جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 321811
صحنه هایی در عرصه قیامت از منظر قرآن و روایت
نویسنده:
قاسم حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
توصیف صحنه هایی از قیامت همچون حشر انسان ها و قرار گرفتن در صراط و سنجش اعمال در میزان با استفاده از آیات و روایات است. این پژوهش در سه بخش تنظیم شده است. بخش اول با عنوان «حقیقت صحنه حشر» شامل عناوینی مانند ادلة قرآنی بر حقیقت، حشر، حشر نیکان و حشر گناه کاران است. نویسنده در رابطه با حقیقت حشر و مواقف آن نتیجه گرفته که مسیری است که به لقای حضرت حق منتهی می گردد، و انسان هایی که در زندگی دنیوی آن مسیر را طی نکرده اند، باید در عالم دیگر با عبور از توقفگاهایی آن را پشت سر گذارند، و در واقع حقیقت حشر همان ادامه سیر انسان به سوی خداست. نویسنده در ادامه به «حقیقت صحنه صراط» توجه نموده و به بررسی حقیقت صراط با ادلة قرآنی، فلسفه تفاوت صراط انسان ها و حقیقت صراط با بیانی سمبلیک پرداخته است. و در پایان نیز به «حقیقت صحنه میزان» اشاره کرده و گفته است که در عالم حشر، پس از قرار گرفتن انسان در صراط خود، نظمی پیش می آید که روشن کننده این است که عالمی که انسان خود برای خود ساخته است آیا گرایشش به سوی خداست یا به سوی غیر خدا و آیا حقیقت روش و حرکت من و حاصل زندگی من از لحاظ ظاهر و باطن در مجموع سنگینی آن به سوی خداست یا به سوی غیر حق؟ و این نظام همان حقیقت میزان است.
بازخوانی دیدگاه بزرگان در باب اصول فقه
نویسنده:
تحریریه فصلنامه علمی- تخصّصی محفل
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
راز سلامت جسمی را اگر بخواهیم جست و جو کنیم، باید چگونه آن را دریابیم؛ چون امامان و پیامبران، این راز را می دانستند و حتی همۀ شفا دادن آنها از طریق علم بوده است؟ و چرا آنها تمام راه های درمان بیماری ها را بیان نکرده اند؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
پاسخ : قانون طبیعت که از جانب خداوند وضع شده، چنین مقرر نموده که هیچ یک از انسان ها در این دنیا باقی نمانند و به دلایل مختلفی که یکی از آنها، از دست دادن سلامت جسمی است، آن را ترک نموده، به سرای باقی بشتابند. از طرفی، هرچند پیامبران و امامان (ع)، در بیشتر ...
حفظ وحدت بین شیعه و اهل سنت را توضیح دهید. آیا این بدان معنا است که ما با آنها هیچ اختلافی در امور دینی و عقاید نداریم؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
پاسخ : وحدت اسلامی به معنای یکی شدن مذاهب نیست. این وحدت نه شدنی است و نه منظور داعیان این وحدت است. وحدت به معنای نادیده گرفتن اختلافات و شیعه شدن سنی، یا سنی شدن شیعه نیست. مقصود از وحدت اسلامی همبستگی مسلمانان و اتحاد پیروان مذاهب گوناگون با وجود بیشتر ...
آیا ادعای رؤیت محمدبن عثمان عمری امام زمان (عج) را در موسم حج صحیح است؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
پاسخ : اصل دیدن امام زمان (ع) در دوران غیبت امری مسلم و پذیرفته شده است، هر چند از هر کسی که چنین ادعایی داشته باشد قابل پذیرش نیست. نایب دوم حضرت حجت (ع) چون واسطه ارتباط مردم با امام بودند، بدون تردید توفیق این ملاقات را در عصر غیبت صغرا داشتند. هم بیشتر ...
