جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 315340
حدود و مراتب شناخت عقلی از خداوند از منظر عقل و نقل
نویسنده:
حورا دری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت عقلی بنابر آن‌که شناختی حصولی و بر پایه ی مفاهیم است ، با محدودیت‌هایی در شناخت خداوند روبه‌روست. برخی مکاتب ( شهود گرایان ، نص گرایان و برخی تجربه گرایان دینی ) با تکیه بر این محدودیت‌ها به انکار شناخت عقلی از خدا روی آورده‌اند. در پژوهش حاضر با نقد این گونه دیدگاه‌ها ، این نتیجه اخذ می شود که علیرغم دشواری دستیابی به شناخت عقلی صحیح از خداوند ، امکان رسیدن به برخی شناخت ها در این زمینه فراهم است .در زمینه شناخت ذات الهی با انتقاد از دیدگاه افراطی اکتناه ذات ، این نظریه تایید می گردد که انسان قادر است برخی مفاهیم را که از جهاتی بر ذات خدا صادق اند ، تعقّل نماید . مفاهیمی چون وحدت ذات ، بساطت ذات ، وجوب وجود و ...در زمینه صفات الهی نیز ابتدا به ترسیم رابطه ذات و صفات پرداخته و با انتقاد از نظریه‌ی نفی صفات بر ذات ، نظریه عینیّت توضیح داده شده است . در ادامه بررسی دیدگاه‌های مختلف درباره فهم عقل از معانی اسماء الهی مورد توجه قرار گرفته است: نظریه تنزیه محض که به دو صورت دیدگاه تفویضی و الهیات سلبی نمود یافته است ، باب عقل را در فهم معانی صفات مسدود دانسته و با توجه به مبانی نادرست قائلین ، مطرود است . دیدگاه تشبیهی که توسط برخی اخباریّون ارائه شده ، نیز از منظر نقل و آموزه‌های عقل نادرست است . لذا نظریه‌ی نهایی که جمع بین تشبیه و تنزیه است مورد توجه قرار می گیرد .طبق این دیدگاه ، عقل می بایست از یک سو مفاهیم مستعمَل در زبان بشری را برای فهم معانی صفات اخذ نماید و از سوی دیگر مصداق آن مفاهیم را بسیار عالی‌تر از حدّ فهم انسانی لحاظ نماید.
بررسی توقیفی بودن اسماء و صفات الهی از دیدگاه فریقین
نویسنده:
رقیه نشاط فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به اینکه هر شخص یا در هر لغت و زبان، آفریدگار جهان را به زبان و نامی می خواند، همانطور که تازیان وی را به الله، و پارسیان به خدا و یزدان، و ترکان به تاری و تانری، و به لغت انجیل کرسطوس، و فرنگیان به دیو و. . . می نامند؛ بین متفکرین نزاعی مطرح است که آیا انسان اوصاف و احوالی را که به وسیله اندیشه خود درک می کند، می تواند به عنوان نام، برای خدا به کارگیرد، یا نمی تواند؟ که در این صورت، اسماء الله توقیفی اند یعنی باید در استعمال اوصاف و احوال بر خداوند، اذن شرعی رسیده باشد؛ هر چند باید توجه شود که استعمال به عنوان صفت محل نزاع نمی باشد. مثلا اینکه به عنوان صفتی از صفات خدا به او واجب الوجود بگوییم محل نزاع نیست، بلکه محل نزاع اینگونه است که آیا جایز است، ذات خداوند متعال با این اسماء مورد خطاب قرار گیرد یا خیر؟ در تایید مطلب فوق برخی از دانشمندان گفته اند که محل نزاع، در اطلاق اسماء ادراکی توسط انسان به عنوان یکی از صفات و احوال خداوند است. حال این سوال مطرح است که آیا اسماء و برخی صفات الهی محدود به همانهایی است که در آیات و روایات آمده است و یا می‌توان هر اسم و صفتی که کمال به حساب می‌آید به خداوند نسبت داد؟ دیدگاه اندیشمندان مسلمان در این زمینه چیست؟ در این زمینه می‌توان بیان داشت که؛ مقصود از توقیفی بودن اسماء و صفات الهی در علم کلام و فقه آن است که در مقام اسم گذاری ذات مقدس حق، باید فقط به آن دسته از اسامی که از طریق شریعت وارد شده است اکتفا نمود و جایز نیست خداوند را به غیر آن اسامی نامگذاری کنیم، گر چه عقل چنین اطلاقی را مجاز بداند. در این مورد سه گروه نظر داده اند، برخی گفته اند اسماء الهی توقیفی است ولی صفات توقیفی نیست یعنی در بحث نامگذاری باید فقط نام هایی را بر خداوند اطلاق کنیم که در قرآن و روایات بر خداوند اطلاق شده است. برخی دیگر می‌گویند که اسماء و صفات هر دو توقیفی است یعنی صفتی را هم که در قرآن نیامده است نمی‌توان بر خداوند اطلاق کرد. دسته ی دیگر می‌گویند که هر دو آزاد است یعنی نه اسماء و نه صفات الهی هیچ کدام توقیفی نیست. اکثر متکلمان اهل سنت پیروان مکتب بغداد از معتزله و بخش مهمی از متکلمان امامیه بر این اعتقاد اند که در نامیدن و وصف کردن خداوند نباید از نام ها و وصف های منصوص در قرآن و حدیث تجاوز کرد. برخی هم، همچون معتزلیان بصره و گروهی از امامیه، تسمیه و وصف خداوند به غیر منصوص را پذیرا بوده اند. البته قائل اند تنها می‌توان اسمای را که در بردارنده ی نقصی برای خدا نیست و نشانه عظمت و جلال خداست درباره او به کار برد.مرحوم خواجه نصیر طوسی در”تجرید الاعتقاد”همچنین ابن بابویه وشیخ صدوق دررساله ی اعتقادش سخنی از توقیفی بودن اسماء و صفات الهی نموده،ولی دلیلی برمدعای خویش اقامه نفرمودند، متکلمان اسلامی در توقیفی بودن الفاظ اسماء دلیل نقلی دارند ودرکتب کلامیه هم دلیل وبرهان عقلی اقامه نشده است.
اخلاق هنجاری از دیدگاه امام علی (ع)
نویسنده:
پوریا برزعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به دادههای تاریخی بدون شک حضرت امیرالمومنین)ع( انسانی نبودند که به جهان یک بعدی نگریسته و درنتیجه تنها یک راه را برای خود و دیگران در اخلاق توصیه نمایند، البته اگر چنین میشد کار را برای بسیاری از محققان علوم انسانی و تربیتی راحتتر میکردند اما از آنجایی که جهان ما دو بُعد مادی)این جهانی( و اُخروی)آن جهانی( دارد بدون شک با یک نگاه یک بعدی به سراغ آن رفتن انسان را در جایی از یکی از این دو جهان متضرر می کند، یا باید همچون مادی گرایان صرف به جهان ماده دل بست یا همچون برخی تارکان دنیا دست از اصلاح امور دنیا و بندگان خدا کشید و تنها در انتظار مرگ و زندگی پس از آن بود. بدون تردید بین غایتگروی خاص ایشان که با نوعی خودگروی اما با توجه به سنجش غایت در جهان آخرت همراه است و رضایت الهی را به دنبال دارد با وظیفه گروی و فضیلت گرایی ایشان ارتباط معناداری وجود دارد. اما این ارتباط از سوی هیچ یک از دانشمندان علم اخلاق به روشنی مورد اشاره و بررسی واقع نشده و در نهایت هر یک از محققین ایشان را در یکی از مکاتب اخلاقی جای داده اند. ایشان غایت را در نزد خداوند و در جهان پس از مرگ می دانستند و تکلیف خویش را انجام وظیفه در رابطه با وظایف معلوم شده از سوی خداوند، و فضیلت را استوار کردن و ملکه کردن صفات اخلاقی مورد پسند خدا می دانستند.