جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4718
ملاحظات روانشناختی در خصوص مساله نفس از دیدگاه ملاصدرا، آبراهام مزلو و کارل راجرز
نویسنده:
ندا امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این پایان نامه بررسی اصول ومبانی نفس بارویکردفلسفی وروان شناسی می باشد. آنچه از انسان شناسی دراین جامقصود است،تنهابخشی ازیک اشتیاق ذاتی ودرونی برای روشن شدن جایگاه واهمیت شناسایی انسان کامل که به عنوان یک الگو،به بررسی انسان مطلوب وایده آل در مکاتب روان شناسی وآراءصدرالمتألهین می پردازد. تردیدی نیست که انسان صادق وراستین همان انسانی است که درحدودوتوانایی هایش نفس خودراشناسایی کرده است؛چنانکه انسان به مثابه موجوداندیشنده وصاحب شعور،آن گونه شأنی داردکه می تواند،به درجه ای ازبقاء نفس برسدکه تمامی موجودات غیبی ابزاری برای ذات او باشندووجودش غایت خلقت قرار گیرد.پژوهش حاضر پیرامون مفهوم نفس وملاحظات روان شناختی آن ازدیدگاه ملاصدرا،وتئوری های انسان گرایانه آبراهام مزلووکارل راجرزبدلیل تمرکز برخودواقعی انسان هامی باشد. برای روشن شدن نظرملاصدرادرمورد نفس وحقیقت آن ونیزنسبت آن با بدن،نخست لازم است نفس تعریف شود،سپس وجودوتجرّدآن به اجمال اثبات می شود،آن گاه ازنسبت نفس با قوایش ونیزارتباط آن باسایرساحتهای وجودی درانسان سخن به میان می آید. بنابراین اگربنا داشته باشیم که نفس انسان را بارویکردروان شناسی موردتحقیق قراردهیم،ناگزیرخواهیم بودبه آخرین تکیه گاه آن توجه کنیم، که بازهم«خودواقعی»انسان هاست. زیرا خودشناسی آغاز خداشناسی، وبه عنوان راهی جهت دستیابی به سعادت وخدایی شدن است.
خداشناسی فطری از دیدگاه قرآن و حدیث و حکمت متعالیه
نویسنده:
رضا رسولی شربیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله پس از بررسی لغوی و اصطلاحی فطرت و بحث از ادراکات فطری و گرایشهای فطری و بالاخره خداشناسی فطری به نتایج زیر رسیدیم. -1لغت فطرت طبق نظر عامهء مفسرین به معنای خلقت اولیه انسان با ویژگیهای خاص است . -2 اصطلاح فطری در نظر حکمای اسلامی بر خلاف نظر عده‌ای از فلاسفه عقل‌گرای غربی است و آنها معلومات حصولی را بطور فطری قبول ندارند. -3 آنها همچنین معلومات بدیهی و اولیه را فطری می‌دانند اما این معنا از معلومات فطری با ادراکات فطری که ذاتی ذهن است فرق دارد. -4 حکمای اسلامی معلومات فطری را در حیطهء علم حضوری قبول دارند. -5حکمای اسلامی برای انسان پاره‌ای گرایشهای مقدس مثل حقیقت جویی و کمال‌جویی و زیبایی‌طلبی و عدالت‌دوستی و خداجویی و خداپرستی را فطری و ذاتی روح او می‌دانند. -6خداشناسی نیز در نظر حکمای اسلامی فطری حضوری است . -7 نظر قران نیز در مورد معرفت فطری موید نظر حکمای اسلامی است . -8در قرآن خداگرایی و خداشناسی به معنای علم حضوری فطری می‌باشد. -9در روایات اسلامی نیز به فطری بودن خداشناسی تاکید شده است .
