ویژگى هاى کلّى توقیعات فقهى چیست؟ | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
ویژگى هاى کلّى توقیعات فقهى چیست؟
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
ویژگى هاى کلّى توقیعات فقهى چیست؟
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
توقیعات امام مهدی(ع)
,
مهدویت
کلید واژه فرعی :
توقیع ,
توقیع حضرت ولی عصر (عج) ,
توقیع امام زمان ,
توقیعات امام زمان(عج) ,
اعلام و شخصیت ها :
امام دوازدهم (امام عصر عج), امام مهدی؛ حجت بن حسن(ع), 255ق.
سوال:
ويژگى هاى كلّى توقيعات فقهى چیست؟
پاسخ دهنده/مصاحبه شونده:
بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت
پاسخ تفصیلی:
شرح توقيعات فقهى و تبيين ويژگى هاى آنها به عنوان بخشى از توقيعات صادر شده از ناحيه ولىّ عصر(ع) ، بويژه با توجّه به پيوندى كه با برخى مسائل تاريخى و كلامى و اعتقادى شيعه دارد ، نيازمند بررسى جداگانه و مبسوط است ؛ امّا بيان اجمالى برخى ويژگى هاى كلّى اين بخش ، مى تواند تا اندازه اى جايگاه و ارزش آن را نشان دهد . در اين بررسى ، پنج نكته كلّى مورد توجّه قرار گرفته است :
۱. حجم و تنوّع
مجموع پرسش و پاسخ هايى كه در موضوعات احكام شرعى از ولىّ عصر(ع) باقى مانده و اينك در دسترس است ، ۷۵ مورد است و بجز چند مورد پرسش و پاسخ تكرارى ، بيشتر آنها در باره احكام مختلف شرعى است . اين اندازه پرسش به همراه توقيعات بيشترى كه در زمينه هاى ديگر ، مانند مسائل اعتقادى ، درخواست دعا و تقديم هدايا و وجوه شرعى بر جاى مانده ، در مقايسه با دوره امامت امام باقر(ع) و بويژه امام صادق(ع) ، حجم بالايى به شمار نمى رود ؛ امّا با توجّه به محدوديت شديد ارتباطات ، و اختلاف هاى شديد و انحراف هايى كه در امر امامت و غيبت ولىّ عصر(ع) پديد آمده بود ، قابل توجّه است .
به علّت دشوارى هايى كه به وسيله جعفر كذّاب و جريان طرفدار وى و نيز برخى مدّعيان دروغين ارتباط با امام(ع) ، بر جامعه شيعى ، بويژه بر وكلاى چهارگانه تحميل مى شد ، اين دوره را بايد يكى از مقاطع حسّاس و پُر افت و خيز جامعه شيعى به شمار آورد . شيخ طوسى با اشاره به كثرت توقيعات ، خاطرنشان مى كند كه تنها بخشى از آن را بازگو مى كند .[۱] اين امر ، وقتى جلوه بيشترى مى كند كه برخى شواهد ، نشان مى دهند عنايت ويژه اى از جمله از سوى نوّاب خاص در ارجاع دادن به فقهاى شيعه وجود داشته است تا در ميان شيعيان ، آمادگى بيشترى براى آغاز دوره غيبت كبرا پديد آيد .
برخى صاحب نظران ، نشانه هاى اين هدف را از دوره امام عسكرى(ع) دانسته اند ، چنان كه امام(ع) در توقيع معروف اسحاق بن يعقوب ، در دوره نايب دوم خود ، جناب محمّد بن عثمان عَمرى ، در باره رويدادهايى كه پيش مى آيند ، دستور به رجوع به راويان و در واقع ، فقها داده ، آنان را حجّت خود بر شيعيان معرّفى كرده است ؛[۲] امرى كه از گذشته تا كنون به عنوان يكى از ادلّه حجّيت اجتهاد و وجوب تقليد مورد توجّه فقهاى ما قرار داشته است و در پايان اين پژوهش به آن پرداخته خواهد شد .
