جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 167
بیش از تجربه؟ : مسائل معرفت شناختی مفهوم تجربه دینی در کارل بارت و هانری برگسون، 1932 [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anthony Feneuil
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پژوهش معرفی الهیات بارت در فلسفه با کمک اندیشه برگسون است. در آنجا نشان داده می شود که برداشت بارثی از تجربه دینی را می توان به طور مشروع در قالب یک مسئله فلسفی کاملاً موضوعی، یعنی تجربه ناب، که فلسفه برگسون اجازه می دهد آن را در همه ابعادش به کار برد، بازپس گرفت. هدف این پژوهش، معرفی الهیات بارت در فلسفه با استفاده از فلسفه برگسون است. نشان داده می‌شود که برداشت بارث از تجربه دینی می‌تواند به‌طور مشروع به‌عنوان یک مسئله فلسفی، مسئله تجربه ناب، که در بحث فلسفی کنونی از اهمیت بالایی برخوردار است، مجدداً فرموله شود، و این نظریه برگسون اجازه می‌دهد تا در تمام گستره فلسفی آن نمایش داده شود.
بررسی انتقادی نقش قرآن و سنت در معرفت دینی از منظر یاشار نوری اوزترک
نویسنده:
نویسنده:ارکان گومش؛ استاد راهنما:مهدی کریمی؛ استاد مشاور :مهدی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
گفتمان اسلام قرآنی، تلاش برخی از روشنفکران مسلمان برای یافتن راهی و ایجاد درک معاصر از اسلام با حذف سنت، در برابر تحمیل شرایط مدرن است. از آنجا که این گفتار دلیل عقب ماندگی و چندپارگی مسلمانان را دوری از قرآن می داند، خواستار بازگشت به قرآن و رد جزئی یا کامل منابع دیگری است. این گفتار مبتنی بر متن قرآن است، به ویژه با این ایده که معنای آن در متن نهفته است، علاوه بر نادیده گرفتن سنت که یک منبع ضروری برای درک و اجرای قرآن است، و فقدان یک اصول مشخص ، سرسری و سطحی بودن را هم به همراه آورده است. ادعای اسلام قرآنی، به جای کاهش تعارضات میان مسلمانان، که یکی از رویکردهای اساسی این نظریه است، نه تنها کاهش نداده بلکه سبب افزایش تعارضات هم شده است. این قرائت های مستقل از اصول، درک فردی و نسبی از دین و سردرگمی را به همراه دارد. اسلام قرآنی، اسلام را به سطح برخی اصول و اندیشه به دور از عمل تنزیل داده است. با در نظر گرفتن این ویژگی ها این گفتمان، هر چند مستقیم نباشد ولی به صورت غیر مستقیم مانند یاشار نوری که موضوع تحقیق است،لازمه باورهای خود ، در خدمت سکولاریسم به معنای دین حداقلی است.
