آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 61
اخلاق پرسشگری در کلام امام علی (ع)
نویسنده:
محمد کفاشان ، مرضیه اخلاقی ، مصطفی دلشاد تهرانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
"اخلاق" جمع کلمۀ خُلق، به ویژگی‌های نفسانی انسان گفته می شود و "پرسشگری" به معنی پرسیدن که ریشه در تفکر انسان دارد و در مقولۀ اخلاق تفکر ذیل اخلاق کاربردی مطرح می‌­شود؛ از منظر امام علی علیه السلام پرسشگری یکی از شاخص­های نشان دهندۀ میزان در صحنه­ بودن مردم و احساس مسئولیت آنها نسبت به مسایل جامعه است؛ علیرغم اهمیت تأثیر شاخص پرسشگری در پیشرفت جامعه، چگونگی رعایت ضوابط اخلاقی در فرآیند پرسشگری، تعیین کنندۀ نقش سازنده یا مخرب پرسشگری در آن جامعه است؛ درکلام امام علی علیه السلام اخلاق پرسشگری، به معنی رعایت ضوابط اخلاقی در فرآیند پرسشگری، بعنوان شرط لازم برای سعادتمندی، رشد و پیشرفت جامعه است. پرسشگری اخلاق محور دارای پیشینۀ طولانی در متون و منابع دینی و اسلامی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی جایگاه پرسشگری اخلاق محور و روش تحقیق آن از نوع تحلیل محتوای کیفی و نمونۀ مورد پژوهش گفتار امام علی علیه السلام شامل: سخنرانی‌ها، خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان قصار آن حضرت است که از نهج البلاغه و دیگر منابع مرتبط با آن حضرت استخراج شده است. نتایج حاصل از تحلیل محتوای کیفی متون بررسی شده نشان داد که مدل پرسشگری اخلاق محور از دیدگاه امام علی علیه السلام مبتنی بر سه موضوع اصلی: (1) ویژگی‌های پرسش (شامل پرسش‌های اکتشافی و پرسش‌های هدفمند و همچنین توجه به کمیت و کیفیت پرسش)؛ (2) ویژگی‌های پرسشگر و پاسخ­‌دهنده (ویژگی‌های پرسشگر شامل اهل فهم، دانا، فرصت‌شناس و شجاع؛ و ویژگی پاسخ‌دهنده شامل اهل ذکر، مشتاق پاسخگویی و پرسشگری)؛ (3) نتایج و پیامدهای پرسشگری (شامل دانش‌ورزی، کسب معرفت، روشنگری، آگاهی و پیشرفت) است.
صفحات :
از صفحه 11 تا 40
مفاهیم مقوم فرایند وحى‌یابى عرضى تشریعى رسالى از منظر دیالکتیک الهى ابن عربى
نویسنده:
علیرضا صادق شیرازی ، مرضیه اخلاقی ، سید علی علم الهدی ، میثم سفیدخوش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرایند وحی‌یابی، در نظام عرفانی ابن‌عربی با پنج مفهوم قوام می‌یابد. مسئله اصلی در این مقاله، چیستی این مفاهیم و چگونگی قوام بخشی آن به فرایند ایحاء و وحی‌یابی نبی، در شبکه پیچیده و درهم‌تنیده مفاهیم ذومعنا و تفسیرپذیر منظومه معرفتی ابن‌عربی است. رهیافت‌های به دست آمده در این پژوهش نشان می‌دهد، پنج مفهوم «دقیقه»، «رقیقه»، «روح»، «نور» و «نکته»، در فرایند وحی‌، معطوف و مکملِ معنایی یکدیگرند. دقیقه، امکان هرگونه آگاهى و ظهور؛ من‌جمله امکان ظهور آگاهى وحیانى تشریعى رسالى را فراهم می‌آورد و رقیقه (تعین‌بخش اسماء) شعاع‌هاى داده‌هاى حقایق أسمائی است که طرف‌سازى تضایف اشراقى را به انجام می‌رساند و در فرایند وحى، اسماء دخیل در وحی؛ یعنى حى، نور، علیم، حکیم، متکلم، سمیع و بصیر را در مبدأ قابلى مرآتی قلبى متعین می‌سازد و وساطت می‌کند. روح، همان رقایق اسماء الهى (حقیقت) خصوصا اسم الحى است که تعین یافتگى حقیقت معدوم العین و معقول؛ اما مؤثر اسم الحى را در مرائی أعیان، خصوصا مرات قلب نبى وساطت می‎کند و نور؛ همان افاضه و اضافه اشراقى حقیقت اسم النور است که جنبه آشکارگى کنه ذات براى خویش و بالتبع آن، براى ظهورات خویشتن را عهده‌دار است و شعاع‌هاى ریسمان مانند او، روابط و مناسبات رقایقى و ظهور اطوار تکلمى و علمى وحى نبوى را به نحو فعل گفتارى در مرآت قلب نبى میسر می‌سازد. نکته، رد و اثرى است که از انعکاس حقایق أسمائی در مرائی قوابل وضع و رفع می‌شود.