نيز نايب سوم ، جناب حسين بن روح ، براى ارزيابى كتاب التأديب ، آن را نزد گروهى از فقها در قم فرستاد تا پس از بررسى نظر دهند كه چيزى از محتواى آن با نظر آنان ، مخالفت دارد يا نه [۳] و آنان ، همه كتاب ، جز يك مسئله آن را تأييد كردند. آية اللَّه شبيرى زنجانى نيز اين گمان را مطرح كرده است كه وكلاى خاص ، نمى توانسته اند در مسائلى كه طُرُق ظاهرى براى حلّ آن وجود دارد ، ارتباطى با شيعيان داشته باشند . ايشان ، احتمال مى دهد كه شايد به همين جهت ، سفيران چهارگانه هيچ يك مراجع علمى طايفه امامية نبوده اند و ارتباط شيعيان با آنان ، بيشتر براى حلّ معضلاتى بوده كه تنها از طريق غيبى حل مى شده است ، [۴] چنان كه برابر نقل جناب ابو سهل اسماعيل بن على نوبختى ، در مقطعى كه دستِ كم ده سال به درازا كشيده ، يعنى در حوالى سال ۲۸۰ تا ۲۹۰ق ، يكباره توقيعات ، قطع شدند و به احتمال ، اين امر تا پايان عمر جناب محمّد بن عثمان عَمرى در سال ۳۰۵ق ، يعنى حدود ۲۵ سال ادامه يافته است .[۵]
با اين حال ، برخى شواهد نشان مى دهند از سراسر مناطق شيعه نشين ، پرسش هاى بسيارى صورت مى گرفته [۶] و طبعاً بخش عمده آن به دست ما نرسيده است . در گزارش محمّد بن احمد صفوانى در باره قاسم بن علا[۷]- كه در شهر «ران» (ميان مراغه و زنجان) ساكن بوده - ، آمده است كه در دوره نايب دوم و سوم ، دائماً توقيعات ولىّ عصر(ع) به او مى رسيده ، به گونه اى كه با قطع حدود دو ماهه آنها ، وى نگران شده ؛ امّا در همان زمان ، پيكِ عراق رسيده و مايه خوش حالى وى گرديده است .[۸]برخى گزارش هاى كتاب شناسى ، نشان از نگارش كتاب هايى در موضوع نامه ها و توقيعات امامان(ع) دارد كه به دست ما نرسيده اند . نمونه روشن آن ، كتاب رسائل الأئمّة عليهم السلام تأليف جناب كلينى است كه شامل توقيعات ولىّ عصر(ع) نيز بوده و تا زمان سيّد ابن طاووس در قرن هفتم وجود داشته و حتّى برخى از ظاهر سخن صدر المتألّهين برداشت كرده اند كه اين كتاب تا زمان وى ، يعنى قرن يازدهم ، وجود داشته است .[۹]گرچه بعيد مى نمايد كه به دست ايشان رسيده باشد ، امّا مطمئنّاً به دست علّامه مجلسى نرسيده است .
به هر حال ، چنان كه شيخ طوسى به نقل از ابو نصر هبة اللَّه در باره جناب محمّد بن عثمان عَمرى ، نايب دوم امام(ع) - كه بيش از چهل سال نيابت را بر عهده داشت - ، آورده ، وى توقيع ها را از ولىّ عصر(ع) در امر «دين و دنياى شيعيان» و در باره «آنچه مى پرسيدند» ، مى رسانده است .[۱۰]
۲. آميختگى با فضاى تقيّه
اهتمام جامعه شيعى به صورت عام و نايبان خاص به صورت ويژه در عدم دستيابى مخالفان و دشمنان به ولىّ عصر(ع) و پنهان ماندن وجود آن بزرگوار و لزوم حدّاقلى استفاده از ارتباطات غير مستقيم ، چنان كه اشاره شد ، دشوارى هاى بسيارى را پديد مى آورد .[۱۱] اين امر كه در پرسش و پاسخ هاى نوشتارى شدّت بيشترى دارد ، نه تنها در اصل ارتباطات ، دشوارى و محدوديت پديد مى آورد ؛ بلكه گاه سبب پاسخ هايى مى شد كه براى ديگران داراى ابهام يا عدم سازگارى با ادلّه ديگر باشد .
اين ، نكته اى است كه مورد توجّه برخى فقها قرار داشته است .[۱۲]تعبيرهاى كنايى در باره امام(ع) مانند «عالم» ، «فقيه» ، «غريم» ، «صاحب» ، «بعضى از فقها» ، «رجل» و «ناحيه» و عدم تصريح به نام يا عنوان امام(ع) ، برخاسته از همين واقعيت است . بجز فشارها و تخريب ها و مفسده جويى هايى كه از سوى برخى وكلا - كه كارشان به انحراف كشيده بود - و يا جريان هايى مانند جعفر كذّاب كه داعيه هاى ديگرى داشتند ، حاكمان وقت و جريان هاى وابسته به آنها ، شرايط بسيار سختى را پديد مى آوردند و اين ، به رغم نفوذ و اعتبارى بود كه برخى شيعيان يا خاندان هاى شيعى ، مانند خاندان نوبختى ، در جامعه آن روز و دستگاه حاكم داشتند ، چنان كه وقتى به جناب ابو سهل نوبختى - كه از جمله كسانى است كه شرافت ديدار با ولىّ عصر(ع) را در ساعت پايانى عمر امام عسكرى(ع) يافته و هنگام رحلت ايشان حضور داشته - ،[۱۳] گفتند : چگونه شد كه مقام وكالت پس از غيبت به جناب ابو القاسم حسين بن روح نوبختى رسيد ، نه تو ، گفت : آنان به انتخاب خود ، آگاه ترند ؛ امّا من مردى هستم كه با مخالفان ، سر و كار دارم و با آنان ، مناظره مى كنم و اگر جاى امام(ع) را همانند ابو القاسم مى دانستم و در شرايط دشوار قرار مى گرفتم ، شايد جاى ايشان را نشان مى دادم . ابو القاسم ، اگر امام زير دامن وى هم باشد و با قيچى ، قطعه قطعه شود ، دامانش را كنار نمى زند و ايشان را آشكار نمى كند .[۱۴]