با توجه به همه موارد ذکر شده میبینیم که همه آنها در یک مورد داری مخرج مشترکی به نام الله یا خدا هستند کهنگاه ویژه آن حضرت)ع(‌ به خداوند، فرامین الهی و قرب الهی را نشان میدهد.همچنین داشتن و حفظ این نگاه غایت گروی که غایت هرچیز در نزد خدا و رضایت الهی است خود نوعی فضیلت محسوب میشود، چرا که در تعریف فضیلت این طور میگوییم که فضایل را صفات و ملکات ثابت اخلاقی میدانیم که در شرایط سختی صاحب آنها آن صفات را ترک نمیکند؛ درنتیجه حفظ این دیدگاه که: نتیجه هر چیز باید رضایت الهی و قرب را به همراه داشته باشد، شاید از یک منظر غایت گروانه باشد اما حفظ همین دیدگاه در تمامی احوالات و شرایط زندگی خود نوعی فضیلت است.فضیلت نیازمند به هنجارها و کدهای اخلاقی است و مرجع این دستورات اخلاقی در دین مبین اسلام خداوند متعال است که خالق انسان است و درنتیجه بهترین شیوه زندگی را میتواند برای انسان تدبیر ببیند، اما این هنجارها به تنهایی راهگشای یک زندگی با سعادت نخواهند بود و بعد از این مرحله که هنجارها و باید و نبایدهای اخلاقی معلوم از سوی مرجع الهی معلوم شد باید در افراد بشری درونی شوند یعنی بصورت فضیلت و ملکه و خوی آنها درآیند.همچنین پذیرش و وفاداری نسبت به وظایف تعیین شده از سوی خداوند در تمامی احوالات زندگی، نیز خود نوعی فضیلت محسوب می شود، چرا که نشان از صفات و ملکاتی همچون اراده، وفای به عهد، همت و تلاش و... می باشد و بدون این فضائل پایداری به وظیفهگرایی بیمعنا خواهد بود.پس شاید بتوان با جمع بندی این امور به نتیجه ای جامع رسید که حضرت امیرالمومنین)ع(شخصیتی با فضیلت بود و اصلیترین فضائل ایشان در همواره متعهد بودن و تلاش کردن در بدست آوردن غایت که قرب و رضای الهی بود از راه استمرار فرامین الهی آمده از سوی حق بود؛ و نامی که از نظر نگارنده این سطور باید بر نگاه اخلاقی آن حضرت)ع( گذاشت »فضیلتگرای خودگرای آخرت اندیش «می باشد.
بررسی ویژگی زنان و مردان متعالی در قرآن
نویسنده:
حسین براتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:با توجه به اینکه انسان از سویی دارای جلوه هایی از فضیلت و کرامت و از سویی دیگر دارای خصلت های نکوهیدهمی باشد.اورا اساسا از سایر موجودات متمایز کرده است . آنچه به نظر می رسد این واقعیت است که اگر بخواهد به حد رشد و تعالی برسد، بایدبتواند صفات ارزشمند و فضیلت های بالقوه خود را قدر دانسته وآنها را به بالفعل برساند. و در جهت رسیدن به سرمنزل مقصود (قرب الهی) از رذایل اخلاقی و صفاتی که بستر مناسب برای بیراه رفتن اوست، دست بردارد .لذا با بررسی انجام گرفته از بین ملاک و شاخصه های تعالی انسان به نظر میرسداز ملاک های بسیار مهم در به ظهور رساندن صفات و ویژگی های بالقوه یک انسان، دو ملاکتربیت و تزکیه براساس قرآن وتوفیق الهی، در این زمینه بسیار مهم می باشند.در واقع انسان زمانی می تواند خود را شایسته و مورد نظر خداوند تبارک وتعالی بداند که در پرتو تربیت قرآنی از توفیق و هدایت خاص الهی بهره مند شده باشد .در این راستا بر اساس دو شاخصه عمده ای که بیان شد مهمترین مصادیق زنان و مردان را که در قرآن به عنوان انسان های متعالی مطرح گردیده اند ،بیان گردید، تا روشن شود با چهویژگی هایی از منظر قرآن آنها به توفیق الهیو تربیت ظلّ معارف قرآنی دست یافته اند.
