جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > حکمت صدرایی > 1402- دوره 12- شماره 1
  • تعداد رکورد ها : 13
نویسنده:
طاهره کمالی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از ویژگی­های دور دوم تاریخ فلسفۀ اسلامی که با ظهور حکمت اشراق سهروردی آغاز و با حکمت متعالیۀ ملاصدرا استمرار یافت، ادغام فلسفه اسلامی با عرفان وحدت شهود ایرانی و عرفان وحدت وجود ابن عربی است. سهروردی به قصد تجدید حیات حکمت حقیقی و با انتقاد از حکمت مشاء نشان داد که واژۀ فلسفه مترادف با فلسفۀ مشائی مرسوم و منحصر به اندیشه‌های ارسطویی نیست، بلکه حکمت راستین را سرچشمۀ دیگری است که با سرچشمۀ وحی و الهام انبیاء و اولیاء منطبق است. بنابراین، اصل معنای «حکمت»، به معنای«حکمت الهیه» مورد توجه و تأکید سهروردی و حکمای متأخر چون ملاصدرا بوده است. مسئله این پژوهش، بررسی روش، رویکرد و مبنای سیر تغییر و تطور معنای «حکمت» در نزد سهروردی و ملاصدرا است. چگونه حکمت در این مسیر تدریجاً به دین اسلام و تشیع تقرب یافته است؟ یافته‌ها: تغییر روش، توسع در معنای عقل و توسع در روش عقلی با کشف و شهود و قرآن و احادیث و مبنای نظریه انوار در سهروردی و نظریه اسماء و صفات در ملاصدرا است. بر این اساس سهروردی با قصد احیای حکمت نوری ایرانی، مسیر بومی‌سازی را شدت بخشید و ملاصدرا با پیوند با عرفان ابن عربی و نظریه ولایت آن هدف را به کمال رساند.
صفحات :
از صفحه 159 تا 172
نویسنده:
ابوالفضل بورقانی فراهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
همان­طوری که بر همگان روشن است، خانواده یک نهاد اجتماعی است و مفهوم آن در جوامع مختلف و در طول زندگی بشر همواره به یک شکل نبوده و پابه­پای تحولات اجتماعی متحول شده است. خانواده مرکب از گروهی افراد است که از طریق خون، ازدواج، فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده و برای مدت طولانی و مشخص با هم زندگی می‌کنند. هدف‌های تشکیل خانواده عبارت­اند از: عدم تنهایی، آرامش رسیدن، برطرف نمودن نیاز جنسی و غریزی به صورت ضابطه­مند، مودت و رحمت و عواطف متقابل در میان همسران، ادامه نسل و به کمال رسیدن زن و مرد و در نهایت قرب الهی است. در تمامی نظام‌های حقوقی شرق و غرب برای خانواده: اعم از مسائل ازدواج زندگی مشترک، تعهدات همسران نسبت به یکدیگر و احترام متقابل همسران و فرزندان ارث همسران از یکدیگر و میزان آن و نفقه، ارث فرزندان از والدین و طلاق و مسائل ناشی از آن قوانین حقوقی متناسب با ایده­آل‌ها و ایدئولوژی‌های خود وضع نموده‌اند، اما هر یک از آنها جای تأمل و تعمق دارد؛ چرا که هر روز شاهد بروز نارضایتی مردان از زنان و زنان از مردان و والدین از فرزندان و برعکس می‌باشیم که این امر نشان­دهنده منطقی نبودن و مستحکم نبودن قوانین حقوقی خانواده است که به نظر می‌رسد باید فرهنگ­سازی بیشتر صورت گیرد تا به خانواده متعادل نزدیک‌تر شویم و زنان و مردان عاشقانه و ایثارگرانه به انجام وظایف خود و حتی فراتر از وظایف خود عمل نمایند. امروزه در دنیا درباره حقوق زن، تحت تأثیر دستاوردهای غربی‌ها در مورد تساوی زن و مرد هستند و تقریباً این فکر غرب همه جا و حتی دنیای کمونیستی را احاطه کرده است. غربی‌ها در این مسئله خیلی هم به خود می‌بالند، ولی باید پرسید نگرش حاکم بر غرب واقعاً به مصلحت جامعه و خانم‌ها می‌باشد یا خیر، اسلام زن را چگونه موجودی می‌داند؟ آیا از نظر شرافت انسانی او را برابر با مرد می‌داند یا او را جنس پست‌تر می‌شمارد؟ دانشمندان اسلامی ازجمله ملاصدرا در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد، فلسفه خاصی را بیان کرده­اند و پاره‌ای از حقوق و تکالیف و مجازات‌ها را برای مرد مناسب‌تر دانسته و پاره‌ای از آنها را برای زن، در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.