جناب حسين بن روح ، چنان شرايط تقيّه را رعايت مى كرد كه نه تنها نزد موافق و مخالف ، شخصى مقبول بود ؛ بلكه نزد مقتدرُ باللَّه ، حاكم عبّاسى و مادر متوكّل نيز جايگاهى ويژه داشت و در مجلس وى ، حاضر مى شد . وى چنان بود كه وقتى يكى از مرتبطان با او از اظهار نظر تقيّه اى او در يكى از مجالس مناظره ، خنده اى بى جا كرد و احتمال مى رفت حقيقت نظر حسين بن روح ، آشكار شود ، بيرون از جلسه ، ضمن اعتراض شديد به آن شخص ، تأكيد كرد كه در صورت تكرار ، با او قطعِ رابطه خواهد كرد . [۱۵] نيز وقتى به او خبر رسيد كه يكى از خادمان خانه اش ، معاويه را لعن و ناسزا گفته ، دستور اخراج او را صادر كرد و به رغم اين كه مدّت ها آن خادم درخواست برگشت به كار داشت ، نپذيرفت و او مجبور شد جاى ديگرى مشغول شود .[۱۶]
در باره خود جناب حسين بن روح نيز نقل شده كه مدّتى پنهان بود و محمّد بن على شَلمغانى را - كه بعدها منحرف شد و به سبب عقايد الحادى به دست مقتدر كشته شد - ، براى رسيدگى به امور ، نصب كرد و او ، واسطه مردم با جناب حسين بن روح بود .[۱۷] در باره دشوارى ارتباط با سفير پيش از وى ، جناب محمّد بن عثمان عَمرى ، در دوره معتضد عبّاسى ، و بى نشانه بودن يكى از پيك ها براى رسيدن به حضور عَمرى ، اين تعبير آمده است :
لَأنّ الأمرَ كان حادّاً فى زمان المعتضد وَ السيف يقطر دماً كما يقال ، وَ كان سرّاً بين الخاص من أهل هذا الشأن.
زيرا در زمان معتضد ، شرايط ، سخت بود و از شمشير ، خون مى چكيد و كار جناب محمّد بن عثمان ، ميان خواصّ شيعه يك راز به شمار مى رفت.
و بعد اشاره شده است كه وقتى پيك ، چيزى را مى بُرد ، خبرى از واقع دريافت كننده نداشت و تنها به صورت شفاهى به او گفته مى شد مرسوله را كجا ببرد و تحويل دهد .[۱۸]شاهد روشن ديگر ، ملاحظه توقيعات متعدّدى است كه جناب كلينى - كه در دوره سفراى خاص مى زيسته - براى نشان دادن اصل ولادت ولىّ عصر(ع) نقل كرده است ؛ امّا در اين مجموعه كه حدود ۲۵ روايت است ، حتّى يك بار نيز نام يا لقب امام(ع) نيامده و بيشتر به صورت ضمير و گاه با تعبير «غَريم» ، «صاحب» و «رَجُل» به ايشان اشاره شده است .[۱۹] نيز به رغم اين كه وى مدّتى در بغداد ساكن بوده ، حتّى يك بار نيز از هيچ يك از سفيران خاص ، حديث يا توقيعى نقل نكرده است و گويا ارتباط مستقيمى با هيچ يك از آنان نداشته است . گفتنى است كه وى با سندى صحيح و بسيار معتبر و تنها با دو واسطه از امام هادى(ع) ثِقه بودن سفير اوّل و به نقل از امام عسكرى(ع) ثقه بودن سفير اوّل و دوم را روايت كرده است .[۲۰]
شرايط تقيّه آميز اين دوره كه طبعاً شدّت بيشترى داشت ، در ادامه شرايط سياسى و مذهبى دشوار و شبهِ حصرى بود كه از دوره امام هادى(ع) و امام عسكرى(ع) وجود داشت ، به گونه اى كه به نقل شيخ طوسى ، شيعيان زمانى كه مى خواستند واجبات مالى خود را به امام عسكرى(ع) برسانند ، براى عثمان بن سعيد - كه در ادامه ، سفير نخست شد - ، مى فرستادند و وى آن را در خيك روغن مى گذاشت و به دست امام(ع) مى رسانْد .[۲۱]
اينها و شواهد ديگر ، به خوبى نشان مى دهند كه پرسش ها و پاسخ هاى صادر شده از ولىّ عصر(ع) ، از جمله در مسائل فقهى ، با چه محدوديت هايى مواجه بوده است و طبعاً انتظار نمى رود پاسخ ها ، همه شفّاف و مطابق واقع باشند ؛ امّا با اين حال ، اين امر ، مانع اهتمام محدّثان و فقهاى ما به نقل و استناد به اين بخش از توقيع ها نبوده است و جز تعدادى از موارد كه برخى فقها ، آن را قابل استناد نديده اند ، بقيّه ، چنان كه خواهد آمد ، جزء مستندات فقهى قرار دارند ، در حالى كه برخى احاديث ديگر نيز در نگاه فقها ، با همين مشكل مواجه بوده اند و چنين نيست كه فقها بتوانند به همه احاديث ، با وجود ناسازگار بودن با نصوص يا اصول ديگر ، عمل كنند .