دین و اخلاق از دیدگاه ملاصدرا و آگوستین
نویسنده:
فاطمه السادات هاشمی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خداشناسی ملاصدرا بسیار همه جانبه و عمیق است و از محوری ترین مباحث در تمام آثار او ارتباطی است که او با خالق برقرار کرده است در این خصوص به یک برهان معروف او " برهان صدیقین" است ،که در اثبات خدا و عالم هستی از این برهان استفاده می کنند آگوستین و صدرالمتالهین هر دو اعتقاد شدید به وجود خدا دارند و خدا محورند اما یکی ، بسیار دقیق هم از راه فلسفی هم از راه منطق عقلانی و عرفانی به کنجکاوی بشر در مورد خدا پاسخ می دهد (.صدرالمتالهین) دیگری خدا را هم بسیار نا محدود و غیر قابل تعریف عنوان می کندو هم او را آنقدر نزدیک می بیند که چون روحی تجلی یافته در صورت انسان می داند (آگوستین) اما این مهم است که با این تفاوت چشمگیر در خداشناسی صدر او آگوستین هر دو به خدای یگانه که حد و حصر ندارد و باید خود را همه وقت و همه جاوقف او کرد. ، معتقدند و مبنای سعادت بشری را در تقرب و حرکت به سمت او می دانند.. همچنین هر دو فراوان از کتاب مقدس به عنوان منبع اصلی تفکر و کسب حقیقت و در نهایت وصال به سعادت سود برده اند . آگوستین در زمینه وحی مانند صدر المتألهین فکر نمی کند، او مثل ملاصدرا اعتقادی به پیامبری که از جانب فرشتگان سخن خدا را دریافت می کند و یا انسانی که به درجه ای از تزکیه قوی نفس رسیده باشد که پرده های عوالم ظاهر کنار رود و باطن قدسی و حقیقی را دریابد، ندارد او از وحی به چیزی شبیهالهام شدن همان طورکه در بسیاری از انسان ها رخ می دهد، یاد می کند و آن را پدیده ای خاص برای افرادی خاص نمی داند. او در ماجرای خود برای گرایش به آیین مسیحی به این نکته اشاره می کند که وقتی تمام وجودش پر از تلاطم شک و تردید بوده است صدایی شنیده که می گفت «بردار و بخوان» این کلام بر جان دلش می نشیندواین الهامدر اعماق وجودش نفوذ می کند و تصمیم قاطع بر گرایش مسیحیت می گیرد .او کتاب مقدسی را که کلام عیسی مسیح است، حقیقتی می داند که از مسیح (به عنوان خدا) در کالبدی به نام عیسی، جوشش شده است و مسیح همان خداست که خود را در کالبد انسانی به جسم رسانیده که هم مانع غرور انسان شود و هم انسان ها او را بهتر درک کنند و کلام خدا را دریابند. آگوستین مانند ملاصدرا دیدگاهی وسیع درمورد وحی ندارد و او را محدود به الهامی می کند که بر جان هر انسان طالب حقیقت است، می نشیند ملاصدرا اذعان می کند ابتدا نور الهی در جان پیامبر بزرگ اسلام حلول می کند و بعد به ترتیب ، عالمان و صالحان و یاکان. را در برمی گیرد.در حالی که آگوستین فقط از مومن و کافر در تقسیم بندی خود استفاده می کند و الهامات را در مورد خودش به عنوان یک انسان مردد، در پذیرش مسیحیت با دیگری یکی می داند و معتقد به الهام بخشی از جانب خدا برای هر انسان عاشقی است . عقیده صدرالمتالهینبه زندگی بعد از مرگ بسیار محکم است و هر انسان خارج از این اعتقاد را انسانی بسیار رذل در رأی و عقیده می داند او در توصیف چگونگی مرگ و زندگی جاودانه دو مطلب را با استناد به آیات قرآنی مورد برسی قرار می دهد ،نفس و روح را. آگوستین چنین تعاریفی دقیق و استثنایی از روح و نفس ندارد اما معتقد است حیات انسان با زندگی روحادامه می یابد.او روح را چیزی می داند که با تمامی وسعتش به همه امور واقف نیست و تنها خداست که همه چیز را در مورد انسان می داند ، این نقطه مقابل تفکر صدرائی است که روح را خاص انسان هایی می داند که نفوس بسیارپاک و رقیق دارند و از روح به عقل کامله یاد می کند که هر کس نمی تواند به این درجه از کمال برسد. آگوستین معتقد است خداوند روح انسان را به طور فردی و معجزه آسا خلق نمی کند، بلکه روح همراه با جسم و از طریق والدین منتقل می شودچیزی که ملاصدرا به استناد آیه قرآنی آن را رد می کند و معتقد است روح و نه نفسقبل از آفرینش انسان موجود بوده است. بنا براین از دیدگاه صدر المتالهیناعتقاد به آفرینش روح به عنوان امری از جانب پروردگار که از ازل و قبل از آفرینش انسان وجود داشته وباید تا ابد جاودانه باشد به زندگی انسان معنا می بخشد .