موانع وصول به کمال نفس در عرفان اسلامی
نویسنده:
رقیه عیدی خیاوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:انسان طالب کمال است و کمال جویی انسان، ذاتی و غیر اکتسابی است و همه انسان‌ها به دنبال سعادت و کمال خود در تلاش و تکاپو هستند و مکاتب، فلسفه‌ها و ادیان نیز همگی داعیه‌ی ارائه طریق برای نیل به کمال و سعادت آدمی را دارند به طور کلی در طول تاریخ دیدگاه انسان‌ها درباره‌ی کمال و نجات و رستگاری انسان به دو گونه‌ی کاملاً متفاوت تقسیم شده است: الهی و غیر الهی. مکاتب و فلسفه‌های الهی هم راستا با ادیان، سعادت انسان را نه تنها در این دنیا بلکه در آخرت نیز جستجو کرده‌اند لذا عوامل کمال و موانعی که برای آن می‌شمارند کاربرد آن در دنیا و خصوصاً در نجات اخروی است که زندگی جاودانه انسان می‌باشد. اما مکاتب مادی و غیر الهی کمال و سعادت را در این دنیا جستجو می‌کنند و در دستورات و راهکارهائی که ارائه می‌دهند فقط فاصله بین تولد و مرگ را در نظر می گیرند و برای همین هر کدام کمال را در چیزی تعریف می‌کنند. و از دید عرفان اسلامی کمال نهایی همان قرب به خداوند است و هر چه انسان صفات الهی را در خود متجلی کند به این هدف نزدیک‌تر خواهد شد و انسان برای رسیدن به قله‌ی کمال معنوی و نجات یافتن از سقوط در ورطه‌ی هلاکت نیازمند شناخت موانع کمال است. عارفان و بزرگان زیادی درباره‌ی حجاب‌های میان انسان و خالق سخن گفته‌اند و همه آنان بر این امر اتفاق نظر دارند که سالک الی الله باید همه موانع را بشناسد و در جهت خرق آن‌ها تلاش نماید. این پژوهش موانع راه کمال انسان را از دیدگاه عرفان اسلامی بررسی کرده و نیز به برخی از عوامل کمال نیز اشاره شده و در آخر به مراحل مانع زدایی پرداخته است.
بررسی دلالت برهان نظم بر توحید و صفات خدا
نویسنده:
مهدی آقامیرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سوال اصلی در این تحقیق، این است که آیا می‌توان با استفاده از برهان نظم، صفات الهی را اثبات کرد. نتیجه‌ای که از بررسی منابع اسلامی و غربی و با روشی تحلیلی توصیفی در ضمن این تحقیق به دست آمد این است که درباره میزان دلالت برهان نظم بر وجود خداوند بايد گفت اين برهان از طریق وجود نظم در عالم وجود ناظم را اثبات می‌کند. افزون بر این، این برهان با تمسک به وحدت رویه مشهود در سراسر عالم توحید ناظم عالم را نیز اثبات می کند. آری با برهان نظم می‌توان برخی از صفات خداوند را اثبات کرد. برای نمونه برهان نظم از توانایی لازم برای اثبات برخی صفات ذاتی مانند حیات و قدرت و برخی صفات فعلی مانند خالقیت برخوردار است. البته اين برهان توانايي اثبات صفت علم ذاتی خداوند را ندارد، زیرا اثبات صفت علم به وسيله برهان نظم متوقف بر تحقق متعلق علم در خارج است كه در آن صورت صفت مذکور از جمله صفات فعل و خارج از ذات خواهد بود. همچنین برهان نظم از اثبات علم و قدرت نامتناهی الهی عاجز است. افزون بر اين بايد گفت که آیه شریفه (لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا) بر توحید ربوبی دلالت می‌کند، همان معنایی که از برهان نظم نیز انتظار می‌رود.همچنین به اشکالات فخر رازی و دیوید هیوم در باب دلالت برهان نظم بر صفات الهی پاسخ گفته شده است.