۳. اعتبار اسناد و محتوا
بررسى اسناد و محتواى توقيعات فقهى نشان مى دهد كه از نظر اعتبار و استناد فقهى ، به صورت كلّى ، در مجموع ، گر چه ميان اين توقيع ها و ساير احاديث فقهى كه محلّ استناد آنان است ، اجمالاً تفاوت وجود دارد ، امّا تمايز چشمگيرى بويژه از نظر اهتمام فقها ، وجود ندارد . اين توقيعات ، به تناسب موضوع ، در ابواب مختلف منابع حديث فقهى متأخّر مانند : وسائل الشيعة و جامع أحاديث الشيعة ، توزيع شده و در منابع فقه استدلالى نيز مورد توجّه و استناد قرار گرفته اند . البتّه همان گونه كه در ميان ساير احاديث فقهى ، شاهد برخى نقل هاى ضعيف هستيم و فقها از عمل به برخى احاديث ، روى گردان شده اند يا ضعف سندى آنها را با عمل فقهاى پيشين متنافى ديده اند ، اندكى از پرسش و پاسخ هاى موجود در توقيعات فقهى نيز با مفاد احاديث ديگر ، سازگارى ندارند و پاره اى از فقها از استناد به آنها خوددارى كرده يا آنها را نيازمند توجيه ديده اند ، با اين توجّه كه در اين خصوص - چنان كه خواهيد ديد - ميان فقها ، نگاه يكسانى وجود ندارد ، چنان كه در بخش احكام غير الزامى ، بر پايه قاعده تسامح ، همانند ديگر احاديث غير الزامى ، ضعف سندى را مانع استناد نديده اند .
از سوى ديگر ، مفاد بسيارى از پاسخ ها ، سازگار با احاديث ديگر و يا مانند آنهاست و اين خود ، موجب شده كه همه فقها در همه موارد ، به تكرار استناد به پاسخ هاى مشابه در اين توقيعات ، نيازى نبينند و به هر حال ، موارد استناد به توقيعات فقهى ، بسته به روش فقها ، يكسان نيست .
اين توقيعات در منابع پيشين ، عمدتاً در كتاب هاى معتبر : تهذيب الأحكام ، الغيبةى شيخ طوسى ، كتاب من لا يحضره الفقيه و كمال الدين شيخ صدوق ، همراه با اسناد آنها آمده است . بخشى نيز در كتاب الاحتجاج طَبرِسى ، بدون سند ، نقل شده است ؛ امّا طبرسى كه حدود يك قرن پس از شيخ طوسى كتاب خود را تدوين كرده ، دليل حذف اسناد اكثر احاديث را اين شمرده كه بر آنها ، اجماع وجود دارد يا موافق مدلول هاى عقول است يا در منابع تاريخى و كتاب هاى موافقان و مخالفان ، مشهور است .[۲۲]
اصل كتاب الاحتجاج نيز - چنان كه علّامه مجلسى نيز خاطرنشان كرده و آن را جزء منابع خود قرار داده - از كتاب هاى معروف و رايج به شمار مى رود و به گفته ايشان ، جناب سيّد ابن طاووس ، كتاب و نويسنده آن را ستايش كرده و بيشتر عالمان ، از آن نقل كرده اند .[۲۳] كتاب الاحتجاج ، در شمارِ مصادر وسائل الشيعة است و شيخ حرّ عاملى بر اعتبار منابع حديثى خود ، تأكيد كرده است .[۲۴]
از سوى ديگر ، حجم عمده توقيع ها مربوط به چهار مجموعه پرسشى است كه محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر حِميَرى داشته و ولىّ عصر(ع) پاسخ گفته است و طبرسى آنها را بدون سند و به صورت مُرسل نقل كرده است ؛ كارى كه در باره بيشتر احاديث اين كتاب - حتّى اگر در منابع اصلى ، داراى سند بوده اند - روا دانسته است ؛ امّا نكته مهم و قابل توجّه در باره دو مورد از اين چهار مجموعه ، اين است كه گرچه كار طبرسى موجب شده تا برخى فقها در استدلال به برخى از بخش هاى اين دو - كه شاهد ديگرى نداشته و قابل تسامح نبوده اند - ، با احتياط رفتار كرده ، همانند احاديث مشابه در ساير منابع ، بِدانها استناد قطعى نكنند ؛ ليكن شيخ طوسى ، اين دو توقيع را با سندى معتبر ، نقل كرده است . اين نكته مهم ، مورد توجّه شيخ حرّ عاملى بوده و در موارد نقل پاره هاى اين دو ، افزون بر نقل از طبرسى به صورت مُرسل ، به نقل شيخ طوسى نيز اشاره كرده و سند آن را يك جا در پايان كتاب آورده است .[۲۵] با اين توضيح و با توجّه به آنچه در باره اعتبار كلّى كتاب الاحتجاج گفتيم ، در باره دو توقيع مبسوط ديگر حِميَرى نيز كه تنها در اين كتاب آمده ، مى توان به اعتماد نسبى رسيد .