و از دیدگاه آگوستین اعتقاد به روح، به عنوان موجودی که همراه آفرینش جسم انسان خلق شده وپس از مرگ جسم باقی می ماند هم، دلیلی براعتقاد او به جاودانگی است. آگوستین و صدرالمتألهین اخلاق طبیعی را هرگز از اخلاق فوق طبیعی جدا نمی بیند و هر دو قانون اخلاقی را مسیری در جهت رضایت و قرب خدا می دانند که نهایت آن به سعادت ختم می شود.آنچه از بیان این مقاله مشخص شد ،اخلاق با توجه به خدامحور بودن اندیشه صدر المتالهین وآگوستینامری جدا از اراده الهی نیست ،اما این به آن معنا نیست که اطاعتی کور کورانهو توام با تعطیل شدن عقل باشد .هر دو خیر را در حقیقت وجود الهی و قدم نهادن در مسیر اعتدال می دانند و شر را امری عدمی می دانند با این تفاوت که ملاصدرا، شر را در قیاس با کمال نفس ناطقه و تسلط سایر قوا بر قوه عقلیه می پندارد که،در نهایت به رویگردانی از خدا منجر می شود، و آگوستین هم شر را امری عدمی می داند که بلافاصله با رویگردانی از حقیقت الهی به وجود می آید. هر دو شر را مانع سعادت بشری می دانند که انسان را از حقیقت خود دور می کند. صدرالمتألهین فضیلت اخلاقی را صفتی می داند که با اتصاف آن به نفس باعث ارزش و شرافت آن می شود و رذیلت را هر صفتی می داند که از ارزش و اعتبار نفس می کاهد.هر چه انسان را بهتقرب الهی نزدیک تر کند و نفس انسانی را بیشتر پالایش نمایدارزشمندتر و با فضیلت تر است. رذیلت اخلاقی هر عملی است کهانسان را از اعتدالخارج کند و انسان را از مسیر تقرب الهی دور کند. چنین عملی اعتبار نفس را به شدت کاهش می دهد و از سعادت حقیقی اش بازمی دارد .همچنین آگوستین همسرچشمه فضیلت رافقط و فقط در خواستخدا می داند چون تنها خدا خیر محض و مطلق است . .هرچه که در دایره امر الهی وجود داشته باشد و خواست خدا باشد فضیلت است وگرنه هیچ چیز ارزش خوب یا بد بودن را ندارد و خوبی و بدی فی نفسه نیستند وما با اراده و اختیار خودمان وبدون هیچ اجباری میتوانیم از امر الهی پیروی کنیم یا نه. اگر مطابق با خواست او، اراده خود را بکار بستیم فضیلت مند وگر نه دچار رذیله اخلاقی می شویم این دو فیلسوف هر دو سعادت گرا هستند لذا عمل اخلاق را برای هدف نهایی رسیدن به سعادت تعریف می کنند. صدر المتالهینمعتقد است،اگر همه قوای نفس مغلوب قوه عاقله شوند انسان تزکیه و تصفیه شده و پرده های جهالت و نادانی از پیش چشمان باطن او کنار رفته و به درک عمیق حقیقت الهی می رسد. همچنینوقتی نفس ناطقه باعقل کلی متحدشود ، به جایی می رسد که همه حقیقتها رادرک می کند اگر همه قوای نفس مغلوب قوه عاقله شوند انسان تزکیه و تصفیه شده و پرده های جهالت و نادانی از پیش چشمان باطن او کنار رفته و به درک عمیق حقیقت الهی می رسد.این جاهمان نقطه سعادت آدمی است.یعنی سعادت حقیقی بدست آوردن معارف عالیه وقدسیه است به وسیله کمال قوه عقلانی.چون کمال این قوهباعث غلبه بر سایر قوای نفسانی انسان می شودو این همان چیزی است که ، آگوستین از آن به سعادت یاد میکند یعنی شناخت حقیقت وجود الهی ، که در پرتو ی عشق الهی محقق می شوددر واقع ملاصدرا بر عقل به عنوان کمال نفس و تسلط برسایر قوای نفسانی جهت رسیدن به سعادتاصرار می ورزد وآگوستین با دو فاکتور جستجوی حقیقت الهی و پرورش عشق در درون خود، سعادت را تعریف می کند . هر دو به رعایت اعتدال به عنوان فاکتور مهم اخلاقی در رسیدن به سعادت اشاره دارند .
