جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
نویسنده:
Hossein Houshmand (حسین هوشمند)
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
نویسنده:
اُلیور لیمن، مهری نیک‌نام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
موضوع ارتباط بین ادیان، غالباً مهم و مطلوب تلقی می‌شود. هر جامعه‌ای که از گروه‌های مذهبی مختلف تشکیل شده است، باید قواعدی برای همکاری وضع کند که مانع از تفرقه مذهبی گردد. اما در این نوع ارتباط بین ادیان، مشکلاتی نیز وجود دارد؛ اگر کسی به حقیقت یک موضع خاص ایمان داشته باشد، بررسی جدی اینکه آیا آن موضع واقعاً درست است یا نه، مشکل است. با این حال ایدئولوژی لیبرالیسم مبتنی بر جریان آزاد ایده‌ها و آمادگی پیوستة فرد برای بررسی موضع دینی‌‌اش می‌باشد. ارتباط بین ادیانی را می‌توان نه به معنای چالش‌ با عقاید دیگران، بلکه صرفاً به عنوان تبادل ایده‌ها و نظر‌ها تلقی کرد. مقالة حاضر در صدد پرداختن به این مسئلة نظری و ربط دادن آن به داده‌های عملی برگرفته‌ از کار بنیاد ابن میمون است که در لندن جهت گسترش ارتباط بین مسلمانان و یهودیان فعالیت می‌کند.
صفحات :
از صفحه 69 تا 84
نویسنده:
آکیل بیلگرامی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
یک نکته اساسی نظری در باب این مقاله این است که اگر الزامات و تعهدات بنیادی و پرسش­های مرتبط با هویت فرهنگی که با خود به همراه دارد (در باب اینکه ایکس چیست؟) در قالب تحلیل کارکردی از یک نوع که من سعی کرده­ام در باب هویت اسلامی ارائه دهم فهمیده می­شود، آنگاه این امکان وجود دارد که این تعهدات و الزامات در معرض انتقادات مختلفی در فضاهای خاص تعارضات ممکن، قرار بگیرد. به نظر می­رسد تمام این­ها دامنه و توجهات بیشتری را به فلسفه اخلاق نسبت به آنچه ویلیامز مطرح کرده، معطوف می­کند. حتا پس از تصدیق صحت نقش محوری ایده الزامات بنیادی و صحت انتقادات او از فلسفه اخلاق سنتی. این مقاله پرسش «مسلمان کیست؟» را در دیالکتیک یک تعارض ناشی از نگرانی برای اصلاحات اسلامی بررسی می­کند. این تعارض به دلیل تعهدات بنیادین مسلمانان نسبت به یک دکترین است که شامل ویژگی­هایی است که غالبا توسط مسلمانان مطلق انگار مورد استفاده قرار می­گیرد و به طور ریشه­ای، مسلمانان معتدل با آن­ها مخالفند. در یک تحلیل کامل از این الزامات، عملکرد دفاعی خود را در ناتوانی تقابل قدرتمند و خلاق با مطلق گرایان آشکار می­کند، و علاوه بر این اگر این عملکرد از تعهد به عنوان یک ابتناء عمیق درونی اما در قالب مغالطه مرسوم فلسفی تشخیص داده شود، آنگاه برای مسلمانان معتدل امکان پذیر خواهد بود تا به راهی برای خروج از این تعارض اندیشه کنند و ماهیت تعهد خود را به اسلام تبدیل نمایند به صورتی که از این راه ناتوان نشوند. بنابراین مسئله هویت، «مسلمان کیست؟» پاسخ­های بسیار متفاوتی پس از آن و پیش از اینکه این دیالکتیک در باب اصلاحات مطرح شود، بدست می­آورد. بنابراین این دیالکتیک مذاکره پذیری مفهوم هویت و نکات روش شناختی که من از آن­ها شروع کردم را هم زمان با موقعیتی که دارد، حفظ می­کند و ضرورت و جذابیتی که چنین سوالاتی برای ما به وجود می­آورد را توضیح می­دهد.