نكته قابل توجّه ديگر در اعتبار اين توقيعات ، اين است كه بسيارى از مضامين آنها در ساير احاديث نيز آمده و يا دست كم بر خلاف ادلّه و قواعد ديگر نيست . اين است كه در بسيارى موارد ، شاهديم كه فقهاى ما آنها را در رديف ساير ادلّه خود آورده اند و گاه نيز نيازى به ذكر آنها نديده اند ، چنان كه روش فقها اين است كه در مسائلى كه اجمالاً روشن است و حديث مخالف يا نظر مخالف نباشد ، نيازى به ذكر همه نصوص نمى بينند ، چه توقيع باشد و چه ساير احاديث .
به هر حال ، آنچه نكته اصلى در اعتبار اجمالى اين توقيعات است ، علاوه بر اعتبار اسنادى بخشى از آنها ، اعتماد عملى فقها به بيشتر آنهاست كه به رغم اين كه بخش كمترى از آنها در كتاب هاى چهارگانه اصلى آمده ، در منابع فقهى - چنان كه در ادامه نشان داده ايم - ، در حدّ قابل توجّهى آمده و مورد استدلال قرار گرفته اند .
۴. جايگاه دينى و فقهى سفيران چهارگانه
يكى از مسائل مهم در بحث ولادت ولىّ عصر(ع) و دوره غيبت صغرا و سپس آغاز دوره غيبت كبرا و نيز اعتبار و جايگاه توقيعات موجود ، بويژه توقيعات فقهى ، توجّه به شخصيت و جايگاه نايبان خاصّ امام(ع) است . اهمّيت اين امر در باره توقيعات فقهى ، اين است كه اين بزرگواران در دوره غيبت صغرا كه حدود هفتاد سال به درازا كشيد ، تنها كسانى بودند كه با امام(ع) ارتباط داشتند و مى توانستند رابط ميان شيعيان و امام(ع) باشند .
استناد به توقيعات در استدلال هاى فقهى ، بر پايه اين حقيقت است كه جامعه شيعى به صورت عام ، و عالمان و محدّثان و متكلّمان و فقيهان شيعه به صورت خاص ، به جلالت قدر و وكالت اين بزرگواران ، اعتماد كامل و اعتقاد راسخ داشته اند . خاستگاه اين اعتقاد و اعتماد ، ادلّه و شواهد بسيار و اطمينان بخشى از معجزات و غير معجزات است كه در منابع حديثى و تاريخى ما ، از جمله كتاب الغيبة ى شيخ طوسى و كمال الدين شيخ صدوق ، موجود است و پيشينه آن به دوره امام هادى(ع) و سپس امام عسكرى(ع) بر مى گردد كه جناب عثمان بن سعيد عَمرى و فرزندش محمّد بن عثمان عَمرى ، از نزديكان آن دو امام بزرگوار و كاملاً مورد اعتماد ايشان بوده اند ،[۲۶] چنان كه به نمونه اى از آن با سندى بسيار معتبر از جناب كلينى اشاره كرديم . شرح حال و جلالت قدر و منزلت اين بزرگواران در جاهاى ديگر ، از جمله منابع رجالى آمده است و نه تنها هيچ ترديدى در مراتب كاملِ وثاقت و جلالت آنان نيست ، بلكه مذهب اماميّه ، در ادامه تاريخ خود ، جملگى بر پايه اعتماد و اعتقاد به وكالت و حتّى نيابت آنان ، استقرار يافت .
امّا نكته قابل توجّه در باره وكلاى خاص ، اين است كه همان گونه كه آية اللَّه شبيرى زنجانى نگاشته است ، هيچ يك از آنان «جزو مراجع علمى طايفه اماميّه» مطرح نبوده اند[۲۷] و به رغم شخصيت شناخته شده و اعتمادآميزى كه داشته اند ، در شمارِ عالمان تراز اوّل به شمار نمى رفته اند .