بررسی تحلیلی آرای کلامی پل تیلیش و تطبیق آن با ملاصدرا
نویسنده:
اعلاء تورانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
خدا، انسان و نسبت میان آن دو از دیدگاه فیلون اسکندرانی و ملاصدرا
نویسنده:
زینب فروزفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه در پی معرفی فیلون اسکندرانی، یکی از بزرگترین‏ فیلسوفان، متکلمان و عارفان یهودی قرن اول میلادی است که علی رغم تأثیر شگرفی که آرائش بر فیلسوفان بعدی به‌ویژه فیلسوفان مسلمان داشته است، آن‌چنان‌که شایسته است شناخته شده نیست. او اولین کسی بود که در نظام فکری‌ـ‌ فلسفی‌اش در پی تلفیق و وفق دادن فلسفه با دین برآمد. در این رساله نظریات فیلون درباره خدا، انسان و نسبت میان آن دو، در کنار آراء ملاصدرا درباره موضوعات مذکور بیان شده است؛ چراکه با وجود تفاوت آنان به لحاظ دینی و فاصله تاریخی بسیاری که بینشان هست، شباهت‌های فراوانی بین آراء و عناصر تشکیل دهنده نظام فکری و فلسفیشان ملاحظه می‌شود. آراء فکری و فلسفی فیلون و ملاصدرا تلفیقی از عقل، وحی و عرفان است و نظریاتشان درباره مسئله خدا، انسان و نسبت میان آن دو که از موضوعات بسیار مهم و اساسی هر نظام فلسفی می‌باشد، وجوه اشتراک بسیاری دارد. چنان‌که هر دو با اندکی تفاوت در تبیین مفهوم خدا، میان تشبیه و تنزیه جمع می‌کنند و انسان را موجودی می‌دانند که شبیه خداست و مهم‌ترین جزء وجودیش همانا عقل او است. همچنین آنان انسان را اشرف مخلوقات و خلیفه خدا بر روی زمین برمی شمارند.این پایان نامه شامل سه بخش است. بخش نخست به بیان دیدگاه‌های فیلون اختصاص دارد که خود مشتمل بر سه فصل است، فصل اول خدا از دیدگاه فیلون، فصل دوم انسان و در فصل سوم هم نسبت میان خدا وانسان از دیدگاه فیلون مطرح می‌شود. در بخش دوم نیز تلقی ملاصدرا از موضوعات مذکور بیان می‌گردد. در بخش سوم نیز یک جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از دو بخش گذشته ارائه شده است ، در این بخش وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه‌های دو اندیشمند درباره موضوع مورد نظر، مورد اشاره قرار گرفته است و در حقیقت این بخش حاوی گزارشی از وجوه اشتراک و افتراق نظریات فیلون و ملاصدرا می‌باشد.
بررسی تطبیقی وجود سیال (حرکت  جوهری) از دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
علی‌اکبر فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله تغییر و حرکتدر عالم طبیعت ، از موضوعاتاساسی در فلسفه بوده است .ولی اهمیتآن با طرح نظریه حرکتجوهری که از سوی ملاصدرا ارائه شد، مضاعفگردید.مقایسه نظراتملاصدرا که مبتکر حرکتجوهری است ، با نظراتابن‌سینا که برجسته‌ترین چهره فلسفه ارسطویی است ، درباره حرکتو خصوصا حرکتجوهری، هدفاین تحقیق است .برای این منظور نظراتدو فیلسوفدر مهمترین آثار و تالیفاتفلسفی آنها، و هم چنین در تالیفاتشارحان و مفسران آثارشان، مورد بررسی قرار گرفته است .ابن‌سینا حرکترا از مقوله "آن ینفعل" می‌شناسد که از سنخ ماهیتو در زمره مقولاتعرضی است .او وقوع حرکترا نیز در چهار مقوله کم، کیف ، این و وضع میداند.از نظر ابن‌سینا وقوع حرکتدر جوهر محال استو برای این نظر دلایلی هم ارائه میکند.ملاصدرا ضمن قبول حرکتدر چهار مقوله ذکر شده، آن را تحتهیچ یکاز مقولاتندانسته و اصولا حرکترا از سنخ ماهیتنمی‌شناسد.او معتقد استکه حرکتنحوه‌ای از وجود است .علاوه بر این حرکتدر جوهر نیز واقع میشود.بلکه وجود جوهر طبیعی خود عین سیالیتاستاصولا حرکتیکپدیده "وجودی" استو "وجود جوهر طبیعی" استکه متغیر، متحرکو در سیلان دائمی است .اگر حرکتدر جوهر واقع نشود، در هیچیکاز اعراضکه هم معلول جوهر و هم تابع آن میباشند، حرکتی رخ نخواهد داد.ضمنا توجه به این که عوارض ، فقط علائم تشخصهستند، و نیز این که زمان بعد چهارم موجودی مادی است ، راههای دیگری برای اثباتسیال بودن وجود جوهر است .نتیجه این که بطور کلی تمام عالم طبیعت"وجودی سیال" و متحرکاستبلکه جهان طبیعی یکپارچه حرکت ، و عین حرکتاستکه به سوی هدفو غایتی متعالی در جریان و سیلان مدام میباشد.و با خروج از قوه و تبدیل استعداد به فعلیت ، مراحل تکامل را طی نموده و به هدفنهایی خود نزدیکمیشود.با تفسیر حرکتاز این دیدگاه معضلاتفلسفی و مسائل اساسی جهان‌بینی، نظیر خداشناسی، ربط متغیر به ثابت ، حدود عالم، حدوثجسمانی نفسو بقای روحانی آن، رابطه نفس و بدن، معاد جسمانی و بسیاری مسائل دیگر، تفسیر و پاسخی بسیار روشن، مستدل و دل‌انگیز می‌یابند.
نسبت میان خودشناسی و خداشناسی از نگاه ملاصدرا
نویسنده:
مرضیه حاجی‌قربانعلی دولابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی نسبت میان خودشناسی و خداشناسی از نگاه ملاصدرا شکل گرفته است. بدین منظور با توجه به علم حضوری و شناخت شهودی، اسفار اربعه صدرایی و اهمیتی که نظام حکمت صدرایی برای این علم قائل است، و دیگر مبانی‌ای که حکمت متعالیه بدان پایبند است، مانند فطرت، حرکت، تجرد و حدوث، فقر وجودی، معلولیت، جامعیت نفس و انطوی کبیر در صغیر، این نسبت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحلیل‌ها نشان داد نظام حکمت صدرایی، بسیار جامع و کامل عمل می‌نماید و گویی هر انسانی به آن وارد شود، می‌تواند از راه‌های متفاوت به بررسی نسبت میان خودشناسی و خداشناسی بپردازد؛ زیرا لب لباب این حکمت چیزی جز شناخت انسان در پرتو شناخت پروردگار خویش نیست. اما بهترین راهی که نسبت میان خودشناسی و خداشناسی را نشان می‌دهد، همان علم حضوری است که رابطه‌ی دوسویه‌ی میان خودشناسی و خداشناسی را نشان می‌دهد.
بیان اقوال در علم باری و بررسی نظریه ملاصدرا
نویسنده:
طاهره کمالیزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان مباحث خداشناسی، بحث درباره علم خداوند متعال یکی از دشوارترین مباحث فلسفه الهی است و به همین جهت است که متکلمین و حکما اختلاف نظر فراوان دراین مبحث دارند و در عین حال یکی از مهمترین و با اهمیت‌ترین مباحث نیز هست زیرا اثبات علم، برای مبدا هستی بخش جهان وجه تمایز موحدین از ماتریالیستها است ، چرا که هم الهیون و هم مادیون هر دو در اثبات "اصلی ثابت " و مبدئی واحد برای جهان متفق‌اند و شاهراه جدایی این دو گروه در همین است که مادیون آن مبدا را لاشعور و فاقد ادراک می‌دانند. و او را "ماده" می‌نامند، اما الهیون، آن مبدا را ذاتی دراک و دارای علم و آگاهی مطلق می‌دانند. لذا به میزان صعوب مطلب بحث دارای فواید و اثرات بسیار نیز می‌باشد. حال گذشته از صعوب نفسی مساله علم‌باری، در نحوه علم واجب به ماعدا خصوصا قبل از تحقق معلولات ، به عبارتی در علم سابق تفصیلی به اشیاء صعوبت مضافی وجود دارد که به اعتراف صدرالحکما از اغمض مسائل حکمیه است . در مساله علم باری چه در علم به ذات و چه در علم به اشیاء مطالب گوناگون و متعدد و متنوع در کتب مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی مطرح شده است ولی در هیچ اثری این اقوال متعدد به طور مدون، جمع‌آوری نشده است . در رساله حاضر سعی بر آن است تا تحت عنوان "بیان اقوال و بررسی نظریه ملاصدرا در علم باری" اقوال و نظرات مختلف درباره "علم باری" بررسی و مورد تفحصی هر چند مختصر قرار بگیرد و حداقل این که اقوال و نظرات مختلف و پراکنده در کتب کلامی فلسفی و عرفانی ولو به طور اجمال، به طور یکجا و مدون جمع‌آوری شود تا مساله علم باری، یکجا و دقیق مورد بررسی قرار بگیرد.
بررسی تأثیر آموزه های دینی بر "تولد ثانی" از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
لیلا زنگنه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
براساس نظریه فطرت در ساده ترین تقریر؛ انسانها نوع واحدی هستند، دارای ماهیت مشترک؛که این ماهیت مشترک برخوردار از ویژگی ها و لوازم مشترکی است که در تمام افراد نوع وجود دارد. مطالعه آثار ملاصدرا نشان می دهد که وی در باب فطرت به مطالعه مستقل فلسفی یا عرفانی نپرداخته است؛ ولی مبحث فطرت در آثار او‌‌ به تفصیل و متأثر از انس او با آموزه های دینی ، به خصوص در آثار عرفانی و تفسیری اش نمایان است.صدرا همچون بسیاری از متفکران پیشین، معتقد به خداشناسی فطری است.اما تفاوت وی با دیگران در این است که وی برای این نوع از خداشناسی، پشتوانه فلسفی تدارک دیده است. وی با در نظر گرفتن دو ولادت برای انسان؛ ولادت اول(طبیعی) و ولادت ثانی(معنوی)، ورود به عالم معنا و بازیابی شخصیت دوباره را در گرو رسیدن به "ولادت ثانی" می داند؛ و حصول این ولادت و گشودن قفل دروازه عالم معنا را تنها از طریق پیمودن راه انبیاء(ع)وعمل به تعالیم ایشان، امکان پذیر می داند. افزون بر آن در نظام حکمت صدرایی مسأله حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، دو مبنای فلسفی برای تحلیل و تبیین عبور از فطرت اول به فطرت ثانی است. در این پژوهش تلاش شده است بر اساس این دو مبنا و دیگر مسائل فلسفی و راهکارهای موجود در شریعت، مسأله عبور از فطرت اول به فطرت ثانی تحلیل شود.
  • تعداد رکورد ها : 4718