جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 239
ملازمه عقلی وجود و ماهیت در دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
فائزه زراعتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده«ملازمه‌‌ی عقلی وجود و ماهیت»، خودِ آن عبارتی است که ملاصدرا برای تبیین نحوه‌ی رابطه‌ی وجود و ماهیت ایراد کرده است. منظور از ملازمه، ارتباط ضروری و تنگاتنگی است که نه بر اساس اتفاق و نه امکان، میان وجود و ماهیت برقرار است. آن‌چنان‌که خود ملاصدرا به‌تصریح بیان می‌کند، این ملازمه‌ی عقلی با اتحاد وجود و ماهیت تأمین می‌گردد که طی آن وجود، بالذات موجود است و ماهیت، بالعرض وجود متحقق می‌شود.درک این معنا از ملازمه و اتحاد، در درجه‌ی اول منوط به فهم معنای موردنظر ملاصدرا از وجود و ماهیت است. چنان‌که او به همین منظور در فلسفه‌اش به‌طور مفصل به تمایز معنای مصدری وجود و حقیقت عینی وجود می‌پردازد. او همچنین ماهیت را اعتبار و ظهور وجود در ذهن معرفی‌ می‌کند که از جهاتی با اعتبار "من حیث هی هی" ماهیت که در نظریه‌ی عارضیت منظور می‌شود، متفاوت است. در وهله‌ی بعد، در مقام تبیین این ملازمه، نظریات متمایز و متعارضی در تفسیر رابطه‌ی وجود و ماهیت در دیدگاه ملاصدرا، مطرح ‌شده است که بعضاً در مقابل هم قرار می‌گیرند و علاوه بر این هرکدام نیز به نحوی خدشه‌پذیر است. درحالی‌که به نظر می‌رسد، در هرکدام از این نظریات، فقط یک دسته از عبارات ملاصدرا در این موضوع، مستشهد قرارگرفته است و صاحبان این نظریات، در تبیین این رابطه دچار یک‌جانبه نگری و تحویلی نگری شده‌اند. با این حال به نظر می‌رسد که دلالت اتحاد وجودات خاصه با ماهیت، به‌صورت گمشده‌ای در میان این آراء باقی‌مانده است و درنتیجه‌ی این تعارضات، معلوم نمی-شود که بالأخره جایگاه حقیقی ماهیت کجاست؟ از نظر نگارنده اگر فراتر از این تمایزات، به همه‌ی ابعاد و وجوه سخنان ملاصدرا که ناظر به وجود و ماهیت است، نظر کنیم، می‌توان به نظری واحد منتهی ‌شد که درنتیجه‌ی هندسه‌ای هماهنگ از بیانات مختلف ملاصدرا بالضروره بر ما هویدا می‌شود؛ طرحی یکپارچه از مقدمات که دارای ارتباط منطقی و ساختاری هستند و بر محور ثبوت بالوجود ماهیت و صدق حقیقی ماهیت بر وجود، معنای اتحاد حقیقت وجود در مراتب و شئوناتش را قوام می‌بخشند
تحلیل و بررسی رویکرد خواجه نصیرالدین طوسی و قاضی عضدالدین ایجی به برهان صدیقین ابن سینا
نویسنده:
فرزانه چیلکی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با بیان شرایط و مختصات برهان صدیقین، با بررسی تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت و بیان نظر ابن سینا در مورد علیت و قائل بودن به وصف امکان ذاتی ماهیت نسبت به وجود و عدم بحث را پیش برده و تقریرهای برهان صدیقین در آثار مختلف ابن سینا ذکر شده است. با بررسی نظریه خواجه نصیرالدین طوسی که برخلاف ابن سینا ایجاد الشی من شی را نپذیرفته و قائل به ایجاد الشی لا من شی شده است، چون مابعدالطبیعه ی خواجه نصیر متفاوت از مابعدالطبیعه ی ابن سیناست، برهان صدیقین خواجه متفاوت از ابن سیناست. با بررسی برهان هایی که عضدالدین ایجی در باب اثبات وجود خدا به این مساله می پردازد چون ایجی قائل به هیچ سنخیتی میان واجب تعالی و ممکنات نیست، بنابراین نمی تواند برهانی از جنس صدیقین که برهان مورد قبول حکما است را بپذیرد و برهان مورد قبول وی همان برهان وجوب و امکان است.