مؤيّد اين امر ، گفته محقّق حلّى است كه در اشاره اى روشن به سفير دوم ، محمّد بن عثمان عَمرى - كه بيش از دو سومِ دوره غيبت صغرا وكالت داشته - ، از وى با تعبير «بعضِ فضلائنا ؛ برخى از فاضلان شيعه» ياد مى كند ، نه در حدّ معرّفى يك فقيه پيشين .[۲۸] همچنين در منابعى مانند الفهرست شيخ طوسى و رجال النجاشى - كه ويژه معرّفى صاحبان آثار و كتاب هاى شيعى است - ، نامى از سفيران خاص برده نشده و اثرى براى آنان ، گزارش نگرديده است .
اشاره كرديم كه حتّى جناب حسين بن روح ، كتاب التأديب را براى بررسى به قم فرستاد و به رغم اين كه ابو سهل اسماعيل بن على نوبختى ، جايگاه علمى بالاترى داشت ، حسين بن روح ، سفير سوم معرّفى شد . آنچه در برخى نقل ها آمده ، تنها اين است كه جناب محمّد بن عثمان ، كتاب هايى در فقه داشته كه آنها را مستقيماً از امام عسكرى(ع) و امام زمان(ع) شنيده و يا از پدر خود ، عثمان بن سعيد ، از امام هادى(ع) ، از امام عسكرى(ع) نقل كرده است .[۲۹] آية اللَّه شبيرى زنجانى - چنان كه اشاره شد - ، احتمال مى دهد دليل آن در آن فضاى تقيّه آميز شديد ، اين بوده كه «چه بسا آن بزرگواران (وكلا) نمى خواسته اند در مسائلى كه طُرُق ظاهرى براى حلّ آن وجود دارد ، ارتباطى با شيعيان داشته باشند» .[۳۰]
بر اين نكته مى توان افزود كه صرف نظر از جايگاه اعتمادآميز و شناخته شده اى كه دو سفير اوّل و دوم در خانه امام هادى(ع) و امام عسكرى(ع) داشتند و شيعيان ، سال ها اينان را به همين وصف مى شناختند و طبعاً پذيرش بيشترى در ميان شيعه داشتند ، اگر سفراى خاصّ امام(ع) ، جزو فقهاى شناخته شده به شمار مى رفتند و مورد مراجعه مردم و داراى آثار فقهى و علمى بودند ، چه بسا زمينه اين اتّهام ، بيشتر فراهم مى شد كه آنان ، پاسخ ها را بر پايه اجتهاد و نظر خود صادر مى كنند ، نه نظر و فرموده امام(ع) ؛ اتّهامى كه شلمغانى ، پس از انحراف و گرفتار شدن ، وارد كرد و خود را نيز دخيل مى دانست ،[۳۱] چنان كه يكسانىِ دست خطّ توقيعات زمان جناب محمّد بن عثمان عَمرى با توقيعاتى كه در زمان پدرش جناب عثمان بن سعيد صادر مى شد ، مورد توجّه قرار گرفته و از نشانه هاى صدق وى به شمار رفته است .[۳۲]اين ، مانند نكته اى است كه به صورتى روشن در باره علّت «اُمّى» بودن پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ذكر شده است تا به معجزه بودن قرآن ، بيشتر و زودتر ايمان آورده شود .
۵ . اهتمام و استناد فقها
ملاحظه مباحث مربوط به هر يك از قسمت هاى توقيعات فقهى در منابع فقه استدلالى ، به روشنى نشان مى دهد كه فقهاى ما كه اعتبار ادلّه فقهى و امكان اعتماد به آنها را يك اصل در استدلال هاى فقهى به شمار مى آورند ، به اين توقيعات ، همانند ساير احاديث منابع حديثى معتبر ، اعتنا و اهتمام قابل توجّهى داشته اند . فقها حتّى به رغم اين كه بخشى از توقيعات فقهى ، جزء مسائل فرعى اند يا مشابه آنها در احاديث ديگر وجود دارد ، آنها را در بسيارى از منابع آورده و جزء مستندات ديدگاه هاى فقهى خود ، قرار داده اند . با اين حال ، در پاره اى از موارد نيز آنها را با ساير ادلّه ، سازگار نديده و در برخى موارد از نظر فقهى نتوانسته اند به آن عمل كنند . البتّه در اين موارد نيز نظر فقها يكسان نيست و برخى ، آنها را پذيرفته يا معناى سازگارى براى آنها ذكر كرده اند ؛ امّا نكته كلّى اين است كه فقهاى ما از گذشته تا به حال ، در باره توقيعات فقهى ، همانند ساير احاديث ، عمل كرده اند و ملاحظه مباحث آنان ، نه تنها تمايز عمده اى را در مجموع نشان نمى دهد ؛ بلكه شاهديم با احترام و اعتناى ويژه اى از آنها ياد شده است .