کلیدواژه‌های اصلی :
بیان مذهب الباطنية و بطلانه (منقول من كتاب قواعد عقائد آل محمد)
نویسنده:
محمد بن حسن دیلمی؛ مصحح: رودلف اشتروتمان
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ریاض: مکتبة المعارف,
چکیده :
«بيان مذهب الباطنية و بطلانه» نوشته محمد بن حسن دیلمی، عنوان کتابی است که بخشی از کتاب قواعد عقائد آل محمد (ص) به حساب می آید. این کتاب رساله ای است تند و آکنده از تعابیر درشت درباره اسماعیلیه و رد آنها. مولف در مقدمه کتاب، اسماعیلیه را از غلاة شمرده و می گوید: اینان با غلاة و امامیه در بسیاری مسایل مشترکند. آنگاه پس از مقدمه ای کوتاه درباره غلاة، ابتدا به گونه ای گذرا و در پانزده صفحه، درباره اسماعیلیه سخن گفته، و بعد به تفصیل به آنها پرداخته است. در فصل اول از فصول تفصیلی کتاب از تاریخ پیدایش اسماعیلیه و زمینه های آن، نوع مردمی که به آنان جذب می شدند، بحث درباره القاب آنان و وجه تسمیه این القاب سخن به میان آورده است. در فصل های بعدی از حیله ها و ترفندها و عقاید و باورهای آنان و نقد و رد آن و... بحث شده است. مولف در ضمن بررسی عقاید آنان می گوید: اینان به نبوت پیامبر باور ندارند. فصل پنجم بیانگر چگونگی تأویلات آنان از ظواهر است که اینان به معاد نیز باور ندارند. فصل پنجم چگونگی تأویلات آنان از ظواهر آیات است. در فصل ششم، مولف به اثبات کفر آنها پرداخته است و به بیش از بیست وجه استناد می کند؛ که برخی از این دلایل و وجوه خواندنی است و نشانگر تأثیر و تعصب در داوری هاست. مولف برای نگاشتن این اثر، به مصادر بسیاری مراجعه کرده است؛ مانند: البلاغ که گویا از مجموعه های اسماعیلیه است، المبدء والمنتهی، الجامع العلم المکنون و... فصل هفتم درباره حکم شرعی آنان بحث شده است.
تلخیص الخطابة [نسخه تایپی]
نویسنده:
ابن رشد
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بی جا: بی نا,
کلیدواژه‌های اصلی :
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
این تلخیص برشرح‌ متوسط کتاب‌ «سخنوری، رِتوریکای» ارسطو انجام گرفته است. ابن رشد بر طبق روال عمومی کار خود را با ذکر چند سخن از ارسطو آغاز می گند و سپس به شرح و تفسیر کتاب می پردازد. و تفکیکی بین سخنان خود و بیانات ارسطو قائل نمی شود و مخاطب گاهی در فهم منبع سخن دچار سردرگمی می شود.ابن رشد در تلخیص خود تمام مطالب و فصول نص ارسطو و حتی مثالهای او را ذکر نمی کند.
نبوات
عنوان :
نویسنده:
احمد بن عبدالحليم ابن تيميه؛ محقق: عبدالعزیز بن صالح طویان
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: مکتب أضواء السلف,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
النبوات، اثر تقی‎الدین ابوالعباس احمد بن تیمیه (متوفی 728ق)، کتابی است پیرامون نبوت و پیامبری و معجزات پیامبران که با تحقیق عبدالعزیز بن صالح طویان، چاپ و عرضه شده است. برخی در نسبت این کتاب به ابن تیمیه تشکیک کرده‎اند، اما سیاق و روش نگارش، دقیقا همان روش ابن تیمیه است. این کتاب در حقیقت پاسخ به اشکالات اشاعره است که به‎زعم او از مخالفان می‎باشند. او در این کتاب بسیار به ابوالحسن اشعری، باقلانی، جوینی و غزالی حمله می‎کند و تلاش می‎کند که این افراد را در زمره مخالفان سلف قرار دهد. هدف اصلی مؤلف از نگارش کتاب، بیان روش صحیح در اثبات پیامبری است. مقدمه دارای دو مبحث می‎باشد. در مبحث نخست، در ضمن هشت مطلب، به موضوع و محتوای کتاب اشاره گردیده و در مبحث دوم، زندگی مفصلی از نویسنده، ارائه گردیده است. نویسنده در ابتدا، به