عقلانیت ازنظر آگوستین و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا محمود کلایه ، رضا اکبریان ، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قدیس آگوستین(354-430 م) از بزرگان الهیات مسیحی در غرب و ملاصدرا(1571-1641 م) از متفکران فلسفه‌ی اسلامی در شرق، گرچه در دو زمینه‌ی فکری مختلف اندیشیده و به تعاریف مختلفی از عقلانیت دست یافته‌اند، اما هر دو درمقام تعیین مصداق،عقلانیت را اصطلاحی جامع با کاربردی تشکیکی دانسته‌اند که در سطوح مختلفی از یقین، تأمین‌کننده‌ی اعتبار علوم کاربردی، نظری و مکاشفه‌ای است. طی این مقاله به بررسی تعاریف مختلف آگوستین و ملاصدرا از عقلانیت پرداخته و ضمناً نشان خواهیم داد سه محور مشترک در تبیین این دو اندیشمند از عقلانیت بشری عبارت‌اند از: «دوسویه‌دانستن فرآیند ادراک»، «تبیین فرآیند ادراک بر مبنای مشاهده» و «تشکیکی‌بودن معنای تعقل». البته برخلاف آگوستین که نقشی بنیادین و جهت‌دهنده برای اراده و عشق در فرآیند تعقل قائل می‌شود، ملاصدرا اولاً حرفی از عشق به‌میان نمی‌آورد، ثانیاً اراده را نیز تابعی از تعقل و فرع بر آن می‌داند.
صفحات :
از صفحه 129 تا 152
ارتباط نفس با مجردات و مادیات در فلسفه افلوطین و ملاصدرا
نویسنده:
رضا اکبریان، طیبه کرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله ارتباط مجرد و مادی یکی از مسائل مهم در فلسفه است. نفس به دلیل هویت دوگانه ای که دارد، می تواند نقشی واسطه ای را میان عالم عقل و طبیعت را ایفا کند. نقش واسطه گری نفس، در فلسفه افلوطین و ملاصدرا به دو شکل متفاوت ترسیم شده است. از دیدگاه افلوطین، نفس دارای جنبه ای فرودین و جنبه ای عالی است. جنبه عالی نفس متصل به عقل است و هرگز تنزل نمی کند. اما نفس دارای جنبه فروتری نیز هست که با ماده در ارتباط است، به نظر او، نفس حتی در مرتبه فروتر نیز کاملا مجرد و انفعال ناپذیر است. ارتباط نفس مجرد با ماده از طریق طبیعت انجام می شود که خود پرتوی از وجود نفس کل است. اما نزد ملاصدرا، نفس امری است که با حدوث بدن حادث می شود و سپس به تدریج مجرد می شود. در این دیدگاه، نفس در ابتدا تنها از نوعی تجرد مثالی یا ناقص برخوردار است، اما امکان ترقی به مقام تجرد عقلانی یا تام برای او وجود دارد. ملاصدرا از طریق ترسیم رابطه اتحادی میان نفس و بدن و اصل حرکت جوهری سعی در حل مشکل ارتباط مجرد و مادی کرده است.
صفحات :
از صفحه 17 تا 32
تفاوت رویکرد ارسطو و ابن سینا در اثبات وجود خدا
نویسنده:
محمد صالح طیب نیا، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقایسه رویکرد ارسطو و ابن سینا در مساله اثبات وجود خدا، تا اندازه زیادی روشنگر تفاوت مبنایی اندیشه مشایی ارسطویی و سینوی و همچنین، راه متفاوتی است که در جهان اسلام نسبت به مغرب زمین، در مساله اثبات وجود خدا طی شده است. ارسطو در کتاب فیلوسوفیاس، به دو برهان «درجات کمال» و «غایت شناختی» اشاره کرده است، ولی استدلال اصلی او بر اثبات وجود خداوند، برهان حرکت است که در کتاب لاندای مابعدالطبیعه و همچنین، کتاب طبیعیات به تفصیل به آن پرداخته است. هر سه برهان فوق، رویکرد جهان شناختی داشته، در دسته براهین پسینی قرار می گیرند. برای ابن سینا پذیرش این که ارسطو می خواسته از امور طبیعی، مانند حرکت عالم، وجود خدا را اثبات کند، بسیار سخت است. بر اساس همین تفکر، همه تلاش ابن سینا در اثبات وجود خدا بر این امر متمرکز شده است که از برهان های جهان شناختی در اثبات خدا استفاده ننماید. ابن سینا از برهان وسط و طرف و امکان و وجوب در چندین کتاب خود استفاده کرده، آخرین تقریر خود از برهان امکان و وجوب را «صدیقین» می داند. برهان او وجودشناختی و در عین حال پیشینی است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