صفحات :
از صفحه 173 تا 181
نویسنده:
لیلا فاخر ، رجب اکبرزاده ، احمد حسین فلاحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله سرمازیستی از مسائل نوپدید کاربرد علم فیزیک در پزشکی است که با چالش­هایی روبه­رو شده است. یکی از اشکالات عمده به این شیوۀ نگاهداشت بدن -که جسم بیمار صعب­العلاج را با هدف درمان در آینده، برای سال­ها در حالت انجماد (۱۹۶-) حفظ می­کند و ادعا دارد که در شرایطی خاص، آن را از انجماد بیرون می­آورد- این است که سرمازیستی مفهوم مرگ را تغییر داده و در کار خداوند دخالت می­کند. از طرفی تبیین و تحلیل مسئله مرگ از دغدغه­های همیشگی برخی فیلسوفان از جمله ملاصدرا بوده است که سعی نموده از منظر فلسفی آن را تبیین کند. این مقاله می­کوشد با توجه به مبانی فلسفی ملاصدرا همچون حرکت جوهری و رابطه نفس و بدن، چگونگی و چرایی مرگ را از منظر او بکاود و اشکال به سرمازیستی را بررسی نماید. در این مطالعه توصیفی و تحلیلی سعی شده تا با بررسی مفهوم مرگ طبیعی از دیدگاه پزشکی نوین و مقایسه آن با دیدگاه ملاصدرا در باب مرگ، به این نتیجه برسیم که آنچه ملاصدرا در توصیف لحظه مرگ بیان می­کند، مربوط به زمان بی نیازی نفس از بدن در حرکت استکمالی است که زماناً و مکاناً برای انسان مجهول است؛ چراکه استغنای نفس از بدن قابل رؤیت و اثبات نیست. بنابراین، نمی­توان ادعا کرد که در فناوری سرمازیستی، دانشمندان در پی انکار و تغییر عنوان مرگ و دخالت در کار خداوند هستند. مسئله سرمازیستی از مسائل نوپدید کاربرد علم فیزیک در پزشکی است که با چالش­هایی روبه­رو شده است. یکی از اشکالات عمده به این شیوۀ نگاهداشت بدن -که جسم بیمار صعب­العلاج را با هدف درمان در آینده، برای سال­ها در حالت انجماد (۱۹۶-) حفظ می­کند و ادعا دارد که در شرایطی خاص، آن را از انجماد بیرون می­آورد- این است که سرمازیستی مفهوم مرگ را تغییر داده و در کار خداوند دخالت می­کند. از طرفی تبیین و تحلیل مسئله مرگ از دغدغه­های همیشگی برخی فیلسوفان از جمله ملاصدرا بوده است که سعی نموده از منظر فلسفی آن را تبیین کند. این مقاله می­کوشد با توجه به مبانی فلسفی ملاصدرا همچون حرکت جوهری و رابطه نفس و بدن، چگونگی و چرایی مرگ را از منظر او بکاود و اشکال به سرمازیستی را بررسی نماید. در این مطالعه توصیفی و تحلیلی سعی شده تا با بررسی مفهوم مرگ طبیعی از دیدگاه پزشکی نوین و مقایسه آن با دیدگاه ملاصدرا در باب مرگ، به این نتیجه برسیم که آنچه ملاصدرا در توصیف لحظه مرگ بیان می­کند، مربوط به زمان بی نیازی نفس از بدن در حرکت استکمالی است که زماناً و مکاناً برای انسان مجهول است؛ چراکه استغنای نفس از بدن قابل رؤیت و اثبات نیست. بنابراین، نمی­توان ادعا کرد که در فناوری سرمازیستی، دانشمندان در پی انکار و تغییر عنوان مرگ و دخالت در کار خداوند هستند.