نویسنده:
جاش بروبیکر
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
تاسیس شورای حقوق بشر در سازمان ملل فرصتی دیگر برای ایالات متحده برای رهبری موثر در راستای اجرای حقوق بشر در سطوح بالاتر بود. این فرصت برای تغییر قابل توجه و زمانمند تغییر پارادایم با طرفداری بسیار کمی از میان رفت. امتناع آمریکا از نامزد شدن در انتخابات ریاست HRC (شورای حقوق بشر)، اگرچه ضربه فلج کننده­ای نبود، اما شورا را از نفوذ قدرتمندترین ملت جهان محروم کرد. توانایی و تمایل آمریکا برای فرار از بررسی سوابق حقوق بشر خود، یک شکست مهم نمادین برای پیشرفت حقوق بشر است. این عملکرد ناامیدکننده اخیر، خلاء رهبری را به وجود می­آورد که سایر کشورها با قدرت کمتر بعید به نظر می­رسند آن را پر کنند. در حقیقت پرسش من این است که آیا کشورها مایل هستند و یا قادر به ایجاد تغییر در جهت تحقق کامل­تر حقوق بشر جهانی هستند؟ اگر این­گونه نباشد، چه بازیگران دیگری می­توانند نقش «حرکت اصلی» را بر عهده بگیرند؟ نیروی­های بازار تجارت بازیگران بسیار مهم و پویایی در سطح جهانی و محلی هستند. مشاغل به طور کلی، در زندگی افراد عادی و در دامنه و نفوذ جهانی بسیار تاثیرگذار و قدرتمند هستند. با این حال مشاغل به دلیل ناهمگنی زیاد، مناسبات­های و ریشه­های متفاوت همیشه به نفع حقوق­بشر در سطح جهانی عمل نمی­کنند. مؤسسات اقتصادی که مستقیماً با بازارهای جهانی ارتباط برقرار می­کنند، در درجه اول نگران سیاست­های توسعه و تجارت کشورها هستند. این نهادها به برخی از کشورها فشار می­آورند تا سوابق حقوق بشری خودشان را بهبود ببخشند. با این حال، موسسات اقتصادی اصلی فعلی برای اجرای احکام خود یا تأمین بودجه خود به کشورها وابسته هستند. علاوه بر این، نفوذ آن­ها در برابر کشورهای قدرتمندتر کاهش می­یابد، و تعامل مستقیم آن­ها با جوامع محلی محدود می­شود. کمک و مشارکت جامعه تجارت بین­الملل بسیار مهم است، اما نمی­توان به عنوان عامل اصلی تغییر پارادایم در اجرای حقوق بشر به آن­ها اعتماد کرد. موسسات مذهبی به دلیل نحوه عملکردشان که شامل توضیح رفتار بد و خوب و تشریح آنچه که هست و آنچه که باید بشود، برای تاثیرگذاری بر اجرای حقوق بشر به طور خاص گذاشته شده اند. تعداد زیاد پیروان ادیان بزرگ جهانی این امکان را به پیروان این ادیان­ها می­دهد که بر حقوق بشر جهانی تاثیر بگذارند. آن­ها همچنین دارای یک ساختار راهنما هستند که برای دستیابی به توزیع عادلانه­تر حقوق برای همه لازم است. مردم قادر به تأثیر گذاشتن بر محیط پیرامون خود هستند و ساختارهای اعتقادی مذهبی می­توانند در هماهنگی بین فعالیت­های تغییر به صورت مثبت کمک کنند. بنابراین لازم است چگونگی تاثیر مؤسسات مذهبی در دستیابی به افزایش اجرای حقوق بشر توصیف و تحلیل شوند. از موانع قابل توجه در این میان می­توان به: تعارض­های خشونت آمیز گذشته و حال بین افراد با مذاهب مختلف، ساختار اعتقادات تقابلی، عدم تحمل و افراط گرایی در درون گروه­های مذهبی، و مشکل تاثیر­گذاری بر روی یک گروه متنوع از معتقدان مذهبی برای انجام یکسان و کل نگرانه یک عمل مشخص اشاره کرد. یکی از راه­های مؤسسات مذهبی برای تغییر در اجرای بیشتر حقوق بشر، این است که به عنوان یک محدودیت اخلاقی سازمان یافته برای دولت­ها عمل کنند. در این مقاله سعی شده است حوزه­هایی که ادیان اصلی در آن مشترک هستند و می­توانند عاملی برای اقدامات مشترک حقوق بشری باشند، شناسایی شود. علاوه بر این، این تمرکز بر روشهایی است که گروه­های مذهبی برای تأثیرگذاری در دولت خود به منظور تحقق تغییر مثبت از آن­ها استفاده کرده­اند.