از سوى ديگر ، پيشينه اصل استناد به توقيعات فقهى ، هر چند به فقهاى متقدّم بر مى گردد ، امّا حجم آن در منابع فقهى متأخّر ، گسترش يافته است . اين امر ، از يك سو ناشى از گسترش نگارش آثار تفصيلى در فقه استدلالى در چند قرن اخير است و از سوى ديگر ، مى تواند ناشى از نگارش كتاب وسائل الشيعة در قرن يازدهم و اهتمامى دانست كه جناب شيخ حُرّ عاملى در اين كتابِ مرجع به تدوين احاديث فقهى بر پايه منابع معتبر ، از جمله منابع اين توقيعات داشته است .
در منابع فقهىِ پس از شيخ حرّ عاملى نيز مانند : كشف اللّثام ، اثر فقيه برجسته جناب محمّد بن حسن اصفهانى (م ۱۱۳۷ق) معروف به «فاضل هندى» ، الحدائق الناضرة ، اثر محدّث وارسته و فقيه اخبارى ، جناب شيخ يوسف بحرانى (م ۱۱۸۶ ق) ، معروف به «صاحب حدائق» و «محدّث بحرانى» ، مصابيح الظلام ، اثر فقيه سترگ ، جناب محمّدباقر بهبهانى(م ۱۲۰۵ق) معروف به «وحيد بهبهانى» ، مستند الشيعة ، نوشته محقّق نراقى (م ۱۲۴۵ق) و بويژه كتاب جواهر الكلام اثر پُرآوازه شيخ محمّدحسن نجفى (م ۱۲۴۵ ق) معروف به «صاحب جواهر» ، شاهد اين گسترش هستيم و بيشترين بهره را محدّث بحرانى برده كه با توجّه به مشرب حديثى خود ، به صورت كلّى ، اهتمام بيشترى به احاديث و ذكر آنها دارد .
در ميان فقهاى معاصر نيز اين روند ، ادامه يافته است ؛ هم در آثارى مانند مستمسك العروة الوثقى ، مهذّب الأحكام و تفصيل الشريعة و نيز مجموعه آثار آية اللَّه خويى ، كه شامل ابواب مختلف فقه مى گردند و هم در كتاب هايى كه به برخى ابواب فقه ، مانند حج و نكاح ، اختصاص يافته اند و از ميان آنها مى توان به مباحث ارزنده آية اللَّه سيّد موسى شبيرى زنجانى - دام ظلّه - اشاره كرد .
صاحب محتوی:
پایگاه اطلاع رسانی حدیث نت
متکلمان و سایر شخصیت ها :
ژ. امام دوازدهم(حضرت امام عصر عج)
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.hadith.net/post/52679/%d9%88%d9%8a%da%98%da%af%d9%89-%d9%87%d8%a7%d9%89-%d9%83%d9%84-%d9%89-%d8%aa%d9%88%d9%82%d9%8a%d8%b9%d8%a7%d8%aa-%d9%81%d9%82%d9%87%d9%89/
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پرسش و پاسخ های تاریخ وسیره پایگاه حدیث نت
یادداشت :
[۱] الغيبة : ص ۲۸۵.
[۲] ر . ك : كمال الدين: ص ۴۸۴؛ الغيبة: ص ۲۹۱.
[۳] استاد معظّم ، آية اللَّه سيّد موسى شبيرى زنجانى - دام ظلّه - ، اشاره دارد كه معلوم نيست التأديب ، چه كتابى است و مؤلّف آن چه كسى است (جرعه اى از دريا: ج ۱ ص ۱۷۵)؛ ولى به نظر مى رسد كه اين كتاب ، همان التأديب ، نوشته محمّد بن احمد بن عبد اللَّه بن مهران ، معروف به «ابن خانبه» است كه از آن به نام «يومٌ و ليلة» نيز نام برده شده است و به نقل نجاشى ، وقتى گروهى از شيعيان ، در نامه اى از امام عسكرى(ع) درخواست نگارش يا ارسال كتابى كردند كه مبناى عمل آنان باشد ، ايشان ، كتابى را فرستاد و بعد با مقابله با كتاب «ابن خانبه» ، معلوم شد همان است (رجال النجاشى: ص ۹۱ و۳۴۶ ، فهرست كتب الشيعة و اُصولهم: ص ۶۳ - ۶۴) و همين مى توانسته زمينه بررسى جناب حسين بن روح را فراهم سازد. ابن خانبه ، از غلامان يونس بن عبد الرحمان بود و خود يونس نيز كتابى با عنوان يومٌ و ليلة داشته كه بر امام عسكرى(ع) عرضه شده و ايشان پس از ملاحظه ، همه آن را تأييد كرده است؛ كتابى كه به تأييد امام جواد(ع) نيز رسيده بوده است (ر.ك: وسائل الشيعة: ج ۱۸ ص ۷۲ - ۷۱ ، ح ۷۴ ، ۷۵ و ۸۰) .