نقد مبنای مابعدالطبیعی خودگرایی اخلاقی بر مبنای تشخص از نگاه صدرا
نویسنده:
رضا اکبریان، حمید حسنی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خودگرایی اخلاقی نظریه ­ای مربوط به اخلاق هنجاری است. ایده اصلی این نظریه، از نظر «این رند»، رمان­ نویس، و فیلسوف غیر دانشگاهی امریکایی این است که هر شخص باید منحصراً به دنبال منافع خودش باشد. ایده دیگر وی این است که عینیت­ گرایی، به معنای مورد نظر رند، در مابعدالطبیعه و معرفت ­شناسی، مستلزم خودگرایی اخلاقی در حوزه اخلاق است. وی با تأکید بر اینکه که هرچیزی در جهان خارج جزئی و خاص است و ما در خارج کلی نداریم، زمینه را برای تمسک خودگرایان اخلاقی بعدی به مفهوم خاصی از «تشخص» در تمام موجودات خارجی، به منظور توجیه اولویت خود بر دیگران فراهم ساخت. این درحالی است که طبق مبانی ملاصدرا، «تشخص» از آن وجود خارجی اشیا است و همان وجود، حقیقتاً کثیر و، در عین حال، حقیقتا واحد است. نتایجی که در این مقاله حاصل می گردد این است که، اولاً: نه تنها «تشخص»، مبنای متافیزیکی محکمی برای خودگرایی اخلاقی نخواهد بود، بلکه، ثانیاً: دیدگاه ­های بنیادین مابعدالطبیعی ملاصدرا در باب تشخص و تشکیک، می ­تواند به عنوان نوعی مقدمه یا مبنای مابعدالطبیعی برای فلسفه اخلاقی تلقی گردد که قائل به رعایت توازن میان منافع خود و منافع دیگران است.
صفحات :
از صفحه 19 تا 42
وجوب و امکان در فارابی و مقایسه آن با ابن‌سینا
نویسنده:
فاطمه امین رعیا جزه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در منطق خود وجوب و امکان را به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد؛ و در فلسفه وی مقصود از امکان نوعی استعداد و قوّه است که برای خروج از حالت بالقوه به بالفعل نیاز به واجبی دارد که مسبوق به امکان نیست یعنی فعلیّت محض است.تمایز میان وجود و ماهیّت نزد ارسطو در قلمرو منطق مطرح است و به حوزه متافیزیک او وارد نمی شود و در نتیجه در نظام هستی شناسی وی هیچگونه تأثیری ندارد.فارابی مانند ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد و برای آن‌ها معانی در نظر می گیرد.فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که تمایز میان وجود و ماهیّت را به حوزه متافیزیک وارد کرد، و در واقع وی مبدع تمایز میان واجب و ممکن بر مبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت است. فارابی نظریّه قوّه و فعل ( مادّه و صورت ) و ممکن و ضروری را از ارسطو اخذ نموده و آن را مبنای تقسیم موجود به واجب و ممکن قرارداد.ابن سینا نیز مانند فارابی و ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می کند، با این تفاوت که اقسامی را برای وجوب و امکان بیان می کند که فارابی به آن اقسام نپرداخته بود.ابن سینا نظریه تقسیم موجود به واجب و ممکن برمبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت را از فارابی به ارث برده و آن را اساس نظام فلسفی خویش قرارداد، اگرچه مانند فارابی بحث جداگانه ای برای تمایز میان وجود و ماهیّت ارائه نداده است، چراکه آن را یک امر بدیهی می دانست و لذا هرگاه در مباحث خود به آن برمی خورد به اهمیّت آن تأکید می کرد.بنابراین واجب و ممکن، به معنای مصطلح در فلسفه اسلامی در فلسفه ارسطو سابقه نداشته است، و وی ممکن را موجود بالقوه می دانست؛ بنابراین واجب خالق نیست همانطور که ممکن نیز مخلوق به آن معنا که فارابی و ابن سینا مدنظر دارند، نمی باشد.
