای احکام استقلالی عقل، اعتباری قائل نمی شود
بررسی رویکرد کلامی- فلسفی علامه طباطبایی(ره) در تعلیقات بر بحارالانوار
نویسنده:
علیرضا عربی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , حاشیه،پاورقی وتعلیق
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار ائمه الاطهار (علیهم السلام)» بزرگترین مجموعه‌ی روایی اسلامی است که دایره‌المعارف نقلی شیعه‌ی اثنی عشری محسوب می‌شود. این اثر بزرگترین اثر «علامه مجلسی(ره)» از علمای پر کار و خدوم تشیع است که از معروفترین علمای شیعه در عهد صفوی به حساب می‌آید . از جمله کسانی که بر کتاب با عظمت بحار تعلیقه دارند «علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره)» است که در زمره‌ی بزرگترین علمای معاصر است.ایشان مجموعاً بر95موضع از هفت جلد بحار (تا صفحه‌ی 45 جلد هفتم) تعلیقه دارد که شامل سه کتاب می‌شود: 1- عقل و علم وجهل 2- توحید 3-عدل و معاد.روش علامه طباطبایی(ره) در نگارش تعلیقات موجز‌نویسی است. موضوع تحقیق حاضر بررسی آرای دو عالم بزرگ، علامه مجلسی(ره) و علامه طباطبایی(ره)، در متن و حاشیه‌ی بحارالانوار است.و تلاش شده رویکرد فلسفی و کلامی علامه طباطبایی(ره) در مواجهه با روایات و برداشت‌های علامه مجلسی(ره)، مورد بررسی تحلیلی - انتقادی قرار بگیرد.طبیعی است که برای بررسی دقیق‌تر و قضاوت جامع‌تر درباره‌ی آرای آن دو بزرگوار به سایر کتب مطرح و مرتبطشان با این مسائل و موضوعات نیز مراجعه خواهد شد تا منظومه‌ی فکری آن ها و نقاط اشتراک و افتراقشان وضوح بیشتری بیابد.این پژوهش در 4 فصل تنظیم شده است.پس از طرح مساله در فصل نخست،درفصل دوم مباحثی جهت آشنایی اجمالی بامجلسی(ره) ، طباطبایی(ره)، بحارالانوار و تعلیقات بر آن مطرح گردیده است.بخش عمده ی رساله را فصل سوم به خود اختصاص می دهد که در آن به نقد و بررسی تک تک تعلیقه ها و سنجش و ارزیابی مدعیات و دلایل مطروحه ،پرداخته شده است.در فصل پایانی پس ازتاکید بر ضرورت گسترش عقلانیت و خردورزی و فرهنگ نقادی،نتیجه گیری پژوهش و پیشنهادهای نگارنده ارایه شده است.
بررسی علم و دین از دیدگاه شهید مطهری و علامه طباطبایی و مهندس بازرگان
نویسنده:
محمدکاظم صابری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در موضوع بررسی رابطه علم و دین از دیدگاه علامه طباطبائی، مهندس بازرگان و شهید مطهری در مقدمه و پنج فصل تدوین و نگارش شده است. پرسش اصلی این تحقیق این است که آیا علم و دین از نگاه این اندیشمندان با هم سازگار و هماهنگ است یا خیر؟ منظور از دین در این پژوهش دین اسلام است که از جانب خداوند توسط پیامبر گرامی اسلام برای بشریت نازل گردیده است. مقصود از علم که در این تحقیق از نسبت آن با دین صحبت می‌شود علوم تجربی طبیعی است . در این رساله روشن خواهد شد که دانشمندان مزبور در اصل این فرضیه که علم و دین با هم سازگارند و نیز اینکه علم و دین مکمل یکدیگرند، اتفاق و اجماع نظر دارند. موضوع علم و دین, و تبیین کیفیت رابطه دستآورده ای علوم تجربی با آموزههای دینی از مباحث مهم فلسفه دین است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و کتابخانهای به بررسی این مسأله از نگاه سه اندیشمند مسلمان پرداخته است. علامه طباطبایی, شهید مطهری و مهندس بازرگان درباره رابطه و نسبت علم و دین, اتفاق دارند که میان این دو, تعارض بنیادین وجود ندارد و اگر ناسازگاری مشاهده شود ظاهری است. دعوت آیات قرآن به تدبر, تفکر و تعقل هم دلیلی بر سازگاری علم و دین است. این سه اندیشمند, علم و دین را مکمل یکدیگر میدانند, اما چگونگی مکمل