صفحات :
از صفحه 113 تا 124
بررسی تطبیقی تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا با رویکرد انتقادی به دیدگاه شیخ اشراق
نویسنده:
زهرا جمشیدی، مرضیه اخلاقی، ناصر محمدی، علیرضا دل افکار
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائل مورد بحث در میان اکثر مکاتب، مسئله تناسخ است. شیخ اشراق و ملاصدرا نیز به بسط آن پرداخته اند. مسئله این تحقیق تحلیل تناسخ از نظر شیخ اشراق در عرضه بر مبانی و استدلال های ملاصدرا است. هر چند شیخ اشراق نظر خود را در زمینه تناسخ صریحا اعلام نکرده است ولی با توجه به ادله ای چون اعتقاد ایشان به تناسخ ملکوتی، اعتقاد به عالم صور معلقه و حدوث نفس همزمان با بدن، بطلان دو نوع تناسخ صعودی و متشابه از دیدگاه او مستدل است گرچه نمی توان به راحتی تناسخ نزولی را از نظر او منتفی دانست. ملاصدرا نیز با برهان قوه و فعل و همچنین برهان حرکت اشتدادی، تناسخ اصطلاحی را به طور مطلق باطل می داند در حالی که تناسخ ملکوتی را قبول دارد. با عرضه نظرات شیخ اشراق بر مبانی و استدلال های ملاصدرا، دیدگاههای شیخ اشراق به چالش کشیده می شود. هر چند باید گفته شود این نتیجه با تأمل دقیق در آثار شیخ اشراق نیز قابل دستیابی است. روش تحقیق در نوشتار حاضر، توصیفی-تحلیلی است.
صفحات :
از صفحه 117 تا 130
تحقیق در نحوه ی تأثیر پذیری ملاصدرا از فلسفه ی اشراق در تبیین نظام هستی
نویسنده:
حمیده بازیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف فلسفه تبیین هستی است و هر رویکردی از فلسفه به نوعی در صدد این تبیین است. در فلسفه اسلامی، سه رویکرد معروف وجود دارد که عبارتند از مشائی، اشراقی و صدرائی (حکمت متعالیه) . منتها بحث مراتب هستی و ارتباط آنها با هم در فلسفه اشراق و حکمت متعالیه با دیدگاه متفاوتی مطرح شدهکه طرحو مقایسه آنها علاوه بر اینکه روشنگر اصل مسئله است ما را با این دو رویکرد بیشتر آشنا کرده و تأثیرات فلسفه اشراق در حکمت متعالیه را نشان می دهد. با توجه به اینکه، یکی از عناصر اصلی در حکمت متعالیه مسئله هستی و مراتب آن است، پس پرسش اساسی و مهمی که دراین باره مطرح می شود ، این است که آیا صدرالمتألهین در طرح این مسئله از فلسفه اشراق تأثیر پذیرفته است؟سهروردی در فلسفه اشراق به جای لفظ وجود یا هستی، لفظ نور را بکار برده و نظام فلسفی خویش را بر آن استوار نموده است. همچنین مراتب نظام هستی را به وسیله نور تبیین می نماید. در نزد سهروردی نور یک حقیقت واحد است که در مراتب گوناگون ظهور می یابد ولی این مراتب در اصل نورانیت هیچ گونه تمایزی ندارند و به عبارتی، نور امریمشکک است.حقیقت هستی، همان حقیقت نور است و واقعیت اشیاء متکثر چیزی جز حقیقت نور نیست، تکثر آنها ناشی از شدت و ضعف نورانیت آنهاست. منبع اصلی این نورانیت، ذات ازلی نورالانوار است که هستی مطلق می باشد و جهان هستی چیزی جز درجات مختلف نور و ظلمت نیست. شیخ اشراق در تقسیم مراتب هستی برای ظلمت و برزخ، مرتبه ی وجودی قائل است. از دیدگاه صدرالمتألهین که قائل به اصالت وجود است، آنچه واقعیت اشیاء را تشکیل می دهد، وجود است. حقیقت وجود همان وجود خارجی است وحمل وجود بر موجودات ، حمل تشکیکی است.وی براساس همین معنای تشکیکی حقیقت وجود به تبیین کثرت در نظام هستی می پردازد. مراتب هستی، نتیجه تفاوت درجات حقیقت وجود است. مراتب هستی، اطوار، تجلیات و ظهورات حقیقت وجود هستند. برترین مرتبه این حقیقت، ذات اقدس واجب الوجود است که سرچشمه و منبع فیوضات و تجلیات است.نوشته حاضر در صدد است تا رویکرد سهروردی و ملاصدرا ، نسبت به هستی و سلسله مراتب آن را بر اساس مفاهیم نور و وجود مورد بررسی و مقایسه قرار دهد. در این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی این نتیجه حاصل شده است که ملاصدرا در حکمت وجودی خویش از خصوصیاتی که سهروردی پیرامون حقیقت نور بیان کرده پیرامون حقیقت وجودبکار گرفته است. بطوری که می توان گفت، در فلسفه صدرالمتألهین حقیقت نور مرادف و مساوق حقیقت وجود است.
نقش عقل فعال در دریافت وحی از دیدگاه فارابی، فخر رازی، صدرالمتألهین
نویسنده:
عفت طیب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیرزمانی است که مسأله ی وحی و چگونگی ارتباط خداوندگار عالم با اشرف مخلوقاتش ، اذهان وافکار جمع کثیری از اندیشه ورزان را به خود معطوف نموده . صاحبان افکار روشن واذهان پژوهنده ، سعیدر تبیین کیفیت این مسأله نموده اند . جمعی هم فقط درباره ی آن به گفته ها وشنید ه ها ، بسنده نموده اندو اما عده ای بانگرش دنیابین خود ، سعی درپاک کردن صورت مسأله نموده اند و یا با درنظر گرفتن جانب انصاف ، این مسأله را به غلیان احساسات افراد روشن روان نسبت داده اندوجنبه ی ماورا ء طبیعی آنرا انکار کرده اند . دراین پژوهش ، سعی در بررسی ماهیت وحی ، ازدید فیلسوفان ومتکلمین تحت عنوان نقشعقل فعال دردریافت وحی از نظر فارابی ،فخررازی وملاصدرا شده است .هدف نگارنده ازگزینش این موضوع ، برطرف کردن اشکالات و نقص های دانش اندک خود بوده است ، تامبرهن شود که این موضوع دارای چه ابعاد وگستره ای است . دراین پژوهش که نقش معرفتی عقل فعال دردریافت وحی را از دیدگاه دوفیلسوف ، فارابی و صدرالمتألهین ومتکلم زبردست، فخررازی، بررسی می نماییم وتلاش خواهیم کرد تااز جنبه ی فلسفی به این مسأله نظرکنیم وباتوجه به اینکه درفلسفه همیشه به دنبال تحلیل ماهوی مفاهیم هستند،ما مبادی نظرات دوفیلسوف یعنی فارابی وصدرالمتألهینرااز جنبه فلسفی وبا توجه به تحلیل های فلسفی بررسی کرده ایم.اما برای بررسی آراء فخررازی، درباب وحی بعنوان یک متکلم ، بیشتر ذیل صفت تکلم و ضرورت ارسال رسل ، نظرات اورا جستجونموده ایم . وبه ایننتیجه می خواهیم برسیم که دریافت وحی را بعنوان مقام ومنزلتی خاص که حتما غیر از ارتباط با عقل فعال است ، وهم چنین به این مسأله پاسخ خواهیم داد که در میان فلاسفه ی مسلمان وحتی اندیشمند متکلم یعنی فخررازی ، اختلاف نظرات جدی وجودندارد .
بررسی تطبیقی سعادت و راه رسیدن به آن از دیدگاه فارابی و سهروردی
نویسنده:
مهرنوش ویسمرادیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
محور اصلی این نوشتار بررسی تطبیقی مسئله سعادت از دیدگاه دو فیلسوف مسلمان فارابی و سهروردی می باشد فارابی و سهروردی به عنوان دو اندیشمند مسلمان، سعادت را بالاترین لذت در دراز مدت می دانند و اراده به معنای اختیار ، قوه ی ناطقه ی نظری و فطرت مشترک را شرط لازم سعادت نه شرط کافی سعادت معرفی کرده اند و از نظر هر دو فیلسوف سعادت به عنوان امری مشکک بالاترین مرتبه ی قرب به خداست و همین امر موید تاثیر آنان از متون دینی می باشد.فارابی و سهروردی در بحث از سعادت براساس شناخت انسان عمل می کنند با این تفاوت که فارابی در بحث کاملا ً بر سنت مشایی قرار دارد و انسان را ظهور و بروز عقلانیت می داند حال آنکه سهروردی حکیمی اشراقی، است لذا از نظر او انسان از عالم اشراق و ایمان به عالم مادی سیر می کند و روح او که جوهر مجرد است از عالم غیب برای شناخت تفصیلی به عالم محسوس نزول کرده است و برای رهایی از عالم ماده باید به مرحله ی شهود برسد که تنها به واسطه ی سیر و سلوک و ریاضت حاصل می شود.تفاوت دیگر میان این دو فیلسوف در مورد انسان این است که انسان فارابی ، انسان اجتماعی است که برای رسیدن به سعادت به عنوان خیر مطلق با سایر اعضاء تعاون و همکاری دارد و امکان کسب فضایل و راههای رسیدن به سعادت حقیقی در مدینه ی فاضله هموار می باشد در حالی که در مدینه های غیر فاضله سعادت، غیر حقیقی یا پنداری می باشد. اما انسان سهروردی، سالک فردی است که با تزکیه و تهذیب و ترک لذات دنیوی می خواهد به مرحله ی شهود رسیده و از تعلقات مادی رهایی یافته و به مقام قرب الهی و لاهوتی برسد.
شباهت ها و تفاوت های هستی شناختی و معرفت شناختی پیامبر اسلام با سایر انسان ها
نویسنده:
فریبرز احمدی نژاد,مرضیه اخلاقی,سید علی علم الهدی,افلاطون صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیامبر شناسی در حکمت متعالیه متمایز از دیگر نظر ها و مکاتب است. ملاصدرا هم بسان سایر متفکران پیامبر را از نوع بشر می داند اما سؤال اصلی نگارنده این است که پیامبر اسلام (ص) که از نوع بشر است چگونه با سایر ابناء بشر از جهت معرفتی و وجودی متمایز می گردد؟ ملاصدرا با استفاده از اصول فلسفی خود نظیر: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول ثابت می کند که پیامبر از جهت وجودی در قوس نزول، صادر اول است و در قوس صعود نیز همه مراتب هستی به او ختم می گردد. هر چند او در تعین اولیه با سایر ابناء بشر در طبیعت انسانی مشترک است اما با علم و عمل مراتب تکامل را یکی پس از دیگری طی می کند بطوریکه با صعود به مرحله ای، آن مرحله جزء ذات او می گردد و نهایتاً او در جمیع مراتب سه گانه عقلی و نفسی و حسی به کمال می رسد و مجمع انوار عقلیه و نفسیه و حسیه می گردد. و از جهت تعین ثانی با دیگر انسان ها متخالف الحقیقه می گردد البته این تفاوت آنقدر زیاد است که گویی اساساً وجود بر انسان عادی و انسان کامل که مصداق اتم آن نبی اسلام (ص) می باشد به اشتراک لفظ است
صفحات :
از صفحه 7 تا 23
تساهل و تسامح درعرفان ابن عربی واندیشه خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
فاطمه سفیدگر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله موضوع تساهل و تسامح در عرفان و کلام اسلامی را با روش کتابخانه ای مورد پژوهش قرار دادم.با توجه به اینکه تساهل و تسامح، کلام و عرفان نزد مکاتب و در دوره های مختلف دارای معانی متفاوتی است قبل از هرچیز و در فصل اول این واژه ها را به طور مختصر و کلی بررسی نمودیم تا مقصوداین پژوهش از میان مفاهیم و برداشت های مختلف روشن تر بیان گردد. از میانمتکلمان مسلمان خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان نماینده و برجسته ترین متکلم اسلامی و در عرفان، محی الدین ابن العربی به عنوان موسس عرفان نظری را انتخاب نمودم.در فصل دوم، تساهل و تسامح را در کلام خواجه از دو بعد (منش و بینش) مورد پژوهش قرار دادیم و با استناد به آثار خواجه و بررسی منابع موجود، این نتیجه بدست آمد که متکلم به التزام ماهیت علم کلام ، بینشی تساهلمندانه خواهد داشت و به سبب پایبندی به آموزه های دینی، توحیدی و اسلامی تساهلمندانه عمل خواهد کرد. که با کاوش در زندگی در زندگی و منش خواجه ما تأییـد گردیـد و همین امر یعنی رابطه ی میان علم و عمل، بینش و منش سبب ماندگاری شخصیت و اندیشه ی ایشان گردیده است.در فصل سوم، در حوزه ی عرفان، تساهل و تساهل را در بزرگترین نماینده ی عرفان نظری ( محی الدین ابن العربی) تحقیق نمودم. و به استناد اصول فکری و مبانی نظری و آثار و نوشته های محققین برجسته دریافتم که عارف بلندمرتبه ابن العربی به سبب وسعت فکر و بلندای نظر، منشی مداراگرانه دارد و دیگران را به تأسی از روش خویش و مدارای با مخالفین توصیه می نمایند.در پایان با مقایسه تساهل و تسامح کلامی و عرفانی، این نتیجه بدست آمد که منش تساهلمندانه با بینش تساهل گرایانه سنخیت دارد.هدف ما از این پژوهش، بررسی موضوع نسبتاً جدید تساهل و تسامح در تاریخ اندیشه ی اسلامی بود و این که دریابیم که:1-
ارزیابی انتقادی ملاصدرا از نظریه صور مرتسمه ابن سینا
نویسنده:
مرضیه اخلاقی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن­ سینا، برای حلّ مسئله علم خداوند به حالات وجودی موجودات مادی قبل از ایجاد آن­ها، نظریه صور مرتسمه را طراحی کرده و معتقد است که علمِ تفصیلی خداوند به موجودات قبل از ایجاد آن­ها، از طریقِ این نظریه قابل تبیین است. ملّاصدرا برخی از دعاوی ابن­ سینا را در این زمینه پذیرفته است؛ از جمله: اصل علم واجب تعالی به همه اشیا پیش از وجود آن­ها، حضور صور عقلی موجودات نزد واجب تعالی پیش از وجودشان و این­که صور معقوله از لوازمِ ذات واجب هستند و مباینتی با ذات ندارند. در عین حال، ملّاصدرا به بعضی دیگر از دعاوی ابن­ سینا در این باره انتقاد می­ کند؛ از جمله، وی معتقد است که صور علمی اعراض نیستند، بلکه لازمه وجود حقیقی هستند. همچنین صور علمی، صرفاً ذهنی نیستند. در این نوشتار، پس از طرح نظریه ابن ­سینا، به دفاع ملّاصدرا از نقاط اشتراک با وی و انتقاداتش بر مواضع اختلاف پرداخته شده؛ و در نهایت، نظر نهایی ملّاصدرا در این زمینه بررسی شده است
صفحات :
از صفحه 25 تا 36
ادراک حسی و مبانی فلسفی آن ازنظر ابن‌سینا و لایب‏ نیتس
نویسنده:
مرضیه اخلاقی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ادراک حسی، همواره یکی از مباحث موردتوجه فیلسوفان بوده و درحوزۀ معرفت‌شناسی در تأمین شناخت‌های انسان، نقشی اساسی ایفا کرده است. ابن‌سینا به‏ عنوان فیلسوف مشائی مسلمان با اعتقاد به وحدت نفس، جدایی و تکثر قوا در انجام‌دادن افعال، و بیان چگونگی تعامل و ترابط قوای حسی و عقلی، به مسئلۀ ادراک حسی توّجه ویژه داشته و به‌تفصیل بدان پرداخته است. در عصر روشنگری که اصحاب عقل همه چیز را با محک عقل می‌سنجیدند و با شدت و حدتی غیرمنتظره، عقل و تجربه را منفک از یکدیگر می‌دانستند، لایب‏ نیتس با اتکا به شناخت وسیع و جامع خویش دربارۀ حکمای مَدرسی و تلاش برای تلفیق عناصر فلسفۀ قدیم یونان با نظرات جدید، مابعدالطبیعۀ خاص خود را براساس اصول منتخب از منطق ارسطویی شکل داد و نظریۀ وحدت عمیق دو قوۀ حساسه و فاهمه را برخلاف فلاسفۀ پیش‌از خود، به‌گونۀ دیگری ترسیم کرد. در مقالۀ پیشِ‌روی، درپی بررسی و مقایسۀ این دو نگاه فلسفی نتیجه گرفته‌ایم اگرچه هردو فیلسوف به امکان‌پذیرنبودن شناخت حقیقت اشیای محسوس معتقدند و آن را محدود به شناخت خواص، اَعراض و لوازم اشیا می‌دانند، به‌دلیل وجودداشتن اختلاف‌نظر مبنایی در تفکر فلسفی‌شان که در جهان‌بینی، بینش وحدت‌گرایانه و کثرت‌گرایانه، و اصول فلسفی آن‌ها ریشه دارد، هرکدام به‌نحوی کاملاً متفاوت از دیگری به ضرورت ادراک حسی و نقش محسوسات اذعان داشته و ضمن تأکید بر عقل و روش عقلی، به حس و روش تجربی نیز توجه کرده‌اند.
صفحات :
از صفحه 25 تا 50
  • تعداد رکورد ها : 61