تحلیل منطقی برهان صدیقین علامه طباطبایی و بررسی انتقادی تقریرهای مختلف آن
نویسنده:
پیمان صفری، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در این مقاله، برهان صدیقین علامه طباطبایی از منظری جدید بررسی شده است. در ابتدا مبانی فلسفی خاص ایشان در تقریر این برهان به وضوح بیان شده و پس از آن، چهار تقریر مختلف از برهان صدیقین ارائه شده است. در یک تقریر، با ابتنا بر مبنای واقعیت فی الجمله به تبیین برهان صدیقین علامه پرداخته ­ایم و در تقریر دیگر، مبتنی بر نفی تمایز متافیزیکی ماهیت و وجود در خارج و نیز واقعیت مطلق و مقید نزد علامه، برهان وی را به مثابه برهانی منطقاً محکم عرضه کرده ­ایم. همچنین برخی تقریرهای دیگر این برهان را بررسی و ارزیابی کرده ­ایم. نتیجه این تحقیق آن است که تقریر مبتنی بر واقعیت فی الجمله و علی الخصوص نفی تمایز متافیزیکی ماهیت و وجود در خارج، به دلیل توجه به مبانی فلسفی خاصّ علامه طباطبایی، موفّق و کارآمد بوده و سایر تقریرها، هم در بیان مقصود علامه طباطبایی و هم در طرح برهانی برای اثبات وجود خدا، نارسا هستند
صفحات :
از صفحه 49 تا 70
رابطه «وجود» و «ماهیت» در فلسفه میرداماد و تحلیل و نقد آن
نویسنده:
غزاله نویسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسالهوجود و ماهیت و رابطه ی آن دو مبحثی مهم، مبنایی و پرمناقشه در فلسفه اسلامی است.تلقی ملاصدرا از وجود و اصالت آن، خاص و بی سابقه است و متفاوت با مبانی فلسفی ماهوی تمام مکاتب پیش از اوست و نزدیک شدن به فهم صدرایی از وجود و اصالتش امری دشوار است. بررسی رابطه وجود و ماهیت در فلسفه میرداماد - استاد ملاصدرا- که نهایت قول به اصالت ماهیت و نقطه مقابل حکمت متعالیه محسوب می شود، موضوع پایان نامه ی حاضر قرار گرفته است تا شناخت دیدگاه اصالت ماهوی او و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه، راه را بر فهم صحیح تفکر وجودی صدرایی و به دور از رسوبات قوی تفکرات ماهوی بگشاید. از آنجا که بررسی کامل مساله مذکور بدون احاطه بر مسیر تکاملی آن در فلسفه اسلامی میسر نیست، به نظرات دوفیلسوف بزرگ از دو مکتب پیش از میرداماد، ابن سینا فیلسوف مشایی و حکیم اشراقی سهروردی، نیز پرداخته شده است.به دلیل نقش مبانی معرفت شناختی فلاسفه در تفسیر واقعیت موجودات، ابتدا مبانی معرفت شناختی ابن سینا، سهروردی و میرداماد مورد بررسی قرار گرفته است.شناخت در فلسفه میرداماد مانند ابن سینا، مبتنی بر ادراک حصولی است. اما انتقادات سهروردی بر دیدگاه مشایی و اصرار او بر تمایز مفاهیم اعتباری از حقیقی، باعث شده میرداماد برای نخستین بار معقولات ثانی فلسفی را از منطقی جدا نموده و به این ترتیب از صرفاً ذهنی یا عینی انگاشتن آنها، مصون بماند. بنابراینوی به خلاف ابن سینا از تحلیل عقلی شیء خارجی به دو حیث وجود و ماهیت، تمایز عینی آنها را نتیجه نمی گیرد بلکه ماهیت را تمام حقیقت اشیا دانسته و وجود را تنها مفهومی مصدری می داندکه با حیثیت تعلیلی و بدون هیچ گونه حیثیت تقییدی و به حسب انتساب به جاعل، از ماهیت ممکن و نیز بدون حیثیت تعلیلی از ماهیت واجب انتزاع می شود؛ و بدین گونه از ایرادات وارد بر ابن سینادر بحث ترکیب شیء خارجی از وجود و ماهیت و خلط ذهن وعین رهایی یافته و بر خلاف دو فیلسوف پیش از خود در ترسیم رابطه وجود و ماهیت، به نظام فکری منسجم و دور از پریشان گویی بر پایه اصالت ماهیت دست می یابد.اما نگاه اصالت ماهوی او نگاهی کثرت انگار است که به توفیقات نگاه اصالت وجودی حکمت متعالیه در ارائه تفسیری پیشرفته از وحدت و ربط حق تعالی و ماعدا و تبیین علم الهی به جزئیات به گونه ای سازگار با وحدت ذات حق و در عین احاطه علمی او، دست نمی یابد.کلمات کلیدی: وجود، ماهیت، معناشناسی وجود، معناشناسی ماهیت، رابطه وجود و ماهیت، اصالت وجود، اصالت ماهیت، میرداماد، ابن سینا، سهروردی
