جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 89
قيامت صغري با تناسخ مورد ادعاي بوديسم چه فرقي دارد؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
در آئين اسلام عقيده بر آن است كه كسي پس از مرگ به دنيا باز نمي‌گردد، نه به صورت انسان و نه به صورتي ديگر.[1] منظور از قيامت صغري همان مرگ است و چون با مرگ به طور مقدماتي به اعمال انسان‌ها رسيدگي مي‌شود و مؤمنان در بهشت برزخي و فاسقان در جهنم برزخي مي بیشتر ...
بررسي و تطبيق تناسخ ملكي و ملكوتي از ديدگاه افلاطون، شيخ‌اشراق و ملاصدرا (رامين)
نویسنده:
اعظم قنبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دغدغه جاودانگی انسان همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده است و در حوزه اعتقاد به جاودانگی روح، گرایش‌های متنوعی وجود دارد که تناسخ با قدمت چندین هزارساله‌اش یکی از این صورت‌ها به شمار می‌رود. اندیشمندان مسلمان با توجه به مبانی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی اسلامی در حوزه‌های فلسفه، کلام و عرفان، تلاش کردند تا براساس مبانی خود به این دیدگاه بپردازند. در حوزه فلسفی دو مکتب اشراق و حکمت متعالیه با بهره‌گیری از مبانی خاص خود علاوه بر بیان نظریات تناسخیه و پاسخ به شبهات آن‌ها، تلاش کردند تا ماجرای حضور نفس پس از مفارقت از بدن، در دنیای دیگر و پس از اتصال نفس به بدن و حشر نفس را تبیین کنند. با مطالعه آثار افلاطون در می‌یابیم که ایشان صراحتاً به انتقال نفس آدمی پس از مرگ به بدن حیوانات سخن گفته پس ایشان تناسخ ملکی را قبول دارند هر چند ملاصدرا سخن افلاطون در مورد این انتقال را حمل بر تناسخ ملکوتی می‌کند و به نظر ایشان این سخنان به زبان رمزگونه گفته شده تا مردم از کردار زشتشان دست بردارند. شیخ اشراق نیز تلاش می‌کند با بیان آراء مکاتب فلسفی، نظرات آن‌ها را با مکتب فلسفی خود مقایسه و حتی آن‌ها را در نظرات خود هضم کند ایشان در ابتدا تلاش می‌کند تا با دلایل مشائی به ابطال تناسخ و شبهات آن‌ها بپردازد به‌طوری که این نظر (تناسخ) را حشو مطلق قلمداد می‌کند، در مرحله بعد با استفاده از ذوق اشراقی خود، ماجرای سعادت و شقاوت نفوس، پس از مفارقت از بدن را به‌گونه‌ای اشراقی، توجیه می‌کند و می‌گوید تناسخ چه حق باشد و چه باطل، اهل شقاوت پس از مفارقت از بدن، به عالم مثال منفصل وارد و نصیب آن‌ها صور مثالی مظلمه خواهد بود. ملاصدرا را نیز ضمن اقامه برهان بر امتناع تناسخ ملکی، با استفاده از اصول خود، به دفاع از تناسخ ملکوتی پرداخت و آن را متناظر با معاد جسمانی می‌داند که انسان‌ها در قیامت طبق رفتار و کردار خویش، به صورت حیوانات محشور می‌شوند هم‌چنان که آیات و روایات زیاد بر تناسخ ملکوتی تأیید می‌کنند.
بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن از منظر ملاصدرا و شیخ اشراق
نویسنده:
سمیه کامرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله چالش‌هایی که فیلسوف در فلسفه با آن روبه‌روست مسئله ارتباط نفس و بدن است. غموض مسئله در تجرد یکی و جسمانیت دیگری است که عقل را به میدان استدلال می‌طلبد. گواه بر این مطلب تلاش اعاظم فلاسفه از گذشته تا کنون است که هر یک به زعم و بضاعت خویشتن در پر کردن این خلأ گامی برداشته‌اند. برخی چون افلاطون، ثنویت محض را مطرح نموده و برخی چون ارسطو قول به وحدت این دو را تثبیت نموده است. و فلاسفه بعدی هم بر مذاق یکی از این دو مسلک طی طریق نموده‌اند.بنابراین از آنجا که تلاش اسلاف در شکل‌گیری آخرین نظریات منسجم و بی نقض و ابرام، قابل چشم‌پوشی نیست، در فصل اوّل این جستار، مسئله رابطه نفس و بدن را از منظر برخی فلاسفه نخستین چون افلاطون و ارسطو و برخی فلاسفه اسلامی چون فارابی و ابن سینا اختصاص دادیم، تا سیر تاریخی بحث تا حدی روشن گردد.شیخ اشراق مکتبی فلسفی که عمدتاً بر پایه شهودات وی است ارائه نمود که عمده‌ترین بخش آن را نظام نوری رقم می‌زند که از آن جهت که وی برای نفس هویت نوری قائل است، قاعدتاً مسئله رابطه نفس و بدن با نظام نوری وی گره می‌خورد که جهت دست‌یابی به نظر وی در این باب به حد لازم به مبانی‌ای چون هویت نور، تعریف نور، اقسام نور، ترسیم هستی براساس نور و جایگاه نفس به عنوان نور مدبر و جایگاه برازخ، پرداخته شده است. در هرم هستی شناسی سهروردی، نفس موجودی نورانی و بدن موجودی برزخ و غاسق و ظلمانی شناخته شده است که نظام فلسفی وی باید پاسخگوی این عدم مسانخت باشد. حکیم سهروردی برای حل نحوه ارتباط نفس نورانی با بدن ظلمانی قابل به وساطت امر سومی به نام روح بخاری می‌شود که همو بستر فیض رسانی از نور مدبر (نفس) به بدن ظلمانی است. وی با توجه به اینکه قائل به حدوث جسمانی و حرکت جوهری نفس نیست، رابطه این دو را براساس شوق و محبت و قهر و غلبه تفسیر می‌کند و البته این، تفسیر عمیقی از مسئله را به دست نمی‌دهد چون این الفاظ ترکیب انضمامی و ارتباط عرضی نفس و بدن را به ارمغان می‌آورد، چرا که در نفس‌شناسی وی، موجودیت و هویت نفس به نفس ناطقه است و بدن و قوا، فروع و اظلال نفس هستند، بنابراین بین نفس و بدن و قوا، دو گانگی مشهود است و بالتبع با وجود این دوگانگی، تفسیر و ترسیمی دقیق از ارتباط یک موجود مجرّد نورانی با موجود مادی ظلمانی ارائه نمی‌شود.ملاصدرا با توجه به مبانی و ابتکارات بدیعی که از خود به نمایش می‌گذارد به سهولت مرز میان موجود مادی و مجرد را بر می‌دارد و دوگانگی موجود در دستگاه فلسفی اشراقی را برای همیشه از سر راه فیلسوف هموار می‌سازد. چه اینکه ایشان با قول به حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری نفس و اشتداد وجود و تشکیک وجود که همگی از اختصاصات فلسفه وی است بر آن می‌شود که نفس موجودی است از عرش تا فرش، یک وجود واحد سیال و پویاست که در ذیل آن بدن و در صدر آن نفس ناطقه است که با حرکت جوهری در ذات خویش از نشئه مادیت محض با طی تبدّلات و تطورات به مرحله تجرد محض بار می‌یابد. و اساساً وحدت نفس با قوا و بدن را مطرح می‌نماید. و به خلاف ترکیب انضمامی و عرضی اشراقی، ترکیب اتحادی و تعلق ذاتی نفس به بدن و علاقه لزومی و نه اتفاقی را بیان می‌دارد.فصل پایانی هم تطبیق آراء این دو فیلسوف سترگ در مسئله رابطه نفس و بدن است و اینکه این دو حکیم چه نقاط افتراق و اشتراکی در این مسئله دارند و تأثیر مبانی هر یک در حل مسئله به چه میزان موفق بوده است. البته در عین اینکه سهروردی سعی وافری در حل این مسئله غامض نموده ولی به دلیل فقدان مبانی صدرایی نتوانست تبیین موفقی ارائه نماید تا اینکه صدرالمتألهین حرف نهایی را در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب برای خود رقم زد.