صفحات :
از صفحه 123 تا 132
نویسنده:
اکرم ساقی ، محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از جمله ویژگی‌های اخلاقی انسان، نوع‌دوستی است. اینکه آیا میان این خصیصه انسانی و جنسیت می­توان رابطه برقرار کرد یا خیر، موضوعی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته ‌است. در این رابطه پس از بیان ضرورت جنسیت‌پذیری نفس با توجه به مبانی حکمت متعالیه از جمله وحدت نفس و بدن در تمام مراحل متناظرِ وجودی و نیز بیان وحدت و عینیت نفس و قوا در دیدگاه ملاصدرا، به تفاوت قوا میان دو جنس مؤنث و مذکر اشاره ‌شده و با توسعه در معنای عقل از منظر حکمت صدرایی خصوصاً نگاه متفاوت ملاصدرا در مورد قوه واهمه، تفاوت معنای عقل در زن و مرد حاصل گشته است. براساس این یافته تحلیلی می‌توان عقل زنانه را عقلی عاطفه‌گرا نامید که همدلی و همدردی مؤلفه‌های اصلی آن است و از آنجا که میان نوع‌دوستی و عاطفه ارتباط مستقیم برقرار است، ارتباط میان نوع‌دوستی و جنسیت آشکار می‌گردد. ضرورت و اهمیت بحث حاضر در این است که با تبیین فضایل اخلاقی متفاوت زنانه و مردانه بر اساس مبادی مورد پذیرش ملاصدرا، مانع ارزش‌گذاری تبعیض‌آمیز و ناعادلانه (قوی یا ضعیف نامیدن هر یک از‌) دو جنس شده که امروزه یکی از دغدغه‌های فلسفه‌های زنانه‌نگر است. نوشته حاضر تلاشی است بنیادی که با روش کتابخانه­ای و با تحلیل مبانی حکمت ‌صدرایی سعی در تبیین نتیجه مذکور دارد.
صفحات :
از صفحه 133 تا 146
نویسنده:
بهزاد محمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار با رویکرد فلسفی و با روش پژوهش توصیفی تحلیلی به بیان و پاسخ این مسئله پرداخته شده است که آیا عذاب جهنمیان آن چنان که در قرآن کریم با عبارات «خالدین فیه» و «خالدون» بدان اشاره شده است، خلود و جاودانگی دارد یا خیر؟ جان کلام در این گفتار مربوط به دیدگاه ملاصدرا در این زمینه است. از نظر برخی اندیشمندان ملاصدرا در این بحث، دارای دو قول مخالف با یکدیگر در پذیرش و یا رد خلود عذاب جهنمیان است. در این مقاله سعی شده این نکته مورد بحث و بررسی قرار گیرد که کدام قول ملاصدرا بر دیگری تقدم داشته و از قوت استدلالی بیشتری برخوردار است. در نتیجه بحث این نکته به دست آمد که ملاصدرا در مسئله خلود عذاب جهنمیان یک نظر بیشتر ندارد و آن انکار خلود عذاب است و فقط در یک مورد به خلود قائل است و آن خلود عذاب کفار می­باشد و اشتباه است که پنداشته شود در دیدگاه ملاصدرا تهافت و تناقضی وجود دارد.
صفحات :
از صفحه 147 تا 158
نویسنده:
حسین رحمانی تیر کلائی ، سید محمد علی سجادیان ، محمدصادق جمشیدی راد ، سیدحسین بطحایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کراوس معتقد به خلق هوشمندانه و خودبه­خودی جهان از عدم است و آغاز جهان را از یک انفجار بزرگ می­داند که دائم در حال گسترش است؛ یعنی بی­انتهایی زمانی و مکانی. در نتیجه، تسلسل در نزد وی امکان­پذیر است. بنابراین وی بر ادعای الهی­دانان که علت اول را به وسیله قاعده «تسلسل» اثبات می­کنند، ایراد می­گیرد و می­گوید اگر یک موجود فراطبیعی که خارج از نظام طبیعت است را در نظر بگیریم منجر به این می­شود که یکی را باید مقدم و دیگری را مؤخر قرار دهیم؛ زیرا سلسله علل باید جایی ختم شود. بنابراین، وی معتقد به تسلسل این­جهانی و درون طبیعت است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیل محتوا، اندیشه کراوس را بر مبنای اندیشه علامه به نقد می­کشد. علامه معتقد است کل این جهان مانند بدن انسان با کلیه اعضایش یک واحد شخصی است و از سلسله علت­ها و معلول­ها تشکیل شده که بر روی هم علتی می­خواهد. وی با تلفیقی از دو برهان حدوث، وجوب و امکان برهان متمایزی را تقریر کرده است و ادعا می­کند جهان با توجه به حرکت جوهری ذاتی، دائما در حال حدوث است و چون مجموعاً یک وجود خارجی است، به عنوان یک واحد حادث، نیازمند به علت است؛ در صورتی که کسی حرکت جوهری جهان را منکر شود، امکان ذاتی آن انکارناپذیر است؛ زیرا جهان دارای ماهیت است و لازمه ماهیت، امکان ذاتی است. بنابراین، هر ممکنی نیازمند به علت است. در نتیجه، این جهان نیاز به علت اول است که از طریق قاعده تسلسل اثبات می­شود.
