جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 184
نویسنده:
Bas de Gaay Fortman
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
صفحات :
از صفحه 47 تا 59
نویسنده:
Mohammad Habibi Modjandeh
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
صفحات :
از صفحه 1 تا 12
نویسنده:
جِرِمی گیلبرت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چند فرهنگ‌ گروییک مفهوم نوظهور درون گفتمان حقوق بشر مبتنی بر وحدت در عین تنوع است. معمولاً این مطلب پذیرفته شده است که حقوق بشر طرفدار اختلاف و تنوع است و این مطلب در جریان همایش جهانی علیه نژادپرستی، تبعیض نژادی، بیگانه هراسی و تعصب مربوط به آن به روشنی تصدیق گردید. با این وجود، گرچه ایدة چند فرهنگ‌گروی در علوم سیاسی و فلسفه شرح و بسط یافته اما گفتمان حقوقی مربوط به چند فرهنگ‌گروی بسیار محدود باقی مانده است. معمولاً نهادهای ناظر بر معاهدات حقوق بشر و محاکم بین‌المللی و منطقه‌ای برای استفاده از این واژه علاقه‌ای نشان نمی‌دهند. یکی از دلائل آن می‌تواند فقدان یک تعریف حقوقی دقیق باشد. این مقاله قصد دارد موارد ذیل را بررسی نماید: چگونه نظام حقوق بشر از چند فرهنگ‌گروی حمایت می‌کند، گرچه هیچگاه اشارة خاصی به آن نمی‌نماید؛ مشکل تعریفی و اینکه چگونه مفهوم تکثرگرایی حقوقی بر چند فرهنگ‌گروی ارجحیت می‌یابد؛ فایده به رسمیت شناختن چند فرهنگ‌گروی از یک منظر حقوقی.
صفحات :
از صفحه 19 تا 30
نویسنده:
محمدمهدی انجم شعاع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در نظام جمهوری اسلامی ایران که ولایت مطلقۀ فقیه بر تمام ارکان و شوؤن آن حاکم است، نظرات مقام رهبری به صورت مستقیم در تعیین سیاست جنایی برای مقابله و پیشگیری از انحرافات اخلاقی و رفتاری (به عنوان بخشی از سیاستهای کلی نظام) و به صورت غیرمستقیم در تصویب قوانین موافق و منطبق بر موازین شرعی ایفای نقش میکند. تأدیب و تنبیه کودکان به عنوان جزیی از سیاست جنایی، در آموزههای فقهی اسلام، به عنوان حقی برای اولیاء به رسمیت شناخته شده و قوانین مصوب نیز بر آن صحه گذاشته است؛ در عین حال، محدودیتهایی همچون رعایت حد متعارف و مصلحت ، شرط اعمال این حق دانسته شده که تأثیر به سزایی در تعدیل آن و حمایت از کودکان دارد. تأدیب کودکان بزهکار از طریق دادگاههای اطفال و کانونهای اصلاح و تربیت، از جمله تمهیداتی است که به نظاممند کردن سیاست جنایی مقابله با رفتارهای نابهنجار کودکان و در واقع جایگزینی تنبیه بدنی و رفتارهای خشن با عکسالعملهای رسمی کنترل شده منجر میگردد. از منظر فرامرزی، الحاق مشروط جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک میتواند شبهۀ مغایرت قوانین داخلی و نظرات فقهی ناظر به موضوع، با مقررات بینالمللی را ایجاد نموده و تعهدات جهانی کشور را زیر سؤال ببرد. مطالعۀ این موضوع، علاوه بر توضیح جایگاه قانونی و شرعی تنبیه بدنی کودکان، موضع نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران را در قبال این سند مهم بینالمللی بیش از پیش آشکار مینماید.