دستاوردها، ارزش و خدا: مقاله ای در مورد موفقیت شناختی معرفت دینی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anthony David Bolos
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ادبیات اخیر در معرفت شناسی دینی، بحث مهمی را در معرفت شناسی جریان اصلی نادیده گرفته است. به طور خلاصه، نظریه‌های معرفت‌شناسی دینی نتوانسته‌اند مشکل ارزشی را در نظر بگیرند. بنابراین، این مقاله امیدوار است که با این استدلال که یکی از تأثیرگذارترین گزارش های معرفت شناسی دینی - معرفت شناسی اصلاح شده - به اندازه کافی ارزش دانش را توضیح نمی دهد، این غفلت را اصلاح کند. با این حال، من استدلال می‌کنم که یک راه معقول برای معرفت‌شناس اصلاح‌شده، از طریق تأیید تز دستاورد است. تز دستاورد، به زبان ساده، بیان می‌کند که دانش به این دلیل ارزشمند است که یک دستاورد شناختی است - بر خلاف، برای مثال، صرفاً باور واقعی. سؤال اصلی این مقاله، پس این است: آیا معرفت خدا یک دستاورد شناختی است؟ به منظور پاسخ بهتر به این سوال، من دو روش مختلف را برجسته می کنم که از طریق آنها می توان ماهیت دستاوردهای شناختی را درک کرد. اول، یک دستاورد شناختی را می توان به عنوان موفقیت از توانایی که همیشه در درجه اول اعتبار برای عامل درک می شود. یا، ثانیاً، یک دستاورد شناختی را می توان به عنوان موفقیت از طریق توانایی درک کرد که به طور مشترک برای عامل قابل اعتبار است. من استدلال می کنم که هر دو با دانش و تز دستاورد سازگار هستند. با این حال، این که آیا معرفت خدا اساساً اعتبار دارد یا مشترکاً، بستگی به نحوه درک نقش عامل در فرآیند شکل‌گیری باور دارد. با توجه به ماهیت معرفت‌شناسی اصلاح‌شده، من استدلال می‌کنم که معرفت خداوند نوعی دستاورد است که مشترکاً قابل اعتبار است. علاوه بر این، و محور بحث، من استدلال می‌کنم که معرفت‌شناس اصلاح‌شده در موقعیت خوبی برای برآوردن الزامات تز موفقیت‌آمیز قوی است. تز موفقیت قوی استدلال می کند که یک دستاورد باید در قالب غلبه بر برخی موانع درک شود که به موجب آن باور عامل نتیجه توانایی هایی است که می تواند به عامل نسبت داده شود. گزارشی که من پیشنهاد می‌کنم نه تنها الزامات تز موفقیت‌های قوی را برآورده می‌کند، بلکه یک ویژگی متمایز از معرفت‌شناسی اصلاح‌شده را نیز حفظ می‌کند - یعنی اینکه اعتقاد به خدا می‌تواند بر مانع نقص شناختی غلبه کند که، همانطور که معرفت‌شناس اصلاح‌شده استدلال می‌کند، ناشی از گناه است این یک دستاورد است، زیرا بر یک محیط بسیار خصمانه غلبه می کند (آنچه من آن را محیط حداکثری می نامم) که با توجه به پیامدهای شناختی گناه، برای ایمان به خدا مساعد نیست. در پایان، می‌توان گزارشی از معرفت‌شناسی اصلاح‌شده ارائه کرد که در آن ارزش دانش (بیش از اعتقاد واقعی صرف) به اندازه کافی نشان داده شود.
تبیین عقلی نقش خیال و وهم در معرفت دینی و کاربست آن در تربیت انسان از منظر حکمت اسلامی
نویسنده:
نویسنده:سعید احمدی؛ استاد راهنما:محمدتقی یوسفی؛ استاد مشاور :یارعلی کرد فیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شناخت صحیح استعداد و توانایی‌های انسان به عنوان یکی از ضروریات امر آموزش و تربیت به شمار می‌آید؛ انسان موجودی متشکل از قوای روحی و جسمانی است. در بین قوای نفس انسان، قوه‌ی خیال و قوه‌ی وهم از ویژگی‌های ممتاز و منحصر به فردی برخوردارند که در حکمت اسلامی به خوبی تبیین شده است. هر جزئی از اجزای وجودی انسان چه در جسم و چه در نفس دارای کارکَردی برای خود بوده و رسالتی برعهده