بودن, علل تعارض علم و دین, و راههای حل این تعارض, از موارد اختلاف آنهاست. علامه طباطبایی دستاوردها و نتایج علمی را به دو دسته قطعی و غیرقطعی تقسیم کرده است. او تأویل و تفسیر آیات را بر اساس یافتههای قطعی علم, جایز میداند و از این طریق میان علم و دین, هماهنگی ایجاد میکند. یافتههای غیرقطعی هم که نمیتواند با آموزههای دینی ناسازگار باشد. بازرگان برای این منظور راه دیگری را در پیش گرفته است؛ او تلاش کرد تا آموزههای دینی را بهگونهای تفسیر کند که با دستاوردهای علمی, هماهنگ باشد, مثلاَ داستان خلقت آدم را متناسب با نظریه تکامل, تفسیر نمود. از سوی دیگر, سعی کرد تا برای احکام دینی هم توجیهی علمی بیابد. اما شهید مطهری برای ایجاد هماهنگی میان علم و دین, ابتدا به سراغ بررسی ریشههای ناسازگاری میرود و ثابت میکند که ریشه این ناسازگاری در اعتقادات دینی, مذهبی و فرهنگی غرب نهفته است. در نهایت, شهید مطهری برای رفع تعارض برخی نظریهها مانند تکامل انواع با آیات قرآن, مسأله نمادین بودن آیات قرآن را مطرح میکند؛ مثلا او معتقد است که هرچند آدم مورد نظر قرآن, وجود عینی داشته است اما قرآن, داستان آدم را از نظر سکونت در بهشت, اغوای شیطان و خروج از بهشت به صورت سمبلیک مطرح کرده است.
جایگاه عقل در اخلاق از نظر علامه طباطبایی،‌ شهید مطهری و استاد مصباح
نویسنده:
محمدجمعه رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوسان در دامنه رابطه عقل و اخلاق بیانگر حالات انعطاف ناپذیر و افراط و تفریط در آن است که عوامل آن ریشه در تاریخ و فرهنگ ملت ها دارد. یکی از این حالات نظریات مطرح شده از کسانی است که تجربه پذیری و تحلیلی بودن را معیاری برای معنی داری ذکر کرده اند و مضامنی دیگر را فاقد معنی مطلق نگر و یکسونگری به عقل خصوصا عقل عملی جانب دیگر مساله است که از آن حاکم بلامنازع می سازد این تحقیق بررسی نظریات سه تن از دانشمندان اسلامی پیرامون این مساله بوده و توضیحی بر سهم و نقش عقل در اخلاق و می توان آن را در ارتباط با مفاهیم (تصورات و تصدیقات) و انگیزه ها ترسیم کرد در مورد اول علامه طباطبایی تشخیص تقوا و فجور را هر چند مستند به نوعی الهام از احساسات باطنی می داند اما این احساسات خود به نوعی مستند یا وابسته به خارج است و در این میان وظیفه عقل عملی جعل اعتباریات واسطه برای نیل به مواد خارجی و اهداف است مشابه این نظر در کلام شهید مطهری دیده می شود استاد مصباح اینگونه مفاهیم را از مفاهیم ثانیه فلسفی می شمارد. در این موارد از خارج می توان به عنوان منشا انتزاع یا منشأ وابستگی حوایج به آن یاد کرد. علامه طباطبایی رد یا اذعان و بوجود حوایج در جهت رسیدن به کمالات را منسوب به عقل می کند و او است که اعتبارات واهی را که انسان را از کمالات باز می دارد از اعتبارات غیرواهی باز می شناسد. شهید مطهری تصدیقات عقلی را یکی از مقدمات صدور فعل ذکر می کند و این احکام اذعانات به پیروی از حوایج بعضا متغیر بوده و در موارد کلی است استاد مصباح تصدیقات عقلی را در ارتباط افعال اختیاری انسان و اهداف مطلوب از آن توضیح می دهد طبق این نظر این رابطه نوعی رابطه سبب و مسببی بوده و داخل در مباحث معقولات ثانیه فلسفی است و حس می تواند منشا انتزاع باشد اما لزوما چننی نیست علامه طباطبایی در مورد آخر علم را متمم فاعلیت ذکر می کند و شوق و اراده را از لوازم آن لذا در انگیزه های اخلاقی دخالت می دهد شهید مطهری انسان را فاعل بالتدبیر می خواند که تنها در صورت بزرگ بودن منافع از مضار فعل مجوز صدور می یابد اما استاد مصباح این مورد را نمی پذیرد.