صفحات :
از صفحه 77 تا 92
نویسنده:
محمدمهدی بهرامی ، محمد رعایت جهرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هر اثر نمایشی با عناصر ویژه‌ای که در بر دارد در صدد آن است که بهترین نوع ارتباط را با مخاطب خویش برقرار نموده و وجوه مختلف انسانی او را درگستره‌ای از تار و پود فهم و تجربه در حوزه تماشا به چالش بکشد! پرسش اینجاست که این نوع مواجهه چگونه می‌تواند این‌گونه بر روح و جان آدمی مؤثر واقع گردیده و لااقل فراتر از آنچه در آغاز، درام تصور می‌شده عمل نماید؟ کاتارسیس مفهومی است که برای اولین بار به صورت امری انضمامی توسط ارسطو در تراژدی ‌و به تبع آن درآثار دراماتیک، به‌ صورت‌ جدی‌ مطرح‌ شده، وارد مفاهیم‌کلان فلسفه غرب شده و متفکرین، ازگذشته تا به امروز مباحث و رویکردهای مختلفی را برای تبیین آن ارائه داده‌اند. بر همین اساس یکی از رویکردهایی‌که می‌تواند در این زمینه مورد بحث و توجه قرارگیرد، اصل حرکت جوهری ملاصدرا است. از نظر او حدوث تدریجی حقیقتِ جوهر است و این امر به صورت حرکت تدریجی شیء از قوه به فعل صورت می‌پذیرد. او حرکت ‌جوهری را فرایندی مبتنی بر وحدت اتصالی می‌داند؛ به این معنا که از نظر ملاصدرا جهان با تمام اجزایش، در سیلان و جریان دائمی به سر می‌برد. موضوع محوری نوشتار حاضر از این قرار است که آیا کاتارسیس می‌تواند با تأثیر بر جوهر آدمی، باعث حرکت او به سوی تعالی شده و شأن وجودی‌اش را در سیری تطوری که در مدار زمان و مکان در صیرورت است ارتقاء بخشد؟
صفحات :
از صفحه 107 تا 122
نویسنده:
زهرا ذاکری ، مسعود فکری ، عزت ملا ابراهیمی ، غلامعباس رضایی هفتادر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مبحث «مقتضای‌ حال» همواره به عنوان یکی از مباحث بنیادین علم بلاغت مطرح بوده است. این موضوع، چهار مؤلفة اصلی دارد ‌که‌ شامل: «مقتضای‌ متکلم»، «مقتضای‌ مخاطب»، «مقتضای‌ کلام» و «مقتضای‌ موقعیت‌های کلام» می‌شود. تمرکز این پژوهش بر بخش «مقتضای مخاطب»‌خواهد بود. مقتضای مخاطب به‌معنای رعایت تناسب کلام با دریافت­کنندۀ آن است. بی‌تردید شناخت مخاطب، مقدمه رعایت این تناسب است. بر این اساس هر قدر معیارهای مخاطب­شناسی دقیق‌تر و کامل‌تر باشند، رعایت مقتضای مخاطب صحیح‌تر انجام می‌شود. مخاطب­شناسی در کتب بلاغی، محدود به علم و توجه مخاطب است. تقسیم مخاطب به خالی­الذهن، مردد و منکر مؤید این مطلب است، اما ویژگی­های مخاطب در علم و توجه خلاصه نمی‌شود، بلکه عناصر دیگری در ساختار ادراکی و رفتاری انسان وجود دارد که هر کدام متکلم را به انتخاب شیوه‌‌ای خاص در سخن گفتن سوق می‌دهد. از آنجایی که این پژوهش، قرآنی است، معرفت نفسی ضروری نمود که با انسان­شناسی وحیانی سازگار باشد. به همین منظور انسان‌شناسی صدرایی که تا حد زیادی برگرفته از قرآن و احادیث است، برای این امر انتخاب شد. بدین ترتیب ابتدا انسان‌شناسی صدرایی تبیین و مؤلفه‌‌های ساختار وجودی انسان در دو ساحت ادراکی و رفتاری ذکر شد، سپس بر اساس منطوق و مفهوم هر مؤلفه، ارتباط آن مؤلفه از ساختار انسان با ساختار زبانی متناسب با آن بیان گردید و در بخش نهایی، آیات مورد نظر بر اساس این ساختار متناظر تحلیل شدند. نقطه تمرکز بحث، نمود مخاطب­شناسی زبانی در خطاب‌های قرآنی حضرت موسی(ع) بر اساس انسان­شناسی در نظام فلسفی صدرایی است.
صفحات :
از صفحه 45 تا 62
نویسنده:
سیده ناهید یعقوبیان ، مهدی دهباشی ، محمدرضا شمشیری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله آفرینش و به تبع آن، خلق‌ازعدم، یکی از چالش‌های فلاسفه و متکلمان در همه اعصار بوده است. هدف این پژوهش که، به شیوه توصیفی ـ تحلیلی تنظیم شده است، تحلیل، تطبیق و بررسی دیدگاه‌ آکویناس و ملاصدرا درباره نحوه تکون خلقت و عقلانی یا وحیانی بودن خلق‌ازعدم است. در این مقاله، روشن می‌شود که آکویناس ضمن این که دلایل فلاسفه و متکلمین بر قدم یا حدوث زمانی عالم را نمی‌پذیرد، دلایل عقل را نیز مبنی بر اثبات حدوث ذاتی عالم ناتوان و نارسا می‌داند. وی اذعان دارد که تنها بر اساس وحی و آموزه‌های دینی است که می‌توان حکم به مسبوق به عدم بودن و حدوث ذاتی عالم نمود. از سویی دیگر، ملاصدرا با التفات به آموزه‌های دینی و بر اساس مبانی عقلی خویش، همچون اصالت وجود‌‌‌ و حرکت جوهری، ضمن پذیرش خلق‌ازعدم، به اثبات عقلانی حدوث زمانی عالم(به معنای خاص) می‌پردازد. در مقام تطبیق آراء این دو اندیشمند، می‌توان به اصالت وجودی دانستن هر دو اشاره کرد. این که در نظام صدرایی و آکوئینی، ضمن آن که خداوند قدیم دانسته شده است، عالم امکان نیز بدون هیچ تصوری از زمان، مسبوق به عدم تعریف می‌شود. وجه اختلاف بارز این دو متفکر را می‌توان در تغییر پذیر بودن یا نبودن ماده نخستین عالم هستی دانست. ملاصدرا با استناد به آیه «کل یوم هو فی شأن» فیض الهی را چنان مستمر و غیر منفک از خداوند می‌داند که تصور آغازی برای خلقت در زمان حقیقی یا زمان موهوم رفع می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 31 تا 44
نویسنده:
حسین خدادادی ، غلامحسین خدری ، افلاطون صادقی ، مهین رضائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهمی که اندیشمندانِ حوزه فلسفه دین را به اندیشه و تأمل واداشته است، بحث واقعی بودن و به عبارت علمی­تر، عینیت «متعالی» است. واقعی بودن بدین معنا که متعالی، حقیقتی مستقل از ذهن دارد. این مسئله در تجربه دینی، با عنوان ذات­گرایی طرح شده است که در برابر آن، اندیشه ساخت­گرایی مطرح می­شود. نورمن گیسلر و علامه طباطبایی دو اندیشمند با رویکرد ذات­گرایانه هستند که تلاش کرده­اند تا با براهین خود، عینیت امر متعالی را به اثبات برسانند. مقایسه تطبیقی این دو اندیشه که امری بدیع است، موضوع این نوشتار است که وجوه تمایز و تشابه آن مورد تبیین قرار گرفته است. علامه از واژه «وجود متعالی» و گیسلر از واژه «امر متعالی» استفاده کرده­اند. در مبنای گیسلر، جمع عقل فلسفی و تجربه دینی و در اندیشه علامه عقل­گرایی اعتدالی مشاهده می­شود. روش گیسلر تجربی و فلسفی و روش علامه گسترده و مشتمل بر روش فلسفی، جهان­شناختی، شهودی- عرفانی و وحیانی است. نتیجه چنین تطبیقی، این است که مبانی و روش و مفاهیم در دو اندیشه متمایز هستند، اما در نتیجه، بیان مشابهی (عینیت خداوند) ارائه شده است. بنابراین، به فرضیه نهایی رسیدیم که حاصل جمع دو اندیشه است و بر اساس آن با تمایز مراتب «تحقیق­پذیری» و «فرایند تعالی»، رویکرد علامه در امر «تحقیق­پذیری» و رویکرد نورمن در «فرایند تعالی» ترجیح داده شده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 16
  • تعداد رکورد ها : 13