دارد به طوری که انسان در مسیر رشد و تعالی از ظرفیت آن بهره‌مند می-شود. این دو قوه بیشترین ظهور را در عالم کثرات و در بین مردم دارند. در ابتدا به نظر می‌رسد این دو قوه ارتباط مستقیمی با معارف و تربیت دینی انسان نداشته باشند اما با تأمل در حقیقت آن دو، ظرفیت این دو قوه در فهم و القاء معارف دینی و همچنین نقش آن دو در تربیت دینی برای انسان آشکار می‌شود. قوه‌ی خیال به عنوان شاه‌راه و نقطه‌ی کانونی مشاعر انسان، با محاکات و خلاقیت و صورتگری در مقام تبدیل محسوس به معقول و برعکس نقش مهمی در ادراک معارف دینی داشته و در تربیت دینی نیز به عنوان نقطه آغازین، مورد توجه انبیای الهی بوده است. واهمه نیز با ادراک معانی جزئیه از جمله حب و بغض، حسن و قبح، نقطه شروع مهم برای ورود به معارف دینی و تربیتی به شمار می‌آید. از سوی دیگر جریان معارض ابلیس‌خوی تلاش می‌نماید از رهگذر این دو قوه، اهداف شیطانی خود را به پیش برد؛ تاجایی که در عصر حاضر، ابزار تکنولوژیک و رسانه‌های دیجیتال را به خدمت گرفته تا سیطره‌ی خود را بر تمام ابعاد وجودی انسان مسلط گرداند. خیال و وهم، نقش مهمی در هدایت یا انحراف قوای ادراکی و تحریکی انسان دارند؛ براین اساس اگر این دو قوه تحت تدبیر و حکومت عقل و وحی فعالیت نمایند زمینه برای تربیت الهی انسان فراهم می‌گردد. در غیر این صورت تربیت انسان به انحراف و هلاکت منتهی می‌شود. این رساله با رویکرد ایجابی به این دو قوه و تبیین دقیق خصوصیات آن دو، در صدد تبیین عقلی جایگاه خیال و وهم در معارف دینی و کاربست آن در تربیت دینی انسان از منظر حکمت اسلامی است.
بررسی نظریه فلسفی پیرامون جسم از نگاه ارسطو و ابن سینا و کارکرد آن در معرفت دینی
نویسنده:
نویسنده:مارال زالی زاده؛ استاد راهنما:رمضان مهدوی آزاد بنی؛ استاد مشاور :مهران رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جسم و ماهیت آن، از دیرباز مورد بحث فلاسفه و اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان بوده است و هریک متناسب با مبادی خاص فلسفی خود تعاریف متفاوتی از مسئله ی ماهیت جسم ارائه کرده‌اند، چنانچه فلاسفه ای همچون ابن سینا، ارسطو نیز در این خصوص نظریاتی را ابزار داشته اند که از جهاتی بدیع است. آنچه در پژوهش حاضر، با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از کتب، مقالات و پایان نامه های موجود در این زمینه بدان پرداخته شد، پیرامون مسئله جسم و ماهیت آن از دو دیدگاه دینی و غیر دینی است. چنانچه ارسطو، موجود را معادل جوهر و عرض، و مطالعه وجود را معادل مطالعه ماهیت شئ می‌داند. که در این تعریف صرفا به تمایز ذهنی و منطقی وجود از ماهیت توجه کرده است، اما ابن‌سینا تمایز وجود ماهیت را تمایزی خارجی و مابعدالطبیعی می‌شمرد و در تقسیم بندی خود موجود را به واجب و ممکن تقسیم می کند که از این دیدگاه از مقولات ارسطویی فراتر می رود. همچنین همانگونه که مطرح گردید، شیخ الرئیس، جسم را همانند ارسطو مرکب از ماده و صورت می‌داند. اما تفاوت دیگری در دیدگاه آنها وجود داشت آنکه در دیدگاه شیخ الرئیس، مبدا اصل وجود مورد بررسی قرار می گیرد، و لذا شئ را امر متصل واحد می داند. در حالی که ارسطو مبدا اصل وجود مورد بررسی قرار نمی گیرد. بلکه هدف اصلی تبیین طبیعت مشهود و بیان چگونگی و چرایی آن است و همین مسئله او را به بحث حرکتی می‌کشاند که جهان شناسی وی بر آن تکیه دارد. یکی دیگر از تمایزات فلسفه ارسطو با فلسفه شیخ الرئیس، مسئله تمایز ماهیت و وجود است. همان طور که قبلا اشاره گردید، تمایز این دو در نزد