بررسی عقلانی معنای زندگی با تکیه بر قرآن کریم
نویسنده:
محمدمهدی قائمی امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله معنای زندگی و پرسش از حقیقت و چرایی حیات، هدف و فرجام زندگی، اساسی‌ترین دغدغه هر انسان آگاه است. بی پاسخی به مجموعه‌ای از پرسش‌ها در باره غایت، ارزش، کارکرد، خلاصه چرایی و سرانجام زندگی، موجب فرو غلتیدن به گرداب پوچی، سردرگمی، افسردگی، اضطراب و ناآرامی و در یک کلمه، بی معنایی استمعناداری زندگی هم با تبیین عقلی قابل بیان است و هم بیان وحی، روشنگر و کاشف هدف و معنا در زندگی است و هم با روش کارکردگرایانه قابل توجیه است. آن معنا از زندگی انسان را از تفرد، احساس پوچی و یأس رهایی می‌بخشد که با نوعی کشف در نگرش تکوینی صورت پذیرد. تلقی‌های اعتبارگونه و قراردادی و عدم کشف رابطه تکوینی انسان با خداوند انسان را از تنهایی و سردرگمی نجات نمی‌بخشد. پاسخ به پرسش چیستی «معنای زندگی» جز از راه شناخت انسان میسر نیست. معنای زندگی به هر سه معنای هدف، کارکرد و ارزش و قرار دادن زندگی در راستای آن مطرح است. نتیجه این بحث بدون لحاظ هدف آفرینش و مبدأ و معاد، تلاش بیهوده است. پس معنای زندگی انسان تابعی از وجود او و متناسب با آن و نیز با توجه به اهداف و اغراض آفرینش قابل پاسخ‌گویی است، هدف نهایی در زندگی انسان ، معرفت و تقرب الهی است. ارزش زندگی در گرو رضایت الهی، کرامت انسانی، فطرت و جاودانگی است. کارکرد زندگی نیز با توجه به نقش خلافت‌اللهی انسان در نظام تکوین است و این جایگاه و غرض الهی با توجه به منابع وحیانی قابل اعتماد و تبیین بهتر است. حیات معقول و طیبه و شاخصه‌های آن که سبب معناداری زندگی است برگرفته از منابع قرآن و عترت است. نقطه مقابل این معنا، پوچی است که تهی دانستن زندگی از ارزش، جایگاه و هدف است. مادی‌گرایی و شکاکیت، علم‌زدگی و عدم توان پاسخ‌گویی به مسأله مرگ و فنا، شرور و رنج‌ها از عوامل سوق به پوچی است و توجه به مبدأ و معاد و اهداف خلقت و صفات الهی و جایگاه انسان، خروج از پوچی و ورود به معناداری حیات است. زندگی، معنادار است و بی‌معنایی و پوچی زندگی، غیر قابل اثبات، بی‌دلیل و ناپذیرفتنی است.
نقد و بررسی ادله متکلمان اسلامی در مورد اثبات وجود خدا
نویسنده:
علی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در کلیات این تحقیق سه مبحث مطرح شده که عبارت است از: الف: اثبات پذیری وجود خدا. ب: روشهای مختلف اثبات وجود خدا. ج-ویزگیهای روش کلامی در اثبات وجود خدا و مقایسه آن با روشهای دیگر که در این بحث هم مسائلی از قبیل: برتری روش عقلی بر سایر روشها، روش عقلی و کاربرد آن در مسائل کلامی، اهمیت تفکر عقلی از دیدگاه قرآن کریم و امام علی و سایر ائمه معصومین ادله مخالفان روش عقلی،‌ نظیر خطاپذیری معرفت عقلی،‌ و تحلیل و بررسی آن. در فصل اول برهان امکان و وجوب طرح گردیده که ضمن آن، تاریخچه برهان و تعاریف مفاهیمی نظیر واجب الوجود، ممکن بالذات،‌ امکان فقری، علت، دور، تسلسل مطرح و چهار دلیل برای استحاله تسلسل و تقریرات برهان از نظر خواجه نصیرالدین طوسی، و عبدالرحمن بن احمد ایجی، و معلم ثالنی فارابی، و ابن سینا و صدرالمتالهین مورد بررسی قرار گرفته. در فصل دوم: برهان حدوث،‌ تاریخچه برهان، حادث و قدیم در لغت و عرف و اصطلاح و تعریف قدم زاتی و قدم زمانی، و تقریرات برهان از عبدالجبار معتزلی،‌ و از محقق طوسی،‌ و اشکال و پاسخ آن و برهان حدوث و مفاد آن مطابق با محتوی متون دینی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و نظریات فیلسوفان و نقد ایشان نسبت به این برهان از مطالب مهم این بخش است. در فصل سوم: برهان حرکت و تاریخچه آن و مباحث مرتبط نظیر اقسام حرکت و تقریرات مختلف برهان مورد بررسی قرار گرفته و سیر تاریخی این برهان در کلمات متکلمان و فیلسوفان به خوبی گزارش شده است. در فصل چهارم: برهان ترتب و تقریرهای برهان از صدرالمتالهین، عبدالرزاق لاهیجی و ملاهادی سبزواری مورد بررسی قرار گرفته.در فصل پنجم: برهان صدیقین، تاریخچه برهان و تقریر آن از ابن سینا،‌ صدرالمتالهین، ملاهادی سبزواری،‌ علامه طباطبایی و امتیازات تقریر علامه وفرق میان فسلفه مشا و حکمت متعالیه در تقریر برهان، به همراه نقدها مورد توجه قرار گرفته. فصل ششم برهان فظرت،‌لغتفطرت، فطرت در قرآن،‌ مقصود از فطریات و نشانه های فطریات طرح گردیده. در فصل هفتم: برهان نظم،‌ تاریخچه برهان تعریف نظم و اقسام آن و و نظم مطلوب و تقریر برهان نظم مورد بررسی قرار گرفته و در نهایتا در فصل هشتم به دسته بندی دلائل اثبات وجود خداوند و نیز به جمع بندی و مقایسه ادله پرداخته شده.