نویسنده:
نیگار اتااولا
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در زمانی که دین در شکل دادن و تعریف روابط بین جامعه و بین دولت در سراسر جهان قدرت ویژه­ای را به عهده گرفته است، نیاز به تکامل درک و فهم دین برای مقابله خلاقانه با واقعیت کثرت گرایی دینی به عنوان یک ضرورت مهم مطرح شده است. این مسئله برای مؤمنین نگران و درگیر اجتماعی در تمام ادیان وجود دارد. این مقاله به این موضوع می­پردازد که برخلاف تصورات کلیشه­ای گسترده اسلام را می­توان به عنوان مروج گفت و گو میان ادیان و روابط بین پیروان مذاهب مختلف معرفی کرد. این بحث درمورد کار یک محقق برجسته، فعال و مسلمان هندی، اصغر علی انجینیر است، و بررسی می­کنیم که چگونه او با منابع اصلی اسلام به منظور توسعه کلام اسلامی در حوزه کثرت گرایی و عدالت اجتماعی سر و کار دارد. با توجه به اینکه امروزه در بسیاری از نقاط جهان درگیری­ها بین مسلمانان و افراد دیگر ادیان است­، رویکرد خلاقانه او نسبت به قرآن یک روش جایگزین برای تصور اسلام و احکام اسلامی برای روابط بین مسلمانان و دیگران ارائه می­دهد. این رویکرد به اسلام، اسلام را به جای ابزاری برای جنگ و خونریزی به عنوان ابزاری برای صلح معرفی کرد که می­تواند راه­گشا و الهام بخش برای کار در جهت حل مسالمت آمیز بسیاری از درگیری­ها که در آن مسلمانان درگیر هستند فراهم کند.
نویسنده:
ابدول مومینی اوبا
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
یکی از مهمترین چالش­های یک تمدن و پارامتر ارزیابی آن، نحوه برخورد با کسانی است که به آن تمدن تعلق ندارند. دوگانگی بین «ما» و «آن­ها» در تمدن­ها متفاوت است. در گذشته، تعامل بین تمدن­ها بسیار کمتر و محدودتر بوده است. اما مدت­هاست همه چیز تغییر کرده و جهان به یک دهکده جهانی تبدیل شده است. با این حال، از نظر دینی، فرهنگی، قومیت و زبان بسیار کثرت گرا باقی مانده است. تنوع در دنیای معاصر به دلیل وجود هم زمان تمدن­های مختلف در جهان است که هر کدام فرهنگ، دیدگاه و ارزش­های متمایز خود را دارند. فرهنگ غربی، فرهنگ اسلامی، فرهنگ شرقی و فرهنگ آفریقایی برخی از فرهنگ­های برجسته امروز هستند. در این میان جهانی­سازی مشکلات خاص خود را دارد. از یک طرف، جهان تحت فشار قرار دارد تا به یک محیط تک فرهنگی مانند فرهنگ غربی تبدیل شود. این وضعیت به دلیل برتری ذاتی تمدن غربی بر تمدن­های دیگر نیست بلکه به دلیل تهاجم فرهنگی غرب به جهان است. جریان اطلاعات همیشه از سمت غرب به سوی بقیه جهان بوده است. بنابراین، تلاش برای صلح در دنیای مدرن باید به چگونگی سازگاری فرهنگ­های متنوع جهان، اول در تمدن­های خاص و دوم در جهانی در قالب دهکده به ویژه در متن سازمان ملل بپردازد. گذشته درس خوبی برای آینده ارائه می­دهد. در این مقاله، چگونگی دستیابی سه تمدن اسلامی، آفریقایی و غربی در قالب اولیه و تاریخی خود و همچنین به معنای مدرن و امروزی به یکدیگر شبیه شده اند. تمدن اسلامی از یک محیط چند قومی و چند مذهبی پدید آمده است. رویکرد اسلامی علی رغم اینکه اعتقاد کامل به درستی آیین و دین خود و شیوه زندگی مبتنی بر آن را دارد، در مواجهه با دیگر ادیان رویه تحمل و احترام را اتخاذ می­کند. اسلام آزادی دین را برای غیرمسلمانان به رسمیت می­شناسد و این موضوع را به صورت جامع و کامل بیان می­کند. اسلام این قوانین یا فرهنگ خود را بر آن­ها تحمیل نمی­کند بلکه استقلال اجتماعی، فرهنگی و قضایی را برای غریبه­ها در درون مرزهای خود اعطا می­کند. این نگرش که در گذشته وجود داشته هنوز در برخی از کشورهای مدرن اسلامی