بررسی تحلیلی مساله عقل و ایمان با گزارشی از کتاب reason and religious faith پرفسور پنل هام و نقد آن براساس آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
اسحق عبادی خورشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله ارتباط عقل و ایمان یکی از مباحث مطرح فلسفی در تاریخ تفکر به شمار می‌آید .زمانی دغدغه فلاسفه رابطه داده‌های وحیانی با یافته‌های عقلانی بود .اما اینک بحث از معقولیت و توجیه باورهای دینی می‌باشد. بنابراین جایگاه بحث در معرفت‌شناسی دینی قرار می‌گیرد. تلقی غالب در معرفت‌شناسی دینی قائل است، باورهای دینی صادق، معقول و موجه بوده و اعتقاد به آن به نحو واقعی پایه است. اما این بحث ناظر به ساحت معرفتی باور دینی است. و اگر انسان را دارای سه ساحت معرفتی، عاطفی و ارادی بدانیم باید به نقش این ساحات توجه کنیم. بنابراین در معرفت‌شناسی دینی معاصر علاوه بر ساحت معرفتی باور به ساحت عاطفی و ارادی آن نیز توجه می‌شود. آنچه در ساحات عاطفی و ارادی اهمیت دارد نقش این ساحات در ایمان است و اینکه این ساحات در تاثیر و تأثر متقابل یکدیگرند یا خیر؟ عده‌ای بر نقش موثر ساحات عاطفی و ارادی در ایمان تأکید می‌کنند و عده‌ای تنها بر نقش ساحت معرفتی تأکید دارند و عده‌ای نیز بر تاثیر ساحات غیر معرفتی بر ساحت معرفتی در ایمان قائلند. بنابراین نمی‌توانیم نقش این ساحات را در باور و ایمان نادیده بگیریم. اما متکران مسلمان به خاطر تأکید اسلام بر نقش عقل، بیشتر ساحت معرفتی ایمان را مورد توجه قرار دادند.علامه طباطبایی نیز اگر چه بیشتر بر ساحت معرفتی انسان در ایمان تأکید کردند، اما از ساحات عاطفی و ارادی غفلت نکردند. ایشان با تأکید بر جایگاه قلب و نقش موثر آن در ایمان، بر تأثیر ساحت عاطفی و با تأکید بر نقش اراده و اختیار در انسان بر تأثیر ساحت ارادی در ایمان توجه کردند. ایشان همچنین در بعد معرفتی، با تأکید بر تأثیر این ساحت، معتقدند میان عقل و ایمان هیچ گونه تعارضی وجود ندارد و باورهای دینی معقول و موجه هستند. بنابراین با توجه به این مباحث درصددیم تا اندیشه‌های متفکران غربی در این باب را مورد بررسی قرار دهیم و سپس با اندیشه‌های علامه طباطبایی تطبیق داد و مورد نقد قرار دهیم. روش ما نیز در این رهیافت کتابخانه‌ای می‌باشد.
  • تعداد رکورد ها : 168