بررسی و نقد انتقادات فخررازی به حدوث روحانی نفس ناطقه از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
محمود صیدی، محمد موسوی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حادث یا قدیم بودن نفس ناطقه انسانی از مسائل چالش برانگیز و قدیمی فلسفه است. ابن سینا در مقابل افلاطون که نفس را قدیم می دانست، با اقامه براهینی در صدد اثبات حدوث نفس بر می آید. در مقابل، فخررازی با طرح انتقاداتی به براهین ابن سینا، نظریه او به چالش می کشاند. در پژوهش حاضر اثبات می گردد که اشکالات فخر رازی ناشی سوء برداشت او از مبانی ابن سینا در اثبات ماده اولی از طریق برهان فصل و وصل، وحدت نوعی نفوس انسانی و تمایز افراد آن با اعراض مفارق، علّت معّد بودن استعداد بدنی جهت افاضه نفس ناطقه از سوی عقل فعّال، براهین ابن سینا در محال بودن تناسخ و قاعده ""لا معطل فی الوجود"" می باشد. هر چند مبانی ابن سینا در برخی زمینه ها مانند تعلق نفوس جزئی و خیالی به ابدان افلاک بعد از قطع تعلق بدنی، توانائی پاسخ گوئی به اشکالات رازی را ندارد.
حدوث نفس (قبل از بدن، همراه بدن، در امتداد بدن)
نویسنده:
حسن معلمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
چکیده :
درباره حدوث نفس، قبل يا همراه و يا بعد از بدن ، سه قول وجود دارد كـه حـدوث قبـل از بـدن مورد تأييد بعضی از محدثان و متكلمان و حدوث همراه با بدن قول مشهور حکمـا و حـدوث در امتداد بدن، نظريه ملاصدرا و پيروان اوست. نظريه ملاصـدرا بـا آيـات قـرآن همـاهنگی بيـشتری دارد، ولی روايات مخالف با آن نيز وجود دارد كه بايد با توجه به آيات تفسير شوند. آيه شريفه «لقد خلقنا الانسان من سلاله من طين... ثم انشأناه خلقا آخر...» دلالت روشـنی دارد بر حدوث نفس در امتداد حدوث بدن و آيات مؤيد فراوانـی نيـز بـرای آن مـی تـوان ارائـه داد و روايات را براساس اين تفسير توجيه كرد.
صفحات :
از صفحه 35 تا 58
تناسخ در معادشناسی ملاصدرا
نویسنده:
محمدحسین دهقانی محمودآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بيشتر مكاتب، مانند هندوئيسم و بوديسم و مكتبهای فكری يونان باستان، مانند مكتب سعادت گرای سقراط و افلاطون، باور بـه تناسـخ ديـده مـی شـود. دوگانـه انگـاران دربـاره حقيقت انسان كه روح مجرد و ماندگار را برای آدمی پذيرفته اند، بـا ا يـن پرسـش بنيـادين مواجه اند كه در هنگامـه مـرگ و زمـان مفارقـت كامـل روح از بـدن، بقـای روح در چـه عالمی و به چه صورتی است؟ عده ای بقای روح را به گونه تناسخ و انتقال آن از كالبـدی به كالبد ديگر در عالم دنيا مطرح كرده اند. دست های ديگر همان باور اديـان الهـی مبنی بـر معاد و انتقال روح به عالم ماورای طبيعت را پذيرفته اند. باوربه تناسخ، درگير با باور به معاد مطرح در اديان الهی و نافی آن است؛ بدين سبب دین بـاوران و قائلان به معاد، به ويژه متكلمان و فلاسفه الهی جهت دفاع از اصل معاد و شـفاف سـازی آن بـه تبيين و ابطال تناسخ مشهور پرداخته اند. ملاصدرا در معادشناسی خويش بـه صـورت مبسـوط از طريق ارائه ادله عقلی متعدد، از جمله براهين قوه و فعل و بـه ويـژه برهـان حركـت اشـتدادی كـه مبنای آن اصل حركت جوهری است، در قالـب مقـدمات پـی درپـی در راسـتای ابطـال تناسـخ پرداخته است. وی بر اين باور است كه قرائت های مختلـف از تناسـخ و نيـز انـواع تناسـخ مطلـق اعم از صعودی و نزولی آن قابل دفاع عقلانی نيستند؛ اما به نظر می رسد برخـی از ادلـه عقلـی بـر ابطال تناسخ نيز خدشه پذيرند. البته ابطال تناسخ از طريق دليل های نقلی نيـز انجـام مـی گيـرد كـه اين دسته از ادله مورد توجه اين نوشتار نيستند.