مانند ایران قابل مشاهده است. فرهنگ آفریقا یک امر بسیار متفاوت است. ویژگی بارز آفریقایی­ها رفتار گرم آن­ها با غریبه­ها و احترام آن­ها به استقلال فرهنگی سایر مردم است. رویکرد تمدن غربی با رویکرد تمدن­های اسلامی و آفریقایی در تضاد است. غرب همواره براساس برتری پذیرفته شده خود بر دیگر انسان­ها، سیاست تسلط بر آن­ها را دنبال کرده است. این رویکرد که برای دفاع از آن توجیهات منطقی و ایدئولوژیک زیادی توسعه یافته­اند در دوران معاصر همچنان یک منبع اصطکاک و تنش است. پیشنهاد می­شود که مدل­های ارائه شده توسط فرهنگ­های اسلامی و آفریقایی به عنوان مبنایی برای تعامل مدرن توسط افراد متعلق به فرهنگ­های مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
نویسنده:
ایرنه پیتروپائولی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
مطالعه من درمورد حق شرط­ به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان (CEDAW) و سازگاری آن­ها با رژیم کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهدات است. این مقاله بر حق شرط­های محتوایی که بر گرفته از احکام اسلامی هستند و توسط مسلمانان بر کنواسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان اعمال شده است متمرکز است. برخی از حق شرط­ها به دلیل اینکه با روح و هدف کنواسیون در تضاد هستند قابل اجرا نیستند. من بر پارادوکس بین افزایش حداکثری اعضای کنواسیون در قبال به خطر انداختن یکپارچگی آن و میزان تحت تاثیر قراردادن ماهیت کنواسیون توسط حق شرط­ها، تحمل اختلاف بین قوانین و عملکرد دولت­ها و تعهدات کنوانسیون که در دستیابی به اهداف کنوانسیون مانع تراشی می­نماید، تاکید میکنم. من همچنین این سوال را مطرح می­کنم که آیا معیار سازگاری کنواسیون در مورد قرارها برای پذیرش برخی حق شرط­های اساسی که با ماهیت کنواسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان در تضاد است، تاثیرگذار است؟ من فکر می کنم موضوع «هدف و روح» یک موضوع ذهنی است، عملکرد کشورهای مختلف یکسان نیست و با توجه به مواردی که برخی دولت­ها در باب یک حق شرط خاص به مخالفت می­پردازند، تاثیر ملاحظات سیاسی و یا برون مرزی بر آن­ها مشخص است. من به طور خاص بر پارادوکس اعتراضات نسبت به یک حق شرط تأکید می­کنم که همان تاثیر پذیرش را دارد در زمانی که کشور­های شرط­گذار و کشورهای مختلف همچنان روابط قراردادی خود را حفظ می­کنند. بنابراین، هیچ تفاوتی در تأثیرات حقوقی یک حق شرط پذیرش شده و مخالفت یک کشور که مانع از لازم الاجرا شدن قرارداد بین این دو کشور نمی­شود، وجود ندارد. در یک تحلیل عمیق­تر بررسی می­کنم که چگونه حق شرط­های مبتنی بر شریعت شامل هنجارهای متناقض (آزادی دین و قوانین برابری) می­باشد. با یادآوری دیدگاه «متعادل کردن منافع» ، من معتقدم که این می­تواند یک رویکرد معقول باشد، اما در عمل یافتن نوعی از تعادل که علیه زنان تبعیض­آمیز نباشد دشوار است. سپس من تحلیل می­کنم که آیا این حق شرط­ها حاکی از یک نوع نزاع عمیق ایدئولوژیک بین حقوق زنان در اسلام و حقوق زنان مستخرج از معاهدات حقوق بشری است؟ و اینکه حق شرط­ها چگونه نماینده وضعیت زنان در کشورهای وضع کننده حق شرط­ها هستند. سوال من این است که عوامل محرک پشت پرده برای اعمال حق شرط چیست؟ و آیا باید حق شرط­ها را در یک چشم انداز وسیع­تر سیاسی و اجتماعی - اقتصادی از بستر داخلی و بین­المللی بررسی کرد؟ سوال بعدی من این است که آیا کشورها به طور واقعی به قوانین قراردادها متعهد هستند یا صرفا در برخی از شرایط سیاسی به قراردادها متعهد می­شوند.