صفحات :
از صفحه 39 تا 56
نویسنده:
جواد حسینی خواه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
از جمله‌ی مسائل حسّاس و مهمّ تربیتی که خانواده‌ها و جوامع بشری دچار آن هستند، چگونگی برخورد با اعمال و کردارهای ناروای کودکان است. در دیدگاه اسلامی و به خصوص فقه سترگ شیعه که در کشور ما منبع الهام‌بخش جهت قانونگذاری محسوب می‌گردد، علاوه بر توجّه خاص به امور تربیتی کودکان و رشد و سعادت آنان، بر کرامت کودکان، مهروزی و مصلحت محوری در برخورد با آنان و جلوگیری از هرگونه زیان و آسیب به آن‌ها تأکید بسیار شده و از کیفر دادن، خشونت و آزار اطفال منع شده است. هرچند در مواردی نیز تنبیه کودکان به جهت رعایت مصلحت و غبطه‌ی آنان، جایز و بلامانع دانسته شده است. لیکن نظام بین الملل حقوق بشر تلاش می‌کند تا تنبیه بدنی کودکان را از جوامع حذف نماید و با ابزارهای گوناگون درصدد ترویج این دیدگاه بوده و معتقد است تنبیه کودکان بر خلاف کرامت انسانی و تمامیّت جسمانی کودکان بوده و گاه، امری غیر انسانی، تحقیر آمیز و خشن نیز محسوب می‌شود؛ لذا، تمام تلاش خود را بر این امر متمرکز نموده است که از اِعمال همه‌ی انواع تنبیه و مجازات بدنی کودکان در سطح جهانی جلوگیری کرده، و این عمل را به طور کلّ حذف نماید. بنابراین، در بدو امر و به ظاهر، دو رویکرد متعارض شکل می‌گیرد. ما ضمن بررسی و تبیـین موضع واقعی این دو دیـدگاه، سعی نموده‌ایم که با توجّه به غبطه و مصلحت کودکان و منافع اجتماع، تربیت، رشد و حقوق کودکان، راه‌کارهای مناسب جهت نزدیکی دو رویکرد به یک‌دیگر ارائه دهیم.
صفحات :
از صفحه 3 تا 24
نویسنده:
آکیل بیلگرامی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
یک نکته اساسی نظری در باب این مقاله این است که اگر الزامات و تعهدات بنیادی و پرسش­های مرتبط با هویت فرهنگی که با خود به همراه دارد (در باب اینکه ایکس چیست؟) در قالب تحلیل کارکردی از یک نوع که من سعی کرده­ام در باب هویت اسلامی ارائه دهم فهمیده می­شود، آنگاه این امکان وجود دارد که این تعهدات و الزامات در معرض انتقادات مختلفی در فضاهای خاص تعارضات ممکن، قرار بگیرد. به نظر می­رسد تمام این­ها دامنه و توجهات بیشتری را به فلسفه اخلاق نسبت به آنچه ویلیامز مطرح کرده، معطوف می­کند. حتا پس از تصدیق صحت نقش محوری ایده الزامات بنیادی و صحت انتقادات او از فلسفه اخلاق سنتی. این مقاله پرسش «مسلمان کیست؟» را در دیالکتیک یک تعارض ناشی از نگرانی برای اصلاحات اسلامی بررسی می­کند. این تعارض به دلیل تعهدات بنیادین مسلمانان نسبت به یک دکترین است که شامل ویژگی­هایی است که غالبا توسط مسلمانان مطلق انگار مورد استفاده قرار می­گیرد و به طور ریشه­ای، مسلمانان معتدل با آن­ها مخالفند. در یک تحلیل کامل از این الزامات، عملکرد دفاعی خود را در ناتوانی تقابل قدرتمند و خلاق با مطلق گرایان آشکار می­کند، و علاوه بر این اگر این عملکرد از تعهد به عنوان یک ابتناء عمیق درونی اما در قالب مغالطه مرسوم فلسفی تشخیص داده شود، آنگاه برای مسلمانان معتدل امکان پذیر خواهد بود تا به راهی برای خروج از این تعارض اندیشه کنند و ماهیت تعهد خود را به اسلام تبدیل نمایند به صورتی که از این راه ناتوان نشوند. بنابراین مسئله هویت، «مسلمان کیست؟» پاسخ­های بسیار متفاوتی پس از آن و پیش از اینکه این دیالکتیک در باب اصلاحات مطرح شود، بدست می­آورد. بنابراین این دیالکتیک مذاکره پذیری مفهوم هویت و نکات روش شناختی که من از آن­ها شروع کردم را هم زمان با موقعیتی که دارد، حفظ می­کند و ضرورت و جذابیتی که چنین سوالاتی برای ما به وجود می­آورد را توضیح می­دهد.