صفحات :
از صفحه 107 تا 128
قائلین به تناسخ می گویند آیه 28 بقره و 27 آل عمران بهترین دلیل بر مدعایشان می باشد؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
بر اساس جهان بيني مكتب پيامبران الهي، با سپري شدن ايام زندگي دنيا و فرا رسيدن مرگ، روح آدمي از بدن جدا مي شود، به عالم برزخ منتقل مي گردد و در آن سرا، به حيات خويش ادامه مي دهد. اگر شخص از گروه پاكان و نيكان باشد، به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم مت بیشتر ...
مبانی عقلی تناسخ ملکوتی در حکمت متعالیه
نویسنده:
معصومه شیخ الاسلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهتناسخ اصطلاحی در فلسفه ، کلام و عرفان به معنای انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر است که به دو نوع ملکی و ملکوتی تقسیم می شود.تناسخ ملکوتی عبارتند از؛ انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی که متناسب با ملکاتی است که نفس در دنیا کسب کرده است . رساله ی حاضر در صدد بررسی و تبیین مبانی عقلانی این نوع تناسخ از دیدگاه حکمت متعالیه است. چنانکه از تعریف بر می آید در بحث تناسخ ملکوتی دو مسئله اساسی مطرح است؛ اول، کیفیت انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی یاهمان کیفیت تحقق تناسخ ملکوتی . مسئله ی دوم کیفیت شکل گیری بدن مثالی‌است که نفس به آن منتقل می شود درباره ی مسئله ی اول باید گفت مقصود از انتقال، در حقیقت، تحول جوهری نفس در مرتبه‌ی مثالی خود است، نه جدایی از بدن دنیوی و پیوستن به بدن اخروی. اصول عقلانی در تبیین این مسئله اصالت وجود ، تشکیک وجود، حرکت جوهری و قیام صدوری صور ادراکی به نفس است که در نتیجه آن می توان گفت؛ آن بدن مثالی در برزخ یا در آخرت که نفس به آن تعلق می گیرد ساخته ی خود نفس و از منشآت نفس و قائم به اوست همانند قیام فعل به فاعلش و نیز چون تصرف در بدن ، تمام حقیقت و ماهیت نفس است ، نفسی که با بدن مادی ارتباطی تصرفی و تدبیری داشته با بدن مثالی، ارتباط ایجادی خواهد داشت. اما اینکه این بدن مثالی چگونه مطابق اعمال، نیات و مکتسبات وجودی فرد شکل می گیرد، مسئله ای است که با اصولی چون تجرد نفس در مرتبه خیال ، توانایی آن بر ساخت صور و ابدان ، اتحاد عاقل و معقول و امکان سیر نفس در عوالم سه گانه. قابل تبیین است . بر اساس اصل اتحاد عاقل و معقول ، تمامی مکتسبات انسان در زندگی دنیا اعم از علوم، نیات، عقاید، اعمال و ملکات با نفس او اتحاد یافته و موجب قبض، بسط یا اشتداد وجودی نفس می گردد و نحوه وجود آن را تعیین می کند.در دیدگاه صدرا همانگونه که وجود ذو مراتب است،نفس نیز سه مرتبه مادی ، مثالی و عقلی دارد که باتوجه به ترفع و تنزل خود با اختیار و عملکردش، در آن صقع وجودی حضور می‌یابد و احکام خاص آن رتبه را می پذیرد. تمامی قوایی که در مرتبه ی مادی نفس است در مراتب مثالی و عقلی با وجود جمعی و بسیط موجود است در نتیجه انسان در مرتبه مثالی و عقلی خود، دارای تمامی قوای جسمانی است که با صورت گری قوه ی خیال مطابق اعمال، ملکات و نیات خود در دار دنیا ساخته می شود و تغییر می یابد. این تغییر یا همان انتقال پیوسته و متصل نفس از نوعی به نوع دیگر همان تناسخ است که بارها در زندگی انسان اتفاق می افتد .کلید واژه گان : تناسخ ، تناسخ ملکی، تناسخ ملکوتی، نفس، حکمت متعالیه، ملاصدرا
غلو و جایگاه آن در کلام شیعه
نویسنده:
فرزانه دهقانی کوهدشت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غلو تفکری انحرافی‌است که در ادیان و مذاهب مختلف پدید آمده، در لغت به معنای افراط و زیاده از حد می باشد و از نظر اصطلاحی از مهم‌ترین مسائلی است که مورد توجه متکلمان و علمای شیعه و سنی قرارگرفته است، و به معنی زیاده روی و افراط در دین می باشد. از لحاظ اختصاصی این واژه به کسانی اطلاق می‌شود که درباره‌ی امام علی (ع) و ذریه ایشان غلوکرده‌اند.قرآن به شدت در دو سوره نساء آیه 171 و سوره مائده آیه 77 از غلو نهی کرده است؛ از آنجا که این پدیده باعث تخریب چهره ی ائمه علیهم السلام و منجر به دو دستگی میان شیعیان می شد با مبارزه جدی امامان و شیعیان اصیل مواجهشده است. این پدیده همچنین باعث تحریف مبانی کلامی شیعه وعقاید و باورهای آنها می شد. پیامد های زیادی که این تفکر انحرافی در میان شیعیان به وجود آورده است قابل توجه است. این فرقه‌های خارج از اسلام، امروزه در میان شیعیان نمودی ندارند و کسی در بین شیعه یافت نمی شود که آشکارا امامان را خدا بداند. شیعه اصیل، مبرای از غلو در افکار و عقایدش می‌باشد. نگارنده در این پژوهش در فصل اول، کلیات را مطرح نموده، در فصل دوم موضع ائمه علیهم‌السلام در مقابل آن ذکر شده است، در فصل سوم،که مهم‌ترین فصل از این رساله می‌باشد، به عقاید مشترکی که بین غالیان و شیعیان وجود دارد، و غالیان آن‌ها را تحریف کرده‌اند و نیز مبانی کلامی غالیان پرداخته شده است، و نهایتاً در فصل چهارم پیامدها و راه‌های علاج این پدیده توضیح و شرح داده شده است.
معیارشناسی غلو در کلام معصومان علیهم السلام
نویسنده:
محمدباقر فرضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله اصلی اینپایان نامه عبارت است از معیارشناسی غلو در روایات معصومان(ع) که به بررسی اندیشه‌های غالیانه از لسان معصومان علیهم‌السلام می‌پردازد؛ زیرا آنان میزان سنجش درستی ونادرستی هر اندیشه، باور و رفتاری هستند.این پایان‌نامه مشتمل بر یک مقدّمه (طرح تحقیق) و سه فصل است.فصل اول، شامل سه بخش است که در آن به مفهوم شناسی غلو در لغت و اصطلاح، پیشینه غلو در ادیان گذشته، اسلام و قرآن و اسباب غلو پرداخته شده است.فصل دوم، با عنوان معیارشناسی غلو در روایات معصومان علیهم‌السلام به بررسی پدیده غلو در موضوعات الوهیت ائمه، نبوت ائمه، علم غیب مطلق و ذاتی ائمه، تفویض، تشبیه، تناسخ و حلول پرداخته شده است. در این فصل از زبان معصومان(ع) نگاه اسلام و تشیع ناب به این صورت تبیین شده است؛ اگر یک عقیده دینی، دینِ حق برخاسته از کتاب و سنت را نادیده بگیرد و پایه‌های اعتقادی دین حق را با افراط‌گرایی و تجاوز از حق و تفسیر به رأی خود فراتر از آن چه که هست، نشان دهد و یا آموزه‏های حق‌نمای خویش را به نام آن دینِ حق جلوه دهد، با این عبور از حق، خود را گرفتار غلو کرده است. معیار غلو از سوی شیعه اثناعشری با استفاده از بیان رسالت و امامت آن است که فردی الوهیت وصفات خداوند مانند رازقیت وخالقیت را به ائمه(ع) منتسب و یا معتقد بهنبوت امامان و یا به علم غیب ذاتی و استقلالی معصومان و یا به تشبیه، تناسخ و حلول روح الهی در آدمی باور داشته باشد، به غلو گراییده است که بر اساس بیانات معصومان(ع) تشیع از آن مبرا می‌باشد.فصل سوم، با عنوان بازشناسی برداشت‌های انحرافی غالیان از باورهای شیعی، به پنج عقیده اصیل(وصایت، مهدویت، بداء، رجعت و تأویل قرآن) در میان شیعه پرداخته شده و جنبه غالیانه آن‌ها مورد بررسی قرار گرفته و اعتقاد ناب اسلامی از غیر اسلامیِ افراط‌گرایانه با دلایل نقلی تبیین ‌گردیده است.
  • تعداد رکورد ها : 89