نویسنده:
انیسه ون انگلند
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در زمانه اقدامات تروریستی، جنگ­های داخلی در افغانستان و عراق و پس از کاریکاتورهای سخنرانی پیامبر و پاپ شانزدهم در مورد خشونت در اسلام، ضروری است که جامعه دانشگاهی اسلامی درباره یک موضوع مهم صحبت کند: مفاهیم صلح و جنگ در اسلام. این مقاله به بررسی و تحلیل این مفاهیم می­پردازد و بر اسلام به عنوان دین صلح که مروج حقوق بشر و ارزش­های بشردوستانه است، تأکید می­شود. نویسنده به منظور نقد و رد به استدلال­هایی می­پردازد که اسلام را دین خشونت می­دانند. در واقع نویسندگانی وجود دارند که اسلام را دین خشونت می­دانند که در درون خود بذر تنفر، نژادپرستی و بسیاری ارزش­های دیگر خلاف حقوق بشری را دارا می­باشد. این نویسندگان معمولاً شرق شناس هستند. در این مقاله توضیح داده می­شود که چرا این نظریه­ها اشتباه هستند. البته در این میان گروه­های افراطی وجود دارند که تفسیرهای تحریف شده از اسلام را که کشتارهای گسترده (تروریسم ، WMD ، حملات انتحاری) را توجیه می­کنند و ارائه می­دهند. نویسنده مقاله نمونه­هایی را برای توضیح چگونگی تکیه این جنبش­ها بر دیدگاههای تحریف شده و پوچ گرایانه در مورد اسلام ارائه می­دهد. سپس اقدامات مختلفی را که به نفع معرفی اسلام به عنوان دین صلح و ترویج آن، حقوق بشر و ارزش­های انسان دوستانه تعریف خواهد شد. عذرخواهی کنندگانی وجود دارند که از تهاجمی بودن مفهوم جهاد عذرخواهی می­کنند (نویسنده با این موضع مخالف است)؛ نویسندگان تندرو مانند آل مودودی وجود دارند که نسبت به نقش اسلام در جنگ موضع تهاجمی­تری دارند. با وجود این موقعیت، مهم است بدانید که چنین نویسندگان همیشه معیارهای انسانی و بشردوستانه را حفظ می­کنند. سرانجام در این مقاله دیدگاه دانشمندان مسلمان را که اسلام را دین صلح می­دانند ارائه خواهند کرد (نویسنده مقاله خود را با این دیدگاه مرتبط می­کند). لازم به ذکر اهمیت و قدرت پیشبرد این استدلال است که اسلام آیین صلح و ترویج آن، حقوق بشر و ارزش­های انسان دوستانه است. این استدلال در زمان اعمال تروریستی انجام می­شود که به نام اسلام انجام می­شود و لازم است دانشمندان یادآوری کنند که اسلام دارای میراث صلح عمیق است و از این نظر جهاد به عنوان سلاح بازدارنده یا یک مفهوم دفاعی تلقی می­شود.
نویسنده:
ژاسنت صلیبی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در دوران معاصر، هویت و هویت‌یابی تحت‌تأثیر سه جریان مدرنیسم، پست‌مدرنیسم و فرا پست‌مدرنیسم قرار دارد. در دل هر یک از این سه جریان، رویکرد خاصی به مسئلة هویت را شاهدیم. در این مقاله، نخست به هر یک از جریان‌های فکری مذکور و تأثیر آنها بر مسئلة هویت، به‌ویژه هویت زنان، می‌پردازیم. پس از این مقدمه، تصویر ارائه شده از هویت و حقوق زن در کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) بازکاوی می‌شود.
صفحات :
از صفحه 103 تا 114
نویسنده:
محسن برهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در بند اول ماده 59 قانون مجازات اسلامی، یکی از علل موجهه‌ی جرم اقدامات تربیتی والدین در تنبیه اولاد در حدود متعارف دانسته شده است. این حق قانونی در تنبیه اولاد، در قانون مجازات اسلامی دارای اجمال است و بنا بر اصل 167 قانون اساسی برای رفع اجمال آن باید به منابع شرعی مراجعه نمود. روایات چهار قید مختلف بر تأدیب والدین بار می‌نمایند. سه قیدی که مرتبط با عنصر مادی است عبارتند از محدود بودن تأدیب بدنی به سن هفت یا هشت و یا ده سال، محدود بودن تنبیه بدنی به استنکاف از بجا آوردن نماز، منجرنشدن تأدیب به آسیب بدنی. تحدید مرتبط با عنصر روانی عبارت است از این‌که این تأدیب نباید در حال عصبانیت تحقق پیدا نماید. در مقاله‌ی پیش‌رو به تفصیل به بررسی این پیش‌شرط‌ها اقدام خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 38