وادی های سلوک در چهار مثنوی عطار و مقایسه آن با سفرهای چهارگانه عرفا
نویسنده:
منصوره برزگرکلورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عطار در منطق‌الطیر طریق سلوک را دارای هفت وادی می‌داند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا. در این مثنوی سالک با شیخ عطار سفر اول را طی می‌کند. هفت وادی همان اطوار سبعه سفر اول هستند که او به زبان عارفانه خود آنها را بیان می‌کند و در نهایت سالکان عطار نیز چون عارف در سفر اول به فنا در ذات الهی می‌رسد.در دومین مثنوی عطار که مصیبت‌نامه است، سالک که فکر قلبی است سیر آفاقی و انفسی در میان تمام کائنات آغاز می‌کند و سرانجام پیامبر اکرم او را به سوی پنج وادی راهنمایی می‌کند که عبارتند ازحس، خیال، عقل، دل و جان. سالک در وادی آخر متوجه می‌شود، در تمام جهان تنها یک حقیقت است و آن ذات اقدس خداوند است. این منظومه در واقع با سفر دوم عرفا مرتبط است چرا که در این مثنوی، سالک سفر در ذات دارد و او در دریای جان غرق می‌شود و برای ادامه سفر خود آماده می‌شود که شیخ عطار آن را در کتاب دیگری آورده است.آن کتاب الهی‌نامه است که در آن شیخ برای جان، شش پسر در نظر می‌گیرد در واقع شش وادی که سالک باید‌ از آنها عبور کند. نفس، آرزوی شهوت دارد. شیطان با وساوس خود او را گمراه می‌کند. عقل خواهان جاه است. علم در پی چیزهای بی‌اهمیت می‌رود در حالیکه علم واقعی، علم کشف اسرار است. فقر پادشاهی ناپایدار دنیوی را می‌طلبد و در نهایت توحید کل است که دین و دنیا را با هم می‌خواهد. این مثنوی ادامه سفر دوم است که سالک در آن به عبودیت می‌رسد و دیگر خود را در میان نمی‌بیند.درآخرین منظومه، اسرارنامه شیخ وادیی نیاورده است و خطاب به انسان هیجده مقاله را سروده و در آنها بتدریج همراه سالک سفر سوم نیز به پایان می‌رساند. در این سفر سالک در عوالم جبروت و ملکوت و ناسوت سفر می‌کند و از صفات و افعال الهی خبر می‌دهد اما به مقام نبوت نمی‌رسد. در پایان این سفر است که سالک عطار به مقام علوی می‌رسد و پند و اندرز می‌دهد و می‌تواند از ذات و صفات الهی خبر دهد.شیخ عطار سفر چهارم را چون برای انبیا و کاملان راه است و نه برای سالکان، در مثنوی‌های خود نیاورده است.
صفات الهی امام از منظر امام رضا (ع)
نویسنده:
نرگس‌السادات بیننده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم کلامی بحث تبیین و تحلیل صفات الهی امام است که موضوع این رساله ‌است. پرسش محوری این رساله این است که از نظرگاه امام رضا(علیه السلام) امام چه اوصاف و ویژگی‌هایی دارد و این صفات در سخنان ایشان چگونه تبیین می‌گردد؟ بررسی روایات نشان می‌دهد که از منظر این بزرگوار، امام همانا حجت خداوند بر روی زمین و واسط? فیض الهی است و حضورش در همه زمانها و اعصار ضرورت دارد. امامت امری است الهی، که در وجود هر آن کس که بخواهد قرار می‌دهد. دریافت و حفظ و رسانیدن احکام و حکمت‌های الهی(هدایت تشریعی) و نیز هدایت تکوینی در دنیا بر عهده امام است. چنین مسئولیتی مستلزم برخورداری از برترین علم و بالاترین قدرت عادلانه وخطاناپذیر است. چنین مقامی با طلب کردن و اکتساب بدست نمی‌آید، بلکه موهبت ویژه الهی است و تنها در این صورت شخص به این مقام نائل می‌گردد؛ زیرا محدودیت‌ بشر در این دنیا به او اجازه رسیدن به این صفات را از راه‌های عادی نمی‌دهد. امام به هرآنچه در هدایت مردم به طور مستقیم یا غیر مستقیم موثر باشد، عالم است. علم امام باید نیاز همه انسانها را در هر سطحی از علم و معنویت و در هر مقام و مرتبه‌ای از درجات قرب الهی در برگیرد تا وی حجت مطلق خداوند بر همه انسانها باشد. عصمت ویژه‌ای که در وجود پیامبران و امامان(علیهم‌السلام) نهاده‌شده، تنها در سایه تأیید خاص الهی امکان پذیر است. امام با توفیق الهی به مرتبه‌ای می‌رسد که با اراده و اختیار خود راه هدایت را بر می‌گزیند و هرگز به خطا درنمی‌افتد. خداوند با اعطاء علم لدنی و نیز تفضل ویژه خود، امام رادر اندیشه و کردار و گفتار در تمام لحظات حیاتش از هر خطا و اشتباهی از روی سهو یا عمد مصون داشته است. برگزیدن امام به دست مردم، نظر به اوصاف و ویژگی‌های تبیین شده، محال است؛ امامت مقامی است که شناخت کنه آن دور از دسترس عقل‌ متعارف انسانهاست و دیگر مردمان با اندیشه‌هایشان به آن راه ندارند. خداوند از راه جعل ویژگی‌های یاد شده در وجود فرد، او را به عنوان امام نصب می‌نماید. این انتصاب الهی از راه نص و نشانه‌های دیگر بر مردم آشکار می‌شود. اما برخلاف رویکرد این نوشتار، برخی شرق شناسان و افراد متاثر از آنان، با بهره‌گیری از نوعی نگاه تاریخی به عقاید شیعه برآنند که اثبات کنند عقاید کنونی شیعیان درباره امامت پشتوانه‌ای در اندیشه رایجِ عصر ائمه (علیهم‌السلام) نداشته‌است و بسیاری از اوصاف و ویژگی‌های الهی امام، مانند علم غیب، عصمت و نصب و نص الهی، در طول تاریخ بر تفکر شیعی افزوده شده و جزء عقاید شیعیان نخستین نبوده ‌است‌ و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نیز چنین ادعاهایی درباره خود نداشته‌ و حتی با آن به مبارزه پرداخته‌اند. این اندیشه با فروکاهی امامان از مقام و منزلت برتر و قدسی‌شان به دانشمندان مجتهد پرهیزگار، اینگونه می‌نماید که هر ویژگی ماورایی که امام به آن متصف شود، غیر‌بشری است و از طریق غالیان و مفوضه به اندیشه شیعی راه یافته‌است. نگارنده این رساله برآن است که به راستی برخی ویژگی های امام فراتر از بشر عادی است و به همین دلیل است که شایستگی پیشوایی بندگان را دارد. این نوشتار در چهار فصل کلیات، علم امام، عصمت و نصب و نص الهی از منظر امام رضا(علیه‌السلام) تدوین شده‌است. در فصل علم، مباحث ضرورت، گستره و نوع علم امام و شیوه دستیابی او به علم و در فصل عصمت، ضرورت عصمت امام، عصمت در خاندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)، مفهوم و سرچشمى عصمت امام و در آخر در فصل نصب و نص الهی، ضرورت و شیوه انتصاب امام از جانب خداوند عزّوجلّ و راه شناخت و دستیابی مردم به امام طرح شده و هر فصل نیز با بررسی و نقد شبهات مرتبط به پایان رسیده‌است.
  • تعداد رکورد ها : 315340