چکیده :
یکی از مباحث مهمی که اندیشمندانِ حوزه فلسفه دین را به اندیشه و تأمل واداشته است، بحث واقعی بودن و به عبارت علمیتر، عینیت «متعالی» است.
واقعی بودن بدین معنا که متعالی، حقیقتی مستقل از ذهن دارد.
این مسئله در تجربه دینی، با عنوان ذاتگرایی طرح شده است که در برابر آن، اندیشه ساختگرایی مطرح میشود.
نورمن گیسلر و علامه طباطبایی دو اندیشمند با رویکرد ذاتگرایانه هستند که تلاش کردهاند تا با براهین خود، عینیت امر متعالی را به اثبات برسانند.
مقایسه تطبیقی این دو اندیشه که امری بدیع است، موضوع این نوشتار است که وجوه تمایز و تشابه آن مورد تبیین قرار گرفته است.
علامه از واژه «وجود متعالی» و گیسلر از واژه «امر متعالی» استفاده کردهاند.
در مبنای گیسلر، جمع عقل فلسفی و تجربه دینی و در اندیشه علامه عقلگرایی اعتدالی مشاهده میشود.
روش گیسلر تجربی و فلسفی و روش علامه گسترده و مشتمل بر روش فلسفی، جهانشناختی، شهودی- عرفانی و وحیانی است.
نتیجه چنین تطبیقی، این است که مبانی و روش و مفاهیم در دو اندیشه متمایز هستند، اما در نتیجه، بیان مشابهی (عینیت خداوند) ارائه شده است.
بنابراین، به فرضیه نهایی رسیدیم که حاصل جمع دو اندیشه است و بر اساس آن با تمایز مراتب «تحقیقپذیری» و «فرایند تعالی»، رویکرد علامه در امر «تحقیقپذیری» و رویکرد نورمن در «فرایند تعالی» ترجیح داده شده است.
one of the important issues that has made thinkers in the field of philosophy of religion think and reflect, is the discussion of reality and, in a more scientific sense, the objectivity of the "transcendent".
being real; in other words, the transcendent has an truth independent of the mind, which this issue is presented in religious experience as essentialism, against which the idea of constructivism is raised.
norman geisler and allameh tabatabai are two thinkers who have taken an essentialist approach to this issue and have tried to prove the objectivity of the transcendent with their arguments.
comparative comparison of the ideas of these two thinkers -that is novel subject- is the subject of this article, the differences and similarities of which have been explained.
allameh used the word "transcendent being" and geisler used the word "transcendent object".
according to geisler, (the sum of philosophical reason and religious experience) and in the thought of allama, moderate rationalism is observed.
geisler's method is empirical and philosophical, and allameh's method is broad and includes philosophical, cosmological, intuitive-mystical, and revelatory methods.
the result of such an adaptation is that the principles, methods, and concepts are distinct in the two ideas, but as a result, a similar expression is presented.
therefore, we reached the final hypothesis, which is the result of a combination of two ideas, and based on the distinction between "investigability" and "excellence process", allameh's approach to investigability and norman's approach to the excellence process are preferred.
نویسنده :
حسین خدادادی ، غلامحسین خدری ، افلاطون صادقی ، مهین رضائی
منبع اصلی :
https://pms.journals.pnu.ac.ir/article_8208_e903a5000c14a08edde9d99bfc1bd187.pdf
پایگاه :
پایگاه مجلات 5
(حکمت صدرایی- سال 1402- دوره 12- شماره 1- از صفحه 1 تا 16)
یادداشت :
کلیدواژهها
علامه طباطبایی نورمن ال گیسلر عینیت امر متعالی وجود متعالی
کلیدواژهها [English]
Allameh Tabatabai Norman Geisler Objectivity The Transcendent Transcendent Existence