بیان مفهوم «خارق‎العاده» پرداخته است. سخن در این بخش، بیان مفهوم و مقصود از خرق عادت است. ابن تیمیه از به‎کارگیری لفظ معجزه برای اعمال خارق‎العاده‎ای که از پیامبران صادر می‎شود ابا داشت؛ ازاین‎رو در ابتدای کتابش به نقد بحث عادت بشر و خرق عادت می‎پردازد. او می‎گوید: آیتی که پیامبر ارائه می‎کند باید خارق عادت باشد؛ به این معنا که نباید امری عادی و معمولی برای بشر باشد. این آیه نباید اختصاص به پیامبر داشته باشد و هر خارق‎العاده‎ای آیت نیست؛ به این معنا که برخی کارها برای برخی افراد معتاد و طبیعی است، اگرچه برای برخی دیگر غیر معمولی و غیر عادت است. همان گونه که کارهای پزشکان، فقیهان و ادیبان برای صنف خودشان معتاد است و خارق‎العاده به حساب نمی‎آید. در فصل دوم، استعمال کلمه خارق‎العاده در قرآن کریم و روایات بررسی شده است. نویسنده، معتقد است که در قرآن ذکری از خارق‎العاده نیامده است و حتی کلمه معجزه هم نیامده است و تنها سخن از آیات به میان می‎آید. همچنین در شرط معجزات گفته است که تنها کسی که قادر به انجام آن است خدا است و حتی جن و انس و ملائکه هم نباید قادر به انجام آن باشند؛ مانند زنده کردن مردگان و تبدیل عصا به مار و امثال ذلک. اما اگر این دسته از کارها از کارهایی باشد که بشر مثل آن را انجام می‎دهد، مانند اینکه کسی از شرق به غرب طی ‎الارض کند، در این خصوص دو نظر وجود دارد: برخی معتقدند که این کارها می‎توانند در جرگه معجزات درآیند و قول دیگر این است که خداوند به انجام این‎گونه کارها قدرت داده است؛ به اینکه به او قدرت بیش از اندازه بشر بدهد. در فصل سوم، به بررسی امکان ظهور معجزات به دست دروغ‎گو پرداخته شده و دلایل نفی آن توسط اشاعره بیان گردیده است. مؤلف برای نمونه از اشعری نقل می‎کند که آنها می‎گویند: «بر خدا جایز است که معجزات را از دست دروغ‎گویان صادر کند». این سخن متناقض است؛ چراکه قدرت دادن خدا به این‎گونه افراد به معنای راست‎گو دانسته شدن آنها توسط مردم و از لوازم آن است؛ مثل این می‎ماند که خداوند افعالی که نشانگر عالم بودن کسی است، از انسانی صادر کند که جاهل است و صدور این‎گونه افعال اگر باعث اغرای به جهل باشد بر خداوند لازم است که آن قدرت را ندهد و همچنین محال است که این‎گونه افعال از خداوند صادر شود. ابن تیمیه می‎گوید: این سخن صحیح است که اگر نشانه صدق باشد، محال است که وجود داشته باشد و آنچه ممتنع است، غیر مقدور است و واجب است که بر دست دروغ‎گویان ظاهر نشود؛ چراکه نشانه صدق آنها خواهد بود. اما باید سؤال شود که چگونه این مسئله، دلیل صدق می‎شود؟ درحالی‎که امری حادث و مقدور است و هر مقدوری در نزد شما امکان وقوع دارد، هرچند که فسادی در آن باشد. در فصل چهارم، به شرط خارقالعاده بودن در نزد ابن تیمیه پرداخته شده است و شرط آن خرق عادت کسی که معتقد به پیامبری است باشد؛ پس لازم نیست که خرق عادت تکذیب‎کنندگان و یا مشککین باشد. در اینجا باید گفت که کارهای مردم هیچ‎گاه ملاک برای خارق‎العاده بودن و یا نبودن نیست، بلکه در صورت صحت مفهوم خارق‎العاده، می‎بایست خارق‎العاده قوانین عادی طبیعت باشد. در فصل پنجم، بحث از نفی ادعای پیامبری در هنگام معجزه می‎باشد. ابن تیمیه می‎گوید: کسی که معتقد است پیامبر در حین انجام معجزه باید ادعای نبوت داشته باشد، غلط فاحشی مرتکب شده است. ایشان می‎گوید: کسانی که معتقدند معجزه‎ها باید به‎همراه دعوی نبوت باشد و به‎وسیله آن معجزه، خود را موجه کرده و به آن تحدی کند، دچار اشتباه فاحشی شده‎اند. وی می‎گوید: برخی در شرایط معجزه چهار وجه را ذکر کرده‎اند: اینکه تنها خدا قادر به انجام آن باشد؛ آن کار باید خارق‎العاده بوده و حتی آن امر، عادت را نقض کند و اگر این‎گونه نباشد، معجزه نخواهد بود؛ غیر از پیامبر نتواند آن کار را به صورتی که پیامبر انجام داده، انجام دهد؛ باید امر واقعی در حین تحدی نبوت باشد و اینکه آن را آیه‎‎ای برای صدق دعوی خود بداند و مدعی باشد که دیگران قادر به آوردن آن نیستند. از جمله نقدهایی که ابن تیمیه بر نظرات فوق وارد کرده، مربوط به مورد دوم است که سخن از خارق‎العاده بودن، بود که به نظر وی چنین چیزی اصلا حقیقتی ندارد و بسیاری از طرف‎داران این نظریه نیز دیگر به آن ملتزم نیستند؛ چراکه آنها تفاوتی بین امری که خارق‎العاده است با غیر آن ارائه نکرده‎اند. بر این اساس آنها می‎گویند که معجزه لازم نیست خرق عادت تمام بشر باشد، بلکه آنچه اموری عادی برای ساحران و کاهنان است و معارضی ندارد، می‎تواند خارق‎العاده برای غیر آن باشد. همچنین اموری که برای انسان‎های شجاع و صاحبان حرفه معمولی است، می‎تواند برای دیگران خرق عادت باشد. این افراد، اموری را که خداوند به برخی از افراد داده است، جزو امور خارق‎العاده قرار نمی‎دهند و اموری مانند کهانت و سحر را به شرط نداشتن هماورد در زمره امور خارق‎العاده قرار می‎دهند. اما اینکه می‎گوید: باید دعوی نبوت نیز داشته باشد، امری نادرست است. آنها با این قول می‎خواهند تفاوت معجزه را با کرامت مشخص کنند؛ اما این شرطی باطل است؛ آنچه صحیح است این است که آیات پیامبران، آیات (معجزه) است، حتی اگر سخنی از تحدی به میان نیاورده باشند و آنها دلایلی بر صدق نبوت و صدق مخبر است.. در فصل ششم، بحث از متهم نمودن اشاعره به مساوی دانستن ساحر و پیامبر است. اشاعره ویژگی خاصی برای آیات انبیا مشخص نکرده و آنها را با سحر و کهانت در این ردیف قرار داده‎اند. فصل هفتم، درباره برگزیدن دیدگاه فلاسفه بر متکلمان است. ابن تیمیه می‎گوید: از دید این افراد فرقی بین پیامبر صادق و پیشگوی دروغ‎گو وجود ندارد؛ به این معنا که چه از جهت خود شخص و چه از جهت آنچه به آن دعوت می‎کند و چه آیاتی که ارائه می‎کند، تفاوتی بین پیامبر و پیشگو وجود ندارد؛ چراکه آنها شرط پیامبری را اقرار شخص از درون به خالق می‎دانند و این مسئله‎ای است که در همه خلایق موجود است. در این میان، فلاسفه دیدگاه بهتری دارند؛ چراکه می‎گویند: نبی باید بدون تعلم عالم باشد و بتواند به‎صورت غیر طبیعی تأثیر بگذارد. فلاسفه بین ساحر و پیامبر تفاوت قائل بوده و معتقدند که پیامبر در صدد ایجاد عدل و قسط است؛ حال آنکه ساحر این‎گونه نیست. سایر مباحث و موضوعات کتاب عبارتند از: تناقض‎گویی در معنای خرق عادت؛ خدا این افعال را برحسب غایت خاصی انجام می‎دهد؛ خرق عادت در برخی احوال جایز است؛ زندیق خواندن علمای کلام؛ مساوی بودن تعریف ابن تیمیه از آیات با تعریف علمای دیگر از خوارق عادت و تفاوت انبیا با دیگر انسان‎ها.
در رابطه با عصمت حضرت حضرت زهرا(سلام الله علیها) لطفاً توضیحاتی بدهید و ا ینکه نظر اهل تسنن در این رابطه چیست و شیعه چگونه این شبهه را رد می کند؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
پاسخ : عصمت، يك صفت نفساني و نيروي دروني است كه دارنده را از فكر و خيال انجام گناه، چه رسد به ارتكاب گناه، باز مي‌دارد و در اصطلاح به معناى مصون و محفوظ بودن از خطا، نسيان، لغزش و گناه است. علامه طباطبايى مى‌فرمايد: منظور از "عصمت" وجود امرى است در ا بیشتر ...
  • تعداد رکورد ها : 321811