[۴] جرعه اى از دريا: ج ۱ ص ۱۷۴ - ۱۷۳.
[۵] ر.ك: كمال الدين: ص ۹۳.
[۶] از جمله ر. ك: ج ۴ ص ۳۷۸ ح ۷۲۸ .
[۷] قاسم بن علا ، كسى است كه عمرى دراز كرده و با امام هادى(ع) و امام عسكرى(ع) ديدار داشته و وكيل ولىّ عصر(ع) در منطقه خود بوده است. وى افتخار ديدار با امام(ع) را يافته و روز رحلتش را از امام(ع) نشيده بود.
[۸] ر. ك: ج ۴ ص ۴۱۱ ح ۷۴۳ .
[۹] ر. ك: حياة الشيخ محمّد بن يعقوب الكلينى: ص ۲۹۷.
[۱۰] ر . ك : ج ۳ ص ۳۴۸ ح ۶۲۷.
[۱۱] براى آگاهى از تلاش حكومت براى دستيابى به ناحيه مقدّسه ، براى نمونه ر. ك: الكافى: ج ۱ ص ۵۲۵ ، ح ۳۰ . نيز ، براى مواظبت زياد نايبان در پنهان داشتن مكان امام(ع) ، ر . ك : ج ۵ ص ۵۷ ح ۷۹۱ ، الكافى: ج ۱ ص ۳۳۳.
[۱۲] چنان كه استاد محترم ، آية اللَّه سيّد موسى شبيرى زنجانى ، در باره توجيه يكى از توقيع ها خاطرنشان كرده است كه : امام(ع) نمى خواسته جواب واقعى پرسش را بدهد و در جواب سؤالات مكتوب كه به دست افراد مختلف مى افتاده است ، خيلى احتياط مى شد ، كه يك وقت مشكلى براى اشخاص پيدا نشود. لذا ايشان در آن پاسخ ، تعبير صريح نكرده است و نمى خواسته جواب بدهد (ر.ك: كتاب النكاح: ج ۸ ص ۲۴۸۰).
[۱۳] ر.ك: ج ۳ ص ۳۲ ح ۴۹۵.
[۱۴] ر . ك : ج ۳ ص ۳۶۷ ح ۶۳۷ .
[۱۵] ر . ك : ج ۳ ص ۳۹۳ ح ۶۵۳.
[۱۶] ر . ك : ج ۳ ص ۳۹۱ ح ۶۵۱.
[۱۷] ر . ك : ج ۴ ص ۳۸۵ ح ۷۲۹.
[۱۸] ر . ك : الغيبة : ص ۲۹۵ - ۲۹۶.
[۱۹] ر.ك: الكافى: ج ۱ ص ۵۱۴ - ۵۲۵.
[۲۰] ر.ك: الكافى: ج ۱ ص ۳۲۹ - ۳۳۰.
[۲۱] الغيبة: ص ۳۵۴.
[۲۲] الاحتجاج: ج ۱ ص ۱۴.
[۲۳] بحار الأنوار: ج ۱ ص ۲۸.
[۲۴] وسائل الشيعة: ج ۳۰ ص ۱۹۱ و ۱۹۳.
[۲۵] ر.ك: وسائل الشيعة: ج ۳۰ ص ۱۴۳.
[۲۶] جناب عثمان بن سعيد از يازده سالگى در خدمت امام هادى(ع) بوده و طبعاً فرزندش محمّد را - كه بعداً بيش از چهل سال وكالت ولىّ عصر(ع) را بر عهده داشت - ، بايد خانه زاد آن بزرگواران و از نزديك ترين افراد به آنان شمرد.
[۲۷] جرعه اى از دريا: ج ۱ ص ۱۷۳.
[۲۸] المعتبر: ج ۲ ص ۶۲.
[۲۹] ر . ك : ج ۳ ص ۳۳۸ ح ۶۱۸ .
[۳۰] جرعه اى از دريا: ج ۱ ص ۱۷۳.
[۳۱] چنان كه به رغم اعتقاد و اعتماد عمومى جامعه شيعى ، بويژه عالمان و فقيهان به استناد توقيعات ولىّ عصر(ع) ، يكى از معاصران در باره يك توقيع كه وجود دو روايت در موضوع پرسش شده و نوعى ترديد اوّليه را مى رساند ، نظر داده است كه در اين توقيع و موارد مشابه ، جناب حسين بن روح در مواقعى كه به امام(ع) دسترس نداشته ، بر پايه احاديث موجود ، فتوا مى داده است(!) (ر.ك: بحار الأنوار: ج ۸۲ ص ۱۸۲ ، پانوشت مصحّح).
[۳۲] ر.ك: الغيبة: ص ۳۶۳.
منبع : دانشنامه امام مهدی(ع) جلد چهارم سال انتشار : 1393 از صفحه 240 تا صفحه 321
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
نوجوان , بزرگسال , جوان , تخصصی
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت