جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 239
تحلیل و نقد براهین اصالت وجود در آثارحاج ملاهادی سبزواری
نویسنده:
نفیسه سادات خوانساری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه در تلاش است با بررسی براهین اصالت وجود حاج ملاهادی سبزواری چگونگی تفسیر وی از اصالت وجود را به تصویر بکشد و نیز با مقایسه براهین اصالت وجود وی با دو فیلسوف مطرح ، ملاصدرا و علامه طباطبایی، نحوه برخورد هرکدام با این مسأله را بازنگری نماید. نتایج این بررسی به طور کلی نشان می دهد که علاوه بر اصل مشترک و حتی براهین مشترک بین هر سه، تفاوت هایی در نحوه استدلال وجود دارد و هر کدام از این سه فیلسوف دارای دلیل یا ادله خاص خود هستند. وجود دو برهان مشترک بین هر سه، وجود ذهنی و حمل شایع اهمیت و متقن بودن طریق استدلال را می رساند. نتیجه دیگر این بررسی نشان می دهد، حاج ملاهادی علاوه بر اینکه بزرگترین شارح تأثیرگذار در نشر آثار و عقاید ملاصدرا است، خود نیز فیلسوفی صاحب نظر به شمار می رود. چنانکه در برهان خاص ایشان به باریک بینی و ظرافتی بر می خوریم که از ابتکارات ویژه حاجی است وی وجود را در این برهان بدور از همه اضافات و تأویلات مختلف و سنگین در بیانی موجز و وافی مظهر تمام خیرات می شمارد. کلید واژه ها: اصالت، وجود، ماهیت، ملاصدرا، ملاهادی سبزواری، علامه طباطبایی.
بررسی سازگاری فرجام شناسی ملاصدرا با قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان
نویسنده:
رضا حسینی لواسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به دلیل علاقه انسان به سرنوشت خود، مرگ و حوادث پس از آن، از مسائل مهمی است که ذهن او را به خود مشغول می کند. ملاصدرا موسس حکمت متعالیه، ضمن مطرح کردن مباحثی درباره فرجام انسان(مرگ، عالم برزخ و آخرت)، برای اولین بار به اثبات فلسفی معاد جسمانی پرداخته است و ادعای سازگاری آن را با قرآن کریم دارد. در این تحقیق که در مقام گردآوری، به روش کتابخانه ای و در مقام مقایسه و داوری به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، ضمن شرح دیدگاه ملاصدرا درباره روش تفسیری وی، مرگ، برزخ و معاد، به بررسی سازگاری مباحث مرگ، برزخ و معاد ملاصدرا با آموزه های قرآنی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی در تفسیر المیزان پرداخته ایم.از یافته های رساله حاضر، سازگاری دیدگاه ملاصدرا درباره چیستی و ضرورت مرگ، علت مرگ طبیعی، وجود عالم برزخ و ادراک برزخی، وجود بدن اخروی مثالی با آموزه های قرآنی است. هرچند که دیدگاه مدرس زنوزی و هم چنین دیدگاه "تشکیک در تجرد و مادیت"، به عنوان راه حل هایی که سازگاری بیشتری در بحث معاد جسمانی با ظواهر قرآنی دارند، مطرح شده است. البته در بحث خلود در جهنم، دیدگاه علامه طباطبائی که موافق خلود در عذاب است، نسبت به دیدگاه صدرالمتألهین، سازگار تر با قرآن کریم دانسته شده است.
بررسی مفهومی و وجود شناختی صفت اراده الهی در حکمت متعالیه (با تاکید بر آراء ملاصدرا و علامه طباطبائی)
نویسنده:
علی‌رضا مصدقی حقیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
جوهر از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا
نویسنده:
احمد حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در پی آن است تا با مطالعه جوهر – که یک از مهمترین مسایل فلسفه مشایی است – در فلسفه های ارسطو و ابن سینا، جنبه های اساسی تفاوت مابعدالطبیعه های این دو فیلسوف را نشان دهد. ارسطو هم مانند افلاطون، موجود حقیقی را اوسیا می نامد؛ اما آنچه او از اوسیا در ذهن دارد با مثال افلاطونی متفاوت است. از نظر ارسطو، اوسیا، موجودی عینی، یک "این" و قابل اشاره است. جوهر واقعی در نظر ارسطو، موجودی است که در هویت خود مستقل است؛ یعنی چه در وجود و چه در تعریف به موجود دیگری وابسته نیست. هستی واقعی، واقعیت فردی انضمامی است که بالفعل موضوع واقع می شود و خود در هیچ موضوعی نخواهد بود. ارسطو، موجود بودن را همان فعلیت داشتن می داند و برای موجود بودن، اجتماع اجزای ماهیت را شرط لازم و کافی قلمداد می کند. اما از نظر ابن سینا، برای تحقق یک شیء، صرفاً اجتماع اجزای ماهیت آن کافی نیست بلکه اشیا در لایه ای عمیق تر از حقیقتشان که همانا لایه باطنی و وجودی آنهاست، به علت خود وابسته اند. این دقیقاً همان نوآوری فلسفی بود که فلاسفه مسلمان با طرح مساله تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت و عروض وجود بر ماهیت ارائه کردند. از نظر ایشان، وجود، واقعاً از ماهیت متمایز است و بر آن عارض می شود. در سنت تفکر فلسفی بعد از فارابی و ابن سینا، گفتمان وجود، جای گفتمان جوهر را می گیرد؛ چرا که در فلسفه ارسطو، موجود، به جوهر و عرض تقسیم می شود و نیز موجود به معنای اولی و نخستین، بر جوهر حمل می شود و به معنای ثانوی بر اعراض. اما در فلسفه ابن سینا، موجود به واجب و ممکن تقسیم می شود و تنها موجودات ممکن دارای دو جنبه واقعی ماهیت و وجودند و این ماهیت ممکنات است که اگر در موضوعی وجود داشته باشد، عرض است و اگر در موضوعی وجود نیابد، جوهر.
موجود بالذات و موجود بالعرض از نگاه صدرالمتألهين و حكيم اشراقي
نویسنده:
علي فضلي؛ رضا اکبريان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
چکیده :
دو اصطلاح فلسفي موجود بالذات و موجود بالعرض، در حکمت متعاليه کليد فهم برخي از مهم‌ترين مباني هستند. اين مقاله درصدد پاسخ به چيستي اين دو اصطلاح در فرهنگ صدرا و توضيح تمايز آن با معناي مقصود در فرهنگ اشراقي است؛ چراکه در نظام حکمت اشراق، ماهيت موجود بالذات و موجود بالعرض عقلي صرف و ذهني محض است که هيچ نحو تقرر عيني، چه استقلالي و چه انتزاعي ندارد؛ ليکن در نظام حکمت متعاليه، وجود به عنوان موجود بالذات است و همة احکام آن در خارج موجود بالعرض هستند؛ موجوديت بالعرضي که براي تحقق در خارج به واسطه در عروض نياز دارد. اين واسطه که موجب اتصاف مجازي آن احکام به وصف موجوديت مي‌گردد و آن را به نحو انتزاعي در خارج محقق مي‌سازد، ريشه در ارتباط وجودي اتحادي آن احکام با متن وجود دارد. در فرهنگ صدرا اين موجودات بالعرض به لحاظ اقسام ارتباط وجودي دست‌کم دو نوع مصداق دارند: معقولات اولي و معقولات ثانيه فلسفي. اين دو مصداق هريک به نحوي خاص به گونة مجازي در متن واقع هستند و البته به موجوديت مجازي معقولات اولي، حيثيت نفادي و به موجوديت مجازي معقولات ثانية فلسفي، حيثيت اندماجي گويند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 0
تحلیل نظریه جسمانی بودن حدوث نفس انسانی در فلسفه ملاصدرا و ابعاد و نتایج آن با نظر به آراء منتقدان
نویسنده:
ابوالحسن غفاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از این پژوهش "بررسی و تحلیل نظریه حدوث جسمانی نفس انسانی در فلسفه ملاصدرا و بیان ابعاد و نتایج آن با نظر به آراءمنتقدان" است. ملاصدرا با نقد نظریه قدم نفس و حدوث روحانی آن، نظریه ابتکاری خود در باره نفس را مطرح کرده است، بر اساس این نظریه نفس قبل از بدن به عنوان نفس جزئی با تعینات و تشخصات شخصی و فردی وجود نداشته و هنگام پیدایش نیز روحانی و مجرد نیست، بلکه نفس در آغاز پیدایش جسمانی و عین بدن است که در اثر حرکت جوهری به تکامل رسیده و مراتب گوناگونی را با حفظ همه مراتب قبلی سپری کرده و پس از رسیدن به مرتبه تجرد خیالی به مرتبه عقلی نایل می شود. براساس تشکیک در مراتب عینی وجود این مراتب و درجات از هم جدا و منفصل نیستند، بلکه حقیقت واحد اتصالی دارای مراتب و شئون را تشکیل می دهند، این فرایند با اصولی همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری توجیه می شود. به عقیده ملاصدرا آنچه به لحاظ فلسفی محال و ممتنع است این است که نفس جزئی با حفظ جزئیت خودکه بالقوه هم هست قبل از بدن موجود باشد، وی طور دیگری برای وجود نفس قبل از بدن قائل است که از آن به وجود نفس در سلسله علل خود، وجود نفس در مرتبه قضای ربانی، وجود نفس درمقام اجمال قبل ازتفصیل و وجود نفس درعالم تقدیر تعبیر کرده و گاهی ازآن به روح تعبیر آورده است. نظریه حدوث جسمانی ملاصدرا بسیاری از مشکلات فلسفی را حل کرده است، مساله رابطه نفس و بدن که از مشکلات عمده فلسفه غرب بوده و دکارت و پیروان او از ارائه راه حل منسجم و سازگار عاجز بودند در پرتو نظریه ملاصدرا تبیینی درست و سازگار می یابد، براساس این نظریه ملاصدرا بدن را مرتبه نازل نفس دانسته و به دو جوهرمستقل از هم معتقد نبوده و در نتیجه گرفتار دوئالیسم نمی شود. معادجسمانی، بقای نفس، اتحاد عاقل ومعقول، تناسخ ملکوتی، استکمال جوهری نفس و... مسائلی هستندکه در نظام ملاصدرا به کمک اصل جسمانیه الحدوث بودن نفس سامان یافته اند، بهره گیری از چگونگی حدوث نفس و ابعاد آن تحول اساسی در مسائل اخلاقی، تربیتی، روانشناسی و معرفتی و... ایجاد کرده، افق های نوی در حوزه ها یاد شده به روی انسانها مخصوصا محققین می گشاید. پس از ملاصدرا نظریه او مورد انتقاد تعدادی از متفکران واقع شده است. ملارجبعلی تبریزی و شاگردان او و برخی دیگر ازکسانی که معاصر با ملاصدرا نیستند از این دسته اند. این منتقدان در یک سطح نیستند؛ عده ای از آنها به صورت مستقیم با نظریه حدوث جسمانی نفس مخالفت کرده و عده ای دیگر با نقد مبانی و اصول فلسفه ملاصدرا از جمله حرکت جوهری و تجرد خیال با نظریه ملاصدرامخالفت کرده اند، گروهی دیگر نیز با ابعاد مختلف و نتایجی که از این نظریه به دست می آید مخالف اند. در این پژوهش پس از تحلیل نظریه ملاصدرا و مقایسه آن با نظرات رقیب، به بررسی ابعادگوناگون این نظریه پرداخته شده، به انتقادات پاسخ داده شده و دراغلب موارد از نظریه ملاصدرا دفاع شده است. اما نظریه ملاصدرا همچنان در پاره ای موارد با چالش جدی مواجه بوده و به نظرمی رسد ملاصدرا از تبیین پیامد ها و نتایج نظریه خود به طوری که با سازگاری و انسجام کاملی برخوردار باشد دچار مشکل است مساله کلیات و معادجسمانی از زمره آنهاست.
تبیین فلسفی وحی و نبوت در حکمت متعالیه ملاصدرا در مقایسه با توماس آکوئینی
نویسنده:
علیرضا فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله‌یِ حاضر به تبیین فلسفی وحی و نبوت –نه رابطه‌یِ عقل و وحی-در نظام حکمت متعالیهو مقایسه‌یِ آن با آراء توماس آکوئینی در باب نبوت می‌پردازد، غرض اصلی بیان چگونگی پیدایش علمی الهی به طریقی غیر متعارف در شخص نبی است. نخست به مبادی تصوری بحث در دو سنت اسلامی و مسیحی پرداخته می‌شود تا زمینه‌ای مشترک برای تطبیق از منظری فلسفی یافته شود. پس از آن به تعالیم دینی که به نوعی راهگشای چگونگی توصیف علم نبوی است، اعتنا می‌شود. برخی زمینه‌یِ بحث نبوت را نظر یونانیان در باب پیشگویی در رویا دانسته‌اند؛ به این سبب رویا بینی نزد پیش سقراطیان، افلاطون و ارسطو بررسی شده است تا مشخص شود فیلسوفان اسلامی در این بحث راه ایشان را نپیموده اند. پس از آن فیلسوفانی که پیش قدم بحث نبوت بوده‌اند، مثل فارابی، ابن‌سینا و سهروردی مدّنظر قرار گرفته‌اند، تا سیر بحث و تطور آن آشکار شود. در فصلی جداگانه به مبانی روش شناختی، وجود شناختی و معرفت شناختی مرتبط به بحث نبوت، نزد آکوئینی و صدرالمتألهین پرداخته می‌شود. در قسمت اصلی بحث به آراء هر دو فیلسوف در خصوص نبوت پرداخته می‌شود و عناصر و مفاهیم آن بررسی می‌شود. ابتدا به هستی نبوت که اثبات آن است و براهین ضرورت نبوت در آکوئینی و ملاصدرا پرداخته می‌شود. پس از آن چیستی نبوت بررسی می‌گردد سخن توماس در این باب بیشتر سلبی است. و چیستی نبوت نزد ملاصدرا به مبحث کلام الهی پیوند دارد. مسأله‌یِ ویژه‌ای که در چیستی نبوت مورد اهتمام قرار گرفته است، دیگرگونی معرفت نبوی و غیر هم سنخی آن با سایر انحاء معرفت بشری است. سپس به نحوه‌یِ اتصال نبی به منبع وحی و نحوه‌یِ تلقی حسی، خیالی و عقلی معارف وحیانی پرداخته می‌شود. توماس در امتداد تمایز بین آموزه قدسی و ادراک تکوینی عقل طبیعی، نبوت الهی و نبوت طبیعی را از هم جدا می کند. این تمایز به طور ویژه بررسی می‌شود تا معلوم گردد که اطلاق تبیین طبیعی نبوت، بر نظرات فیلسوفان مسلمان روا نیست.در قسمت اصلی، بحثبه شکل موضوعیو اغلب مزجی پیش برده شده است تا همه جا امکان مقایسه فراهم باشد. در انتهای سخن به وحی در ساحت زبان پرداخته می‌شود مسأله‌ای که امروز مورد چالش بسیار است و سعی می‌شود با توجه به امکانات حکمت متعالیه وحی بودن الفاظ قرآنی اثبات گردد.
بررسی و تحلیل جایگاه خیال در حکمت متعالیه ملاصدرا در مقایسه با فلسفه کانت
نویسنده:
حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بحث جایگاه خیال، رویکرد ملاصدرا که هم وجود شناسانه است؛ هم معرفت شناسانه مستحکمتر از رویکرد کانت است که فقط معرفت شناسانه می باشد زیرا؛ بدون داشتن وجود شناسی قوی و نقادانه نمی توان کارکرد معرفتی نفس را که خود امری وجودی است به درستی شناخت. بعلاوه جنبه وجود شناختی این بحث که به اثبات تجرد قوه خیال، خلاقیت نفس و تحقق عالم خیال و تکثر آن می انجامد به توجیه اموری چون معاد جسمانی، تناسخ، چیستی وحی و تجارب عرفانی، رابطه نفس و بدن، چگونگی خلق اثر هنری و چیستی تأویل کمک بسیار می کند در حالیکه فقدان بحث در مورد عالم خیال در فلسفه غرب که ناشی از پیروی فلاسفه قرون وسطا از افکار ابن رشد است موجب شده تا کانت نیز به این عالم و امور معرفت شناختی مربوط به آن بی توجه بماند و فلسفه نقادی او قادر به پاسخگویی در مورد این نوع مشکلات فلسفی مهم نباشد.نظرات ملاصدرا و کانت در مواردی مثل تعامل فاعل شناسایی و متعلق آن در ایجاد شناخت، خلاقیت خیال و وساطت صور خیالی و شاکله ها بین کثرات حسی و مفاهیم محض به ظاهر مشابهت دارند؛ اما به واسطه تفاوتی که در مبانی و رویکردها دارند برداشتی متفاوت از این عناوین دارند. ملاصدرا با تکیه بر اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، به حقیقت وجود و ظهور آن در ذهن و عین توجه کرده؛ اما کانت فقط به پدیدار محدوده در ذهن و مفاهیم توجه دارد. برای مثال تعامل ذهن و عین در فلسفه کانت، با تعریف جدید او از عینیت که آن را انقلاب کپرنیکی می نامد منجر به ایجاد ایده آلیسم استعلایی و فاعل شناسای خود بنیاد می شود درحالیکه خلاقیت خیال در حکمت متعالیه نه به معنای تعامل ذهن و عین است، نه به معنای ایده آلیسم بلکه نفس بواسطه حرکت جوهری و اشتداد وجودی، علوم حسی و خیالی را از باطن خود که همان حقیقت وجود نفس است مطابق با ظهور عینی اشیا، انشاء می کند و امور مادی فقط در حد علت معدِّه می باشند.در برخورد با مسأله شناخت راه حل ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه دارای استحکام بیشتری است؛ زیرا نظریه وحدت تشکیکی وجود که شامل وجود نفس هم می شود، ضامن یکسان بودن ماهیت اشیاء در ذهن و عین و یکسان بودن ماهیت اشیاء در مراتب مختلف وجود ذهن است زیرا حقیقت وجود اشیاء، یک حقیقت است که در دو مرتبه ذهن و خارجو در مراتب مختلف وجود ذهن به یکسان ظهور کرده است. در فلسفه ملاصدرا نسبت مراتب ذهن، نسبت ظهور و بطون است که مشکلی برای انطباق آنها وجود ندارد اما در فلسفه کانت نمی توان مطمئن بود که قوه خیال بواسطه عمل شاکله سازی، حکایت درستی از مقولات دارد یا نه. ملاصدرا عالم ماده را ظهور عالم مثال و عالم مثال را ظهور عالم عقل می داند و بر همین اساس، انسان و قوای ادراکی او را نیز دارای سه مرتبه می داند. همان حقیقتی که اشیاء مادی را ظاهر می کند می تواند ظهوری ذهنی از آنها در ذهن نیز ایجاد کند تا مشکل انطباق ذهن و خارج حل شود. این حقیقت امری بیرون از انسان نیست تا امکان فریبکار بودن یا نبودن آن مطرح شود بلکه حقیقت انسان در مرتبه عقلی و مراتب بالاتر همان حقیقت هستی و حقیقت تمام حقایق یعنی خداوند است.
تفسیر وجودشناختی ماهیت در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
مرتضی کربلاییلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مهم‌ترین اصل در فلسفه‌‌ی ملاصدرا اصالت وجود و اعتباریت ماهیت است. در سنت چهارصد و اندی ساله‌ی حکمت متعالیه رفتار فیلسوفان با ماهیت تحت تأثیر همین اصل چنین شکل گرفته که از ماهیت و چگونگی شکل‌گیری‌اش در ذهن کمتر بحث می‌شود. گویا با نشستن وجود در مسند اصالت، ماهیت دیگر قابل برای بحث نیست. اما اقتضای این اصل این است که هرچه جز وجود و از جمله خود ماهیت باید با ارجاع به آنچه اصیل است یعنی «وجود»، بازتفسیر شود. این رساله عهده‌دار این وجودشناسی معطوف به ماهیت است. اما از آنجا که وجود جز با شهود شناخته نمی‌شود این وجودشناسی باید بر شهود تکیه کند، بدین نحو که باید نحوه‌ی ساخته‌شدن ماهیت و اجزای ماهیت یعنی جنس و فصل را با ملاحظه‌ی انواع شهودات تبیین کرد. طبیعتا به لحاظ جایگاه نفس در ترتیب وجود، برخی از مشهودات به وی نزدیک و برخی دورند. ماهیت از آن‌جا که از سنخ مفهوم است باید بر شهودات دور مبتنی باشد. چه در شهود نزدیک مجالی برای شکل‌گرفتن مفهوم در ذهن نیست. و چون مفهوم‌های ماهوی از سنخ کلی و عقلی‌اند باید آن‌ها را با ارجاع به مشهودات عقلی، یعنی همان مثال‌های نورانی افلاطونی، تبیین کرد. اما به لحاظ دور بودن شهود در ماهیت، لاجرم بحث به این کشیده شده است که آیا ماهیت لزوما از وجودات جسمانی که خود از عالم مفارقات دورند قابل انتزاع است. پاسخ این رساله این است که ماهیت به معنای مرسوم که مرکب از جنس و فصل است تنها از وجودات جسمانی قابل انتزاع است. اما آن معنایی که بر مجردات هم حمل می‌شود کاربرد دیگری از ماهیت است که در زبان عرفان نظری رواج دارد و به معنای «تعین وجود» است. افزون بر این، بحث اعتباریت ماهیت و کلیت ماهیت نیز در فصولی جداگانه و با نظر به شهود مطرح می‌شود. برای تبیین اعتباریت ابتدا دو مفهوم «التفات» و «عنایت» معرفی می‌شوند و انتزاع ماهیت وابسته به نظر التفاتی دانسته می‌شود که به موجودات نگرش استقلالی دارد و آن‌ها را با زیرمجموعه‌ای از موجودات دیگر می‌سنجد نه با کل موجودات عالم. «کلیت» نیز با همین روش‌شناسی شهودشناسانه در پیوند با سعه‌ی وجودی مثال‌های افلاطونی و دور بودن نفس از این مثال‌ها توضیح داده می‌شود. در نهایت نگرشی انتقادی به تطبیق ماهیت بر اعیان ثابته که در آثار ملاصدرا بارها تکرار شده انداخته شده است.
تبیین نظریه اشراق در آگوستین با تکیه بر دیدگاه ژیلسون
نویسنده:
زهرا محمود کلایه، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر، رضا اکبری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چگونگی دستیابی بشر به حقایق ثابت و مشترک، مسئله‌ای اساسی است که آگوستین در مباحث معرفت‌شناختی با آن مواجه بوده‌است. وی در تبیین این مسئله از تئوری اشراق کمک می‌گیرد. عبارات دو پهلوی آگوستین در توضیح معنا و محتوای اشراق، عمدتاً مخاطب را با این مسئله مواجه می‌سازد که آیا اشراق نزد آگوستین همان قابلیت طبیعی عقل در ادراک است یا به دخالت امری الهی خارج از عقل در ادراکات بشری اشاره دارد. در این مقاله ضمن طرح دیدگاه‌های مختلف در باب تفسیر نظریة اشراق در آگوستین، تلاش کرده‌ایم تا تفسیر مطرح‌شده از سوی ژیلسون را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شارحان آگوستین مورد‌بررسی قرار دهیم که معتقد است آگوستین در فرایند شناخت بر هر دو بعد، یعنی قابلیت ذاتی عقل از یک سو و فعل اشراقی الهی از سویی دیگر تأکید داشته‌است.
صفحات :
از صفحه 145 تا 162
  • تعداد رکورد ها : 239