نویسنده:
کِوین دابلیو.گرِی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
من درمقاله خود، این پرسش را به عنوان نقطه آغاز بحث خود انتخاب می نمایم: دین چه نسبتی با بنیان­ها، مفاهیم و ارزش­های حقوق بشر دارد؟ من این پرسش را به عنوان یک نمونه خاص از رابطه بین دین و حقوق بشر در اثر یورگِن هابِرماس (Jurgen Habermas) می­دانم که می­پرسد آیا رابطه ­ای بین دین و مبانی حقوق بشر وجود دارد؟ استدلال من این است که اگر منظور ما از حقوق بشر همان چیزی است که در اثر اخیر هابِرماس مطرح گردیده، آنگاه رابطه­ ای اندک یا ناچیز بین دین و حقوق بشر می­ تواند وجود داشته باشد. یا دین می­تواند کمکی اندک یا ناچیز به بحث حقوق در جوامع چند فرهنگی بنماید، و یا باید منشائی دیگر برای حقوق بشر یافت.
صفحات :
از صفحه 151 تا 170
نویسنده:
محمدرضا حسنی، عیسی عابدینی، ابراهیم ابراهیمی، کمال کوهی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
طرز رفتار بزرگسالان اثر عمیقی بر شخصیت کودکان و عادات کسب شده توسط آنها دارد. تنبیه بدنی به معنای استفاده از نیروی فیزیکی جهت ایجاد درد بدون صدمه، به منظور تربیت «تصحیح یا کنترل رفتار» کودک می­باشد. تنبیه­بدنی دارای اثرات مخرب کوتاه­مدت و بلندمدت بر جسم و روح کودک می­باشد. به طور کلی، پدر و مادری که مکرر از تنبیه­بدنی استفاده می­نمایند، به احتمال زیاد، تجربه افسردگی دارند، از داروهای الکلی و غیرمشروع استفاده می­نمایند، بین آنها اختلاف و درگیری وجود دارد، تجربه و سابقه آزار جنسی دارند و دارای سبک فرزندپروری استبدادی هستند. همچنین، نرخ بالایی از تنبیه­بدنی در فضاهای فقرآلود درآمدی و نیز میان والدین جوان گزارش شده است. افزون بر این، کودکانی که تنبیه­بدنی و خشونت جسمانی شدیدتری را تجربه می­کنند، گرمی و لطافت کمتری از سوی اعضای خانواده در طول دوره کودکی دریافت داشته­اند. چنین مسائلی ایجاب می­کند که مقوله تنبیه­بدنی و عوامل مؤثر بر آن، به نحو علمی و مدون مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد. در این مقاله پس از یک مقدمه، به بررسی پیشینه تجربی تحقیق در زمینه تنبیه­بدنی و علل و عوامل تجربی مؤثر بر پدیده تنبیه­بدنی و آزار جسمی ـ روحی کودک پرداخته می­شود. بخش دوم مقاله نیز به برخی نظریه­های تبیین­کننده مسئله خشونت و تنبیه­بدنی، از جمله «نظریه کنش متقابل فردی»، «نظریه بوم­شناسی فردی»، «نظریه فرهنگی اجتماعی»، و «رویکرد ساختاری» اختصاص دارد. بخش پایانی مقاله هم، ضمن یک جمع­بندی کلی، به ارائه برخی از پیشنهادها و راهکارهای مرتبط با مسئله تحقیق می­پردازد.
صفحات :
از صفحه 57 تا 72
نویسنده:
لوئیس وُلچر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تا زمانی که قانون وجود دارد هیچ حقوق بشر جهانشمولی برای صلح وجود نخواهد داشت. این به جهت آن است که خشونت قانونی، چه در عمل و چه در تهدید، از دید کسانی که قانون آن­ها را به اجبار سرکوب می کند، با روابط صلح آمیز بسیار متضاد است. قانون نمی­تواند بدون آنکه عدالت را نقض کند صلح را فقدان خشونت تعریف کند. همان طور که پاسکال می­گوید: «عدالت بدون قدرت بی­فایده و قدرت بدون عدالت مستبدانه خواهد بود.» هرچند عواقب قانونیِ حوادثی مثل سقوط تخته سنگ و چنگ اندازی شیرها همیشه می­تواند به دلایل تاریخی نسبت داده شود، اما تجربه به ما می­آموزد که بازیگران حقوقی به طور معمول برای قانونی و مشروع نشان دادن اعمالشان، قانون را بر اساس برخی روایت­های غیر علّی از «حق» و «خوب» پایه گذاری می­کنند. بر اساس یک انگاره لیبرالیسم سیاسی که نشانه­های آن در اختراع یا (کشف) «من» غیر قابل تقلیل، که فکر می­کند آشکار می­شود، مشروعیت روایت قانون توسط موضوعات آزاد و عقلانی سیاسی-قانونی اعطا و اخذ می­شود. به هر حال در حقیقت، نسبت فلسفی غرب به ما دو ساختار جداگانه برای بحث و بررسی آنچه را که مورد نیاز دو نوع موضوعات عقلانی: پایه­ای و علّی است، ارائه می­دهد. موضوع علّی در رابطه با جهان است. عملکرد استراتژیک از آنجایی که منشا اثر است، از جهان مادی و وجود انسان به عنوان غایت خودشان استفاده می­کنند. اما موضوع علّی به خودی خود ایجاد می­شود: خواسته­ها و اقدامات آن­ها متضمن اثرات تاریخی به وسیع­ترین معنای کلمه است. چنین فردی با چنین ساختار و سنتی تبدیل به یک مقصود و یک وسیله در حق خود می­شود: به طور مثال یک موضوع برای تحقیق و دانش علمی و به طور کلی وسیله­ای برای اهداف موضوعات علّی دیگر خواهد بود. از دیدگاه موضوع علّی حقوق بشر نمی­تواند وجود داشته باشد که مورد استفاده قرار بگیرد یا به عنوان وسیله­ای مورد استفاده باشد. برخلاف موضوع علّی تصور می­شود که موضوع پایه­ای یک منبع واقعی باشد، نه صرفا یک پیوند در زنجیره بی­نهایت علل و اثرات. در اصطلاح یونانی این موضوع یک آرخه در مقابل آیتیا است. همچنین این منطبق با معنای اصلی لاتین کلمه sub-ject است. موضوع دوم توسط بسیاری از مفاهیم مختلف از جمله نفس (افلاطون)، آزادی (کانت) و روح (هگل) تعریف شده است. در هر صورت، ایده موضوع پایه­ای کار اصلی خود را در حوزه اخلاقی انجام می­دهد: این مفهوم قرار است یک پایه امنی ایجاد کند و توضیح دهد که چگونه موضوع علّی به عنوان یک ظهور مظاعف ممکن است و همچنین به رد نظریه پولوتوس مبنی بر اینکه انسان گرگ انسان است، بپردازد. اگر موضوع علّی بر اساس شیوة حیوانی واکنش نشان می­دهد، پس موضوع پایه­ای به شیوه منطقی حیوانات پاسخ می­دهد. اگر موضوع علّی عامل ایجاد اثرات باشد، پس موضوع پایه­ای ایجاد کننده است و مسئولیت آن اثرات را به عهده می­گیرد. با توجه به تمایزات ذکر شده به نظر می­رسد مهم ترین مسئله حقوقی و اخلاقی بشر که در قرن بیست و یکم قرار دارد این است که: چگونه قانون و سیاست می­توانند به یکباره، موثر و صرف، قهرآمیز و دلسوزانه، پاسخگو و مسئولیت پذیر باشند؟ به طور خلاصه، آیا ممکن است (با استفاده از ادبیات ظریفِ) کانت، از خود و دیگر انسان­ها، به طور هم زمان به عنوان غایت و وسیله استفاده کرد؟ اما در اینجا مانند جاهای دیگر در فلسفه، ظاهر می­تواند فریبنده باشد. زیرا این سئوال پیش فرض­های زیادی دارد. این مقاله ارتباط قوی بین مفاهیم قبلی موضوعیت و صلح را بررسی می­کند. سؤال این نیست که «آیا موضوعات منطقی وجود دارد و آیا می­توانند چیز جدیدی مانند صلح عادلانه پیدا کنند؟» در عوض، سؤال اصلی و حیاتی این مسئله این است که چطور چیزی سست و بی­دوام، مانند «ایده» قادر است چیزی را پیدا کند؟ من تلاش خواهم کرد تا تنش­های وحشتناک یا تناقضات بین عدالت و اخلاق، آزادی و مسئولیت، عقل و دلسوزی را پیدا کنم و منشا آن را ردیابی کنم: اراده (یا تمایل) به انکار تراژدی. من ادعا می­کنم که مفهوم موضوع پایه­ای بیانگر یک تلاش نا­امیدانه و بدون هدف نسبت به خنثی کردن آگاهی (و فرار از مسئولیت شخصی) از غم و اندوه ذاتی و تراژدی جهان است. عقل و ایمان وجود انسان را با یک بافت نازک از اظهارات پایه­ای که شامل نهادها و تصاویر است می­پوشاند. در بهترین حالت این نمادها و تصاویر تنها محرک هستند: اقداماتی که هرگز به اندازه کافی فاصله وسیع وجودی جداکننده بین موضوع پایه­ای از موضوع علّی را گسترش نمی­دهند. همچنین غایات ما از منظورهایمان، سخنان ما از اعمال­ها، و به طور کلی از رنج­های انسان از سکولار بی­پایان و سفسطه مذهبی که در تلاش برای توجیه آن­ها هستیم.
صفحات :
از صفحه 31 تا 48
نویسنده:
مرتضی بحرانی، محسن علوی‌پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
متفکران دینی که در دوران معاصر به نسبت دین و سیاست می‌پردازند، ناگزیر از تبیین نسبت «حق» و «تکلیف» شهروندان هستند. محمد غزالی از جمله متفکرانی است که با تفسیری حق‌محور به سراغ دلالت‌های سیاسی آموزه‌های دینی می‌رود و در این میان، اصالت را به تفسیر اسلامی از حقوق بشر می‌دهد و نه تفاسیر غربی آن. با این حال، در دغدغه خود برای اصیل معرفی‌کردن آموزه دینی در این زمینه ناکام می‌ماند. او که بیش از آنکه دغدغه نسبت‌سنجی اصول حقوق بشر با آموزه‌های اسلامی را داشته باشد، دل‌آشوب نشان دادن انطباق آموزه‌های اسلامی با این اصول است و به ‌ظاهر اگرچه در تلاش خود برای نشان دادن «اصالت» خوانش اسلام‌گرایانه در مقابل خوانش غربی از حقوق بشر است، در عملْ اصول غربیِ حقوق بشر را «اصل» گرفته و اسلامِ منظورِ نظر خویش را در ذیل آن و چونان ابزار توجیه‌گری برای آن معرفی می‌نماید.
صفحات :
از صفحه 3 تا 18
  • تعداد رکورد ها : 184