تحلیل انتقادی دیدگاه ملاصدرا درباره یقینی بودن گزاره‌های فلسفی بر پایه آراء فلسفی علامه طباطبایی
نویسنده:
حجت اله مرزانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فیلسوفان مسلمان به عنوان فیلسوفانی واقع گرا، در پژوهش های فلسفی خود همواره در صدد دستیابی به معرفت یقینی بوده‌اند. معرفت یقینی از دید ایشان عبارت است از «اعتقاد به صدق گزاره همراه اعتقاد بالفعل یا بالقوه قریب بالفعل به امتناع صدق نقیض گزاره». به عبارت دیگر معرفت یقینی عبارت است از «اعتقاد صادق جازم ثابت» و چنین معرفتی منطقا تشکیک ناپذیر است. سوال اصلی معرفت شناسی در این جا این است که آیا منطقاً راهی برای دستیابی به اعتقاد جازم صادق ثابت در حوزه مسائل و گزاره‌های فلسفه اولی وجود دارد یا نه؟ اگر پاسخ مثبت است آیا این راه واحد است یا راه‌های مختلفی وجود دارد؟ به عبارت دیگر چگونه می توان به معرفت یقینی در حوزه فلسفه دست یافت؟ تقریبا اکثر فیلسوفان مسلمان و به خصوص فیلسوفان نظام ساز و مبتکر چون ملاصدرا و علامه طباطبایی به این سوال پاسخ مثبت داده و اساساً ایشان به دنبال دستیابی به چنین معرفتی در باب گزاره‌های فلسفی هستند. از نظر ایشان علم مساوی با همین قسم از معرفت است و مابقی اقسام معرفت شایسته علم نامیده شدن نیستند. در بحث از راه رسیدن به چنین معرفتی در حوزه فلسفه اولی البته دیدگاه دو فیلسوف مورد نظر یکسان نیست. ملاصدرا ضمن لمی شمردن براهین مورد استفاده در فلسفه به استفاده از روش شهودی و هماهنگی گزاره‌های فلسفی با وحی و شهود لااقل در اصول اساسی حکمت متعالیه (چون اصالت وجود، حرکت جوهری، حدوث عالم) تاکید دارد لذا می توان یقین مورد نظر ملاصدرا را یقین متعالی نامید یعنی یقین حاصل از برهان لم که با یقین حاصل از شهود و یقین وحیانی همراه و هماهنگ است. اما علامه طباطبایی مبتنی بر اصول خاص حکمت متعالیه چون اصالت وجود و کیفیت وجود مفاهیم فلسفی در ضمن مصادیق، متفاوت از ملاصدرا برهان مفید یقین در حوزه فلسفه را برهان انّ مطلقی می‌داند که در آن از یک ملازم به ملازم دیگر سیر می‌شود. علامه طباطبایی اساساً موافق استفاده از روش شهودی یا استناد گزاره‌ای فلسفی به متون وحیانی در حوزه فلسفه نیست و جمع میان این سه را در قالب یک نظام معرفتی ناممکن می‌داند. به نظر می‌رسد مطابق اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت، شناخت کنه واقعیت از دسترس عقل انسانی و از حوزه شناخت مفهومی برکنار باشد. این مطلب به معنای نفی شناخت یقینی از واقعیت که همان وجود است نمی‌باشد بر مبنایلزوم استفاده از برهان ان مطلق در فلسفه شناخت احکام کلی وجود به نحو یقینی میسر است که البته این شناخت با شناخت کنه واقعیت متفاوت است. این پژوهش بیشتر جنبه منطقی و معرفت شناختی دارد بدین منظور با رویکردی تاریخی و تحلیلی ابتدا به عنوان مدخل ورود به بحث به بررسی چیستی یقین و چیستی فلسفه پرداخته و در این مسیر با بررسی ساختار منطقی گزاره‌های فلسفی در نهایت به چگونگی حصول یقین در حوزه فلسفه اسلامی ودر چارچوب حکمت متعالیه مبتنی بر دیدگاه ملاصدرا و تحلیل و نقد آن بر اساس آراء علامه طباطبایی اقدام کرده‌ایم.
  • تعداد رکورد ها : 239