ارسطو یک تمایز منطقی است، لذا، در نظام مابعدالطبیعی ارسطو این فرق و تمایز اثر مهمی ندارد. اما مسئله تمایز یا فرق میان هستی و چیستی(وجود و ماهیت) در فلسفه ابن سینا محور اصلی هستی شناسی و نیز نظام جهانی وی به شمار می رود. یکی از معارف دینی ابن سینا در فلسفه خود بدان دست یافته است، نفی جسمیت برای خداست. ابن سینا، جهان را جهان ممکنات، در برابر تنها واجب الوجود که همانا خداوند است، می داند. این تقسیم بندی را نزد ارسطو نمی توان یافت. همچنین ارسطو قائل به دمیورژ به عنوان نظم دهنده به عالم محسوسات معرفی می‌گردد و در فلسفه‌ی افلاطون، جای خود را به «محرک نا متحرک نخستین» می‌دهد که خالق حرکت در عالم است. از دیدگاه او ماده و صورت مخلوق نیستند و وجود ازلی و ابدی دارند؛ آنچه اعطاء می‌شود حرکت است که طی آن صور مختلف بر ماده وارد می‌شوند و وجود بالقوه را به وجود بالفعل تبدیل می کنند؛ لذا طبیعت در شدن به وجود حق نیازمند است و نه در بودن. براساس این تفسیر از علت فاعلی ارسطو نتوانست خدای خود را به عنوان خالق جهان توصیف نماید. زیرا خالقیت به معنای ایجاد بعد عدم است و این صفت در شأن موجودی است که معطی وجود باشد.در حالی که ابن سینا بر این باور است که اداره امور طبیعت، هر چند با واسطه، توسط خداوند انجام می گیرد. و دیگر اینکه «زمان» از نظر ارسطو، مخلوق نیست؛ زیرا «زمان» وابسته به «حرکت» است و «حرکت» همیشه بوده و هست؛ اما ابن سینا به مخلوق بودن «زمان» (با وجود قدیم بودن آن) معتقد است.
انگاره معنایی عقل از دیدگاه علامه طباطبایی و الجابری و نقش آن در معرفت دینی
نویسنده:
نویسنده:محمد رستمی؛ استاد راهنما:محمد حسین مهدوی نژاد؛ استاد مشاور :افلاطون صادقی,محمد عرب صالحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بی گمان عقل در ایجاد و توسعه معرفت و بتبع آن در معرفت دینی نقش اساسی دارد اما اندیشمندان در چگونگی، حدود و ارتباط آن با معرفت وحیانی اختلاف نظر دارند. در این تحقیق، دیدگاه محمدعابد الجابری که از جمله جریانات فکری نوین معاصر است با دیدگاه علامه طباطبایی به صورت تطبیقی در این زمینه‌ها مد نظر بوده تا ظرفیت‌های هر کدام برای پاسخگویی به مسائل اجتماعی و سیاسی در حوزه دین سنجیده شود. براین اساس، موضوع پژوهش این چنین سامان‌ یافت؛ «انگاره معنایی عقل از دیدگاه علامه طباطبایی و الجابری و نقش آن در معرفت‌دینی» و با روش توصیفی- ‌تحلیلی در آثار هر دو اندیشمند پیش‌رفته و شاخصه‌های موثر در عقلانیت هر کدام را احصاء نموده و نقش عقلانیت هر کدام در معرفت دینی مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که شاخصه‌های موثر در عقلانیت عبارتند از: حرکت، تقوی، توحید، عدل توحیدی، فطرت، وحی، الهام الهی و الهام ذهنی و.... محمد عابد الجابری قدرت عقل از زمان جاهلیت عرب تاکنون را نامحدود، بلامنازع می شمرد. هندسه معرفتی الجابری را چهار بعد در بر می‌گیرد؛ پارادایم ساختاری، تاریخمندی، تفکر انتقادی و تفکیک معرفت از ایدئولوژی. علامه طباطبایی قدرت عقل از هنگام آفرینش تا نهایت را تحت هدایت الهی دانسته و بر آن است که قدرتش را از خداوند دریافت می‌کند. هندسه معرفتی علامه را سه بعد در بر می‌گیرد: طرح و نقشه الهی، آفرینش موجودات و فطرت توحیدی. در اندیشه الجابری، فرهنگ، جامعه، تاریخ در تکون عقل اصالت داشته ومنحصر در آن هاست ولی در نگاه علامه طباطبایی، دین، وحی و فطرت توحیدی اصالت داشته و نقش فرهنگ، جامعه و تاریخ در تکون عقل در چارچوب دستگاه آفرینش و تحت هدایت الهی نقش ایفا می‌نمایند.
حقیقیه‌بودن گزاره‌های دینی از منظر فلسفه اسلامی و نقش آن در معرفت دینی
نویسنده:
نویسنده:مجتبی قربانی شهرت؛ استاد راهنما:محمدعلی عبداللهی,عسگر دیرباز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کیفیت زیست دین‌مدارانه انسان در طول تاریخِ پس از عصر نزول به‌خصوص پس از مدرنیته، وابستگی تام به مسئله جاودانگی یا تاریخ‌مندی گزاره‌ها و معرفت‌دینی دارد. این دو دیدگاه منجر به تفاوت شگرفی در نوع مواجهه با متون دینی و شیوه اجتهاد در آن‌ها و نتایج حاصل از آن ازجمله در مسائلی مانند حکومت‌دینی، قصاص و احکام خانوادگی خواهد شد به‌طوری‌که زیست مؤمنانه طبق هرکدام از آن‌ها متفاوت با دیگری خواهد بود. از رهگذر حقیقیه‌بودن گزاره‌های دینی می‌توان این دو نظریه را به داوری نشست. مسئله این رساله بررسی رابطه قضایای حقیقیه و گزاره‌های دینی و سپس نقش حقیقیه‌بودن این گزاره‌ها در معرفت‌دینی است که با روش توصیفی – تحلیلی مورد پژوهش قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، تفاوت قضیه حقیقیه و خارجیه در اطلاق و تقیید نسبت به قید «موجود در خارج» است. ازآنجایی‌که قضیه از سه سطح مفردات، معنای نحوی و غرض تشکیل شده است و خبر و انشاء به سطح غرض و اطلاق و تقیید به سطح معنای نحوی مربوط است لذا می‌توان حقیقیه‌بودن را به گزاره‌های انشائی با جملات خبری هم تعمیم داد. علاوه براین، شمول قضایای حقیقیه را می‌توان به تمام گزاره‌های انشائی گستراند. در گزاره‌هایی که با ملاک منبع و غایت، دینی شمرده می‌شوند به‌خصوص گزاره‌های قرآنی، متعلق احکام، طبیعت است و از این حیث، احکام و گزاره‌های دینی از سنخ قضایای حقیقیه‌اند چراکه آنچه به طبیعت تعلق می‌گیرد به همه افراد در همه زمان‌ها هم تعلق دارد. همچنین از آن‌جایی‌که قرآن یک متن است خطابات آن هم به‌صورت خطابات تحریری است و لذا از حیث مخاطب هم حقیقیه‌بودن آن گزاره‌ها قابل‌اثبات است. درنتیجه گزاره‌ها و احکام دینی، جاودانه‌اند و لذا تاریخ‌مندی ادعایی برخی روشنفکران دینی مردود است.
حق باور کردن: دیدگاه‌هایی در معرفت‌شناسی دینی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Dariusz Lukasiewicz, Roger Pouivet
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Ontos Verlag,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در قرن بیستم، بسیاری از معرفت‌شناسان معاصر در سنت تحلیلی در مورد حق باور با ابزارهای جدید وارد بحث شده‌اند: ریچارد سوئینبرن، آنتونی کنی، آلوین پلانتینگا، نیکلاس ولترستورف، پیتر ون اینواگن (که در این جلد مقاله‌ای را ارائه می‌کند) یا مخالفت با نیاز به شواهد برای هر باور موجه. به نظر می رسد بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که مفهوم واقعی «حق اعتقاد» را با دقت بیشتری بررسی کنیم، به ویژه در مورد مسائل مذهبی. این دقیقاً همان کاری است که نویسندگان مقالات این کتاب انجام می دهند.
  • تعداد رکورد ها : 167